(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(6(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 29 مهر 1388- شماره 19491
 

راههاي خروج از فتنه در جامعه اسلامي



راههاي خروج از فتنه در جامعه اسلامي

محسن محمدي الموتي
در دو قسمت قبلي اين مقاله به دلايل بروز فتنه در جامعه پرداخته شد. در قسمت نهايي به راه هاي خروج از فتنه در جامعه اسلامي اشاره مي شود.
راههاي خروج از فتنه
تا اينجا از زمينه ها و عوامل فردي و اجتماعي فتنه سخن به ميان آمد و اشاره شد كه پيامدها و تبعات اين پديده مذموم چه اندازه بر سرنوشت جامعه تأثير زيانبار دارد و بسان آتشي تر و خشك را با هم مي سوزاند اما براي مقابله با آن چه بايد كرد؟ به عبارت ديگر راههاي خروج از فتنه كدامند؟
1- رعايت تقواي الهي:
امام علي(ع) در خطبه 183 نهج البلاغه مي فرمايند: «و اعلموا انه من يتق الله يجعل له مخرجا من الفتن و نوراً من الظلم» «آگاه باشيد آن كس كه تقواي الهي پيشه كند و از خدا بترسد خداوند راهي براي رهايي از فتنه ها به روي او مي گشايد و با نور هدايت از تاريكي ها مي گريزد.» از اين بيان اميرالمؤمنين(ع) اين نكته دريافت مي شود كه هرگاه در جامعه اي روحيه تقوا و پرهيزگاري گسترش يابد، آسيب پذيري آن جامعه در برابر فتنه هاي احتمالي كاهش خواهد يافت.
2- تقويت بصيرت سياسي:
در فتنه ها عامل اصلي شناخت و درك درست داشتن، بصيرت است. بصيرت چراغي است كه همواره روشنگر و نجات بخش انسان از گمراهي هاست و به انسان قدرت مي دهد تا با حق محوري راه صواب را از ناصواب تشخيص داده و راه حق را برگزيند. در سايه بصيرت است كه حق و باطل، به خوبي آشكار مي گردد و انسان از ظواهر اشياء و حوادث عبور نموده و به دركي فراتر از چهره ظاهري آنها نائل مي آيد. حضرت علي(ع) در اين باره مي فرمايد: «يا ايها الناس فاني فقأت عين الفتنه و لم يكن ليجتري عليها احد غيري لعلي بصيره من نفسي و يقين من ربي» «من بودم چشم فتنه را كور كردم و كسي جز من جرأت آن را نداشت و اين نبود مگر به دليل بصيرت و يقيني كه از پروردگار داشتم.» و در جاي ديگر فرمودند: «فقد البصر اهون من فقدالبصيره » به مراتب تحمل فقدان بصر آسان تر از فقدان بصيرت است. از اين رو تقويت بصيرت افراد جامعه يكي از راه هايي است كه در چارچوب مبارزه ريشه اي با فتنه در جامعه حائز اهميت است.
3- شناخت مراكز فتنه و افشاي اهداف آنها
شناسايي طراحان فتنه و افشاي اهداف و انگيزه آنان يكي از راهكارهاي مقابله با فتنه است. در اين راهكار دو هدف نهفته است: نخست آنكه طراحان فتنه و فتنه انگيزان به مردم معرفي مي شوند و ديگر آنكه مردم با پي بردن به اهداف شوم آنان به دام فتنه گرفتار نمي شوند.
اميرمؤمنان علي(ع) با شناسايي مراكز فتنه انگيزي مانند معاويه و خوارج آنان را به مردم معرفي كرده و نقاب از چهره فريبكار آنان برداشتند. امام(ع) در نامه اي به معاويه فرمودند: «فاحذر الشبهه و اشتمالها علي لبستها، فان الفتنه طالما اغدفت جلابيبها و اغشت الابصار ظلمتها»(نامه 56) «از شبهه و حق پوشي بپرهيز. فتنه ها دير زماني است كه پرده هاي سياه خود را گسترانده و ديده هايي را كور كرده است.» و در نامه 23 فرمودند: «اي معاويه گروه بسياري از مردم را به هلاكت كشاندي با گمراهي خود فريبشان دادي و در موج سركش درياي جهالت خود غرقشان كردي تا آنجا كه تاريكي ها آنان را فرا گرفت و در امواج انواع شبهات غوطه ور شدند و از راه حق به بيراهه ا فتادند...
4- ثبات قدم و پرهيز از احساسات به هنگام پيدايش فتنه:
هر گاه زمانه به فتنه گرفتار آمد و جلوه هاي آن پديدار گشت نبايد دچار احساسات، تزلزل و ترديد و بدون مطالعه و بررسي همه جانبه وارد معركه شد. وقتي فتنه انگيزان تصميم مي گيرند جامعه را دچار سرگرداني و فتنه كنند به باطل خود لباس حق مي پوشانند و با ترفندهاي مختلف سيماي حق را مورد هجوم قرار مي دهند. لذا در چنين زماني ممكن است مردم فتنه را نشناخته و چه بسا به استقبال آن روندو از آن حمايت كنند. حضرت علي (ع) مي فرمايند: «وقتي فتنه فرا مي رسد مانند جواني است كه در عنفوان جواني به سرمي برد» (خطبه 151) كنايه از اين كه آغاز فتنه همانند دوران جواني بسيار شاداب، جذاب وپرنشاط است. اما وقتي آتش فتنه خاموش شد و پرده ها كنار رفت «سيماي زشت آن چون آثار باقيمانده برسنگهاي سخت زشت و ديرپاست... طولي نمي كشد كه پيرو از رهبر و رهبر از پيرو بيزاري مي جويد و با بغض و كينه از هم جدا مي شوند و به هنگام ملاقات همديگر را نفرين مي كنند.» (خطبه 151) از اين رو هنگام فتنه مي بايست ثابت قدم بود و براساس احساسات و حدس و گمان موضعگيري نكرد.
به فرموده اميرالمؤمنين علي (ع) «و تثبتوا في قتام العشوه واعو جاج الفتنه (همان)... «و در گرد و غبار پيشامدها كه به درستي نمي توان واقعيت امور را ديد و در فتنه هاي درهم پيچيده، ثابت قدم و استوار بمايند.».
5- تكيه براصول و معيارها به جاي افراد و شخصيتها:
يكي از مهمترين شيوه هاي مقابله با فتنه در جامعه تكيه مردم بر اصول و معيارهاست. اصول و ارزشها به خودي خود قابل شناخت و آگاهي است و عليرغم پيچيدگي ها و دشواريهاي موجود مي توان حق و باطل را از طريق خود حق و باطل و معيارهاي آن شناخت و آنگاه با تكيه بر معيارهاي حق و باطل و محك قرادادن آن به سراغ شناسايي مصاديق و افراد رفت. فرمايش علي (ع) به حارث بن حوط كه دو قطبي شدن جامعه برايش سنگين بود قابل تأمل و دقت است كه فرمودند: «يا حارث انك نظرت تحتك ولم تنظر فوقك، فحرت انك لم تعرف الحق فتعرف من اتاه ولم تعرف الباطل فتعرف من اتاه» (حكمت 262) «اي حارث تو زير پاي خود را ديدي و بالايت را نمي بيني لذا متحير و سرگردان شدي، تو حق را نشناختي تا بداني كه اهل حق چه كساني مي باشند؛ و باطل را نيز نشناختي تا باطل گرايان را بداني.»
6- پرهيز از اختلاف و پراكندگي و فخر و برتري جويي
اميرمؤمنان علي(ع) در خطبه5 نهج البلاغه با اشاره به مقابله با امواج فتنه ها از طريق مراجعه به كشتي هاي نجات كه همان اهل بيت(ع) هستند مي فرمايند: «و عرجوا عن طريق المنافره و منعوا تيجان المفاخره» «...از راه اختلاف و پراكندگي بپرهيزيد و تاج هاي فخر و برتري جوئي را بر زمين نهيد.»
از اين فرمايش گرانقدر حضرت علي(ع) اين مطلب حاصل مي شود كه اولاً گسترش تفرقه و اختلاف در جامعه اسلامي زمينه شعله ورتر شدن آتش فتنه را هموار مي سازد چرا كه فرصت را براي فتنه انگيزي دشمنان و مخالفان نظام اسلامي مهيا نموده و آنها را در مسير تحقق اهداف شومشان اميدوار مي سازد. همچنين صفت رذيله فخر و تكبر و برتري جوئي موجب مي شود جامعه نتواند به آرامش لازم دست پيدا كند.
7- رجوع به امام حق و رهبري صالح به هنگام پيدايش فتنه
از مهمترين و مؤثرترين راهكارهاي خروج از شرائط فتنه و مقابله با آن رجوع به امام حق و رهبري صالح به هنگام پيدايش فتنه هاست. نقشي كه امام و رهبري مي تواند در نابودي و اضمحلال فتنه ايفا كند بي بديل است. رهبر ناخداي كشتي جامعه و امت، در درياي متلاطم حوادث و پيشامدهاست.
به هنگام بروز حوادث و فتنه هاي گوناگون رهبر همانند پرچم و علمي است كه چشم امت نظاره گر آن است. امام علي(ع) خطاب به امتي كه در فتنه ها و شبهات گرفتار آمده اند مي فرمايند: «فاين تذهبون؟» و اني تؤفكون؟ والا علام قائمه والايات واضحه و المنار منصوبه فاين يتاه بكم و كيف تعمهون و بينكم عتره نبيكم و هم ازمه الحق و اعلام الدين و السنه الصدق» «مردم! كجا مي رويد! رو به كدام طرف مي كنيد؛ پرچمهاي حق برپاست و نشانه هاي آن آشكار است. با اين كه چراغ هدايت روشنگر راهند بازگمراهانه به كجا مي رويد؟ چرا سرگردان هستيد؟ در حاليكه عترت پيامبرتان در ميان شماست. آنها زمامداران حق و يقينند و پيشوايان دين و زبان هاي راستي و صدق...» (خطبه 78)
واقعيت اين است كه ولايت از مهمترين اركان دين اسلام است و نظام سياسي اسلام و شيوه حكومتي دين بر پايه ولايت است. ولايت به معناي پذيرفتن رهبري پيشواي الهي و نيز اعتقاد به اينكه امامان معصوم(ع) پس از پيامبر اسلام از سوي خداوند بر مردم ولايت دارند. ولي خدا حاكم الهي بر مردم است و اطاعت از او به عنوان «اولي الامر» واجب است.
از آنجا كه ولايت فقيه شعبه اي از ولايت نبي اكرم و امام معصوم(ع) است تمام اختياراتي كه پيامبر و امام در اداره امور جامعه داشتند ولي فقيه نيز از آن برخوردار است و به تعبير امام راحل «اين توهم كه اختيارات حكومتي رسول اكرم(ص) بيش از حضرت امير بود و يا اختيارات حكومتي حضرت امير بيش از فقيه است باطل و غلط است.» (امام خميني، ولايت فقيه ص 36)
نكته مهم كه پيامبر و امام معصوم (ع) دراداره جامعه داراي اوامر و نواهي بودند و مسلمان و پيرو پيامبر و امام، همانگونه كه از اوامر و نواهي الهي تبعيت مي كند بايد گوش به فرمان پيامبر و امام نيز باشد «اطيعو ا... واطيعو الرسول و اولي الامر منكم» عين همين مطلب درمسئله ولايت فقيه نيزجاري است.
ولي فقيه نيز به جهت جايگاه و ولايتي كه به او واگذار شده داراي اوامر و نواهي ويژه اي است و يك مسلمان واقعي همانگونه كه خود را در برابر اوامر و نواهي پيامبر وامام معصوم (ع) ملتزم مي داند بايد به دستورات ولي فقيه نيز ملتزم باشد واين موهبتي است كه برخي يا اساساً چنين باوري ندارند يا عقيده شان سست و بي بنيان است و يا گاهي درعمل از انجام تكليف برخاسته از ولايت پذيري سرباز مي زنند. از اين رو هرگاه جامعه به فتنه مبتلا شد يكي از مهمترين و مؤثرترين راههاي نجات از فضاي غبار آلود آميختگي حق و باطل، نگاه به رهنمودها و شاخصه هاي ترسيم شده توسط امام حق و رهبري صالح جامعه است.
انتخابات دهم و فتنه
انتخابات 22خرداد ماه كه با حضور قريب به 40ميليوني ملت همراه بود با شكوه ترين انتخابات تاريخ انقلاب اسلامي محسوب مي شد اما متاسفانه پس از اين انتخابات با شكوه، مجموعه اي از حوادث به وقوع پيوست كه ريشه درمسائل قبل از انتخابات و حتي سال هاي قبل داشت.
بسياري از ريشه ها و عوامل فردي و اجتماعي پيدايش فتنه كه از آن سخن به ميان آمد، نظير پيروي از هواي نفس و خودمحوري، آميخته شدن حق و باطل، ضعف بنيان هاي ايماني و اعتقادي افراد، پيشنهادات حاوي بدعت نهادن در قوانين جاري كشور، تفرقه و اختلاف و پراكندگي و... در وضعيت پيش آمده مشاهده مي شد. اين وضعيت (فتنه) كه تا قبل از انتخابات به صورت پنهاني درحال شكل گيري بود درمرحله بعد از انتخابات به صورت آشكار و بي پرده رخ عيان نمود.
ميرحسين موسوي كه درسخنراني ها، مناظره ها و مصاحبه هاي قبل از برگزاري انتخابات ريشه مشكلات كنوني كشور را فاصله گرفتن از راه امام و ارزش هاي اصلي انقلاب مي دانست تلاش گسترده اي به عمل آورد تا خود را احياگر راه و خط حضرت امام خميني (ره) معرفي كند.
وي همچنين خود را فردي معرفي مي نمود كه با اعتقاد به ولايت فقيه وارد صحنه انتخابات شده است.
«با اعتقاد به ولايت فقيه وارد صحنه شدم. ولايت فقيه بزرگترين نقش را درپيروزي انقلاب داشته است و ما در اين 30سال، بدون اين اصل هر لحظه ممكن بود به فضاي قبل از انقلاب غلت بزنيم. ولايت فقيه ما را در مقابل كودتا و خودمختاري ها حفظ كرده است. من با قبول اين مسأله وارد عرصه انتخابات شده ام.»
(موسوي، دانشگاه فردوسي مشهد- 1388)
همچنين ميرحسين، پيش از برگزاري انتخابات با تأكيد بر قانونگرايي وحركت بر مدار قانون درباره علت حضور خود اظهار مي داشت كه با توجيه قانون شكني ها و ايستادن دولت كنوني در برابر قانون احساس خطر مي كند. وي همچنين درخصوص جايگاه نهادهاي مختلف در قانون اساسي مي گويد:«ما دركشور خود يك قانون اساسي داريم كه در آن جايگاه نهادهاي مختلف به دقت مشخص شده است و ما هم بايد از همين جا شروع كنيم. اينجا بحث از سليقه اينجانب و ديگري بيهوده است و اگر كسي به قانون اساسي اعتقاد نداشته باشد و نامزد شود با مردم خدعه كرده است و همه بايد ملتزم به قانون باشيم(02/1/88)
اما برخلاف همه اين ادعاها موسوي تحت تأثر القائات جريانات پشت پرده، براي اولين بار در 03 سال گذشته، قبل از اتمام انتخابات و شمارش آراء خود را پيروز انتخابات اعلام كرد و پس از اعلام نتايج نيز با اصرار بر موضوع «تقلب» با اتخاذ مواضع و اقدامات نسنجيده اي عليه نهادهاي قانوني نظام، مردم را به اردوكشي خياباني به منظور ابطال انتخابات فراخواند. البته در اين مسير نبايد نقش برخي احزاب و تشكيلات و شخصيت هاي سياسي را ناديده انگاشت كه با همراهي و حمايت وسيع مالي و تبليغاتي رسانه هاي بيگانه در شعله ور نمودن آتش فتنه تلاش مي نمودند.
سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامي در خطبه هاي نماز جمعه تهران مي توانست فصل الخطاب همه اين رفتارها و حوادث باشد. رهبر معظم انقلاب در آن اجتماع باشكوه فرمودند:
«آن كساني كه به يك نحوي يك نوع مرجعيتي در افكار مردم دارند، از اين سياسيون و رؤساي احزاب و كارگردانان جريانات سياسي كه يك عده اي از اينها حرف شنوي دارند، اينها خيلي بايد مراقب گفتار خود باشند. اگر آنها كمي افراطي گري كنند، دامنه اين افراطي گري در بدنه مردم به جاهاي بسيار حساس و خطرناكي خواهد رسيد كه گاهي خود آنها ديگر نمي توانند آن را جمع كنند. كه ما نمونه هايش را ديده ايم... اگر نخبگان سياسي بخواهند قانون را زيرپا بگذارند يا براي اصلاح آبرو، چشم را كور كنند چه بخواهند و چه نخواهند، مسئول خون ها و خشونت ها و هرج ومرج ها آنهايند. من به همه اين آقايان، اين دوستان قديمي، اين برادران توصيه مي كنم بر خودتان مسلط باشيد. سعه صدر داشته باشيد، دست هاي دشمن را ببينيد، گرگ هاي گرسنه كمين كرده راكه امروز ديگر نقاب ديپلماسي را يواش يواش دارند از چهره هايشان برمي دارند و چهره حقيقي خودشان را نشان مي دهند ببينيد، از اينها غفلت نكنيد».(92/3/88)
رهنمودها و هشدارهاي معظم له به همه جريان هاي سياسي كه با حمايت ميليوني نمازگزاران همراه بود نويد همراهي همه نيروهاي انقلاب را مي داد اما رفتارهاي صورت گرفته توسط موسوي و كروبي و برخي جريان هاي همسو با آنها نشان ازحركتي در مسير خطرناك انتحار سياسي و رويارويي با نظام اسلامي مي داد.
بيانيه هاي موسوي، مجمع روحانيون مبارز، جبهه مشاركت، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و برخي از شخصيت هاي هوادار آنها پس از انتخابات نشان مي داد كه آنها ايستادن در برابر حاكميت و ولي فقيه را يك امر مشروع براي احياي حق تلقي مي كنند و همچنان بر اين موضوع پافشاري مي كنند كه در انتخابات تقلب شده و حقوق مردم ناديده گرفته شده است.
موسوي در بيانيه شماره 5 خود كه در فرداي پس از بيانات رهبر معظم انقلاب صادر گرديد، ضمن تن ندادن به مسير مشخص شده توسط قانون اساسي و زيرسؤال بردن شوراي نگهبان در برابر رهنمودهاي مهم رهبري انقلاب ايستاده و مي نويسد: «اكنون مقامات كشور با صحه گذاشتن بر آنچه در انتخابات گذشت مسئوليت آن را پذيرفتند و براي نتايج هرگونه تحقيق و رسيدگي بعدي حد تعيين كرده اند» با توجه به اين نوع اظهارات و مواضع اين سؤال اساسي پيش مي آيد كه آيا اينگونه موضعگيري ها و بيانيه ها كه در چند روز بعد از انتخابات از برخي افراد و جريانات سياسي به ويژه از سوي آقايان موسوي و كروبي ديده شد، نشان از نقض سخنان قبل از انتخابات و تضاد در قول و فعل آنها نيست؟! شايسته است تمامي نخبگان از همه جريانات سياسي به اين سخن مقام معظم رهبري كه در روز عيد مبعث در خصوص خواص فرمودند، دقت و توجه ويژه اي كنند.
«نخبگان سرجلسه امتحانند. امتحان عظيمي است. در اين امتحان مردود شدن، رفوزه شدن فقط اين نيست كه ما يكسال عقب بيافتيم، سقوط است»
راه چاره چيست؟
علاوه بر نكاتي كه در اين نوشتار در خصوص راه هاي خروج از فتنه به آنها اشاره شد، جا دارد به راهكار پاياني ارائه شده يعني رجوع به امام حق و رهبري صالح توجه و عنايت ويژه اي مبذول داشت.
امام و ولي امر درجامعه اسلامي نقش محوري دارد و به منزله تسبيحي است كه دانه هاي متفرق آن را متحد و منسجم مي سازد و از متفرق شدن نگهشان مي دارد. اگر بنا باشد ولي امر مورد اطاعت قرار نگيرد و مردم و نخبگان با التزام و تعهد بر گرد شمع وجودش جمع نشوند اتحاد و انسجام آنها خدشه دار مي گردد و آتش فتنه شعله ورتر مي شود. مخالفت در برابر اوامر ولي امر، ميدان را براي نفوذ نامحرمان باز و زمينه را براي ضربه وارد ساختن آنها فراهم مي كند. كم نيستند افرادي فرصت طلب كه به جهت كوتاه شدن دستشان در جامعه اسلامي مترصد فرصتي هستند كه بتوانند به نظام اسلامي ضربه وارد سازند. بنابراين لازم است همه مردم و نخبگان در تمامي زمينه هاي سياسي و اجتماعي مطابق با معيارها و رهنمودهاي مقام ولايت عمل كنند و همواره به آن قله مرتفع و شامخ بنگرند و مواضع و اقدامات خود را با شاخصه ها و منويات ارائه شده توسط ايشان منطبق سازند چرا كه با توجه و عمل به رهنمودها و هشدارهاي مقام معظم رهبري، امواج فتنه ها در هم شكسته مي شود و اين نكته اي است كه همه افراد و جريانات سياسي دلسوز و پيروز انقلاب و خط امام و رهبري به طور شفاف و صريح به آن اذعان مي نمايند.
به هر ترتيب انتخابات دهم فرصت و امتحان عظيمي بود كه طي آن برخي افراد، نخبگان و گروه ها كه بعضاً سابقه درخشاني نيز در راه انقلاب داشتند لغزيدند و چهره اي متفاوت و متناقض از آنچه مي نمودند به نمايش گذاشتند. لكن شايسته است كسانيكه اشتباه تصور مي كردند و رفتاري غلط در حوادث اخير پيمودند دست از لجاجت بردارند و به آغوش ملت، نظام و انقلاب بازگردند. بي ترديد ملت با كرامت و بزرگوار ايران همواره فرصت اين بازگشت و اصلاح را براي همه نادمان باز خواهد گذاشت.
قطره درياست اگر با درياست
ورنه او قطره و دريا، درياست

 

(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(6(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14