(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 14 آبان 1388- شماره 19504
 

دردسرهاي جواد منصور زندگينامه جمعي از رجال پهلوي 89

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




دردسرهاي جواد منصور زندگينامه جمعي از رجال پهلوي 89

منصور، جواد - 3
1 مارس 1965 - 9/10/43
خيلي محرمانه
يادداشت جهت پرونده هاي بيوگرافيك
موضوع: جواد منصور، وزير كشور در دولت هويدا
خصوصيات نادر و غريبي در ارتباطات ما با جواد منصور وجود دارد، كه ممكن است ثبت آن اكنون كه او به طور كامل به مقام بالائي در كابينه ترفيع يافته است، با ارزش باشد. هر چند ارتباطات شخصي او با كارمندان سفارت عالي است و هر چند او تحصيلكردأ ايالات متحده است و يك همسر آمريكائي دارد، برخورد رسمي ما با او واقعاً رضايتبخش نبوده است.
1- پاييز گذشته يك مقام سفارت از او پرسيد كه آيا شايعاتي كه ما در مورد تغييرات در كابينه منصور (كه او به عنوان معاون نخست وزير خدمت مي كرد) شنيده ايم، حقيقت دارد. كمي پس از آن جواد منصور به وزير مختار گله كرد كه سفارت به پخش شايعات در مورد تغييرات قريب الوقوع كابينه كمك مي كند.
2- كمي پس از آن جواد منصور در خانأ من بود. او پرسيد كه كاربخش سياسي چگونه پيش مي رود. من اظهار كردم كه با نبودن اطلاعات قوي و موثق، ما غالباً تنها شايعاتي داريم كه توجهي نمي كنيم و كنترل و صحت و سقم آنها را مشكل مي يابيم. در پاسخ، او از من پرسيد كه ما چه شايعاتي مي شنويم. من اين سؤال را به اين سمت منحرف كردم كه مايل به گلأ مجدد وي نيستم.
3- در ضمن شور و هيجان زمان ترور برادر جواد منصور، ما سعي كرديم كه از تعدادي از منابع دولتي در مورد وضع جراحتهاي نخست وزير اطلاع حاصل كنيم. از منابع غيردولتي شايعاتي زياد و از منابع دولتي اخبار زياد «بدون اظهارنظر» يا «غير قابل استفاده اي» دريافت كرديم، اما ما تنها يك اظهار غلط بي مزه از چگونگي امر از يك منبع دولتي به دست آورديم. اين زماني بود كه از دفتر جواد به ما گفته شد كه نخست وزير تنها جراحت سطحي برداشته است و فردا در دفتر كارش حاضر خواهد شد.
پس از مرگ نخست وزير، جواد منصور به وزير مختار ما گفت كه «چيزهاي بيشتري از آنچه با چشمانش ديده است وجود دارد» و اظهارات ضمني ولي مبهم ديگري ايراد نمود. مذاكره به آنجا كشيد كه جواد فكر كرد كه ممكن است مصر در اين قضيه دخيل بوده باشد و نيز اينكه مقامات (شايد نصيري) آنچه لازم بوده انجام بدهند، انجام نداده اند و ضمناً فهماند كه حسنعلي منصور گرفتار نيروهاي ناشناخته در درون خود تشكيلات ايران شده است. ما هيچ مدركي دال براين موضوع از هيچ يك از منابع مورد اعتماد به دست نياورده ايم و نسبت به اين اشارات ترديد بسيار زيادي داريم.
5 - تنها مذاكره سياسي من با جواد منصور در زمان حيات نخست وزير بود و موضوعي مشابه همين مطالب را دنبال مي كرد. او به طور مبهم اشاره كرد كه «ما مي دانيم كه دشمنان ما چه كساني هستند و چه مردمي پشت سر آنها قرار دارند». من از او خواستم كه مقداري موضوع را بازتر كند، اما او تنها اظهارات كلي از اين نوع را تكرار كرد. بعد من پرسيدم كه آيا او به ملاها اشاره مي كند؟ او گفت بله. بار ديگر اشارات مبهمي صورت گرفت. بالاخره من به طور تصادفي سؤال كردم كه آيا منظور او ناصر است. او بدون هيچ صراحتي و تنها با اشارت مبهم و توطئه آميز گفت بله.
آخرين گزارش از يك منبع خوب نيز در همان راستا قرار دارد. گزارش شده است كه به جواد منصور به اين دليل كه نخست وزير جديد به اندازأ كافي از برادر مقتول منصور، تمجيد نمي كند، بي حرمتي شده است. انتظار مي رود عدم اشارأ مرتب هويدا به حسنعلي منصور در سخنراني هاي اخير خود براي جواد «جالب توجه» باشد.
ام. اف. هرتز
منصور، جواد - 4
9 اكتبر 1965 - 17/7/44
خيلي محرمانه
يادداشت براي سفير
موضوع: جواد منصور
جواد منصور يك كارمند سرويس خارجأ ايران مي باشد كه در ابتدا در شغلي خارج از اين حوزه به سازمان برنامه رفت و سپس قبل از اين كه برادرش وي را به كاري در كابينه بگمارد، به عنوان دستيار مديرعامل در بانك توسعه صنعت و معدن به كار مشغول شد. در بانك مزبور او به نوعي در معامله با صاحبان سهام خارجي بانك و تماسهاي بازرگاني پيشقراول بود. او يك همسر بسيار زيباي آمريكائي دارد و نسبت به سفارت ما حسن ظن داشته است.
من مي گويم «داشته است» زيرا جواد منصور از زماني كه عضو دولت شد، نسبت به ما شديداً نوميد بوده است. او آنچنان ديوانه وار به برادرش وفادار بود كه بحث هاي سياسي با او بي ثمر بودند، چون او فقط ذوق و توانايي دولت را مي ستود و اگر كسي مطلبي را اظهار مي كرد كه ممكن بود يك مشكل باشد، او كاملاً برآشفته مي شد. حتي او يك بار پس از اين كه يك كارمند سفارت صرفاً از او پرسيده بود آيا اين شايعه كه در سراسر تهران پخش شده است حقيقت دارد يا نه، گله كرده بود كه سفارت در مورد ترميم قريب الوقوع كابينه شايعه پراكني مي كند.
وقتي منصور، نخست وزير مورد اصابت گلوله قرار گرفت، ما پاسخ هاي فاقد اظهار نظر و غيرقابل استفاده اي از منابع دولتي كسب نموديم، اما تنها يك اظهار غلط بي مزه از چگونگي امر از طرف دفتر منصور، به ما گفته شد كه نخست وزير تنها جراحت سطحي برداشته است و فردا دوباره در دفتر كارش حاضر خواهد شد. پس از مرگ نخست وزير، او به استوارت گفت «چيزهاي بيشتري از آنچه با چشمانش ديده است وجود دارند» و اظهارات ضمني ولي مبهم ديگري ايراد نمود. در مواقعي ديگر به طور مبهم اشاره كرد كه «ما مي دانيم دشمنان ما چه كساني هستند و چه مردمي پشت سر آنها قرار دارند». همچنين گزارش شده است كه به او از اين كه نخست وزير جديد، سلف در گذشتأ (مرده) خود را بنحو شايسته تمجيد نكرده، بي حرمتي شده است. اين امر كاملاً آشكار است كه وفاداري جواد نسبت به برادرش باز به مناسبت و ارتباطات جاري وي منتقل شده است. او هر چند روابط دوستانه اي با نخست وزير دارد، قطعاً محرم راز در دولت هويدا نخواهد بود.
از آنجايي كه او اين چنين دهانش بسته است، ما براي اين كه واقعاً بفهميم جواد در دولت چه كار مي كند، دچار زحمت بوده ايم. ابتدا تصور مي شود كه او مسئول تمام طرحهايي است كه به وضوح امكان پذير بودند. اكنون به نظر مي رسد كار اصلي وي اتمام و تكميل پروژه هاي خاص اقتصادي باشد. براي مثال، فوريه امسال به اجلاس شوراي وزيران RCD (سنتو) در پاكستان اعزام شد. او همچنين عضوي از كابينه بوده كه در طول سال گذشته در جريان تلاشهاي بي ثمر ما به خاطر كسب حمايت براي رسيدگي كابينه به پيشنهاد اصلاحي ما نسبت به توافق تضمين سرمايه گذاري سال 7591، مورد مراجعأ ما بوده است. شايعات مداومي وجود دارد كه آنچه واقعاً جواد دوست دارد، بازگشت به سرويس خارجي ايران به عنوان يك سفير مي باشد. اين شايعه نمي تواند زياد موثق باشد، زيرا زماني كه وي به كاري خارج از حوزأ سرويس خارجه پرداخت، يك دبير دوم بود.
منصور، جواد - 5
تاريخ: 20 اكتبر 1966 - 28/7/45
خيلي محرمانه
از: بخش سياسي - چارلز ان. راسياس
به: بخش سياسي - مارتين اف. هرتز
موضوع: كنترل (استراق سمع) تلفنهاي مقامات بالاي دولت ايران توسط ساواك
در 91 اكتبر 1966، ضمن يك بحث سياسي با همسرم و دو زن ديگر آمريكائي (يكي همسر يك افسر نيروي هوايي آمريكا و ديگري همسر يك تاجر آمريكائي) موضوع تلفن هاي موهن بي نام پيش آمد. در اين رابطه خانم جواد منصور (همسر آمريكائي وزير مشاور) متذكر شد كه ساواك يك تلفن (ردياب) متصل به تلفن هاي آنها (منصورها) دارد كه آنها را از مزاحمين تلفني يا كساني كه تهديد به عمل مي آورند، محافظت مي كند.
اظهارنظر:
چند سؤال براي من وجود دارد: (1) آيا اين عمل عمومي ساواك در مورد كنترل تلفنهاي مقامات بالاي دولت مي باشد؟ (2) آيا جواد منصور به دلايل خاصي حفاظت مي شود؟ اگر تلفنهاي تمامي مقامات رسمي دولت كنترل مي شود، آيا هدف ساواك، فقط حراست آنها از تهديدكننده ها و مزاحمين تلفني است؟
منصور، جواد - 6
تاريخ: 9 مي 1967 - 19/2/46
خيلي محرمانه
از: سفارت آمريكا، تهران 9344
به: وزارت امورخارجه، واشنگتن
موضوع: انتصابات جديد
1- جواد منصور ديروز به سمت وزير اطلاعات پس از هوشنگ انصاري منصوب شد. منصور به طور گسترده اي به عنوان يك فرد طرفدار آمريكا تلقي مي شود، زيرا تربيت و ازدواج وي در آمريكا بوده است، اما همان طور كه اين روزها غالباً در اين بخش از جهان اتفاق مي افتد، او پي درپي پس و پيش مي رود تا نشان دهد كه او را بي جهت هوادار آمريكا مي دانند. او در مقام قبلي خود به عنوان وزير كشور، مشهور بود كه كارها را به پايان مي رساند. ما اطمينان داريم كه با او مي توانيم كار كنيم. از نظر شخصي او به شدت به نخست وزير نزديك است.
2- فريدون موثقي به عنوان سفير در آنكارا منصوب شد. وي وزير مختار سابق در واشنگتن و اخيراً سركنسول در مونيخ بود و عقيده براين است كه خود را از همكاري با آمريكائيها كنار مي كشد. در حين دوستي و صراحت غيرعادي، ما در زمان تصدي قبلي او به عنوان مدير امور آمريكا در وزارت خارجه، وي را يك REED قوي نيافته ايم. سستي او به خاطر مبارزأ وي براي عقايد محكمش نيست.
منصور، جواد - 7
23 اوت 1967 - 1/6/46
خيلي محرمانه
فرم اطلاعات بيوگرافيك
نام: جواد منصور
شغل فعلي: وزير اطلاعات
از زمان انتصابش به عنوان وزير اطلاعات در هشتم ماه مه، منصور پنج پوند وزن كم كرده است. سابقاً زنده دل بود و اعصاب آرامي داشت، در حال حاضر خسته، عصبي و وارفته به نظر مي رسد. البته، او مي گويد كه از شغل جديدش و بخصوص از تماسهاي مكررش با شاه كه ناشي از ماهيت اين شغل است، لذت مي برد. آقاي منصور هر زماني كه عناوين خبري مهمي وجود دارد، به شاه تلفن مي زند و دستورات مفصلي در مورد چگونگي پخش اخبار از شاه دريافت مي نمايد. او احساس مي كند كه نمي تواند مسئوليت خود را در مورد رسيدگي به عناوين خبري مهم به كسي واگذار نمايد، و در نتيجه در طول بحران اخير خاورميانه بارها در طول شب همراه با زيردستانش بيدار مانده است. معمولاً شاه، آقاي منصور را در مورد زمان كنترل اخبار در ساعات شب با خودش، مطلع مي كند و معمولاً وقتي راديو يا تلويزيون دولتي و يا روزنامه هاي مهم، خبري را به طريقي منتشر مي كنند كه شاه دوست ندارد، اين آقاي منصور است كه مورد توبيخ واقع مي شود.
از آنچه وزير جديد در مذاكرات اخير به من گفته و از آنچه كه او به دوستان دو طرفه گفته است كاملاً آشكار است كه وي واقعاً وزارت خود را اداره نمي كند. او در مورد مسائل فوري تر و اصلي رأساً اقدام مي كند و باقي را براي زيردستان خود مي گذرد. او هرگز به عنوان يك مجري قوي شناخته نشده است (اين بيان در مخالفت با آنچه در گزارش تهران 9344 در مورد «شهرت او در به پايان رساندن كارها» آمده است، نمي باشد. ) در بانك توسعه صنعت و معدن، جايي كه درست قبل از پيوستن به دولت در آن خدمت مي كرد، او نمونه اي از يك فرد پيشتاز، عهده دار ارتباطات سطح بالائي با بانكداران و مشتريان خارجي و تسهيل عمليات از طريق شخصيت آرام و فريبنده اش بود.
هيچ چيز در كار كنوني او به عنوان وزير اطلاعات ارزيابي قبلي مرا در اين مورد كه جواد منصور اساساً يك سبك وزن است، عوض نمي كند. زماني كه او در كابينه برادرش حسنعلي منصور وزير مشاور بود، در وفاداري مبالغه آميز خود نسبت به بردارش گرفتار بود. براي مثال، وقتي يك مأمور سفارت در مورد شايعات مربوط به ترميم قريب الوقوع كابينه از وي سؤال كرد، او به وزير مختار ما شكايت كرد كه سفارت شايعاتي در مورد كابينه مي پراكند. (با اين حال، او قبلاً سعي مي كرد از من بيرون بكشد كه آيا شايعات جديدي درباره كابينه شنيده ام يا نه). زماني كه نخست وزير، منصور، به قتل رسيد، دفتر جواد منصور تنها جايي بود كه تعمداً به ما اطلاعات غلطي داد (به اين معني كه نخست وزير تنها به طور سطحي مجروح شده است و روز بعد به اداره برخواهد گشت) پس از اينكه نخست وزير مرد، جواد منصور اظهارات مبهمي مبني براين كه در قضيأ قتل «چيزهاي بيشتري از آنچه با چشم ديده وجود دارد» بيان كرد. قبل از آن، زماني كه كابينه منصور به جايي رسيد كه مورد انتقاد گسترده مردم قرار گرفت، جواد منصور غرولند معني داري كرد كه «ما مي دانيم دشمنان ما چه كساني هستند و چه كساني پشت سر آنها هستند».
در اين قضيه او به وضوح وانمود كرد به اين كه بيش از آنچه واقعاً انجام داده است، مي داند. در همين زمان، وقتي قرار مي شود اطلاعاتي در مورد سابقه كابينه يا وضعيت سياسي بدهد، منصور به طور ناراحت كننده اي محتاط و بنابراين فاقد اطلاعات مي شود.
ما هرگز قادر نبوده ايم كه دريابيم وظايف جواد منصور در مقام وزير مشاور چه بود. او يك بار به ما گفت كه او مسئول تمامي برنامه ريزي ها مي باشد، اما آشكارا دروغ بود. او به امور ( سنتو) RCD مشغول بود، اما روشن نبود كه آيا وي مسئوليت عملي در مورد آن داشت يا نه. به نظر مي رسد كه او بار ديگر به عنوان يك تسهيل كننده، تعديل كننده، هماهنگ كننده و فردي پيشقراول در موضوعات متعدد عمل كرده است. او دوست خيلي نزديك نخست وزير جديد، اميرعباس هويدا بود و به اين دوستي ادامه مي دهد، هويدا كسي است كه به عنوان جانشين برادر جواد، حسنعلي ، وفاداري خاصي را به وي مرهون است. به نظر مي رسد كه جواد منصور، زماني كه ملكه را در سفر به اطراف كشور در اوايل 1967 همراهي مي كرد، خيلي خوب عمل نموده است. به هر حال در اين كه او خواهان مقام وزارت اطلاعات بوده است ترديد وجود دارد. آنچه او واقعاً دوست دارد اين است كه يك «سفير» باشد. حتي زماني كه در بانك توسعه صنعت و معدن بود، از سرويس خارجه ايران كه در آنجا به مقام دبير دومي رسيده بود، مرخصي گرفته بود. و به عنوان وزير در حال حاضر، اگر به زندگي ديپلماتيك باز گردد، به طور قطع به عنوان سفير وارد خواهد شد.
همسر منصور، دلتا ، يك خانم آمريكائي زيباست كه مجدانه از فراگيري فارسي اجتناب مي كند و به فرزندان خود نيز صرفاً به زبان انگليسي تعليم مي دهد. او يك آمريكائي سنتي يك دنده است و زني با عقايد محكم مي باشد. منصور پنج دختر دارد، دو تا از آنها اكنون در مدرسه اي در ايالات متحده مي باشند.
منصور، جواد - 8
خيلي محرمانه
زمان: 29 فوريه 1968 - 10/12/46
مكان: محل اقامت آرميتاژ
صورت مذاكرات شركت كنندگان: همسر فريدون باتمانقليچ همسر جان ا. آرميتاژ
موضوع: جواد منصور
خانم باتمانقليچ به همسر من گفت كه شاه، پس از بازگشت از خاور دور، وزير اطلاعات، جواد منصور را خواسته است و شديداً او را به علت اجازه دادن به تبليغ در مورد واكنش عمومي نسبت به مرگ كشتي گير، تختي، سرزنش كرده است. خانم باتمانقليچ حدس زد كه منصور بيش از پنج هفته در كابينه دوام نياورد.
تذكر: من فكر مي كنم كه گزارش اقدام شاه احتمالاً صحيح است، زيرا معتقدم كه اين موضوع از جانب خانم منصور و از طريق خانم شاهقلي كه دوست نزديك و محرم اسرار اوست منشأ گرفته است. اظهارنظر در مورد دورأ تصدي منصور ممكن است بعيد نباشد، اما كاملاً تخيلي است.
خانم جواد منصور به سفير « ماير» در ششم مارس گفت كه عصبانيت به خاطر پوشش مطبوعاتي مرگ تختي به مسعودي برمي گردد نه جواد منصور.
جان ا. آرميتاژ
منصور، جواد - 9
جواد منصور وزير اطلاعات
سرّي
جواد منصور ، برادر كوچكتر نخست وزير مقتول حسنعلي منصور، در 8 مي 1967 به سمت وزير اطلاعات منصوب شد. او قبلاً از ژانويه 1965 در سمت وزير مشاور خدمت كرده بود. منصور به عنوان يك سبك وزن و مقام اجرائي ضعيف توصيف شده است. او باهوش و سياسي است، اما هوشياري زياد او در مورد مفاهيم سياسي به خاطر خانواده جاه طلبش و به دليل روشي كه يكي از اعضاي خانواده اش در پيش گرفته است، او را بيش از اندازه محتاط و وسواسي ساخته است. او توانايي خود را در تسهيل مشكلات نشان داده است، اما در اداره كردن افراد با ارتباطات سياسي قوي ناتوان است. آگاهي هاي او بيشتر افراد مهم و موقعيت هاي قبلي آنها را شامل مي شود. او بيشترين شايستگي خود را در زمينه هايي كه با روابط عمومي سروكار دارد، نشان داده است. او به طور گسترده اي به عنوان يك هوادار آمريكا در نظر گرفته مي شود. منصور به اميرعباس هويدا خيلي نزديك بود و اين دوستي هنوز ادامه دارد، هويدا كسي است كه به عنوان جانشين برادر منصور، وفاداري خاصي را به او مرهون است.
از زمان انتصابش، منصور لاغر شده است. قبلاً، زرنگ و زنده دل و آرام بود، ولي حالا به نظر خسته، عصبي و وارفته مي رسد. او اصرار مي ورزد كه از شغل جديدش و بخصوص تماسهاي متعدد با شاه، كه در اين شغل نهفته است، لذت مي برد. وي حقيقتاً وزارتخانه اش را اداره نمي كند، او در مورد مسائل فوريتر و اصلي رأساً اقدام مي كند و بقيه را براي زيردستان خود مي گذارد.
منصور در آوريل 1925 در تهران بدنيا آمد. وي پسر علي منصور، نخست وزير سابق است، كه در حال حاضر در دفتر اروپايي سازمان ملل در جنوا سفير مي باشد. پس از اتمام تحصيلات دبيرستاني در تهران، جواد به ايالات متحده رفت، او يك سال را در دانشگاه يوتا، شهر salt lake، يوتا گذراند و سپس از دانشگاه كاليفرنيا در لس آنجلس در رشته مديريت (امور) بازرگاني فارغ التحصيل شد. با بازگشت به وطن، در سال 1950 به وزارت امورخارجه پيوست. او در تهران مناصب متعدد و گوناگوني داشت و در سال 1952 به عنوان وابستأ مطبوعاتي به ايالات متحده فرستاده شد. در سال 1955 او به جنوا منتقل شد. او در آنجا در كنفرانس 1955 اتم براي صلح شركت كرد. در سال 1958 منصور به عنوان مسئول ادارأ روابط عمومي به سازمان مأمور شد، هر چند در اين امر تجربه اي نداشت، بخوبي از عهدأ آن برآمد و در سال 1959 مدير بخش سرمايه گذاري و روابط عمومي بانك توسعأ صنعت و معدن ايران گرديد. در دسامبر 1963 او معاون رئيس بانك توسعأ صنعت و معدن شد كه گفته مي شود احراز اين سمت بيشتر به خاطر نسبتي بود كه وي با حسنعلي منصور، كه براي نخست وزيري در آينده نزديك در نظر گرفته شده بود، داشت تا اين كه به دليل قابليت خودش به عنوان يك بانكدار يا اقتصاددان باشد. در اين مقام او نمونه اي از يك شخص پيشتاز، عهده دار ارتباطات سطح بالائي با بانكها و مشتريان خارجي و تسهيل عمليات از طريق شخصيت آرام و فريبنده اش بود. در سال 1964 توسط برادرش به مقام معاونت نخست وزير منصوب گشت.
در اين مقام او مجدداً به عنوان يك تسهيل كننده، هماهنگ كننده و فرد پيشتاز در زمينه هاي متعدد عمل كرد. منصور عضو مؤسس حزب ايران نوين بود و عضو كميته اجرائي آن مي باشد.
منصور مقام خود را به عنوان دبير دوم در وزارت امورخارجه تا اين اواخر حفظ كرد، اما احتمالاً از زماني كه وارد كابينه شد به مقام سفيري ترفيع داده شد. او دو خواهر دارد: يكي از آنها همسر مهدي وكيلي نماينده دائم ايران در سازمان ملل و ديگري همسر منوچهر تيمورتاش، نماينده سابق مجلس مي باشد. همسر منصور، دلتا يك آمريكائي است. خانم منصور يك زن زيباست كه مجدانه از فراگيري فارسي اجتناب كرده است و فرزندانش را نيز صرفاً به زبان انگليسي تعليم مي دهد. او يك آمريكائي سنتي (محافظه كار) يك دنده و زني با عقايد محكم است. منصور پنج فرزند دختر دارد. دو تا از آنها اكنون در مدرسه اي در ايالات متحده هستند. گزارش شده كه منصور يك فراماسونر است.
27 مارس 1968 - 7/1/47
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14