(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 30 آبان 1388- شماره 19517
 

به ياد استاد گرانقدر، آيت الله مرتضي نجومي نديده ام چو نجومي خوشا چنين سالك
حضرت آيت الله نجومي آميزه اي از نور اجتهاد و درخشش هنر
نگاهي به زندگي پربركت حضرت آيت الله نجومي مرد نكونام نميرد هرگز
منصور واعظي:
تبديل فرهنگ فارغ التحصيلي به فرهنگ مطالعه در تمام عمر به وسيله كتابخانه ها امكان پذير است



به ياد استاد گرانقدر، آيت الله مرتضي نجومي نديده ام چو نجومي خوشا چنين سالك

محمدجواد محبت
آقاي نجومي آن گرامي استاد
جز لطف سخن نمانده از او در ياد
گل بود و جوانه محبت با او
اميد- كه خاك بر جنابش خوش باد
آيت ا... سيدمرتضي نجومي مرد علم و هنر، يكي از خوش نام ترين روحانيون كرمانشاه بود.
اين استاد معروف و خوش محضر كه سالهاي سال مربي تعدادي از استادان خط بود. درايران به عنوان استاد مسلم خط ثلث شناخته شدند.
آيت الله نجومي اصالتا كرمانشاهي بودند و ما از ناحيه پدري با ايشان خويشاوند هستيم اما تاكنون اين موضوع را در جايي بازگو نكرده ام و ديدار ايشان بسيار شورانگيز بود.
آقاي نجومي صحاف و نقاش ممتازي بودند و نقاشيهايي از ايشان به يادگار مانده است.
همچنين صحاف ماهري بودند و دراين زمينه شاگرداني را پرورش داده بودند. استاد از اول انقلاب همه مجله ها و نشريات را خريداري كرده بودند و فرصت كافي براي صحافي آنها نداشتند. لذا شاگرداني را براي صحافي كردن كتب آموزش دادند؛ و از اين شاگردان در زمينه صحافي آثاري كه از اول انقلاب جمع آوري كرده بودند، بهره بردند.
استاد به جز صحافي، كار جلدسازي هم انجام مي دادند و دراين زمينه افراد ماهر كم داريم و در كتابخانه آستان قدس، استاداني هستند كه كتابهايي كه به مرور زمان دچار آسيب شده است؛ بازسازي مي كنند؛ نجومي دراين زمينه تبحر داشتند.
نمايشگاه خطي درسال 74 در همدان برپا شده بود كه از ايشان هم دعوت كرده بودند كه تعدادي از آثارشان را در نمايشگاه شركت دهند و در اين سفر من نيز به همراه استاد بودم. در طول اين سفر با بعد هنري جديدي از استاد آشنا شدم.
من با صحافي و نقاشي آشنايي زيادي ندارم اما در شاعري ريش سفيد كرده ايم آقاي نجومي يك غزلي درطول سفر خواندند كه بيت آخر غزل اين است:
نديده ام چو نجومي خوشا چنين سالك
مدام در پي ميخانه و مي و نوش است
وقتي از سفر فارغ شديم، در زير اين غزل نوشتم؛ يادگاري از سفر خاطره انگيز در معيت استاد گرانمايه حضرت آيت ا... سيدمرتضي نجومي به شهرستان همدان كه نمايشگاهي از خط استاد برپا بود. با شعر «با دوست براي دوست» به استقبال شعر ايشان رفتم.
شب است و ياد تو مهمان گرم آغوش است
بريز باده اشكي كه سينه پرجوش است
درآ، ز پرده پندار اي تجلي ياد
كه هرچه غير تو از خاطرم فراموش است
به تارتار وجودم اگرچه خواهش تو
نخوانمت كه زبانم زشرم خاموش است
اميد لطف از آن آستان بريده مباد
مرا كه بانگ عنايت هنوز در گوش است
سخن به قاعده گفتن خلاف مشتاقي است
مرا ببخش گرم اندكي به سر هوش است
به محضري كه درآن نيست جاي گستاخي
هميشه دست عنايات حق خطاپوش است
بخوان زهمسفر آن بيت آشتي پرداز
كه چشمه سار محبت هميشه پرجوش است
¤¤¤
]نديده ام چون (نجومي) خوشا چنين سالك
مدام درپي ميخانه و مي و نوش است[

 



حضرت آيت الله نجومي آميزه اي از نور اجتهاد و درخشش هنر

همت علي اكرادي
از شمار دو چشم، يك تن كم
و از نگاه خرد، هزاران بيش
در حالي اين سطور را مي نويسم (البته به خواست بعضي از عزيزان) كه ذهنم و روحم در وادي پريشاني، سرگردانند. در سفر بودم كه خبر عروج ملكوتي حضرت آيت الله نجومي را شنيدم. متأسفانه با چند ساعت تأخير اجباري كه پيش آمد به تشييع پيكر مطهرش نرسيدم و اين خود، پريشان حالي ام را مضاعف كرد؛ از يك طرف مي دانيم كه مرگ، حق است و بايد بر حكم... و انا اليه راجعون سر بنهيم ولي از طرف ديگر مي بينيم كه حضور زميني بعضي از بندگان خاص خداوند تبارك تعالي، آيينه تمام نماي رحمت حضرتش براي مردم مي باشد و كو چ چنين بنده اي، ضربه اي سنگين بر روح و جان دوستدارانش، وارد خواهد كرد.
به واقع آيت الله نجومي؛ اعلي الله مقامه الشريف يكي از مصاديق آشكار اين گونه اشخاص و جزو الف قدهاي بندگان خداوند بود. به ياد دارم، كتاب فضيلت هاي فراموش شده را كه شرح حال زنده ياد ملاعباس تربتي (حاج آخوند) و به قلم فرزند ايشان (حسين علي راشد) مي باشد. متوجه شدم كه تمام آن اخلاقيات حسنه در وجود مبارك حضرت آيت الله نجومي نيز متجلي است. با اين تفاوت كه لازم است هنر خوشنويسي، نقاشي و شعر را هم به آن افزود و از ميان آن همه نيكويي ها، بايستي بيشتر به محوريت نظم در كارهاي حضرت آقا، توجه خاص داشت. آقا كارهايش را فقط خودش انجام مي داد و حتي المقدور زحمتي را براي ديگران ايجاد نمي كرد. حتي سالها پيش، زندگي نامه خود را نيز تحت عنوان «كيمياي هستي» به رشته تحرير درآورد و به زيور چاپ آراست تا ديگران در اين راه متحمل زحمتي نشوند. كم مي خورد و كم مي خوابيد و بيشتر كار مي كرد. زندگي روزانه اش را به بخش هايي تقسيم مي نمود: تدريس طلبه ها، خوشنويسي و كتابت، تذهيب و صحافي و قطاعي، مطالعه، تفسير قرآن، امام جماعت مسجد نواب، پاسخگويي به مشكلات مردم، اخذ وجوهات شرعي، انجام كارهاي شخصي و امور خانوادگي، مهماني، عيادت از مريض و... و از همه مهم تر، اوقاتي كه براي ديدار بااهل هنر داشت.
بيشترين خاطرات بنده با ايشان در روزهايي بود كه از ساعت 3 الي 5 بعدازظهر با دوستان هنرمند ملاقات مي كرد. روزي، تنها در محضرشان بودم و از هر دري سخني مي رفت كه ناگهان مردي سمج در چهارچوبه در ظاهر شد و تقاضاي كمك مالي كرد. آقا آرام و با لبخندي كه به لب داشت به من گفت: ببين فلاني! مردم اينجارو با كميته امداد و بهزيستي، اشتباه گرفتند. بعد از اين جمله كه فقط مزاحي بود كه با بنده داشت به فكر عميقي فرورفت و آهي بلند از سينه برآورد و شخص را به گرمي پذيرفت و از احوالاتش جويا شد. شايد نيم ساعتي طول نكشيد كه تمام اموراتش را از لحاظ مسكن، كار و غيره سامان بخشيد. مرد با دلي شادمان و سرشار از اميد خداحافظي كرد و پس از رفتن ايشان آقا اظهار كرد كه در شهر ما مردم بيچاره فراوانند و هر روز با اين محرومين جامعه سر و كار داريم و مي دانم كه اندوه اينها روزي كار دستم مي دهد.
يكي از خصوصيات منحصر به فرد آقا اين بود كه با مهمان آنقدر صميمانه و خودماني بود (و حتي گاه مذاح هم مي فرمود) كه خاطره آن ديدار براي مهمان فراموش نشدني مي شد.
به پيشنهاد حجت الاسلام سيدناصر ميبدي در تابستان 74 قصيده اي در شأن و منزلت هنري اين يگانه روزگار، سرودم. شعر را به استاد عبدالله جواري دادم كه خوشنويسي آن را عهده دار شود. از آنجا كه استاد جواري يكي از ياران گرمابه و گلستان حضرت آقا بود، با رويي گشاده از اين پيشنهاد استقبال نمود و پس از خوشنويسي آن را قاب كرد و به همراهي جناب ميبدي به محضر آقا رسيده و كار را تقديم حضورشان كرديم.
به من فرمود كه شعر را با صداي خودم برايش بخوانم. احساس تواضعي كه آن روز از ايشان ديدم نه وصف شدني است و نه قابل بيان. پس از گذشت چند روزي دوباره به منزل آقا آمدم و سراغ تابلو را از ايشان گرفتم. آقا آن را به خاطر فروتني اش تا مدتها جلوي ديد ديگران قرار نداد ولي پس از اينكه آن شعر در مجموعه شعرم به چاپ رسيد و در نشريات محلي نيز چاپ شد؛ آنوقت آقا از پنهان كردن آن تابلو صرف نظر كرد.
نهايتاً نياز به فرصت و حال و مجالي فراق مي باشد تا بشود جوانب زندگي مذهبي و هنري حضرت آيت الله نجومي را به تصوير واقعي كشيد ولي اين بهت و سوگ بزرگ، فرصت انديشيدن و يادآوري خاطرات را از بنده گرفته است. لذا تقاضا مي كنم عزيزاني كه مي خواهند اين هنرمند فرهيخته دانشمند و مجتهد بزرگ شيعه را بهتر بشناسند به همان زندگي نامه خودنوشت ايشان، مراجعه كنند.
البته با اين توضيح كه تواضع و كم گويي از خود، بسيار در آن موج مي زند. عروج عارفانه اش را به دوستاران و آشنايان و علاقمندان به حضرتش را تسليت گفته و علو درجات را براي ايشان از درگاه خداوند جليل، مسئلت دارم. يادش هماره در دلها زنده باد.
در خاتمه شكسته بسته اي را تقديم روح بزرگ و ملكوتي ايشان داشته ام كه با حالي زار و اندوهگين به اين گونه گفته شده است:
آفتاب هنر
كبوتر دلم از سينه، ناگهان پر زد
به آسمان نه- به دنياي بي زمان پر زد
خبر رسيد به باران- خبر رسيد به ابر
خبر رسيد بپوشيد جامه اي از صبر
كدام صبر تواند كه بار غم بكشد؟
چرا فقط دل ما بايد اين ستم بكشد؟
ز ديده اي كه ترا ديده، مي چكد نم نم
- سرشك غصه به روي زمين پر ماتم-
ببين به سوگ نشستند جمله يارانت
تو رفتي و همه ماندند داغدارانت
تو آفتاب هنر، در ديار ما بودي
هميشه يار و هميشه كنار ما بودي
ستاره ي سحري بودي و درخشيدي
به صبح صادق ما، عارفانه تابيدي
به اقتداي تو برخاست قلب پير و جوان
به گفته هاي تو دل خوش، ضمير و باور جان
شبيه كاغذ زر مي برند خط تو را
به نقد و مايه جان مي خرند خط تورا
هنرشناس كجا رفته تا بگويد باز
كه نيست مثل تو شخصي به اين مقام فراز
هر آن چه از تو نويسند كاتبان زمان
يقين كه برتر از آني، بدون شك و گمان
وجود پاك تو نقش است بر دل مردم
هماره نام تو باقي است در دل مردم
دريغ! فاصله افتاد بين ما و شما
فغان كه دست اجل برد آفتاب تورا
دلي شكسته و روحي شكسته تر داريم!
ز رفتن تو چه داغي كه بر جگر داريم!
نشسته ايم به يادت- به حسرتيم و به آه
به رسم جد تو داريم درد دل با چاه
نشان سبزي تو- با بهار خواهد ماند
هميشه چهره تو، ماندگار خواهد ماند
به روي عشق نپاشند گرد نسيان را
هواي آينه ات، بي غبار خواهد ماند

براي آنكه بگيرد ز رهروان- دستي
به شاهراه هنر، تكسوار خواهد ماند
نبوده عرصه دين هرگز از نشان خالي
صداي زمزمه در چشمه سار، خواهد ماند
بيا تو اي دل غمديده ام بگير آرام
كه يوسف تو ز خوبان يار، خواهد ماند

 



نگاهي به زندگي پربركت حضرت آيت الله نجومي مرد نكونام نميرد هرگز

ايرج نظافتي
روز سه شنبه- 26آبان- روز وداع كرمانشاهيان با مرشد و مراد خود حضرت آيت الله سيدمرتضي نجومي بود.
گرچه باران رحمت الهي با شدت تمام درحال باريدن بود اما اين سبب نشد تا از خيل مشتاقان آن مرحوم در مراسم تشييع و تدفين بكاهد، به گونه اي كه مردم مؤمن و متعهد و ولايت مدار كرمانشاه در تشييع پيكر پاك اين فرزند گرامي رسول الله(ص) سنگ تمام گذاشتند.
خيل عظيم جمعيت پير و جوان، زن و مرد در اين مراسم و تعطيلي عمومي بازار و كسبه و ادارات و ارگان هاي دولتي و غيردولتي نشان از جايگاه والا و برجسته اين استاد هنر و اخلاق در نزد آحاد مردم داشت.
آيت الله نجومي عمر با بركتش را در راه تهذيب نفس، تفسير و ترويج معارف عاليه قرآن كريم و نشر علم، فرهنگ و هنر اسلامي صرف نمود. حضرت آيت الله نجومي، فرزند آيت الله آقاسيدمحمد جواد نجومي فرزند آقا سيدميرزا اسماعيل نجومي، بنا به شجره نامه اي كه به خط اين بزرگوار در پشت نسخه بسيار نفيس نهج البلاغه خطي مرقوم شده، سلسله سيادت ايشان به امام زين العابدين، حضرت علي بن الحسين(ع) منتسب است. ايشان در 23جمادي الثاني 1346 مصادف با 5آذر 1307 در كرمانشاه متولد شدند. در سال 1314 شمسي در دبستان هدايت كرمانشاه به تحصيل پرداخته و تا كلاس ششم همان جا بوده، سپس در سال 1321و 1322 دوران اول و دوم دبيرستان را گذرانده و ضمن رها كردن تحصيل در مدارس دولتي به تحصيل دروس حوزوي پرداخت.
حضرت آيت الله نجومي در بيان خاطرات دوران نوجواني خود اشاراتي به خاطره مراوده و رفت و آمد علماي بزرگ شيعه به منزل پدري شان و كسب فيض از حضور اين بزرگواران داشته و خاطرات تلخ اشغال كرمانشاه توسط نيروهاي انگليسي در شهريور 1320 و رژه اشغالگران در خيابان مدرس- سپه سابق- را نيز به ياد مي آوردند، كه اين خاطرات در كتابي تحت عنوان «كيمياي هستي» كه زندگي نامه خود استاد است ذكر شده است.
استاد در محضر اساتيدي چون آقاميرزا ابراهيم پورمعتمد، حاج سيدمحمود معصومي لاري و حاج شيخ حسن حاج آخوند به تحصيل علوم ديني پايه پرداخت تا اينكه به جهت گذراندن دروس حوزوي و بهره جستن از محضر اساتيد بزرگ شيعه، دست به مهاجرت به عتبات عاليات عراق از جمله كربلا و نجف زدند كه در كتاب كيمياي سعادت تحت عنوان تعبير رويا و عزيمت به كوي دوست از اين اقدام ياد كرده اند.
استاد دراين باره چنين نوشته اند: «رفت و آمد علاقه مندان و همشهريان به منزل والد و معاشرت بيش از اندازه را بلايي براي ادامه تحصيل ديدم، لذا تصميم به عزيمت به عتبات مقدسه و انتقال به حوزه نجف اشرف گرفتم.» حضرت آيت الله نجومي در سال 1369 هجري قمري به شهر نجف اشرف رفته و در مدارس آقاسيد محمدكاظم يزدي، مدرسه مرحوم آيت الله آخوند خراساني، مدرسه حاجي- مرحوم حاج ميرزاحسين حاج ميرزاخليل- و مدرسه مرحوم آخوند به تحصيل دروس حوزوي پرداخته و به درجه احتهاد نايل آمدند.
در اين ايام در درس خارج استادان اعلمي چون حضرت آيت الله العظمي آقاميرزا محمدباقر زنجاني، آيت الله آقاميرزا عبدالهادي شيرازي، آيت الله حاج محسن حكيم و آيت الله العظمي حاج سيدمحمود شاهرودي شركت نموده و اولين اجازه اجتهاد را از دستان مبارك حضرت آيت الله العظمي آقاميرزا محمدباقر زنجاني دريافت نموده است.
استاد در سال 1334 با دختر يكي از علماي نجف ازدواج كرده و صاحب سه پسر و سه دختر شدند.
در سال 1349 درپي اخراج ايرانيان مقيم عراق توسط بعثيون، آيت الله نجومي به كرمانشاه مراجعت فرمودند و از آن به بعد عمر پربركت خويش را وقف و صرف مردم كرمانشاه نموده كه در اين مدت از چهره هاي پرنفوذ معنوي در آن خطه محسوب مي شدند و همواره منزل شخصي اين عالم رباني محل رجوع بسياري از دانشمندان، طلاب و افراد مختلف بود.
اما درخصوص فعاليت هاي دوران انقلاب چنين نگاشته اند: «بعد از بازگشت از نجف اشرف تا شروع انقلاب مقدس اسلامي ديگر مجال نوشتن كتابي يا استنساخي پيدا نشد و به كارهاي معمولي و وظايف مقرره روحانيت مشغول شديم. تا اوان انقلاب اسلامي كه جوانان عزيز و سرباخته، دستگاه تكثير و چاپ اعلاميه ها را مخفيانه به منزل ما آوردند به طوري كه خود آقايان روحانيون محترمي كه كاملاً در جريان انقلاب بودند، نمي دانستند كه اعلاميه ها كجا تكثير مي شود حتي گاهي جلسه آقايان علما منزل ما بود و در همان وقت جوانان عزيز در زيرزمين مشغول تكثير و چاپ اعلاميه ها با انشاء اين حقير بودند.»
حضرت آيت الله نجومي از برجستگان هنر خوشنويسي در ايران و جهان اسلام بودند كه خط ثلث را با زيبايي خاصي مي نگاشتند.
استاد درخصوص ويژگي هاي هنري خود و خانواده اش چنين نوشته اند:
«در خاندان ما هنرهاي زيبا جايگاه ويژه اي دارد و هنرمند خوشنويس، نقاش و صحاف زياد داشته ايم. مرحوم جدم، آقاي ميرزا اسماعيل از خوشنويسان بصير خوبي بودند كه انواع خطوط را بسيار استادانه مي نوشتند و آثار بسيار ارزشمندي در اين زمينه دارند كه همراه برادرش آقا ميرزا رضاي منجم باشي از شاگردان ميرزا محمدعلي خوشنويس كرمانشاهي بوده اند.»
آقا سيف السادات، سيدميرزا عبدالرحمن نجومي، سيدميرزا محسن و سيدمحمدصالح سيف السادات، سيدنصرالله نجومي و سيدميرزا حسن نجومي و سيدهادي و مهدي نجومي و آقا سيدمحمدجواد نجومي، پدر گرانقدر استاد نيز از هنرمندان اين خانواده هستند.
حضرت آيت الله نجومي چند سال پيش به عنوان چهره ماندگار ايراني در عالم هنر معرفي و مورد تقدير قرار گرفت.
اين عالم بزرگوار صبح روز دوشنبه 25آبان ماه جاري در شهر كرمانشاه دار فاني را وداع گفتند و در روز سه شنبه 26 آبانماه با شكوه خاصي پيكر پاك ايشان با حضور گسترده مردم و جمعي از مسئولان تشييع و به خاك سپرده شد. روحشان شاد و يادشان گرامي باد.

 



منصور واعظي:
تبديل فرهنگ فارغ التحصيلي به فرهنگ مطالعه در تمام عمر به وسيله كتابخانه ها امكان پذير است

نسترن پور صالحي
نهاد كتابخانه هاي عمومي در سال 1382 و بر اساس قانون مصوب مجلس شوراي اسلامي و تصميم دولت مبني بر جداسازي كتابخانه ها از بدنه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تشكيل شده است. بر اساس تصويب مجلس، نهاد كتابخانه هاي عمومي و غير دولتي تاسيس شد و هدايت و مديريت كتابخانه هاي عمومي را با كمك استانداران ، شهرداران، خيران و فرهيختگان انديشمندان بر عهده گرفت. اين نهاد در دو سال گذشته توسعه چشم گيري را در حوزه تاسيس و تامين منابع براي كتابخانه ها داشته و در صدد است كتابخانه را به مكاني براي حضور همه اعضاي خانواده و همه سنين تبديل كند.
منصور واعظي، مدير نهاد كتابخانه هاي عمومي كشور درباره تعداد اعضاي هيات مديره و نحوه انتخاب آنها گفت: در راس نهاد يك هيات امنايي متشكل از پنج شخصيت حقيقي و پنج شخصيت حقوقي وجود دارد. شخصيتهاي حقوقي نهاد؛ وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، رييس شوراي استانهاي كشور، يكي از معاونان رييس جمهور در امور برنامه و نيروي انساني، رييس كتابخانه ملي و يك عضو ناظر از مجلس شوراي اسلامي هستند. شخصيتهاي حقيقي؛ توسط رييس جمهور براي چهار سال از بين فرهيختگان و انديشمندان كشور انتخاب
مي شوند كه طبق قانون رييس جمهور بايد از پنج نفر دو نفر را از بين زنان فرهيخته انتخاب كند و يكي از اين پنج نفر به عنوان دبير كل با حكم رييس هيات امنا (رييس فرهنگ و ارشاد) مديريت نهاد را به عهده خواهد گرفت. اين شيوه اداره كتابخانه ها هم به نسبت شيوه قبلي كه توسط وزارت فرهنگ و ارشاد ( توسط دولت ) اداره مي شد و هم به نسبت شيوه هاي غربي و اداره كتابخانه ها توسط شهرداري ها با سلايق مختلف از بازدهي بهتري برخوردار است. در اين شيوه هدايت فرهنگي دولت و مشاركت شهرداري ها، خيران و فرهيختگان در اداره كتابخانه ها توامان وجود دارند. كه با اصلاح اين روش رشد خوبي را در دو سال اخير درباره امكانات و منابع كتابخانه اي مشاهده كرده ايم .
وي در ادامه به توضيح درباره راههاي كسب درآمد براي نهاد پرداخت و اظهار داشت: با توجه به غير دولتي بودن نهاد، براي تامين منابع مالي پنج مسير درآمدي
پيش بيني شده است. كمك دولت؛ دولت هر سال در قانون بودجه
مي تواند مبالغي را براي توسعه كتابخانه ها در نظر بگيرد كه متناسب با توسعه كتابخانه ها، افزايش پيدا مي كند. براي مثال؛ در سال جاري به ميزان 50 ميليارد تومان از كمك دولت بهره مند
شده ايم. بخش اصلي اين مبلغ صرف پرداخت حقوق كتابداران كشور شده و قسمت كمتري به خريد منابع براي كتابخانه ها اختصاص پيدا كرده است. دومين مسير كسب درآمد براي نهاد در شهرها، كسب نيم درصد از كل درآمد شهرداريها براي توسعه امكانات كتابخانه اي توسط انجمن
كتابخانه هاي عمومي آن شهر است. كمك خيران و كسب درآمد از طريق خود نهاد و از راه حق عضويت و برنامه هاي فرهنگي در نهاد از ديگر راههاي كسب درآمد است.
مدير نهاد كتابخانه هاي عمومي كشور با اشاره به رفتار شهرداريها نسبت به پرداخت موظفي شان تصريح كرد: در ارتباط نيم درصد شهرداريها همكاري خوبي را با آنها داشته ايم. اين در حالي است كه عمده مشكل درباره شهرداران كلان شهرها است كه اين تكليف قانوني را انجام
نداده اند. برخي از آنها وجود
هزينه هاي بسيار زياد شهر و يا خودكفايي در برگزاري فعاليتهاي فرهنگي را بهانه بي توجهي شان قرار داده يا پرداخت آن را به پس از انجام تكاليف دولت در قبا ل شهرداريها موكول مي كنند. و به طور صريح خلاف قانون مصوب مجلس، آيين نامه دولت و وزارت فرهنگ و شوراي استانهاي كشور عمل مي كنند.
وي به آثار گسترده بي قانوني شهرداري هاي در كلان شهرها اشاره كرد و گفت: امروز
ضعيف ترين امكانات كتابخانه اي در استان تهران است كه اين بزرگترين اثر اين بي تكليفي است. سرانه فضاي كتابخانه اي در كشور در دو سال اخير به يك متر و 30 سانت گسترش پيدا كرده اما اين اندازه براي تهران هنوز زير يك متر است. در شهرهاي ديگر نيز مانند؛ اصفهان، شيراز، تبريز و مشهد چنين مشكلاتي وجود دارد. يعني در مناطقي كه مهم ترين مراكز جمعيتي كشور با بيشترين جمعيت باسواد و دانشجو است امكانات كم مردم را متضرر كرده است.
واعظي همچنين درباره اهميت كمك خيران خاطرنشان كرد: خيران در سالهاي اخير به توسعه امكانات كتابخانه اي پرداخته اند. براي نمونه؛ يك مادر شهيد كه به مدت دو سال است كمك بنياد شهيد را به انجمن كتابخانه هاي عمومي شهرشان واريز مي كند. مطلب جالب اين است كه شايد بيش از 50 درصد كتابخانه هاي عمومي كه در دو سال اخير افتتاح شده به نوعي وابسته به خانواده شهدا است و آنها به نام فرزندان شهيدشان كتابخانه اي را تاسيس كرده و براي اداره، تحويل نهاد كتابخانه هاي عمومي داده اند. ترجيح بر اين است كه خيران پس از ساخت كتابخانه، اداره آن را هم به عهده گرفته و با نهاد همكاري كنند.
وي در ادامه اظهار داشت: در كنار اين موضوع از ديگر وظايف نهاد كتابخانه هاي عمومي نظارت و صدور مجوز براي كتابخانه هاي كشور، تامين منابع، نرم افزار (نمايه سازي بيش از 700 هزار مقاله در فضاي مجازي)، مديريت كتابخانه و آموزش به خيران است. در واقع كتابخانه ها به دو شكل توسط مردم يا نهادهاي مختلف اداره مي شوند. ابتدا، كتابخانه هاي مشاركتي كه قرارداد مشاركتي با نهاد منعقد
مي كنند، به طور مستمر كتاب و نشريات براي آنها تامين و ماهانه ارسال مي شود. دومين كمك به اين كتابخانه ها، آموزش تخصصي پرسنل شان است و در نهايت نرم افزار مديريت كتابخانه و نرم افزار نمايه نشريات را در اختيارشان گذارده و در همايشهاي متفاوت از آنها دعوت به عمل مي آيد.
مدير نهاد كتابخانه هاي عمومي كشور درباره نحوه به روز كردن منابع كتابخانه ها گفت: اين كتاب ها به صورت؛ متمركز يعني همه انتخاب بهترين كتابها توسط 14 كارگروه تخصصي فعال در نهاد و ارسال دوهفتگي آثار و اجراي «طرح كتاب من» از ابتداي امسال تامين شده نشريالت نيز توسط 80 دفتر نشر ارسال مي شوند. در اين طرح كه فعلا در 11 استان فعال است، اعضا براي كتاب هاي مورد نيازي كه در كتابخانه موجود نيست را درخواست داده، كتاب ها توسط نهاد از تهران و ديگر استانها خريداري شده و براي آن كتابخانه ارسال
مي شود و اولين استفاده كننده از آن اثر، عضو متقاضي خواهد بود. براي پوشش «طرح كتاب من» در ديگر شهرها نيزهر استانداري 50 در صد هزينه اين طرح را تقبل كند به مجموعه استانهاي دربرگيرنده «طرح كتاب من» وارد خواهد شد. واعظي همچنين درباره طرح «وجين كتاب« تصريح كرد: در اين طرح كتابهايي كه در طول مدت مشخصي متقاضي نداشته و همچنين آثار فرسوده تحت عنوان «كتاب وجيني» از كتابخانه هاي دسته بندي شده در مراكز استان ها، شهرستان و يا كتابخانه هاي استاندارد خارج مي شوند.
وي درباره دسته بندي
كتابخانه ها و منابع آنها يادآور شد: كتابخانه ها بر حسب وسعت و تعداد اعضا به 9 دسته تقسيم
شده اند كه كتابخانه هاي روستايي و سيار در اين گروه هستند. بر ارسال منابع نيز با توجه به وسعت كتابخانه ها و ظرفيت، موقعيت جغرافيايي ، فرهنگي و درجه كتابخانه، كتابها تامين
مي شوند. براي مثال براي كتابخانه روستايي حدود
3000 جلد كتاب تركيب مناسبي است كه ارسال مي شود. براي ساخت كتابخانه اهالي روستايي نيز به پنج گروه تقسيم شده اند؛ جمعيت كمتر از 1000 نفر، بين 1000 تا 1500 نفر، بين 1500 تا 2500 نفر، بين 2500 تا 4000 نفر و بالاي 4000 نفر. در روستاهاي كمتر از 1000 نفر به علت تعدادشان تا پايان برنامه پنجم، امكاناتي تدارك ديده نشده است. اما براي روستاهاي 1000 تا 1500 نفر كتابخانه سيار طراحي شده كه با حمايتهاي انجمنهاي كتابخانه هاي استان آغاز به كار
مي كند. اين در حالي است كه برنامه ريزي شده سال آينده به كمك خيران كتابخانه هاي سيار بين 1000 تا 1500 افزايش پيدا كند. براي ساخت، هر خيري كه هزينه هاي كتابخانه روستايي (حدود 40 تا 100 ميليون تومان) را تقبل كند، زمين و نقشه ساخت در اختيارش قرار مي گيرد. كتابخانه سيار خودرويي است كه ، به هشت روستايي كه جمعيت بين 1000 تا 1500 نفر دارد به مد ت سه ساعت در طول هفته سرويس
مي دهد.
واعظي در ادامه به
كتابخانه هاي مجازي اشاره كرد و گفت: از اهداف نهاد كتابخانه ها ارتقاء فرهنگ مطالعه مفيد در دو فضاي فيزيكي و مجازي است. از فعاليت هاي نهاد در حوزه مجازي تهيه نرم افزار نمايه سازي است كه در حال حاضر حدود 730 هزار عنوان مقاله نمايه سازي شده و به زودي در فضاي اينترنت عرضه مي شود. اين نرم افزار فعلا به وسيله 830 كتابخانه ارايه شده كه تا پايان امسال به 200 كتابخانه ديگر و مراكز پژوهشي ارسال خواهد شد و تعداد مقالات نمايه سازي شده از 800 هزار عنوان خواهد گذشت يعني بيش از 25 درصد مقالاتي كه به زبان فارسي نوشته شده
نمايه سازي شده اند. در اين روش متن مقالات هم ارايه خواهند شد. از ديگر فعاليت هاي نهاد تاسيس كتابخانه ديجيتال بزرگ زبان فارسي است كه تا پايان امسال با 100 هزار عنوان كتاب ارايه
مي شود. قرار است امكاناتي براي نابينايان با خط بريل نيز تعريف شود.
وي درباره سرانه مطالعه در كشور اظهار داشت: بر اساس سنجش ملي مطالعه انجام شده در سال 87، سرانه ميزان مطالعه كتابهاي غير درسي 18 دقيقه، روزنامه 44 دقيقه، نشريات 9 دقيقه است. كه نسبت به سال 78، دو برابر شده است. بر اساس مطالعات انجام شده در سه مقطع 1353، 1378 و 1387، اولين حوزه مطالعه قصه، رمان و شعر بوده در بخش دوم كتابهاي ديني قرار دارد. همچنين در سال هاي 53 و 78 كتاب هاي تاريخ در راس مطالعات قرار داشته بوده و در سال 87 قرآن و ادعيه بيشتر مطالعه شده اند. جوانان، سطوح درآمدي بالا، تحصيلكرده ها نيز بيشترين مطالعه و يكسان بين زنان و مردان بوده است. در اين بين تبليغات در بالا بردن سطح مطالعه جايگاه
ويژه اي دارد. بر همين اساس جامعه اي كتابخوان، با جامعه اي كه گرفتار وقت گذراني و تماشاي برنامه هاي سطحي متفاوتند. جامعه اي كه گرفتار ساخت
برنامه هاي سطحي است جامعه فرهنگ سازي نخواهد بود و با بيان مقام معظم رهبري مبني بر نام گذاري دهه چهارم انقلاب با عنوان «دهه پيشرفت و عدالت» مغايرت دارد. براي بر طرف ساختن اين ضعف مي توان افراد اهل مطالعه را افرادي با منزلت در جامعه تلقي كرد و بايد براي اين مساله تبليغ شود. دوم اينكه در همه ساختارهاي اداري و كاري كشور بين افراد اهل مطالعه با ديگران تفاوت قايل شد و رشد شغلي را براي كساني محقق كرد كه در حوزه كاري خود از مطالعه بيشتري برخوردار است.
مدير نهاد كتابخانه هاي عمومي كشور ادامه داد: موضوع مطالعه بايد به يك عادت عمومي تبديل شود و اين كار از كودكي آغاز شود. اولين قدم براي پيروي وزارت آموزش و پرورش با ايجاد فضاي خلاقانه و متناسب با فضاي نياز كشور و ظرفيت افراد پيام مقام معظم رهبري ايجاد زنگ مطالعه در مدرسه است. در واقع افرادي كه از سنين كم با كتاب مانوس
مي شوند در بزرگسالي علاقه بيشتري به مطالعه دارند. بر همين اساس در كشور انقلاب مطالعه مفيد بايد صورت گيرد كه در اين صورت در دهه چهارم انقلاب موفق خواهد بود و براي ورود به قرن 14 هجري بايد بتوان فرهنگ انقلاب را در ابعاد مختلف ادبيات انقلاب را تدوين كرد. موضوع اصلي اين مساله توليد محتوا است. حوزه توليد محتوا بخشي از اين پازل كلان است كه چه چيزي را بايد توليد محتوا كنيم. حوزه هاي فرهنگي به اين موضوع كمتر توجه كرده اند و بيشتر نگاه مميزي به حوزه توليد محتوا داشته و بخشي از نيازهاي جامعه توليد نمي شوند. براي مثال؛ خلأ جدي نشريه طنز احساس مي شود و يا در حوزه
دايره المعارف مبتني بر مباني ديني و فرهنگي براي جوانان بسيار فقير هستيم. با وجودي كه گفته
مي شود در سال گذشته بيش از 50 هزار عنوان كتاب منتشر شده اما چون امر توليد محتوا مديريت هوشمندي نداشته افراد مختلف با توجه به سلايق خود كتاب توليد كرده اند. نظام رسمي كشور بايد براي اين مساله برنامه ريزي كرده و نياز جامعه را به طور منطقي تامين كند.
واعظي در نهايت از جامعه ايران به عنوان جامعه كتابخواني ياد كرد و گفت: زماني كه مباني ديني و سابقه فرهنگي ايران را بررسي مي كنيم از اين عنوان فاصله مي گيريم. اگر قرار است كشور ما در سال 1404 در منطقه كشور برتر و بين 15 كشور دنيا از نظر سرانه مطالعه برتر باشد لازم است به موضوع مطالعه توجه بيشتري شود اين در حالي است كه ضرورت پيشرفت هر جامعه اي مطالعه و دانش است. بر همين اساس چهار شاخص توسعه؛ فضاهاي كتابخانه اي، منابع كتابخانه اي، تعداد اعضا و امانت كتاب و سرانه مطالعه براي سال 1404 در نظر گرفته شده است. بنابراين امكان مطالعه در همه مكان ها وجود دارد. اما آنچه براي كتابخانه تعريف مي شود فقط مكاني براي مطالعه نيست در طرح كتابخانه استاندارد، كتابخانه بايد از انبار كتاب به مركزي براي تعاملات اطلاعاتي و اجتماعي و مكاني براي خانواده تبديل شده و از كودكي تا بزرگسالي خدمات ارايه كند. در واقع بايد بتوان با
كمك كتابخانه ها فرهنگ
فارغ التحصيلي را به فرهنگ مطالعه براي تمام عمر تبديل كرد.
برگزاري جشن در تمام كتابخانه ها و تقدير از كتابخوان و خيران نمونه، تجليل از بهترين كتابخانه و كتابخوان شهرستان ها، تجليل از بهترين شهردار و فرماندار و در سطح ملي برگزاري جشني در روز 29 آبان در مركز همايش هاي صدا و سيما برگزار از برنامه هاي نهاد كتابخانه هاي عومي در هفته كتاب است. در اين مراسم از
رسانه هايي كه به موضوع كتاب و كتابخواني بيشترين توجه را داشته تجليل شده است.
نهاد كتابخانه هاي عمومي كشور در راستاي سند چشم انداز سال 1404 در صدد است در قالب برنامه توسعه پنجم در سال 1393 به توسعه فضاهاي كتابخانه اي و منابع در سطح استانها، شهرستانها و روستاها بيافزايد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14