وجدان كاري وحرفه حياتبخش پزشكي
«روي سخن اين نوشتار با اطباء دلسوز و حقيقت گرا نمي باشد كه با تكيه بر اصول و با كمترين توقع، دل در گرو بازگرداندن سلامتي به وجود نزار بيماران دارند و اجر كار خويش را از نيروي برتر خداوندي مسئلت مي دارند و به سبب آن، خود را با ماوراء آميزند.» پايان راه پزشكي تجارت محور ضدبشري نزديك است و اين جريان شتابزده كه به انسان و ديگر جانداران به چشم يك سوژه تجاري مي نگرد، دولت مستعجلي بيش نيست كه دير يا زود از عرصه سلامت و بهداشت جهان رخت برمي بندد. چرا كه ناكامي نتايج عملكردهاي تجارت محوري و سودجويي در اين حرفه مقدس، در تمام اجزاي عالم مشهود گشته و بر همگان معلوم شده و اين ديدگاه رايج در همه زمينه هاي درماني به بست رسيده است. تقدسي كه از دستان شيخ الرئيس ابوعلي سينا، رازي، جرجاني و ديگر حكما بنام ما در عرصه طبابت برون تراويد، اكنون و در اين سده اخير چگونه شد كه تن پوش خيانت به حيات زيست برتن كرد و مقام حكيم را به پزشك صرف تنزل داد؟! چگونه در اين سال هاي گذر مدرنيته، كار از كار گذشت و دهان اين حرفه مقدس آب باران خورد؟! (پابلو نرودا) هياهوي گاه و بيگاه «تلاش براي بهداشت» و غمخوار سلامت بودن» در مورد وبا، انواع آنفلوآنزاهاي فصلي و مرغي و خوكي و شايد از اين پس گاوي و اسبي و گوسفندي و بزي و... ماهيت پرابهت و كليدي پزشكي را به توده پوشالي بي ارزش تبديل كرده و آن را به مسلخ نقد افكار عمومي كشانده است و ناتواني اين طرز تفكر را به دليل آلودگي مفرط آن به سودجويي در عرصه تبيين و تعريف مقوله «سلامت- بيماري»، در عصر مدرن، در منظرگاه عالم، نمايان ساخته است!! سؤال اين است كه چگونه و طي چه فرآيندي، اين حرفه بجا مانده از اذهان و دستان خلاق ابن سيناها و جرجاني ها و... با كنار گذاشتن ماوراء و متافيزيك كه در آن نيروهاي بي بديل خداوندي واضح و دافع بلامنازع بيماري جانداران و انسان هستند، تجارت آلود گشت و به ورطه سقوط در افتاد؟! روشن است... تجارت هاي پرسود و منفعت سرشار ناشي از اقلام گوناگون درماني، آرايشي و بهداشتي، مؤثرترين نقش را در ايجاد وابستگي محض بشر امروز به هر چيز غيراز طبيعت و ماوراء و اركان مربوط به اين دو برعهده دارند و منشأ بسياري از اين ناهنجاري هاي سايكوسوماتيك (روان- تني)، همين اقلام پر زرق و برق تجاري مي باشند. اين مشغوليات و ادوات و ابزار مدگرايانه بي محتوا، با جاي گرفتن در كنار داروهاي شيميايي مسكن و سركوب كننده موقتي درد و نه درمان كننده دائمي آن، در ويترين داروخانه ها، نقش مؤذيانه و زيركانه و سودجويانه جرياناتي را در علم به اصطلاح داروسازي هويدا مي كنند كه با اندكي تفحص معلوم مي شود كه سررشته هدايت آن در دست «غرب يهود- صهيونيست» است و چنان بر شاخ و برگ و بر ملعبه اي همچون آنفلوآنزا، زينت بر زينت مي افزايند كه چشم و گوش و هوش و عقل و درايت و ذكاوت، به طرفه العيني نيست گشته و فقط و فقط، دنباله روي بدون تفكر و تعقل سرلوحه امور واقع مي شود. هيولاي خونخوار مافياي «پزشكي تجارت محور» با تبديل كالبد انسان و ساير جانداران به سوژه اي تجارتي بطور كاملا زيركانه و با التقاط مفسدات گوناگون، بي محابا هم از بيماران بخت برگشته بطور عيان مي تراشد و هم از سرچشمه منابع ممالك و دولت هاي سرتاسر جهان، بطور كلان مي نوشد! از سويي ديگر، اعمال خشونت فيزيكي بر روي بدن انسان و ساير جانداران نيازمند را به نام فريبنده علم يا هنر جراحي آراسته اند و خيل عظيم مخلوقات درگير با انواع بيماري هاي ريز و درشت «جسمي- روحي» را به دست تيغ بي رحم جراحي سپرده و با تكبر و غرور، بر جان و روان بيماران منت مي گذارند كه: «اگر اين علم جراحي نبود، تكليف شما با اين بيماري هاي خطرناك چه بود؟؟!» حرفه مقدس پزشكي، از زماني كه به پروسه «تجارت انسان- كالا» آلوده شد و اين رداي نامقدس رابه تن كرد، دو اصل مهم تعهد مقدس خود را به ورطه فراموشي افكند: 1) ارجح ترين و تنها رسالت اصلي پزشك، بازگرداندن سلامت به بيماران به معناي واقعي كلمه و ياري صادقانه در روند شفابخشي است. 2) مطلوب ترين درمان همانا بازگرداندن سريع، لطيف (بي آزار) و دائمي سلامت و برطرف كردن بيماري در تمام سطوح ماكرو و ميكرو در كوتاهترين، مطمئن ترين و بي ضررترين راه ممكن است. در حقيقت هدف عمده جامعه پزشكي، نه ابداع روش هايي است كه بر پايه به هم بافتن حدس و گمان هاي بي اساس و ارائه نظرات بي پشتوانه شكل گرفته اند و نه تلاشي بي نتيجه جهت ارائه توضيحات بي شمار در خصوص علل تقريبي بيماري هاست و نه ايراد بيانات پررمز و راز و نامفهوم و لفاظي هاي انتزاعي است كه باعث خوش آمد دانش آموختگان نوظهور وشگفتي افراد ناآگاه مي شود. ... و تمامي اينها در حاليست كه بيمار دست نياز به سوي آنها دراز كرده است و تلاش براي اعاده سلامت هريك از بيماران در اولويت اول قرار دارد...! به نظر مي رسد زمان آن فرارسيده باشد كه افرادي باعنوان واقعي پزشك دست به كار شوند و با درنظر گرفتن ذهن و روان در وهله اول و سپس جسم و با اتكا به قدرت ماوراء خداوندي و در كمال احساس وظيفه، كمر همت به درمان حقيقي بيماران ببندند، قرآن متين در سوره بقره (آيه 201) تذكر پندآموزي به انسان ها مي دهد كه: «... و بعضي مي گويند: خداوندا به ما در دنيا نيكي عطا كن! ولي آنان در آخرت بهره اي ندارند. و بعضي مي گويند: خداوندا به ما در دنيا و آخرت نيكي عطا كن و ما را از عذاب آتش مصون بدار...» حال و حكايت پزشكي تاجرمسلك امروز، بي شباهت به نكته ذكر شده در آيه شريفه فوق نيست. چراكه آنان براي خود و مردم، به غير از مصلحت مادي ومصون ماندن از معدودي عوارض جسمي صرف، به مورد ديگري نمي انديشند. اينجاست كه بايستي از اين روند «طبي- تجاري» پرتوقع و با ادعا پرسيد كه تاكنون با اين آمار عظيم پيشرفت هاي روزانه و اخذ بودجه هاي كلان از دولت ها و تملك اين همه درآمد پيدا و پنهان، موفق به درمان كداميك از عوارض مزمن دامنگير جوامع بشري شده است؟!؟ مواردي مانند اعتيادهاي قديم و جديد، جنون هاي ادواري، انفاركتوس، سرطان ها، گاستريت ها و زخم هاي معده و IBSهاي مزمن، سرماخوردگي ها، آنفلوآنزا،ميگرن، استرس ها و اضطراب هاي مستأصل كننده، افسردگي ها، وسواس و بي قراري، تنش هاي عصبي كه منشأ تمامي دردهاي بدن اند، ديابت هاي چندگانه، فشارخون هاي مرگ آور و...!!! ماجرا زماني قابل تأمل است كه چندي پيش روزنامه اي در يكي از شماره هاي آبان ماه 88 خود به نقل از نشريه«Science Life« از ميان تمامي بيماري هاي گوناگون لاعلاج عصر حاضر، ده بيماري را كه ذهن جامعه پزشكي را به خود مشغول كرده و تاكنون منشأ ناشناخته دارند را مرموز معرفي كرده است: بيماري مورژلونز (بيماري ذهني- توهمي- پوستي)، سندرم خستگي مزمن، جنون گاوي، اسكيزوفرني، مالتيپل اسكلروزيس، پيكا، آنفلوآنزاها، سرماخوردگي ها، آلزايمر و ايدز. چند دهه قبل از روزگار اخير، هنگامي كه باور عام، فردي ديوانه را جن زده يا شيطان زده خطاب مي نمود، با اعتراض پزشكي مدرن نوپا مواجه مي شد كه: «خرافي صحبت نكنيد وبا قضايا بطور علمي برخورد داشته باشيد!» اكنون پس از اين همه تقلا كه بازهم جنون يا ديوانگي و امثالهم را مرموز معرفي مي كند، بايد پرسيد كه آيا اطلاق عناوين خرافه و خرافه بافي فقط به ماسبق تعلق داشت و در حال حاضر اشاره اي به آن نمي شود؟!؟ چه فرخنده روزي خواهد بود اگر ابوعلي سينايي ديگر از راه برسد و با عشق و دلبستگي تام به زيبايي هاي دانش، پايه هاي علم تجارت محور و ماديگراي پزشكي رايج حاضر را بلرزاند تا جامعه انساني، بارديگر شاهد حضور حيات بخش اطباء درمانگر و كانون گرم آنان باشد.كانوني كه در آن، اعاده سلامت تن وروان انسان وحيوان، بدست كساني است كه دوباره آنها را حكيم خطاب مي كنند نه صرفاً پزشك جسم...!!! آيا وقت آن فرا نرسيده است كه به متن حكيم قرآن اشاره و مراجعه نمود كه مي فرمايد: «و نزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمؤمنين... (الاسراء- آيه 28)» دكتر موسي شجاع قره باغ، دكتر شاهو قهرماني دهبكري
|