(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14



شنبه 19 دي 1388- شماره 19554
 

دانه هاي درشت اسراف در زندگي ايراني
وجدان كاري وحرفه حياتبخش پزشكي



دانه هاي درشت اسراف در زندگي ايراني

قند :قندهاي مصنوعي كه امروزه در آزمايشگاه ها سنتز مي شوند. از جمله مواد غذايي هستند كه از چغندر قند به دست مي آيند و پس از تصفيه آماده مصرف مي شوند. از جمله اين قندهاي مضر مي توان به قند ساخارين اشاره نمود كه افراد ديابتي بيشتر از آن براي مصرف چاي استفاده مي كنند. همچنين شيريني جات قنادي ها، شكلات ها، آبنبات ها و ساير شيريني هاي خانگي كه از قند و شكر تهيه مي شوند در اين زمره به شمار مي روند. حال بايد بياييم و بررسي كنيم چگونه خرما و كشمش و... را جايگزين قند كنيم تا مصرف قند و به دنبال آن بيماريهاي قندي كاهش يابد.
اما بايد به اين نكته نيز توجه نمود كه سرانه مصرف شكر در ايران 29 كيلوگرم است در حالي كه ميانگين مصرف شكر در جهان 22 كيلوگرم مي باشد.
راهكار: باتوجه به ناموفق بودن طرح ملزم نمودن ادارات به استفاده از كشمش و توت خشك و خرما به جاي قند مشخص است كه مردم همچنان مزه قند را بيشتر مي پسندند و چاره اين است كه بياييم از تحولي كه در جهان در زمينه ساخت قند به وجود آمده و آن ساخت قندهاي طعم دار با طعم هاي خرما، مويز، عسلي، انجير، كشمش و توت خشك مي باشد استفاده كرد. كه به مرور بتوانيم با جايگزين نمودن اين موضوع ضمن خارج كردن مزه قند به مرور زمان اين صنعت غذايي را نيز گسترش دهيم كه مطمئناً به دلايل زير استقبال زيادي از اين طرح خواهد شد.
الف) در نگاه ها از نظر شكل و شمايل قند تغييري به وجود نمي آوريم.
ب) راحت بودن استفاده مردم از اين موارد (چسبناك نبودن قند، حمل و نقل خانگي).
ج) ايجاد اشتغال را در پي خواهد داشت.
د) كاهش مضرات قند و افزايش ارزش غذايي و ويتامين هاي موجود در قند.
سوخت:كيفيت خودروهاي داخلي بهتر از خارجي است، يا قيمت خودروهاي خارجي با كيفيت بالاتر از قيمت هاي خودروهاي داخلي است كه مصرف سوختمان را با آنها مقايسه مي كنيم چرا خودروسازان داخلي با در اختيار قرار دادن انرژي بسيار ارزان جنس بونجل آن هم با قيمت هاي بالا تحويل مردم مي دهند؟ در صورتي كه سازندگان خودروهاي خارجي ضمن ارائه اتومبيل هاي برخوردار از كيفيت مطلوب به قيمت مناسب آن نيز توجه مي كنند و اين اسراف نيست كه اين همه انرژي و منابع خودمان را صرف خودروسازيي كنيم، در حالي كه در اين صنعت در جا مي زنيم اما مي گوييم براساس گزارش ها، ايران از نظر ارائه بنزين ارزان سومين كشور و از نظر ميزان يارانه پرداختي به اين كالا نخستين كشور در ميان كشورهاي جهان است و در اين بين بيش از 36 درصد كل مصرف بنزين خاورميانه در سال 2007 در ايران مصرف گرديده است. متوسط مصرف سوخت خودروهاي بنزيني در كشورمان حدود 11 ليتر در روز است در حالي كه متوسط مصرف سوخت در كشورهاي ديگر نظير آلمان و ژاپن 5/2، در انگليس 5/3، در فرانسه 9/1 و در كانادا 5/6 ليتر در روز است. هر 10 سال يك بار ميزان مصرف سوخت در ايران 2 برابر مي شود اما اين ميزان نرخ رشد در مقايسه جهاني يك تا 2 درصد بيشتر نيست و ميزان سوخت مصرفي جهان در حدود هر 50 سال يك بار 2 برابر مي شود. يعني ايران در مقايسه با ميانگين جهاني 4 تا 5 برابر بيشتر سوخت مصرف مي كند. هم اكنون 9 درصد سوخت جهان در ايران و توسط تنها يك درصد جمعيت جهان مصرف مي شود و هر ساله بيش از 38 درصد از بودجه سالانه دولت ايران به يارانه بنزين اختصاص مي يابد در حالي كه در صورت مصرف استاندارد، ايران مي تواند يكي از صادركنندگان بنزين باشد.
راهكار: هر چند به همت دولت نهم سهميه بندي بنزين و مديريت سوخت به عنوان يك گام اساسي و مهم در اين زمينه بسيار مؤثر بوده و بستر مناسب و فضاي روشني را در فرهنگ صحيح استفاده از بنزين نهادينه نمود اما براي برداشتن گام هاي بعدي نيازمند چند كار اساسي هستيم اولا) توسعه مناسب سيستم حمل و نقل عمومي در اكثر نقاط كشور و به صورت زنجيره اي و شبكه اي. ثانياً) تلاش براي فرهنگ سازي در مصرف صحيح سوخت و عدم استفاده از سفرهاي غيرضروري و محدود كردن حضور ماشين هاي تك سرنشين در خيابانها، مخصوصا خيابانهاي پرترافيك كلان شهري مانند تهران. ثالثا) توليد خودروهاي استاندارد باحداقل مصرف و توليد خودروهاي گازوئيل سوز دراين مورد مي تواند اثرگذار باشد.
ازطرفي سود خودروسازي در ايران به طور متوسط 22 درصد است درحالي كه در كشورهاي صادركننده حداكثر 6 درصد است و بايد اين ميزان سود ضمن كاهش صرف كيفيت خودروهاي توليدي گردد. همچنين آماده سازي زمينه رقابت با خودروهاي خارجي نيز مي تواند براي خودروسازان داخلي از ابعاد مختلف همچون افزايش كيفيت، كاهش مصرف سوخت، قيمت مناسب و... بسيار اثرگذار باشد. در مرحله آخر بايد به فرهنگ سازي و رساندن كاهش مصرف سوخت نسبت به مصارف جهاني فكر كرد.
7) انرژي ها: الف ) برق: در بين وسايل برقي در ايران برچسب هاي انرژي اكثرا حروف آخر را به خود اختصاص داده و خود اين عامل بزرگي در از بين رفتن سرمايه ملي است. از طرفي ايران نوزدهمين كشور پرمصرف برق در دنياست و اختصاص يارانه 4هزار ميليارد تومان درسال گواهي آشكاري بر اين وضعيت نامناسب درمصرف برق و تضييع منافع ملي است.
راهكار:
1) بهينه سازي وسايل برقي
2) جايگزيني انرژي خورشيدي به جاي برق هاي مصرفي به شكل حال حاضر
ب) گاز:چه بايد كرد تا مصرف گازمان كه اينقدر بالاست كاهش يابد و اگر شرايط محيطي روسيه و آمريكا نبود و جمعيت آنها هم كمتر از حال بود رتبه اول مصرف گاز را درجهان كسب مي نموديم.
ايران بعد از كشورهاي آمريكا و روسيه در رتبه سوم مصرف گاز جهان قرار دارد، ميزان مصرف گاز طبيعي درايران از 68 ميليارد مترمكعب درسال 2001 با متوسط رشد سالانه 3/10 درصد به 123 ميليارد مترمكعب درسال2008 رسيده و پيش بيني مي شود درسال2012 ميلادي ميزان مصرف به 277 ميليارد مترمكعب برسد كه با ادامه اين روند درسال هاي آينده ايران به يك مصرف كننده بزرگ گاز طبيعي در جهان تبديل خواهدشد. اين درحالي است كه دولت درسال گذشته 134 هزار ميليارد ريال يارانه گاز به مشتركان بخش خانگي تعلق داده است.
راهكار:
1) استانداردسازي در صنعت ساختمان و وسايل گازسوز (با اهدف پخت و پز و گرمايشي)
2) استفاده ازلباس هاي گرم درخانه به هنگام فصل سرما
3) پوشش مناسب براي محل هاي خروج انرژي و...
ج) آب : كشورما يك كشور كويري است (كه متعاقبا مصرف آب به جهت نوع آب و هوا بالاست) و البته نيمي از بارش هاي سالانه به بيرون ريخته مي شود و از آنچه كه باقيمانده نيمي ازآن تبخير گشته و آنچه كه باقي مي ماند مصرف مي گردد (يعني 4/1 بارش ها مورد استفاده قرار مي گيرد) همچنين نمي گوييم كشور ما يك كشور مسلمان است و به جهت پاكي و پاكيزگي از آب استفاده مصرفي بيشتري برخوردار است اما در كشورهاي اروپايي اينگونه نيست. ولي مي گوييم: الگوي مصرف آب آشاميدني براساس اعلام بانك جهاني براي يك نفر درسال، يك مترمكعب و براي بهداشت در زندگي به ازاي هر نفر، 100مترمكعب در سال است. براين اساس، دركشورما 70 درصد بيشتر از الگوي جهاني آب مصرف مي شود! دكتر داوودي معاون اول رئيس جمهور در دولت نهم در همايش ملي نگاه قدسي به آب گفته است كه سرانه مصرف آب ايراني ها پنج برابر سرانه مصرف جهان است.
راهكار:
1)افزايش سد سازي و جلوگيري از هدر رفت آبي كه سالانه بارش مي شود.
2) آموزش و جمع آوري آب باران خانگي توسط خود مردم در مناطق بارش زا.
و اما سخن آخر؛
در خصوص اسراف و مصرف گرايي از ميان نمونه هاي فراوان به مصداق هاي آشكار و بارزي كه در زندگي روزانه بيشتر با آنها در ارتباط هستيم و نشانه هاي پررنگ و برجسته و مؤثري در زندگي اسراف زده ما ايرانيان هستند (البته در كنار زمان) اشاره كرديم و در حد و ميزان انديشه خويش نيز بعنوان راهكار و يا بهتر بگوييم مسكن آرامش بر اين درد بزرگ مواردي ارائه نموديم اما حقيقت آنست كه راه حقيقي و درمان ريشه اي اين زخم كه آحاد جامعه از مسئولين و مردم در قبال درمان آن براي داشتن كشوري آباد، آزاد و نسلهاي اميدوار مسئول هستند نيازمند توجه به موارد زير مي باشد.
1) فرهنگ سازي و جهاد فرهنگي با محوريت رسانه ها (مخصوصاً رسانه ملي) و عملكرد خواص و اهل تفكر و انديشه و قلم.
2) عمل به فرامين اسلام و دستورات معصومين و تبعيت از شيوه زندگي اين بزرگان
3) مديريت صحيح و درست منابع و داشتن برنامه و ضمانت اجرايي در پياده كردن قوانين و دستورالعملهاي موجود در اين زمينه.
4) مركز به اندازه اي اعتقاد و وجدان خويش گام بردارد.
5) پياده كردن الگوهاي موفق در زمينه صرفه جويي و اصلاح الگوي مصرف در بخش هاي اجرايي.
اميد است با استراتژي راهبردي كه مقام معظم رهبري در پيام نوروزي خويش تبيين فرمودند، يك عزم جدي در دولت و مجلس براي تهيه يك نقشه راه در جهت اجراي اصلاح الگوي مصرف تهيه شود. كه در اين زمينه نبايد تنها خودمان را با برگزاري چند سمينار و كنگره در اين خصوص،سرگرم كنيم و از اصل پيام ايشان غافل شويم. تحقق فرمايشات مقام معظم رهبري بصورت واقعي تنها با ورود همه جانبه مردم، دولت و مجلس امكان پذير است و ورود به اين پيكار امروز يك تكليف شرعي و ملي محسوب مي گردد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فهرست منابع و مآخذ:
خداداد جمشيد - پانزده روز تا سلامتي (1387) خبرگزاري ايرنا - منابع آماري
خواجه محمدرضا، مقاله نان خبرگزاري فارس - منابع آماري
موسسه «ماركت اوراكل» - منابع آماري

 



وجدان كاري وحرفه حياتبخش پزشكي

«روي سخن اين نوشتار با اطباء دلسوز و حقيقت گرا نمي باشد كه با تكيه بر اصول و با كمترين توقع، دل در گرو بازگرداندن سلامتي به وجود نزار بيماران دارند و اجر كار خويش را از نيروي برتر خداوندي مسئلت مي دارند و به سبب آن، خود را با ماوراء آميزند.»
پايان راه پزشكي تجارت محور ضدبشري نزديك است و اين جريان شتابزده كه به انسان و ديگر جانداران به چشم يك سوژه تجاري مي نگرد، دولت مستعجلي بيش نيست كه دير يا زود از عرصه سلامت و بهداشت جهان رخت برمي بندد. چرا كه ناكامي نتايج عملكردهاي تجارت محوري و سودجويي در اين حرفه مقدس، در تمام اجزاي عالم مشهود گشته و بر همگان معلوم شده و اين ديدگاه رايج در همه زمينه هاي درماني به بست رسيده است.
تقدسي كه از دستان شيخ الرئيس ابوعلي سينا، رازي، جرجاني و ديگر حكما بنام ما در عرصه طبابت برون تراويد، اكنون و در اين سده اخير چگونه شد كه تن پوش خيانت به حيات زيست برتن كرد و مقام حكيم را به پزشك صرف تنزل داد؟! چگونه در اين سال هاي گذر مدرنيته، كار از كار گذشت و دهان اين حرفه مقدس آب باران خورد؟! (پابلو نرودا)
هياهوي گاه و بيگاه «تلاش براي بهداشت» و غمخوار سلامت بودن» در مورد وبا، انواع آنفلوآنزاهاي فصلي و مرغي و خوكي و شايد از اين پس گاوي و اسبي و گوسفندي و بزي و... ماهيت پرابهت و كليدي پزشكي را به توده پوشالي بي ارزش تبديل كرده و آن را به مسلخ نقد افكار عمومي كشانده است و ناتواني اين طرز تفكر را به دليل آلودگي مفرط آن به سودجويي در عرصه تبيين و تعريف مقوله «سلامت- بيماري»، در عصر مدرن، در منظرگاه عالم، نمايان ساخته است!!
سؤال اين است كه چگونه و طي چه فرآيندي، اين حرفه بجا مانده از اذهان و دستان خلاق ابن سيناها و جرجاني ها و... با كنار گذاشتن ماوراء و متافيزيك كه در آن نيروهاي بي بديل خداوندي واضح و دافع بلامنازع بيماري جانداران و انسان هستند، تجارت آلود گشت و به ورطه سقوط در افتاد؟!
روشن است...
تجارت هاي پرسود و منفعت سرشار ناشي از اقلام گوناگون درماني، آرايشي و بهداشتي، مؤثرترين نقش را در ايجاد وابستگي محض بشر امروز به هر چيز غيراز طبيعت و ماوراء و اركان مربوط به اين دو برعهده دارند و منشأ بسياري از اين ناهنجاري هاي سايكوسوماتيك (روان- تني)، همين اقلام پر زرق و برق تجاري مي باشند. اين مشغوليات و ادوات و ابزار مدگرايانه بي محتوا، با جاي گرفتن در كنار داروهاي شيميايي مسكن و سركوب كننده موقتي درد و نه درمان كننده دائمي آن، در ويترين داروخانه ها، نقش مؤذيانه و زيركانه و سودجويانه جرياناتي را در علم به اصطلاح داروسازي هويدا مي كنند كه با اندكي تفحص معلوم مي شود كه سررشته هدايت آن در دست «غرب يهود- صهيونيست» است و چنان بر شاخ و برگ و بر ملعبه اي همچون آنفلوآنزا، زينت بر زينت مي افزايند كه چشم و گوش و هوش و عقل و درايت و ذكاوت، به طرفه العيني نيست گشته و فقط و فقط، دنباله روي بدون تفكر و تعقل سرلوحه امور واقع مي شود.
هيولاي خونخوار مافياي «پزشكي تجارت محور» با تبديل كالبد انسان و ساير جانداران به سوژه اي تجارتي بطور كاملا زيركانه و با التقاط مفسدات گوناگون، بي محابا هم از بيماران بخت برگشته بطور عيان مي تراشد و هم از سرچشمه منابع ممالك و دولت هاي سرتاسر جهان، بطور كلان مي نوشد!
از سويي ديگر، اعمال خشونت فيزيكي بر روي بدن انسان و ساير جانداران نيازمند را به نام فريبنده علم يا هنر جراحي آراسته اند و خيل عظيم مخلوقات درگير با انواع بيماري هاي ريز و درشت «جسمي- روحي» را به دست تيغ بي رحم جراحي سپرده و با تكبر و غرور، بر جان و روان بيماران منت مي گذارند كه: «اگر اين علم جراحي نبود، تكليف شما با اين بيماري هاي خطرناك چه بود؟؟!» حرفه مقدس پزشكي، از زماني كه به پروسه «تجارت انسان- كالا» آلوده شد و اين رداي نامقدس رابه تن كرد، دو اصل مهم تعهد مقدس خود را به ورطه فراموشي افكند:
1) ارجح ترين و تنها رسالت اصلي پزشك، بازگرداندن سلامت به بيماران به معناي واقعي كلمه و ياري صادقانه در روند شفابخشي است.
2) مطلوب ترين درمان همانا بازگرداندن سريع، لطيف (بي آزار) و دائمي سلامت و برطرف كردن بيماري در تمام سطوح ماكرو و ميكرو در كوتاهترين، مطمئن ترين و بي ضررترين راه ممكن است.
در حقيقت هدف عمده جامعه پزشكي، نه ابداع روش هايي است كه بر پايه به هم بافتن حدس و گمان هاي بي اساس و ارائه نظرات بي پشتوانه شكل گرفته اند و نه تلاشي بي نتيجه جهت ارائه توضيحات بي شمار در خصوص علل تقريبي بيماري هاست و نه ايراد بيانات پررمز و راز و نامفهوم و لفاظي هاي انتزاعي است كه باعث خوش آمد دانش آموختگان نوظهور وشگفتي افراد ناآگاه مي شود.
... و تمامي اينها در حاليست كه بيمار دست نياز به سوي آنها دراز كرده است و تلاش براي اعاده سلامت هريك از بيماران در اولويت اول قرار دارد...!
به نظر مي رسد زمان آن فرارسيده باشد كه افرادي باعنوان واقعي پزشك دست به كار شوند و با درنظر گرفتن ذهن و روان در وهله اول و سپس جسم و با اتكا به قدرت ماوراء خداوندي و در كمال احساس وظيفه، كمر همت به درمان حقيقي بيماران ببندند، قرآن متين در سوره بقره (آيه 201) تذكر پندآموزي به انسان ها مي دهد كه: «... و بعضي مي گويند: خداوندا به ما در دنيا نيكي عطا كن! ولي آنان در آخرت بهره اي ندارند. و بعضي مي گويند: خداوندا به ما در دنيا و آخرت نيكي عطا كن و ما را از عذاب آتش مصون بدار...» حال و حكايت پزشكي تاجرمسلك امروز، بي شباهت به نكته ذكر شده در آيه شريفه فوق نيست. چراكه آنان براي خود و مردم، به غير از مصلحت مادي ومصون ماندن از معدودي عوارض جسمي صرف، به مورد ديگري نمي انديشند. اينجاست كه بايستي از اين روند «طبي- تجاري» پرتوقع و با ادعا پرسيد كه تاكنون با اين آمار عظيم پيشرفت هاي روزانه و اخذ بودجه هاي كلان از دولت ها و تملك اين همه درآمد پيدا و پنهان، موفق به درمان كداميك از عوارض مزمن دامنگير جوامع بشري شده است؟!؟ مواردي مانند اعتيادهاي قديم و جديد، جنون هاي ادواري، انفاركتوس، سرطان ها، گاستريت ها و زخم هاي معده و IBSهاي مزمن، سرماخوردگي ها، آنفلوآنزا،ميگرن، استرس ها و اضطراب هاي مستأصل كننده، افسردگي ها، وسواس و بي قراري، تنش هاي عصبي كه منشأ تمامي دردهاي بدن اند، ديابت هاي چندگانه، فشارخون هاي مرگ آور و...!!! ماجرا زماني قابل تأمل است كه چندي پيش روزنامه اي در يكي از شماره هاي آبان ماه 88 خود به نقل از نشريه«Science Life« از ميان تمامي بيماري هاي گوناگون لاعلاج عصر حاضر، ده بيماري را كه ذهن جامعه پزشكي را به خود مشغول كرده و تاكنون منشأ ناشناخته دارند را مرموز معرفي كرده است: بيماري مورژلونز (بيماري ذهني- توهمي- پوستي)، سندرم خستگي مزمن، جنون گاوي، اسكيزوفرني، مالتيپل اسكلروزيس، پيكا، آنفلوآنزاها، سرماخوردگي ها، آلزايمر و ايدز. چند دهه قبل از روزگار اخير، هنگامي كه باور عام، فردي ديوانه را جن زده يا شيطان زده خطاب مي نمود، با اعتراض پزشكي مدرن نوپا مواجه مي شد كه: «خرافي صحبت نكنيد وبا قضايا بطور علمي برخورد داشته باشيد!» اكنون پس از اين همه تقلا كه بازهم جنون يا ديوانگي و امثالهم را مرموز معرفي مي كند، بايد پرسيد كه آيا اطلاق عناوين خرافه و خرافه بافي فقط به ماسبق تعلق داشت و در حال حاضر اشاره اي به آن نمي شود؟!؟
چه فرخنده روزي خواهد بود اگر ابوعلي سينايي ديگر از راه برسد و با عشق و دلبستگي تام به زيبايي هاي دانش، پايه هاي علم تجارت محور و ماديگراي پزشكي رايج حاضر را بلرزاند تا جامعه انساني، بارديگر شاهد حضور حيات بخش اطباء درمانگر و كانون گرم آنان باشد.كانوني كه در آن، اعاده سلامت تن وروان انسان وحيوان، بدست كساني است كه دوباره آنها را حكيم خطاب مي كنند نه صرفاً پزشك جسم...!!!
آيا وقت آن فرا نرسيده است كه به متن حكيم قرآن اشاره و مراجعه نمود كه مي فرمايد:
«و نزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمؤمنين... (الاسراء- آيه 28)»
دكتر موسي شجاع قره باغ،
دكتر شاهو قهرماني دهبكري

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14