(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 5 اسفند 1388- شماره 19590
 

با دوستان مروت با دشمنان مدارا سال نو را با خانه تكاني دروني آغاز كنيم -بخش نخست



با دوستان مروت با دشمنان مدارا سال نو را با خانه تكاني دروني آغاز كنيم -بخش نخست

حسن آقايي
واپسين ماه سال 1388 پاورچين پاورچين در گذر است و همچنان زمان مناسب براي فروريختن ديوار كريه قهر و كدورت در راه است. اين پا و آن پا كردن و احتمالاً دچار توهم خودبزرگ بيني و يا مقهور تلقين اطرافيان شدن، خانه تكاني دل را همچنان دچار ترديد و وسوسه مي كند اما اگر گام اول سازش و دوستي بر داشته نشود و عزم آرامش بخش روان در عبور عمر براي ايجاد صلح و صفا در محيط خانوادگي بين دوستان و در و همسايه و همكار ناتوان بماند و دق الباب صميمت دروني در ترديد اگر و مگر، طنين نيندازد مي توان زندگي را لبريز از صفاو صميمت كرد اما «سعدي» توصيه كرده است:
چو كاري بر آيد به لطف و خوشي
چه حاجت به تندي و گردن كشي.
كدورت بين انسان ها به هر دليل در زندگي تلخابه اي است كه طعم خوش هستي را از بين مي برد.
رجعت به دل و گپي ملبس به خلوص اراده و حس آرامش جان و فكر، ثقل قهر را ذوب مي كند. حاصل يقين اين شيوه يعني رهايي و رضايت دلخواسته از مخمصه رنج و دلتنگي و تنهايي. نبض زمان را دريابيم، همزمان با خانه تكاني وسايل مادي،خانه تكاني معنوي درون را به قصد حذف كدورت و دلخوري ها از متن زندگي و روابط في مابين با ديگران در اولين فرصت زمان حاضر منظور نماييم و تجديد دوستي و صميمت را در تقويم حضورمان ثبت كنيم.
مي شود درون انسان
دخمه قهر نباشد اگر...
كسي كه «قهر» را وسيله غالب بر طرف مقابل مي داند، ناخودآگاه در بدوامر شخصيت و تعقل خود را ناديده مي گيرد و اين به ديگر معنا غفلت از ضعف اراده و خلاقيت شيوه سازش برآمده از رشد فكري و اخلاقي است، اصولاً از آنجا كه هر انسان در متن اجتماعي زاده و رشد مي كند اين حضور وابستگي جمعي جزو خصيصه و نياز او مي شود. زندگي در ميان جامعه ممكن است گاه و يا اغلب بر طبق مراد و خواست فرد نباشد كه اصولاً مجموعه زندگي به طور قطع دو سويه است. يك طرف باب دل است و طرف ديگر باب طبع و خواست نيست. لذا انسان دايم نمي تواند با خود كلنجار رود كه در مراودات و داد و ستد در بيرون و يا در خانه و بين آشنايان و خويشاوندان هر آنچه بر وفق نظرش است تامين كند. اين تخيل را مي شود يك قاعده من درآوري محسوب كرد. شيخ اجل سعدي گفته است:
داني چه بود كمال انسان
با دشمن و دوست لطف و احسان.
يك رمز آرامش خاطر و شيريني زندگي برخورداري از صميمت، صفاي درون و بلند طبعي است. چنين فردي به اصطلاح با يك غوره و يا مويز دچار اختلال مزاج يا روح و فكر نمي شود. او انديشه اي فراتر از آن دارد كه سر هر موضوع و كار و مشكل از كوره در رود و خرمن علاقه، وابستگي و ضرورت همزيستي در محيط خانواده، روابط همسايگي، پيوند دوستي، همكار ناخوش اخلاق، همكلاسي، مردم كوچه و بازار و... را به آتش كدورت و تلاش چيره شدن بسوزاند. برعكس چنين فرد، آدم ديگري است كه عمق و وسعت ديد و انديشه اش بس فراتر از فكر بسته شخص اندك بين و محور گراست. اين نوع آدم سلامت مقبوليت و متفاوت بودن هستي خود را تا حد امكان به سمت مناقشه غلبه و دلخوري سوق نمي دهد. او به علت بيان يك كلمه نادرست، يك خطا و يا يك اشتباه و غفلت از طرف مقابل، (هر كس باشد)، موضوع را پيچيده نمي كند به بدگماني و قهر نمي كشاند. او شخصي متعادل است كه يك سوء تفاهم از نزديكان و يا دوستان و... را به نظر و عزم خود مي تواند تحليل و تجزيه كند و با دليل عقلاني از سر راه خود بردارد. او كسي است كه در طول سال درونش را غبارزدايي مي كند. درونش جايي براي دلگيري و كدورت ندارد. چنين بودن و رفتارها و خودسازي ها نشان از سلامت فكر و روان است. اين يعني خودباوري و استقلال خودشناسي. اين گونه زيستن و خوش بودن را انسان هاي ديگر هم طالب هستند. مي خواهند در هر جا و محيط با روي خوش اطرافيان بر خورد كنند و آرامش درون داشته باشند و دل ها و زبان ها يكي باشند ليكن برخي غفلتاً چاره مشكلات به هر نوع و عنوان را در لجاجت و قهر خلاصه مي كنند و درون شان دخمه بدخلقي مي شود.
اظهارات مردم
درباره خانه تكاني دل ها
با افراد مختلف داراي مشاغل و سنين متفاوت سؤالم را درباره چند و چون خانه تكاني دل ها، لزوم و تأثير معنوي و اجتماعي آن مطرح مي كنم. هيچ يك الزام زدودن غبار چيرگي و سنگيني تيرگي روابط بين افراد و خانواده را نفي نمي كنند كه برخي فرآيند پيوند دوستي و صميمت را امري معنوي و صددرصد لازمه زندگي انسان مي دانند. جالب اين كه چنين تاكيد و نياز آدمي در شرايطي اظهار مي شود كه به هر حال افرادي به نوعي مقتضي شغل و شرايط زماني و اقتصادي خود، از ضرورت روابط صميمي برآمده از ضمير انسان در پروسه زندگي مي گويند.
«كريمي» در يك شركت هواپيمايي مشغول كار است و از جمله افراديست كه خانه تكاني درون انسان را صددرصد لازم مي داند. او ضمنا با بيان اين كه در سال هاي گذشته روابط بين خانواده ها، دوستان و همسايه ها بيشتر بوده است مي افزايد: «چنانچه بين اعضاي خانواده اي از قبل كدورتي وجود دارد يا بين فاميل، دلخوري باعث قطع رفت وآمد و ديدارشان است، در اين آخر سالي صادقانه قدم پيش بگذارند و دوستانه قهر و آزردگي خاطر خود را كنار نهند، سال جديد را با صلح و صفا آغاز كنند و براي هميشه به شادماني و خوبي ارتباط داشته باشند.» او همچنين بر اين نظر است كه دوري جستن فاميل از همديگر به خاطر كدورت در زندگي فايده و ارزش ندارد.
صفا و صميميت با آغاز سال جديد
«كدورت و قهر در زندگي آدم كار خوبي نيست. حال اگر دلخوري بين افرادي است بهتر است ادامه پيدا نكند و در همين روزهاي پاياني سال دل هاشان را با صفا و محبت كنند. گذشت نشانه ضعف نيست، نشانه تفاوت معرفت است.» اين مطالب نظر يك راننده به نام «غندايي» است. از او معني غندايي را مي پرسم، مي گويد: «اسم يكي از مناطق دامغان است.»
آفتاب ولرم دلپذير همچون يك طاقه حرير بر فراز فوران چشمه هاي كوچك فواره ها در آن بعدازظهر، دست به يكي كرده و ميزبان مردمان گذري از هر سن و تيپ اجتماعي است كه روي نيمكت هاي گرداگرد حوض بزرگ پارك نشسته اند تا در اين حضور آرامش بخش و مصفا كه خاطر آدم را به موسم بهار گره مي زنند ساعاتي از دل آشوبي غوغاي ماشين دور باشند و ضمنا ريه شان هم از آلاينده هاي مسموم كننده شناور در فضا در امان باشد. در حلقه اين جماعت شهروند، مي بينم جواني تنها روي يك نيمكت نشسته و كتاب قطوري مي خواند. سويش مي روم. آرام كنارش مي نشينم. خود را كمي جمع وجور مي كند، كلاف گفت و گو را باز مي كنم. كتابش را كنار مي گذارد. «حميد صادقي» در پاسخ به سؤالم، با اشاره به رسم خوب خانه تكاني و پاكيزگي محيط خانه، درباره لازم بودن خانه تكاني درون آدم، پاسخش با اين جمله است: «يكي از قشنگي هاي عيد نوروز، سنت خانه تكاني ست كه پيشايند دگرگوني طبيعت و طبعا تنوع در ابراز صميميت و صفا و خوشدلي مردمان است.» او مي افزايد: «خانه تكاني درون انسان نيز صددرصد لازم است. به نظر من مردم دلشان براي صميميت و دوستي تنگ است. حالا زمان مناسبي فراروي ما است كه نسبت به رفع گلايه و دلخوري و احيانا قهر بودن با ديگران از اين فرصت استفاده كنيم.»
برايم جالب است كه او پسوند هر جمله اش چند لحظه خنده است، حتي گاه هنگام صحبت كردن، تبسم و خنديدن را فراموش نمي كند. او ادامه نظراتش مرتبط با صيقل ضمير انساني به ويژه در اين موقعيت گردش سال، موضوع تعادل مادي- معيشتي را از قلم نمي اندازد. به باور او فشار مسئله اقتصادي در طول سال يك اثر بي ميلي روي برقراري روابط سازگارانه و مناسب افراد مي گذارد. در همين ارتباط نيز معتقد است وجود پشتوانه اقتصادي باعث مي شود مردم بهتر همديگر را تحويل بگيرند و رابطه صميمانه برقرار كنند، و ارتباطات معنوي هم بيشتر خواهد شد.»
صيقل درون انسان
سبب تغيير روحيه مي شود
به رغم آن كه حدود چهل و پنج سال سر و كارش مكانيكي ماشين آلات سنگين راهسازي در نقاط مختلف كشور بوده است، حس و حال ظريف معنويت در جاي جاي گفتارش نوعي تشويق و تاكيد بر رفتار و كردار انسان مداري در بستر زندگي فردي و اجتماعي است.
نظر «علي كريمي» در خصوص زدودن ثقل تيرگي درون انسان و سازگاري با سايرين بر اين است كه افراد بايست همواره رفتار و ارتباط صميمانه داشته باشند. او مي گويد: «اگر كساني از هر زمان با هم اختلاف و كدورت دارند در فرصت باقي مانده از سال كهنه قدم پيش بگذارند آشتي كنند و دلشان را از قهر خالي كنند و دوستانه با تجديد ديدار و رفت وآمدها سال نو را براي خود، خانواده و يا آشنايان دلپذيرتر كنند. مي دانيم در زندگي يك خوبي و يك بدي از انسان مي ماند. اما برخي به غفلت، فرصت هاي ابراز محبت و بخشش و آشتي را از دست مي دهند در حالي كه مراجعه و توجه به درون خود و پاك كردن غيظ و تلخي ها باعث مي شود روحيه شخص و حتي روال زندگي اش با ديگران عوض شود و سنگيني كدورت از دلش برداشته شود. ما شيعه علي ابن ابوطالب هستيم. بايد مهرعلي«ع» در دلمان باشد. بنابراين بايد با خانواده و سايرين رفتار شايسته داشته باشيم. رحم و گذشت داشته باشيم تا خدا هم به ما مرحمت كند. كساني كه راه و رضايت خداوند را در روابط زندگي انتخاب مي كنند، آرامش خاطر خواهند داشت. انسان كينه اي جهنمي است. نه اين دنيا و نه دنياي آخرت را دارد.»
خانه تكاني دل
كنار راننده پشت فرمان تاكسي متوقف حاشيه خيابان مي نشينم. مردي خوشرو و صميمي است. پرسشم را مطرح مي كنم. او هم همانند برخي از مردم خانه تكاني دروني انسان براي كنار گذاشتن دلگيري و دلتنگي هاي كهنه و نو در ماه پاياني سال و ايجاد روابط حسنه را صددرصد لازم مي خواند.
«محمود شيرزاد» در عين حال تاكيد دارد: «خانه تكاني دروني انسان نه فقط به مناسبت عيد به عيد (سال به سال) بلكه اين امر نيك خداپسندانه هرچه زودتر توسط طرفين كدورت، انجام شود.» او اعتقاد دارد هر كسي هرچه سريعتر كينه از دل بيرون كند به همان سرعت راحت تر مي تواند زندگي كند. مي گويد: «بايد نگذاشت دلگيري ها تا آخر سال در دل شخص بماند. بهتر اين است كه همه هميشه در هر حال با هم به لطف و صفا و خوشدلي كنار هم و روابط زيبنده زندگي كنيم.» به باور اين راننده علت تاخير و يا احتمالا ماندگاري قهر نزد برخي، خانه تكاني نكردن دل ها و غفلت از فوايد روحي آشتي بودن است. چنانچه كينه در دل بماند چيزي جز سياه تر كردن درون نيست. بنابراين عقيده دارم مي بايد هرچه زود دل را از لكه كدورت و لجاجت پاكسازي كرد. اين امر در وهله اول به نفع خود شخصي است كه اولين قدم را در اين جهت برمي دارد.»
خروج از فضاي كدورت
يك فارغ التحصيل علوم اجتماعي، موضوع مورد پرسش تاثيرات اجتماعي صدق و صفاي پايدار درون و خانه تكاني دل ها در اين فرصت سالي كه رو به پايان مي رود را از چند زاويه تجزيه و تفكيك مي كند. دست آخر به عنوان- به قول خودش- ختم كلام، بر اين باور است كه بخش بسياري از كدورت و جدايي و قهرها در مرور زمان به تاسف خوردن و پشيماني يك يا طرفين مناقشه لفظي منجر مي شود.
«رضايي» مي گويد يك علت و يا مشكل ايجاد ناسازگاري و لجبازي و قهرآميزي ها مربوط به ضعف و يا بي توجهي رجوع به عقل سليم و شيوه هاي حل اختلاف في مابين طرفين كه مثلا زوجين، فرزند و والدين، دوست و همسايه، فروشنده كالا و مشتري، مالك و مستاجر، راننده و عابر و... است. به دفعات ديده شده است دو نفر سر پارك اتومبيل جلوي پل ورود و خروج يك گاراژ و يا منزل كه اتفاقا همسايه يك ساختمان هستند مشاجره و قهر و لجبازي شده است. شاهد بوديم كه همين مشكل كه بعدا به روال صحيح انجاميده است ليكن آن دو نفر ماه ها و به صورت خانوادگي و يا همسايگي قهر بوده اند. در حالي كه اصل موضوع مي شد همان اول با آرامش و خوشرويي و معقولانه رفع شود.»
وي مي افزايد: «مورد ديگر كه سبب تيرگي روابط فرضا ميان خانواده يك خانم و يا آقاي خانه با خانواده يا يكي از فاميل طرف ديگر مي شده، مثلا كم اعتنايي فلان شخص خانواده از فلان خانواده ميهمان بوده كه زبان به زبان بين اقوام گشته و در نتيجه هر دو خانواده ترك رفت و آمد كرده اند اگرچه در بين هر دو خانواده افرادي بوده و باشند كه اصل قضيه را يك سوء تفاهم و تعبير نادرست طرف معترض دانسته كه اصلا سزاوار چنان تفرقه و دلگيري طولاني مدت نيز نبوده است. اين قبيل اتفاق ها كم نيست اما نظر اصلي ام با بيان اين چند مورد اين است كه برخي از افراد كه اصولا آدم هاي سازگار و شكيبايي هستند، به اصطلاح در امواج تلاطم تيرگي شدن روابط توسط يك شخص و دو شخص، نه آنان و نه اين اشخاص به درون خود مراجعه نمي كنند، يعني به طور واضح وقت صرف نمي كنند تا راه خروج مشكل را از طريق ضميرشان يا به گفته شما از طريق خانه تكاني دل بيابند. معتقدم اگر هر شخص درگير با چنان موارد، پيش از قطع رابطه خانوادگي، بين دوست و همسايه و... قدري با خود خلوت كند و بتواند از فضاي كدورت بيرون آيد و با انديشه مصلحانه موضوع را حلاجي كند، قطعا قهرشان دوام نخواهد يافت. سبكبال و صميمانه باب روابط و ديد و بازديد را در طول سال به روي يكديگر باز مي گشايند. در آن حالت انسان واقعا نفس راحت مي كشد چرا كه دشمني و لجاجت حتي بدون هيچ فعل و انفعال، آفت آسايش است. شخص دايم به فكرش فشار مي آورد كه مواظب باشد با شخص موردنظر روبرو نشود. اين فشارها مي توانند روحيه را تخريب كنند. اينجاست كه حس پشيماني دست مي دهد كه چرا اول از فلان مساله گذشت نكرد و به قهر كشاند. حرف آخر اين كه به نظر مي رسد بعضي افراد با درون خود رودربايستي دارند. اينان به نظرم هنوز ارزش معنوي دل را نشناخته اند.»
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14