(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 8 اسفند 1388- شماره 19592
 

رسانه ها ؛ بازيگران جنگ نرم
ماسك «خر» و «روباه» ادامه خاطره پانزدهم؛ جشن هنر شيراز - 27

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




رسانه ها ؛ بازيگران جنگ نرم

رسانه ها و دستگاه هاي تبليغاتي استكبار، ميدان دارترين عناصر براي به آشوب كشيدن ملت ها هستند
حالا تا گفته مي شود دشمن خارجي، فوراً خارجي ها با چهره حق به جانب مي آيند كه نه، نه، ما دخالتي نداريم، ما كاري نكرديم. اين بي حيائي است؛ همه مي بينند. حالا آن كاري كه دستگاه هاي اطلاعاتي و ديگران كشف مي كنند و دخالت ها را مي دانند، آن به كنار؛ آن چيزي كه همه دارند مشاهده مي كنند، نقش رسانه هاست كه مهمترين نقش را در اين چند ده سال اخير، رسانه ها در تحولات ملت ها داشته اند. من يك وقتي، چند سال قبل از اين به عنوان هشدار، اينجا گفتم كه رسانه ها و دستگاه هاي تبليغاتي و اطلاعاتي وابسته به استكبار، ميدان دارترين عناصر دشمنان استقلال ملت ها براي به آشوب كشيدن ملت ها هستند؛ براي اينكه اينها را از مسيري كه دارند حركت مي كنند، منصرف كنند. و چند تا كشور را مثال زدم. خوب، امروز نسبت به آن چند سال قبل كه ما اين حرف را زديم، وسائل ارتباطاتي خيلي گسترده تر، وسيع تر، همگاني تر و متنوع تر شده است. دشمنان دارند كار مي كنند، آن وقت مي گويند ما هيچ كاري نمي كنيم! ما هيچ اقدامي نمي كنيم! دستورالعمل هايشان براي گروه هاي غافل و نادان اغتشاشگر توي رسانه هاي خودشان به طور علني دارد پخش مي شود: اين جوري با پليس درگير بشويد؛ اين جوري عليه بسيج حرف بزنيد؛ اين جوري توي خيابان اغتشاش ايجاد كنيد؛ اين جوري تخريب كنيد؛ اين جوري آتش بزنيد؛ اينها دخالت نيست؟ از اين دخالت واضح تر؟ علني تر؟ اين را مردم ما به چشم ديدند. اينها براي ملت ما تجربه است.
اغتشاشگران از مردم نيستند
اشتباه است اگر كسي خيال كند كه يك گروه معدود، آن هم در تهران، فرض بفرمائيد به ظرف زباله شهرداري تعرض مي كند
- زورش به او مي رسد - يا فرض كنيد به اموال مردم - به موتورسيكلت شان، به ماشين شان، به بانكشان، به دكانشان - تعرض مي كند، اين مردمند؛ نه، مردم نيستند. بله، بلندگوي استكباري وقتي مي خواهد از اينها حمايت كند، مي گويد مردم. اينها مردمند؟! مردم آن ميليون هائي هستند كه تا اين اغتشاشگران را، اين مفسدين را در صحنه مي بينند، كنار مي كشند و آنها را با نفرت نگاه مي كنند؛ برهم زنندگان امنيت عمومي را، آرامش اجتماعي را با انزجار نگاه مي كنند.
رسانه ها، بازيگران جنگ نرم
آني كه مي توانم بگويم، اين است كه اين جريان، چه پيشقراولانش دانسته باشند، چه ندانسته باشند، يك جرياني بود طراحي شده؛ تصادفي نبود. همه نشانه ها نشان مي دهد كه اين جريان طراحي شده بود، حساب شده بود. البته آنهائي كه طراحي كرده بودند، يقين نداشتند كه خواهد گرفت. بعد از انتخابات كه تحركاتي از طرف بعضي ها شروع شد، يك تجاوب نسبي هم از سوي جمعي از مردم تهران صورت گرفت، آنها اميدوار شدند؛ فكر كردند آنچه كه تصور مي كردند، انجام شد و گرفت و اميدوار شدند. لذا ديديد كه اين دستگاه ها و وسائل رسانه اي و صوتي و الكترونيكي و ماهواره اي و غيره حضورشان در صحنه را چطور تشديد كردند؛ صريح وارد ميدان شدند. قبلاً اميدوار نبودند كه اين كار بگيرد؛ بعد ديدند نه، گرفت؛ لذا سريع وارد ميدان شدند؛ منتها خوشبختانه مثل هميشه كه مسائل ايران را بد
مي فهمند و ملت ايران را نمي شناسند، اين دفعه هم نشناختند.
امروز مؤثرترين سلاح بين المللي سلاح تبليغات است
امروز مؤثرترين سلاح بين المللي عليه دشمنان و مخالفين، سلاح تبليغات است؛ سلاح ارتباطات رسانه اي است. امروز اين قوي ترين سلاح است و از بمب اتم هم بدتر و خطرناكتر است. اين سلاح دشمن را شما در بلواهاي بعد از انتخابات نديديد؟ دشمن با همين سلاح، لحظه به لحظه، قضاياي ما را دنبال مي كرد و به كساني كه اهل شيطنت بودند، رهنمود مي داد. «و انّ الشّياطين ليوحون الي اوليائهم ليجادلوكم»؛ دائم به اولياء خودشان ايحاء مي كردند. خوب، اين حضور دشمن است ديگر؛ حضور دشمن را از اين واضح تر و روشن تر مي شود فرض كرد؟
عوامل زمينه ساز
براي تحقق اهداف دشمن در جنگ نرم عليه نظام اسلامي، در كنار روش هايي كه مستقيما از سوي دشمن براي استحاله، بي ثبات سازي و يا براندازي نظام مستقر به كار گرفته مي شود عواملي نيز در درون كشور وجود دارد كه از آنها به عنوان بستر و زمينه فعاليت دشمن ياد مي كنيم. به عبارت ديگر نقاط ضعف داخلي - چه در حوزه حاكميت و چه در حوزه نخبگان و عموم مردم- كه عامدانه و به قصد ضربه زدن به نظام اسلامي به وجود نيامده اند بلكه ناشي از ناكارآمدي سيستم و برآوردها و عملكردهاي اشتباه مسئولين كشور هستند و يا آسيبهاي گوناگون در ميان توده هاي مردم كه منشأ داخلي دارند همه و همه مي تواند به عنوان زمينه سوء استفاده دشمن براي ضربه زدن به نظام اسلامي به شمار آيد و در نهايت منجر به درست شدن يك «جمهوري اسلامي تقلبي» شود.
رهبر معظم انقلاب نيز به طور مكرر با هشدار به آحاد مردم و مسئولين كشور ايشان را از زمينه هايي كه موجب فراموشي آرمانها و لغزيدن به دام دشمن مي شود بر حذر داشته اند. براي مثال ايشان در سال 71 با اشاره به دو عامل اصلي گمراهي و انحراف عمومي، يكي را «دورشدن از ذكر خدا» و «فراموش كردن معنويت» و «كنار گذاشتن ذكر و دعا و توسل و طلب از خداي متعال و توكل به خدا « و ديگري را « شهوتراني» و «دنبال هوسها رفتن» و در يك كلمه «دنياطلبي» برشمرده و در ادامه خطر فراموشي آرمانهاي انقلاب بر اثر اين عوامل را متذكر ميشوند.
بر اين اساس در حوزه مسائل سياسي فعاليتهايي نظير ترويج غرب گرايي در كشور، ترويج تاويل گرايي و نفاق در گفتمان سياسي مسئولين و نخبگان، ايجاد و گسترش تضادها و معارضات مختلف (مردم- مردم، مردم- مسئولين، مسئولين- مسئولين)، حمله به ركن ركين ولايت فقيه، مشروعيت زدايي از نظام اسلامي و قانون اساسي كشور و... برنامه هايي هستند كه مستقيما از سوي دشمن به كار بسته ميشوند. اما در كنار اين فعاليتها مي توان به مسائل مختلفي چون
- احساس تبعيض
- احساس ظلم و بي عدالتي
- احساس محدود شدن آزادي ها و حقوق اساسي و شهروندي
- ديوان سالاري بيمار و بوروكراسي افراطي
- فساد سياسي (انحصارطلبي، زياده خواهي، باندبازي) و...
اشاره كرد كه به طور حتم براي نظام اسلامي تهديد به شمار مي روند چرا كه مي تواند منجر به نارضايتي عمومي و كاهش مقبوليت نظام اسلامي شود لكن اين موارد به طور خاص از سوي دشمن و به منظور ضربه زدن به نظام اسلامي به وجود نيامده اند بلكه اشتباهات داخلي، اين پيامدهاي ناگوار را براي نظام رقم زده است. براي مثال «احساس تبعيض» در ميان مردم چه از نوع طبقاتي باشد، چه از نوع مذهبي يا قوميتي يا جنسيتي و يا جغرافيايي، منجر به نارضايتي مردم و كاهش اعتماد آنها به مسئولين كشور مي شود. حال اگر موارد مختلفي كه مي تواند نارضايتي مردم را باعث شود در كنار يكديگر جمع شده و منجر به تراكم احساس نارضايتي (حقيقي و كاذب) در ميان مردم شود مي تواند به بروز رفتارهاي اعتراضي در سطوح مختلف (اعتراضات صنفي، تجمعات و راهپيمايي هاي عمومي، اعتصاب، تحصن، اغتشاش و...) از سوي مردم شود.
همچنين در حوزه مسائل فرهنگي ميتوان به
- ترويج «سبك زندگي مدرن» از سوي رسانه هاي دولتي و خصوصي كشور،
- فقر نرم افزاري در زمينه علم،
- روحيه تساهل و تسامح افراطي در برخورد با منكرات و مشكلات فرهنگي،
- تجمل گرايي، دنياطلبي، اشرافيت و ثروت اندوزي،
- كم توجهي مسئولين به مقوله هنر متعهد،
- افزايش نابساماني ها و بزهكاري هاي اجتماعي نظير افزايش سن ازدواج، مشكلات جنسي، اعتياد، طلاق، پرخاشگري، خودكشي، روسپي گري، سرقت، همجنس گرايي، تكدي گري و...
اشاره كرد كه بخش عمده اي از آنها و موارد مشابه ناشي از غفلت مسئولين، نخبگان و عموم مردم از آرمانهاي انقلاب اسلامي و توقف در كليشه ها و چارچوب هاي غلط تعريف شده براي ايشان است.
براي نمونه آنگاه كه از ترويج سبك زندگي مدرن و يا دميدن روح اشرافيت و تجمل گرايي در ميان آحاد مردم و مسئولين كشور سخن گفته مي شود، واكاوي اجمالي دهه دوم و سوم انقلاب اسلامي نشان ميدهد كه اشتباهات راهبردي دستگاه هاي تبليغاتي كشور و به طور خاص سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي و همچنين متوليان اجرايي كشور در دوران دولت هاي كارگزاران و جريان موسوم به اصلاحات منجر به كمرنگ شدن ارزشهاي اصيل اسلامي چون قناعت و ساده زيستي و انحراف از سبك زندگي اسلامي به سوي سبك زندگي مدرن شده است. امري كه بارها و بارها در سخنان حضرت امام و مقام معظم رهبري اشاره شده است و رهبر انقلاب به طور مشخص در ديدار تاريخي خود با مسئولان و دست اندركاران رسانه ملي فرمودند:
«در كنار اينكه دغدغه رسيدگي به عدالت اجتماعي و رسيدگي به فقرا را شما دامن مي زنيد زندگي اشرافي و تجملاتي پوچ و بيهوده را هم تخريب كنيد؛ اين زندگي واقعاً درخور تخريب است. زندگي تجملاتي نبايد به هيچ وجه ترويج بشود، بلكه بايد تخريب بشود؛ بايد نقطه منفي به حساب بيايد. چرا بي خود تجملگرايي رواج پيدا كند؟ حالا يك نفر دلش مي خواهد متجمل باشد، ما چرا بايد آن را ترويج كنيم؟ توجه بكنيد كه ما به فقير بايد عزت نفس و حس مناعت بدهيم؛ به غني بايستي كمك به فقير را تعليم بدهيم. به هرحال، در كل زندگي جامعه، بايستي الگوسازي از زندگي اشرافي و تجملاتي نكنيم.»همچنين در حوزه مسائل اقتصادي نيز مي توان مواردي چون:
- گرايش مراكز تصميم ساز و تصميم گير به نظام سلطه و اقتصاد جهاني
- فساد اقتصادي و مالي برخي مسئولين كشور
- كاهش پايبندي به احكام اقتصادي اسلام
- افزايش شكاف اقتصادي تورم و كاهش قدرت خريد مردم
- افزايش بيكاري
- گسترش فقر
- مشكل تامين مسكن
- ناكارآمدي نظام توزيع
- اجراي طرح هاي اقتصادي توجيه ناپذير و...
را ذكر نمود كه نهايتا به احساس ناكارآمدي نظام اقتصادي مستقر در كشور از سوي مردم و نارضايتي آنها منتهي ميشود.
آنچه در اين بخش از بيانات رهبر انقلاب گردآوري شده است مجموعه عوامل زمينه ساز داخلي است كه بستر سوء استفاده و عمال عداوت دشمن عليه نظام اسلامي مي گردد. همچنين بخشي از سخنان ايشان ناظر به هشدارها و انذارهاي غفلت از تهاجم نرم دشمن عليه انقلاب اسلامي و ملت ايران است كه در خلال فصل به آنها اشاره شده است.

 



ماسك «خر» و «روباه» ادامه خاطره پانزدهم؛ جشن هنر شيراز - 27

در اين نمايشنامه «كارگر» ماسك «خر» به صورت داشت و از نظر كارگردان اين ماسك مبين اين نكته بود كه طبقه كارگر ايران فاقد آگاهي لازم و شعور طبقاتي است و يا روحاني نمايش در حالي كه عبا بردوش و نعلين به پاداشت، ماسك «روباه» برصورت او بود و در سراسر نمايش در حالي كه مدام مردم را موعظه مي كرد و آنها را از عذاب خداوند و شب اول قبر مي ترساند، خودش به دنبال اعمال خلاف عفت بود. فقط «موش» و «خاله سوسكه» - شخصيت هاي عاشق و معشوق نمايش - نقاب به چهره نداشتند و اين امر نشانگر اعتقاد كارگردان بود كه فقط و فقط در عشق صداقت وجود دارد.
وجود اين عناصر در نمايش «شهر قصه» موجب شد تا رژيم پهلوي حداكثر امكانات خود را در اختيار بيژن مفيد كارگردان اين نمايش و گروهش بگذارد. پس از اينكه آنان از شيراز به تهران آمدند، وزارت فرهنگ و هنر به مدت سه ماه تالار سنگلج (تالار 25 شهريور سابق) را كه در آن زمان بهترين سالن تئاتر ايران بود در اختيارشان گذاشت و با تبليغات وسيع مطبوعات و راديو و تلويزيون مردم را به ديدن اين نمايش تشويق كرد. پس از آن تلويزيون ملي ايران يك سريال چهار قسمتي از اين نمايشنامه ساخت و پخش كرد. سپس به مدت يكسال و نيم تالار نمايش انجمن دوشيزگان و بانوان وابسته به مجله اطلاعات بانوان در اختيار بيژن مفيد گذاشته شد و او هرشب دوسانس «شهر قصه» را براي مردم اجرا كرد. افزون بر اين چون اين نمايشنامه داراي ريتم ضربي و آهنگين و ساز و آواز عاشقانه بود، در آن سال ها نوار دو ساعته اين نمايش در تيراژي وسيع تكثير شد و در اختيار كليه نوارفروشي هاي سراسر كشور قرار گرفت و سرانجام منوچهر انور سرپرست وقت «بنياد سينمايي فارابي» يك فيلم سينمايي از اين نمايشنامه ساخت كه در بهترين سينماهاي تهران و شهرستانها اكران شد.
نمايش با بدن عريان
هجوم به مكارم اخلاقي و رواج ابتذال و بي بندوباري يكي ديگر از اهداف سردمداران و كارگزاران فرهنگي رژيم پهلوي بود. به همين دليل مسئولين جشن هنر شيراز زيرپوشش ارائه «هنر آوانگارد» به اين گونه گرايشات و رواج ابتذال در جامعه دامن مي زدند.
يكي ديگر از نمايشنامه هايي كه در سال 1353 اجراي آن در جشن هنر شيراز سروصداي زيادي به پا كرد، نمايش «كالدرون ده لاباركا» كه قرار بود به كارگرداني ويكتورگارسيا در جشن هنر شيراز اجرا شود. براساس اراده و خواست كارگردان اين اثر، قرار بود كه بازيكنان اين نمايش به صورت عريان برروي صحنه بروند. اولين اجراي اين نمايش در حضور فرح پهلوي به همين صورت انجام شد و بازيگران بدون لباس و عريان به صحنه آمدند و به اجراي نقش پرداختند. اما كاركنان محل اقامت اين گروه كه شاهد آخرين تمرينات اين گروه بودند، از لخت بودن هنرپيشه ها شگفت زده شدند و به اين وضعيت اعتراض كردند اين اعتراض با اينكه در محدوده كوچك هتل صورت گرفت اما آنچنان شديد بود كه مسئولين جشن هنر به وحشت افتاده و از كارگردان آن خواستند از عريان شدن هنرپيشه ها در نمايش عمومي جلوگيري كند. اما كارگردان اين نمايش حاضر به پذيرفتن اين توصيه نشد و همين امر موجب اختلاف ميان كارگردان اين نمايش و مسئولان جشن هنر شد. ولي كارگردان كه حاضر نبود حتي به اندازه يك برگ براي ستر عورت هنرپيشه استفاده كند با مسئولان جشن هنر به مشاجره پرداخت و آنان را تهديد به شكايت و گرفتن غرامت كرد. سرانجام يك بار ديگر اين نمايش به صورت عريان اجرا شد و تهيه كننده آن كه يك خانم به نام روت اسكوبار بود براي اينكه حاصل سرمايه گذاري هايش برباد نرود، يكبار هم آن را با لباس كار به صحنه آورد. (1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- نمايش مذكور با اعتراض مردم شيراز روبرو شد تا جايي كه گردانندگان جشن هنر شيراز از «گارسيا» كارگردان نمايش خواستند كه بازيگرانش را كاملاً لخت روي صحنه نفرستد، خانم «ثريا صدردانش» خبرنگار وقت روزنامه كيهان مورخه 2/6/1353 درباره اين موضوع طي يادداشتي نوشت: «گردانندگان جشن هنر ظاهراً به دنبال اعتراضاتي كه به تمرين هاي بازيگران گروه «روت اسكوبار» كه قرار بود نمايشنامه «كالدرون ده لاباركا» را عرضه كنند توصيه كردند كه از اجراي اين نمايش با صحنه هاي كاملاً عريان خودداري كند، اما گارسيا اين توصيه را كه با توجه به سنت ها و فرهنگ و مذهب ايراني به او شده بود، نپذيرفت و در نتيجه گروه بازيگرانش به اعتبار خانم روت اسكوبار با لباس هاي كار به صحنه آمدند. . . »
گزارشگر كيهان همچنين در مقاله ديگري به تاريخ 4/6/1353 به نقل از مدير جشن هنر شيراز مي نويسد: «به هر حال گارسيا مي توانست اين نمايش را با ستر عورتي كوچك اجرا كند و اين تغييري در خلاقيت هنري او نمي داد. »
روت اسكوبار در جواب گفت: «من به عنوان تهيه كننده، هميشه به ايده هاي كارگردان احترام مي گذارم و نمي توانم به هنرمند تحميل كنم تا به خاطر شرايط، فرم كارش را عوض كند. »
مسئولان جشن هنر ادعا مي كردند از محتواي اين نمايشنامه بي خبر بوده ايم، اما اين دروغ زماني آشكار شد كه در برنامه جشن هنر شيراز از سال 1357 باز هم نام اين كارگردان و نمايشنامه اش ديده مي شد. اما اين جشن به دليل همزماني آن با خيزش همگاني مردم ايران به رهبري حضرت امام(ره) عليه ظلم و فساد رژيم پهلوي به اجرا درنيامد و برنامه هاي جشن هنر شيراز علي رغم تمام هزينه ها، ملغي اعلام شد. ]دفتر پژوهش هاي مؤسسه كيهان[

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14