(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 18 اسفند 1388- شماره 19600
 

وظايف صدا و سيما از نگاه رهبر معظم انقلاب

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




وظايف صدا و سيما از نگاه رهبر معظم انقلاب

الزامات عملياتي شدن ماموريت محوري رسانه ملي
11/ 09/ 1383
اين مأموريت الزاماتي دارد. رسانه ملي اگر بخواهد به عنوان مهمترين ابزار فرهنگي در كشور، از عهده اين كار بربيايد، بايد اين چيزها را در خودش تأمين كند؛ امين نظام باشد، مورد اعتماد مردم باشد، برخوردار از مزيت هاي رقابتي باشد. امروز رقباي ما زيادند؛ چه رقباي منطقه ، چه رقباي بين المللي، ما رقيب داريم. ما بايد در مقابل اين رقبا خود را از مزيت هاي رقابتي برخوردار كنيم. ظرفيت بالا در كم و كيف محصولات، هر دو مورد نظر است. نبايد كميت، كيفيت را تحت الشعاع قرار دهد، و بعكس.
الزام ديگر اين مأموريت، داشتن آرايش رسانه كارآمد در عرصه استاني و ملي و بين المللي است؛ همين نكته كه آقاي ضرغامي اشاره كردند و گفتند در جاهايي از كمترين حقشان نمي توانند برخوردار باشند؛ يعني شنيدن صداي انقلاب و ديدن چهره انقلاب. در اين جا آرايش ما ضعيف است. البته بسياري از اين ضعفها به بيرون از سازمان مربوط مي شود، كه آن هم موضوع ديگري است و بايد جداً تعقيب كنيم. آرايش سازماني و رسانه ما بايد به گونه اي باشد كه بتوانيم همه كشور را در همه ابعاد بپوشانيم و اين آرايش را كارآمد كنيم؛ داراي قدرت انعطاف براي انطباق با شرايط گوناگون و پيش بيني نشده باشد؛ توانايي، سرعت و چالاكي در برخورد با مسائل گوناگون داشته باشد؛ بتواند موضع خودش را اتخاذ كند و كار كارآمد و كارساز انجام دهد. اگر اين چيزها تحقق پيدا كند - كه هر كدام از اينها شرايط و مقدماتي دارد و بايد هم اين مقدمات فراهم شود و تحقق پيدا بكند - آن وقت شما خواهيد توانست هدايت و مديريت افكار عمومي را از لحاظ فكر و فرهنگ و اخلاق و رفتار و روحيه و امثال اينها كاملاً در دست داشته باشيد؛ هيچ كس ديگر نمي تواند با شماها در آن زمينه رقابت كند.
اهداف كلان رسانه ملي 11/ 09/ 1383
هدفهاي كلان ما در اين زمينه ]جهت دهي فرهنگ عمومي توسط رسانه ملي[ چيست؟ اول، ارتقاي معرفت ديني روشن بينانه. من روي عنوان «روشن بينانه» تكيه مي كنم. معرفت ديني بايد ارتقا و گسترش پيدا كند؛ اما يك معرفت روشن بينانه و آگاهانه. دوم، رفتار ديني مخلصانه. باز روي كلمه «مخلصانه» من مي خواهم تكيه كنم. رفتارهاي ديني مي تواند رياكارانه و متصنعانه و ظاهرسازانه باشد، مي تواند مخلصانه باشد. ما بايد مردم را به رفتار و عمل ديني - يعني همان عمل صالح - بكشانيم و اين عمل، مخلصانه از آنها صادر شود. سوم، ريشه دار كردن شناخت و باور به ارزش ها و بنيان هاي فكري انقلاب و نظام اسلامي. صرف اين كه ما چيزهايي را كليشه و شعاري در زمينه انقلاب و نظام تكرار كنيم، كافي نيست؛ بايد باور حقيقي نسبت به اين شعارها در مردم به وجود بيايد؛ اين، كار رسانه ملي است. چهارم، مصونيت دادن به ذهن جامعه از تأثير مخرب تهاجم فرهنگي و ارزشي دشمن، كه اشاره شد. پنجم، باور به كارآمدي نظام. ششم، ايجاد همگرايي عمومي و فضاي همكاري و محبت و وحدت در داخل كشور و داخل مردم. بايد اين روحيه محبت، روحيه وحدت، روحيه همگرايي و ارتباط و پيوند در ميان مردم تقويت شود. هفتم، آگاهسازي نسبت به مقوله هاي حساس. مقوله هاي حساس مثل چي؟ مثل علم. مسأله علم در كشور خيلي مهم است؛ خيلي. با مطالعه دقيق و همه جانبه، انسان به چند سرفصل معدود مي رسد، كه يكي از آنها علم است. ما براي آينده به علم احتياج داريم. اين نهضت نرم افزاري و توليد علم و توليد انديشه و فكر كه مطرح شد، بايد جدي گرفته شود. خوشبختانه زمينه ها هم كاملاً آماده است و استقبال هم خيلي خوب است. مردم را نسبت به مقوله علم، مقوله امنيت، مقوله پرورش نخبگان، مقوله اقتدار ملي - چيزي به نام اقتدار ملي وجود دارد؛ مردم نسبت به اين حساس باشند - مقوله كار و ابتكار گرهگشا و پيش برنده و مقولات اساسي از اين قبيل متنبه كنيد. بنابراين، آگاهسازي مردم نسبت به اين مقوله هاي بسيار مهم و كلان، يكي از هدفهاي ماست.
ما به اين مقوله ها و به اين مطالب كي قرار است برسيم؟ اين مأموريت و اين اهداف كلان تا چه مدتي بناست تحقق پيدا كند؟ من اعتقادم اين است كه بايد برنامه ريزي كرد و چشم انداز درست كرد و آماده شد براي حركتي كه اهدافش اينهايي است كه گفتيم. اينها ممكن است در طول ده سال انجام بگيرد؛ هيچ مانعي ندارد. ده سال براي اين كه اين چيزهايي كه من گفتم تحقق پيدا كند، زمان زيادي نيست؛ ده سال مثل چشم به هم زدني مي گذرد. گاه انسان در اين مدت ده، هشت يا پنج سال، تلاش و فعاليت لازم و برنامه ريزي شده را انجام نداده و بعد به اواخر دوره كه مي رسد، مي بيند دستش خالي است. اگر برنامه ريزي انجام بگيرد، انسان پيشرفت را به چشم خودش مشاهده مي كند؛ مثل رويش يك درخت.
بايستي به تقويت اخلاق خيلي اهميت بدهيم 11/ 09/ 1383
هويت حقيقي جامعه، هويت اخلاقي آنهاست؛ يعني در واقع سازه اصلي براي يك اجتماع، شاكله اخلاقي آن جامعه است كه همه چيز بر محور آن شكل ميگيرد. ما بايستي به اخلاق خيلي اهميت بدهيم. صدا و سيما در زمينه پرورش و گسترش و تفهيم و تبيين فضيلتهاي اخلاقي بايد برنامه ريزي كند؛ يكي از اهداف صدا و سيما در همه برنامه ها بايستي اين باشد.
انضباط اجتماعي، وجدان كاري، نظم و برنامه ريزي، اخلاقهاي رفتاري افراد جامعه است. ادب اجتماعي، خانواده، حق ديگران - اين كه ديگران حقي دارند و بايد حق آنها رعايت شود؛ در همه زمينه ها. توجه به اين كه ديگران حقي دارند، يكي از خلقيات و فضايل بسيار مهم است - كرامت انسان، احساس مسؤوليت، اعتماد به نفس ملي، شجاعت - شجاعت شخصي و شجاعت ملي - قناعت - يكي از مهمترين فضايل اخلاقي براي يك كشور، قناعت است كه امروز ما در زمينه هاي مختلف دچار مصيبت هستيم؛ به خاطر اين كه اين اخلاق حسنه مهم اسلامي را فراموش كرده ايم - امانت، درستكاري، حق طلبي، زيبايي طلبي - يكي از خلقيات خوب، زيبايي طلبي است؛ يعني به دنبال زيبايي بودن، زندگي را زيبا كردن؛ هم ظاهر زندگي را و هم باطن زندگي را؛ محيط ، محيط بيرون، محيط خيابان، محيط پارك و محيط شهر را - نفي مصرفي زدگي - اين يكي از خلقيات و از فضايل مهم اخلاقي است كه مصرف زدگي و روحيه مصرف گرايي نفي شود - عفت، احترام نسبت به والدين، و نسبت به معلم، ادب نسبت به والدين، و نسبت به معلم.
اينها خلقيات و فضايل اخلاقي ماست. صدا و سيما خودش را متكفل گسترش اين خلقيات بداند. شما در هر برنامه كه ميسازيد، در هر سريال تلويزيوني، در هر محاوره، در هر ميزگرد، در هر گفتگوي تلفني، در هر گزارش و در همه برنامه ها متوجه باشيد كه اين چيزها تقويت شود؛ اين چيزها نقض نشود؛ زير پا انداخته نشود. بنابراين، صدا و سيما و اخلاق عمومي يك سرفصل بسيار مهم است.
لزوم ارتقاي معرفت ديني و ايمان ديني 11/ 09/ 1383
راجع به دين مردم، صدا و سيما چه نقش و چه موضعي و چه مسؤوليتي دارد. طبيعتاً از وظايف صدا و سيما ارتقاي معرفت ديني و ايمان ديني است؛ هر دو. معرفت و ايمان با هم تفاوت دارد. هم ايمان مردم بايد تقويت شود، هم معرفت و شناخت مردم. شناخت ديني مردم بايد ارتقا پيدا كند. در زمينه معرفت ديني بايد توجه داشت كه اين ايماني كه مردم پيدا مي كنند، سست، عوامانه، سطحي و قشري نباشد؛ به شدت از اين پرهيز بشود. اكتفا نشود به تغليظ احساسات مردم و تشريفات افراطي. تأكيد بر اين چيزها به طور افراطي، هيچ مفيد نيست؛ هيچ تبليغ دين محسوب نمي شود... بيان ديني و تبيين ديني بايد شبهه زدا باشد؛ شبهه زا نباشد؛ كليشه اي نباشد؛ روشن، قوي، هنرمندانه، متنوع و در همه سطوح، صحيح باشد. درست است كه ما تبيين ديني را در سطح نخبگان، در سطح متوسط، در سطح پايين و در سطح كودكان داريم، اما همان كه در سطح كودكان است، مطلقاً بايد صحيح باشد؛ چون شما در كلاس اول به بچه ياد مي دهيد: دو به علاوه دو، ميشود چهار. وقتي كه بچه به منتهي اليه قله رياضيات و دانش رياضي مي رسد، باز هم دو و دو ميشود چهار؛ تغيير پيدا نمي كند. بنابراين، آنچه ما به كودك، يا به انسان عامي، در زمينه دين تفهيم مي كنيم، مطلقاً نبايست غلط باشد كه بعد در ارتقاي معرفت ديني ببيند آن حرف، حرف نادرستي بوده است. نه، درست؛ منتها ساده. بنابراين، حرف ديني در همه سطوح بايستي صحيح باشد.
سياست كلي صدا و سيما بايد تقويت مديريتهاي اجرايي كشور باشد 11/ 09/ 1383
به نظر من هدف سياست كلي صدا و سيما بايد تقويت مديريتهاي اجرايي كشور ما باشد. من توصيه نمي كنم كه ضعفها و نارسايي ها و كمبودها و خداي نكرده يك جا خيانت ها را صدا و سيما پوشيده بدارد؛ نه، ضعفها را هم بگويند؛ دردهايي كه مردم جلوي چشمشان است، عيبي ندارد كه ببينند صدا و سيما مي فهمد؛ منتها نوع طرح اين دردها و ضعفها و نارسايي ها، بايد به گونه اي باشد كه اولاً مردم را مأيوس نكند، ثانياً مديريت را تضعيف نكند. توفيقات دولت را بگوييد. توفيقات پيشرفت هاي كشور هم به اين نيست كه فرضاً رئيس جمهور ميرود يك چيزي را افتتاح ميكند. اين افتتاح، گنگ است و معلوم نيست چيست؛ اين كه سد فلان جا را افتتاح كردند. شما وقتي كه آسفالت يك خياباني خراب مي شود و مي خواهيد آن را در خبر منعكس كنيد، مي رويد با فلان تاكسي دار مصاحبه مي كنيد كه مي گويد لاستيك ماشينم اين جا افتاد؛ يكي ديگر مي گويد زمستان اين جا آب جمع شده بود و ترشح كرد به فلان، خلاصه با ده نفر مصاحبه مي كنيد، تا مشخص شود كه اين چاله چقدر چيز بدي است، پس در مورد پيشرفت ها و توفيقات هم همين ميكروفون را بگيريد جلوي آن كساني كه از اين پيشرفت بهره مند و برخوردارند. ص رف اين كه گفته شود و مدير مربوط هم بيايد بگويد كه مثلاً پانصد يا پنج هزار نفر از اين پروژه شغلدار شدند، كافي نيست؛ بايد تبيين كرد.
هدف ما بايد تقويت مديريت باشد. گفتم، تكرار هم ميكنم: ضعفها و نقصها هم بايد گفته شود، تا مردم تصور نكنند كه اين جا يك بوقي است كه فقط بنا دارد از حكومت تعريف كند؛ نه. منتها گفتن علاج جويانه، دلسوزانه و نه معارضه جويانه و ستيزه جويانه. طرح غلط مشكلات، مضر است؛ طرح سؤال هاي بي پاسخ، مضر است.
تمام راههاي مختلف پيشرفت كشور منتهي مي شود به علم
11/ 09/ 1383
علم بسيار مقوله مهمي است. امروز انسان وقتي به راه هاي مختلف براي پيشرفت كشور نگاه مي كند، مي بيند منتهي مي شود به علم. لعنت خدا بر آن كساني كه در طول ده ها سال، كشور را از پيشرفت علمي باز داشتند. پيشرفت علمي وقتي بود، پيشرفت فناوري را هم با خودش مي آورد و پيشرفت فناوري هم كشور را رونق مي دهد، نشاط در كشور به وجود مي آورد. علم كه نباشد، هيچ چيز نيست و اگر فناوري هم باشد، فناوري عاريه و دروغي و وام گرفته از ديگران است؛ مثل همين صنعتهاي مونتاژي كه وجود دارد. علم را بايستي رويانيد. به نظر من رسانه مي تواند در همين نهضت توليد علم - اسمش را گذاشتيم نهضت - و نرم افزاري، و فكر و نظريه و انديشه در زمينه هاي مختلف، چه در زمينه هاي فني و چه در زمينه هاي انساني و غيره، نقش ايفا كند. شما مي توانيد خط توليد علم و توليد فكر و نظريه را به طور برنامه ريزي شده دنبال كنيد؛ به بحث هاي منطقي و مفيد دامن بزنيد؛ كرسي هاي نوآوري را تلويزيوني كنيد؛ چهره هاي علمي نوآور خوب را مطرح كنيد... به نظر من شما در مقوله علم، مطلقاً بيطرف نيستيد؛ جزو مسؤوليت هاي مهم شماست كه بايد مسأله علم را دنبال كنيد.
دغدغه ي عدالت را در ذهن ها و دل هاي مردم دامن بزنيد
11/ 09/ 1383
به فضاي همدردي با فقيران دامن بزنيد. خوشبختانه صدا و سيما در اين چند ساله برنامه هاي بسيار خوبي در اين زمينه داشته كه درخور تقدير است. دغدغه عدالت را در ذهن ها و در دل هاي مردم دامن بزنيد؛ اين كار بسيار خوب است. البته سعي شود كه به جماعت فقير و تهي دست اهانت نشود و كرامت انساني آنها از بين نرود، كه من ميبينم در بعضي از كارهايي كه در اين زمينه انجام ميگيرد، به طور دقيق اين معنا رعايت مي شود. آن پسربچه يا دختربچه كه مي آيد هديه به فلان صندوق مي دهد، حرفي از او پخش مي شود كه حرف خيلي خوب و شيرين و لطيفي است؛ در آن اهانت نيست؛ خيلي خوب است؛
زندگي اشرافي و تجملاتي پوچ و بيهوده را تخريب كنيد
11/ 09/ 1383
منتها در كنار اين - كه دغدغه رسيدگي به عدالت اجتماعي و رسيدگي به فقرا را شما دامن مي زنيد - زندگي اشرافي و تجملاتي پوچ و بيهوده را هم تخريب كنيد؛ اين زندگي واقعاً درخور تخريب است. زندگي تجملاتي نبايد به هيچ وجه ترويج بشود، بلكه بايد تخريب بشود؛ بايد نقطه منفي به حساب بيايد. چرا بيخود تجملگرايي رواج پيدا كند؟ حالا يك نفر دلش مي خواهد متجمل باشد، ما چرا بايد آن را ترويج كنيم؟ توجه بكنيد كه ما به فقير بايد عزت نفس و حس مناعت بدهيم؛ به غني بايستي كمك به فقير را تعليم بدهيم. به هرحال، در كل زندگي جامعه، بايستي الگوسازي از زندگي اشرافي و تجملاتي نكنيم.
افكار عمومي بايد به شكل صحيح و منطقي توجيه شوند
11/ 09/ 1383
صداوسيما و توجيه افكار عمومي در زمينه هاي مختلف. حالا فرض كنيد مثلاً الان مسأله انرژي اتمي است. توجيه افكار عمومي در اين قضيه - كه شنيدم ظاهراً پريشب برنامه خيلي خوبي سيما داشته كه با اطراف قضيه در تهران و در وين تماس گرفته اند - خيلي خوب است. اين طور كارها بسيار بسيار مفيد است. افكار عمومي بايد در جريان مسائل قرار بگيرند و به شكل صحيح و منطقي توجيه شوند.
نخبگان كشور بايد روزبه روز علم و تحصيل را ترويج كنند
15 /04 /1383
كساني كه قلم به دست دارند و وظيفه فرهنگي دارند، بايد روزبه روز علم و تحصيل را ترويج كنند. ما شعار نهضت نوآوري علمي و جنبش نرم افزاري را مطرح كرده ايم؛ انتظار اين بوده است كه اهل علم، اهل دين، اهل قلم، اهل دانشگاه و اهل حوزه در اين جهت حركت كنند، و بسياري حركت كرده اند؛ اما مي بينيم بعضي با اين نياز حقيقي - كه حركت علمي، نياز حقيقي اين كشور است - همراهي نكردند. اينها نشانه هاي خوبي از مجموعه هايي كه اين طورند، ارائه نمي دهد.
بايد مردم را با سرمايه هاي معنوي مجهز كنيم 15 /04 /1383
ما امروز احتياج داريم مردم را با سرمايه هاي معنوي خود مجهز كنيم. البته راديو و تلويزيون و سازمان تبليغات و وزارت ارشاد و روحانيون و گويندگان و نويسندگان ما در اين زمينه مسؤوليت دارند. بايد اين سرمايه هاي معنوي و اجتماعي را پشتوانه سرمايه هاي مادي و حفظ استقلال و پيشرفت كشور قرار دهيم.
ملت احتياج به امنيت شهروندي دارد 15/2/1384
ملت احتياج دارد در محيط زندگي خود از امنيت شهروندي برخوردار باشد و متجاوزان، سركشان، فتنه گران، آشوبگران، ستونهاي پنجم نيروهاي بيگانه و دشمن در درون كشور، نتوانند مقاصد دشمنان را در اين كشور و به زيان اين ملت برآورده كنند. امنيت داخل كشور حايز اهميت بسيار است. بخشي از تلاش نيروهاي مسلح عزيز ما - چه سپاه، چه بسيج، چه نيروي انتظامي - مصروف حفظ امنيت شهروندي مي شود؛ خانه هاي مردم، محيط زندگي مردم، محيط كسب و كار مردم، محيط تحصيل مردم، بايد امن باشد. مردم بايد خاطرجمع باشند كه نيروهاي مسلح ما در محيط شهروندي خودشان، بتوانند در مقابل دشمنان فتنه گر، دشمنان آشوبگر، اغتشاش آفرينان، كساني كه از آب گل آلود مي خواهند ماهي بگيرند، كساني كه بقاي خود را در برهم زدن فضاي امن و آرام كشور مي دانند، ايستادگي كنند. اين امنيت را نيروهاي مسلح به بهترين وجه تأمين مي كنند.
ضرورت ايجاد نهضت آزادفكري 18/08/1385
حرف اصلي ما امروز اين است كه نه با توقف در گذشته و سركوب نوآوري مي توان به جايي رسيد، نه با رهاسازي و شالوده شكني و
هرج و مرج اقتصادي و عقيدتي و فرهنگي مي توان به جايي رسيد؛ هر دو غلط است. آزادي فكر؛ همان نهضت آزادفكري كه ما دو، سه سال قبل مطرح كرديم و البته دانشجوها هم استقبال كردند؛ اما عملاً آن كاري را كه من گفته بودم، انجام نشده است؛ نه در حوزه، نه در دانشگاه. من گفتم كرسي هاي آزادانديشي بگذاريد... مسئله آزادانديشي اي كه ما گفتيم، ناظر به اين است. بايد راه آزادانديشي و نوآوري و تحول را باز گذاشت، منتها آن را مديريت كرد تا به ساختارشكني و شالوده شكني و برهم زدن پايه هاي هويت ملي نينجامد. اين كار، مديريت صحيح لازم دارد. چه كسي بايد مديريت كند؟ نگاهها فوراً مي رود به سمت دولت و وزارت علوم و...؛ نه، مديريتش با نخبگان است؛ با خود شماست؛ با اساتيد فعال، دانشجوي فعال و مجموعه هاي فعال دانشجويي. حواستان جمع باشد! دنبال حرف نو و پيدا كردن حرف نو حركت كنيد؛ اما مراقب باشيد كه اين حرف نو در كدام جهت دارد حركت مي كند؛ در جهت تخريب يا در جهت ترميم و تكميل؛ اينها با هم تفاوت دارد. اين وظيفه اي است به عهده خود شماها... وظيفه نخبگان فكري و فرهنگي جامعه و حوزه و دانشگاه، مديريت اين تحول است. نه بايد تحولات را سركوب كرد، نه بايد تسليم هر تحولي شد.
براي پيشرفت كشور نياز به بحث نظري داريم 18/08/1385
براي اينكه ما بتوانيم نسخه درست پيشرفت را پيدا كنيم، چه لازم داريم؟ بحث نظري. اين، يكي از آن كارهايي است كه شماها بايد بكنيد.
خودمان را معطل مباحث ذهني بدون توجه به واقعيات نكنيم
18/08/1385
البته مقصودم اين نيست كه در بحث هاي ذهني و باز بيفتيم و همين طور خودمان را معطل مباحث ذهني بكنيم؛ مباحث تئوريك بدون توجه به خارج و واقعيات؛ نه، اينها را نمي خواهم، اين غلط است. مثل اينكه در باب تهاجم فرهنگي ما يك روزي گفتيم دارد تهاجم فرهنگي انجام مي گيرد ... بعد كه قبول كردند تهاجم فرهنگي هست، به دنبال بحث هاي ذهني رفتند! «تهاجم يعني چه؟»، «فرهنگ يعني چه؟»، «فرهنگ چه چيزهايي را شامل مي شود و چه چيزهايي را شامل نمي شود؟» ما به اينها چه كار داريم؟! نقل مي كنند قديم ها كه در يك شهري، يك سينما درست كرده بودند؛ يك عده اي رفتند پيش عال م شهر - كه آدم گوشه گيري بود - تا وادارش كنند كه با اين سينما مخالفت كند. گفتند: آقا! در اين شهر سينما ساخته اند، شما يك اقدامي بكنيد. عال م يك فكري كرد، گفت: حالا ببينيم اين سي نماست يا سي نماست يا سي ن ماست! كدام درست است؟! بنا كردند بحث نظري كردن كه ضبط لفظ سينما را پيدا كنند! بنده طرفدار بحث هاي نظري اين طوري نيستم كه برويم در آنها غرق بشويم.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14