(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 19 اسفند 1388- شماره 19601
 

موجيم كه آسودگي ما عدم ماست
سكان به سمت افتخار گزارش كيهان از اولين عمليات ناوشكن جماران
نگاهي به تاريخچه ناوشكن ها-قسمت اول
فرزندان رمضان و كربلا
نادر حمودي، رئيس عمليات منطقه يكم دريايي داستان از اينجا شروع مي شود



موجيم كه آسودگي ما عدم ماست

امروز براي من روز شيرين و دلپسندي بود؛ نه فقط به خاطر اينكه يك فروند رزمناو به ناوگان دريائي ارتش جمهوري اسلامي ايران افزوده شد- كه اين البته دستاورد با ارزش و مهمي است- بلكه بيشتر از اين جهت كه جوانان ما، كاركنان هوشمند و دانشمند ما در اين بخش از نيروهاي مسلح، نتيجه اميد و اعتماد و توكل خودشان را به چشم ديدند و اين آنها را بر برداشتن گامهاي بلند ديگر مصمم خواهد كرد؛ اساس كار اين است.
¤ ¤ ¤
آن روزي كه اينجا توي همين كارخانجات نيروي دريائي در بندرعباس، مسئله ساخت يك ناوشكن با ابعاد قابل قبول براي درياي عمان، براي اقيانوس هند، با تجهيزات مناسب مطرح شد، به نظرم ميرسد كه در همان ديدار، بعضي ها بودند كه به نظرشان ميرسيد اين كار شدني نيست. نه فقط شدني بود، بلكه نسبت به همتي كه امروز شما براي كارهاي بزرگ داريد، اين يك كار چندان بزرگي هم به حساب نمي آيد. يعني امروز همت شما براي كارهاي بزرگ تر، بمراتب بيشتر از آن چيزي است كه ناو جماران به ما دارد نشان مي دهد و آن را در مقابل ما مجسم مي كند. با اينكه براي اين كار خيلي زحمت كشيده شده و اين زحمات خيلي ارزش دارد- به كار بردن هوش و استعداد و توانائي و كار شبانه روزي و...- در عين حال اين كار در مقابل آنچه كه شما امروز همت بر آن مي گماريد كه انجام دهيد، كار بزرگي نيست؛ كارهاي آينده شما مهمتر است.
يقينا موج2 از اين برتر، و موج3 و 4 از اينها بهتر خواهد شد؛ شايد با يك ابعاد كيفي بسيار با ارزش تري، كه قطعا همين جور خواهد بود.
¤ ¤ ¤
ما هفتصد هشتصد سال سابقه دريانوردي داريم. آن روزي كه از بنادر خليج فارس كشتي هايمان به اقصي نقاط آسيا مي رفت، خيلي از كشورهائي كه امروز در دريانوردي تبحر و شهرت پيدا كرده اند، اصلا وجود قابل ذكري نداشتند. با اين سابقه، با اين توانائي هائي كه ملت ما دارد، با اين ذهن خوب، با اين هوش سرشار، با اين سرانگشتان مهارت ياب كه جوانهاي ما دارند، ما چرا بايد اينقدر عقب بمانيم كه حالا وقتي يك دستاوردي پيدا مي كنيم، اينطور خوشحال شويم؟
¤ ¤ ¤
اين مجموعه خليج فارس مي تواند با يك سياست خردمندانه و عاقلانه جمعي و به سود همه كشورهاي حاشيه خليج فارس بخوبي اداره شود. عنصري كه اين حركت درست را، اين حركت معقول را تهديد مي كند، حضور بيگانه و به طور ويژه حضور آمريكا در منطقه است. امنيت اين منطقه به وسيله آمريكا مخدوش مي شود، نه به وسيله كشورهاي منطقه؛ آنها هستند كه بر اين منطقه و بر اين كشورها دارند ناامني تحميل مي كنند؛ اختلافات بين اين كشورها را آرزو مي كنند. هر چه هم بتوانند، توي اين زمينه كار مي كنند. البته گاهي شده حيله هاي آنها گرفته، ترفندهايشان گرفته؛ بسياري از مواقع هم ناكام مانده اند، بعد از اين هم ان شاءالله ناكام خواهند بود.
¤ ¤ ¤
خوب، يك نكته اين است كه ساخت اين ناوشكن، صرفاً ساخت يك ناوشكن نبود؛ اين نهادينه سازي طراحي و ساخت رزمناوهاي بزرگ در كارخانجات كشور بود؛ دانشگاه هاي ما بهره بردند، دانشگاه امام خميني بهره برد، صنايع نيروي دريائي بهره بردند، صنعت وزارت دفاع بهره برد؛ ذهنها به كار افتاد و در بخشهاي گوناگون الكترونيك، دستگاه هاي مختلف به كار وادار شدند. خود اين تحرك ورزشي ذهني و عملي، براي كشور يك دستاورد است؛ كه اين حالت تحرك، خودش كمتر از به دست آوردن و دارا شدن يك رزمناو با اين خصوصيات نيست؛ اين خيلي با ارزش است؛ اين را حفظ كنيد؛ نگذاريد اين حركت علمي و صنعتي از دور بيفتد؛ پي درپي كار، پي درپي ابتكار.
¤ ¤ ¤
من مي گويم ظرفيت توانائي هاي نيروي انساني در همه موارد- كه اين تجربه سي ساله بنده است در مديريتهاي گوناگون- مي تواند جبران كننده بسياري از كمبودها باشد. يك جا اعتبارات نيست، مي توان كمبود اعتبارات را با كيفيت دادن به مديريت جبران كرد. در نگاه اول ممكن است مشكل يا نشدني به نظر بيايد؛ اما عملي است، شدني است؛ اينها را ما تجربه كرده ايم؛ هم در جنگ تجربه كرده ايم، هم در مسائل گوناگون بخشهاي مختلف كشور تجربه شده. اگر مي خواستيم با همان نگاه اول نگاه كنيم، خيلي چيزها را اول انسان با يك نگاه ساده از دست رفته مي پنداشت؛ بعد كه انسان وارد كار شد، ديد نه، مي توان، مي شود. اعتبارات نيست، منابع نيست؛ اما قدرت مديريت هست، عقل هست، صرفه جوئي هست، ديدن و شناختن امكانات در گوشه و كنار هست.
¤ ¤ ¤
مي خواهم يك سفارش عرض كنم: اين ساخت بسيار با اهميت را با توليد قطعه هاي لازم بايد تكميل كنيد. حالا شايد در خلال گزارشهاي امروز به گوشم خورد كه قطعه سازي شروع شده. به هر حال اگر اينجور نيست، من تأكيد مي كنم. مسئله قطعه سازي، خيلي مهم است. نگذاريم هنگام نياز يا نزديك هنگام نياز، به سراغ قطعه هائي كه مورد نياز است، برويم؛ نه، از همين اول، كار قطعه سازي را به عنوان يك كار مستقل دنبال كنيد؛ خود اين فوائد و بركاتي دارد.
¤ ¤ ¤
مي خواهم بر روي شناورهاي زيرسطحي هم تأكيد كنم. نيروي دريائي يكي از هدفها و جهت گيري هاي كلي اش بايد مسئله شناورهاي زيرسطحي باشد. امروز اگر همان جور كه قبلا گفته ايم نيروي دريائي يك نيروي راهبردي است- كه همين هم هست- و در دفاع از كشور جزو خطوط مسلم حتمي است، بايد با زيرسطحي ها منطقه را در دست بگيريد.
¤ ¤ ¤
يك مسئله هم مسئله جنگ الكترونيك است. من بارها در طي سالها، هم در ديدار با نيروي دريائي، هم در ديدار با نيروي هوائي، روي مسئله جنگ الكترونيك تأكيد كرده ام، باز هم تأكيد مي كنم. دشمنان شما بر روي توانائي هاي الكترونيكي در زمينه سلاحهاي جنگي متمركزند و سالها هم هست كه دارند كار مي كنند. دفاع الكترونيكي براي ما خيلي مهم است. روي مسائل الكترونيك كار كنيد. خوشبختانه ما زمينه داريم: صنايع الكترونيك ما خوب است، دانشمندان خوبي داريم؛ فعالان خوبي داريم و يك سرمايه عظيم تمام نشدني داريم كه آن، جوانهاي مايند.
¤ ¤ ¤
گفتند كه كشور ما يك كشور دريائي است. واقعش هم همين است ديگر؛ متصل به اقيانوس و داراي دريا، آن هم دريائي به اين حساسيت؛ چه خليج فارسش، چه درياي عمان و بقيه بخشها و مراكزي كه اينقدر اين منطقه را حساس كرده است. خوب، اين كشور دريائي، احتياج به يك نيروي دريائي حقيقتا برجسته و ممتاز دارد؛ و اين حتما به دست خواهد آمد، و كننده اين كار هم همين شما جوانهاي عزيز هستيد.
گزيده اي از بيانات رهبر معظم انقلاب
آخرين روز بهمن ماه در جمع دست اندركاران ساخت ناوشكن جماران

 



سكان به سمت افتخار گزارش كيهان از اولين عمليات ناوشكن جماران

به رسم همه نظاميان صبح زود بيدار باش و حركت به سمت ناوشكن جمهوري اسلامي جماران شروع شد، همه منتظر بودند تا محصولي كه بدست مقام معظم رهبري و فرماندهي كل قوا به ناوگان دريايي كشور ملحق شده است را از نزديك ببينند و با آن به اولين مأموريت رسمي بروند. مراسم ورودي پس از ديدن نماي بيروني ناوشكن جمهوري اسلامي جماران با خوش آمدگويي فرمانده منطقه يكم دريايي و فرمانده كارخانجات نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي برگزار شد، جنب وجوش ها و شور و التهاب ها كاملا در چهره افرادي كه در كنار اين ناوشكن حضور داشتند ديده مي شد. همه چيز آماده بود تا اولين مأموريت آغاز شود رسوم دريايي اعم از مراسم پرچم، سوت زدن براي ورود مهمانان ويژه و احترام فرمانده ناوشكن، رد شدن از زير قرآن قبل از حركت اجرا شد. گروههاي رزم نواز شروع به نواختن سرودهاي حماسي كردند جمله چشم نواز «و ان جندنالهم الغالبون» به معني پيروزي و كاميابي سربازان ماست، بر سينه ناوشكن خودنمايي مي كرد.
اتاق فرماندهي يا همان پل فرماندهي كه چشم يگان محسوب مي شود آماده هدايت ناوشكن است اضطراب در چهره همه ديده مي شود فرمانده ناوشكن ناخدا سوم آرياحسني دستورات را صادر مي كند مهمانان ويژه اي او را همراهي مي كنند و همگي نظاره گر كار او هستند. التهاب بالا مي گيرد و براي هدايت بهتر، فرماندهي نقطه بالاتري را انتخاب مي كند، روي پل فرماندهي.
ناخدا حسني و فرمانده دوم رشيدي و چند نفر ديگر ايستاده اند و دستورات را لحظه به لحظه به خدمه ابلاغ مي كنند طناب هاي اول، سوم و چهارم كه به ناوشكن متصل است برداشته مي شوند سوت كشتي به صدا درمي آيد و حالا نوبت به آخرين طناب مي رسد طناب دوم.
گروه رزم نواز همچنان در حال نواختن است و ناوشكن جماران اولين مأموريت خود را با حضور بيش از 40 خبرنگار، عكاس و فيلم بردار آغاز مي كند.
پرچم حضور فرمانده قرارگاه مقدم جنوب بالا مي رود اين پرچم مشكي رنگ كه داراي دو ستاره و علامت ديگري در وسط است نشان از حضور امير دريادار دوم اشكان دارد ناوشكن كم كم از لنگرگاه فاصله مي گيرد ساعت 20/9 است كه ناوشكن جماران پس از اداي احترام ساير ناوشكن هاي موجود در لنگرگاه و اسكله بوسيله سوت به سمت خروجي حوضچه اسكله حركت مي كند و از حوضچه خارج مي شود.
رسم است كه ناوهاي جديد را در اولين عمليات، ناوها و ناوچه هاي موجود و قديمي تر تا محدوده اي همراهي كنند زيردريايي الغدير و ناوشكن هاي ديگر به همراهي ما آمده بودند و هواناو (هاوركرافت) جمهوري اسلامي نيز چندين و چند بار از كنار اين ناوشكن گذشت.
پس از گشت وگذاري در ناوشكن و توضيح قسمت هاي مختلف ناوشكن توسط افسران، ساعت نزديك 11 صبح بود كه جنب وجوش ها براي پرواز بالگرد شروع شد. پاشنه ناوشكن تخليه شد و كم كم طناب هايي كه بالگرد را به دك محكم كرده بودند، باز شد و قسمتهاي مختلف بالگرد توسط افسران مربوطه كنترل شد. ساعت 24/11 بالگرد بلند شد التهاب همه خدمه توصيف كردني نبود و درعين اين التهاب مي شد شادي و شور را در چهره ها ديد اولين پرواز تنها 4 دقيقه به طول انجاميد و چهار بار ديگر با حضور خبرنگاران اين كار انجام شد و در آخرين پرواز، بالگرد در ساعت 31/12 برخاست و به سمت آشيانه رفت. ساعت نزديكي هاي 12 بود كه به دستور فرماندهي منطقه يكم و علي رغم شرايط جنگي در فرماندهي و اضطراب فرماندهان نداي اذان ظهر و عصر طنين انداز شد و كليه پيام ها قطع شد تا نداي اذان به گوش همگان برسد و همه بدانند كه ما مسلمانيم و اولين اولويت ما اذان و نماز است.
ساعت 46/12 بود كه صداي يك بالگرد SH بر بالاي ناو به گوش رسيد، نزديك به پاشنه كه رسيد در بالگرد باز شد و طنابي از آن آويزان شد، عمليات راپل كه همان انتقال كماندوهاي دريايي به ناو است، انجام شد. بعداز اين عمليات بود كه كمي آرامش در فضاي داخلي حكمفرما شد و ناوشكن حركت خود را به سمت محل مانور آغاز كرد. در حدود ساعت 18 بود كه با رسيدن به آبهاي آزاد و محل اعلام شده براي شليك آزمايشي همه آماده شليك مسلسل 20 ميلي متري و توپهاي 76 و 40 ميلي متري شدند اما دريا غرش گرفته بود و دلش مي خواست قدرت نمايي كند ولي ناوشكن جماران هم بيدي نبود كه با اين بادها بلرزد هرچند بسياري از همكارانمان و خدمه ناو دريازده شدند و در دستشويي ها...
به محل موعود رسيديم توپ 76 ميلي متري سينه ناوشكن چرخشي نمايشي داشت كمي به سمت چپ چرخيد موج هاي سهمگيني به سينه ناو برخورد مي كرد و آب هاي پودر شده دريا را با احساس برش در پوست بر سر و صورتمان مي پاشيد، باد ايستادن بر روي عرشه را سخت مي كرد ناگهان صدايي مهيب ما را از جا كند. اولين شليك انجام شد دومي هم كه شليك شد ديگر صدايش برايمان كمي عادي شده بود 12 شليك بعدي به صورت رگباري و پشت سر هم انجام شد. همه آماده شليك مسلسل 20 ميليمتري شدند 120 شليك هم از اين مسلسل انجام شد. نوبت به توپ 40 ميلي متري رسيد. اين توپ هم قبل از شليك چندين دور چرخيد و خودنمايي خاصي كرد و با نشانه روي به سمت اهداف فرضي كه از سوي فرماندهي سمت و برد آن مشخص شده بود، اهداف را مورد اصابت قرار داد. بعداز شليك اين 40 گلوله ديگر ماموريت تمام شده بود و بايد به سمت بندرعباس به راه مي افتاديم. هوا تاريك شده بود و دريا همچنان مي غريد. امير دريادار دوم قادر پناه از تاريكي شب و حضور بر روي دريا و احساس نزديكي اش با خدا مي گفت و اين لحظات را بهترين فرصت براي مناجات با خدا مي داند. او به حافظ هم اشاره اي دارد و مي گويد چه خوب او وصف ما را كرده است كه: شب تاريك و بيم موج و گردابي چنين هائل/ كجا دانند حال ما سبكبالان ساحل ها
مجيد مغازه اي

 



نگاهي به تاريخچه ناوشكن ها-قسمت اول

مترجم: محمد جعفري
در فرهنگ اصطلاحات نيروي دريايي ناوشكن به كشتي جنگي گفته مي شود كه داراي سرعت و برد عمليات بالاست و در هنگام جنگ به منظور محافظت از كشتي ها در برابر مهاجمان كوچكتر اما درعين حال قدرتمندتر مانند ناوچه هاي اژدرافكن، زيردريايي ها و هواپيماها بكار مي رود.
قبل از جنگ جهاني دوم ناوشكن ها، كشتي هاي سبكي بودند كه توانايي عمليات بي مراقبت را نداشتند و عموما چندين ناوشكن به همراه يك ناوشكن مادر با هم وارد عمل مي شدند. درطي جنگ و بعد از آن ناوشكن هاي بزرگ تر و قدرتمندتري ساخته شدند كه قادر به انجام عمليات مستقل بودند، خصوصا هنگامي كه استفاده از رزمناوها (cruisers) از حدود سال 1950 و 60 متوقف شد.
با آغاز قرن 21 ناوشكن ها تبديل به سنگين ترين كشتي هاي جنگنده سطحي شدند و درحال حاضر تنها چهار كشور (آمريكا، روسيه، فرانسه و پرو) از رزمناوهاي مدل سنگين استفاده مي كنند و هيچ كشوري از رزم ناو استفاده نمي كند. ناوشكن هاي مدرن كه با نام ناوشكن هاي موشك انداز شناخته شده اند، به لحاظ وزني با رزمناوهاي جنگ جهاني دوم تفاوتي نمي كنند اما قدرت شليك آنها كاملا برتر است و توانايي حمل موشك هاي هسته اي را نيز دارند.
تاريخچه اوليه
ظهور و گسترش ناوشكن ها در سال 1869، تا جنگ جهاني دوم، وابسته به اختراع «اژدر خود پيشران» بود. در آن سالها نيروي دريايي با استفاده از اژدرها قادر به انهدام ناوگان جنگي قوي تر از خود بود. سپس قايق هاي تندرو را به اژدر مجهز كردند و آن را «ناوچه اژدر افكن» ناميدند. حدود سال 1880 اين ناوچه ها تا سقف 50 الي 100 تن بهينه سازي شدند و لذا با سرعت بالا قادر به گريز از قايق هاي گشتي دشمن بودند.
در ابتدا خطر تنها هنگامي ناوگان جنگي را تهديد مي كرد كه كشتي لنگر انداخته باشد، اما با رشد سرعت و برد اژدرها حتي گشت زدن در دريا نيز خطرناك شد. براي پاسخگويي به اين تهديد جديد، قايق هايي با سلاح هاي سنگين تر ساخته شدند كه به آنها «catcher» ]شكارچي[ گفته مي شد و براي محافظت از ناوگان جنگي در دريا مورد استفاده قرار مي گرفت. اين «شكارچي» ها به ناچار نيازمند مقاومت دريايي و قابليت لازم بودند و لذا بزرگ تر و پيچيده تر گشتند تا اينكه بطور رسمي بعنوان «ناوشكن هاي ضد اژدرافكن» شناخته شدند و سپس در انگليسي بصورت خلاصه يعني «Destroyer» و يا همان ناوشكن درآمد.
از آنجايي كه وظيفه ناوشكن ها بعنوان «شكارچي» و يا همان محافظ ساده كشتي هاي لنگر انداخته ارتقا پيدا كرد، به تدريج خود آنها نقش ناوچه هاي اژدر افكن را بعهده گرفتند و لذا به سكوي پرتاب اژدر مجهز شدند. در آن زمان و حتي درطي جنگ جهاني اول تنها عملكرد ناوشكن ها محافظت از ناوگان جنگي خود در برابر حملات اژدري دشمن و اعمال چنين حملاتي عليه دشمن بود و هنوز مسئله تامين امنيت براي كشتي هاي بازرگاني مطرح نبود.
درسال 1884 و با ورود ناوچه اژدر افكن HMS «Swift» تحول عظيمي رخ داد، ناوچه اي كه داراي سه سكوي پرتاب اژدر و شش عدد مسلسل 47 ميليمتري بود. اگرچه هنوز اين تحول فاقد سرعت كافي براي مقابله مطمئن با ناوچه هاي اژدر افكن بود اما حداقل به لحاظ جنگ افزاري حريف خوبي براي آنها محسوب مي شد.
كوتاكا و نيروي دريايي امپراطوري ژاپن
پس از گذشت يك دهه كشور ژاپن درسال 1885 محصولي با نام كوتاكا «Kotaka» (به معني شاهين) را ارائه كرد كه طلايه دار تمام ضداژدر افكن ها بود. اين ناوشكن ضداژدرافكن با توجه به خصوصيات ژاپني ها و به سفارش كارخانه كشتي سازي لندن با نام «Yarrow Shipyards» درسال 1885 طراحي شد و پس از انتقال به كشور ژاپن، بصورت قطعه قطعه، در آنجا مونتاژ و در نهايت درسال 1887 به آب انداخته شد. اين محصول مسلح به چهار عدد مسلسل 37 ميليمتري يك پوندي و همچنين شش عدد سكوي پرتاب اژدر با برد 35 كيلومتر در ساعت است. اين ناوشكن ضد اژدرافكن با 203 تن وزن هنوز به عنوان بزرگ ترين اژدرافكن شناخته شده است. در آزمايشي كه درسال 1889 انجام گرفت. كوتاكا نشان داد كه قادر است از خط دفاعي ساحلي عبور كرده و مي تواند كشتي هاي بزرگ تر را در آبهاي برون مرزي تهديد كند. كارخانه كشتي سازي Yarrow كه سازنده قطعات كوتاكاست، كشور ژاپن را سازنده اين ناوشكن شناخت.
بهترين ناوشكن
تقريبا بلافاصله پس از سفارش كوتاكا (Kotaka)، فرناندو ويلاميل (Fernando Villaamil)، افسر دوم وزارت نيروي دريايي اسپانيا براي مقابله با ناوچه هاي اژدرافكن در نوامبر 1885 سفارش ساخت يك ناوشكن بزرگ اژدرافكن را به جيمز و جورج تامپسون از بريتانيا، شهر «كلايد بانك» (Clyde Bank) داد. اين كشتي، با نام (Destructor)، معادل تحت الفظي ناوشكن، درسال 1886 به آب انداخته شد. قدرت جابجايي آن 380 تن و مسلح به يك عدد مسلسل 90 ميليمتري Hontoria، چهار عدد مسلسل 57 ميليمتري Nordenfelt و دو توپ 37 ميليمتري Hotchkiss و سه سكوي پرتاب اژدر Schwarzkopf بود. اين ناوشكن با 60 نفر پرسنل مورد نياز و با توجه به ابعاد جنگ افزاري، سرعت و اندازه طراحي ويژه براي تعقيب ناوچه هاي اژدرانداز و توانايي هاي آن در آبهاي برون مرزي، ناوشكن Destructor بعنوان بهترين ناوشكن اژدرافكن تاكنون شناخته شده است.
بنظر مي رسد كه اين ناوشكن اسپانيايي در طراحي و ساخت تمام ناوشكن هاي نيروي دريايي انگليس تاثيرگذاشته است.
انگليس و ناوشكن «مارزنگي»
اندكي بعد انگليس شروع به آزمايش كلاس ضد اژدرافكن موسوم به «مار زنگي» Rattlesnake كرد كه بجاي يك عدد كشتي شامل 17 عدد ناوچه اژدرافكن بود. در آزمايشي كه انجام گرفت معلوم شد كه «مار زنگي» به لحاظ سرعت نه به ميزان چشمگير بلكه كمي از ناوچه هاي اژدرافكن برتر است.
اولين كشتي هايي كه نام ناوشكن ضد اژدرافكن (TBD) بر روي آنها نهاده شد كلاس Daring و كلاس Havock (هردو شامل دوكشتي) از نيروي دريايي سلطنتي انگليس هستند. اين دو كلاس در سال 1892 تحت فرماندهي دريادار سوم «جكي فيشر» ارتقا يافتند. كلاس Daring و Decoy در ژوئن سال 1892 توسط شركت كشتي سازي «تورني كرافت» در چيسويك، لندن، ساخته شدند. اين در حالي بود كه شركت Yarrow پنج روز بعد شروع به ساخت Havock و Hornet كرد. همه آنها در سال 1893 تا 94 به آب انداخته شدند. هريك از اين كلاس ها مسلح به يك تفنگ 12 پوندي 76 ميليمتري، سه عدد 6 پوندي 57 ميليمتري و سه سكوي پرتاب اژدر 47 سانتيمتري بودند. آنها همچنين داراي سرعت كافي براي همراهي يك ناوگان جنگي بودند. نيروي دريايي فرانسه كه استفاده وسيعي از ناوچه هاي اژدرافكن مي كرد، اولين ناوشكن خود، كلاس Durandal را درسال 1899 ساخت.
آمريكا نيز اولين ناوشكن خود، با نام «Uss Bainbridge را درسال1902 بكارگرفت. اين در حالي است كه تا سال 1906 شانزده عدد ناوشكن در خدمت نيروي دريايي آمريكا بودند.
پيش از جنگ جهاني اول
با ظهور سده بيستم طراحي ناوشكن در چندين بعد بسيار مهم پيشرفت كرد. نخست بايد به ابداع توربين بخار اشاره كرد. نمايش چشمگير و البته غيرمجاز اولين كشتي بخار در رژه نيروي دريايي Spithead سال 1897 كه ابعاد آن به اندازه ناوچه اژدرافكن بود، نيروي دريايي سلطنتي انگليس را به فكر انداخت تا نخستين نمونه ناوشكن توربيني را با نام HMS Viper سفارش دهد. اين اولين كشتي جنگي توربيني در ميان تمام انواع كشتي ها بود و در آزمايش دريايي كه صورت گرفت برد قابل توجهي را معادل 67 كيلومتر در ساعت به ثبت رساند. تا سال1910 تمامي كشورها نيروهاي دريايي خود را توربيني كردند.
دومين پيشرفت مهم جابجايي عرشه لاكپشت مانند و منحني جلوي كشتي با يك برجستگي بلند و برآمده بود كه به كشتي قابليت كنترل بهتر و مقاومت بيشتر در درياي ناآرام را مي داد و همچنين فضاي زيرعرشه را بيشتر مي كرد.
دولت انگليس درسال 1905 براي رانش ناوشكن خود در كلاس Tribal از نيروي نفت استفاده كرد اما پس از مدت كوتاهي در سال 1909 در كلاس Beagle به زغال سنگ بازگشت. نيروهاي دريايي ديگر نيز همانند نيروي دريايي آمريكا در كلاس Pauliding از نفت استفاده كردند. با وجود تمام اين تنوعات ناوشكن ها غالبا داراي الگوي يكساني بودند. بدنه اي بلند و باريك و آبخور (فرورفتگي كشتي درون آب) نسبتا كم، سينه كشتي يا بلند و برآمده بود و يا اينكه توسط سطحي لاك پشتي و خميده پوشيده مي شد و زير آن محوطه خدمه كشتي با وسعت
3/1 الي 4/1 قرار داشت. پشت محوطه خدمه كشتي، به سمت انتهاي ناوشكن محلي بود كه موتور قرار مي گرفت و البته مقدار اين فضا نسبت به تكنولوژي آن زمان متغير بود. ديگ بخار، موتورها و يا توربين. در بالاي عرشه و در سينه كشتي و روبروي پل فرماندهي كاپيتان تفنگ هاي مسلسل با تعداد يك و يا بيشتر قرار مي گرفتند. تعدادي نيز در وسط كشتي و يا عقب آن وجود داشت. عموما در وسط كشتي دو عدد سكوي پرتاب اژدر ديده مي شد.
دربين سالهاي 1890 تا 1914 ناوشكن ها به ميزان قابل توجهي بزرگ تر شدند: نمونه ها نخست 300 تن بودند اما با گذر زمان و شروع جنگ جهاني اول ناوشكن هايي با وزن 1000 تن پديد آمدند. اگرچه تمركز سازندگان كشتي بيشتر بر روي تعبيه بزرگترين موتور ممكنه در بدنه اي كوچك بود. معمولا بدنه ها از جنس استيل و با ضخامت 8/1 اينچ بودند.
با شروع سال 1910 ناوچه هاي اژدرافكن بخار بعنوان گونه اي مجزا، ديگر مورد استفاده قرارنگرفتند با اين وجود آلمان ساخت چنين ناوچه اي را تا پايان جنگ جهاني اول ادامه داد.
زندگي بر روي ناوشكن هاي اوليه
ناوشكن هاي اوليه مكانهاي بسيار تنگي براي زندگي بودند. در كلاس «Havockس هيچ خدمه اي نمي توانست با وجود افسراني كه دور تا دور اتاق بجاي تخت خواب برروي صندلي ها خوابيده اند، بدون تزاحم استراحت كند. ميعان مرتب گازها زندگي را بسيار دشوار مي كرد. اولين كلاس انگليسي كه اطاق مجزايي را براي افسران تعبيه كرده بود كلاس «River» درسال 1902 بود.
منبع: ويكي پديا

 



فرزندان رمضان و كربلا

ناو سروان بازنشسته محمدحاتمي بعد از 30 سال خدمت اكنون 6 سال است كه بازنشسته شده و به عنوان مسئول ايمني و حفاظت فيزيكي يگان مشغول به كار بوده است.
شيرين ترين خاطره اش از ناوشكن مربوط به وقتي مي شود كه براي اولين بار با ناوشكن به دريا رفته است او با توجه به مسئوليتش از ساعت 6 صبح آمده و بعضا تا ساعت 11 شب بر روي ناو بوده است از 400 كيلومتر سيم برق نصب شده در اين ناو در تاريكي داخل ناوشكن و هواي گرم و شرجي بندرعباس مي گويد كه برخي اوقات تا شش لباس كار را به دليل خيس شدن از عرق در روز عوض كرده است.
او مي گويد: هركسي دوست دارد ثمره كارش را ببيند. ما چند سال عرق ريختيم و خانواده هاي ما با به دوش گرفتن بار زندگي اين سختي ها را تحمل كرده اند اما براي ما و خانواده هايمان زماني كه اين ناوشكن به نيروي دريايي ملحق شد ماندني ترين خاطره را بجا گذاشت به طوري كه هم ما و هم خانواده هايمان وقتي اين صحنه هاي الحاق توسط فرمانده كل قوا و رهبر فرزانه انقلاب اسلامي را ديدند خستگي از تنمان بيرون رفت.
او با چهره اي كه غبار سالها بر روي آن نشسته و چين و چروك پيشاني اش نشان از سالها رنج و خدمت دارد اين شعار جواني اش را تكرار مي كند كه «استكبار جهاني بداند اگر ما را تحريم اقتصادي كند ما فرزند رمضانيم و اگر تحريم نظامي كند ما فرزند كربلا هستيم.»

 



نادر حمودي، رئيس عمليات منطقه يكم دريايي داستان از اينجا شروع مي شود

فرمانده ناوشكن در اتاق عمليات كه در هنگام تهديد به اتاق جنگ (CIC) تبديل شده است، قرار مي گيرد و همه افسران ارشد ناوشكن را جمع مي كند. در اين اتاق با استفاده از سامانه ها و پردازشگرهاي ناوشكن همه اطلاعات به فرماندهي ارائه مي شود و او با تجزيه و تحليل داده ها دستور را صادر مي كند.
داستان از اينجا شروع مي شود كه هدفي ناشناس روي هوا و يا سطح ديده مي شود؛ رادارهاي آن چك مي شود دشمن يا دوست بودن آن مشخص شود همزمان با تشخيص دشمن بودن او به ناوشكن حمله مي شود و از اينجا تمرين داخلي آغاز مي شود.
مي دانيم كه اولين و بزرگترين خطري كه دراثر حمله دشمن، از سطح آب به بالا ايجاد مي شود آتش است. عمليات مبارزه با حريق توسط تيم كنترل صدمات آغاز مي شود. در اين عمليات يكي از اصول مهم خنك كردن هشت وجه اطراف آتش است تا موجب از كار افتادن ساير قسمتها نشود چرا كه هر هشت وجه اطراف آتش داراي وسايلي است كه ممكن است با سرايت آتش آنها نيز از كار بيافتند.
تهديد ديگر از زير خط آبخور ناوشكن و در زير دريا است. به اين صورت كه واحد رزمي ما به وسيله اژدر يا حمله زيردريايي ها مورد حمله قرارگرفته و ناوشكن سوراخ شود. در اين مورد و در صورت امكان محل ترميم مي شود والا با توجه به اينكه كشتي به وسيله درهاي آهني و مجزا از هم جدا مي شود، قسمتي كه آب گرفته را مي بنديم كه نتيجه آن كمي كج شدن ناو است كه با وجود دريچه هاي متقابل و پر كردن آن قسمتها از آب و تعادل را برمي گردانيم.
اقدام بعدي حمله به دشمن است كه پس از تعيين سمت و جهت دشمن و با تشخيص فرمانده ناوشكن كه از طريق جمع بندي نظرات كارشناسان اتاق عمليات بدست آمده يكي از مسلسل هاي 20 ميلي متري و يا توپ هاي 40 و 76 ميليمتري حمله به دشمن آغاز ميشود و در صورتي كه فاصله كمي زيادتر باشد ناوشكن به دو نوع موشك مجهز است كه مي تواند از آنها استفاده كند و اگر هم از طريق زيردريايي ها اين حمله صورت گرفته باشد اژدرهايي به سمت آن شليك مي شود.

 

(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14