(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 5 ارديبهشت 1389- شماره 19628
 

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
بحران توانايي (يادداشت روز)
دفاعيات مدير مسئول كيهان در دادگاه- قسمت آخر
احمدي نژاد در اوگاندا: كساني كه بمب اتم مي سازند نمي توانند متولي خلع سلاح اتمي باشند
شانس! (گفت و شنود)
كيهان و خوانندگان
متن كامل نامه لاريجاني به احمدي نژاد درباره قانون هدفمندي يارانه ها
سخنگوي دستگاه ديپلماسي ابراز كرد هشدار صريح ايران به امارات درباره جزاير 3 گانه
كيهان پاشنه آشيل شيرين عبادي را نشانه رفت (خبر ويژه)
سكوت چپ هاي مدعي خط امام در قبال زد و بند تازه موسوي با گروهك ها (خبر ويژه)
مهاتيرمحمد: ايران دوست ماست به خاطر آمريكا حيثيت خود را به خطر نمي اندازيم (خبر ويژه)
شكايت ايران و محكوميت انگليس به پرداخت غرامت 390 ميليون پوندي (خبر ويژه)



بحران توانايي (يادداشت روز)

مهم ترين بحران آمريكا در مقابل ايران اكنون «بحران توانايي» است و متقابلاً مهم ترين نقطه قوت جمهوري اسلامي آن است كه دائماً گزينه هاي تواناكننده جديدي به سبد خود اضافه مي كند.
4ماه پيش، در ژانويه 2010، رابرت گيتس وزير دفاع محتاط آمريكا نامه اي به تيم امنيت ملي اوباما نوشت كه مهم ترين مضمون آن بحث درباره توانايي هاي آمريكا براي مهار ايران بود. مضمون اصلي نامه گيتس در ميان انبوه بحث و جدل ها درباره آن گم شد اما بازيابي آن سخت نيست. كساني كه ادبيات رابرت گيتس در ماه هاي گذشته را تعقيب كرده باشند مي دانند كه او يكي از عالي رتبه ترين مقام هاي آمريكايي است كه همواره با حمله نظامي به ايران مخالف بوده است. اين استدلال معروف كه حمله نظامي به ايران، در بهترين حالت، فقط برنامه هسته اي آن را چندسالي عقب مي اندازد بي آنكه تاثير درازمدت پايداري روي آن بگذارد اساساً متعلق به گيتس است. در مقابل پيشنهاد او همواره اين بوده كه براي مهار ايران بايد محاسبات ايران را تغيير داد و از جمله شرايطي بوجود آورد كه دريابد تداوم برنامه هسته اي، امنيت آن را كمتر مي كند به جاي اينكه به آن بيفزايد.
علاوه بر اين گيتس يك تئوريسين بازدارندگي است. او همواره گفته است كه عقيده دارد بايد براي جلوگيري از شروع درگيري تلاش كرد و اگر نشد پيروزي در آن را در دستور كار قرار داد. اين اتفاقي است كه دقيقاً در مقابل ايران رخ داده با يك تفاوت مهم و آن هم اينكه آمريكايي ها هيچ اطميناني نسبت به اينكه بتوانند در يك درگيري احتمالي بر ايران پيروز شوند ندارند و به همين دليل ارزش استراتژيك گزينه جلوگيري از درگيري با ايران براي آنها بسيار بيشتر از هر گزينه ديگري است.
پنتاگون دقيقاً با هدف افزايش بازدارندگي در مقابل ايران مجموعه اي از اقدامات زنجيره اي را در دو سال گذشته به اجرا گذاشته است. ابتدا در اواخر دوره بوش- كه البته باز هم گيتس رييس پنتاگون بود- سيستم هاي راداري متعدد از جمله سامانه گنبد آهنين به اسراييل داده شد، بعد آمريكايي ها بحث سپر دفاع موشكي در اروپا را برجسته كرده و تاكيد كردند حاضرند شكل آن را تغيير دهند اما از اصل آن دست نخواهند كشيد، بعد از آن، وزارت دفاع آمريكا قراردادهايي بزرگ به ارزش ميلياردها دلار براي فروش سلاح به برخي كشورهاي عربي از جمله عربستان با آنها منعقد كرد، در قدم بعدي منابع آمريكايي در سال 2009 اعلام كردند سامانه هاي ضد موشكي پاتريوت به طور انبوه در حاشيه جنوبي خليج فارس مستقر خواهد شد و نهايتاً هم هيلاري كلينتون سال گذشته خبر داد كه چتر هسته اي آمريكا بر فراز آسمان متحدان اين كشور گسترش مي يابد.
پيام اين اقدامات پي در پي از چشم كساني كه تحولات استراتژيك را رصد مي كنند البته پنهان نماند و از جمله اسرائيلي ها اولين كساني بودند كه زبان به اعتراض گشودند. استدلال اصلي صهيونيست ها در اعتراض به آمريكا اين بود كه واشنگتن با اين اقدامات خود درصدد رساندن اين پيام است كه ايران هسته اي را پذيرفته و حداكثر كاري كه حاضر است بكند اين است كه هزينه استفاده از سلاح هسته اي براي ايران را بالا ببرد نه اينكه برنامه هسته اي ايران را در همين مرحله فعلي متوقف كند. صهيونيست ها مي گفتند وقتي كسي خود را براي بازدارندگي آماده مي كند يعني توان حمله طرف مقابل و غيرممكن بودن توقف آن را مفروض گرفته است.
مسئله اي كه رابرت گيتس در نامه ژانويه خود مطرح كرد دقيقاً بيرون آمده از اين سابقه است. سوال اصلي كه گيتس مي پرسد اين است كه آمريكا در مقابل ايراني كه در «وضعيت آستانه اي قرار گرفته باشد» چه گزينه هايي دارد؟ پيش فرض اين سوال اين است كه گزينه حمله نظامي منتفي است چون 1-آمريكا توانايي اطلاعاتي كافي براي اجراي آن را ندارد 2- اين گزينه برنامه ايران را متوقف نمي كند و در بهترين حالت آن را اندكي عقب مي اندازد 3- اين گزينه سراسر خاورميانه را به آتش مي كشد و مي تواند دومينووار كل دولت هاي دست نشانده آمريكا در منطقه را به دست مردم به خشم آمده شان ساقط كند 4- توانايي پاسخ دهي متعارف و غير متعارف ايران غيرقابل محاسبه است و 5- گزينه حمله نظامي اهداف برنامه هسته اي ايران را در جهات خلاف ميل آمريكا تغيير خواهد داد.
در مرحله بعد خود آمريكايي ها نيز اذعان دارند كه وضع گزينه تحريم چندان بهتر از حمله نظامي نيست. تحريم ها به فرض تصويب 1- بسيار ضعيف خواهد بود 2- همين تحريم هاي ضعيف هم اجرا نخواهد شد چرا كه كشورهاي مختلف جهان تهديد ژئوپلتيك ايران براي خود را تبليغات سياسي آمريكا مي دانند نه واقعيتي كه بايد به آن واكنش نشان داد و به همين دليل حاضر نيستند منافع تجاري خود را فداي اين تهديد ساختگي كنند.
گيتس در نامه خود از تيم امنيت ملي كاخ سفيد سوال مي كند در شرايطي كه نه تحريم و نه حمله نظامي، «گزينه هاي معتبر و واقعي» نيستند و ايران هم از حيث مواد، تجهيزات و نيروي انساني در «وضعيت آستانه اي»! قرار دارد- موضوعي كه در برآورد اطلاعات ملي 2010 اعلام خواهد شد و قابل بحث است كه تا چه حد واقعيت دارد- گزينه هاي پيش روي دولت آمريكا چيست؟ به عبارت ديگر، پرسشي كه رئيس پنتاگون پيش روي كاخ سفيد گذاشته اين است كه با توجه به صفر شدن سبد گزينه هاي فعلي، آيا نمي خواهند يك سبد جديد تدارك كنند؟
مقام هاي آمريكايي البته پس از درز خبر نامه گيتس، تاكيد كردند كه گزينه ها در مقابل ايران مورد ارزيابي مجدد قرار نخواهد گرفت. اين حرف تنها در يك صورت مي تواند منطقي باشد و آن هم اين است كه گزينه هاي مربوط به وضعيتي كه در بالا به آن اشاره كرديم- يعني موقعيتي كه در آن ايران مسير را تا انتها پيموده و گزينه هاي حمله و تحريم هم ناكارآمد از آب درآمده باشد- از قبل تدوين شده باشد. آمريكايي ها مدت هاست مي دانند كه تحت اين شرايط فقط يك گزينه دارند و آن هم اين است كه ايران هسته اي را بپذيرند و فقط تلاش كنند تا اين پذيرش با «حفظ آبرو» همراه باشد. اين گزينه هرگز رسماً اعلام نشده اما واقعيت هايي مانند دادن حق السكوت پي در پي به متحدان ناراضي، حركت سريع به سمت ايجاد بازدارندگي استراتژيك در مقابل ايران و مهم تر از همه اينها روي ميز گذاشتن گزينه اي مانند پيشنهاد وين كه در آن غني سازي ايران مفروض گرفته شده و بر مكانيسم تازه متولد شده اي به نام «مبادله» تأكيد مي شود، نشان مي دهد كه آمريكايي ها عملاً در حال حركت به سمت پذيرش ايران هسته اي هستند. آمريكايي ها لابد مي دانند كه ايران نه حرف هاي تكراري و بي محتوا بلكه عمل آنها را مبناي قضاوت خود قرار داده است. آمريكايي ها حرف زياد مي زنند اما در عمل فهميدن اين كه به كدام راه مي روند حقيقتاً دشوار نيست. مسئله فقط اين است كه گزينه «معامله آبرومندانه» رسماً كي روي ميز قرار خواهد گرفت؟ ممكن است آمريكا همچنان بخواهد وقت تلف كند به اين اميد كه در اين ميانه گزينه هاي جديدي مثلاً از داخل ايران متولد شود. بعضي آمريكايي ها همين حالا هم مي گويند كه تحريم اگر فقط يك خاصيت داشته باشد اين است كه براي اپوزيسيون داخل ايران زمان بخرد! اگر اينطور باشد- كه نشانه هايي در تاييد آن هست- بايد گفت آمريكايي ها همچنان توان «گزينه سوزي» ايران را دست كم گرفته اند. آمريكا بالاخره مجبور خواهد بود ايران هسته اي را بپذيرد، نكته اين است كه هرچه اين كار ديرتر انجام شود در شرايط بدتري- براي آمريكا- انجام خواهد شد.
شنيدن مكرر اين جمله از جانب مقام هاي آمريكايي كه «بايد محاسبات ايران را تغيير داد» در محافل تحليلي ايران به سوژه تفريح تبديل شده است. چرا بايد محاسبات ايران تغيير كند در حالي كه از دستگاه محاسباتي خود غربي ها استفاده كرده و نتيجه گرفته است كه هيچ گزينه اي روي ميز نيست؟! ظاهراً قضيه برعكس است و اين ايران است كه موفق شده محاسبات آمريكا را تغيير دهد. نامه گيتس سند مكتوب اين تغييرات محاسباتي است.
مهدي محمدي

 



دفاعيات مدير مسئول كيهان در دادگاه- قسمت آخر
بيچاره آلفرد نوبل چي فكر مي كرد ، چي شد؟!

در شماره هاي گذشته روزنامه، 4 قسمت از متن دفاعيات شريعتمداري در پاسخ به شكايات متعدد شيرين عبادي از نظرتان گذشت و اكنون بخش پاياني- قسمت پنجم- را ملاحظه مي فرمائيد.
مدير مسئول كيهان در ادامه دفاعيات خود، خطاب به رئيس دادگاه و اعضاي هيئت منصفه گفت:
5-علاوه بر موارد ياد شده كه واژه «وطن فروشي» نيز نمي تواند تعريف گويا و جامعي براي آن باشد، خانم شيرين عبادي براساس شواهد و اسنادي كه ارائه خواهم كرد بعد از دريافت جايزه صلح نوبل به صورت آشكار و تمام قد در نقش يك كارگزار رژيم صهيونيستي و آمريكا ظاهر شده است و دست به اقداماتي زده كه هر ايراني وطن دوستي با شنيدن آن، از اين كه خانم شيرين عبادي خود را ايراني معرفي مي كند، خجالت زده شده و سردي عرق شرم را بر پيشاني خويش احساس مي كند.
اينجانب براي صرفه جويي در وقت و پيشگيري از تصديع اوقات فقط به چند نمونه از اين اقدامات اشاره مي كنم؛
الف: خانم شيرين عبادي با بهره گيري از عنوان برنده جايزه صلح نوبل، دست به تلاش گسترده اي با هدف تحريم جمهوري اسلامي ايران از سوي سازمان ملل و كشورهاي غربي مي زند. ايشان در مصاحبه با نشريه فرانسوي «ماريان» كه بازتاب وسيعي در رسانه هاي آمريكايي و اروپايي و مخصوصا رسانه هاي رژيم صهيونيستي از جمله جروزالم پست، هاآرتص و شبكه تلويزيوني اين رژيم داشت، مي گويد؛
«در قطعنامه هاي اول و دوم شوراي امنيت مجازات هايي عليه ايرانيان درنظر گرفته شده، اما اكنون وقت آن است كه اين مجازات ها بيشتر شود و همانطور كه در فهرست مجازات هاي سازمان ملل متحد پيشنهاد شده مي توان مجازات هاي وسيع تري را عليه ايران اعمال كرد.»
ب: در اكتبر سال 2009- آبان ماه سال 88- خانم عبادي به اجلاس 8 كشور صنعتي بزرگ جهان موسوم به G8 اعتراض مي كند كه چرا در اين اجلاس براي تحريم ايران گامي برنداشته اند. خبرگزاري «آكي» ايتاليا در گزارشي با عنوان «حمله برنده جايزه صلح نوبل به اجلاس G8» به نقل از خانم شيرين عبادي مي نويسد: «كشورهاي عضو G8 مي توانستند در اعتراض به ايران، سفراي خود را فرا بخوانند و چنانچه قطع روابط با ايران را به مصلحت خود نمي دانند، دستكم مي توانستند براي مجازات ايران، سطح رابطه با جمهوري اسلامي را كاهش بدهند.»
ج: خانم شيرين عبادي در اكتبر 2007- آبان ماه 86- در مصاحبه با روزنامه فرانسوي فيگارو مي گويد «به اعتقاد من تحريم هاي سياسي عليه ايران مي تواند موثر واقع شود، چرا كه محدود كردن روابط سياسي با يك رژيم ديكتاتور، در افكار عمومي جهانيان معنا و مفهوم خاصي دارد.»
د: خانم عبادي در ارديبهشت 1387- ماه مي 2008- در مصاحبه با نشريه آمريكايي نيشن ضمن تاكيد بر ضرورت اعمال فشار بر جمهوري اسلامي ايران، مي گويد «بايد دست اندركاران برنامه هسته اي ايران و مقامات رسمي جمهوري اسلامي مورد تحريم قرار گرفته و دارايي هاي آنان ضبط شود.»
هـ: خانم عبادي بعد از دريافت عنوان افتخاري «شهروند پاريس» در مصاحبه با روزنامه فيگارو از انفعال غرب در برخورد با ايران اسلامي به شدت انتقاد كرده و مي گويد «اروپا نبايد به دولتمردان جمهوري اسلامي ويزا بدهد، حتي به آنها كه براي كارهاي فرهنگي قصد سفر دارند نبايد ويزا داده شود، به عنوان مثال اخيرا يك اركستر شامل 100نوازنده كه زيرنظر وزارت ارشاد فعاليت مي كند به اروپا آمده بود و من بسيار متاسفم كه برخي از كشورهاي اروپايي، چشمان خود را بسته اند و شركت هايشان با ايران قرارداد امضاء مي كنند».
و: روزنامه انگليسي فايننشال تايمز به نقل از شيرين عبادي در مصاحبه با اين روزنامه مي نويسد: «چنانچه تحريم ها عليه ايران تشديد شود و مردم تحت فشار قرار گيرند، شانس اصلاح طلبان براي پيروزي در انتخابات رياست جمهوري افزايش مي يابد.»
رياست محترم دادگاه، توجه داشته باشيد كه در اين دفاعيه از مأموريت خانم شيرين عبادي در فتنه 88 براي اجتناب از اطاله كلام خودداري مي كنم، اگرچه اين مأموريت بخشي از جرايم سنگين ايشان است كه درجاي خود درخور پيگرد قانوني است.
ز: خانم شيرين عبادي در پرونده هسته اي ايران كه يكي از چالش هاي فراگير كشورمان با آمريكا و متحدانش بوده و هست، نيز به گونه اي شرم آور با دشمنان هم نوايي مي كند و تا آنجا پيش مي رود كه در برخي از موارد، كشورهاي غربي را به خاطر كوتاهي در برخورد با فعاليت هسته اي جمهوري اسلامي ايران سرزنش مي كند!
ايشان در مصاحبه با روزنامه آمريكايي واشنگتن پست ضمن حمايت آشكار از فعاليت هاي هسته اي انگليس، فرانسه و اسرائيل -كه براي خبرنگار مصاحبه كننده نيز تعجب آور است- مي گويد؛
«حتي اگر دولت ايران متعهد شود كه همين امروز فعاليت هسته اي خود را متوقف كند، باز هم اطميناني به تعهد آنها نيست، زيرا ممكن است در مكان و زمان ديگري اقدام به از سرگيري حركت مخفيانه اش كند.» اين دقيقا سخن مقامات رژيم صهيونيستي است كه بارها و به گونه ترجيع بند تكرار كرده اند.
ح: بعد از انتشار گزارش- نوامبر 2007- آقاي البرادعي مديركل وقت آژانس بين المللي انرژي اتمي كه در آن بر عدم انحراف فعاليت هسته اي كشورمان به سوي توليد سلاح هسته اي-DIVERSION- تاكيد شده بود، خانم شيرين عبادي در مصاحبه با خبرگزاري فرانسه مي گويد «من كاري به اين گزارش ندارم، حرف من اين است كه غني سازي بايد هرچه زودتر متوقف شود.»
رياست محترم دادگاه و اعضاي محترم هيئت منصفه!
همانگونه كه ملاحظه مي فرمائيد، تمامي اسناد و مدارك ارائه شده كه فقط مشتي از خروار ها و اندكي از بسيارهاست، مستقيما برگرفته از اظهارات صريح خانم شيرين عبادي، عملكرد آشكار و رسما اعلام شده ايشان و يا مراكز حامي وي نظير كميته اهداءكننده جايزه صلح نوبل و امثال آن است و حتي يك برگ
- تاكيد مي كنم حتي يك برگ- آن نيز برگرفته از منابعي نيست كه مورد تائيد و تاكيد خانم شيرين عبادي نباشد.
اكنون سؤال اين است كه اگر خانم شيرين عبادي مامور مستقيم و تابلودار سازمان اطلاعاتي «موساد» و يا «سيا» و MI6 بود براي خوش خدمتي به آنها چه مي كرد كه تاكنون نكرده است؟ و البته با دلايلي كه ارائه كردم ترديدي نيست كه بوده و هست!! آيا اين همه اسناد و مدارك آشكار كمترين ترديدي در «وطن فروشي»، «خيانت» و برانگيختگي خانم شيرين عبادي از سوي آمريكايي ها و صهيونيست ها باقي مي گذارد؟!
البته بايد به اين نكته نيز اشاره كنم كه وقتي طي سي و چند سال گذشته آمريكا و متحدانش با يال و كوپال آنچناني نتوانسته اند عليه ايران اسلامي و مردم شريف و فداكار آن به قول حضرت امام(ره) «هيچ غلطي» بكنند، افرادي نظير خانم شيرين عبادي فقط «عرض» خود مي برند و باز هم به گفته امام راحلمان(رض)، زحمت ما نيز نمي دارند.
در تاريخ آمده است روزي يكي از دشمنان اميرمؤمنان عليه السلام كه پادويي معاويه را برگزيده بود، براي خوشامد معاويه به امام حسن عليه السلام گفت: من هرگز پدرت را قبول نداشته ام و حضرت در پاسخ فرمود؛ داستان تو به پشه اي مي ماند كه بر تنه تنومند درخت خرمايي نشسته بود و هنگام برخاستن به درخت گفت؛ خود را محكم نگاهدار كه عزم برخاستن دارم! درخت تنومند با تمسخر، نيم نگاهي به او افكند و گفت؛ همه روزه هزاران هزار چون تو مي آيند و برمي خيزند و من استوار برجاي ايستاده ام.
6- خانم شيرين عبادي كيهان را به خاطر ايراد خدشه در جايزه صلح نوبل و تلاش صهيونيست ها در اعطاي اين جايزه به ايشان قابل تعقيب دانسته است كه پاسخ به اين اتهام آخرين بخش از دفاعيه اينجانب خواهد بود و دراين باره به استحضار مي رسانم؛
اعطاي جايزه صلح نوبل به خانم شيرين عبادي همانگونه كه شرح آن گذشت با استقبال گسترده مقامات سياسي آمريكا، رژيم صهيونيستي، اتحاديه اروپا و ذوق زدگي گروهها و جريانات ضدانقلاب فراري روبرو گرديد و هر يك از آنها، ضمن ابراز خشنودي از اين انتخاب، جمهوري اسلامي ايران را به خاطر نقض حقوق بشر و ناديده گرفتن قوانين و ضوابط بين المللي مورد سرزنش قرار داده و ابراز اميدواري كردند، اعطاي جايزه صلح نوبل به خانم شيرين عبادي، حامل اين پيام به مخالفان نظام در ايران باشد كه «اگر شما حركت كنيد، ما حاضريم از شما حمايت كنيم»!
جرج بوش، رئيس جمهور آمريكا كه به جلاد مردم مظلوم و بي گناه شهرت يافته با صدور بيانيه اي ضمن ابراز خوشحالي از اختصاص جايزه صلح نوبل به شيرين عبادي اعلام كرد؛ « من قاطعانه از خواست مردم ايران براي آزادي و دموكراسي حمايت مي كنم و... آمريكا در انتظار روزي است كه ايران آزاد به الگوي مداراگري در خاورميانه و سراسر جهان تبديل شود»!
وزارت خارجه آمريكا، ژاك شيراك رئيس جمهور وقت فرانسه، شيمون پرز رئيس جمهور وقت رژيم صهيونيستي، توني بلر نخست وزير وقت انگليس و ساير شخصيت هاي بدنام ديگر نيز با صدور بيانيه هاي مشابه از اين اقدام كميته صلح نوبل تقدير مي كنند. گروهها و جريانات ضدانقلاب نيز هر كدام به نوعي ذوق زدگي خود را ابراز مي دارند و به عنوان مثال: هما سرشار، سردبير نشريه «شوفار» ارگان «فدراسيون يهوديان ايراني مقيم آمريكا» در مصاحبه اي ابراز اميدواري مي كند كه «اعطاي جايزه صلح نوبل به خانم شيرين عبادي، گام تازه اي در مبارزه عليه رژيم اسلامي ايران باشد و ايشان با سخنان خود به عنوان برنده اين جايزه، براي جمهوري اسلامي در جهان سرشكستگي پديد آورد.» هما سرشار در ادامه به يادداشت كيهان درباره ماهيت جايزه صلح نوبل و با عنوان «اين كلاه گشاد لايق سر شارون است» اشاره كرده و مي گويد «نمي دانم چرا اينقدر از حسين شريعتمداري نفرت دارم. من مديرمسئول كيهان را يكي از نفرت انگيزترين افرادي مي شناسم كه تاكنون ديده ام»! كه بايد خطاب به ايشان عرض كنم، بيش از اين اسباب خشنودي و مباهات بنده را فراهم نياوريد!
اكنون با توجه به ذوق زدگي بدون استثناي دشمنان ريز و درشت جمهوري اسلامي از اعطاي جايزه صلح نوبل به خانم شيرين عبادي و خط و نشان كشيدن هاي آنچناني عليه اسلام و انقلاب، كدام انسان آزاده، ميهن دوست، مردمي و دلسوز مي تواند در اهداف اصلي اين جايزه كه اهانت به ملت ايران و مقابله با اسلام و انقلاب است كمترين ترديدي داشته باشد؟
ممكن است گفته شود همانگونه كه يك كشف علمي يا اختراع مفيد، با استقبال عمومي روبرو مي شود و حتي قدرت هاي استعماري و ديكتاتورها نيز حداقل براي حفظ ظاهر از آن حمايت مي كنند، استقبال مقامات سياسي آمريكا، رژيم صهيونيستي و ... نيز از اعطاي جايزه صلح نوبل به خانم شيرين عبادي، يك پديده طبيعي است! در اين باره بايد گفت؛ برخلاف اكتشافات علمي و اختراعات و يا ارائه نظريات علمي و تحقيقي كه همه صاحبنظران و كارشناسان براي تشخيص و اعلام نظر درباره آن، ملاك ها و معيارهاي يكسان و تعريف شده اي دارند، مقوله «صلح» و پديده «صلح طلبي» يك موضوع مواج و پرنوسان است و اعلام نظر درباره صلح طلب بودن افراد، بستگي به سليقه، ديدگاه و گرايش سياسي داوران دارد. دقيقا به همين علت است كه از ميان جوايز پنجگانه نوبل، يعني «فيزيك»، «شيمي»، «فيزيولوژي و پزشكي»، «ادبيات» و «صلح»، همواره جايزه صلح نوبل بااعتراض ها و مناقشات فراوان روبرو بوده و هست و هميشه اين جايزه براساس گرايش سياسي خاص داوران كميته صلح نوبل كه اغلب از صهيونيست هاي نام و نشان دار هستند، به كساني اعطاء گرديده كه با گرايش سياسي حاكم بر اين كميته همخواني و انطباق داشته اند.
به عنوان مثال، «روبرت كخ» به خاطر كشف باسيل بيماري سل، «ايوان پاولوف» به علت كشف واكنش هاي شرطي و تحقيق درباره غدد گوارشي، «لاينس پالينگ» به خاطر تحقيقاتش درباره ماهيت پيوند شيميايي و ... برنده جايزه نوبل پزشكي، فيزيولوژي و شيمي شده اند و براي تشخيص اين صلاحيت ها معيار و ملاك هاي مشخصي وجود دارند كه نزد همه صاحبنظران يكسان است، اگر چه در اين زمينه ها نيز كميته نوبل به دخالت گرايش هاي سياسي متهم است ...
و اما، در اعطاي جايزه صلح نوبل هيچيك از اين معيارهاي تعريف شده وجود ندارد. به بيان ديگر، خانم شيرين عبادي به خاطر ارائه يك كاوش و تحقيق علمي برنده جايزه صلح نوبل نشده است، بلكه كميته نروژي نوبل با در نظر گرفتن سليقه سياسي خود -كه يك گرايش شناخته شده صهيونيستي است - و با تكيه بر ملاحظات مورد توجه قدرت هاي حاكم بر اين كميته، جايزه صلح نوبل را به خانم عبادي داده است. بنابراين در پي گيري علت اعطاي اين جايزه به خانم عبادي، بايد گرايش سياسي كميته نوبل و آمريكا و رژيم صهيونيستي را در نظر گرفت و نه شايستگي خانم شيرين عبادي را.
مروري گذرا به فهرست كساني كه بعد از پايان جنگ جهاني دوم و در طول پنجاه و چند سال اخير يعني بعد از تشكيل رژيم صهيونيستي و غيرقانوني اسرائيل جايزه صلح نوبل را دريافت كرده اند، به وضوح و بدون كمترين ابهامي نشان مي دهد كه از نگاه كميته نوبل، غالبا و در اكثر موارد كساني طرفدار صلح تلقي شده اند كه اولا ؛حاكميت بي قيد و شرط نظام سرمايه داري غرب را پذيرفته باشند، ثانيا؛ با جهان اسلام و جنبش هاي آزاديخواه و استقلال طلب مخالفت ورزيده باشند و ثالثا؛ جنايات وحشيانه رژيم صهيونيستي را تاييد كرده و اين وحشي گري ها را حق طبيعي! و قانوني! رژيم صهيونيستي براي مقابله با مردم فلسطين و ساير ملت هاي مسلمان تلقي كنند.
اين واقعيت، نكته پيچيده اي نيست كه درك آن نياز به ذهن كاوشگر و بررسي دقيق داشته باشد و موضوع پنهان و پشت پرده اي هم نيست كه فهم آن، فقط با دسترسي به اسناد سري و محرمانه امكان پذير باشد. اين واقعيت تلخ و شرم آور را تنها با نگاهي گذرا به فهرست دريافت كنندگان جايزه صلح نوبل، به آساني مي توان ديد.
ياسر عرفات، رهبر ساف، مادام كه عليه اشغالگران صهيونيست مبارزه مي كرد به عنوان يك تروريست معرفي مي گرديد ولي بعد از آنكه در نشست پنهان «اسلو»، ننگ تسليم در برابر رژيم صهيونيستي را پذيرفت و مبارزان فلسطيني را به صهيونيست ها فروخت، به او جايزه صلح نوبل دادند!
انور سادات رئيس جمهور معدوم مصر، هنگامي كه در كنار جمال عبدالناصر با اسرائيل مبارزه مي كرد، يك جنگ طلب معرفي مي گرديد كه قصد بر هم زدن آرامش و ثبات! منطقه را دارد ولي بعد از سازش ذلت بار «كمپ ديويد» و همراهي با سياست هاي اشغالگرانه رژيم صهيونيستي، نه فقط لقب مرد صلح گرفت! و به عنوان مبارزي شجاع! معرفي گرديد، بلكه جايزه صلح نوبل را هم به او هديه كردند!
اسحاق رابين، نخست وزير معدوم رژيم صهيونيستي، مناخيم بگين نخست وزير اسبق رژيم وحشي اسرائيل از جمله كساني هستند كه علي رغم جنايات بي شمار و هولناك در فلسطين اشغالي و انجام دهها عمليات تروريستي عليه زن و مرد و كودك بي گناه فلسطيني كه فاجعه قتل عام صبرا و شتيلا از جمله آنهاست، به عنوان تلاش كنندگان براي برقراري صلح، جايزه صلح نوبل را دريافت كرده اند.
در سال 1986-1365 - كميته نوبل، جايزه صلح نوبل را به «الاي ويسل» يك صهيونيست معروف آمريكايي داد. اعطاي اين جايزه به «ويسل» كه به دشمني شديد با مسلمانان و مخصوصا مردم فلسطين شناخته مي شد و از حاميان سينه چاك رژيم صهيونيستي بود مانند بسياري از موارد ديگر كه جايزه صلح نوبل به اينگونه افراد داده شده بود، مخالفت گسترده آزاديخواهان و شخصيت هاي برجسته جهاني را به دنبال داشت ولي باز هم مثل هميشه، اين اعتراض ها به جايي نرسيد.
هنري كيسينجر، صهيونيست آمريكايي و از سياستمداران كهنه كار آمريكا، كه به خاطر حمايت هاي بي چون و چرا و گسترده اش از رژيم صهيونيستي به «سايه موشه دايان» معروف بود، از جمله برندگان به اصطلاح جايزه صلح نوبل است، اعطاي اين جايزه به كيسينجر به اندازه اي غيرمنطقي و به دور از انتظار بود كه «هنري كوماگر» مورخ شهير آمريكايي در اين باره اعلام كرد «اعطاي جايزه صلح نوبل به كيسينجر از روي گمراهي است.»
در بيانيه كميته صلح نوبل به مبارزات پي گير خانم عبادي براي حقوق بشر و مخصوصا دفاع از زنان و كودكان اشاره شده و در چند جاي بيانيه روي آن تاكيد ورزيده اند و سؤال اين است كه كدام مبارزات؟ و در حمايت از حقوق كدام زنان و كودكان؟...
آيا در جريان جنگ تحميلي، دهها هزار كودك و زن بي گناه بر اثر بمباران هوايي شهرها، موشك پراني به مناطق مسكوني و ترورها و انفجارها، به خاك و خون كشيده نشدند؟ آيا فقط يك نمونه- تاكيد مي شود كه فقط يك نمونه- از مخالفت خانم شيرين عبادي با اين جنايات هولناك را مي توان آدرس داد؟ مگر آن كودكان و زنان مظلوم و بي گناه كه با بمب ها و موشك هاي اهدايي آمريكا و اتحاديه اروپا و حمايت و پشتيباني رژيم صهيونيستي از صدام، قتل عام مي شدند، زن و كودك ايراني نبودند؟ مگر دانش آموزان دبستاني و دبيرستاني كه در محل مدرسه خود آماج بمب و موشك قرار گرفته و اجساد قطعه قطعه شده آنها در كيسه هاي پلاستيكي جمع آوري و به خاك سپرده مي شد، كودك ايراني نبودند؟ خانم شيرين عبادي كه برخي از روزنامه ها با عنوان «بانوي صلح» از او ياد مي كنند، كدام جمله، نامه، بيانيه و يا اعتراض به اين ددمنشي ها را داشته است؟!
البته به گواهي اسناد موجود، در آن هنگام خانم عبادي، همنوا و همصدا با تبليغات رژيم بعثي عراق و رسانه هاي آمريكايي و اسرائيلي، جمهوري اسلامي ايران را متهم به اعزام اجباري دانش آموزان به جبهه هاي نبرد مي كرد و از اين طريق مي كوشيد در كينه توزي آمريكا، اسرائيل و رژيم عراق عليه زنان و كودكان هموطن خود سهمي داشته باشد.
آيا هم اكنون و همه روزه تعداد فراواني از زنان و كودكان فلسطيني از سوي رژيم صهيونيستي قتل عام نمي شوند؟ و آيا خانه هاي محقر آنها با گلوله هاي توپ و تانك بر سر ساكنانشان خراب نمي گردد؟ آيا تاكنون اين خانم برنده جايزه صلح نوبل، حتي يك كلمه در اعتراض به اين جنايات وحشيانه لب تر كرده است؟! همين حالا نيز اگر جرات دارد، عليه اين وحشي گري ها موضع بگيرد و جلادان صهيونيستي را كه مانند او جايزه صلح نوبل گرفته اند، محكوم كند! و اگر اندكي شجاعت و جسارت دارد از حقوق زنان و كودكان فلسطيني دفاع كند و خروج اشغالگران از سرزمين آباء و اجدادي مردم فلسطين را- براساس كنوانسيون حقوق بشر- حق آنها معرفي كند!
راستي خانم شيرين عبادي در مقابل جنايات وحشيانه صهيونيست ها در غزه كه فرياد همه انسان ها در سراسر عالم را به اعتراض بلند كرد و ملت هاي گوناگون همه روزه در شهرهاي مختلف آمريكا و اروپا و منطقه عليه آن دست به راهپيمايي و تظاهرات مي زدند، چه واكنشي نشان داده است؟!
هيچ! چرا؟! چون عاملان جنايت به او جايزه داده اند. و يا در كدام مصاحبه و سخنراني و بيانيه عليه جنايات آمريكا در عراق و افغانستان و شكنجه هاي وحشيانه در زندان هاي گوانتانامو و ابوغريب موضع گرفته است. هيچ جا. چرا...؟! چون عاملان اين جنايت نيز همان اعطاءكنندگان جايزه صلح نوبل به ايشان بوده اند... آيا هنوز هم خانم شيرين عبادي مي تواند وابستگي خود به آمريكا و رژيم صهيونيستي را انكار كند؟!
اين نكته نيز گفتني است كه موسسه نوبل هزينه جوايز پنجگانه خود را از طريق سرمايه گذاري در كارخانه هاي بزرگ اسلحه سازي دنيا تامين مي كند. به خبر زير ا ز روزنامه آبزرور چاپ لندن توجه بفرمائيد. اين خبر 5 سال قبل از اعطاي جايزه صلح نوبل در آن روزنامه چاپ شده است. آبزرور مي نويسد: «موسسه نوبل منبع مالي جوايز خود از جمله جايزه صلح نوبل را از طريق سرمايه گذاري در كارخانه هاي توليد سلاح و مهمات تامين مي كند. برخي از اين كارخانه ها مهمات نظامي در اختيار سازمان هاي نقض كننده حقوق بشر قرار مي دهند.» آبزرور در ادامه مي نويسد كه «اين خبر را با مسئول بخش سرمايه گذاري نوبل در ميان گذاشتيم و او در پاسخ گفت: ما در گزينه هاي مالي و پولي موسسه، ملاحظات اخلاقي را درنظر نمي گيريم!»
آبزرور در همان گزارش به نقل از آلفرد هريسون، سهامدار نوبل در آمريكا مي نويسد: «موسسه نوبل هيچگاه توصيه ها و ملاحظات اخلاقي را اعمال نكرده است.» بيچاره آلفرد نوبل! چي فكر مي كرد چي شد؟!
و بالاخره در پاسخ به اين سؤال كه چرا از ميان افراد ديگري با خصوصيات كم و بيش مشابه خانم شيرين عبادي، كميته صلح نوبل ايشان را براي اعطاي جايزه برگزيده است؟ بايد عرض كنم اولا؛ كسي كه انتخاب مي شود، بايد فاقد شخصيت علمي و يا هويت اجتماعي درخور توجه باشد، زيرا افرادي كه از هويت اجتماعي برجسته و شخصيت علمي قابل توجه برخوردارند- صرفنظر از گرايش سياسي و اجتماعي آنان- به هر خواسته اي تن نمي دهند و آسان و بي دردسر در خدمت اهداف اعطاكنندگان اين جايزه قرار نمي گيرند.
ثانيا ؛كميته صلح نوبل در پي آن بوده و هست كه الگوي زنان برجسته و صاحب نظر و مسلمان ايراني را در اذهان جهانيان، وارونه جلوه دهد و از اين طريق، مانع از الگوشدن آنان براي ساير ملت هاي مسلمان و غيرمسلمان جهان شود و از ايران و ايرانيان به خاطر ايستادگي و مقاومت آنان در برابر زورگويي هاي آمريكا و رژيم صهيونيستي انتقام بگيرد.
رياست محترم دادگاه و اعضاي محترم هيئت منصفه!
با تشكر از حوصله شما و عزيزان حاضر در دادگاه، به همين اندازه بسنده مي كنم و اين توضيح را ضروري مي دانم كه طولاني شدن اين دفاعيه به علت شكايات متعدد خانم عبادي بوده است. با احترام
حسين شريعتمداري
مديرمسئول روزنامه كيهان

 



احمدي نژاد در اوگاندا: كساني كه بمب اتم مي سازند نمي توانند متولي خلع سلاح اتمي باشند

رئيس جمهور كشورمان با تأكيد بر اينكه ايران و اوگاندا خواهان برچيده شدن سلاح اتمي از جهان هستند تأكيد كرد، كساني كه بمب اتم مي سازند نمي توانند متولي خلع سلاح اتمي باشند.
به گزارش دفتر امور رسانه هاي رياست جمهوري، محمود احمدي نژاد رئيس جمهور كشورمان در مراسم ضيافت شام رئيس جمهور اوگاندا طي سخناني با قدرداني از مواضع روشن و قاطع اوگاندا در حمايت از برنامه صلح آميز هسته اي ايران اظهار داشت: عده اي انرژي هسته اي را معادل بمب اتم معرفي كرده اند و با اين كار مانع از استفاده ملت هاي مستقل از انرژي ارزان مي شوند آنها مي خواهند علاوه بر بمب اتم، انرژي هسته اي را نيز در اختيار خود داشته باشند.
وي خاطرنشان كرد: قدرت هاي زورگو با شعار مبارزه با سلاح هسته اي از توسعه و گسترش استفاده صلح آميز انرژي هسته اي جلوگيري مي كنند و اين خيانت بزرگي به همه بشريت است.
احمدي نژاد گفت: ايران و اوگاندا هر دو خواهان برچيده شدن سلاح اتمي از جهان هستند و بي ترديد در برچيدن اين سلاح، كساني در اولويت قرار دارند كه در انبارهاي خود هزاران كلاهك اتمي را نگهداري مي كنند.
رئيس جمهور افزود: كساني كه بمب اتم مي سازند و آن را گسترش مي دهند و حتي در گذشته عليه ملت ها از آن استفاده كرده اند و امروز هم ملت ها را با آن تهديد مي كنند، نمي توانند متولي خلع سلاح اتمي باشند.
رئيس جمهوري اسلامي ايران با تأكيد بر اينكه دوران اعمال استانداردهاي دوگانه در جهان به پايان رسيده است، گفت: همه ملت ها حق دارند از انرژي صلح آميز هسته اي استفاده كنند و هيچ كس حق ندارد ملت ها را از حقوق مسلم خود محروم كند.
احمدي نژاد در بخش ديگري از اظهارات خود با تأكيد بر گسترش همه جانبه روابط ايران و اوگاندا گفت: امروز دو كشور علاوه بر همكاري هاي بين المللي، تلاش مي كنند تا مناسبات دوجانبه خود را بيش از پيش افزايش دهند و امروز در اين مسير هيچ محدوديتي براي ارتقاء سطح روابط وجود ندارد.
رئيس جمهور اضافه كرد: ايران و اوگاندا از پاكي، خداپرستي، عدالت و كرامت انساني دفاع مي كنند و در مقابل تجاوزگري و زورگويي دولت هايي كه به جز منافع خود به چيز ديگري نمي انديشند و حاضرند استقلال ساير كشورها را مورد خدشه قرار دهند قاطعانه ايستاده اند.
وي خاطرنشان كرد: تاريخ دو ملت ايران و اوگاندا سرشار از مبارزه با متجاوزان و استكبارگران و دفاع از استقلال، آزادي و حقوق انسان ها است.
كاكوتا يووي موسوينيلي رئيس جمهور اوگاندا نيز در سخناني ضمن اعلام خوشامدگويي به احمدي نژاد، بر گسترش و تحكيم روابط دو كشور تأكيد كرد و گفت: ايران و اوگاندا ظرفيت هاي زيادي براي ارتقاء سطح همكاري هاي خود در بخش هاي گوناگون دارند.
رئيس جمهور اوگاندا همچنين با تأكيد بر اينكه برنامه صلح آميز هسته اي جمهوري اسلامي ايران در چارچوب قراردادهاي بين المللي پذيرفته شده است، اظهار داشت: اوگاندا از توسعه برنامه هاي صلح آميز هسته اي در ايران حمايت مي كند.

 



شانس! (گفت و شنود)

گفت: خبرهاي موثق حاكي از آن است كه يكي از سران فتنه قصد دارد اعلام توبه كند.
گفتم: خب! پس چرا توبه خود را اعلام نمي كند؟
گفت: يكي ديگر از سران فتنه به او گفته است اگر هم دستهايت را بالا ببري و توبه كني، باز هم به خاطر اقداماتي كه عليه نظام انجام داده اي محاكمه خواهي شد.
گفتم: حرف حساب زده! ديگه چي؟!
گفت: به او گفته اند عجله نكن! شايد تحريم هاي آمريكا نظام را با مشكل روبرو كند!
گفتم: اولا كه آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند، ثانيا در صورت تحريم باز هم مردم به خاطر همكاري آشكار سران فتنه با آمريكا و اسرائيل، آنها را در تحريم مقصر و مستحق مجازات مي دانند.
گفت: اتفاقا او هم همين جواب را داده ولي به او گفته اند توبه كردن تو اوضاع همه را خيلي بدتر از اين كه هست مي كند!
گفتم: مگر براي سران فتنه شرايط بدتر از اين هم قابل تصور است. يارو افتاده بود توي چاه و سر و دست و پايش شكسته و ضربه مغزي شده بود پرسيدند حالت چطوره؟ گفت شانس آوردم كه اين چاه ته نداشت!! به او گفتند ؛ مرد حسابي ! اگر ته نداشت كه به اين حال و روز نمي افتادي؟!

 



كيهان و خوانندگان

¤ درباره محاكمات اخير آقاي شريعتمداري خواستم بگويم كه در اين دادگاه ها جاي متهم و شاكي عوض شده است. آيا اين ضعف دستگاه قضايي ما نيست كه متهمان در مقام شاكي برآمده اند؟
كني از خرم آباد و دهها تلفن مشابه ديگر
¤ بنده از طرفداران سرسخت موسوي و از مخالفان رئيس جمهور بودم. اما با سفري كه نوروز امسال به كرمان انجام دادم و از مردم شنيدم كه دولت در 4 سال گذشته چه خدماتي به مردم ارائه داده است، نظرم عوض شد و حال بسيار پشيمان هستم كه چرا به موسوي راي داده و به احمدي نژاد راي ندادم. حالا با افتخار از رئيس جمهور كشورمان حمايت مي كنم.
احمدي از محلات
¤ چرا روزنامه كيهان كه اين همه درباره زمين خواري و موقوفه خواري مي نويسد، به زمين خواري صورت گرفته در قلب بازار تهران (هنرستان حافظ، از موقوفات امامزاده زيد) هيچ اشاره اي نمي كند؟
يك شهروند
كيهان : جهت اطلاع اين خواننده محترم چند سال قبل روزنامه كيهان درباره موضوع فوق مطالبي را منتشر كرد.
¤ به هر ميزان كه دولت تسهيلات وام مسكن را در شهرستان ها افزايش دهد و شرايط آن را ساده تر كند، تمايل مردم به مهاجرت از تهران به شهرستان ها افزايش مي يابد. لازم است دولت همه بانك ها را مكلف به اعطاي وام نمايد، آن هم با بهره كم. آن وقت تهران خود به خود از جمعيت خالي مي شود.
دكتر امامي
¤ از مسئولان تقاضا مي شود وعده هاي داده شده درباره يكسان سازي حقوق بازنشستگان كشوري و لشكري با بازنشسته هاي تامين اجتماعي را عملي سازند.
فردوسيان از مشهد
¤ به تازگي موج جديدي از گراني آمده است . به عنوان نمونه كرايه اتوبوس 25تومان، كرايه تاكسي 100تومان، شير يارانه اي 100 تومان گران ترشده اند. اما حقوق بازنشستگان هيچ افزايشي نيافته است. با اين شرايط بازنشسته ها چگونه بايد زندگي كنند؟
نريماني از انديشه
¤ بنده و 4 نفر ديگر براي آزمون جذب نيروي انساني در دادگستري ثبت نام كرديم. اما بعد از يك هفته اطلاعيه آمد كه آزمون ثبت نام لغو شده است. با اين حال مبلغ واريز شده را برگشت نمي دهند. لطفاً رسيدگي شود.
يك شهروند
¤ متأسفانه روزنامه كيهان در منطقه سعادت آباد تهران، به خصوص شهرك مخابرات به شكل نامطلوبي توزيع مي شود از مسئولان توزيع روزنامه كيهان تقاضاي رسيدگي مي شود.
زماني از شهرك مخابرات
¤ چرا با وجود 35 دفتر شركت خدماتي زيارتي، بنياد شهيد كرج خانواده هاي شهدا و ايثارگران را از طريق آژانس ها و دفاتر زيارتي تهران به حج عمره اعزام مي كند؟
فلاح نژاد از كرج
¤ هر روز در كشورمان اختراعات و ابتكاراتي صورت مي گيرد. اما هيچ گاه نتايج آن را در جامعه نمي بينيم. براي نمونه، در استان سمنان، فردي به جاي پمپ آب كولر دستگاهي اختراع كرده است چرا دستگاه وارد بازار نشده تا مردم از آن بهره ببرند.
يك پيام
¤ پيشنهاد مي شود صدور پروانه ساختمان و نظارت اجرا و همچنين دريافت پايان كار، به وزارت مسكن و شهرسازي سپرده شده و درآمد حاصله از آن به حساب شهرداري واريز شود.
حسيني
¤ به رغم رسيدن سن پدرم به 60 سال و 15سال سابقه بيمه، هنوز اقدامي براي بازنشسته كردن ايشان نشده است و برخلاف روال قبلي، مي گويند بايد سابقه بيمه به 18سال برسد. با توجه به ناتواني پدرم در ادامه كارش، از مسئولان تقاضاي بازنشسته نمودن او را دارم.
محمدي از ورامين
¤ مردم تهران تا چه زمان بايد شاهد فروش تراكم و اشتباهات شهرداري باشند؟ در شرايطي كه تهران دچار مشكل پاركينگ است، شاهد تراكم فروشي و ساخت و سازهاي فراوان، گاهي در كوچه ها و خيابان هاي كم عرض هستيم.
يك شهروند از تهران
¤ از چاپ پيام بنده در ستون كيهان و خوانندگان 31 فروردين ماه تشكر مي كنم. چون چاپ آن مطلب باعث حل مشكلم شد.
حسين زاده
¤ يك راننده تاكسي هستم كه كارت سوخت خودرويي كه با آن كار مي كنم سوخته است. به همين دليل امكان سوخت گيري بنزين و گاز را ندارم. از مسئولان محترم تقاضاي رسيدگي مي شود.
عابديني
¤ از شهرداري تهران تقاضا مي شود كه تابلوهاي راهنمايي و رانندگي در خيابان ها و معابر افزايش يابد.
يك شهروند
¤ استخر نور در كنار اداره آموزش و پرورش استان تهران كه مخصوص استفاده فرهنگيان بود به بخش خصوصي واگذار شده و هزينه استفاده از آن به 7 هزار تومان افزايش يافته است. در اين شرايط ديگر امكان استفاده از اين استخر براي فرهنگيان وجود ندارد.
يك فرهنگي
¤ صاحب يك ملك در خيابان ري، سه راه امين حضور، براي نمايش تابلوي تبليغاتي اش، با همكاري شهرداري منطقه12 سه درخت قديمي و تنومند را قطع كرده است. آيا هركس پول بدهد مي تواند به هر هدفي، حتي آسيب زدن به محيط زيست برسد؟
علي اكبر بزازي
¤ مركز تعويض پلاك زنجان شمالي، مدارك خاصي را مطالبه كرده كه اصلا نيازي به آنها نيست . با توجه به صرف وقت و هزينه براي جمع آوري اين مدارك، خواهشمند است نسبت به رفع بروكراسي هاي زائد اقدام شود.
ايوبي
¤ 6ماه است كه در شهرستان ملارد، كوچه ها مورد كنده كاري قرار گرفته و هنوز اقدامي براي ترميم آنها صورت نگرفته است. لطفاً رسيدگي شود.
هادي ميعادي از ملارد شهريار
¤ توريست هايي كه از روستاهاي باستاني ابيانه ديدن مي كنند سر راه از روستاي برزود نطنز كاشان عبور مي كنند و به سردرختي روستائيان اين روستا آسيب مي زنند. درخواست داريم حاشيه زمين و باغ هاي اين روستا را حفاظ بگذارند.
موسوي

 



متن كامل نامه لاريجاني به احمدي نژاد درباره قانون هدفمندي يارانه ها

قانون هدفمندسازي يارانه ها هفته گذشته با ارسال نامه لاريجاني به رئيس جمهور و اعلام آخرين نظرات مجلس درباره قانون مذكور صورت اجرايي پيدا كرد.
به گزارش فارس متن كامل نامه لاريجاني به رئيس جمهور بدين شرح است:
باسمه تعالي
جناب آقاي دكتر احمدي نژاد
رئيس محترم جمهوري اسلامي ايران
با سلام
احتراما، در راستاي رفع دغدغه هاي جنابعالي در اجراي بايسته قانون مهم «هدفمندكردن يارانه ها» و پيرو مذاكرات صورت پذيرفته كميسيون ويژه بررسي تحول اقتصادي در پاسخ به نامه مورخ 25/1/89 اينجانب، مصوبه شفاف و روشن شماره 72/3622/د مورخ 29/1/89 كميسيون ويژه را ارائه نمودند كه به پيوست تقديم مي گردد.
شايان ذكر است تصميم كميسيون با توضيحات اينجانب و درخواست اظهارنظر همكاران محترم مورد تاييد اكثريت قاطع نمايندگان قرار گرفت و مسير حركت دولت محترم را براي اجراي قانون هدفمند كردن يارانه ها و تحقق اهداف تعيين كننده آن هموار ساخت.
از خداوند متعال توفيق جناب عالي و دولت محترم را در اجراي موفق اين قانون خواستارم.
علي لاريجاني
بسمه تعالي
با سلام، پيرو ابلاغ هدفمند كردن يارانه ها (موضوع نامه شماره 257.54565 مورخ 26/10/1388) و قانون بودجه سال 1389 كل كشور (موضوع نامه شماره 400.68384 مورخ 26/12/1388) و با عنايت به رهنمود مقام معظم رهبري جهت هماهنگي قوا براي اجراي موفق هدفمند كردن يارانه ها براساس قانون بودجه 1389 كل كشور به استحضار مي رساند:
1-مبلغ بيست هزار ميليارد تومان حاصل از افزايش قيمت حامل هاي انرژي موضوع تبصره 3 ماده يك قانون هدفمند كردن يارانه ها كه عينا در قانون بودجه (سهم دولت به ميزان 40هزار ميليارد ريال در جزء 21 رديف 520000 جدول شماره 9 و سهم سازمان هدفمند كردن يارانه ها تحت همين عنوان به ميزان 160هزارميليارد ريال در بودجه شركت هاي دولتي موضوع پيوست شماره 3 قانون بودجه) منعكس شده است. به صورت خالص و بدون تعلق و احتساب ماليات و عوارض و ساير هزينه ها پس از وصول صددرصد عينا براي اجراي مواد7، 8 و11قانون ياد شده مي باشد.
2- مبلغ 20هزار ميليارد تومان مذكور مانند ساير رديف هاي قانون بودجه در طول سال قابل تامين است و منظور مقنن الزاما محاسبه درآمد و هزينه به صورت متوسط ماهانه در كل سال نيست و مجموع كل درآمد (بيست هزار ميليارد تومان به صورت خالص) مي تواند صرفا براي ماههاي باقيمانده سال (با توجه به زماني كه دولت براي شروع آزادسازي قيمت ها و هزينه منابع حاصله تعيين مي نمايد) جهت مصرف موضوع مواد 7، 8 و11 قانون وصول و هزينه گردد.
3- دولت اجازه دارد در هزينه كردن يارانه ها اقشار كم درآمد و محروم را به اندازه مورد نظر خود ترجيح دهد. مجلس شوراي اسلامي در اجراي قانون هدفمند كردن يارانه ها و قانون بودجه از هرگونه همكاري و كمك به دولت دريغ نخواهد كرد.

 



سخنگوي دستگاه ديپلماسي ابراز كرد هشدار صريح ايران به امارات درباره جزاير 3 گانه

دستگاه ديپلماسي كشورمان نسبت به سخنان وقيحانه و نسنجيده وزير امور خارجه امارات واكنش نشان داده و به شدت هشدار داد.
سخنگوي وزارت امور خارجه با ابراز ترديد در اصالت منابعي كه اظهاراتي منتسب به وزير خارجه امارات نقل كرده اند نسبت به واكنش مردم ايران به اين نوع اظهارات در صورت تكرار آن به شيخ نشين امارات هشدار صريح داد.
وي در گفت وگو با مهر در خصوص موضع گيري نقل شده از وزير خارجه امارات كه در آن به صورت وقيحانه و گستاخانه جمهوري اسلامي ايران با رژيم اشغالگر قدس مورد قياس قرار گرفته است تصريح كرد: اميدواريم اين مطالب صحت نداشته باشد.
وي همچنين ابراز اميدواري كرد منابعي كه اين اظهارات را نقل كرده اند اشتباه كرده و در نقل اين سخنان دچار بي دقتي شده باشند.
مهمانپرست با اشاره به سخنان نسبت داده شده به مقام اماراتي يادآور شد: در رابطه با اظهاراتي كه درباره جزاير ايراني صورت گرفته به مقامات كشور امارات و ديگر كشورهاي همسايه و دوست و برادر توصيه مي كنيم در به كارگيري كلمات و واژه ها دقت كافي را داشته باشند.
وي تأكيد كرد در صورت صحت داشتن اين اظهارات ما احساس مي كنيم كنترل كردن احساسات مردم نسبت به اين اظهارات نسنجيده سخت خواهد بود.
مهمانپرست با اعلام هشدار نسبت به تكرار اين نوع اظهارات گفت: تكرار اين حرف ها واكنش شديد مردم ايران را به دنبال دارد و اگر اظهارات از حد متعارفش خارج شود عكس العمل مناسب ايران را به دنبال خواهد داشت.

 



كيهان پاشنه آشيل شيرين عبادي را نشانه رفت (خبر ويژه)

پخش دادگاه شكايت شيرين عبادي عليه مدير مسئول كيهان از سوي صداوسيما و دفاعيات مستند و روشنگر حسين شريعتمداري باعث عصبانيت عبادي شد.
اين در حالي است كه عبادي در سناريوي تدارك شده از سوي حاميان استكبار و صهيونيستي خود قصد داشت با استخدام چند وكيل ضمن مظلوم نمايي، براي كيهان حاشيه سازي كند اما ظاهرا پخش گزارش همان دادگاه توسط شبكه چهار سيما براي طراحان سناريوي مذكور گران تمام شده است.
عبادي پخش دادگاه از سوي سيما را يكسويه و خلاف قوانين توصيف كرد بي آن كه اذعان كند وكلاي وي در تهمت پراكني و شانتاژ حين دادگاه چيزي كم نگذاشته بودند. عبادي در گفت وگو با سايت جرس، بارها با طرح اتهامات و به خيال خود براي ترور شخصيت، از شريعتمداري به عنوان «بازجوي كهنه كار كه سابقه بازجويي از آزاديخواهان را در پرونده خود دارد» و «حقوق بالايي از منابع دولتي دريافت مي كند» و «جعل مدرك كرده» ياد نمود. اين در حالي است كه حسين شريعتمداري بارها اعلام كرده، از ثواب بازجويي در جمهوري اسلامي بي بهره مانده است. و البته ناگفته نماند عبادي تلاش مي كند عناصر ضدانقلاب و جاسوسان و محاربان بازداشت شده را «آزاديخواه» معرفي كند.
عبادي با وجود ابراز علني جان نثاري براي دربار پهلوي و اوباش خواندن ملت انقلابي، ادعا كرد در آن رژيم پيگير حقوق بشر و حقوق زندانيان بوده است! كه اين هم نوعي فرار به جلو و تلاش براي جعل سابقه مبارزاتي براي خويش در رژيمي است كه به آن- ولو به قيمت نقض حقوق ملت- خدمت مي كرده است.
اقدام ابتكاري صداوسيما در پخش گزارش دادگاه، با شوك، عصبانيت و اعتراض محافل ضدانقلاب مواجه شده كه تصور نمي كردند سناريوي تهاجم به نظام در پوشش تهاجم به كيهان با تهاجم سنگين تر و روشنگر مدير مسئول كيهان مواجه شود. برخي از اين طيف ها عبادي را به خاطر ندانم كاري و دادن تريبون تازه به كيهان براي بيان بخشي از ناگفته ها درباره جريان هاي ضدانقلاب سرزنش مي كنند.
گفتني است در جلسه دادگاه يكي از 4 وكيل مدافع شيرين عبادي با اعتراض به دفاعيات مديرمسئول كيهان اين دفاعيات را فاقد اعتبار دانسته بود و شريعتمداري در پاسخ به وي گفت؛ اسنادي كه من ارائه مي كنم برگرفته و به نقل از اظهارات خانم شيرين عبادي است، بنابراين دفاعيات من در حقيقت، گزارش كار موكل شماست كه شما از ابراز آن براي مردم خودداري كرده ايد و پرسيده بود؛ يعني شما موكل خود را هم قبول نداريد كه گزارش كار او را فاقد اعتبار مي دانيد؟! اگر چنين است، چرا وكالت او را پذيرفته ايد؟!
اعتراض شيرين عبادي به پخش يكسويه دفاعيات شريعتمداري از شبكه 4 سيماي جمهوري اسلامي در حالي است كه مدير مسئول كيهان نه فقط متن شكايت هاي متعدد شيرين عبادي را در دفاعيات خود آورده بود، بلكه وكلاي مدافع ايشان اعتراض داشتند كه دفاعيات كيهان فراتر از موارد شكايت موكل آنهاست، بنابراين پخش دفاعيات شريعتمداري نه فقط همراه با قرائت متن شكوائيه شيرين عبادي بوده است، بلكه وكلاي مدافع وي نيز بارها اظهارات مدير مسئول كيهان را قطع كرده و مطالبي افزون بر موارد شكوائيه را مطرح كرده بودند. ضمن آن كه ممنوعيت پخش جريان دادگاه به خاطر حفظ حقوق متهم است كه قبل از اثبات جرم و قطعي شدن حكم مورد اتهام قرار نگيرد و حال آن كه در دادگاه ياد شده، مدير مسئول كيهان به عنوان متهم احضار شده بود بنابراين رضايت وي براي پخش كافي بوده است.
شايان ذكر است كه برخي از محافل و گروه هاي اپوزيسيون در خارج از كشور و جريانات همسو با شيرين عبادي در داخل كشور، اظهار داشته اند تصور ما اين بود كه مدير مسئول كيهان در دادگاه به مخالفت هاي شيرين عبادي با احكام اسلامي اشاره مي كند كه عبادي نيز بارها به آن اشاره كرده بود ولي شريعتمداري به نمونه هايي از تلاش شيرين عبادي براي تحريم ايران و ترغيب آمريكا و اروپا به مقابله با فعاليت هسته اي جمهوري اسلامي اشاره كرد كه از نگاه تمامي ملت، نوعي خيانت و يا به قول شريعتمداري وطن فروشي تلقي مي شود و جايي براي دفاع علني از شيرين عبادي باقي نمي گذارد. كيهان پاشنه آشيل عبادي را نشانه رفت.

 



سكوت چپ هاي مدعي خط امام در قبال زد و بند تازه موسوي با گروهك ها (خبر ويژه)

محافل ضدانقلاب اقدام يكي از سران فتنه در ملاقات با سران برخي گروهك هاي ليبرال و مدعي عنوان ملي-مذهبي را نوعي مرزشكني در تاريخ 30 ساله ضد انقلاب مي دانند و اين در حالي است كه مدعيان طرفداري از خط امام در جبهه موسوم به اصلاحات در اين زمينه سكوت اختيار كرده اند. موسوي پنج شنبه گذشته با چند تن از اعضاي نهضت آزادي، جنبش مسلمانان مبارز و گروهك موسوم به ملي-مذهبي (منشعب از نهضت آزادي) ملاقات كرد.
سايت پيك نت وابسته به برخي عناصر سابقاً توده اي كه در خدمت برخي سرويس هاي اطلاعاتي غرب فعاليت مي كند، با ذوق زدگي نسبت به ائتلاف موسوي با گروهك هاي ضدخط امامي نوشت؛ كار موسوي شكستن سد و مرز 30 ساله است. اين توطئه هاي مرتجعان مذهبي بود كه متاسفانه بخش قابل توجهي از چپ مذهبي و حتي ميانه (كارگزاران) در آن افتادند.
سايت صهيونيستي بالاترين هم با استقبال از علني شدن پيوند موسوي با گروهك هاي ياد شده نوشت: كدام جريان را در تاريخ سراغ داريد كه در آن ليبرال و كمونيست و سكولار و مذهبي يكجا جمع شده باشند؟
احمد سلامتيان از عناصر نزديك به بني صدر و دفتر هماهنگي وي در سال هاي آغازين انقلاب هم به بي بي سي گفت: يكي از مشخصات جريان سبز، به هم زدن چارچوب ها و مرزهاي شناخته شده در داخل جمهوري اسلامي است. نيروهايي كه در گذشته بنا به ملاحظات گوناگون با يكديگر ارتباط نمي گرفتند، اكنون متحداني براي هم پيدا كرده اند.
وي اظهار داشت: اگر چنين روندي در مورد احزابي مانند مشاركت در سال هاي پيش از اين با ملي مذهبي ها شروع شده بود، در مورد افرادي مانند ميرحسين موسوي اين امر ديرتر اتفاق افتاده اما ضرورت هاي مبارزه و تغيير شعارهاي جنبش سبز، موجب نزديك شدن با ملي-مذهبي ها از سوي اصلاح طلبان است كه هنوز خود را دنباله رو آيت الله خميني مي دانند. اين هماهنگي هاي تشكيلاتي بايد بيشتر شود. در غير اين صورت جنبش زير فشار مبدل به نوعي روزمرگي سياسي مي شود و به جاي گسترش، گرفتار افول خواهد شد.
نيك آهنگ-ك كاريكاتوريست خارج نشين روزنامه هاي زنجيره اي هم با اشاره به اظهارات موسوي در ملاقات مذكور مبني بر لزوم جذب خاكستري ها، از مخالفت مدعيان جنبش سبز با «امام» و «خط امام» خبر داد و نوشت: وقتي موسوي از شبكه هاي اجتماعي حرف مي زند نمي تواند انتظار داشته باشد اين شبكه ها از نظر ايدئولوژيكي يك سويه عمل كنند. سخنان اخير او از درك بالا خبر مي دهد اما بايد ديد اين كلام را در برنامه ريزي ها چه قدر راه مي دهد. بنابر تعريف موسوي خيلي ها نه طرفدار ولايت فقيه هستند و نه علاقه اي به عكس امام دارند. اينجاست كه سكولارها به كار مي آيند. اين بار سبزها بايد به دنبال سكولارها باشند.
سايت بالاترين هم در مطلب ديگري با اشاره به اظهارات موسوي مبني بر دوري از تعصب و پيشه كردن انعطاف از موسوي پرسيده كه آيا اين انعطاف در حد كنار گذاشتن قانون اساسي و جمهوري اسلامي هست يا نه؟
گفتني است حضرت امام خميني(ره) كه موسوي روزگاري ادعاي پيروي از آن حضرت را داشت، بارها بر نفاق و خيانت گروهك هايي چون نهضت آزادي تاكيد كرده و معتقد بود كه اگر آنها روي كار مي ماندند ضربه اي به اسلام عزيز مي زدند كه تا قرن ها سر بلند نمي كرد. امام به اعتبار اسناد خيانت مدعيان دروغين عنوان ملي-مذهبي كه پس از تسخيرلانه جاسوسي آمريكا علني شد، تصريح كردند آنها مشروعيتي ندارند. نهضت آزادي حتي انتخابات دوم خرداد 76 را تحريم كرده بود اما به اعتبار سرسپردگي كامل موسوي به گروهك ها، از وي حمايت كرد.
نكته جالب در اين ميان سكوت مدعيان خط امام در جبهه اصلاحات و گروه هايي چون مجمع روحانيون و اشخاصي نظير علي اكبر محتشمي پور است كه بارها از نفوذ انجمن حجتيه (مروجان جدايي دين از سياست) ابراز نگراني كرده اما اكنون درباره زد و بند موسوي با گروهك هاي ليبرال و سكولار سكوت اختيار كرده اند. در اين ميان وضعيت محتشمي پور (عضو ستاد انتخاباتي موسوي و رئيس كميته كذايي صيانت از آراء) از بقيه متمايزتر است چه آن كه حضرت امام در پاسخ به نامه وي، درباره نهضت آزادي تصريح كردند: « در موضوع نهضت به اصطلاح آزادي مسائل فراواني است كه بررسي آن محتاج به وقت زياد است. آنچه بايد اجمالا گفت آن است كه پرونده اين نهضت و همين طور عملكرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت مي دهد كه نهضت به اصطلاح آزادي طرفدار جدي وابستگي كشور ايران به آمريكا است، و در اين باره از هيچ كوششي فروگذار نكرده است... به حسب اين پرونده هاي قطور و نيز ملاقات هاي مكرر اعضاي نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمريكا و به حسب آنچه من مشاهده كردم از انحرافات آنها، كه اگر خداي متعال عنايت نفرموده بود و مدتي در حكومت موقت باقي مانده بودند ملت هاي مظلوم بويژه ملت عزيز ما اكنون در زير چنگال آمريكا و مستشاران او دست و پا مي زدند و اسلام عزيز چنان سيلي از اين ستمكاران مي خورد كه قرن ها سر بلند نمي كرد، و به حسب امور بسيار ديگر، نهضت به اصطلاح آزادي صلاحيت براي هيچ امري از امور دولتي يا قانون گذاري يا قضايي را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آن كه متظاهر به اسلام هستند و با اين حربه جوانان عزيز ما را منحرف خواهند كرد و نيز با دخالت بي مورد در تفسير قرآن كريم و احاديث شريفه و تاويل هاي جاهلانه موجب فساد عظيم ممكن است بشوند، از ضرر گروهك هاي ديگر، حتي منافقين اين فرزندان عزيز مهندس بازرگان، بيشتر و بالاتر است... نهضت به اصطلاح آزادي و افراد آن چون موجب گمراهي بسياري از كساني كه بي اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند مي گردند، بايد با آنها برخورد قاطعانه شود، و نبايد رسميت داشته باشند».
و شگفت تر اينكه محتشمي پور در نامه استفسار خود از حضرت امام(ره) با استناد به عملكرد خيانت بار نهضت آزادي، اين گروهك را متهم به «سم پاشي عليه دفاع مقدس، برائت از مشركين و ولايت فقيه» و «تضعيف نظام جمهوري اسلامي» مي كند.

 



مهاتيرمحمد: ايران دوست ماست به خاطر آمريكا حيثيت خود را به خطر نمي اندازيم (خبر ويژه)

نخست وزير سابق مالزي با صدور بيانيه اي، برنامه هسته اي ايران را مسئله و مشكل آمريكا توصيف كرد. مهاتيرمحمد تصريح كرد ايران دوست و شريك مالزي است و اين كشور به خاطر آمريكا منافع و حيثيت خود را به خطر نمي اندازد.
به دنبال موضع گيري اخير نجيب رزاق نخست وزير مالزي در تكذيب شايعه توقف صادرات بنزين به ايران، مهاتيرمحمد ضمن تشكر از اين موضع صريح نوشت: من خوشوقتم كه نخست وزير با انتشار بيانيه، قطع فروش سوخت به ايران را به خاطر مسائل هسته اي تكذيب كرد. مالزي دشمن ايران نيست و ايران نيز هيچ گاه دشمن مالزي نبوده است. ايران هيچ گاه در سياست خارجي يا مسايل داخلي ما دخالت نكرده است و مالزي نيز حق دخالت در مسايل داخلي ايران را ندارد. اينكه ايران سلاح هسته اي مي سازد ممكن است درست يا غلط باشد، اما مسائل هسته اي ايران مشكل آمريكا است نه مشكل مالزي. آمريكا قدرت برتر نظامي دنياست و بيش از هزار كلاهك هسته اي دارد و حال به هراس افتاده كه ايران ممكن است در آينده دو كلاهك هسته اي بسازد اين در حالي است كه نه در آينده بلكه هم اكنون اسرائيل بيش از دويست كلاهك هسته اي دارد.
وي مي نويسد: آمريكا مي گويد از خطر يك جنگ هسته اي هراس دارد ولي چگونه ممكن است ايران با دو كلاهك هسته اي بتواند در مقابل باراني از سلاح هاي هسته اي آمريكا، اسرائيل و ساير قدرتهاي جهاني قرار بگيرد.
برنامه هسته اي ايران مشكل آمريكاست. اين به ما مربوط نمي شود. اما در صورت مخالفت و قطع روابط با ايران ضررهاي اقتصادي و سياسي گريبانگير مالزي مي شود. در صورت همراهي با آمريكا در نهايت چهره مالزي در دنيا و جهان اسلام مخدوش مي شود. حقيقتاً من خيلي خوشحال شدم وقتي ديدم نخست وزير قطع فروش سوخت به ايران را تكذيب كرده است خدا را شكر.

 



شكايت ايران و محكوميت انگليس به پرداخت غرامت 390 ميليون پوندي (خبر ويژه)

دولت انگليس به خاطر عدم پايبندي به قرارداد فروش تانك و خودروي زرهي به ايران، محكوم به پرداخت 390 ميليون پوند شد.
روزنامه انگليسي اينديپندنت نوشت: محكوميت انگليس از سوي دادگاه تجاري بين المللي در هلند پس از 30سال كش و قوس، به ويژه در شرايط كنوني يك پيروزي بزرگ ديپلماتيك براي ايران محسوب مي شود.
انگليس در سال 1976 با امضاي قراردادي به ارزش 650 ميليون پوند متعهد شد 1500تانك چيفتن و 250 خودروي زرهي در اختيار ايران قرار دهد اما به دنبال وقوع انقلاب، انگليسي ها ترجيح دادند غير از 185تانك چيفتن واگذار شده، بقيه ادوات را در اختيار ارتش صدام قرار دهند.
متعاقب شكايت ايران و پس از كش و قوس فراوان، دادگاه تجاري بين المللي انگليس را محكوم به پرداخت 390 ميليون پوند به ايران كرد. در اين ميان انگليس مي گويد اين ميزان غرامت را با توجه به تحريم هاي بانكي و مالي اتحاديه اروپا به ايران به حساب 976 ميليون پوندي ايران كه در بانك هاي انگليسي توقيف شده است اضافه خواهد كرد. براساس تحريم هاي مالي و بانكي اتحاديه اروپا ايران از دسترسي به حساب هاي بانكي خود در كشورهاي اين اتحاديه محروم شده است.
در عين حال يك مقام دولتي انگليس به روزنامه اينديپندنت مي گويد حكم دادگاه تجاري بين المللي به تسليم غرامت اين چنيني به ايران در شرايط كنوني يك هديه تبليغاتي به ايران و احمدي نژاد خواهد بود.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14