(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 13 ارديبهشت 1389- شماره 19635

تهران همه ايران نيست!



تهران همه ايران نيست!

صديقه توانا
كودكي ده ساله بودم، چست و چابك، شاد و خرم، توي جنگلهاي گيلان، مي دويدم لب دريا، كنار ساحل در شاليزار، در مزارع چاي، عمر مي گذشت و شكوه اي از روزگار نداشتم، تا اينكه به گفته ديگران دست تقدير برايم اينطور رقم خورد و مرا از آن همه موهبت و زيبايي خدادادي محروم ساخت و به اين شهر پر دود و دم و آلودگي و ترافيك كشاند؛ زندگاني در شهر پر دود و ماشين در تقار عذاب چلانده مي شود و ما آن عذاب را نوش جان مي كنيم، اما اين دست تقدير نيست، كار و اشتغال، درس و دانشگاه، دارو و درمان و هزار زرق و برق فريبنده ديگر است كه وقتي همه تنها در يك شهر جمع شود، طبيعي است عده كثيري بي خيال دريا و جنگل مي شوند و به اصطلاح خود همراه با قافله تمدن به سوي جاده هاي پيشرفت يكه تازي مي كنند. اما اين فقط يك روي سكه است و چون آواز دهل از دورشنيدن خوش است، تهران كعبه آمال نيست.! پيشرفت و توسعه را مي توان در شهرهايي با برج و باروهاي بلند، در شهري با خانه هاي آجري، دارهاي چوبي قالي و با نقشه هاي خوش نقش و نگار بته جقه اي در خطه ، شمال، جنوب، شرق يا غرب ايران جستجو كرد فقط عزمي جزم، همتي مضاعف و اراده اي قوي مي خواهد.
وقتي سخن از مهاجرت و يا انتقال به ميان مي آيد، آنچه در اذهان تداعي مي گردد، بحث تجمع امكانات رفاهي، تحصيلي، پزشكي، اقتصادي و سياسي و... در يك منطقه است كه باعث مي شود، شهري و روستايي، پير و جوان و زن و مرد، همه از دل بستگي هاي بومي و محلي خود علي رغم ميل باطني دل بكنند و آواره و
خانه به دوش شهرهاي بزرگ و كلان شهرها از جمله تهران شوند، كه اگر چنانچه اين امكانات به صورت تقريبا يكنواخت در همه جا گسترده باشد، همه مي توانند در گوشه و كنار ايران، عمر را با خاطري آسوده تر و به دور از هياهو و شلوغي و جاذبه هاي كاذب پايتخت سپري كنند و پله هاي ترقي را خيلي سريع طي نمايند.
دلايل مهاجرت از روستاها و شهرها به كلان شهرها، راهكارهاي پيش رو جهت جلوگيري از افزايش بي رويه جمعيت در پايتخت و طرحهاي تشويقي ارائه شده براي مهاجرت معكوس از سوي مسئولان مهمترين محور بحث و بررسي ما در اين دو شماره گزارش پيش روست. با ما باشيد.
مهاجرت معكوس ضرورتي اجتناب ناپذير
به همراه سيدحسين هاشمي عكاس روزنامه به ميان مردم رفتيم تا نظر آنها را در مورد مهاجرت معكوس از تهران و سوژه گزارش جويا شويم.
بهرام محمدي 44 ساله اهل ميانه و صاحب دكه «پوشاك ارزان» در خيابان وليعصر است.او كه از بچگي شهر و ديار خود را رها كرده و به قصد كار و زندگي به تهران آمده است و شوق بازگشت به وطن در لابه لاي حرفهاي شيرينش موج مي زند، نظرش را اين طور بيان مي كند: «من بچه زمين و كار و كشاورزي هستم، روحيه ام اصلا با اين فضاي پر از دود و دم سازگاري ندارد، اما چه كنم كه تأمين معاش مرا مجبور به مهاجرت به تهران كرد، اما اگر دولت امكانات در اختيارم قرار دهد، همين فردا به شهرم برمي گردم.»
سيدمجتبي شويري شاگرد دكه آقاي محمدي در حاليكه دفترچه هاي اقساط و برگه هاي بدهي خود را از جيبش درمي آورد و با تلاش بسيار سعي مي كند براي غم و غصه هايش سند و مدرك ارائه دهد، در مورد خروج از تهران در تأييد صحبتهاي صاحب كارش، چنين مي گويد: اهل ملاير هستم، دلم براي آب و هواي خنك، كوهها و چشمه هاي آب معدني شهرم لك مي زند اما مي بينيد كه وقتي هم تسهيلات رفاهي براي زندگي در پايتخت وجود دارد، ما هم انسان هستيم و به تمام اين امكانات احتياج داريم، نمي توانيم در برابر اين همه زرق و برق و نور و تنوع بي تفاوت باشيم.»
وقتي به او مي گويم چطور علي رغم اين همه قسط و بدهي و مشكلات باز هم در تهران زندگي مي كني و چرا به شهر خودت بازنمي گردي، قيافه اي حق به جانب مي گيرد و دستي بر لباسهاي چيده شده جلوي دكه مي كشد و مي گويد: «والا همه اش از سراجبار است با 4سر عائله در يك شهرستان بدون كار چطور مي توانم شكم زن و بچه را سير كنم و خرجهاي ديگر به كنار، به نظرم طرح رئيس جمهور براي مهاجرت از تهران خيلي خوب است به شرط آنكه مسكن و كار مناسب در اختيار ما قرار دهند، آن وقت مي بينيد كه چطور همه به سوي شهر و ديار خود مي روند.» «حجت محمد حسيني» در دكه اي تاريك و زير پله شال و روسري مي فروشد، او كه مجرد است و 26 سال سن دارد نظرش را در مورد مهاجرت از تهران و بازگشت به شهر و ديار خودش اينطور بيان مي كند. «درآمدم زياد نيست، مستأجر هم هستم، اما باز بخاطر بازار كار مجبور شدم به تهران بيايم.» او كه 4سال پيش به تهران آمده و با لهجه غليظ تركي شال هاي رنگ و وارنگش را تبليغ مي كند، ادامه مي دهد: «اگر هر بلايي سر ما بيايد باز هم حاضريم در تهران زندگي كنيم. چون واقعا از سر اجبار است، وقتي در شهر خودم همين يك لقمه نان هم گيرم نمي آيد تا حداقل بتوانم شكمم را سير كنم، مجبورم به جايي بيايم كه كار باشد ولي مطمئنا اگر طرح دولت اجرا شود و براي ما جوانها در شهرستانها كار مناسب باشد، هيچ هوس زندگي در تهران را نمي كنيم.» صحبت هايم با اين جوان تمام نشده است كه «ناهيد چوپاني» با كيسه نايلوني آبي رنگ كه وسايل كارش يعني تعميرات لوازم منزل در آن قرار دارد، از راه مي رسد. او كه صحبت هاي ما را شنيده بود، خطاب به مسئولان مي گويد: «مهمترين دليل زندگي ما بچه شهرستاني ها در تهران و شهرهاي اطراف و حاشيه تهران، آن هم در خانه هاي 40و 50متري مستاجري فقط امكانات بهداشتي و درماني و تحصيلي است كه اگر مسئولان به فكر ما باشند و مراكز درماني با تخصص هاي خوب در شهرستانها ايجاد كنند، من شخصا حاضر نيستم شهرم يعني بروجرد را با اين هواي پر از دود و ترافيك تهران عوض كنم، شهري كه حتي شبهاي مهتابي اش هيچ ستاره اي در آسمانش برايت چشمك نمي زند.» محمدرضا تيموريان فردهم كه سالهاست در تهران زندگي مي كند با ذكر خاطره تلخ از دست دادن مادر و خواهرزاده اش در شهرستان به علت عدم امكانات پزشكي در مورد سوژه گزارش، چنين مي گويد: «اگر امكاناتي كه در تهران وجود دارد را به شهرستان ها منتقل كنند، من و خانواده ام جزو اولين كساني هستيم كه تهران را به قصد شهر و ديار خود، خطه كوير ايران ترك مي كنيم.»
«مزيناني» مرد ميانسالي كه شيارهاي پيشاني اش حكايت گذر عمرش را دارد و سرد و گرم روزگار چشيده است، مي گويد مدرس مراكز آموزش عالي در رشته علوم انساني است، و وضع ظاهري اش هم اين را تأييد مي كند، ابتكار رئيس جمهور در «مهاجرت معكوس» از تهران را بي نظير قلمداد مي كند و مي گويد: «مهاجرت از تهران به اين ترتيب كه دكتر احمدي نژاد مطرح كردند، ايده بسيار جذابي است كه بي سابقه هم هست و فكر مي كنم ديگر زمان آن رسيده كه مهاجرت به تهران معكوس شود.»
وي كه كت و شلوار اتو خورده و كفش واكس زده و كتابهاي زير بغلش، پرستيژ استاديش را كامل كرده است. در ادامه مي گويد؛ «سالهاي سال بود كه مسئولان مي خواستند جلوي مهاجرت به تهران را بگيرند و موفق نبودند، اما دكتر احمدي نژاد، مثل هميشه طرحي داد كه همه را غافلگير كرد، طرحي كه به نظر من كاملا اجرايي هم هست.»
مزيناني، شم معلمي اش را در حين گفت وگو بكار مي گيرد و در حاليكه رهگذري در حال صحبت با لهجه غليظ گيلكي با تلفن همراه از كنارمان رد مي شود، اشاره اي به او مي كند و مي گويد؛ «بسياري از كسانيكه امروز ساكن تهران هستند، از شهرستانهاي مختلف آمده اند و اتفاقا دل خوشي از آلودگي هوا، شلوغي، مشكلات فرهنگي و اجتماعي و آسيبهاي موجود در اين ابرشهر ندارند. خيلي از اين افراد، كه شايد به شما هم گفته باشند، اگر امكانات و شرايط مناسب برايشان فراهم شود، به بازگشت به شهر و ديارشان فكر خواهند كرد. دليل اين مدعا هم اين است كه زندگي در تهران حتي در درازمدت هم باعث نشده بسياري از شهرستاني ها از اصالت هايشان جدا شوند و خيلي ها تعمداً با لهجه شيرين خودشان صحبت مي كنند تا اين وابستگي را به رخ بكشند.»
تسهيلات ويژه دولت براي انتقال جمعيت از تهران
تهران همه ايران نيست، تهران شهري زيباست، اما مشكلاتي كه در اين شهر بر اثر ازدياد جمعيت بوجود آمده، عرصه را بر همه تنگ كرده است طوري كه به گفته كارشناسان در مواقع بحراني امكان كمك رساني را تا حدودي غيرممكن مي سازد. اما در اين بين دولت نيز تلاش خود را آغاز كرده تا بزودي تسهيلاتي را فراهم نمايد و زمينه مهاجرت معكوس آغاز شود.
لطف الله فروزنده معاون توسعه مديريت و سرمايه انساني رئيس جمهور نيز در گفت وگو با گزارشگر كيهان با اشاره به اينكه مصوبه اي در دولت گذرانده و جدول امتيازي براي كارمنداني كه به شهرهاي ديگر مهاجرت مي كنند درنظر گرفته شده است، مي گويد: «براساس آن هرچه منطقه موردنظر كارمند به مناطق محروم نزديكتر باشد از خدمات بيشتري بهره مي برند.»
وي مي گويد: «بخش نخست به حقوق مربوط مي شود، مهاجران به شهرهاي ديگر فوق العاده هاي بيشتري بدست مي آورند وبين 25 تا 50 درصد حقوقشان افزايش مي يابد.»
فروزنده بخش دوم مصوبه انتقال كارمندان و مديران دولتي را به امنيت شغلي مربوط مي داند و اضافه مي كند: «رتبه كساني كه از تهران مهاجرت كنند، ارتقا مي يابد. ضمن اينكه بخش ديگر مصوبه اين است كه تصدي اين افراد براي پست هاي بلاتصدي با اولويت خواهد بود.»
معاون توسعه مديريت و سرمايه انساني رئيس جمهور بخش ديگري از اين مصوبه را هم مربوط به تسهيلات مسكن و وام مي داند و اضافه مي كند: «تسهيلاتي هم براي فرزندان كاركنان مهاجر درنظر گرفته شده است كه اين مسئله با همكاري وزارتخانه هاي آموزش عالي و آموزش وپرورش ميسر مي گردد.»
فروزنده خاطرنشان مي كند: «در عين حال هم اكنون كار گروهي به رياست معاون اول رئيس جمهور تشكيل شده است كه براي تسهيل انتقال كارمندان و غيركارمندان به خارج از تهران برنامه ريزي كند تا با ارائه تسهيلات به راحتي منتقل شوند.»
وي مي گويد: «همچنين مقرر شده است وزارت مسكن و شهرسازي رقم تسهيلات مسكن براي مهاجران را متناسب با منطقه و شرايط آن منطقه اعلام كند.»
تعديل جمعيت تهران اقدامي زمان بر
به اعتقاد كارشناسان مسائل شهري، خروج 5ميليون نفر از تهران و به طوركلي مهاجرت را در برنامه هاي كوتاه مدت نمي توان پيش بيني كرد. باتوجه به اينكه يكي از زمينه هاي لازم براي مهاجرت، اشتغال مي باشد، مسئولان بايد راهكارهاي جدي تري براي حل اين مشكل در شهرستان ها بيانديشند، چون بيشترين دلايل مهاجرت همين مسئله ذكر شده است. در اين مورد كه آيا طرح پيشنهادي و مصوبه دولت براي انتقال از پايتخت به شهرهاي ديگر در چه صورتي عملي تر و موفقيت آميز خواهد بود، «حسن بيادي» نايب رئيس شوراي شهر تهران اين طور مي گويد: «بي ترديد تهران داراي بحران است و به ويژه به دليل بافت هاي فرسوده، در حاشيه خطر قرار دارد، ولي مردمي كه در تهران زندگي مي كنند، ريشه دار هستند و نبايد هر خانواده اي كه در تهران زندگي مي كند را به تنهايي ديد، چراكه هركدام داراي خانواده هاي وابسته ديگري هستند.»
بيادي در ادامه مي گويد: «مهاجرت شهروندان تهراني نياز به ايجاد بسترهاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي دارد.»
دكتر حمزه شكيب، استاد دانشگاه و رئيس كميسيون عمران شوراي شهر تهران نيز در اين خصوص به خبرنگار كيهان مي گويد: «جمعيت بالا براي شهرهاي بزرگ و پايتخت يك مسئله اجتناب ناپذير بوده و اين تنها مشكل تهران نيست و اغلب شهرهاي بزرگ دنيا مانند توكيو نيز با اين مسئله مواجه اند، و ما در شرايط فعلي فقط مي توانيم با برنامه ريزي دقيق جمعيت فعلي را ثابت نگه داريم و يا درصد كمي از آن را كاهش دهيم.»
وي با اشاره به اينكه شهرها يك بخش محدوده و يك حريم دارند، خاطرنشان مي كند: «واقعيت تهران به گونه اي است كه محدوده فعلي تهران حداكثر محدوده اي است كه مي تواند داشته باشد و براساس محدوده ضوابط شهرسازي نيز شعاع حريم بايد 3برابر شعاع محدوده باشد، اين درحالي است كه حريم شهر تهران تقريباً ازبين رفته و چيزي به عنوان حريم نداريم.»
رئيس كميسيون عمران شوراي شهر تهران نيز در ادامه با اشاره به اينكه تهران جذابيت هايي پيدا كرده كه برخي از آنها كاذب است و باعث شده تا قشرهاي مختلف كشور جذب اين شهر شوند و از قشر كارگر تا قشر دانشگاهي و تحصيل كرده به اين شهر مهاجرت كنند تصريح مي كند: «شرايط تهران به گونه اي است كه همه به مشكلات زندگي در آن واقف هستند، اما همه مشكلات را تحمل كرده و معمولاً اين مهاجرت را انجام مي دهند و حضور خود در تهران را نقطه عطفي مي دانند.»
وي با تأكيد بر اينكه بايد طرحي تهيه شود تا براساس آن توزيع نرمال جمعيتي در كشور داشته باشيم، مي گويد: «فرايند توزيع ثروت و دانش، مراكز سياسي و فرهنگي، مراكز دانشگاهي و پزشكي حتي مدارس آموزش و پرورش و كارهاي نرم افزاري و سخت افزاري بايد به گونه اي باشد كه جمعيت به صورت يكنواخت توزيع شود.»
شكيب با بيان اينكه تعديل جمعيتي تهران اقدامي زمان براست مي گويد: «بايد برنامه ريزي و تدابير دقيقي انديشيده شود و همه زوايا را در نظر گرفت تا در يك افق به اين هدف برسيم و در مرحله اول سعي كنيم جمعيت تهران را ثابت نگه داريم و بعد از مدتي يك درصد قابل قبولي از جمعيت را متعادل كنيم تا شوك منفي نيز به جامعه وارد نشود.»
جلوگيري از مهاجرت به تهران ديرهنگام، اما ضروري
«آمار نشان مي دهد هر ساله حدود 240 هزار نفر به تهران بزرگ وارد مي شوند كه در اثر آن شهركهاي اقماري نيز تحت تاثير وضعيت اقتصادي روز به روز بزرگتر مي گردند و از طرف ديگر نيز حدود 100 هزار نفر از تهران خارج مي شوند، به عبارت ديگر هر ساله 140 هزار نفر مهاجر به جمعيت تهران بزرگ اضافه مي شود.»
دكتر محمد عليزاده جامعه شناس در گفت وگو با گزارشگر كيهان ضمن بيان مطلب فوق و با اشاره به اينكه سياست اتخاذ شده فعلي براي جلوگيري از مهاجرت به تهران ديرهنگام، اما ضروري است و پيش بيني رقم 5 ميليون براي خروج از تهران نيز بسيار سنگين است مي گويد: ايده خروج مردم از تهران زماني مي تواند كارآمد باشد كه ساز و كارهاي مناسب و زمينه هاي انگيزشي براي حركت اين جمعيت از تهران فراهم شود و اين انگيزش نبايد در شهرهاي مركزي باشد كه آنها هم در حال حاضر با مشكلاتي شبيه تهران مواجه هستند و بايد تمركز بر شهرهاي مياني و كوچك باشد.»
اين جمعيت شناس با اشاره به اينكه برخي از اين سازوكارها تامين مسكن و اشتغال است بر مصوبه دولت و تشويق هاي صورت گرفته در اين زمينه تاكيد مي كند و مي گويد: «براي اشتغال فعال بدنه كارگري، نياز به اين است كه در شهرها سرمايه گذاري انجام شود و فعاليتهاي عمراني و اقتصادي رونق بگيرد تا اين قشر به صورت فعال به كار گرفته شوند و اين كار نياز به يك برنامه بلندمدت دارد.»
وي در ادامه مي گويد: «براي متعادل كردن جمعيت تهران حدود 2 ميليون نفر به عبارت ديگر 500 هزار خانوار از تهران بايد خارج شوند و در ديگر نقاط كشور ظرفيتهاي اقتصادي براي مهاجرت اين تعداد به وجود آيد و براي قدم اول، دستگاه هايي كه نيازي براي بودن آنها در تهران نيست بايد از پايتخت خارج شود. مثل وزارت جهاد كشاورزي يا سازمان حفاظت از جنگلها و مراتع كشور.»
وي با اشاره به اينكه مهاجرت معكوس حاصل دو اتفاق تجمع و تمركز امكانات در پايتخت و مشكلات زيرساختي در استانهاي مهاجر فرست (مناطق محروم) است مي گويد: «از اين رو دولت بايد در اين استانها تسهيلات بيشتري همچون افزايش سهم اين استانها در محل توليد ناخالص داخلي، افزايش سهم بودجه هاي عمراني، اعمال سياستهاي تشويقي و ارائه معافيت هاي مالياتي براي استقرار صنايع و بخش هاي اشتغالزا در اين استانها اختصاص دهد.»
وي مي گويد: «اين بايد و نبايدها در حالي براي استانهاي مختلف مطرح مي شود كه سهم استان تهران از توليد ناخالص ملي 27 درصد و اعتبار استان از محل بودجه عمراني دولت 70 درصد اعلام مي شود به همين خاطر اعمال سياست هاي تشويقي از سوي دولت در استانهاي مهاجر فرست مي تواند زمينه حضور بيشتر سرمايه گذاران در اين استانها را فراهم آورد.»
افزايش جمعيت تهران و سياستهاي غلط دولتهاي گذشته
دكتر طيبه صفايي نماينده مردم تهران و نايب رئيس كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس در گفت وگو با خبرنگار كيهان با اشاره به اينكه افزايش جمعيت در تهران بزرگ ناشي از سياستهاي غلطي است كه در گذشته صورت گرفته است، مي گويد: «توزيع نابرابر توسعه در سطح استانها، ناديده گرفتن آمايش سرزمين و تمركز و اجتماع تمام امكانات در سطح شهر و استان تهران همچنين توزيع نامتناسب بودجه در كشور مهمترين دلايل مهاجرت بي رويه به تهران است ضمن اينكه نقش رسانه ملي و تبليغات صورت گرفته در مورد جاذبه هاي كاذب تهران را هم نمي توان ناديده گرفت.»
وي با اشاره به اينكه مخاطبان صدا و سيما تمام كشور مي باشند مي گويد: «عملا در فيلمها، سريال ها و برنامه هاي تلويزيوني شاهد اين مسئله هستيم كه تمام لذتها، مواهب و امكانات در تهران ترسيم مي شود، رسانه ملي در اين پيام رساني به مردم راه خطا رفته است چون ايده آل ها را در كشور به حضور در تهران منوط مي كند، از اين رو برخي از مردم فكر مي كنند تهران مدينه فاضله و شهر آمال و آرزوهاست، لذا علي رغم تمام سختي ها باز زندگي در تهران را ترجيح مي دهند.» دكتر صفايي با اشاره به سياست رئيس جمهور در خصوص برنامه ريزي براي خروج جمعيت 5 ميليوني از تهران به مناطق مختلف مي گويد: «تشويق و انگيزه و فراهم نمودن امكانات در استانها و شهرهاي ديگر كشور از مهمترين راهكارهاي مؤثر در مهاجرت معكوس به شمار مي آيد، ضمن اينكه نبايد از اين مسئله غافل شد كه براي محقق شدن اين امر بايد دست به دست هم دهيم و به مهاجران اين اطمينان و اعتماد را بدهيم كه حمايتهاي مسئولان در تمام شرايط است و مقطعي نمي باشد.»
گزارش

 

(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14