اولين ها در فلسطين

¤ اولين بنيانگذار جنبش مقاومت اسلامي فلسطين (حماس):
جنبش حماس در سال 1987 و پس از شدت گرفتن انتفاضه اول در دسامبر 1987 توسط شيخ احمد ياسين پايه گذاري شد.
¤ اولين رهبر حماس كه بازداشت شد:
عبدالعزيز رنتيسي اولين رهبر حماس بود كه پس از آغاز انتفاضه اول فلسطين بازداشت شد.
تاريخ تشكيل اولين سازمان فلسطيني:
سازمان آزادي بخش فلسطين (ساف) اولين سازمان فلسطيني است كه در 26 ژوئن 1964 طي يك نشست عربي تشكيل شد و ياسر عرفات به عنوان رئيس كميته اجرايي ساف انتخاب شد.
اولين جنگ اعراب و صهيونيست ها:
اولين جنگ اعراب و صهيونيست ها در نوامبر 1947 قبل از تأسيس رژيم صهيونيستي بين پنج كشور عربي، مصر، سوريه، اردن، عراق، لبنان و صهيونيست ها اتفاق افتاد.
اولين معاهده صلح اعراب و اسرائيل:
پيمان كمپ ديويد اولين قرارداد صلح بين اعراب و اسرائيل است كه بين انورسادات رئيس جمهور وقت مصر و مناخيم بگين نخست وزير وقت اسرائيل در تاريخ 17 سپتامبر 1978 و با حضور جيمي كارتر رئيس جمهور وقت آمريكا در كاخ سفيد به امضا رسيد.
اولين مقاومت حماس عليه اسرائيل:
حماس اولين مقاومت و عمليات خود عليه رژيم صهيونيستي را در سال 1987 يعني تقريبا 40 سال بعد از تأسيس رژيم صهيونيستي و 20 سال پس از اشغال كرانه باختري و غزه شروع كرد.
اولين انتفاضه فلسطين:
انتفاضه اول فلسطين در دسامبر 1987 پس از آنكه يك راننده كاميون اسرائيل چند شهروند فلسطيني را در فلسطين اشغالي به شهادت رساند رخ داد.
اولين عمليات شهادت طلبانه:
اولين عمليات شهادت طلبانه در ششم آوريل 1994 در جنوب حيفا بود كه حماس طي اين عمليات 9 اسرائيلي را به هلاكت رساند.
اولين اسير زن فلسطيني:
فاطمه برناوي اولين زن فلسطيني است كه در سال 1967 اسير شد وي پس از كار گذاشتن بمبي در سينماي تل آويو بازداشت شد.
اولين زن شهادت طلب:
«وفا ادريس» اولين زن شهادت طلب فلسطيني بود كه در يك عمليات شهادت طلبانه در خيابان يافا به شهادت رسيد و يك صهيونيست را به هلاكت رساند و 90 نفر را زخمي كرد.
اولين كشوري كه پرچم اسرائيل را پايين كشيد:
جمهوري اسلامي ايران اولين كشوري است كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران پرچم رژيم صهيونيستي را پائين كشيد و پرچم فلسطين را به جاي آن برافراشت.
اولين كشور عرب كه تل آويو را به رسميت شناخت:
مصر اولين رژيم عربي بود كه موجوديت رژيم صهيونيستي را به رسميت شناخت.
اولين فرمانده زن در تاريخ مبارزات فلسطين:
دلال مغربي اولين فرمانده زن در تاريخ مبارزاتي مردم فلسطين بود. وي در سن 20 سالگي به همراه حدود 10 نفر از همسالان خود يكي از جسورانه ترين عمليات هاي استشهادي عليه رژيم صهيونيستي را رهبري كرد و شماري از صهيونيست ها را به هلاكت رساند.
اولين حمله صهيونيست ها به مسجدالاقصي:
در تاريخ 18 اوت 1969، 25 صهيونيست مسجدالاقصي را محاصره كردند و سه روز بعد يك يهودي اسرائيلي مسجدالاقصي را به آتش كشيد.
¤ اولين تبادل اسيران فلسطيني:
اولين تبادل اسيران در تاريخ 16 ژوئيه 1968 و پس از آنكه اعضاي ساف يكي از هواپيماهاي اسرائيلي كه حامل 112 مسافر بود را ربودند انجام گرفت. طي اين عمليات 20 نفر از اسيران فلسطيني در ازاي مسافران ربوده شده آزاد شدند.
¤ اولين انتخابات پارلماني فلسطين:
اولين انتخابات پارلماني فلسطين در سال 1996 برگزار شد و جنبش مقاومت اسلامي فلسطين اين انتخابات را تحريم كرد.
دومين انتخابات پارلماني فلسطين نيز 25 ژانويه 2006 ميلادي مطابق با پنجم بهمن 1384 هجري شمسي پس از 10 سال از انتخابات دوره اول پارلمان، در حالي برگزار شد كه جنبش حماس با كسب تعداد 76 كرسي از مجموع 132 كرسي پارلمان به پيروزي چشمگيري در صحنه سياسي فلسطين دست يافت.
¤ اولين شكست رسمي رژيم صهيونيستي:
14 ژانويه 1985- در اين تاريخ اسراييل اولين شكست رسمي خود را در لبنان تجربه كرد و با عقب نشيني از باريكه كمربند امنيتي و خروج از شهر صيدا، حزب الله رسما اعلام موجوديت كرد.
منبع: خبرگزاري قدس

انتفاضه سوم مردم فلسطين در راه است 62 سال اشغالگري

فريده شريفي
روزنامه صهيونيستي ها آرتص به مناسبت شصت و دومين سال تأسيس رژيم صهيونيستي در سرزمين هاي اشغالي نوشت. متأسفانه اسرائيل در شصت و دومين سال تأسيس خود گرفتار آن چنان برزخ سياسي، امنيتي و اخلاقي شده است كه به يقين دليلي براي برگزاري جشن نيست.
اين روزنامه افزود، اسرائيل در عرصه جهاني هيچگاه تا به اين حد منزوي نبوده است و مردم جهان تا بدين حد از اين رژيم بيزار و متنفر نبوده اند. در ادامه اين مطلب آمده است، امنيت داخلي اسرائيل در معرض خطر است و با گذشت زمان تهديدها بيشتر مي شود و احساسات ضد يهودي در حال افزايش است، اين مسئله نشان مي دهد كه اسرائيلي ها هيچ محبوبيتي در سراسر جهان ندارند و همه جا با تهديد، تعقيب و تنفر همراه مي شوند.
در مقاله اي ديگر در اين روزنامه خطاب به بنيامين نتانياهو نخست وزير اين رژيم نوشته شده است، «شما يك فرد نفرت انگيز هستيد، رئيس جمهور آمريكا از شما متنفر است، وزيرخارجه آمريكا از شما متنفر است، رهبران عربي از شما متنفر هستند، افكار عمومي در غرب و شرق از شما متنفرند، رهبر مخالفان از شما متنفر است، همكاران من از شما متنفر هستند، دوستان من از شما متنفر هستند، محيط اجتماعي از شما متنفر است... با اين همه تنفر و انزجار چه خواهيد كرد؟!»
در بخش ديگري از اين مقاله آمده است، ... اسرائيل گرفتار گرداب اشغالي است كه 43 سال قبل در آن غرق شد، آقاي نخست وزير شما مسئول اين حادثه هستيد و با اقدامات خودكاري خواهيد كرد كه اسرائيلي ها در اين باتلاق بيشتر
فرو روند...
نويسنده در پايان مقاله خود به نتانياهو يادآوري مي كند، قرن 21 زمان از بين رفتن صهيونيسم است، هيچ كس بهتر از شما نمي داند كه حتي ابرقدرت ها نيز نمي توانند در مقابل مقاومت ايستادگي كنندو اسرائيل آسيب پذير هم بالاخره در مقابل قدرت مقاومت سر تسليم فرود خواهد آورد.
در واقع اوضاع اسرائيل پس از 62 سال اشغالگري آن چنان متلاطم است كه هر لحظه امكان سقوط اين رژيم اشغالگر وجود دارد.
موفقيت عملي صهيونيست ها در حفظ موجوديت خود و اشغال سرزمين ديگران با تكيه بر توجيهات ديني، تاريخي و پوشش هاي اخلاقي ميسر نشده و شرايط به گونه اي رقم خورده كه اين اقدامات استعمارگرانه و توسعه طلبانه بالعكس تيشه به ريشه صهيونيست ها زده و موجبات زوال آنها را فراهم آورده است.
در حال حاضر همگان در سرزمين هاي فلسطيني سنگ در دست گرفته و با دشمنان صهيونيستي مبارزه مي كنند.
كودكان فلسطيني كه تنها سلاح دفاعي آنها سنگ است با ارتش صهيونيستي كه از جديدترين فناوري ها و ابزارهاي جنگي بهره مي برد در نبرد هستند. افكار عمومي جهان و حتي نزديكان رژيم صهيونيستي بر اين باورند كه افزايش روزافزون درگيري ها و تنش ها وهمچنين اقدام اسرائيل در ارائه چهره غيرانساني از خود در منطق نفي موجوديت ملت فلسطين و نقض حقوق آنان از جانب صهيونيست ها نهفته است.
بدون ترديد بحران صهيونيستم از آنجا شروع شد كه جامعه جهاني روزبه روز نسبت به مشروع بودن مبارزه فلسطيني و مقاومت براي احقاق حقوق خود آگاهي يافت و متقابلاً موجوديت نامشروع رژيم صهيونيستي به زير سوال رفت.
اسرائيل مي داند كه به محض شناسايي موجوديت فلسطين به عنوان يك كشور و ملتي ريشه دار، ناچار به بازنگري در تاريخ پيدايش خود خواهد شد و آنگاه بسياري از حقايق روشن خواهد شد.
صهيونيست ها مي دانند كه شناسايي موجوديت ملت فلسطين به معني ارتكاب جنايات بي شماري از جانب اسرائيلي ها در حق مردم فلسطين است كه همچنان ادامه دارد و صلح تنها با تصحيح خطاها و اشتباهات گذشته محقق مي شود چيزي كه اسرائيل هرگز به آن تن نمي دهد. انتفاضه نخست مانند ضربه اي بر پيكره پوشالي رژيم صهيونيستي بود و دفاعيات ايدئولوژيك و سنتي صهيونيست ها را نقش بر آب كرد و بزرگترين بحران را در تاريخ اسرائيل به وجود آورد و براي نخستين بار اين سؤال مهم را مطرح كرد كه اسرائيل و صهيونيسم به طور عام چگونه با اين اقدامات و تجاوزگري ها مي خواهند به حيات دروغين خود ادامه دهند؟
صهيونيست ها در صدد برآمدند كه موجوديت ملت فلسطين را انكار كنند و با اخراج فلسطينيان و افزايش شهرك سازي ها موجوديت نامشروع خود را در منطقه به اثبات برسانند در حالي كه اين سياست نتيجه عكس داد و نه تنها مخالفت افكار عمومي منطقه و جهان را به دنبال داشت بلكه در درون اسرائيل مشكلات و بحران هاي جدي به وجود آورد كه موجوديت اين رژيم را زير سؤال برد.
در واقع صهيونيست ها گزينه اي را انتخاب كردند كه با تاريخ و تمدن ملت فلسطين، جهان عرب و مسلمانان كاملا تناقض دارد و قلعه محكمي ساختند كه فقط با جنگ، قتل، كشتار و خونريزي مردم مظلوم مي توانند آن را حفظ كنند و اين اقدام عملا پروژه صهيونيستي و مراكز قدرت داخلي و خارجي را با پروژه توسعه طلبانه غربي ها در يك تنش و چالش آشكاري رودرروي يكديگر قرار داد. چيزي كه مقامات آمريكايي و اروپايي بي پرده درباره آن صحبت كردند تا جايي كه «برژينسكي» مشاور امنيت ملي در دولت جيمي كارتر و يكي از تحليلگران مسائل استراتژيك آمريكا در مقاله اي در روزنامه «كريستين ساينس مانيتور» منتشر كرد
(22 مارس 2010) گفت، شهرك سازي صهيونيست ها در بيت المقدس صداقت واشنگتن را زير سؤال برد و باعث تحريك مسلمانان براي مقابله با غرب شد و ثبات و امنيت منطقه را تهديد كرد به نحوي كه اكنون زندگي نظاميان آمريكايي و غربي مستقر در افغانستان و عراق در معرض خطر است.
وي همچنين اظهار داشت، ادامه اقدامات توسعه طلبانه و تجاوزكارانه رژيم صهيونيستي باعث تقويت حماس در منطقه خواهد شد و نهايتاً خطرات جدي صهيونيست ها را در بر خواهد گرفت.
در همين حال تحليلگران سياسي منطقه معتقدند تنها راه مقابله با سياست هاي زورگويانه و قلدرمآبانه رژيم صهيونيستي در منطقه تحقق انتفاظه ديگر يا به عبارت بهتر انتفاضه سوم است.
به اعتقاد آنان انتفاضه سوم بازگشت به اصل و جوهر درگيري هاست چرا كه گذشت زمان نشان داده كه گفت وگوهاي سازش، صلح و... بيهوده است و سران عرب نه تنها به فكر مردم فلسطين نيستند بلكه در تحقق اهداف رژيم صهيونيستي براي سركوب فلسطيني ها مشاركت و همكاري هم مي كنند.
انتفاضه سوم فلسطين پايان دادن به سراب هاي سازش است، بازگشت به ميثاق ملي فلسطين است و اينها ارزش هايي بودند كه در انتفاضه اول و دوم نيز وجود داشت، اما مانورها و برتري اشخاص نالايق و همچنين قرار دادن سلاح به عنوان وسيله اي براي ترساندن ملت و گسترش هرج و مرج باعث شد كه اين ارزش ها مختل شوند.
در انتفاضه قبل كساني بودند كه با صهيونيست ها معامله كردند و ملت را فريب دادند و از اعتماد آنان سوءاستفاده كردند.
از اين حوادث بايد براي وقوع انتفاضه بعدي درس عبرت گرفت و اين كار با آگاهي، بيداري و اعتقاد به مقاومت صورت مي گيرد.
ملت هميشه بيدار فلسطين مي داند كه تنها مقاومت قدرت مقابله با زورگويان اشغالگر را دارد و ديگر كشورهاي عربي براي آزادي مردم فلسطين گام برنمي دارند.
بنابراين، انتفاضه سوم فلسطين اقدامي ملي و فراگير در فلسطين خواهد بود كه مي تواند در تمام فلسطين خيزش ايجاد كند و ملت فلسطين را با اتكا به وحدت ملي و اعتقاد به مقاومت به پيروزي برساند.

حقايق پنهان 11 سپتامبر

«كريستوفر بولين» روزنامه نگار آمريكايي با انتشار مقاله اي تحت عنوان «حادثه 11سپتامبر كار صهيونيست ها بود» در پايگاه خبري «ربل نيوز» اظهار داشت، حاميان اسرائيل با نفوذ در سطوح مختلف دولت آمريكا مانع از افشاي حقايق پشت پرده حملات 11سپتامبر شدند.
اين روزنامه نگار به مقايسه بين عملكرد مقامات قضايي و انتظامي آمريكا و شيخ نشين دبي در مواجهه با دو واقعه تروريستي 11 سپتامبر و ترور «محمود المبحوح» فرمانده ارشد نظامي جنبش مقاومت اسلامي فلسطين (حماس) پرداخت و اظهار داشت، وزارت دادگستري آمريكا عمدا سعي كرد كه اسناد حملات 11سپتامبر را نابود كرده و حقايق را كتمان كند.
كريستوفر بولين با اشاره به اينكه هدف از قتل محمود المبحوح درست به مانند حملات 11 سپتامبر، ايجاد جنگي جديد در منطقه است؛ افزود قتل يكي از فرماندهان شاخه نظامي «حماس» توسط موساد يكي ديگر از اقدامات تحريك آميزي بود كه توسط رژيم صهيونيستي، صورت گرفت. تحركات تحريك آميز رژيم صهيونيستي در كرانه باختري و قدس براي روشن كردن آتش مناقشه در منطقه صورت مي گيرد و بدين ترتيب اسرائيلي ها اجازه پيدا مي كنند كه خشونت را تشديد كنند و اين نوع اقدامات غيرمشروع و بسيار خطرناك هستند، بنابراين دولت آمريكا و تمام جهان بايد تلاش خود را به كار گيرند تا جلو اين تحركات را بگيرند.
اين روزنامه نگار واكنش مطبوعات منطقه را تاييدي بر تئوري خود عنوان كرده و اضافه كرد روزنامه هاي منطقه نيز به اين عقيده اتفاق نظر دارند كه اسرائيل سعي دارد منازعات را در منطقه تشديد و از جنگ به نفع خويش بهره برداري كند. در اين باره بولين به سرمقاله مجله القدس فلسطين اشاره كرده و مي نويسد، ترور فرمانده ارشد حماس و تجاوز گستاخانه به ساحت مقدس مسجدالاقصي و حمله به نمازگزاران فلسطيني بخش هايي از سناريوي اسرائيل براي بلعيدن فلسطين و به آتش كشيدن منطقه است...
وي با تشريح ترور المبحوح مي افزايد، حداقل دو نفر از تروريست هايي كه به جرم ترور المبحوح تحت تعقيب پليس دبي هستند بلافاصله پس از ترور وارد آمريكا شدند، يكي از مظنونين با پاسپورت جعلي انگليسي در 14 فوريه وارد آمريكا شد و ديگري با پاسپورت ايرلندي در 21 ژانويه وارد اين كشور شده است، اين در حالي است كه دولت آمريكا هيچ اقدامي براي دستگيري تروريست ها انجام نداده و نخواهد داد.
اين روزنامه نگار آمريكايي اظهار مي دارد، درس هاي زيادي مي توان از ماجراي قتل فرمانده نظامي حماس در دبي فرا گرفت، اطلاعات تهيه شده توسط مقامات دبي در مورد ترور المبحوح به جهانيان نشان داد كه نيروي پليس اين شيخ نشين عربي از نظر تكنولوژيكي كاملا كارآمد و حرفه اي است و اطلاعات معمولي كه در مورد اين ترور فراهم كرد بسيار جامع تر از اطلاعاتي بود كه پليس فدرال آمريكا در مورد 11 مظنون به هواپيماربايي در حادثه 11سپتامبر ارائه كرده بود.
حادثه اي كه به كشته شدن 3000نفر از شهروندان آمريكايي منجر شد.
اين نويسنده افزود: سوال اساسي اينجاست كه آيا پليس دبي حرفه اي تر از پليس آمريكا عمل مي كند يا حقايق پشت پرده اي وجود دارد كه نيروهاي امنيتي آمريكا در مواجهه با جنايت هاي اسرائيل خواهان افشاي آن نيستند.
بولين با اشاره به دست داشتن رژيم صهيونيستي در هر دو واقعه تروريستي ذكر شده افزود، قتل المبحوح درست به مانند واقعه تروريستي 11 سپتامبر است و كاملا واضح است كه توسط موساد انجام گرفته است. در هر دوي اين وقايع اسنادي وجود دارند كه نشان مي دهند اسرائيل نيز در ماجرا دخيل بوده است. در پرونده قتل المبحوح مقامات دبي اطلاعات مشروحي ارائه كرده و يك تلاش بين المللي را آغاز كردند تا هويت و مكان اختفاي مظنونين را شناسايي كنند. اما در تحقيقات پس از 11سپتامبر كه به رياست «مايكل چرتوف» اسرائيلي تبار و مقام وزارت دادگستري آمريكا انجام شد، مدارك حياتي نابود شدند و مظنونين كليدي اجازه يافتند كه به اسرائيل پرواز كرده و از پيگرد مصون باشند.
وي اضافه كرد وزارت دادگستري آمريكا و پليس فدرال برخلاف پليس دبي، هنگام تعقيب جنايتكاران اسرائيلي تبديل به سگ هايي مي شوند كه پارس نمي كنند.
اين روزنامه نگار آمريكايي تصريح كرد، صدها هزار صهيونيست تصميم گرفته اند كه اسرائيل را ترك و در آمريكا ساكن شوند. اغلب آنها ترجيح مي دهند كه زندگي راحت خود در اين كشور را رها نكنند و به همين دليل خود را قويا ملزم به حمايت و دفاع از رژيم صهيونيستي مي دانند.
بولين در بررسي علت وابستگي صهيونيست هاي مقيم آمريكا به اسرائيل مي نويسد صهيونيست هاي آمريكا براي عمل به التزام خود به اسرائيل، صدها سازمان تأسيس كرده اند تا براي حمايت از رژيم صهيونيستي در فلسطين كمك هاي مالي جمع آوري كنند. اين سازمان ها تحت لواي يك سازمان مادر به نام «آژانس يهود» جمع شده اند. آژانس يهود و سازمان صهيونيسم جهاني دو بخش يك نهاد صهيونيستي هستند كه در آمريكا و ساير نقاط جهان فعاليت مي كند. آژانس يهود سازماني صهيونيستي بود كه در سال 1948 و زماني كه اسرائيل در فلسطين تشكيل شد تبديل به اسرائيل گرديد و «بن گوريون»، رئيس اين آژانس نيز اولين نخست وزير اسرائيل شد.
بولين فعاليت هاي آژانس يهود و رابطه آن با موساد را چنين تشريح مي كند: آژانس يهود كه مقر فرماندهي اش بعد از جنگ جهاني دوم به شهر نيويورك نقل مكان كرد، گروهي به نام هاگانه شبه نظاميان صهيونيست در فلسطين، تشكيل داد. علاوه بر اين، گروه تروريستي ديگري به نام «ايرگون» و همچنين «لهي»- به معني «گروه خشن»- تشكيل گرديدند، آژانس يهود با استفاده از اين گروه ها «موساد را در سال 1938 بنا نهاد تا مهاجرين يهودي و سلاح را به صورت قاچاق وارد فلسطين كنند. آژانس يهود و موساد با همكاري يكديگر هزاران يهودي را به صورت غيرقانوني از يمن، عراق، مصر و اروپا وارد فلسطين اشغالي كردند. آژانس يهود و موساد پس از تأسيس رژيم صهيونيستي به همكاري خود ادامه دادند تا يهوديان بيشتري را وارد قلمرو رژيم صهيونيستي كنند. صهيونيست هاي تندرويي كه هم اكنون بر اسرائيل حكومت مي كنند جنگي را در جبهه جمعيت آغاز كردند كه از همان ابتدا در آن شكست خوردند جمعيت اعراب در اطراف آنها به سرعت در حال افزايش است در حالي كه بسياري از اسرائيلي ها در حال ترك فلسطين اشغالي هستند. «آريل شارون»، نخست وزير سابق اسرائيل در سال 2001، روياي مهاجرت يك ميليون يهودي از آمريكا به اسرائيل را در سر مي پروراند. وي براي دستيابي بدين آرزو همكاري نزديكي با آژانس يهود داشت.
نويسنده اين مقاله با اشاره به تلاش اسرائيل براي راندن اعراب از سرزمين شان مي افزايد، بنيامين نتانياهو نخست وزير كنوني، يك افراطي خطرناك است كه در روز حملات 11سپتامبر گفته بود اين واقعه براي روابط اسرائيل و آمريكا «بسيار خوب» خواهد بود. نتانياهو علنا از اخراج دسته جمعي فلسطيني ها از سرزمين هاي اشغالي حمايت كرده و گفته مي توانيم اعراب را به طور دسته جمعي از مناطق اشغالي اخراج كنيم. «وي بعدها نيز اعلام كرد: «من هنوز هم باور دارم كه فرصت هايي براي اخراج تعداد زيادي از اعراب به وجود خواهد آمد.»
كريستوفر بولين در بخش ديگر از مقاله نشان مي دهد كه چگونه عوامل رژيم صهيونيستي در دولت آمريكا سعي كردند مانع از افشاي حقايق در مورد حملات 11سپتامبر شوند. وي مي نويسد: «كنت فينبرگ» مسئول «صندوق غرامت قربانيان 11سپتامبر» بود. وي به تنهايي مسئول توزيع در حدود هفت ميليارد دلار از پول ماليات دهندگان آمريكايي در ميان بازماندگان قربانيان حملات 11سپتامبر بود. 30 نفر از وكلاي شركت حقوقي وي و همسرش، در اين كار با وي همكاري مي كردند. ديان يكي از اعضاي اجرايي «بنياد يونايتد اسرائيل» و «فدراسيون يهودي واشنگتن» بود. وي همچنين يكي از اعضاي هيئت مديره آژانس يهود- سازمان مادر موساد- بود.
«مايكل چرتوف» نيز يكي از عوامل اصلي تحقيقات در مورد 11سپتامبر بود. بولين درمورد فعاليت هاي خيانت آميز اين فرد مي نويسد: تحقيقات مرتبط با حملات 11سپتامبر تحت كنترل مايكل چرتوف بود. پدر وي يكي از مأمورين موساد ويك خاخام ارتدوكس بود. چرتوف نابودي هزاران تن آهن به كار رفته در ساختمان هاي مركز تجارت جهاني را ناديده گرفت. اين فلزات مداركي بسيار با اهميت بودند كه به كشورهاي آسيايي فرستاده شدند تا در آنجا ذوب شوند. در حالي كه چرتوف اسناد 11سپتامبر را نابود مي كرد؛ دولت پزشك هايي را منصوب كرد تا براي خويشاوندان داغدار قرباني ها قرص ضدافسردگي تجويز كنند. كنت فينبرگ نيز نبرد خود را براي از پاي درآوردن خانواده هاي قربانيان آغاز كرد.
به اعتقاد بولين غرامت به خانواده قربانيان در حقيقت نوعي «حق السكوت» بود تا آنها را از شكايت و پيگيري ماجرا منصرف سازند. فينبرگ توزيع پول «صندوق غرامت قربانيان» را مشروط به اين مسئله كرد كه شركت هاي هواپيمايي و يا شركت اسرائيلي، مسئول امنيت فرودگاه ها را كه در واقعه 11سپتامبر درگير بود، تحت پيگرد قضايي قرار ندهند. بيش از 98 درصد خانواده ها اين شرايط را پذيرفتند. مبالغي كه به ديان فينبرگ و 30 وكيل پرداخت شد مشخص نيستند. مردم آمريكا بايد بدانند كه اين پول ها چگونه خرج شدند و چه كساني آنها را دريافت كردند.
فينبرگ با فعاليت هايش توانست 98 درصد از خانواده ها را قانع كند كه از فرايند تعقيب قضايي چشم پوشي كنند. كنت فينبرگ و آلوين هلرشتاين جنگي فرسايشي عليه خانواده قربانيان11 سپتامبر آغاز كردند. از ميان چند هزار خانواده اي كه عزيزانشان را در واقعه 11سپتامبر از دست دادند تنها 96خانواده تصميم گرفتند براي آشكار شدن حقايق 11سپتامبر به دادگاه شكايت كنند. بعد از سال ها كارشكني در دادگاه به غير از يك يا دو پرونده بقيه 96 پرونده همگي در بيرون از دادگاه حل و فصل شدند.
كريستوفر بولين در پايان مقاله اش تلاش فينبرگ براي كتمان حقايق را خيانتي به كشورش آمريكا و ناشي از سرسپردگي وي به اسرائيل دانسته و مي نويسد: كنت فينبرگ كت شلوار گرانقيمت مي پوشد: سيگار برگ كوبايي مي كشد؛ و با خودروي گرانقيمتش به خانه اش در مريلند مي رود. وي با استفاده از خلأهاي قانوني توانسته از پرداخت ماليات اجتناب كند. فينبرگ به همراه همسرش رياست نشستي صهيونيستي را برعهده داشتند كه در آن بنيامين نتانياهو، نخست وزير، و «ايهود باراك»، وزير دفاع اسرائيل، هم حضور داشتند. هر دوي اين افراد مظنون به دست داشتن در حملات 11سپتامبر هستند. تلاش فينبرگ براي پنهان نگه داشتن حقايق مرتبط با حملات 11سپتامبر ريشه در روابط وي با اسرائيل دارد. كنت فينبرگ به خاطر همدردي با قربانيان 11سپتامبر و يا به خاطر آمريكا در صندوق فعاليت نمي كرد. وي در آنجا بود تا به اسرائيل و موساد جنايتكار خدمت كند.
منبع: خبرگزاري فارس