(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 14 ارديبهشت 1389- شماره 19636

خط قرمزي بر مهاجرت هاي بي رويه مهاجرت از تهران؛ كي، كجا، چگونه؟- بخش پاياني



خط قرمزي بر مهاجرت هاي بي رويه مهاجرت از تهران؛ كي، كجا، چگونه؟- بخش پاياني

صديقه توانا
براساس نتايج مطالعات طرح سند مهاجرت معكوس، بيش از 70درصد مهاجرتها به استان تهران ناشي از مشكلات اقتصادي است.
اين ساده ترين و درعين حال بهترين نتيجه حاصل از بررسي ها در اين زمينه است. نگاهي به حاشيه هاي پايتخت- كه غالباً مهاجران و اقشار كم درآمد جامعه در آن ساكن هستند نشان مي دهد، مشكلات اقتصادي، بيكاري و فقدان درآمد و مسكن مهمترين شاخص هاي مؤثر در مهاجرت به استان تهران است. براساس نتايج اين طرح، استانهاي آذربايجان شرقي، همدان، اردبيل و زنجان به ترتيب بيشترين مهاجرين را به استان تهران دارند.
تهران با جذب 31درصد از كل مهاجران كشور در صدر شهرهاي مهاجرپذير است. با اين حال ايجاد جاذبه هاي لازم براي شهرهاي مبدأ سياستي است كه مي تواند در جلوگيري از ورود مهاجر به تهران نتيجه بخش باشد. همچنين تهران به لحاظ جابه جايي درون استاني نيز حائز اهميت است و 10درصد جمعيت آن مربوط به جابه جايي هاي درون استاني است.
براساس آخرين آمار، 22درصد جمعيت استان تهران مهاجران هستند كه در مدت سالهاي 75 تا 85 به تهران وارد شده اند و البته اين استان به ميزان 6درصد جمعيت خود، مهاجر به ساير شهرهاي كشور فرستاده است.
مهاجرت سال هاي 75 تا 85
دكتر شهلا كاظمي پور معاون پژوهشي مركز مطالعات جمعيتي آسيا و اقيانوسيه در گفت وگو با گزارشگر كيهان كمترين درصد ميزان مهاجر به نسبت جمعيت خود استان را در دهه هاي 75 تا 85 مربوط به استان سيستان وبلوچستان با حدود 5/3درصد و بيشترين آن را مربوط به استان قم با 5/13 درصد اعلام مي كند و مي گويد: «نسبت جمعيت مهاجر به كل جمعيت در استان تهران، 12درصد مي باشد.»
دكتر كاظمي پور نظرش را درمورد ميزان ظرفيت تهران براي پذيرش جمعيت اين طور بيان مي كند: «حد متناسب جمعيت براي يك شهر و حداكثر ميزان پذيرش جمعيت در يك فضاي قابل زيست، از مسائل مطرح در محافل علمي است و يك شهر با دارا بودن زيربناي قوي به دليل آلودگي محيط زيست، براي پذيرش جمعيت، محدوديت دارد و اين نكته كه نبايد شهرها اين قدر متورم شوند، سالهاست از سوي كارشناسان به مسئو لان تذكر داده شده است.» وي با اشاره به اينكه در دهه مذكور 12ميليون نفر جابه جايي جمعيت در سطح كشور صورت گرفته و 30درصد آن به سمت استان تهران بوده است، چنين مي گويد: «در همين سالها 17درصد مهاجر هم از تهران خارج شده اند، در صورتي كه جمعيت استان تهران 19درصد جمعيت كل كشور را تشكيل مي دهد و اين آمار به نسبت جمعيت خارج شده كمتر و وارد شده ها نيز 5/1برابر بيشتر بودند.»
طرح آمايش سرزمين
معاون پژوهشي مركز مطالعات جمعيتي آسيا و اقيانوسيه نيز در ادامه به طرح «آمايش سرزمين» به عنوان يكي از راهكارهاي مؤثر براي مهاجرت معكوس و جلوگيري از ورود مهاجر به تهران اشاره مي كند و در توضيحات بيشتري مي گويد: «طرح آمايش سرزمين يعني توزيع متناسب جمعيت با امكانات ميزان جمعيت مناسب در هر منطقه اي كه پيش بيني شده است و ما در اين طرح به برنامه ريزي يكپارچه و همه جانبه در سراسر كشور نياز داريم، لذا تا زمانيكه طرح آمايش سرزمين به صورت منسجم و دقيق مورد برنامه ريزي قرار نگيرد، هر نوع سياستي كه براي توزيع و پراكندگي جمعيت اتخاذ شود، بي حاصل است.»
دكتر كاظمي پور براي اجراي موفقيت آميز اين طرح پيشنهاد مي كند: «طرح آمايش سرزمين بايد در مقطع كوتاه تهيه گردد و همه مسئولان براي تحقق اين امر عزم را جزم نمايند و بصورت عادلانه و يكنواخت در تمام استانها توزيع امكانات كنند البته شايد در طول اجراي طرح بازخورد منفي هم ديده شود، اما با بررسي نكات مثبت و بازنگري در نقاط ضعف و منفي نيز مي توان بهترين نتيجه را از طرح مذكور دريافت كرد.»
وي اضافه مي كند: «مهاجرت معكوس و جلوگيري از ورود مهاجر به تهران مقوله اي است كه بايد همزمان مورد دقت نظر مسئولان قرار گيرد، چون در غير اينصورت شايد عده اي از تهران با سياستهاي تشويقي خارج شوند، اما از سوي ديگر عده اي بنا به دلايل اقتصادي و تأمين درآمد، روانه تهران و شهركهاي اقماري گردند، بنابراين بايد در مبدأ آنقدر جاذبه هاي توسعه وتشويق ايجاد شود تا اصلا مهاجرتي به تهران صورت نگيرد.»
معاون پژوهشي مركز مطالعات جمعيتي آسيا و اقيانوسيه با تأكيد بر اينكه شهري مانند تهران نبايد 50 سال رها مي شد، خاطرنشان مي كند: «تهران در بدو تأسيس شهري با 150 هزار نفر جمعيت بود، ولي بتدريج بزرگ شد و در اولين سرشماري كشور در سال 1335 جمعيت آن به 5/1 ميليون نفر رسيد و اين نشان مي دهد كه از گذشته گرايشي به سمت تهران به دلايلي مانند پايتخت شدن و تخصيص اعتبارات و تمركز واحدهاي سياسي و اداري وجود داشته است.»
وي با تأكيد بر اينكه جابه جايي جمعيتي يك مسئله اجتماعي است كه نبايد بدون برنامه ريزي رها شود، مي گويد: «اجراي روشهاي كنترل بر روي اين جابه جايي مستلزم بررسي جامعي است و در ابتدا بايد جلوي رشد مهاجرت را به تهران بگيريم. و كند كردن روند مهاجرت به سمت تهران، خود به مرور مشكل جمعيت تهران را برطرف مي كند»
مهاجرت معكوس، نيازمند تمركززدايي
در طول تاريخ هميشه مجموعه عواملي دست به دست مي دهند تا يك جمعيت انبوهي از روستاهاي كشور به سمت شهرستانها و از شهرستانها به سوي كلان شهرها و از آنجا به سمت پايتخت گسيل شوند. چنانچه مجموعه عوامل دافعه روستاها و شهرستانها به سوي پايتخت شناسايي و برطرف نشود و همزمان جاذبه هاي پايتخت هم مورد دقت نظر قرار نگيرد، روند مهاجرت از شهرهاي كوچك به سوي پايتخت ادامه دارد.
جواد آرين منش نماينده مردم مشهد و نايب رئيس كميسيون فرهنگي مجلس در گفت وگو با گزارشگر كيهان با اشاره به اينكه با اقدامات مقطعي و تصميمات موردي در يك زمان خاص، امكان تخليه جمعيت شهر تهران و مهاجرت معكوس به سمت شهرهاي كوچك و روستاها وجود ندارد، مي گويد: «حجم زيادي از مراكز علمي، آموزشي، مراكز تصميم گيري اداري، وزارتخانه ها و امكانات بهداشتي- درماني و خدماتي در تهران و كلان شهرها متمركز هستند كه در كنار آن صدها عامل و جاذبه ديگر هم وجود دارد كه تمام آنها باعث شده جمعيت ميليوني را به سوي خود جذب نمايد، لذا براي ايجاد بستر مناسب جهت مهاجرت معكوس، بايد برنامه ريزي همه جانبه اي از سوي تمام دستگاههاي دولتي، مراكز علمي و آموزشي و حتي بخش غيردولتي صورت گيرد و امكانات در شهرها و روستاها متمركز شود تا شاهد روند معكوس مهاجرت باشيم.»
دكتر منصور مظهري عضو هيئت علمي دانشگاه علوم پزشكي در گفت وگو با كيهان نقطه نظرات خود را در خصوص مهاجرت معكوس با اشاره به اينكه اين مهاجرت در تهران نيازمند تمركززدايي مي باشد، اين طور بيان مي كند: «اين بهترين راهكاري است كه براي رخ دادن پديده مهاجرت معكوس مي توان به آن اشاره كرد. در طراحي تهران تمركز سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي يك جا پيش بيني شده است كه بايد اين فشار از پايتخت برداشته و به شهرهاي نزديك منتقل شود و در نهايت روستاها و شهرهاي كوچك از نيازهايي كه اين سبدها جزو محاسن يك زندگي محسوب مي شود، فراهم گردد.»
دكتر مظهري مي گويد: «تمركززدايي در كنار از بين بردن دلايل مهاجرت در استانهاي مهاجر فرست (مناطق محروم) از راهكارهاي مناسب براي روي دادن مهاجرت معكوس است.»
دكتر مظهري در اين زمينه به كشور تركيه اشاره مي كند و مي گويد: «در بيشتر كشورهاي دنيا، تعبيري با عنوان دو پايتخت اتفاق مي افتد. مثلا در تركيه، آنكارا به عنوان بنيان سياسي و استانبول جايي براي مسائل اقتصادي و اجتماعي به حساب مي آيد. و البته اين اتفاق بايد اتفاقي جامع باشد، نه اينكه هر سازمان و ارگاني براي خود عمل كند. در واقع وزارتخانه ها و سازمانهاي درگير نبايد به صورت جزيره اي عمل كنند.»
فربه شدن پايتخت ها، عارضه كشورهاي
در حال توسعه
فربه شدن بيش از حد پايتخت صرفاً يك معضل داخلي نيست، بلكه عارضه اي است كه تقريبا قريب به اتفاق كشورهاي در حال رشد به آن مبتلا هستند. ضمن اينكه جريان مهاجرت از مناطق روستايي به مراكز كشور در جهان سوم يك معضل مشترك است.
سبحان محقق كارشناس و پژوهشگر مسائل توسعه در گفت وگو با گزارشگر كيهان با ذكر مثالي در خصوص مطلب فوق مي گويد: «اكنون همه كشور مصر در قاهره خلاصه مي شود و ما كشور السالوادور را در آمريكاي مركزي تنها در سانسالوادور مي شناسيم و همين عارضه را در كشورهايي مثل سوريه، گرجستان، قرقيزستان و الجزاير نيز مي توانيم مشاهده كنيم، اما اگر كشور از لحاظ اقتصادي شاخص توسعه يافتگي را در نظر بگيريم مثل شيكاگو، لس آنجلس سياتل تقريبا وزن همساني دارند و به يك ميزان ايجاد اشتغال مي كنند.»
وي در توضيح بيشتري براي علل چنين عارضه اي، عوامل متعددي را برمي شمارد و مي گويد: «به اعتقاد برخي از كارشناسان توسعه جهان سوم، كشورهاي صنعتي نوعاً با پايتختهاي كشورهاي در حال توسعه مراوده مي كنند و يا كشورهاي در حال توسعه نيز منابع اقتصادي و درآمدهاي نفتي و غيرنفتي خود را در مراكز و پايتختها توزيع مي نمايند.»
وي با اشاره به اينكه گروه ديگري از انديشمندان به توسعه ناهمگون در كشورهاي جهان سوم اشاره مي كنند مي گويد: «به اعتقاد اين دسته از كارشناسان، زيرساختهاي پايتختها مدرن تر از زير ساختهاي ساير مناطق مي باشد و همين مسئله باعث مي شود، كشاورزان، روستائيان و مردم شهرهاي كوچك به پايتختهاسرازير شوند. ضمن اينكه برخي از اقتصاددانان هم معتقدند نگاه مقامات كشورهاي جهان سوم صرفا به مسائل صنعتي و خدماتي است و توسعه كشاورزي در اين گونه كشورها ناديده انگاشته مي شود و لذا عقب ماندگي در بخش كشاورزي خود بخود زمينه مهاجرت فرزندان كشاورز و روستايي را به سمت شهرها فراهم مي آورد.»
وي مي گويد: «تك مركزي» بودن يك كشور به مثابه عارضه اي براي توسعه محسوب مي شود و كشورهاي توسعه يافته تنهادر پايتخت هايشان خلاصه نمي شود، بلكه شهرها و بنادر مختلفي در اين كشور ها وجود دارند كه از لحاظ اقتصادي هم وزن هستند.»
اين كارشناس با اشاره به اينكه بزرگترين معضل ايران پس از روي كارآمدن رژيم منحوس پهلوي، وابستگي درآمد مالي آن به نفت بوده است مي گويد: «البته پس از پيروزي انقلاب اسلامي تلاشهاي زيادي براي تنوع دادن به درآمدهاي اقتصادي كشور صورت گرفته است، اما نفت همچنان بخش اعظم درآمد ملي كشورمان را تشكيل مي دهد و از آنجا كه به لحاظ ساختار سياسي نظام جمهوري اسلامي «يوني تري» (تك مركزي) است، تصميم گيريهاي اساسي در مركز كشور يعني تهران صورت مي گيرد و همين مسئله باعث مي شود كه رسانه ها در تهران متمركز شوند و بيشتر زيرساختهاي اقتصادي، بهداشتي و تحصيلي هم در تهران متمركز گردند و لذا مردم براي اينكه بتوانند از مواهب زيرساختي تهران نيز بهره مند گردند، اقدام به مهاجرت مي كنند.»
وي نظرش را در مورد مصوبه دولت براي مهاجرت معكوس از تهران اين طور بيان مي كند: «گرايش رئيس جمهور محترم به سمت حاشيه هاي شهري استانهاي دورافتاده، روستاها و مناطق محروم است، هرچند اين نوع مديريت و گرايش بايد تقويت شود، ولي برخورد نهادينه با پديده حاشيه اي شدن روستاها و استانهاي دورافتاده نيازمند اتاق فكري است كه در آن متخصصان رشته هاي مرتبط با توسعه همفكري نمايند و توسعه همزمان مناطق روستايي و پايتخت را سازمان دهي كنند.»
محقق در ادامه ضمن مثبت خواندن تصميم رئيس جمهور به موانع موجود در اجراي اين مصوبه اشاره مي كند و مي گويد: «اقدامات ناتمام مشابه در دهه هاي قبل نشان مي دهد كه بروكراسي موجود مانع بزرگي در مسير اجراي طرح مذكور است، كه براي رفع اين مشكل و به عنوان نخستين قدم، ايجاد يك نظام اداري كارآمد ضروري به نظر مي رسد كه در اين نظام اداري هر فرد با توجه به تخصص، علاقه و تامين معاش در جايگاهي مشغول به كارشود. ضمن اينكه در اين مسير كوچك كردن دولت و وزارتخانه هاي تابعه و نهادهاي عمومي را هم نبايد ناديده گرفت.»
انتقال پايتخت از تهران، ضرورتي اجتناب ناپذير
به گفته كارشناسان، انتقال پايتخت كشورمان به نقطه اي ديگر امري اجتناب ناپذير و لازم و ضروري است. دكتر امان الله قرائي مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه هم در گفت وگو با گزارشگر كيهان در تأييد صحبتهاي اين كارشناس بر توجه بيشتر مسئولان به بخش كشاورزي تاكيد مي كند و مي گويد: «نيروي مكانيزه اي كه وارد روستاها شد، بيكاري را در جوامع روستايي بيشتر كرد و همين عامل باعث شد فرزندان كشاورزان به شهرهايي بزرگ مهاجرت نمايند و شهرها بدون خونريزي به تصرف روستائيان درآمد.»
دكتر قرائي مقدم مي گويد: «دولت اگر بتواند كارخانه ها را از تهران به بيرون و شهرهاي ديگر منتقل كند، براحتي مشكل مهاجرت برطرف مي گردد. ضمن اينكه انتقال پايتخت از تهران به يكي از استانهاي خوش آب و هواي كشور هم بايد در دستور كار جدي مسئولان قرار گيرد، تا در صورت وقوع هر نوع بحراني حداقل پايتخت كشور از خطر درامان بماند.»
مهندس حسن باقري رئيس سازمان مديريت بحران كشور در گفت وگو با گزارشگر كيهان با اشاره به اينكه در اين سازمان استان اصفهان، استان جايگزين پايتخت در صورت وقوع بحران در نظر گرفته شده است، خاطرنشان مي كند: «سازمان مديريت بحران كشور آمادگي لازم را در صورت مواجهه با هر نوع بحران احتمالي پيدا كرده است تا جائيكه در استان اصفهان اتاق ماهواره رادار براي پخش برنامه هاي صدا و سيما در صورت قطع برنامه از تهران در نظر گرفته شده است كه به اين ترتيب هيچ برنامه اي قطع نخواهد شد و اطلاع رساني كامل صورت مي گيرد و در مجموع در سازمان مديريت بحران كشور، تمام تصميم گيريهاي لازم جهت جايگزيني پايتخت صورت گرفته است و در اين مورد جاي هيچ نگراني نيست.»
گزارش روز

 

(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14