(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 19 ارديبهشت 1389- شماره 19640

چرخه حمل و نقل كالا نياز به روغنكاري دارد كاميون داران و عبور ازجاده پر پيچ و خم مشكلات -بخش نخست



چرخه حمل و نقل كالا نياز به روغنكاري دارد كاميون داران و عبور ازجاده پر پيچ و خم مشكلات -بخش نخست

حسن آقايي
رانندگان حمل ونقل جاده اي، ايرانگرداني هستند كه از يك سو چرخ دنده هاي اقتصاد كشور را روغنكاري مي كنند و از ديگر سو هر آنچه كه يكايك جامعه نياز و مصرف دارد را تامين مي كنند.
مردان جاده هاي كشور از دل شب هاي سرد زمستان و گرماي طاقت فرساي تابستان عبور مي كنند تا چرخ زندگي خودشان را نيز بگردانند. اينان در طول سال در جاده ها صدها دنده عوض مي كنند و پدال گاز را مي فشارند تا زمان دوري از خانواده شان را، كوتاه كنند و بار را به سلامت و به موقع به مقصد برسانند.
اما يك راننده كهنه كار مي گويد هر استارت به كاميون سه هزار تومان خرج دارد سه هزار كيلومتر رفت و برگشت دو حلقه لاستيك عمرش به سر مي رسد. اينها به اضافه مشكلات كار، آسايش فكري راننده و خانواده اش را مي گيرند اما باز دغدغه هاي مخارج و قسط ماشين و تحصيل دانشگاهي بچه ها و ... سر راه آدم سبز مي مانند.
در اين سري گزارش جداي از واكاوي
چند و چون سريال مشكلات رانندگان، چند تا خاطره هيجان بار رانندگان بازگو مي شود. مثلا راننده اي كه حدود 1200 كيلومتر در اثر عيب در پمپ باد ترمز، با ترمز 20 درصد حركت مي كند كه مي گفت به جايي مي رسد كه ترمز صفر مي شود اما همچنان راهش را پي مي گيرد...
1200 كيلومتر راه با 20 درصد ترمز
و تحويل به موقع بار
درس دبيرستان را رها مي كند و شغل پدري، رانندگي با كاميون را پيشه مي كند. سي وپنج سال سابقه حمل ونقل كالا در جاده هاي كشور دارد كه بيست سالش در مسير تهران - قم سپري شده است. حالا در فرصت جمع و جور كردن بار از سايه روشن هاي چرخندگي حرفه اش مي گويد و از لحظه اي در جاده بندرعباس-حاجي آباد كه پمپ باد ترمز «ولوو»اش از كار مي افتد و تا مسافتي با بيست درصد ترمز حركت مي كند. در طول راه به هر دري مي زند فايده اي ندارد كه در ادامه مسير، ترمز صفر مي شود و ... با اين وضعيت هراس بار بيش از هزار كيلومتر رانندگي مي كند ...
با «مهدي شريفي» در يكي از بنگاه هاي باربري كالا زماني گفت وگو مي كنم كه پس از دو روز و سه شب در نوبت فراهم كردن كالا است. پنج شنبه شب از قم بار به تهران آورده است. از صبح دوشنبه هفته بعد بارگيري مي كند. كالاي خرده حمل ونقل مي كند: موادغذايي، وسايل صوتي - تصويري، برنج و انواع لوازم خانگي . مي گويد: «بار دربستي باشد سريعتر كار تمام مي شود. تا خرده بار جمع آوري كنم و چادر ببندم ساعت 9 شب مي شود. اما در هر ساعت روز بارگيري تمام شود بايد تا ساعت 10 شب در توقفگاه معطل ماند چون در تهران و شهرهاي ديگر تردد كاميون قبل از ساعت 22 ممنوع است. اين معطلي اعصاب راننده را خراب مي كند. اگر پيش از ساعت مقرر، دو ساعت عبور آزاد باشد، راننده مي تواند شب هنگام پيش خانواده اش باشد.»
وي در اين ارتباط بر اين نظر است كه اتلاف وقت، تردد شبانه و اعصاب ناآرام رانندگي سبب خواهد شد ناخواسته به طرف اعتياد برود كه به خيال خود
تسكين دهنده اعصاب خواهد شد.
حال اگر چنين تصوري هم داشته باشد، براي تفريح نبوده و معتقد است چنين راننده اي كه همه شب در جاده ها صدها كيلومتر راه طي مي كند بايد قسط و مخارج ماشينش را نيز به موقع پرداخت كند. اين قبيل دغدغه ها بعضا باعث بروز تصادف خواهد شد.
وي در خصوص بارگيري، از آنجا كه سال ها در بندرعباس بارگيري كالا مي كرده است، از بندر به عنوان مركز كار كاميون ياد مي كند، مي گويد «اگر كشتي تخليه كالا شده بود، بيست وچهار ساعت و گاه چهار تا پنج روز كاميون بايد مي خوابيد تا نوبت بارگيري اش برسد.»
او در مورد دلتنگ شدن راننده در روزهايي كه دور از اهل و عيال است، احساس خود را برمي تاباند و مي گويد: «يكبار در گرماي جاسك و خستگي رانندگي، منتظر صاحب كالا براي تحويل بار بودم. مي ديديم هر كس با خانواده اش آرام و راحت به سير و تفريح مي پردازند و برخي خانواده ها با چوب قلاب ماهيگيري كنارساحل نشسته و قصد صيدماهي دارند. با تماشاي اين صحنه ها احساس تنهايي كردم كه چندان خوشايند نيست. راننده دور از خانواده نيز وسعش نمي رسد در زمان نوبت بار، در هتل اقامت كند. خورد و خوراكش در طول مسير مبدا و مقصد، در سايه كاميونش است.»
هر استارت 3 هزار تومان
موي يكدست سفيدش چنانچه نشان از پشت سر گذاشتن جواني هم باشد ولي چند ده سال تجارب رانندگي در جاده ها، شهرها و روستاها مقوله اي ديگر است.
حال كه چندوچون اوضاع شغل رانندگي اش را به اشاراتي برمي تاباند، مثل يك ايرانگرد پرشور و پرانرژي صحبت مي كند. اين خصوصيات در بيان چند برگ خاطره هاي «حسين رسولي» احساس مي شود.
او اما درباره وضعيت كار رانندگي در جاده و حمل ونقل كالا، مي گويد «مشكلات كار زياد است. از كدام بگويم....» كمي مكث مي كند بعد فهرست وار مي گويد: ماشين در سال هاي اخير نسبت به ساليان پيش زياد شده است و جاده ها كشش ندارند. در پايانه هاي سراسري ايران، بار به نسبت تعداد كاميون، كم است. اين اتفاق در بيشتر شركت هاي باربري چشمگير است.
در اين حال برخي از جمله صاحب بار، كرايه حمل ونقل كالا را كمتر از مبلغ متعارف مي دهند كه به ضرر راننده و مالك كاميون است، در صورتي كه هر استارت سه هزار تومان خرج دارد، خرج ديفرانسيل، دينام و ... هر تريلر 1500 كيلومتر برود. بندر و دور بزند بيايد مبدا، تنها بابت اصطكاك هجده لاستيكش در واقع يك جفت حلقه - لاستيك - مصرف شده است. با اين احوال، يكي ديگر از مشكلات راننده بار بيرون شهري اين است كه هر برج پرداخت قسط ماشينش دارد كه براي تامين آن بايد شب و روز در طول جاده ها در گرما و سرما دنده عوض كند و گاز بدهد و با اين وضع، آسايش فكري خود و خانواده اش را گرفته است.
اينجا رانندگان با كاميون خالي صف مي بندند
اندكي بيش از يك ساعت در شرايط رواني ترافيك زمان مي برد تا مي رسيم به بزرگترين پايانه كالا در منطقه جنوبي خارج از تهران، از ديد ديگر مي شود اينجا را تشبيه به پارك بزرگي كرد مخصوص مرداني كه اكثراً با كاميون واردش مي شوند اما نه براي تفريح و استراحت كه نوبت كار بگيرند. در اينجا گله به گله در حواشي گذرگاه هاي آسفالته انبوه كاميون هاي خالي از بار صف كشي شده اند، كاميون هايي با مدل هاي متفاوت ايراني، سوئدي، تك و توك چيني و ...
مالكان و رانندگان كاميون ها در انتظار اعلام بار به سر مي برند تا شايد امروز و از اين مركز استارت بارگيري شان زده شود. از نگاه ديگر به تجميع اين همه كاميون، لحظه اي كه درمي يابيم. از دود و بوق خبري نيست، چه احساس آرامش بخشي به ما دست مي دهد و نفس عميق در هواي پاك را غنيمت مي شماريم.
در محوطه مصفاي پايانه اندكي در لابلاي صف كاميون ها مي گردم تا با راننده اي گفت وگو كنم... راننده جواني از پشت رديف كاميون ها بيرون مي آيد. او در مسير تهران- لار كار مي كند و در وصف وضع شغلش همنظر برخي از همكارانش است.
«هادي لطف پور» نخست از كم شدن مبلغ كرايه باربري مي گويد: «قبلاً كرايه حمل بار از تهران به شهر لار - در استان فارس - صدونودهزار تومان بوده اما الان شركت اين مبلغ را به حدود صد وبيست هزار تومان كاهش داده است.» علت را در ازدياد كاميون و كم شدن توزيع بار مي خواند. در اين حال، راننده مجبور مي شود با قيمت كم اين وضع را قبول كند و خرده بار شركت ها را بار بزند. مشكل ديگر، معطل شدن پس از بارگيري به دليل ممنوعيت تردد روزانه كاميون از پايانه شهري است در حالي كه صبح حواله بار صادر و تا شب بارگيري مي شود و راننده آماده حركت به مقصد است ولي تا زمان مقرر حركت مجاز، معطل مي ماند. وي در خصوص بروز حوادث،
بي احتياطي رانندگي در جاده، خرابي جاده را مطرح مي كند و مي افزايد: «ناهمواري مسيرها چنان است كه كاميون ولو حتي با سرعت هشتاد كيلومتر را از وسط جاده به حاشيه مي سراند.»
مغايرت مبلغ كميسيون بار
راننده ديگر به نام «سيدمحمد حسن پور» هم به عدم اعلام بار در پايانه، تفاوت اخذ كميسيون بارگيري نسبت به ضابطه قانوني و تاثير افزايش كاميون بر باريابي اشاراتي دارد و مي گويد: «در شرايطي كه تعداد كاميون بار برون شهري زياد شده است، طبعا دريافت بار كم شده است.از طرف ديگر در اين پايانه با مشكل نبود برنامه ريزي براي اعلام بار روبرو هستيم در حالي كه بيشتر پايانه هاي كشور اعلام بار مي كنند.» به گفته وي چند ده درصد اخذ مبلغ بابت كميسيون نسبت به قاعده قانوني، موردي ديگر از آنچه وي به عنوان مشكل مطرح مي كند، است. گفته او در اين باره حاكي از آن است كه شكايت بر انجمن صنفي برده است كه اين جواب داده شده است: «مي خواهي بار ببر نمي خواهي نبر!»
از رانندگي در بيابان خسته نمي شوم، اما اينجا خسته مي شوم
كاميون بنز خاور خود را در جاي خالي بين رديف كاميون هاي ديگر پارك مي كند، در آن را مي بندد و به سويي مي رود نزديكش مي روم. چهره خسته و گرفته اي دارد؛ سابقه او 22 سال كار روي كاميون در جاده است.
گرچه خود مي گويد دو فرزند از چهار فرزندش در دانشگاه آزاد صبح ها تحصيل مي كنند و بعدازظهرها به شغل بنايي مي پردازند تا كمك به مخارج زندگي خانوادگي كنند. اما علت ابري بودن خلقش اين است كه مي گويد: «از رانندگي در بيابان و جاده خسته نمي شوم. اما از به اينجا - پايانه ... - آمدن خسته مي شوم.»
«عباسعلي ... مي گويد «پايانه اعلام بار نمي كند. هنگامي هم كه تعيين مي كند دلال بازي مي شود و بايد سراسر سالن را دور بزنيم تا دلال ها بار بدهند.»
وي با اشاره به اين كه وضع نظارتي كم و بيش رضايتمند نيست، در مورد وضعيت كميسيون بار، مي گويد: «شركت از 130 - 120 هزار تومان كرايه بار تهران تا يزد 50 هزار تومان بابت كميسيون مي گيرد!»
مي پرسم: آنچه كه مي گوييد مورد رضايت نيست را با مسئول يا سازمان مربوطه در ميان گذاشته ايد؟ پاسخش چنين است: «شكايت به كجا؟ ...
كسي نمي آيد بر كارها نظارت كند. از وزارت راه كه بيايند، با راننده ها صحبت نمي كنند. در يك كلام كلي، از بيابان و جاده خسته نمي شوم. اما «اينجا» خسته مي شوم.» بعد مي گويد: «اصلا چرا من با 57 سال سن را بازنشسته نمي كنند؟»
مانيتورهاي خاموش اعلام بار دستنويس
پس از گفت وگو با رانندگان، به سالن ساختمان اداري پايانه مي روم. بيش از هر چيز، ديدن انبوه جمعيت حاضر و مراجعه كنندگان در سراسر سالن بزرگ و پر حجم، ناخواسته ازدحام يك تشكيلات حل اختلاف در ذهنم تداعي مي شود. اين ساختمان آن طور كه گفته مي شود حدود 5/4 سال پيش احداث شده و به قولي مركزيت پايانه هاي پايتخت است. هنگام ورود به سالن همچنين سه مانيتور منظر نگاه مراجعه كنندگان است اما هر سه خاموش است. در سالن دو نفر از كاركنان هر يك صفحه تابلو مانندي در دست بالا گرفته اند. روي تابلو با ماژيك اعلام بار و نام چند شهر نوشته شده است كه به اين شيوه اطلاع رساني به رانندگان مي شود. از چند پله و پاگرد دو سه طبقه بالا مي روم وارد دفتر مدير پايانه مي شوم. چند ارباب رجوع روي صندلي نشسته اند. يك دو دقيقه مي ايستم تا مدير صحبتش با يك مراجعه كننده تمام مي شود. كساني ديگر وارد مي شوند. نزديكترين صندلي خالي مي شود. مي نشينم روي صندلي. به مدير مي گويم پنج شش دقيقه يك دو پرسش از مشكلات برخي رانندگان دارم: چرا اعلام بار از طريق مانيتور نيست؟ چرا مبلغ كميسيون چند برابر بيش از تعرفه قانوني اخذ مي شود و گفته مي شود اعلام بار توسط دلال ها صورت مي گيرد؟ مدير با گشاده رويي اگرچه مي گويد: «من به همه سئوالتان پاسخ مي دهم» ادامه مي دهد: كميسيون طبق قانون 13 درصد است و مانيتورها راه اندازي خواهند شد.» بلافاصله مي گويد: شما با روابط يا دفتر مديركل ... هماهنگي كنيد من به همه سئوالات جواب مي دهم.» مي گويم: من نظر رانندگان را گفتم. فرصت نامه نگاري و چند روز پيگيري نيست ... و ديگر هيچ ...
گزارش روز

 

(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14