(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 4 خرداد 1389- شماره 19653

قطع ارتباط با اشرار
احترام همسايه
مبلغان تفكر جدايي دين از سياست
عواقب وحشتناك فرافكني
جايگاه و شخصيت امام خميني(ره) از منظر رهبر معظم انقلاب خورشيد از نگاه خورشيد
آثار فردي و اجتماعي قمار



قطع ارتباط با اشرار

قال الامام الجواد(ع): اياك و مصاحبه الشرير، فانه كالسيف المسلول يحسن منظره و يقبح اثره.
امام جواد(ع) فرمود: از همراهي و رفاقت با افراد شرور و بدجنس پرهيز كنيد. زيرا كه او مانند شمشير برهنه است كه ظاهرش نيكو و اثرش زشت است.(1)

1- مسند امام جواد(ع)، ص 242

 



احترام همسايه

پيامبر اعظم(ص) فرمود: «يا علي! اكرم الجار و لوكان كافرا» (جامع الاخبار، ص 214)
اي علي! همسايه را احترام كن، گر چه كافر باشد.
مردي از انصار خانه جديدي در يكي از محلات مدينه خريد و به آنجا منتقل شد. ديري نگذشت كه متوجه شد همسايه بد و نانجيبي نصيب وي شده است.
نزد پيامبر گرامي(ص) آمد و عرض كرد: در فلان محله ميان فلان قبيله خانه اي خريدم و به آنجا منتقل شده ام، متأسفانه نزديكترين همسايه من شخصي است كه نه تنها وجودش براي من خير و سعادت نيست، بلكه از شرش نيز در امان نيستم. رسول اكرم(ص) چهار نفر را كه حضرت علي(ع) سلمان، ابوذر و يك نفر ديگر كه گفته شده مقداد بوده را مأمور كرد با صداي بلند در مسجد بر عموم مردم از زن و مرد ابلاغ كنند كه «هر كس همسايگانش از آزار او در امان نباشند ايمان ندارد.» اين اعلاميه در سه نوبت تكرار شد. بعد رسول گرامي(ص) با دست خود به چهار طرف اشاره كرد و فرمود: «از هر طرف تا چهل خانه، همسايه محسوب مي شود.»(1)
و نيز فرمود: در خريدن خانه همسايه مقدم است و اگر دو نفر تو را با هم دعوت كردند، دعوت كسي را بپذير كه خانه اش نزديكتر است و اگر يكي زودتر دعوت كرده، او را اجابت كن. حرمت همسايه مثل حرمت خون اوست.(2)

1- داستان راستان، ج1، ص 176
2- نهج الفصاحه، ص 240

 



مبلغان تفكر جدايي دين از سياست

پرسش:
تاريخ تفكر جدايي دين از سياست به چه زماني برمي گردد و چه كساني موجبات ترويج چنين تفكري را فراهم مي كردند؟
پاسخ:
خاستگاه اصلي انديشه جدايي دين از سياست دنياي غرب است. در قرون وسطي و پس از آن مجموعه عواملي دست به دست هم داد و اين انديشه را بر فرهنگ غرب حاكم ساخت. مسيحيت تحريف شده با مفاهيمي نارسا و غيرمعقول، در كنار حاكميت استبداد و اختناق رجال كليسا و نيز تعارض عقل و علم با آموزه هاي انجيل متحرف، باعث شد تعارضي آشكار ميان دين و تجدد در گيرد. تعارضي كه سرانجام به تفكيك دو حوزه «علم» و «دين» انجاميد و در نتيجه دين از همه عرصه هايي كه ادعا مي شد علم در آن سخن مي گويد كنار رفت.
در جهان اسلام انديشه جدايي دين از سياست، از سوي سه قشر مطرح شده است:
1-حاكمان ستمگر
گروه نخست حاكمان جور و ستمگري بودند كه در صدر اسلام مي خواستند جريان خلافت را به سلطنت تبديل كنند. به عنوان مثال وقتي معاويه در سال چهلم هجري به خلافت رسيد، به عراق آمد و گفت: «من با شما بر سر نماز و روزه نمي جنگيدم. بلكه مي خواستم بر شما حكومت كنم و به مقصود خود رسيدم. (شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 4، ص 160).
پس از او حكومت در جامعه اسلامي، عملا از جنبه ديني خارج و به سلطنت تبديل شد. سلاطين جور در هر دوره اي، براي مبارزه با عالمان ديني، همواره سياست را جداي از دين دانسته و شان علما را بالاتر از دخالت در سياست، معرفي مي كردند. (صحيفه نور، ج83، ص217)
2-استعمارگران
گروه دوم استعمارگران خارجي بودند. بزرگترين ضربه هايي كه استعمار از ممالك اسلامي ديد، از سوي تعاليم ديني و علماي دين، رهبري مي شد. از اين رو فرهنگي كه همواره از سوي استعمارگران براي ممالك اسلامي نسخه بندي و ترويج مي شد، «فرهنگ جدايي دين از سياست» بود.
3- جريان روشنفكري بيمار
گروه سوم جريان روشنفكري بيمار بود كه از سوي تحصيل كرده هاي غرب آغاز شد. آنان سعي در تطبيق همان جريان جدايي دين از سياست در فضاي غرب بر حوزه اسلام را داشتند، ولي از چند مطلب غافل بودند:
1- دين اسلام به لحاظ محتوا و جامعيت غير از دين مسيحيت است.
2- حتي آنچه به نام مسيحيت در غرب قرون وسطي عمل مي شد، منطبق بر آيين ناب حضرت مسيح(ع) نبود.
3- علماي اسلام، نه تنها داراي حاكميت استبداد و اختناق نبودند و هرگز با علم سرستيز نداشتند، بلكه هرگاه قدرت به دست آنان افتاد يا اينكه در كنارشان بود، دوره شكوفايي و رشد علم شناخته مي شد.

 



عواقب وحشتناك فرافكني

از مفسر قرآني پرسيدند:
مگر شيطان گناه نكرد؟!
گفت: چرا، نافرماني خداوند متعال را كرد و به آدم سجده نكرد.
پرسيدند: مگر آدم(ع) گناه نكرد؟
گفت: چرا، ترك اولي كرد و با وجود اينكه خداوند به او سفارش كرده بود كه از «درخت ممنوعه» نخورد، فريب شيطان را خورد و...
گفتند:
پس دليل آن چيست كه شيطان با اينكه پيشينه عبادت چندين هزار ساله داشت و در ميان ملائك حضور يافته بود و... به لعنت ابدي گرفتار شد اما آدم با وجود اينكه چنين پيشينه اي نداشت بخشيده شد؟!
هر دو، گناه كرده بودند، چرا يكي بخشيده شد و ديگري جزو كفار گرديد؟
مفسر قرآن در پاسخ گفت:
حضرت آدم(ع) پس از آن كه ترك اولي كرد، پشيمان شد و متواضعانه مسئوليت اشتباه خود را پذيرفت و خالصانه به درگاه خداوند متعال توبه كرد و گفت:
ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفرلنا و ترحمنا لنكونن من الخاسرين.
پروردگارا! ما به خودمان ستم كرديم؛ و اگر ما را نبخشي و بر ما رحم نكني از زيانكاران خواهيم بود.(1)
پشيماني از گناه، پذيرفتن مسئوليت آن و عدم اصرار بر آن و نيز جبران گناه با توبه و انابه و كارهاي خوب، موجب شد كه آدم و حوا، مستحق بخشش شوند.
اما شيطان پس از اينكه نافرماني خداوند متعال كرد به جاي آنكه اين روش عقلاني را در پيش بگيرد، روش نفساني فرافكني را پيشه ساخت و احمقانه و متكبرانه گناه نافرماني خويش را به گردن خداوند سبحان انداخت و خطاب به حضرت احديت گفت:
فبما اغويتني لاقعدن لهم صراطك المستقيم. ثم لاتينهم من بين ايديهم و من خلفهم و عن ايمانهم و ان شمائلهم و لاتجد اكثرهم شاكرين.
اكنون كه تو مرا گمراه كردي!! من بر سر راه مستقيم تو، در برابر آنها كمين مي كنم. سپس از پيش رو و از پشت سر و از طرف راست و از سمت چپ آنها، به سراغشان مي روم و (چنان مي كنم كه) بيشتر آنها را بنده و شكرگزار نخواهي يافت(2) بنابراين خود را بدبخت كرد.
گروهي كه سخنان مفسر قرآن را مي شنيدند گفتند: عجب! الله اكبر! و او زير لب درباره شيطان زمزمه كرد:
شعله عجب آمدش اندر فراز
بي نيازي كرد در عين نياز
بعد از آن هم جاي عجز و التماس
توبه و برگشت در جمع خواص
با تكبر دشمني آغاز كرد
نغمه «اغويتني» را ساز كرد!...(3)
ـــــــــــــــــــــــــ
1- اعراف 23
2- اعراف 17-16
3- مثنوي «گل روي خدا»

 



جايگاه و شخصيت امام خميني(ره) از منظر رهبر معظم انقلاب خورشيد از نگاه خورشيد

گرد آورنده : احمد محسن زاده
انسان ها در جهان سه نوع نمود پيدا مي كنند:
1. افرادي كه فقط به اندازه يك فرد در جامعه مؤثرند.
2. افرادي كه به اندازه يك قوم و گروه مي توانند در جامعه مؤثر باشند.
3. افرادي كه به بزرگي جهان و كل امت در جامعه تأثير گذارند.
مصداق قشر سوم، انبياء و اولياء و برخي از تربيت شدگان و پيروان آنها مي باشند. پيامبر اسلام سيدمخلوقات است؛ اميرمؤمنان(ع) محور حق است؛ و ساير معصومان(ع) نيز مربي و راهبر جامعه، و واسطه خالق و مخلوق بودند.
يكي از تربيت شدگان مكتب اهل بيت عصمت و طهارت، حضرت امام خميني(ره) بودند كه به اندازه يك امت در جامعه مؤثر واقع شدند و از مسلمانان، يك امت واحد با اهداف، عملكرد و مباني واحد، بوجود آوردند و از مستضعفان و آزادانديشان و حق منشان، يك جامعه متحد عليه مستكبران و ستمگران به وجود آوردند.
گذر تاريخ هرگز چنين افرادي را به فراموشي نمي سپارد؛ آنان در صفحات تاريخ و دل انسان ها ماندگارند و هميشه الهام بخش و آموزگار جامعه هستند، لذا جهت بهره وري مردان و زنان فهيم بويژه جوانان عزيز از وجود ذي جود و تفكرات و انديشه پربار امام(ره) بر آن شديم شمه اي از فضائل و شخصيت معظم له را از نگاه پربار تربيت شده و خلف صالح اش، رهبر حكيم و فرزانه انقلاب اسلامي حضرت آيت الله العظمي خامنه اي مدظله العالي بيان كنيم. ضمنا به جهت آن كه بحث به صورت تحليلي انجام پذيرد، تلاش خواهيم كرد كه به تناسب موضوعات، از آيات، روايات، تاريخ و ديگر گفته ها نيز استفاده نماييم.
ابعاد شناخت، علاقه و ارتباط ميان دو خورشيد
مقام معظم رهبري از بدو شروع نهضت اسلامي در كنار و همراه حضرت امام«ره» بود، و حقيقت و شخصيت اش را بيش از ديگران مي شناخت؛ حضرتش در مورد لزوم تلاش براي شناخت امام(ره) از سوي تك تك افراد جامعه چنين فرمودند:
«همه سعي كنند شخصيت امام خميني(ره) را با همان ابعاد عظيم به درستي بشناسند.»1
امام راحل«ره» نيز، در مورد جايگاه مقام معظم رهبري فرمودند:
«اين جانب كه از سالها قبل از انقلاب با جناب عالي ارتباط نزديك داشته ام و همان ارتباط بحمدالله تاكنون باقي است، جنابعالي را يكي از بازوهاي تواناي جمهوري اسلامي مي دانم... از جمله افراد نادري هستيد كه چون خورشيد روشني مي دهيد.»2
مقام معظم رهبري در شخصيت امام(ره) فرمودند:
«امام خميني سلام الله عليه يك حقيقت هميشه زنده است.»3
نيز:
«امام خميني(ره) هميشه جاويد است.»4
در مورد شخصيت و عظمت معظم له فرمودند:
«امام خميني(ره) برخلاف شخصيت هاي پرآوازه دنيا كه هر چه انسان به آنان نزديك تر و مأنوس تر شود تصورش از عظمت آنان تنزل يافته و به واقع نزديك تر مي شود، درباره ايشان هر قدر نزديك تر و مأنوس مي شديم، با شخصيت تر جلوه مي كرد.»5
اتحاد ملل اسلامي
در جاي جاي قرآن كريم تأكيد بر «اتحاد امت اسلامي» شده است؛ چنان كه در سوره مومنون مي خوانيم «و ان هذه امتكم امه واحده ».6
در اين كتاب هدايت، آيات متعددي در مورد «امت واحده» آمده است و انسان ها را به «يك امت بودن» دعوت مي كند؛ اما تقسيم كشورهاي اسلامي براساس مرزهاي جغرافيايي در غرب و شرق از سوي استعمارگران، مقدمه تفرقه و فاصله انداختن بين مسلمانان بود كه قدرت اسلامي آنان را تضعيف نموده و بتوانند فرهنگ و آداب استعماري را در بين مسلمانان پياده كنند.
يكي از محوري ترين وظايف مسلمانان، قيام براي علو «كلمه الله» در روي زمين است كه در نگاه آسماني قرآن كريم، جز با يك دست شدن امت اسلامي اتفاق نخواهد افتاد؛ مسلمانان جهان بايد ضمن سرمشق گيري و نصيحت پذيري از اين كتاب آسماني و معجزه جاويدان به اين مهم قيام كنند چرا كه تمام دستورات فرهنگ و آداب و اخلاقيات در اين كتاب سرنوشت ساز بشريت آمده است؛ قرآن كريم خود در آيات «ولا رطب ولا يابس الا في كتاب مبين»7 و «وكل شيء احصيناه في امام مبين»8 به اين مهم اشاره كرده است.
يكي از كارهاي مهم و هنر امام(ره) ايجاد و تشكيل امت واحد اسلامي بود؛ ايشان، اتحاد اسلامي را نه تنها در ايران، بلكه در كل جهان به وجود آوردند بلكه بالاتر از اين، كه سبب همنوائي مستضعفان جهان(اعم از مسلمان و غيرمسلمان) عليه مستكبران شدند. رهبر معظم انقلاب اسلامي در اين مورد فرمودند: «سومين كار بزرگ او (امام راحل) اين بود كه به مسلمان ها، احساس درك امت اسلامي داد. و نيز در مورد هدف از وحدت حوزه و دانشگاه فرمودند: وحدت حوزه و دانشگاه، يعني وحدت در هدف، هدف اين است كه همه به سمت ايجاد يك جامعه اسلامي پيشرفته مستقل، جامعه امام(ره) جامعه پيشاهنگ، جامعه الگو، ملت شاهد- ملتي كه مردم دنيا با نگاه به او جرأت پيداكنند تا فكر تحول را در ذهن خودشان بگذرانند، و در عمل شان پياده كنند- حركت نمايند.»
معظم له در مورد حركت و پيشرفت جامعه به سوي امت واحده و اتحاد مسلمين كه از بركت امام راحل مي باشد فرمودند:
«اولا اين حركت ناشي از حركت عظيم ملت و رهبري بي نظير استثنايي پرجاذبه امام(راحل) (رضوان الله تعالي عليه و قدس نفسه الشريف) است. قطعا اگر آن رهبر و اين امت و آن حركت و آن اخلاص نبودند؛ اين وضعيت در عالم پيش نمي آمد.»(9)
رهبر فرهيخته و سرور جانبازان انقلاب اسلامي در بيان نقش مقتدايش در تجديد حيات اسلام اين چنين فرمودند:
«امام خميني(ره) فداكارانه و با تمام وجود براي آرمان و تفكر جديد حيات اسلام، خود را در اسلام ذوب كرد.»(01)
حضرتشان در اين مورد كه امام(ره) اميد همه مستضعفان بودند نيز فرمودند:
«او رهبر و پدر و معلم و مراد و محبوب ملت ايران و اميد روشن همه مستضعفان جهان و به خصوص مسلمانان بودند.»
همچنان كه يكي از نخبگان اسلامي، يعني محمدمهدي شمس الدين (رئيس مجلس اعلاي اسلامي شيعه لبنان) در اين مورد گفته است:
«ابعاد شخصيت امام خميني(ره) از مرزها گذشت و رهبري وي، جهان اسلام را به قطب سومي در برابر سرمايه داري و كمونيسم تبديل كرد.»11
برخي از شخصيتهاي درجه يك حكومتي كشورهاي اسلامي امام راحل«ره» را رهبر همه ناميدند. از جمله حافظ اسد رئيس جمهور وقت سوريه گفت:
«امام خميني، امام همه ما بود.»21
و بي نظير بوتو (نخست وزير وقت پاكستان) گفت:
«پيام هاي امام خميني در آينده نيز چراغ هدايت است و ملت هاي مسلمان در آينده نيز از پرتوي نوراني افكار و انديشه هاي والاي حضرت امام استفاده خواهند كرد.»31
عبدالرحمن وحيد (رئيس جمهور اندونزي) در باره شخصيت جهاني اسلام امام راحل گفت:
«ايران داراي شخصيتهاي بزرگي همچون امام خميني و... است كه بايد انديشه هاي آنان در مراكز علمي جهان اسلام منتشر شود و در ميان ملتهاي مسلمان انعكاس يابد... امام خميني(ره) توانست احساس غرور و شرف را به جهان اسلام بازگرداند.»41
رئيس جمهور اوگاندا گفت:
«آيت الله خميني، رهبر و روحاني بزرگي بود كه نه تنها مسلمانان ايران بلكه تمام جهان از ايشان الهام گرفته اند.»51
اينجا لازم است متذكر شويم كه در اتفاقات 61آذر 1388 كه عده اي كوردل اغفال شده و منافق، به مقدسات توهين كرده و عكس امام راحل «ره» را پاره نموده و يا سوزاندند چرا عده اي از سياسيون و نخبگان سكوت كردند و كار زشت آنان را كه طرح و آرزوي دشمنان قسم خورده امام(ره)، بشريت، اسلام و مستضعفان بود محكوم نكردند و از آنان تبري ننمودند؟! در حالي كه برخي از آن سران، خود را هم پيرو امام(ره) مي دانستند. اما عاشقان ولايت و امامت اعم از حوزوي و دانشگاهي و كسبه و... در 9دي 1388 با حضور حماسي در خيابانها و ميادين شهر تهران بزرگ و ساير شهرها، پاسخ اهانت انسانهاي موهن، ذليل و دين و وطن فروش و مزدوران دشمنان را دادند و به قول رهبر شجاع و حكيم انقلاب اسلامي، آن روز ماندگار شد. كه فرمودند: مطمئن باشيد كه روز نهم دي امسال (1388) هم در تاريخ ماند، اين هم يك روز متمايز شد.
منشأ انقلاب امام(ره)
جد بزرگوار امام خميني(ره) حضرت اباعبدالله الحسين(ع) در حادثه كربلا پس از برخورد با سپاه حر فرمودند: شأن و موقعيت من، موقعيت كسي نيست كه از مرگ بهراسد. و در جايي ديگر فرمودند: نه دست ذلت به اينان (يزيديان) مي دهم و نه چون بردگان فرار يا اقرار مي كنم. امام خميني(ره) عاشوراي حسيني را حماسه و شجاعت ناميده و فرمودند: ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداكاري آغاز شد، ماهي كه خون بر شمشير پيروز شد. امام راحل تربيت شده مكتب امام حسين(ع) نهضت خود را از آن حضرت دانسته و فرمودند: هرچه داريم از سيدالشهداء است فلذا در مقابل همه كفر و استكبار ايستاد و نترسيد و فرمود:
«من به تمام دنيا با قاطعيت اعلام مي كنم كه اگر جهان خواران بخواهند در مقابل دين ما بايستند، ما در مقابل همه دنياي آنان خواهيم ايستاد و تا نابودي تمام آنان از پاي نخواهيم نشست.»61
انقلاب اسلامي ايران پرتويي از قيام امام حسين(ع) است كه روح خدا فرمودند:
«انقلاب اسلامي ايران پرتويي از عاشورا و انقلاب عظيم الهي آن است.»71
امام حسين(ع) در آن زمان شناخت وظيفه و عمل به تكليف شرعي را سرلوحه اعمال خود قرار دادند و نه تنها به تمامي شيعيان و پيروان خود، كه به تمامي آزادگان عالمان ذلت ناپذيري در عمل به وظيفه را آموزش دادند. امام راحل در اين خصوص فرمودند:
«حضرت سيدالشهداء تكليف براي خودش دانستند كه بروند و كشته بشوند و محو كنند آثار معاويه و پسرش را. خود امام راحل نيز همانند جد پاك اش در سراسر زندگي سياسي اش به تكليف شرعي عمل نمودند و فرمودند: همه ما مأمور به اداي تكليف و وظيفه ايم، نه مأمور به نتيجه.»81
«نهضت دوازده محرم و پانزده خرداد (1342) در مقابل كاخ ظلم شاه و اجانب، به پيروي از نهضت مقدس حسيني چنان سازنده و كوبنده بود كه مرداني مجاهد و فداكار تحويل جامعه داد.»91
«اگر قيام سيدالشهداء(س) نبود امروز هم ما نمي توانستيم پيروز شويم.»02
«اين محرم را زنده نگهداريد، ما هرچه داريم از اين محرم است.»12

 



آثار فردي و اجتماعي قمار

حميد رحيم زاده
قمار يكي از ناهنجاري هاي اجتماعي است كه آثار آن در امور مادي و معنوي و نيز فردي و اجتماعي به اشكال گوناگون بروز مي كند. تأثيرات سوء قماربازي آن هم به شكل حرفه اي و اعتيادي آن، به آن اندازه است كه عقلاي جهان آن را به عنوان يك جرم تلقي كرده و مجازات خاصي براي آن تعيين كرده اند تا اين گونه به مبارزه با اين پديده شوم اجتماعي و بيماري خطرناك بپردازند. از اين رو حتي در جوامع بي دين و سكولار نيز قمار بازي با محدوديت هاي جدي مواجه است.
آثار روحي و رواني قماربازي تا آن جاست كه به عنوان يكي از عوامل افسردگي و بيماري هاي رواني شناخته شده و در حوزه اجتماعي نيز به عنوان يكي از علل فروپاشي خانواده مطرح شده است. نويسنده در اين مطلب بر آن است تا نگاه قرآن را به اين پديده اجتماعي تبيين كند و آثار آن را در حوزه هاي مختلف و ابعاد گوناگون زندگي بشر تشريح نمايد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
قمار بازي، بازي بر سر هويت
انسانيت انسان در گرو شناخت هستي و ايماني است كه نسبت به شناخت خود پيدا مي كند و عواطف و احساسات خويش را با آن گره مي زند. از آن جايي كه فطرت و طبيعت آدمي به سوي كمال، خيرها، خوبي ها و زيبايي گرايش داشته و از نقص، شرور، بدي ها و زشتي ها مي گريزد، به طور طبيعي قمار بازي را گروه دوم قرار مي دهد و از آن مي گريزد؛ زيرا چنان كه آيات سوره شمس و مانند آن تبيين كرده، طبيعت انساني در حالت اعتدال و عدالت قرار دارد. با اين همه اموري در درون آدمي و بيرون وي او را به دو سوي متضاد مي كشانند كه خداوند در همين آيات از آن ها به الهامات فجوري و تقوايي ياد كرده است.
فطرت سالم و عقل سليم آدمي وي را از هرگونه گرايش به خروج از اعتدال كه از آن به فجور ياد مي شود باز مي دارد. از اين جاست كه عقل سليم در اسلام به عنوان خاستگاه نخست تقوا و پرهيز از پلشتي ها و پليدي ها مطرح مي شود. همين خاستگاه نخست است كه زمينه را براي بهره مندي از دسته دوم تقوا از پلشتي هاي ناشناخته و يا مبهم و مشتبه براي عمل يعني تقواي وحياني آماده مي كند تا انسان بر اساس اين دو دسته از تقواهاي عقلاني و وحياني نسبت به پلشتي هاي ظاهري و باطني، مسير كمالي و بالندگي و رشدي خود را بيابد و بپيمايد.
عقل سليم انساني همان گونه كه هنجارهايي را شناسايي و گرايش به آن را تاييد و امضا مي كند، گروهي از ناهنجاري ها و زشتي ها را نيز شناسايي كرده و از آن ها به عنوان موانع رشد و بالندگي ياد كرده و پرهيز مي دهد. از جمله اين زشتي ها مي توان به قمار بازي اشاره كرد.
تأثيري كه قمار در انحراف قلب و عقل سليم و فطرت پاك بشر به جا مي گذارد امري است كه بر كسي پوشيده نيست. با نگاهي به اخبار رسانه هاي ديداري و شنيداري مي توان به سادگي آثار بد اين رفتار اجتماعي را ديد و آگاه شد. در اين جا تنها به صورت گذرا به چند نمونه از اين گزارش ها اشاره مي شود.
يك قمار باز حرفه اي به خبرنگار نيويورك تايمز گفت: من چنان در اين سوراخ گير كرده بودم كه مي بايست يا بيرون مي آمدم يا خودكشي مي كردم. (نشريه انجمن امور همگاني نيويورك، ص9-14)
يكي از خبرنگاران نشريه انجمن امور همگاني نيويورك مي نويسد: يكي از كارمندان شهرداري لوس آنجلس، در مدت يك سال، بيش از 50هزار دلار از صندوق شهرداري بالا كشيد تا بدهي هاي لاتاري و قمار بازي هاي خود را با آن بپردازد. (همان)
جرج واشنگتن در سال 1783 در مورد قمار يك بررسي تحليلي انجام داد و به نتايج بسيار دقيقي دست يافت: قمار، مايه ويراني بسياري از خانواده هاي آبرومند و محترم و سبب از دست دادن شرف و حيثيت، و علت خودكشي است... قمارباز برنده همچنين به برد ادامه مي دهد تا گرفتار شكست شود. (همان)
- يكي از دانشمندان آمريكايي مي گويد: در هر سال، در اين كشور، تنها دو هزار نفر در اثر هيجانات قمار مي ميرند؛ زيرا به عنوان نمونه كسي كه قماري به نام پوكر را بازي مي كند قلب وي به طور متوسط متجاوز از صد بار در دقيقه مي زند. از اين رو قماربازي گاهي باعث سكته قلبي و مغزي مي شود.
به گفته دانشمندان، شخصي كه مشغول بازي قمار است، نه تنها روح وي دستخوش تشنج است، بلكه تمام جهازات بدن او در حالت فوق العاده به سر مي برند؛ ضربان قلبش بيشتر مي شود، مواد قندي در خون او مي ريزد، در ترشحات غدد داخلي اختلال ايجاد مي گردد و دچار بي اشتهايي مي شود. شخص قمارباز، در پايان قمار و پس از يك جنگ اعصاب و حالت بحراني، به خواب مي رود و غالباً براي تسكين اعصاب و ايجاد آرامش جسم و جانش، متوسل به الكل و ساير موادمخدر مي شود.
يكي از دانشمندان مي گويد: قمارباز، انساني مريض است كه دائماً به مراقبت روحي و رواني نياز دارد. تنها بايد سعي كرد تا به او فهماند كه يك خلأ رواني او را به سوي اين عمل ناهنجار سوق مي دهد.
از اين گزارش ها و همانند آن مي توان به دست آورد كه قمارباز بر سر هويت و شخصيت و همه چيزش شرط مي گذارد و اين گونه نيست كه تنها مبلغي را از دست مي دهد و زماني را به تفريح پرداخته و خود را سرگرم مي كند. اين نوع بازي و سرگرمي، بازي با هويت خود است.
نگرش قرآن به قمار
قمار (به كسر قاف) در لغت عربي به معناي چيرگي و غلبه يكي بر ديگري در بازي قمار است. (المصباح المنير، ص 515، ذيل واژه قمر) اين واژه همچنين به معناي گرو گذاشتن در بازي با آلات معروف برد و باخت نيز آمده است. (مجمع البحرين، طريحي، ج2، 547)
در اصطلاح فقهي، قمار به مطلق گرو گذاشتن و غير آن در مقابل عوض تعريف شده است. (كتاب المكاسب، شيخ انصاري، ج1، ص 47 تا 49)
همين معنا از قماربازي در كاربردهاي فارسي آمده است. از اين رو عميد درباره مفهوم قمار مي نويسد: قمار يعني هر نوع بازي كه در آن شرط كنند شخص برنده از كسي كه بازي را باخته، پول يا چيز ديگر بگيرد.
از آن چه كه از كتاب هاي لغوي و فقهي و مانند آن به دست مي آيد قمار و مقامره به معناي بازي با ابزارهاي قمار به منظور برد و باخت است كه شامل بازي هايي مانند بازي با نرد، شطرنج، پاسور، ورق و ساير وسايلي مي شود كه براي قمار كردن ساخته شده است.
در قرآن به قمار با همين عنوان اشاره اي نشده ولي واژگان ديگري به كار رفته كه همين مفهوم قمار را مي رساند كه از آن جمله مي توان به واژگاني چون ميسر و ازلام اشاره كرد.
از آن جايي كه قمار آثار بدي در زندگي فردي و اجتماعي و نيز مادي و معنوي به جا مي گذارد، از نظر اسلام و قرآن، قماربازي جزو رفتارهاي ناهنجار معرفي شده و خداوند به صراحت در آيه 90 سوره مائده، پرهيز از قماربازي را زمينه ساز نيل به فلاح و رستگاري برمي شمارد. اين بدان معنا خواهد بود كه قماربازي، از موانع دست يابي انسان به كمالات و حركت در مسير آن و هويت يابي واقعي و حقيقي است. بنابراين به عنوان عامل ضدكمالي شناسايي و معرفي شده و به شدت نيز با آن و آثارش در زندگي فردي و جمعي بشر مقابله شده است.
در همين آيه و آيات ديگر چون 91 و 93 سوره مائده، دوري جستن از پليدي هاي قمار، نشانگر اطاعت از خداوند برشمرده شد، زيرا آموزه هاي وحياني همانند آموزه هاي عقلاني با توجه به مصالح و مفاسدي است كه در متعلقات آن وجود دارد. به اين معنا كه خداوند اگر به چيزي فرمان داده و يا بازداشته است به اين معناست كه آن چيز يا داراي مصلحت است و در زندگي انسان به عنوان امري مطلوب و كمالي مي باشد و يا آن كه امري ضدكمالي و رشدي است و مفسده دار و يا مفسده انگيز بوده و از آن بازداشته است. براين اساس كسي كه از پليدي قمار دوري مي جويد، در حقيقت اطاعت خود را از مسير كمالي كه خداوند تعيين كرده بيان مي نمايد و رشد و كمال و خوشبختي را براي خود به ارمغان مي آورد؛ زيرا خوشبختي واقعي در آرامش و آسايشي است كه در اطاعت از آموزه هاي عقلاني و وحياني به دست مي آورد.
به هر حال خداوند، در آياتي چند از جمله آيه 219 سوره بقره، هر نوع قمار بازي را به سبب آن كه داراي مفاسد چندي است حرام دانسته است. در اين آيه واژه ميسر به كار رفته كه به هر نوع قماربازي گفته مي شود. به اين معنا كه هر چيزي كه در آن برد و باخت به شكلي خاص مطرح مي باشد، به عنوان گناه بزرگ معرفي و حرام دانسته شده است. (نگاه كنيد: مجمع البيان، ج1 و 2، ص 557 و نيز ج 3 و 4، ص 369 و 370)
خداوند در آيات ديگر از جمله 3 و 90 و 91 سوره مائده، قماربازي را به عنوان فسق معرفي مي كند و بر لزوم اجتناب و پرهيز از آن فرمان مي دهد.
از آن جايي كه برخي ها به دنبال متشابهات مي روند و با وجود محكمات، به سبب بيماردلي، موارد ترديدي و مشكوك را اصالت مي بخشند تا اين گونه عذرها و توجيهات را براي مخالفت با احكام صريح و روشن اسلام و قرآن درباره قمار فراهم آورند، خداوند در آيات 90 تا 92 سوره مائده، با بيان احكام قمار و مفاسد و فلسفه و حكمت تحريم به زباني رسا و ساده و قاطع، مي كوشد تا هرگونه ترديد احتمالي را رفع كند و بر لزوم اجتناب صريح آن تاكيد مي كند.
از نظر قرآن، هرگونه تصرف در اموالي كه از طريق قمار به دست مي آيد، جايز نبوده (مائده، آيه 3) و از مصاديق اكل مال به باطل مي باشد (نساء، آيه 29)
به سخن ديگر، همان گونه كه اصل قماربازي با هر آلات و ابزاري ممنوع و گناه است (مائده آيه 3) همچنين تصرف در آن مالي كه از طريق گناه قمار به دست آمده نيز ممنوع و حرام است و اگر كسي در آن مال تصرف كند، در حقيقت در مالي چون مال دزدي و غيرتصرف كرده است.
خداوند هم چنين براي اين كه پاي كسي به قماربازي و تصرف در مال حرام قماري باز نشود، اصولا بازي با هرگونه ابزار و آلات قمار حتي بدون عوض را حرام دانسته است. (بقره، آيه 219 و مائده، آيه 90)
شيخ انصاري مي نويسد: مقصود از قمار به قرينه نرد و شطرنج، خريد و فروش ابزار و آلات قمار است؛ در نتيجه هر نوع بازي با آلات قمار اعم از آن كه با عوض باشد يا بي عوض، ميسر و قمار محسوب مي شود. (مكاسب، ص48)
اين كه خداوند هرگونه بازي با ابزارهاي قمار را حرام دانسته، از آن روست كه زمينه براي اين گونه رفتارهاي ضدهنجاري فراهم نيايد. كساني كه به شكل تفريحي و سرگرمي با ابزارهاي قمار بازي مي كنند، زمينه براي انجام بازي قماري براي آنان فراهم تر است و لذا در دام قمار گرفتار مي آيند. به سخن ديگر، ابعاد تربيتي مساله يكي از حكمت ها و فلسفه تحريم بازي با ابزارهاي قمار حتي براي تفريح و سرگرمي بدون وجود عوض مي باشد.
خداوند در آيه 219 سوره بقره، قمار را گناهي بزرگ بر مي شمارد و در آيات 90 تا 92 سوره مائده قماربازان را كه به اوامر و نواهي الهي بي توجه هستند تهديد به عذاب مي كند.
چرايي تحريم و عذاب
قمار بازي امري مرسوم در ميان مسلمانان در آغاز عصر بعثت بود (بقره، آيه 219 و مائده، آيات 3 و 90) و مومنان آن زمان حتي از پول قمار استفاده مي كردند؛ ولي اين عمل ايشان چون پيش از حكم تحريم بود اشكالي نداشت (مجمع البيان، ج 3و 4، ص 372)
اما از آن جايي كه منافع قمار و شراب و مانند آن نسبت به مفاسد آن بسيار اندك است، خداوند قمار را تحريم كرده و آن را به عنوان گناه كبيره برشمرده است. (بقره، آيه 219)
خداوند در آيات 90 تا 93 مائده قمار بازي را از اعمال و كردار شيطان محسوب مي كند، زيرا از مقاصد شوم شيطان، ايجاد دشمني و بغض و كينه در ميان انسان هاي مومن به وسيله قمار است.
در همين آيات از قماربازي و شرابخواري به عنوان عملي ناپاك و پليد ياد شده است؛ زيرا اين دو رفتار، عامل بسياري از بدبختي ها و شقاوت هاي بشري است. خداوند تبيين مي كند كه قمار بازي موجب عداوت و دشمني ميان مردم مي شود؛ زيرا كساني كه در بازي قمار چيزي را از دست مي دهند، نسبت به ديگري كه برنده شده كينه به دل مي گيرند و حسادت و حقد مي ورزند و حسادت و كينه اگر به شكل فعل و عمل درآيد موجب اذيت و آزار ديگري مي شود هر چند كه خود شخص بيش از ديگري آسيب مي بيند.
به هر حال ريشه بسياري از كينه توزي ها و بغض ها در ميان برخي از انسانهاي اهل قمار و شراب، همين رفتار پليد و زشتي است كه انجام مي دهند.
قمار بازي و شراب خواري موجب مي شود كه آدمي حالت تعادل شخصيتي خويش را از دست دهد و انساني پرده در شده و حرمت ها و حريم ها را بشكند. از اين رو خداوند در آيه 3 سوره مائده قماربازي را از موجبات فسق بشر دانسته كه زمينه ساز پرده دري در وي مي شود.
هم چنين قمار بازي موجب غفلت و بازماندن از ياد خداست. همچنان كه خداوند در آيات 90 و 91 يكي از علل غفلت انسان از خدا را قمار بازي بر مي شمارد. كسي كه سرگرم قمار بازي شد از خدا و ياد او غافل شده نماز را به جا نمي آورد و يا به هنگام آن را ادا نمي كند و مي دانيم كه يكي از مهم ترين علل و عوامل بدبختي و شقاوت بشر در زندگي دنيوي، اعراض از ياد خداوند است و همين امر موجب مي شود تا زندگي سخت شود و تنگدستي و فقر به سوي او رو آورد. (طه، آيه 124)
بدين ترتيب قمار باز هم زندگي دنيوي را بر خود سخت مي كند و هم گرفتار بيماري هاي روحي و رواني مي شود و دشمني ديگران عليه خود را مي انگيزاند و كينه ديگران را در دل بر مي افروزد و در نهايت از فلاح و رستگاري ابدي محروم مي گردد. (مائده، آيه 90) از اين شمار آثار و تاثيرات مخرب و زيانبار قمار بازي مي توان به سادگي علت و چرايي تحريم آن را دانست و از غلظت و تشديد عذاب هاي اخروي آن آگاه شد؛ زيرا قمار بازي نه تنها به فرد در حوزه مادي و معنوي زيان و ضرر مي رساند بلكه در حوزه اجتماعي، جامعه را با بحران هايي چون واگرايي اجتماعي طبقات مردم از يك ديگر و بروز كينه و عداوت و دشمني مواجه مي سازد، چنان كه سرمايه رشد و بالندگي را هدر مي دهد و فرصت رشد اجتماعي جمعي جامعه را از آن سلب مي كند.

 

(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14