(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 4 خرداد 1389- شماره 19653

نگاهي به نقش رسانه در ترويج فرهنگ مقاومت
كلام بالدار رسانه؛ درخشش تابناك فرهنگ ايثار و شهادت



نگاهي به نقش رسانه در ترويج فرهنگ مقاومت
كلام بالدار رسانه؛ درخشش تابناك فرهنگ ايثار و شهادت

ليلا شفيعي
ديگر عادت كرده ايم كه رسانه در زندگي ما نقش اساسي و مهمتري داشته باشد. در عصر ارتباطات در دوره اي كه رسانه ها
پيام آوران فكر و انديشه هستند كوچه هاي دهكده جهاني« مك لوهان »هر روز كوتاه ترو تنگ تر مي شود و اهالي آن تسليم خداياني مي شوند كه در جبهه بزرگ فرهنگي اخبار واطلاعات را در كمتر از كسر ثانيه بر سر آنان آوار مي كنند. با اين تفاسيرطبيعي است كه غولهاي خبري افكار عمومي جهان را به دست گيرند و به آن جهت دهند تا جايي كه بتوانند انقلاب مخملي يا نارنجي راه بيندازند و در تمام عرصه هاي فرهنگ وسياست يك جامعه اثر گذار شوند. با اين مقدمه نقش رسانه در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت به عنوان ابزار كارآمد مقابله با جنگ نرم مطرح مي شود اما تجسم عيني اين نقش زماني بود كه حسين فهميده نوجوان 13 ساله زير تانك دشمن رفت و در پي آن مانور رسانه ها بر اين اتفاق و جمله معروف امام خميني (ره) كه فرمودند :«رهبر ما آن طفل 13 ساله اي است كه نارنجك به خود مي بندد و زير تانك مي رود» ده ها هزار نوجوان و جوان را از كلاسهاي درس و مدرسه بيرون كشيد وبه جبهه هاي جنگ فرستاد.
يك استاد ارتباطات در رابطه با نقش موثر رسانه ها گفته معروف «ويلبر شرام» نظريه پرداز ارتباطات را نقل مي كند كه وقتي گلوله ارتباطي پيام از رسانه به سمت مخاطب پرتاب مي شود، به منزله يك گلوله واقعي است كه مخاطب را واقعا از پا در مي آورد.
وي ادامه مي دهد: «اما براي آنكه اين فرآيند اثر گذار باشد بايد زمينه و ارزشهاي فرهنگي آن هم در جامعه وجود داشته باشد. براي مثال در جامعه اي كه ايثار مفهوم و تجلي نداشته باشد و افراد و حاكميت جامعه فقط به سود اقتصادي و منافع شخصي فكر كنند رسانه هرچقدر قوي عمل كند، كمتر اثر گذار خواهد بود.»
وي به پيش زمينه هاي فرهنگي ايثار در ايران باستان اشاره مي كند و مي گويد: « در فرهنگ ايرانيان ايثار نقش بسيار مهمي دارد به طوري كه قبل از اسلام با داستان سياووش روبرو هستيم كه خونش بر زمين مي ريزد، اما در مقابل انديشه هايش ايثارگري مي كند. بعد از اسلام نيز فرهنگ ايثار در مكتب امام حسين (ع) تجلي يافت و فرهنگ تاسوعا و عاشورا در طول فرهنگ تاريخ ما وجود داشته پس كار رسانه بايد بسيار راحت تر و اثر گذارتر باشد.»
اما سوال اينجاست با وجود پيش زمينه هاي فرهنگي چرا رسانه هاي ما بعد از جنگ موفق عمل نكرده اند؟
اين استاد دانشگاه در اين باره مي گويد: « با پايان جنگ بحث سازندگي مطرح شد و اغلب افراد به دنبال منافع شخصي رفتند. اوضاع اقتصادي نيز جامعه را از آن فرهنگ دور كرد. رسانه ها هم موضوع را تمام شده ديدند . يكي ديگر از دلايل موفق نبودن رسانه ها در اين عرصه اين است كه مديريتهاي فرهنگي و رسانه اي در جامعه ما ضعيف هستند در حالي كه ابزارهاي توانمندي را در اختيار دارند اما نحوه به كارگيري آن را نمي دانند . به عبارتي ابزارها پيشرفت كرده اما ديدگاه به لحاظ محتوايي پيشرفتي نداشته است.»
خبرگزاريهاي بي مخاطب
در حال حاضر خبرگزاريهاي حيات، فاش نيوز، پايداري، ساجد، بنياد حفظ آثار و وبلاگهاي زيادي در اين حوزه فعاليت مي كنند كه مخاطب چنداني ندارند. همچنين برخي خبرگزاريها و روزنامه ها صفحاتي را به اين خصوص اختصاص داده اند كه اغلب اهداف سياسي و جناحي خود را دنبال مي كنند. اين اتفاق در حالي است كه امكانات رسانه اي نسبت به 30 سال گذشته گسترش بيشتري داشته است. يك روزنامه نگار باسابقه با مرور خاطرات اخبار حوزه جنگ در دوران دفاع مقدس مي گويد:« در زمان جنگ امكانات ارتباطي ما بسيار محدود بود از سايت و خبرگزاريهاي متعدد و امكانات الكترونيكي هيچ خبري نبود اماكيفيت مطالب بسيار قوي تر ارائه مي شد و صفحات جبهه و جنگ مخاطبان فراواني داشت كه در حال حاضر موضوع عكس است.»
وي دليل اين موضوع را شناخت اندك مخاطبان رسانه از جوان، كودك و نوجوان امروز مي داند و مي گويد: «در حال حاضر جوان نسل فعلي با 30سال قبل خيلي فرق كرده است و اغلب آنان براي تامين منافع فردي پرورش يافته اند. از اينرو درك زمان به دست هنرمنداني كه در رسانه ها كار مي كنند خيلي مهم است. آنان بايد از كلامي استفاده كنند كه بتواند علاوه برارتباط با گروه هاي مختلف سني آنان را تهييج كند.»
ايثارگران ميراث دار يا ميراث خوار؟
«ايثارگران ما به خاطر عملكرد رسانه ها در جامعه عزيز نيستند.» اين اعتقاد دكتر رحماني ، جانباز دفاع مقدس و حقوقدان است.
اما حد و مرز فرهنگ ايثار و شهادت كجاست و چه آسيبها و آفاتي آن را تهديد مي كند؟
اين حقوقدان دامنه اين حوزه را از گفت و گوهاي شفاهي و خانوادگي تا رسانه هاي مكتوب و مجازي ترسيم مي كند كه هرچه از رسانه هاي رسمي يعني مطبوعات وصدا و سيما دورتر و به ارتباطات چهره به چهره و بدون تعارف نزديكتر مي شويم آسيب آن كمتر مي شود.او در اين باره مي گويد: « اولين آسيب يا آفت افراط در شعار زدگي است . الفاظ و عبارت تكراري ما همه مديون ايثارگران هستيم. لقلقه كلام تمام سخنرانان حوزه ايثار و شهادت است.البته همين شعارهاي افراطي وقتي در لبنان مطرح مي شود اثر عكس دارد و روح حماسه و شهادت طلبي ايجاد مي كند. اما درجامعه ما آنقدر در گفتار و تصوير تكراري شده كه مخاطب را دلزده مي كند. از سوي ديگر كساني اين حرفها را تكرار مي كنند كه هيچ نسبتي با جبهه و جنگ ندارند. آسيب دوم افراط در تبليغات رسمي است . تبليغات رسمي ضد ترويج ايثار و شهادت است و اغلب توسط نهادهاي متولي امور ايثارگري از عملكرد خودشان منتشر مي شود كه بنياد شهيد و امور ايثارگران در راس هرم تبليغات رسمي آن قرار دارد كه فقط به ارائه، بيلان كار وخدمات مي پردازد و اخبار مديريتها را به صورت تصاعدي در جامعه مطرح مي كند اين نوع تبليغات اگرچه براي خانواده ايثارگران مطلوب است، اما وقتي در راديو، تلويزيون و مطبوعات انعكاس مي يابد، موجب دو دستگي مي شود.»
اين حقوقدان مي افزايد:« نگاه به جانبازان در جامعه طوري ترسيم شده است كه در حال بلعيدن همه امكانات عمومي از سهميه دانشگاه تا شغل و امتيازات مادي هستند كه به قيمت محروم كردن بقيه جامعه تمام مي شود.»
تحصيلات ملاك ايثارگر نمونه!
در حال حاضر اطلاع رساني درباره ايثار و شهادت در چند حوزه مشخص صورت مي گيرد كه مشخص ترين آنها پرداختن به زندگي فردي و شخصيتي ايثارگران است كه به قدرت اجتماعي و تحصيلي رسيده اند در حالي كه قشر ايثارگر به اين تعداد محدود نمي شود. اين نگاه قالبي آفاتي را نيز دامنگير اين حوزه كرده است. دكتر رحماني در اين باره معتقد است در معرفي چهره ها و نمادهاي ايثارگري افراط و تفريط زيادي شده است.
او مي گويد: «در معرفي چهره ها ملاك اول تحصيلات بوده است يعني به جامعه ايثارگر گفته ايم ارزش اجتماعي اين است كه به دانشگاه برويد اما آيا در جامعه ايثارگري آنهايي كه تحصيلات دانشگاهي ندارند، نمي توانند الگو باشند؟»
وي تبليغ مستقيم را آفات دوم مي داند و مي گويد: «وقتي در تلويزيون ميكروفن جلوي جانباز قرار مي گيرد تا از خود تعريف كند اين عين ضد تبليغ است جانباز را بايد از منظر ديگران تعريف كرد.»
بازگشت به گذشته تنها راه چاره
بهروز ساقي جانباز روزنامه نگار اطلاع رساني را ابزاري براي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت مي داند و مي گويد:« مي توانيم با تمركز به اخبار فرهنگي و برجسته كردن اقدامات موثر فلش بكي به گذشته پرباري كه در اين حوزه اتفاق افتاده بزنيم و دوباره آن اتفاقات ارزشمند را بازبيني و از نو به جامعه ارائه بدهيم.»
وي با انتقاد از كاركرد خبرگزاري و سايتهاي اين حوزه مي گويد:« متاسفانه خبرها در تمام سايتها و خبرگزاريها يك شكل است و اغلب آنها براي جلب مخاطب وخبرسازي، خبرها را چند باره و چند وجهي تنظيم مي كنند در حالي كه اصل خبر مورد ترديد است.»
ساقي به انتشاراخبار ارائه خدمات به ايثارگران اشاره مي كند و مي افزايد: « نشر اخبار و ارائه خدمات به ايثارگران ظلم مضاعفي است كه به اين قشر شده است به طوري كه آنقدر روي خبرها مانور داده اند كه ذهنيت منفي جامعه را به دنبال داشته است.»
او از اخبارطرح جامع خدمات رساني به ايثارگران مثال مي آورد و مي گويد:« 11 سال است اين طرح در بوق وكرنا شده است در حالي كه هنوز در مجلس دست به دست مي شود. واقعيت اين است كه اين گونه اخبار جانبازان را در مظان اتهام قرار مي دهد كه در قبال ايثارگري امكانات منحصر بفردي را در اختيار خود و خانواده هايشان گرفته اند در حالي كه دريافت اين خدمات به هيچ وجه به معناي رفع مشكلات آنان نيست.»
جاي خالي سياهي لشكرها
برجستگي هاي جنگ ما به توپ و تانك نبود به آدمهايش بود كه متفاوت از آدمهاي جنگهاي ديگر بودند. اما واقعيت اين است كه
80 درصد جغرافياي انساني دفاع مقدس يعني نيروي انساني عادي گويا نيست.در حال حاضر فرماندهان و سرداران شهيد ما گل سرسبد دفاع مقدس اند اما آيا همه جنگ به اين افراد خلاصه مي شود؟
دكتر رحماني حلقه ناپيداي دفاع مقدس را «سياهي لشكرها» مي نامد و مي گويد:«سياهي لشكرها بدنه اصلي جنگ بودند و بدون آنها اداره كردن عمليات غير ممكن بود. واضح است كه در هر عمليات و موقعيت سختي كه پيش مي آمد هميشه چند نيروي زبده و شجاع و حماسه آفرين مي جنگيدند ولي بقيه به اصطلاح كپ مي كردند اما نه در ادبيات دفاع مقدس و نه در هنر و سينماي ما سخني از كپ كرده ها نيست.» وي ادامه مي دهد:«سياهي لشكري در جهاد فضيلت است . در روايات ما از كساني كه در صفوف مجاهدان اسلام حضور دارند ولي مهارت خاصي در جنگيدن ندارند، تمجيد شده و اجر و جهاد در راه خدا براي آنها در نظر گرفته شده است. اما ما فكر مي كنيم فقط بايد از حماسه آفرينان سخن بگوييم. مگر ما در جنگ ترسو نداشتيم نمونه اش خود من! با اشتياق در شب عمليات شركت مي كرديم اما كاركه خيلي سخت مي شد، از شهادت پشيمان مي شديم مي گفتيم خدايا امشب نه! اگر مي شود ما را برگردان! اجابت مي شد و بر مي گشتيم . اما هنوز پايمان به شهر نرسيده بود دوباره هواي منطقه به سرمان مي زد.»
حذف جغرافياي جنگ به چه قيمتي؟
سه دهه از آغاز جنگ گذشته است. اما آنچه كه پس از گذشت اين سالها باقيمانده بهره برداري از دفاع مقدسي است كه در تاريخ ثبت كرده ايم . وارثان جنگ حالا در ميان ما هستند.رزمنده اي كه كمتر از يك هفته و آن ديگري كه هشت سال تمام در خطوط اول نبرد جنگيدند و بعد برگشتند و زندگي معمول خود را از سر گرفتند. جانبازي كه تا پايان عمر با رنج معلوليت دست و پنجه نرم مي كند، آزاده اي كه همواره زخم اسارت را باخود دارد، پدر و مادري كه روزها رابا ياد فرزند شهيد خود مي گذرانند، بهره هاي معنوي جنگ و دفاع هستند كه بخش زيادي از آنها گمنام مانده اند.
دكتر رحماني در اين باره معتقد است، بنياد شهيد به عنوان نهاد خدمت رسان نگاه مادي به مقوله ايثارگري دارد. به همين خاطر بخشهاي مهمي ازجغرافياي ايثار و شهادت را حذف كرده است. او به جمله تاريخي امام خميني(ره) كه فرمودند: « ملتي كه 20 ميليون جوان دارد، بايد 20 ميليون اسلحه داشته باشد»، اشاره مي كند و مي افزايد:«آيا خوب است بگوييم همه جنگاوران ما بزرگاني همچون خرازي ها و همتها بودند و بس؟ يا بگوييم از آن 20 ميليون حداقل چند ميليون به جنگ رفته اند . حالا بعضي سردار و فرمانده بودند و در تارك اين دفاع نوراني درخشندگي بيشتري داشتند بعضي هم آدمهاي معمولي و رشيد و دلاور بودند.
اين وسط عده اي حضور كمرنگ تري داشتند، اما بودند و اين بودن آن هم از نوع مستمر و با دوامش خيلي مهم بود. راز اين بودن و مهمتر از آن ماندن در جبهه را بايد در همان گزاره « اين ملت الهي شده است» پيدا كرد. همين روحيه تكليف گرايي و عشق به امام بود كه موجب ختم جنگ آنهم بدون هيچ هزينه و چالشي شد».

 

(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14