(صفحه(12(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهار شنبه 5 خرداد 1389- شماره 19654

چريك هاي راحت طلب!
نگاهي به رزمايش هاي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران ايراني مي تواند
كتابي درباره انتخابات دهم و حوادث آن شورش اشرافيت بر جمهوريت



چريك هاي راحت طلب!

آرتميس پارسا
«گرچه ممكن است بازداشت ها باعث شود برخي ها كنار بكشند اما عده قابل توجهي از جامعه را در هدف خود ثابت قدم تر كرده و شك نبايد كرد كه اين زندان رفتن ها در مجموع سازنده است.» اين سخن آقاي هاشمي در ديدار تعدادي از آزادشدگان حوادث بعد از انتخابات است. نكته اي كه در اين سخن به آن اشاره شده يكي از اصلي ترين فاكتورهاي يك حركت يعني «مقاومت» است. براي شكل گرفتن يك حركت يا جنبش، آنچه بسيار مهم است و حصول نتيجه را ممكن و نزديك به واقع مي كند، عنصر مقاومت است. يعني اگر حركتي صورت گيرد و اعضاء و افراد آن اعتقادي به مقاومت نداشته باشند، قطعا محكوم به شكست و نابودي خواهد بود. در واقع هيچ جنبش و يا نهضتي يافت نمي شود كه افراد آن بدون مقاومت و فقط با حرف و آرزو توانسته باشند كوچك ترين تغييري در وضع موجودشان بدهند. البته مقاومت هميشه به يك شكل نيست و حالات و اشكال مختلفي دارد كه بسته به موقعيت و شرايط تغيير كرده و از نوعي به نوع ديگر تغيير شكل مي دهد. اما آنچه كه ثابت مي ماند ماهيت اين اتفاقات است كه در يك كلام مي توان آن را مقاومت ناميد.
قبل از انقلاب اسلامي، جهان را مي شد به سه دسته تقسيم كرد؛ جهان اول و دوم و سوم. جهان اول و دوم، قدرت هاي غرب و شرق بودند و جهان سوم كشورهايي بودند كه از لحاظ معادلات جهاني هيچ تاثيري نداشته و به دو گروه تقسيم مي شدند. دسته اي به شرق وابسته بودند و دسته اي به غرب. بنابراين ماهيت مستقل از خود نداشتند و دولتمردان آنها بدون توجه به منافع ملي و خواست مردم خويش بايد سعي مي كردند نظر دول شرق و غرب را تامين نمايند. با مقاومت و مبارزه مردم ايران با بلوك شرق و غرب، در زير پرچم اسلام ناب محمدي به عنوان كاملترين دستورالعمل مبارزه، انقلاب اسلامي ايران به پيروزي رسيد. مهم ترين پيامد پيروزي انقلاب اسلامي ايران را كه حتي مقدم بر استقلال كشور و قطع شدن دستان چپاولگر خارجيان از منافع ايران است، به هم زدن اين تقسيم بندي جهان و نابودي ميراث جنگ جهاني دوم دانست. در واقع ملت ايران ثابت نمود كه قطب سوم و قوي تري در دنيا وجود دارد و آن قدرت ايمان و عزم يك ملت است كه حتي معادلات سياسي و اقتصادي دنيا را نيز مي تواند برهم بزند. از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي تاكنون دسيسه ها و دشمني هاي فراواني با اين ملت عظيم صورت پذيرفت كه به قطعيت مي توان گفت نيمي از اين فشارها قادر بود، حتي كشورهاي قدرتمند و پيشرفته اروپايي را نيز از پاي درآورد. اما اين مردم بزرگ كه به تعبير امام راحل(ره) از ملت رسول خدا در صدر اسلام بالاتر بودند در برابر تمامي مشكلات و سختي ها مقاومت كردند و با ايستادگي و مقاومت خود پيچيده ترين توطئه ها و سهمگين ترين هجمه ها را خنثي كردند.
نكته اي كه حايز اهميت است اين است كه مقاومت و مبارزه با رفاه و راحت طلبي يكجا جمع نمي شود و كساني كه پا در اين راه مي گذارند در واقع انسانهايي هستند كه ايمان قوي و راسخ، راه تحمل مشكلات را براي آنها راحت تر مي كند. چنانكه امام راحل(ره) در يكي از پيامهاي خود مي فرمايند: «مبارزه با رفاه طلبي سازگار نيست و آنها كه تصور مي كنند مبارزه در راه استقلال و آزادي مستضعفين و محرومان جهان با سرمايه داري و رفاه طلبي منافات ندارد، با الفباي مبارزه بيگانه اند. بحث مبارزه و رفاه و سرمايه، بحث قيام و راحت طلبي، بحث دنياخواهي و آخرت جويي دو مقوله اي است كه هرگز با هم جمع نمي شوند. و در جايي ديگر شهيد آويني سيدشهداي اهل قلم مي گويد: «آرمان خواهي انسان مستلزم تحمل برسختي هاست. اكنون نيز اصلي ترين هدف نظام جمهوري اسلامي ايران كه همان بر چيدن پايه هاي زور و استكبار است جز با تحمل بر سختي ها محقق نمي گردد. يكي از نقاطي كه باعث شد افرادي با نظام جمهوري اسلامي وجه افتراق پيدا كرده و در نهايت منجر به تصميم و حركت به سمت براندازي نظام شد همين عنصر مقاومت مردم شريف ايران بود. اين افراد بر اين عقيده بودند كه هزينه هاي مقاومت زياد است و انسان اساسا نيازي ندارد كه در اين دنيا كه براي آنان آغاز و پايان همه چيز بود خود را به خاطر يك آرمان يا هدف به سختي بياندازد. در واقع به نظر آنها اصالت هر چيزي در دنيا به لذت برمي گردد و هر چيزي كه انسان را از هدف خود كه همان لذت بردن كامل از زندگي مي باشد دور كند مطرود و عملي غيرقابل پذيرش است. فلسفه شكل گيري بسياري از وسايل و ابزارهاي اطراف انسان ها محصول همين نگاه راحت طلبي و دنيامحوري برخي انسان هاست حال آنكه در ادبيات همه اديان الهي به ويژه دين مبين اسلام دنيا زنداني براي انسان هاي مومن و مبارز تعبير مي شود كه با مرگ و رسيدن به لقاي خداوند آرامش واقعي شكل مي گيرد. يكي از تجليات اين نگاه مادي به انسان را مي توان در دوران هشت سال دفاع مقدس و برخورد افرادي دانست كه راحت طلبي خود را پشت نقاب صلح طلبي پنهان مي كردند و دم از مخالفت با جنگ مي زدند.البته اين افراد در خصوص تقبيح مقوله مقاومت و مضر دانستن آن براي جامعه مقاله ها نوشتند و سالها كار كردند تا بتوانند زانو زدنشان در مقابل دشمنان قسم خورده مردم ايران را توجيه كنند. مثلا در پرونده هسته اي اين نگاه منجر به تعطيلي تمام فعاليت هاي علمي و عملي و حتي تحقيقاتي ما در خصوص اين تكنولوژي شد كه منافع بسيار ارزشمند اين انرژي براي مردم ايران براي كسي پوشيده نيست. اين افراد تا جايي پيش رفتند كه مقاومت مردم فلسطين را نفي نموده و اعلام كردند بايد موجوديت رژيم غاصب اسرائيل را پذيرفت و حتي ديديم كه در آستانه انتخابات رياست جمهوري بيان داشتند كه مساله فلسطين مساله ما نيست! اين اتفاقات و همه مسائلي از اين قبيل حاصل نگاه مادي و دنياخواهي بوده كه به نفي عنصر مقاومت مي پردازد. به بيان ساده تر يكي از مشتركات گروههاي برانداز نظام جمهوري اسلامي ايران رفاه طلبي و سرمايه دوستي و در يك كلام عدم مقاومت است. حركت برانداز سبز نيز كه به بهانه انتخابات رياست جمهوري شكل گرفت نيز از اين قاعده مستثني نيست فتنه سبز را افرادي تشكيل مي دهند كه اغلب از قشر ثروتمند جامعه و مرفهين بي درد هستند لذا دعوت آقاي هاشمي به مقاومت بيشتر در حد يك آرزو است تا توصيه اي قابل عمل! در واقع اين افراد يا با ادبيات مبارزه و نيازهاي آن بيگانه هستند و يا مطلعند ولي براي دلداري و به نوعي اميد درماني افرادي كه با تركيدن حباب آرزوهاي پوچشان دچار مشكلات روحي و رواني گشته اند اين سخنان را بر زبان مي آورند و بر ادامه مبارزه تاكيد مي ورزند.

 



نگاهي به رزمايش هاي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران ايراني مي تواند

حسين بابايي - علي قاسمي
دردنياي كنوني كه تامين امنيت ملي از پيچيدگي هاي ويژه اي برخوردار است و هرگونه تصميم گيري در عرصه ملي- منطقه اي و جهاني، به نوعي امنيت ملي را تحت الشعاع قرار مي دهد، برگزاري رزمايش هاي نظامي از مسائل مهم، لازم و ضروري درتامين امنيت و منافع ملي به شمار مي رود. در يك نگاه ساده مي توان گفت امنيت نظامي تاثير بسزايي در ايجاد مولفه هاي ديگر امنيت ملي از جمله امنيت سياسي، امنيت اقتصادي، امنيت فرهنگي و ... داشته كه دستيابي به اين امنيت و اقتدار از طريق برگزاري رزمايش هاي نيروهاي مسلح انجام مي گيرد. درواقع هدف از برگزاري اين رزمايش ها عبارت است از نمايش اقتدار و امنيت و توانمندي نظامي كه با جلوگيري از بروز هرگونه تهديد و جنگ، پيروزي درپيشامد و بحران احتمالي را به نمايش مي گذارد.
برهمين اساس، برگزاري رزمايش و مانورهاي نيروهاي مسلح از امنيت وحساسيت ويژه اي برخوردار است كه بي توجهي به آن ممكن است موجب تضعيف ديگر مؤلفه هاي امنيتي گردد كه در اين صورت ميزان تهديدپذيري كشور نيز افزايش مي يابد. درواقع اهدافي كه در بطن رزمايش نيروهاي مسلح تعريف شده است داراي رابطه مستقيمي با اهداف تعريف شده در مفهوم امنيت ملي است. چرا كه امنيت ملي استفاده بهينه از امكانات و منابع موجود براي در امان بودن از تهديدات حال و آينده (بالقوه و بالفعل) خارجي و داخلي و ايجاد احساس امنيت و آرامش براي مردم و شامل اموري است كه ارزش آنها تنها مبتني بر فايده اي است كه براي ملت دارند و عناصر و مصاديق خارجي آن عبارتند از:
1-حفظ سرزمين
2-حفظ استقلال و حاكميت و تماميت ارضي
3- حفظ نهادهاي اساسي و بنيادي جامعه
4-حفظ شخصيت درمناسبات منطقه اي و فرامنطقه اي
5- تقويت قدرت ملي
6-توانايي و قدرت و كارآيي در اداره امور سياست خارجي
و به معناي توانايي يك كشور درحفظ ارزش هاي خود در برابر تهديدات خارجي معنا شده است كه همه اين اهداف نيز دراجراي موفقيت آميز يك رزمايش از سوي نيروهاي مسلح تا اندازه قابل زيادي تحصيل مي گردد.
دستاوردهاي اساسي در رزمايش هاي نيروهاي مسلح
برگزاري رزمايش و مانورهاي نيروهاي مسلح داراي دستاوردهاي بسياري است كه تحقق نيازهاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشور را نيز ميسر مي سازد. از اين رو از مهمترين دستاوردهاي اساسي در اين خصوص به موارد زير مي توان اشاره نمود:
حفظ امنيت و منافع ملي
يكي از مؤلفه ها و عناصر تشكيل دهنده امنيت هر كشور، قدرت و توانمندي نظامي آن كشور است. درواقع قدرت و توانمندي نظامي يكي از مؤلفه هاي موثر در حفاظت از امنيت و منافع ملي كشورها به حساب مي آيد كه از طريق به كارگيري مؤلفه هاي «نرم افزاري و سخت افزاري» ويژه بدست مي آيد. مؤلفه هاي نرم افزاري قدرت و توان نظامي، شامل عناصري مانند منابع انساني، روحيه، وفاداري، انضباط، فرماندهي كارآمد، آموزش و ارزش هاي حاكم و... مؤلفه هاي سخت افزاري آن عناصري از قبيل تجهيزات و امكانات، فناوري، پشتيباني، بودجه دفاعي و... است كه هماهنگي همه اين مؤلفه ها در رزمايش ها و مانورهاي نظامي نيروهاي مسلح قابل ارزيابي و برآورد مي باشد.
ازاين رو يكي از راههاي تامين امنيت و منافع ملي حركت به سمت كسب قدرت و اقتدار نظامي نيروهاي مسلح در منطقه از طريق برگزاري اين رزمايش هاست. در واقع در اين رزمايش ها با تمرين حضور مؤلفه هاي نرم افزاري و سخت افزاري نظامي در ميدان آزمايش، توانمندي دفاعي با شناسايي نقاط قوت و ضعف كشور در بعد مقابله با تهاجم نظامي موجب مي شود كه ديگر كشورها در حمله به كشور وسوسه نشوند چرا كه يكي از دلايل تهاجم عراق به جمهوري اسلامي ايران، تصور صدام از ضعف نظامي جمهوري اسلامي در اوايل انقلاب بود.بر همين اساس از مهمترين دستاوردهاي اساسي از رزمايش نيروهاي مسلح تقويت بنيه دفاعي و برقراري امنيت نظامي است كه از ضروريات اجتناب ناپذير در پشتيباني از ابعاد ديگر امنيت ملي نظير امنيت اقتصادي، سياسي و فرهنگي است كه نيازمند حفظ اقتدار و توانمندي نيروهاي مسلح و حفظ امنيت نظامي مي باشد. درواقع برخورداري از قدرت نظامي درپشتيباني از سياست هاي امنيت ملي، نمادين شدن قدرت و غيرت ملي و در نهايت نماد قدرت و بازدارندگي و دفع تهديد از مهمترين دستاوردهاي مانورها و رزمايش هاي نيروهاي مسلح خواهد بود كه با دفع تهديدها و حفظ و ثبات امنيت و منافع ملي زمينه هاي رشد وتوسعه اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي را بوجود خواهد آورد.
نمايش اقتدار و توانمندي نظامي
رزمايش هاي نظامي با بهره گيري از اطلاعات و تجارب گذشته 8 سال دفاع مقدس، پس از تشخيص و تجزيه و تحليل تهديدات خارجي، اهداف و سياست هاي دفاعي - امنيتي كشور را براساس اهداف و سياست هاي ملي، مقابله با خطرهاي تبيين شده، تعيين مي كند و با طرح ريزي عملياتي و بررسي روش و شيوه هاي مدرن دفاعي، با امكانات، فناوري و تجهيزات نظامي به بازنگري و برآورد فعاليت هاي انجام گرفته از سوي نيروهاي عمل كننده مي پردازد كه در نهايت منجر به نمايش اقتدار و توانمندي نظامي مي گردد. نمونه بارزاين اقتدار را مي توان به فاصله گرفتن و عقب نشيني 300 كيلومتري ناوهاي جنگي آمريكايي از منطقه در رزمايش ولايت 89 نيروي دريايي ارتش اشاره كرد كه به عنوان فرصتي مناسب براي نشان دادن توانمندي هاي نظامي ايران اسلامي قابل ارزيابي است و اين موضوع كه فرماندهي كل ارتش عنوان نمودند كه ديگر دوران امپراتوري ناوهاي آمريكا به سرآمده است نيز حاكي از اقتدار و توانمندي نظام اسلامي است.
شناسايي نقاط قوت و نقاط ضعف
از ديگر دستاوردهاي برگزاري اين رزمايش ها، تصميم سازي و طرح ريزي راهبرد نظامي، با توجه به شناسايي نقاط ضعف و قوت و توانمندي هاي نظامي موجود و بنيه دفاعي كشور، جهت نيل به اهداف نظامي تعيين و تبيين شده است. در واقع رزمايش هاي مختلف نيروهاي مسلح، داراي نظام و طرح ريزي استراتژيك دفاعي و امنيتي هستند كه در آن نقاط قوت و قابليت ها، نقاط ضعف و آسيب پذيري ها، نيات و محتمل ترين راهكار دشمن، زمان، مكان و مدت درگيري پيش بيني و تعيين شده، كه پس از طرح ريزي و تدوين راهبرد نظامي با حضور فرماندهان نيروها تشكيل مي شود.
بديهي است برگزاري اين رزمايش ها، از يك سو نقاط ضعف و آسيب پذيري نيروهاي خودي را و از سوي ديگر، نقاط قوت و قابليت هاي دشمن را شناسايي مي نمايد تا از اين طريق نيروهاي مسلح بتوانند براساس آن، اهداف دفاعي- امنيتي كشور را تحقق بخشند.
بكارگيري تجهيزات و فناوري داخلي و سامانه هاي جنگ الكترونيك
از مهمترين دستاوردهاي اساسي از برگزاري رزمايش هاي نيروهاي مسلح كه مي توان اشاره نمود بكارگيري از تجهيزات و توانمندي هاي رزمي و نظامي داخلي كه به دست متخصصان توانمند و كارآمد نيروهاي مسلح و دانشگاهي كشور بوجود آمده است. اين دستاورد شامل بهره گيري از تجهيزات، جنگ افزارها و ادوات نظامي، فناوري و سامانه هاي جنگ الكترونيك كه از طريق نيروهاي متخصص جنگال نيروهاي مسلح به رهگيري، رديابي و كشف موقعيت اهداف دشمن و جلوگيري از مشخص شدن استقرار نيروهاي خودي از ديد دشمن مي باشد مي توان عنوان نمود. در واقع حضور ناوشكن جمهوري اسلامي جماران، قايقهاي تندرو يا مهدي و عاشورا، موشكها و ساير جنگ افزاري توليد شده داخلي و همچنين تمرين جنگ الكترونيك كه بعنوان يكي از اصول جنگ هاي آينده در دو رزمايش اخير نيروي دريايي ارتش و سپاه با موفقيت انجام گرفت، گوشه اي از دستاوردهاي برگزاري رزمايش هاي نيروهاي مسلح است كه در اين دو رزمايش بيش از پيش خودنمايي نمود.
تاثير بر تحولات منطقه اي و فرامنطقه اي
از ديگر نتايج و دستاوردهاي حاصل از رزمايش نيروهاي مسلح تاثير بر مؤلفه هاي قدرت ملي و تاثير آن بر منطقه، روند تحولات آينده و اوضاع منطقه اي و فرامنطقه اي در ابعاد مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي فرهنگي و نظامي و همچنين ايجاد ثبات و امنيت در منطقه مي توان اشاره نمود. هر چند دشمن در هر نوبت از برگزاري رزمايشات ج.ا.ا بدنبال ايجاد پروژه ايران هراسي در منطقه هستند اما برگزاري اين رزمايش ها با پيام صلح و دوستي براي كشورهاي منطقه به گونه اي موثر مي تواند در تحول قدرت در مناسبات منطقه اي و خروج كشورهاي فرامنطقه اي از اين حوزه موثر و مفيد واقع شود. در واقع برگزاري رزمايش نيروهاي مسلح با نمايش اقتدار و توانمندي نظامي كشور توانايي ج.ا.ا را در ايجاد ثبات و امنيت منطقه نمايان مي سازد و ايده و تفكر همكاري كشورهاي منطقه و همسايه را براي تعامل سياسي و نظامي براي امنيت راه هاي مواصلاتي و تجاري و تامين منافع و امنيت منطقه را هموار مي سازد كه جدا از ايجاد فرصت همكاري في مابين براي كشورهاي منطقه را فراهم مي نمايد.
ايجاد هماهنگي بين نيروها
از ديگر دستاوردهاي برگزاري رزمايش نيروهاي مسلح ايجاد هماهنگي بين نيروهاي عمل كننده در سطح رزمايش براساس تدابير اتخاذ شده مي باشد كه مأموريت خاص هر نيرو براي اجراي تدابير و مقابله با خطرها و تهديدات، تعيين مي شود؛ سپس ساختار سازماني هر نيرو كه رابطه تنگاتنگي با راهبرد تعيين شده در رزمايش دارد با استفاده از سامانه هاي عمده جنگ افزار و تجهيزات نظامي ومنابع انساني لازم براي اجراي مأموريت واگذاري به هر نيرو وارد عمل مي گردند.
تمرين حضور هماهنگ نيروها در سطح رزمايش و ايجاد هماهنگي براي انجام آفند و پدافند از ضروريات اجتناب ناپذيري است كه بعنوان يكي از اصول جنگ هاي ناهمگون نيز داراي اهميت است و نياز به تمرين و برگزاري در جهت افزايش هماهنگي ها در ميدان نبرد و كاهش ناهماهنگي ها و موانع موجود مي باشد. در واقع ايجاد هماهنگي بين نيروهاي عمل كننده در ميدان نبرد، بخشي از نظام مديريت راهبردي دفاعي- امنيتي كشور است كه مجموعا يك جريان مستمر و متعامل چندجانبه را با در بهره مندي كيفي و كمي از فرصت ها و قابليت هاي رزمي هر يك از واحدهاي عمل كننده نظامي را در صحنه نبرد را بوجود مي آورد.
از اين رو فرماندهان و تصميم گيران نيروهاي مسلح براي ايجاد هماهنگي از همه سامانه هاي نرم افزارانه و سخت افزارانه درگير در رزم، به ويژه سامانه هاي جنگ افزار و اقلام عمده دفاعي مورد نيازشان كه مي بايست با همكاري و هماهنگي في مابين در صحنه حضور داشته باشند تمرين تا با بهره از قابليت هاي موجود در هر واحد نظامي از جمله زميني، هوايي، دريايي و پدافندي كشور انعطاف خود را براي انطباق با شرايط آينده بوجود آورده تا در شرايط بحران پاسخگوي هرگونه تهديد قرار گيرند.
حضور قدرتمند سياستگذاران در مناسبات بين المللي
امروز شرايط حساس منطقه و رويكرد جانب گرايانه غرب بويژه آمريكا از طريق عمليات رواني و جنگ نرم بر عليه ج.ا.ا در سال هاي اخير شرايطي را ايجاد كرده كه هر جا تهديدي بر عليه كشور شكل گرفته است برگزاري رزمايش هاي نيروهاي مسلح تا حد قابل ملاحظه اي بر دفع تهديدات و حمايت از حضور سياسيون و سياستگذاران نظام اسلامي براي پاسخگويي به تهديدات و فشارهاي بين المللي مثمرثمر بوده است. در واقع نيروهاي مسلح با انجام رزمايش هاي مختلف با تقويت و بالابردن امنيت نظامي در جهت حفظ استقلال و اقتدار كشور مي توانند به حمايت از فعاليت سياستگذاران در مناسبات سياسي و بين المللي گام بردارند. چرا كه نيروهاي مسلح بازوان توانمند دولت ها در پشتيباني از استراتژي هاي ملي و سياست هاي داخلي نقش حياتي دارند و در تعيين اهداف امنيتي و ارزيابي توان رزمي و شناخت نقاط ضعف و قوت دشمن نقش بسزايي ايفا مي كنند. بنابراين انجام رزمايش هاي نيرهاي مسلح، تجهيز امكانات و بالابردن كيفيت سطوح آموزشي، تمرين و ممارست در جهت حفظ توانمندي ها و كسب اقتدار و امنيت نظامي نيروهاي مسلح باعث حضور قدرتمند مسئولين و سياستگذاران نظام در مناسبات بين المللي مي گردد و دستاوردهاي ديپلماتيك سياستگذاران در صحنه هاي سياسي و بين المللي تا اندازه قابل توجه در سايه حضور شجاعانه نيروهاي مسلح و برگزاري مانورهاي قدرتمند با رويكرد بازدارندگي محقق مي گردد.
تقويت خودباوري ملي
از ديگر دستاوردهاي رزمايش نيروهاي مسلح مي توان به تقويت خودباوري ملي اشاره نمود. استكبار جهاني از ابتداي انقلاب اسلامي تاكنون با استفاده از روش ها و شيوه هاي مختلف، درصدد القاء ناكارآمدي نظام اسلامي بوده است و با استفاده از حربه هاي مختلف به تخريب «خودباوري ملي» و عدم توانايي براي رفع مشكلات و بهره گيري از توان ملي و بومي بوده است. پس پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام خميني(ره) و دستيابي به استقلال و آزادي شعله ها و جرقه هاي بيداري مردم زده شد و زمينه هاي رشد و خودباوري ملي فراهم گرديد و آرام آرام زمزمه هاي اينكه «ايراني مي تواند» آغاز گرديد. چرا كه خودباوري ملي در هر جامعه اي عاملي براي به كارافتادن موثر همه اجزاي تشكيل دهنده و لازمه رشد و توسعه و دستيابي به پيشرفت هاي وسيع در ابعاد مختلف است. از اين رو دستيابي به خودباوري ملي نيازمند توجه به استعداد و داشته هاي ملي و سامان دادن به همه توانمندي ها است كه انجام رزمايش هاي نيروهاي مسلح در سطح گسترده كه نمونه بارز آن رزمايش نيروي دريايي ارتش در آب هاي آزاد و فضاي بين المللي كه باعث تقويت بنيه دفاعي، صيانت از استقلال كشور و دستيابي به اقتدار ملي است گرديد مي توان اشاره نمود. رهبر معظم انقلاب در اين باره مي فرمايند: «امروز اگر بخواهيم سعادت اين كشور تامين شد، مردم عزيز ايران با توانايي هايي كه خداوند متعال در جوهره اين كشور و ملت قرار داده است بايد در مسير شناخت و توانايي هاي خويش قدم بردارد و در مقابل همه تهديدات و فشارهاي خارجي مردانه ايستادگي نمايد.» بنا به فرمايش مقام معظم رهبري راه سعادت كشور در شناخت توانايي ها و خودباوري هاست و با عواملي مانند فضا و سرزمين، وسعت خاك و منابع طبيعي، جمعيت، نهادهاي سياسي و فرهنگي، روحيه ملي، كيفيت ديپلماسي، ظرفيت و استعدادهاي علمي و توانمندي هاي نظامي حاصل مي گردد كه برگزاري اين گونه رزمايش ها از مهمترين مولفه هاي اساسي تقويت خودباوري ملي به حساب مي آيد.
كسب اقتدار ملي
اقتدار ملي مقوله ايست كه از رشد و توسعه مولفه هاي اقتصادي، سياسي، نظامي، علمي، اجتماعي و فرهنگي برخاسته است و از مباني و لايه هاي ارزشي حاكم بر جوامع مي باشد. در واقع رشد و تعالي كشورها در عرصه هاي مختلف داخلي و خارجي نشان دهنده اقتدار ملي است و شكوفايي ملت ها در ساير اقتدار حكومت تامين مي شود به طوري كه شدت و ضعف قدرت ملي در روند پرورش خودباوري تاثيرگذار مي باشد. بنابراين هرچه اين مولفه ها از توانايي و هماهنگي بيشتري برخوردار باشد كشور از قدرت و اقتدار ملي بيشتر و نهايتاً از خودكفايي و خودباوري بهره مند مي شود. از اين رو يكي ديگر از دستاوردهاي اساسي رزمايش و مانورهاي نيروهاي مسلح در سطح ملي و فراملي دستيابي به اقتدار ملي است. مقام معظم رهبري در فرازي از بيانات خود اقتدار ملي براي يك كشور را حفظ كننده هويت و مايه عزت و وسيله اي براي رسيدن به آرمان ها مي دانند. در واقع در سايه اقتدار ملي است كه مردم مي توانند به داشته ها و استعدادهاي خويش اعتقاد پيدا كنند. از اين رو رزمايش نيروهاي مسلح علاوه بر نمايش اقتدار نظامي، حفظ امنيت و منافع ملي، شناسايي نقاط ضعف و قوت، تاثير بر تحولات منطقه اي و فرا منطقه اي باعث بروز اقتدار ملي در سطح بين الملل و مناسبات سياسي منطقه اي و فرامنطقه اي مي گردد.

 



كتابي درباره انتخابات دهم و حوادث آن شورش اشرافيت بر جمهوريت

رضا جوادي
انتخابات دوره دهم رياست جمهوري و حوادث پس از آن را مي توان يكي از بحث برانگيز ترين اتفاقات در تاريخ جمهوري اسلامي ايران دانست. تاكنون چندين كتاب درمورد اين ماجرا به چاپ رسيده اما نگاهي به اين كتاب هاي معدود نشان مي دهد، هرچه از ماجرا دور مي شويم بر عمق و محتواي آنها افزوده مي شود. بدون شك اين ماجرا پتانسيل بسياري براي تأمل، تحقيق و پژوهش دارد و از منظرهاي مختلف قابل بررسي و تحقيق است.
«شورش اشرافيت بر جمهوريت» آخرين كتابي است كه در اين مورد منتشر شده است. حميدرضا اسماعيلي در كتاب خود چگونگي پيوند جريان هاي سكولار وبرانداز با طبقه اشرافي با هدف مقابله با مردم سالاري را مورد مطالعه و تحليل قرار مي دهد. كتاب با بيش از 500 صفحه حجم در 9 فصل تنظيم شده است.
در فصل نخست به طور اجمالي به شكل گيري، تطور و برخي مؤلفه هاي ايدئولوژي تجديدنظر طلبانه، يعني همان ايدئولوژي جبهه دوم خرداد پرداخته شده است. نويسنده تاريخ شكل گيري اين جريان را در دهه هفتاد جستجو كرده و ايدئولوژي آنها را از قول خودشان «اصلاح طلبي» مي نامد و در توضيح آن مي نويسد؛
«دگرگوني سياسي كه جهت گيري خود را دست يابي به «توسعه سياسي» و «جامعه مدني» معرفي مي كرد، بر دو راهبرد استوار بود: «فشار از پايين و چانه زني در بالا» و «فتح سنگر به سنگر». ازنگاه آنان تمام مراكز قدرت بايد يكي پس از ديگري به تصرف جبهه دوم خرداد و مؤمنان به ايدئولوژي اصلاحات درمي آمد. به اين ترتيب اين ايدئولوژي منتقد تماميت خواهي، عيار كاملي از انحصارطلبي با خود داشت و با پي گيري اين رويكرد در طول هشت سال حكومت جبهه دوم خرداد به گسترش خشونت هاي سياسي و سياست زدگي انجاميد. اصرار بر اين ايدئولوژي و راهبردهاي عينت بخش آن، دولت اصلاحات را به گفته رئيس آن در هر نه روز با يك بحران مواجه ساخت و درنهايت ناكارآمدي آن را درپي داشت. بدين ترتيب، دولت مذكور در انتخابات 84 شكست خورد و با رأي مردم و به اجبار جاي خود را به فردي داد كه در فهرست آخر انتظارات آنان قرار داشت.
از آن پس پيروان اين ايدئولوژي كه به حاشيه افتاده بودند و جايگاهي در مناصب نداشتند، با تفسير جديدي از دو راهبرد يادشده تلاش كردند خود را وابسته به جبهه مخالف احمدي نژاد درآورند. در انتخابات 84 اختلاف هايي در ميان جبهه اصول گرا به وجود آمد كه گروه هايي از آن را به انتقاد از احمدي نژاد واداشت. اما جريان تجديدنظرطلب تلاش كرد از فرصت فراهم شده بهره ببرد وبا فراموشي گذشته دشمن ساز، صف جديدي در آرايش نيروهاي سياسي داخلي ايجاد كند. به اين صورت، جبهه اصلاحات كه در دوره گذشته ادعاي فتح تمام اركان قدرت حكومت را داشت، طي سال هاي 84 تا 88 به يك «طفيل سياسي» تبديل شد و مصلحت را در آن ديد كه در شرايط به وجود آمده به جاي پي گيري دو راهبرد گذشته كه حذف بيشتر آنان را درپي داشت، راهبرد «احمدي نژادستيزي» را اتخاذ كند تا از اين جهت خود را در برخي موضوعات با جريان هاي سياسي ديگر داراي مشتركات معرفي كند. اين وضعيت تا آستانه انتخابات 88 ادامه داشت و در تبليغات انتخاباتي اين جبهه نيز به راهبرد انتخاباتي تبديل شد.
فصل دوم كتاب به نحوه حضور اين جريان در انتخابات سال 88 و فرآيند رسيدن آنان به نامزد موردنظر اختصاص دارد و در اين مورد مي نويسد:
«در انتخابات 88 خط قرمز جبهه دوم خرداد دستيابي دوباره احمدي نژاد به مقام رياست جمهوري بود. براي دستيابي به اين مقصود دو راه قابل تصور بود. نخست جلوگيري از حضور احمدي نژاد در رقابت انتخاباتي با پيش كشيدن مسئله «دولت وحدت ملي» بود و ديگر به ميدان آوردن رقيبي جدي براي رقابت با او بود. پس از شكست برنامه «دولت وحدت ملي» كه طرحي خام و نسنجيده و غيرواقع بينانه بود وبا مخالفت اصول گرايان مواجه شد، راهكار دوم از اوايل دي 1387 به طور جدي پيگيري شد. احمدي نژاد در اواخر آذر 87 با دعوت از رقيب براي رقابت با خود نشان داد كه عزم محكمي براي شركت در انتخابات دارد و طرح مذكور عملاً شكست خورده است.
اما در ميان تمام نام هاي متفاوتي كه براي حضور در انتخابات مطرح مي شدند مانند قاليباف، عبدالله نوري، محمد خاتمي، ميرحسين موسوي، حسن روحاني، عارف و... هيچ كدام به اندازه محمد خاتمي و ميرحسين موسوي نظر تصميم گيرندگان جبهه دوم خرداد را به سوي خود جلب نمي كرد.»
نويسنده سپس با بيان چهار شرط عنوان مي كند كه خاتمي دو شرط از آنها را نداشت و درنتيجه موسوي به عنوان گزينه نهايي مطرح شد.
در فصل سوم راهبرد تبليغاتي اين جريان و گفتمان انتخاباتي موسوي موردبحث قرار گرفته است. نويسنده گفتمان اين نامزد انتخاباتي را «عدالت- اصلاحات» معرفي كرده و پارادوكسيكال مي داند.
«موسوي در انتخابات دهم رياست جمهوري از گفتمان پارادوكسيكال «عدالت، اصلاحات» بهره برد و جبهه سياسي همراه او نيز راهبرد تبليغاتي «احمدي نژادستيزي» را برگزيد. از نقطه آغاز فعاليت هاي انتخاباتي موسوي تا روزهاي نزديك به 22 خرداد از استدلال ها و عقلانيت گفتمان يادشده كاسته مي شد و بر مؤلفه هاي هيجاني و احساساتي آن افزوده مي شد. باگذر زمان موسوي بيش ازگذشته به ا سارت ايدئولوژي تجديدنظرطلبان درمي آمد و به روش راديكاليستي نزديك تر مي شد. اين جبهه سياسي از شعار اخلاق بهره مي برد اما از كمترين پاي بندي به آن برخوردار بود. توهين به احمدي نژاد به روش هاي مختلف موضوعي طبيعي تلقي مي شد و اين باور اجتماعي در ميان آنان وجود داشت كه تنها راه دست يابي به رياست دولت دهم، تخريب احمدي نژاد و بحراني نشان دادن وضعيت كنوني است. لذا ستاد موسوي به لحاظ كيفي و كمي بيشتر نيروي مادي و ذهني خود را براي دگرگونه سازي از چهره احمدي نژاد و سياست هاي او به كار برد و كمتر به برنامه هاي آتي خود پرداخت. تلاش اين جبهه ايجاد فضاي دوقطبي بود؛ بين ارزش هاي مثبت كه موسوي آن رانمايندگي مي كرد و ارزش هاي منفي كه احمدي نژاد نماينده آن معرفي مي شد، افراط ستاد موسوي در «احمدي نژادستيزي» كه موجب شد دولت هاي پيش از او تطهير شوند و عملاً احمدي نژاد عامل تمام مشكلات كشور معرفي شود، باورپذيري تبليغات انتخاباتي موسوي را كاهش داد و «تز» احمدي نژادستيزي در مجموع «آنتي تز» خود را آفريد.»
فصل چهارم كتاب به گفتمان رقيب يعني احمدي نژاد از سوم تير 84 تا سال 88 مي پردازد و اين گفتمان را اينگونه تشريح مي كند؛
«ساده زيستي، مردمي بودن، سخت كوشي، تواضع در برابر مردم. سخت گيري بر مسئولان و اطرافيان و شجاعت در برابر «نظام سلطه» از عواملي بود كه احمدي نژاد را به نمادي از گفتمان «عدالت، معنويت» تبديل كرد. او همچنين براي تبيين رفتار خود از منطق و ادبياتي ساده و همه فهم بهره مي برد و همان گونه كه در ايران نمادي از يك جريان و گفتمان بود، در عرصه جهاني هم به نماد مبارزه با صهيونيسم و امپرياليسم تبديل شد. توجه رسانه هاي غربي به او، محبوبيت وي در جوامع اسلامي وعربي و استقبال نهادهاي مردمي جهان از او در اجلاس هاي متفاوت و از جمله «دوربان دو» كه عملاً اين اجلاس را با نام «احمدي نژاد» قرين ساخت، به همين دليل بود.»
فصل پنجم، نتيجه انتخابات را با روش «تحليل گفتماني» بررسي مي كند و پيروزي احمدي نژاد را ناشي از برتري گفتمان وي نسبت به رقيب مي داند.
«در انتخابات دهم رياست جمهوري، گفتمان «عدالت، معنويت» احمدي نژاد با ويژگي هايي كه از خود بروز داد توانست بر گفتمان «عدالت، اصلاحات» موسوي غلبه يابد. نقطه عطف غلبه گفتماني احمدي نژاد بر موسوي به مناظره سيزده خرداد بازمي گردد. تا پيش از آن مناظره، موسوي با پوشيده نگاه داشتن تعارض هاي دروني گفتمان خويش و با بهره گيري از خلأ تبليغات ستاد انتخاباتي احمدي نژاد توانسته بود با رسيدن به غلبه گفتماني موضوع بحث جامعه و رسانه ها را تعيين كند. اما پس از آن مناظره، تعارض هاي موجود در گفتمان محافظه كارانه موسوي كه گفتماني معطوف به طبقات بالاي شهري بود، آشكار شد. پس از مناظره، گفتمان موسوي به ضعف و انفعال گراييد و گفتمان احمدي نژاد توانست تعيين كننده موضوعات و پرسش هاي جامعه باشد. به عبارت ديگر، احمدي نژاد توانست گفتمان خود را به جامعه منتقل سازد كه نتيجه آن جلب آراي اكثريت به سوي خود بود.»
فصل ششم در پي پاسخگويي به اين سؤال است؛ چرا جريان تجديدنظرطلب كه از شكست نامزد خود و سلامتي انتخابات مطلع بود، دست به آشوب زد و شواهد اين اطلاع چيست؟ نويسنده در اين فصل 10 دليل براي اطلاع ذكر كرده و مورد تحليل قرار داده است. اين دلايل ده گانه عبارتند از؛
«1- آگاهي به پيشتازي احمدي نژاد بر موسوي در سراسر كشور در پيش از انتخابات؛ از طريق روش هايي مانند نظرسنجي هاي وابسته به آن جبهه.
2- صدور برخي نامه ها و بيانيه هايي كه به وضوح بيان گر تلقي شكست از انتخابات پيش رو بود.
3- نفس حضور در انتخابات.
4- نداشتن مدرك در عين داشتن بيش از 40 هزار نماينده در پاي صندوق ها.
5- اقرار به عدم تقلب.
6- عدم پيگيري قانونمند و همراهي نكردن با شوراي نگهبان.
7- اعترافات مطبوعاتي.
8- اعترافات در دادگاه.
9- سكوت و مواضع چند پهلوي خواص.
10- تحليل هاي روش مند از نتيجه انتخابات توسط كارشناسان سياسي جبهه دوم خرداد.»
فصل بعدي به شورش جريان تجديدنظر عليه خواست و راي قاطبه مردم مي پردازد و آن را الگوبرداري از انقلاب هاي مخملي در برخي كشورهاي اروپاي شرقي و بلوك شرق سابق مي داند. نويسنده در اين مورد معتقد است؛
«درواقع رفتاري كه از سوي جبهه دوم خرداد و جريان تجديدنظرطلب پس از انتخابات سر زد به طور كامل با مدل انقلاب هاي رنگي در كشورهاي آسياي ميانه انطباق داشت. افزون بر آن روايت هايي كه برخي از نيروهاي جريان تجديدنظرطلب و برخي متهمان اين حوادث اظهار داشتند به روشني اهداف انقلاب مخملي و به عبارت بهتر آنارشيسم مخملي در اين حوادث را آشكار ساخت. در مجموع، روش هايي كه راديكاليسم سبز براي پيشبرد آنارشيسم مخملي در حوادث پس از انتخابات به كاربرد عبارتند از:
1- انتشار بيانيه هاي تند سياسي در جهت عدم پذيرش نتيجه انتخابات و تهييج عواطف عمومي.
2- دعوت به تجمعات و تظاهرات خياباني با علم به اينكه اردوكشي هاي غيرقانوني به آشوب و درگيري مي انجامد.
3- تلاش براي نامشروع جلوه دادن مراسم تنفيذ و تحليف رياست جمهوري.
4- بهره گيري از روش تحصن و اعتصاب غذا.
5- ايجاد جنگ نرم در القاي نافرماني مدني توسط دانشگاهيان و نخبگان اجتماعي.
6- جعل خبر و تصوير براي تحريك عواطف مردم.
7- انجام پروژه كشته سازي و ايجاد فضاي رسانه اي مسموم عليه جمهوري اسلامي.»
فصل هشتم كتاب به نقش عوامل خارجي- اعم از دولت هاي بيگانه و جريان اپوزوسيون- در فتنه سال 88 مي پردازد. در اين فصل نقش و موضع آمريكا، رژيم صهيونيستي، انگليس، برخي ديگر از كشورهاي اروپايي، برخي دول عربي رسانه هاي غربي و بالاخره گروهك هاي ضدانقلاب در جريانات پس از انتخابات تحليل و بررسي مي شود.
نويسنده در فصل هشتم، يافته هاي مراكز راهبردي و پژوهشي غرب، رفتار و اقدامات دولت هاي غربي و بالاخره پيام هاي القايي رسانه هاي وابسته به اين دولت ها را تحليل مي كند.
فصل نهايي كتاب به نقش رهبر معظم انقلاب در شكست پروژه «آنارشيسم مخملي» مي پردازد. اسماعيلي در اين باره معتقد است؛
عبور از بحران پس از انتخابات رياست جمهوري بدون رهبري حضرت آيت الله خامنه اي ممكن نبود. عبور از اين فتنه سنگين و پيچيده نياز به مؤلفه هايي نظير ايمان، صبر، بصيرت و شجاعت داشت تا در برابر آنچه كه رخ مي دهد بهترين تصميم اتخاذ شود و در اجراي آن ترديدي وجود نداشته باشد و شجاعانه تا رسيدن به نتيجه، بردباري شود. شناخت دقيق و پرداخت مبسوط به شيوه هاي رهبري انجام شده براي عبور از فتنه در اين گفتار ممكن نيست. مهم ترين مانع در اين طريق حجاب زمان است. زماني مي توان ابعاد گوناگون اين فتنه و ظرايف رهبري انجام شده براي اداره كشور را فهم كرد كه دست كم سال ها از آن گذشته باشد.
كتاب «شورش اشرافيت بر جمهوريت» با قيمت پنج هزار تومان از موسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي قابل تهيه است.

 

(صفحه(12(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14