(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهار شنبه 12 خرداد 1389- شماره 19660

گزينه هاي آمريكا در مقابله با ايران تمام شده است
خدامحوري راز موفقيت امام در سياست خارجي
انقلاب اسلامي شاهكار امام خميني (ره)



گزينه هاي آمريكا در مقابله با ايران تمام شده است

منبع: الجزيره
مترجم: محمد جعفري
آنچه مي خوانيد تحليلي بر روابط پيچيده ديپلماتيك در مورد پرونده هسته اي ايران است.اگر چه تحليل نويسنده الجزيره از مسائل داخلي ايران تا حدي سطحي و در مورد ريشه هاي تقابل آمريكا با ايران، بسيار ساده انديشانه است، اما تفسير وي درباره بيچارگي آمريكا و نقش موذيانه روسيه تا حد زيادي قابل تامل به نظر مي رسد.
¤¤¤
دكتر احمدي نژاد در انتخاباتي آشكار، جنجال بر انگيز و در عين حال تلخ براي بار دوم بعنوان رئيس جمهور انتخاب شد. اعلام نتايج انتخاب موجي از اعتراضات بي سابقه و فشار بين المللي به رهبري آمريكا به دنبال داشت كه بر خلاف مقاصد صلح جوايانه باراك اوباما پيش از انتخابات باعث افزايش اختلافات ميان ايران و آمريكا شد.
اما هم اكنون و با گذشت چندين ماه، دولت احمدي نژاد قدرتمند تر از دوران پيش از انتخابات و با اعتماد به نفس بيشتر ظاهر شده است.
مخالفت مخرب
احمدي نژاد نه تنها جايگاه خود را در مقابل مسائل بحث برانگيز سياست خارجي تغيير نداد بلكه بي پرده به مبارزه با اكبر هاشمي رفسنجاني، دومين قدرت برتر اين كشور پس از آيت الله خامنه اي، پرداخت.
اين مسئله به دستگيري خانواده رفسنجاني و در نتيجه هم رديف شدن او با معترضان انجاميد. تمام اين اقدامات ضد دولتي بطور چشمگيري توسط دسيسه هاي خارجي عليه رژيم ياري مي شد كه همين امر باعث شد حاميان دولت در خيابان ها عليه تهديدهاي خارجي راهپيمايي كنند.
به دنبال يك حمله انتحاري با نام جند الله در ماه اكتبر كه منجر به كشته شدن 40 نفر از جمله شش تن از فرماندهان ارشد سپاه شد نقطه عطفي را در جنبش مخالف ايجاد كرد.
دولت بلافاصله انگشت اتهام را به سوي آمريكا نشانه رفت و ادعا كرد كه آنها از اين گروه حمايت كرده اند.
تلاش براي ايجاد صلح و ثبات در درون ايران مخالفت ها را كمرنگ تر كرد.
علاوه بر اينها ايران برنامه غني سازي اورانيوم خود را در مقابل حيرت ديگران ادامه داده است.
ضعف آمريكا
چگونه چنين چيزي امكان دارد؟ پاسخ اين سوال قدرت ايران نيست چرا كه در مقياس جهاني نقش كوچكي را در مسائل اقتصادي، نظامي، سياسي بازي مي كند، بلكه پاسخ آن ضعف آمريكا و هم پيمانان آن مي باشد.
آمريكا كشور بدهكاري است كه اقتصاد آن قوت سابق را ندارد و خصوصا در بحران اقتصادي تا مرز نابودي رسيد و البته بزرگ ترين دليل آن نيز خود اين كشور است.
اما با وجود تمام مشكلات مالي، آمريكا بيش از هر كشور ديگري در امور نظامي هزينه صرف مي كند.
چپاول و غارتگري معمولا نيازها را برطرف مي كرد اما اين تكنيك هنگامي كه خرج تسليحات، بالاتر از غنايم جنگي باشد كارا نيست.
با افزايش روز افزون آگاهي رسانه اي و اينترنتي كه تناقض آشكار ميان چپاول و دموكراسي را مطرح مي كند زندگي را براي مبلغان حقوق بشر و امپرياليسم ها مشكل تر كرده است.
عامل چيني
بعد از تمام اينها به مورد چين مي رسيم.
اين كشور پس از تبديل به يك كشور ميليونر همه را مبهوت خود كرد و هم اكنون سرمايه گذاري است كه آمريكا را سر پا نگه داشته است.
معمولا بدهكار شرايط را به طلبكار ديكته نمي كند اما در اين مورد جديد بدهكار براي تطبيق خود با روابط قدرت اقتصادي در حال تغيير نيازمند زمان است.
در حال حاضر بسياري از اقتصاددانان چين را كشوري تلقي مي كنند كه فاصله بسياري از كشورهاي پيشرفته دارد و به لحاظ سرانه اين ديدگاه كاملاً درست است. ميانگين درآمد مردم چين خيلي كمتر از ميانگين ،بعنوان مثال، مردم آلمان است.
اما اگر گرايشات پنج دهه چيزي گذرا باشد آنوقت بايد گفت كه آمريكا خوب مي داند كه با سرعت به كدام سو حركت مي كند.
چيزي كه از وسعت يك اقتصاد و قدرت آن بيشتر اهميت دارد نيروهايي مي باشد كه پشت آن قرار گرفته اند و آن را هدايت مي كنند، تقريبا مانند اين است كه سنگيني شما بخاطر عضله است نه چربي.
و با نگاهي كوتاه به تاريخ اقتصادي قاره آسيا پس از پايان جنگ جهاني دوم، عصر استعمار زدايي، مشخص مي شود كه مركزيت جاذبه اقتصادي جهان تغيير كرده است.
اين مسئله خصوصا طي دوران بحران اقتصادي به وضوح مشخص شد بدين صورت كه در مقابل تضعيف اقتصاد غرب ما شاهد حركت مداوم اقتصاد آسيا رو به جلو بوديم.
بزودي ديكته كردن شرايط به كشورهاي آسيايي، بخصوص چين، دشوارتر خواهد شد.
پيوستگي ايران و چين
مطلب ديگر اينكه چين بيش از چيزي كه بنظر مي رسد با ايران همبستگي دارد.
هردوي اين كشورها داراي تمدن هايي بسيار عميق و كهن مي باشند و در عين حال هيچكدام ميلي و يا تجربه اي خاص در زمينه دموكراسي نماينده اي ندارند و از سويي نيز هر دو به دليل شرط و شروط ها و تحميل هاي خارجي كشورهاي قدرتمند رنجيده شده اند.
در شرايط خالص اقتصادي ايران و چين در روابط دوستانه خود از منافع بسياري بهره مند مي شوند.
چين مايل نيست شاهد ركود بازار آمريكا و يا نزول دلار آن، كه اصلي ترين پول رايج اش است، باشد اما علاوه بر اين چيز زيادي وجود ندارد كه آمريكا با توسل به آن انگيزه اي را براي ضرر رساندن به ايران در چين ايجاد كند.
روسيه و سياست يك بام و دو هوا
سپس به كشور روسيه مي رسيم كه صلاح خود را در بلا تكليفي بين ايران و آمريكا مي بيند و با اين احوال هيچ علاقه اي ندارد كه به آمريكا كمك كند تا پيروز ميدان جنگ براي برتري در مناطق نفتي باشد.
مادامي كه آمريكا در باتلاق مناقشات بلند مدت خود كه توانايي پيروزي نيز ندارد، گير افتاده است قادر نخواهد بود كه از برخاستن مجدد روسيه جلوگيري كند.
روسيه، ابر قدرت سابقي كه بيشترين رقابت را با آمريكا بر سر برتري قدرت داشته است، بارها از ايران بعنوان مهره اي مهم براي كنار آمدن با آمريكا استفاده كرده است.
همچنين ايران نيز دوست دارد كه براي مبارزه با آمريكا روسيه را همراه خود كند و يا مي تواند عليه روسيه، بعنوان يك رقيب قديمي در منطقه، با آمريكا توافق كند.
با توجه به رويكرد چين و رسيه مي توان گفت كه راهكار »تحريم هاي فلج كننده« اصلاً موثر نيست و اين نشانگر سادگي اوباما و دولت اوست اگر چيزي غير از اين تصور كنند.
و با اذعان به خستگي و دلزدگي گسترده از جنگ در ميان مردم آمريكا، حمله نظامي به تجهيزات هسته اي ايران نيز بعيد بنظر مي رسد.
بي چاره
بدين سان اين حقيقت تلخ معلوم مي شود كه آمريكا انتخاب ديگري ندارد و بي چاره شده است.
بهترين كار ممكن اين است كه تواضع به خرج داده غرور خود را كنار بگذارد و با ايران بعنوان يك قدرت هسته اي جديد مذاكره كند.
اگرچه، فاكتورهاي سياسي داخلي و خارجي و همچنين عقده بازي نقش ابر قدرت در دنيا باعث شده است كه رهبر آمريكا نتواند معقولانه ترين گزينه را در اين تقاطع انتخاب كند.
صلح راهكاري پر منفعت براي هر دو كشور است و شايد منافع آنها بيش از حد تصور به هم نزديك باشد.
مقامات رسمي حساب كرده اند كه كمك نظامي آمريكا به اسرائيل در اين اواخر از مرز 3 ميليارد دلار در يك سال گذشته است.
ماليات دهندگان آمريكايي متحمل حمايت كمر شكن سالانه 100 ميليارد دلار از اقدامات جنگي آمريكا مي شوند.
اما يك خاورميانه آرام، در صلح و ثبات و امنيت و انتقال نفت و گاز از طريق خليج فارس براي هر دو كشور آمريكا و ايران سودمند خواهد بود.
اين كار به كاهش مخارج سرسام آور جنگ هاي آمريكا و بهبود اقتصاد ايران و فرصت سرمايه گذاري كمك مي كند.
زمان عمل است
صدام و طالبان و همچنين القاعده دشمنان مشتركي براي آمريكا و ايران به شمار مي روند. نقاط مشترك ديگري نيز وجود دارد كه بايد آنها را كسب كرد.
اوباما سال گذشته قول داد كه با جمهوري اسلامي ايران مذاكره خواهد كرد و هم اكنون وقت آن رسيده است كه بجاي حرف با عمل حسن نيت خود را نشان دهد.
اوباما براي شروع مي تواند سرمايه گذاري در طراحي و اجراي عمليات پوشيده نظامي در ايران را متوقف كند كه بالغ بر 400 ميليون دلار است. شروع اين كار به پيشنهاد جورج بوش بود كه سيمور هرش(Seymour Hersh) نيز در سال 2008 گزارشي در رابطه با آن تهيه كرد.
لغو آن يك گام بزرگ در جهت صلح از سوي اوباما خواهد بود و بهانه را نيز از دست كشور ايران مي گيرد.

 



خدامحوري راز موفقيت امام در سياست خارجي

احمد امامي
ملتها، دولتها، نهادها و سازمانهاي منطقه اي و بين المللي و حتي شركتهاي
چند ميليتي از عمده بازيگران صحنه بين الملل و تاثير گذار بر رفتار و تعاملات اين عرصه به شمار مي روند كه هر كدام در دوره هاي مختلف تاريخي نقش اصلي يا ترجيحي داشته اند. اما اگر سياست خارجي را عرصه بروز و ظهور و برخورد آرمانها، اهداف، منافع و رفتار كشورها تلقي كنيم مرجع رسمي براي بيان مواضع، سياستها، رفتار و تعاملات در اين عرصه، دولتها هستند كه بطور كلي، سه سطح از مناسبات (همكاري، رقابت و مناقشه يا كشمكش) را بين خود رقم مي زنند. سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران نيز كه اصول كلي آن در ميثاق ملي تصريح شده است، در چنين محيطي عمل مي كند.
جمهوري اسلامي ايران محصول انقلاب اسلامي ملت بزرگ ايران و مديريت رهبر كبير انقلاب است. شناخت رفتار سياسي ايران در محيط منطقه اي و بين المللي و نوع و سطح عمل آن در رابطه با كشورها، ملتها و سازمانها و نهادهاي فراملي، مستلزم آگاهي و اشراف بر نظرات و تصميمات معمار بزرگ انقلاب اسلامي و بعبارتي آشنايي با سياست خارجي از منظر امام(ره) است.
تبين و تحليل سياست خارجي امام(ره) در اين يادداشت از دو منظر مورد توجه است اول) نوع و سطح مواجهه امام با محيط خارجي، مسائل و بازيگران آن است.
دوم) واكنشهاي محيط داخلي نسبت به مواضع و ديدگاههاي امام در سياست خارجي و نحوه مواجهه امام با اين واكنشها است.
نوع و سطح مواجهه امام با محيط خارجي
نوع و سطح مناسبات امام در صحنه خارجي مبتني بر رهيافتي واقع گرايانه براساس تجربه تاريخي و مطالعه وضع مسلمانان و مستضعفان جهان و دركي عميق از سياست و رفتار بازيگران اين عرصه بو يژه قدرتهاي بزرگ از يك سو و راهبردي آرمانگرايانه مبتني بر معارف و آموزه هاي ديني و اشراف به سيره نظري و عملي پيامبر(ص) و ائمه معصومين(ع) براي تحقق حاكميت اسلام بر جهان بود. براين اساس رويكرد امام، اعلام ظالمانه و غير عادلانه بودن وضع موجود و تلاش براي تغيير آن بود.
توجه به ملت ها و مستضعفان جهان، تاكيد بر بيداري ملتها و تقويت اتحاد و روح مبارزه با زورگويي و سلطه قدرتهاي جهاني و برقراري عدالت و حاكم شدن ارزشهاي توحيدي و مباني اسلام، جايگاهي خاص در ادبيات سياست خارجي امام دارد.
شاخص همكاري در سياست خارجي امام بر پايه معرفي اسلام به عنوان ديني جامع، كامل و كاربردي و فراخوان براي حاكم كردن آن بر جهان است. از نظر امام: «اسلام ...مكتبي است كه برخلاف مكتبهاي غيرتوحيدي ، در تمام شئون فردي و اجتماعي و مادي و معنوي و فرهنگي و سياسي و نظامي و اقتصادي دخالت و نظارت دارد و از هيچ نكته ، ولو بسيارناچيز كه در تربيت انسان و جامعه و پيشرفت مادي و معنوي نقش دارد فروگذارننموده است ؛ و موانع و مشكلات سر راه تكامل را در اجتماع و فرد گوشزدنموده و به رفع آنها كوشيده است.»(فرازي از وصيت نامه امام) «دموكراسي اسلام كاملتر از دموكراسي غرب است.» (صحيفه نور ج 3 صفحه 13)
«شما اي مستضعفان جهان و اي كشورهاي اسلامي و مسلمانان جهان بپاخيزيد و حق را با چنگ و دندان بگيريد ... و به سوي يك دولت اسلامي با جمهوريهاي آزاد و مستقل به پيش رويد كه با تحقق آن ،همه مستكبران جهان را به جاي خود خواهيد نشاند و همه مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهيد رساند.» (فرازي از وصيت نامه امام)
از نظر امام «بايد روابط بين ملت ها بر اساس مسائل معنوي باشد ...ما روابط مان با كشورها بر اساس مباني اسلام خواهد بود.(صحيفه نور، ج7، ص 164.) و»معنا ندارد كه دولت اسلامي ايران با دولتي كه هيچ اعتقاد به اسلام و به اخلاق بشريت ندارد سر ميز اصلاح بنشيند. (امام خميني صحيفه نور ج 18 ص 78 ـ75)
امام در عزم و پايداري براي پياده سازي اين شاخص مي فرمايد «تا بانگ لا اله الا الله و محمد رسول الله بر تمام جهان طنين نيفكند، مبارزه هست و تا مبارزه در هر كجاي جهان عليه مستكبران هست، ما هستيم.( صحيفه نور، ج20، ص 8-232)
بعد ديگر اين شاخص، اتحاد مسلمانان و مستضعفان جهان است. امام تاكيد دارند كه «ما براي دفاع از اسلام و ممالك اسلامي و استقلال ممالك اسلامي در هر حال مهيا هستيم. برنامه ما برنامه اسلام است، وحدت كلمه مسلمين است، اتحاد ممالك اسلامي است.( صحيفه نور، ج18، ص 221) و نهيب مي زند كه «هان اي مسلمانان جهان و مستضعفان تحت سلطه ستمگران به پاخيزيد و دست اتحاد به هم دهيد و از اسلام و مقدرات خود دفاع كنيد و از هياهوي قدرتمندان نهراسيد(صحيفه نور ج 15
ص 126 ـ125) و تصريح مي كند كه »جمهوري اسلامي ايران ... در كنار همه مسلمانان بلكه در كنار همه مستضعفان جهان خواهد بود. (صحيفه نور ج 20 ص 184)
يكي از ابعاد ديگر اين شاخص، دفاع از حقانيت و تكريم روح آزاديخواهي است. «ملت آزاده ايران هم اكنون از ملت هاي مستضعف جهان در مقابل آنان كه منطقشان توپ و تانك و شعارشان سر نيزه است كاملا پشتيباني نمايد. ما از تمام نهضت هاي آزادي بخش در سراسر جهان كه در راه خدا و حق و حقيقت و آزادي مبارزه مي كنند پشتبياني مي كنيم. (صحيفه نور ج 11 ص 259)
شاخص رقابت در تعامل و رابطه با كشورها بر پايه اصل عدالت، مدارا، احترام متقابل و عدم دخالت در امور يك ديگراست. امام معتقد است كه«با همه دولت ها به طور مدارا رفتار مي كنيم»(صحيفه نور ج 18 ص 56) «ما با همه روابط علي السويه داريم و با همه رفتار عادلانه داريم». (صحيفه نور، ج 14، ص 193) جمهوري اسلامي ما با تمام ممالك روابط حسنه دارد و احترام متقابل قايل است در صورتي كه آنها هم احترام متقابل قايل باشند. (صحيفه نور ج 22 ص 156)ملت ايران اجازه نمي دهد كه هيچ مملكتي در امور داخلي او دخالت كند و آزادي و استقلال خودش را حفظ مي كند و با تمام كشورها هم به طور متقابل عمل خواهد كرد. (صحيفه نور ج 22 ص 156)
در منطق امام كه رويكردي جهانشمولي براي اسلام و انقلاب ايران حاكم است
انزوا گرايي جايي ندارد. «اين معنا كه گاهي اهل غرض و جهال آن را بيان مي كنند يا نمي فهمند يا غرضي دارند زيرا تا انسان جاهل يا مخالف با اصل نظام نباشد نمي تواند بگويد كه يك نظام بايد از دنيا منعزل باشد ما با هيچ ملتي بد نيستيم ما به حسب طبع اوليه مي خواهيم با همه دولتها دوست باشيم مي خواهيم كه روابط حسنه با احترام متقابل نسبت به همه داشته باشيم و اگر چنانچه ما احتياج به يك چيز داشته باشيم و آنها احتياج به يك چيز داشته باشند تبادل كنيم مگر اين كه دولتهايي باشند كه با ما خلاف رفتار كنند»(صحيفه نور، ج 10، ص 352.)
از نظر امام توسعه روابط و رقابت با ديگر كشورها تا جايي است كه موجب سلطه نشود اما «اگر روابط سياسي كه بين دولتهاي اسلامي و دول بيگانه بسته مي شود و برقرار مي گردد موجب تسلط كفار بر نفوس و بلاد و اموال مسلمانان شود يا باعث اسارت سياسي اينها گردد برقراري روابط حرام است و پيمانهايي كه بسته مي شود باطل است و بر همه مسلمين واجب است كه زمامداران را راهنمايي كنند و وادارشان نمايند بر ترك روابط سياسي اينچنيني هر چند بوسيله مبارزه منفي باشد. »
(خميني، روح الله؛ تحريرالوسيله، ج 1، چاپ اول، ص 485.)
شاخص خصومت و كشمكش براساس ناعادلانه بودن شرايط حاكم بر محيط بين الملل، وجود خصوصيت استكباري و سلطه جويي قدرتهاي جهاني و نيز ضرورت دفاع از حقانيت دين و آموزه هاي آن و پاسداشت و گسترش آرمانهاي انقلاب اسلامي است. امام با شجاعت و صلابت تمام مي فرمايد:«من به تمام دنيا با قاطعيت اعلام مي كنم كه اگر جهانخواران بخواهند در مقابل دين ما باشند ما در مقابل همه دنياي آنان خواهيم ايستاد تا نابودي تمام آنان از پاي نخواهيم نشست، يا همه آزاد مي شويم و يا به آزادي بزرگتري كه شهادت است، مي رسيم. و همانگونه كه در تنهايي و غربت بدون كمك و رضايت احدي از كشورها و سازمانها و تشكيلات جهاني انقلاب را به پيروزي رسانيديم و همانگونه كه در جنگ نيز مظلومانه تر از انقلاب جنگيديم و بدون كمك حتي يك كشور خارجي، متجاوزان را شكست داديم. ما به ياري خدا، باقيمانده راه پر نشسيب و فراز را با اتكاي به خدا تنها خواهيم پيمود و به وظيفه خويش عمل خواهيم كرد. (صحيفه نور، ج 20، ص 118)
در ديدگاه امام »آن روز مبارك است بر ما كه سلطه جهانخواران بر ملّت مظلوم ما و بر ساير ملّت هاي مستضعف شكسته شود و تمام ملّت ها، سرنوشت خودشان را به دست خودشان بگيرند.» (صحيفه نور، ج14، صص 148ـ146)
يكي از ابعاد اين شاخص، ويژگي الهام بخشي انقلاب و دميدن روح مبارزه است.»مي شود روي پاي خودمان بايستيم، مي شود در مقابل شرق و غرب از فرهنگ و حيثيت ـ ملّي اسلامي مان دفاع كنيم و مي توانيم دنياي مادي را شكست دهيم و پرچم
لااله الااللّه و محمداً رسول اللّه را در تمامي دنيا به اهتزاز درآوريم.»(صحيفه نور، پيام شماره 265، 22/11/1362)
صدور انقلاب
موضوع »صدور انقلاب اسلامي« سرفصل خاصي در استراتژي سياست خارجي امام دارد. امام كه تحقق ابعاد خارجي آموزه هاي اسلام و آرمانهاي انقلاب اسلامي را در صدور انقلاب اسلامي و فراگير نمودن الگوي آن در جهان مي داند با اقتدار و بدون توجه به واكنشهاي داخلي برخي عناصر و گروهها مي گويد:«ما مي خواهيم اين چيزي كه در ايران واقع شد و اين بيداري كه در ايران واقع شد... اين در همه ملّت ها و در همه دولت ها بشود. آرزوي ما اين است و معني صدور انقلاب ما اين است كه همه ملّت ها بيدار بشوند و همه دولت ها بيدار بشوند و خودشان را از اين گرفتاري كه دارند و از اين تحت سلطه بودني كه هستند...نجات بدهد.»(صحيفه نور، 28/7/1359، ج13، صص 127ـ123) «ما با صدور انقلابمان كه در حقيقت صدور اسلام راستين و بيان احكام محمدي (ص) است به سيطره و سلطه و ظلم جهان خواران خاتمه مي دهيم.» (24)
از نظر امام نتيجه صدور انقلاب، پياده شدن احكام مترقي اسلام خواهد بود »ما به تمام جهان تجربه هايمان را صادر مي كنيم و نتيجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون كوچكترين چشمداشتي، به مبارزان راه حق انتقال مي دهيم و مسلماً محصول صدور اين تجربه ها جز شكوفايي پيروزي و استقلال و پياده شدن احكام اسلام براي ملت هاي دربند نيست. ( صحيفه امام ج 20 ص118)
روشنفكران اسلامي همگي با علم و آگاهي بايد راه پرفراز و نشيب دگرگون كردن جهان سرمايه داري و كمونيزم را بپيمايند و تمام آزاديخواهان بايد با روشن بيني و روشنگري راه سيلي زدن بر گونه ابرقدرت ها و قدرتها، خصوصاً آمريكا را بر مردم سيلي خورده كشورهاي مظلوم اسلامي و جهان سوم ترسيم كنند. من با اطمينان مي گويم: اسلام ابرقدرتها را به خاك مذلت مي نشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را يكي پس از ديگري برطرف و سنگرهاي كليدي جهان را فتح خواهد كرد...»
( صحيفه امام ج 20 ص118)
مواجهه امام با واكنشهاي داخلي
امام در طول دوره رهبري انقلاب، قبل و پس از پيروزي، همواره با مواضع و رفتار كساني مواجهه بود كه به دلايلي چون برداشت غلط، ترجيح منافع فردي و حزبي بر منافع ملي، ديني و انقلابي، عدم اعتقاد به مبارزه، يا ترس و وادادگي در مقابل تهديدها و يا كنار زدن نقاب از چهره وعيان سازي خصومت ذاتي، فضاي جامعه را ملتهب و يا
فتنه اي را برپا مي كردند.
تشكيك در آرمانهاي اسلامي- انقلابي
امام در قبال كسانيكه با تفسيرهاي موهوم بدنبال كوتاه آمدن در قبال تجاوز دشمنان بودند مي فرمايند:«اينهايي كه گمان مي كنند اسلام نگفته است «جنگ جنگ تا پيروزي» اگر مقصودشان اين است كه در قرآن اين عبارت نيست، درست مي گويند و اگر مقصودشان اين است بالاتر از اين با زبان خدا نيست، اشتباه مي كنند. قرآن مي فرمايد: (قاتلوهم حتي لاتكون فتنه) «با آنان جهاد كنيد تا فتنه و فساد از روي زمين برطرف شود» ...همه بشر را دعوت مي كند به مقاتله براي رفع فتنه، »يعني جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم« يعني، بايد كساني كه تبعيت از قرآن مي كنند، در نظر داشته باشند كه بايد تا جايي كه قدرت دارند ادامه نبردشان بدهند تا اين كه فتنه از عالم برداشته بشود...»(صحيفه امام ج19 ص113 صحيفه امام ج20 ص326)
معمار بزرگ انقلاب هدف از مقابله با دشمنان را «دفاع از موجوديت اسلام در جهان» دانسته و بيداري جهاني و برپايي قيام عليه نظام سلطه را رسالت انقلاب اسلامي و ملت ايران مي داند و تاكيد مي كند: جهانخواران و سرمايه داران و وابستگان آنان توقع دارند كه ما شكسته شدن نونهالان و به چاه افتادن مظلومان را نظاره كنيم و هشدار ندهيم. و حال آنكه اين وظيفه اوليه ما و انقلاب اسلامي ماست كه در سراسر جهان صلا زنيم اي خواب رفتگان! اي غفلت زدگان بيدار شويد و به اطراف خود نگاه كنيد كه در كنار لانه هاي گرگ منزل گرفته ايد برخيزيد كه اينجا جاي خواب نيست و نيز فرياد كشيم سريعاً قيام كنيد كه جهان ايمن از صياد نيست! آمريكا و شوروي در كمين نشسته اند و تا نابودي كاملتان از شما دست برنخواهند داشت.»( صحيفه امام ج21 ص89)
اصالت »هزينه- فايده« در مناسبات
امام در قبال كسانيكه همواره نغمه ياس و نااميدي را در جامعه مي سرايند و مبناي مناسبات را با رويكردي ماديگرايانه و صرفا برپايه اصل «هزينه-فايده» جستجو مي كنند معتقد است كه دست يابي به اهداف و آرمانهاي بزرگ مستلزم پرداخت هزينه سنگين نيز هست. «مردم ايران و مسلمانان و آزاديخواهان تمامي جهان بايد بدانند كه اگر بخواهند بدون گرايش به چپ و راست و مستقل از هر قدرت و ابرقدرتي روي پاي خود بايستند بايد بهاي گران استقلال و آزادي را بپردازند»( صحيفه امام ج20 ص324)»ما به اين نكته نه فقط در جنگ تحميلي كه از روز نخست شروع مبارزه و از پانزده خرداد تا
بيست و دوم بهمن رسيده ايم و به خوبي دريافته ايم كه براي هدف بزرگ و آرماني
اسلامي - الهي بايد بهاي سنگيني پرداخت نماييم و شهداي گرانقدري را تقديم كنيم و جهانخواران ما را راحت و آرام نخواهند گذاشت و با استفاده از ايادي داخلي و خارجي شان به ما شبيخون زده و خون عزيزان ما را بر بستر كوچه ها و خيابان ها و مرزهايمان جاري مي كنند.( صحيفه نور ج 20 صفحه 116)
امام در اهميت كار بزرگ ملت ايران و پاداش آن تصريح مي كند كه« ملت شريف ايران توجه داشته باشيد كه كاري كه شما مردان و زنان انجام داده ايد آن قدر گران بها و پر قيمت است كه اگر صدها بار ايران با خاك يكسان شود و دوباره با فكر و تلاش فرزندان عزيز شما ساخته گردد نه تنها ضرري نكرده ايد كه سود زيستن در كنار اولياءالله را
برده ايد و در جهان ابدي شده ايد و دنيا بر شما رشك خواهد برد خوشا به حالتان!
( صحيفه نور ج 20 صفحه 118)
امروز خميني آغوش و سينه خويش را براي تيرهاي بلا و حوادث سخت برابر همه توپها و موشكها دشمنان باز كرده است و همچون همه عاشقان شهادت، براي درك شهادت روزشماري مي كند...»( صحيفه امام ج21 ص88) و »ملي گراها تصور نمودند ما هدفمان پياده كردن اهداف بين الملل اسلامي در جهان فقر و گرسنگي است. ما مي گوييم تا شرك و كفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستيم ما بر سر شهر و مملكت با كسي دعوا نداريم ما تصميم داريم پرچم لااله الاالله را بر قلل رفيع كرامت و بزرگواري به اهتزاز درآوريم...»( صحيفه امام ج21 ص88)
نمايي از فتنه منتظري
يكي از فرازهاي مهم مواضع امام (ره) در مواجهه با فتنه منتظري، پاسخ به شبهاتي است كه توسط وي برعليه انقلاب مطرح شده بود. در شرايط حساس پس از قبول قطعنامه 598 كه با وجود تهديدات و عدم تحقق بندهاي قطعنامه، به نوعي هنوز سايه جنگ بر سر ايران سنگيني مي كرد، منتظري كه تحت تاثير باند مهدي هاشمي مدتها بود در مقابل امام و ملت، مواضع خصمانه و كينه توزانه اتخاذ مي كرد، در سخنراني عمومي خود به مناسب 22 بهمن به نقد عملكرد ده ساله انقلاب پرداخته مي گويد:«بعد از دهسال بايد عملكرد خود را حساب كنيم... آيا جنگ را خوب طي كرديم يا نه دشمنان ما كه جنگ را تحميل كردند آنها پيروز از كار درآمدند. چقدر نيرو از ايران و از دست ما رفت و چقدر جوانهايي را از دست داديم ...چه شهرهايي از ما خراب شد. بايد اينها بررسي شود و ببينيم اگر اشتباهي كرده ايم اينها توبه دارد!... چقدر در اين مدت شعارهايي داديم كه غلط بود و خيلي از آنها ما را در دنيا منزوي كرد و مردم دنيا را به ما بدبين كرد و هيچ لزومي هم براي اين شعارها نداشتيم.» (رك؛خاطرات سياسي- محمدي ري شهري)
حضرت امام(ره) در مقام پاسخ به اين شبهه افكني مي فرمايند:«در يك تحليل منصفانه از حوادث انقلاب خصوصا از حوادث ده سال پس از پيروزي بايد عرض كنم كه انقلاب اسلامي ايران در اكثر اهداف و زمينه ها موفق بوده است و به ياري خداوند بزرگ در هيچ زمينه اي مغلوب و شكست خورده نيستيم حتي در جنگ پيروزي از آن ملت ما گرديد و دشمنان در تحميل آن همه خسارات چيزي به دست نياوردند... هر روز ما در جنگ بركتي داشته ايم كه در همه صحنه ها از آن بهره جسته ايم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده ايم ما مظلوميت خويش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده ايم ما در جنگ پرده از چهره تزوير جهانخواران كنار زديم ما در جنگ دوستان و دشمنانمان را شناخته ايم ما در جنگ به اين نتيجه رسيده ايم كه بايد روي پاي خودمان بايستيم ما در جنگ ابهت دو ابر قدرت شرق و غرب را شكستيم... من در اين جا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحليل هاي غلط اين روزها رسما معذرت مي خواهم و از خداوند مي خواهم مرا در كنار شهداي جنگ تحميلي بپذيرد. ما در جنگ براي يك لحظه هم نادم و پشيمان از عملكرد خود نيستيم.راستي مگر فراموش كرده ايم كه ما براي اداي تكليف جنگيده ايم و نتيجه فرع آن بوده است. ...خوشا به حال آنان كه تا لحظه آخر هم ترديد ننمودند.نبايد براي رضايت چند ليبرال خودفروخته در اظهارنظرها و ابراز عقيده ها به گونه اي غلط عمل كنيم كه حزب الله عزيز احساس كند جمهوري اسلامي دارد از مواضع اصولي اش عدول مي كند. ... تاخير در رسيدن به همه اهداف دليل نمي شود كه ما از اصول خود عدول كنيم. همه ما مامور به اداي تكليف و وظيفه ايم نه مامور به نتيجه.
( صحيفه امام ج 21 ص 94)
سلمان رشدي و حكم ارتداد و اعدام وي
حضرت امام با پايبندي به اصول و آرمان هاي ديني و انقلابي در سياست خارجي، در واكنش به توهين سلمان رشدي و انتشار كتاب كفرآميز آيات شيطاني اقدام به صدور فتوي تاريخي ارتداد و اعدام وي نمود. كسانيكه به بهانه تعامل با نظام بين الملل از اصول و ارزشهاي بنيادين خود عدول مي كنند و هرآينه آغوش خود را براي غمزه دشمنان باز نموده و با لبخند آمريكا و قدرتهاي سلطه گر مسرور مي شوند، حكم تاريخي امام در مورد رشدي را موجب خدشه دار شدن چهره ايران در غرب تلقي نمودند.
امام در پاسخ به تبليغات استكبار جهاني و زمزمه هاي وابستگان داخلي آنها و ساده لوحان فريب خورده را به دنبال داشت، مي فرمايند: »آنان كه هنوز بر اين باورند و تحليل مي كنند كه بايد در سياست و اصول و ديپلماسي خود تجديدنظر نماييم و ما خامي كرده ايم و اشتباهات گذشته را نبايد تكرار كنيم و معتقدند كه شعارهاي تند يا جنگ سبب بدبيني غرب و شرق نسبت به ما و نهايتا انزواي كشور شده است و اگر ما واقعگرايانه عمل كنيم، آنان با ما برخورد متقابل انساني مي كنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمين مي گذارند اين يك نمونه است كه خدا مي خواست پس از انتشار كتاب كفرآميز »آيات شيطاني« در اين زمان اتفاق بيفتد و دنياي تفرعن و استكبار و بربريت چهره واقعي خود را در دشمني ديرينه اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده انديشي به درآئيم و همه چيز را به حساب اشتباه و سوءمديريت و بي تجربگي نگذاريم و با تمام وجود درك كنيم كه مساله اشتباه ما نيست بلكه تعمد جهانخواران به نابودي اسلام و مسلمين است و الا مسئله فردي سلمان رشدي آنقدر برايشان مهم نيست كه همه صهيونيست ها و استكبار پشت سر او قرار بگيرند.»
( صحيفه امام ج 21 ص 283 الي 292)
امام با آينده نگري و پيش بيني تحليلهاي روشنفكرمآبانه، هشدار مي دهند كه »ترس من اين است كه تحليلگران امروز، ده سال ديگر بر كرسي قضاوت بنشينند و بگويند بايد ديد فتواي اسلامي و حكم اعدام سلمان رشدي مطابق اصول و قوانين ديپلماسي بوده است يا خير؟ و نتيجه گيري كنند كه چون بيان حكم خدا آثار و تبعاتي داشته است و بازار مشترك و كشورهاي غربي عليه ما موضع گرفته اند، پس بايد خامي نكنيم و از كنار اهانت كنندگان به مقام مقدس پيامبر و مكتب بگذريم»
( صحيفه امام ج 21 ص 283 الي 292)
ريزش ها
برخي افراد بي بصيرت و ساده لوح و كسانيكه دوستي افراد و رضايت گروهها در نزد آنها بر پايداري بر اعتقادات، اصول و آرمانها ترجيح دارد، اصرار مي كنند كه اتخاذ مواضع و تصميمات اصولگرايانه موجب جدايي و ريزش نيروهاي درون نظام مي شود. امام در پاسخ آنها مي گويد:«امروز هيچ تاسفي نمي خوريم كه آنان در كنار ما نيستند چرا كه از اول هم نبوده اند. انقلاب به هيچ گروهي بدهكاري ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهاي فراوان خود به گروه ها و ليبرال ها را مي خوريم. آغوش كشور و انقلاب هميشه براي پذيرفتن همه كساني كه قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولي نه به قيمت طلبكاري آنان از همه اصول، كه چرا مرگ بر آمريكا گفتيد! چرا جنگ كرديد! چرا نسبت به منافقين و ضدانقلابيون حكم خدا را جاري مي كنيم؟ چرا شعار نه شرقي و نه غربي داده ايد؟ چرا لانه جاسوسي را اشغال كرده ايد و صدها چراي ديگر و نكته مهم در اين رابطه اين كه نبايد تحت تاثيرترحم هاي بيجا و بي مورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفين و متخلفين نظام به گونه اي تبليغ كنيم كه احكام خدا و حدود الهي زير سؤال برود. من بعضي از اين موارد را نه تنها به سود كشور نمي دانم كه معتقدم دشمنان از آن بهره مي گيرند»( صحيفه امام ج 21 ص 285)
اگر تاريخ را تكرار رخدادهاي گذشته با مختصات و مقتضيات جديد بدانيم، آموختن درسها و پندهاي آن و عبرت گرفتن از حوادث تلخ پيشين، مبناي مناسبي براي تحليل وضعيت خواهد بود و با ايمان به هدف و پايبندي به اصول و آرمانها مي توان به تكليف عمل كرد آنگونه كه امام بود«گذشته را خوب مي شناخت و آينده را خوب مي ديد« به تكليف الهي عمل كرد و همواره موفق، باعزت و سربلند بوده است.

 



انقلاب اسلامي شاهكار امام خميني (ره)

انقلاب شكوهمند اسلامي ايران به رهبري فقيه فرهيخته زمان حضرت امام خميني (ره) تحولي بزرگ و فراگير درعرصه جهاني و درپـايان هزاره دوم ميلادي پـديد آورد به گونه اي كه نگاه و نگرشي جديد نسبت به جهان و انسان و مناسبات گوناگون بشري درعرصه سياسي و اجتماعي فرهنگي داشت. چه اينكه انقلاب صنعتي مغرب زمين با رويكرد نفي كاركرد سياسي و اجتماعي دينداري و انكارنقش و تاثير كارآمد آن درحوزه زندگي خود را از حيث نظر و عمل محدود به دنياي ملموس و محسوس توجيه نمود و درنتيجه نسبت گرايي فلسفي مبناي معرفت شناسي و سكولاريسم و ليبراليسم اساس مناسبات اجتماعي و اقتصادي و اومانيسم تكيه گاه انسان شناسي در فرهنگ مغرب زمين گرديد.
نظام سرمايه داري غرب كه براساس دنياگرايي و انسان محوري شكل به انكار هرگونه تاثيرخارج از اراده انسان همت گماشت و دين و معنويت را از حوزه زندگي اجتماعي انسان مطرود ساخت. نگرشي كه دين را مربوط به گذشته و دوران سنت قلمداد مي كرد و آن را افيون توده ها و ملت ها برمي شمرد و بر ارتجاعي بودن دين تاكيد داشت و ناتواني و سستي آن را در رابطه با انسان تبليغ مي نمود.
درچنين شرايطي كه فضاي غالب جهاني با چنين تفكري سيطره يافته بود فرياد حق طلبانه ملت مسلمان و غيور ايران به رهبري مرجعيت ديني و زعامت اين مرد الهي، التهابي سخت بر اين فضا و تفكر سيطره يافته بوجود آورد و دنيا را متوجه عظمت حركت و تفكري شگرف نمود.
پيروزي اين جنبش بزرگ اسلامي كه از عمق اعتقادات ديني ملتي مسلمان، آرمانگرا و تكامل پو سرچشمه مي گرفت بار ديگر اين حقيقت را آشكار ساخت كه ايمان و اعتقاد ديني و برترين سكوي حركت انسان به سوي رهايي و آزادي و عدالت خواهي است به گونه اي كه پايان عصر بيستم عصر دين و دينداري لقب گرفت.
در واقع حقيقتي كه زمينه هاي تشكيل دولت انتظار كه هدف والاي پيامبر و ائمه هدي نيز بود و جريان تشيع سالها در رسيدن به آن مبارزه مي كرد آن هم درعصري كه به فراموشي و نشدني اين تفكر در بين تفكرات و ايده هاي جهاني تبديل گرديده بود بوجود آورد.
انقلاب شكوهمند اسلامي شاهكار اين مرد الهي برجهانيان ثابت كرد نه تنها دين افيون ملت ها نيست بلكه پيوند ناگسستني با روح و روان بشر داشته و همواره مي تواند بزرگترين حماسه ها را بيافريند به گونه اي كه قدرت آفريني و اثرگذاري انقلاب اسلامي درجهان اسلام موجي از بيداري و خيزش در ميان مسلمانان بوجود آورد و درعرصه سياست جهاني رقيبي جدي براي استكبار جهاني محسوب گرديد. در واقع حضرت امام با پشتوانه عظيم فكري و اعتقادي، نگاهي ديگر نسبت به جهان، انسان ومناسبات اجتماعي و سياسي بوجود آورد كه اين حركت به استقرار نظام جمهوري اسلامي ايران منجر گرديد و انديشه ديني واعتقاد اسلامي را احيا نمود و از پيرايه ها و انديشه هاي انحرافي و انزواي سياسي واجتماعي رهايي بخشيد.
برهمين اساس استكبار جهاني از ابتداي تشكيل انقلاب اسلامي تاكنون با استفاده از روش ها و شيوه هاي مختلف، درصدد مقابله با اين جريان و حركت فكري برآمد تا با استفاده از حربه هاي مختلف، با القاء ناكارآمدي نظام اسلامي و عدم توانايي براي رفع مشكلات اين جريان و تفكر الهي و مردمي را كه بعنوان بسترساز حكومت عدل الهي و ادامه جريان تحقق ولايت بر زمين مطرح مي باشد ناكام معرفي نمايد. از اين رو از جمله دلايل بسياري از جوسازي هاي سياسي و رواني آمريكا و كشورهاي غربي در تحميل جنگ8 ساله، ايجاد ناتوي فرهنگي، راه اندازي پروژه ايران هراسي، پيگيري جنگ نرم و ديگر اقدامات غيردموكراتيك و غيرانساني قابل برآورد است كه با گسترش موج آزادي خواهي و استقلال طلبي با صدور انقلاب اسلامي ايران در كشورهاي مختلف جهان و كشورهاي فرامنطقه اي آفريقا، آمريكاي لاتين و... ناكامي آمريكا و صهيونيزم بين الملل در راه ادامه سياستهاي ايران ستيزانه خود بدنبال داشته است و همين مسئله حقيقت و پويايي جرياني كه براساس آرمان هاي اسلامي، انقلابي و مردمي شكل گرفته است را آشكار مي سازد.
از اين رو از همان ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي از مهمترين دغدغه ها و نگراني هاي حضرت امام حفظ اين حركت الهي كه همان اسلام و انقلاب بود مي توان اشاره نمود بطوريكه ايشان در اين باره مي فرمايند: «مبادا اين سرمايه عظيمي كه محصول سالها تجربه و تلاش در عسرتها و فراز نشيب ها بوده است، در مسير زندگي روزمره به فراموشي سپرده شود.» ايشان بعنوان معمار انقلاب اسلامي هميشه بر اين نكته توجه داشتند كه «بايد همه ايران اين توجه را داشته باشد. و به خصوص آنجاهايي كه در معرض اين است كه خداي نخواسته يك آسيبي ببيند نهضت» (صحيفه امام ج11 ص363)
برهمين اساس از مهمترين تأكيد حضرت امام در مراقبت و استمرار اين حركت و خيزش مردمي كه در رويارويي با تهديدات فرا روي نظام اسلامي كه در هر دوره از عمر انقلاب نيز قابل بهره برداري است به موارد زير مي توان اشاره نمود كه گوياي جهان بيني وسيع و آينده نگري در كلام اين بزرگ مرد تاريخ كه همچون نسخه و دواي هر دردي در ادامه حيات انقلاب كارگشا خواهد بود.
توطئه ها و لزوم بيداري و حفظ هوشياري
از مهمترين موضوعاتي كه حضرت امام اين معماركبير نظام هميشه بر آن تأكيد داشته اند «لزوم بيداري و حفظ هوشياري» در شرايط تهديد و توطئه كه با روش هاي مختلف در طول حيات انقلاب اسلامي شكل گرفته است مي توان اشاره نمود. موضوعي كه مقام معظم رهبري نيز بعنوان ادامه دهنده راه اين مرد الهي بعنوان بصيرت و بيداري مردم و نخبگان در شرايط فتنه بارها بر اهتمام بر آن تأكيد نمودند. از اين رو حضرت امام در خصوص ايجاد توطئه و فتنه ها در مسير انقلاب و القاء ناكارآمدي نظام لزوم بيداري و هوشياري را مهمترين عامل در حفظ اين جريان معرفي مي نمايند:
«از مشكلاتي كه ما مواجه هستيم، همين استفاده توطئه گرهاست از احساسات جوانهاست. اين توطئه گرها كه ديدند شكست خورده اند و نمي توانند با ملت ما به مبارزه برخيزند، براي اينكه ملت يكپارچه در مقابل آن قدرتهاي بزرگ ايستاد و پيش برد، حالا در صدد اين برآمدند كه از اين احساسات پاك جوانهاي ما استفاده هايي به نفع خودشان بكنند و جوان هاي ما غافل از اين هستند. از جمله استفاده هايي كه اينها مي خواهند بكنند اين است كه: «اين تحولي كه حاصل شد، اين انقلابي كه شد، اينهم چيزي نشد». اين درسطح كشور با تبليغاتي كه آنها دارند، منتشر مي كنند و مقصد آنها اين است جوان هاي ما را از آن راهي كه رفتند مأيوس كنند». (صحيفه امام، ج10، ص515)
«شما هوشيار باشيد كه بسياري از اين اشخاص كه بين مردم افتادند و تبليغات سوء مي كنند و مي خواهند كه نهضت ما را به شكست برسانند. شما دوستان، برادران من آگاه و بيدار باشيد و نگذاريد اخلال گران بين شما رخنه كنند؛ اينها عمال اجانب هستند، اينها بنا دارند كه باز مسائل را به سالهاي قبل برگردانند، اينها به نظر من مي آيد كه عمال آمريكا هستند و مي خواهند كه همان مسائل را، همان چپاولگري را، همان سلب آزادي و سلب استقلال را دوباره به ايران برگردانند. اگر شما دوستان و همه اقشار ملت بيدار نباشيد، من خوف دارم كه خداي نخواسته به شكست برگرديم. (صحيفه امام ج7 ص17-16)
«مي خواهند نهضت را از طريق خودش منحرف كنند مي خواهند شما را سرگرم كنند به مسائل ديگري غير از مسائل اساسي... اين را من، من باب اتفاق نمي دانم، اهانت به بعضي احكام اسلام و اهانت به من و شكايت متعدد از اموري كه در كشور مي گذرد من باب اتفاق نيست، نقشه است توطئه است. نقشه براي اينكه شما را از راه مستقيمي كه داريد، از اين نهضتي كه داريد، منحرف كنند و به امور ديگر غير از اين مهم منصرف كنند. ملت ايران بايد با هوشياري اين توطئه ها را خنثي كنند. دراين روزها اجتماعاتي مي شود ازطرق مختلفه مي خواهند ايجاد نفاق كنند، ايجاد هياهو كنند. ملت بايد با كمال خونسردي اين توطئه ها را و اين شيطنت ها را خنثي كند. اگر شما سرگرم كارهاي ديگر بشويد، اگر راجع به مسائل تفرقه افكن، توجه كنيد. از مسائل اصلي باز مي مانيد.» (صحيفه امام، ج9، ص: 67)
«بايد دراين وقتي كه از همه اوقات براي ايران حساس تر است، علماي ايران و ساير اقشار، جوانان محترم، دانشگاهها، دانشجوها، طلاب علوم دينيه، بازاريها، ساير اقشار، دهقان، كارگر توجه داشته باشند به اينكه شياطين در كمينند. و اگر خداي نخواسته غفلت بشود و اين ريشه هاي پوسيده باز رشد كنند بين جامعه، زحمت ها هدر مي رود. الان چيزي نيستند لكن هوشياري نباشد اگر جلوگيري نشود، ممكن است كه رشد كنند.» (صحيفه امام، ج7، ص:540)
حراست از جايگاه ولايت فقيه و رهبري
ديدگاه امام خميني(ره) درباره نقش و جايگاه ولايت فقيه بعنوان راز ماندگاري اين حركت الهي و مردمي كه در پايان قرن بيستم در رويارويي با تفكرات كمونيستي و ليبراليسمي پا به عرصه ظهور نهاد بيش از پيش حائز اهميت است؛ چرا كه در برابر دسيسه و توطئه هاي گوناگوني كه در طول گذشت اين سه دهه از عمر انقلاب به چشم مي خورد بيشترين نقش و تاثير را در دفع و خنثي سازي اين توطئه ها برعهده داشته است؛ بنحوي كه نظريه پرداز آمريكايي «فوكوياما» راز ماندگاري و اوج پرواز فرهنگ شيعه را وجود عنصر ولايت دانسته و هرگونه اقدام، ضربه به اين فرهنگ و از بين بردن اين جريان در حال اوج را ضربه به اصل ولايت و كمرنگ كردن ولايت مداري در مردم دانسته است. چرا كه نقش رهبري و ولايت فقيه مؤثرترين عامل در مديريت چالش ها و نابساماني ها به حساب مي آيد. به طوريكه وجود جايگاه رهبري باعث خنثي شدن توطئه هاي طراحي شده عليه نظام اسلامي بوده است؛جرياني كه در طول تاريخ ايران نيز از سوي مرجعيت شيعه در قبال اقدامات و قراردادهاي ننگين حكمرانان بي لياقت با دول استعماري بارها به چشم خورده است. به گونه اي كه در برابر هرگونه تجاوز و چپاول صداي اعتراض به استعمار از سوي مرجعيت شنيده مي شود و دست ولايت درآن ديده مي شود؛ مانند امتياز تنباكو و ديگر قراردادهاي ننگين عليه منافع كشور. لذا مي بينيد حضرت امام با آگاهي، بصيرت و روشن بيني الهي خود بهترين اصل در اصول قانون اساسي را اصل ولايت فقيه دانسته اند و دراين باره مي فرمايند: پشتيبان ولايت فقيه باشيد به تا مملكت شما آسيبي نرسد، و درجايي ديگر مي فرمايند:«... من به همه ملت، به همه قواي انتظامي اطمينان مي دهم كه امر دولت اسلامي اگر با نظارت فقيه و ولايت فقيه باشد،آسيبي بر اين مملكت وارد نخواهد شد».
حفاظت وصيانت از اسلام
با مطالعه در سيره عملي و نظري امام از ديگر توصيه هاي اين مرد الهي درخصوص پايداري و استمرار اين حركت صيانت از اسلاميت نظام است. موضوعي كه به عنوان شعار اسلامي اين جريان و خيزش مردمي در رويارويي با تفكرات و انديشه هاي ليبراليسم و كمونيسم باعث حضور تفكر وانديشه اي جديد در ميدان رقابت براي سعادت و كمال انساني مطرح گرديد. در انديشه ايشان يكي از اركان اساسي مشروعيت نظام، اسلامي بودن است. لذا چه پيش از برقراري جمهوري اسلامي و چه بعد از آن همواره اسلاميت آن را بعنوان قوام و پايداري اين حركت عنوان نموده اند و بر حفظ وصيانت و حراست از اسلام اهتمام ورزيده اند و هدف از همه دشمني ها را نيز دشمني با اسلام دانسته اند...
«شما مي دانيد كه اين نهضت با قدرت اسلامي و با قوت ايمان پيش برد؛ و گرنه ما در مقابل آنها چيزي نداشتيم و آنها همه چيز داشتند. ما قدرت ايماني داشتيم شما جوانها با قدرت ايمان اين نهضت را تا اينجا آورديد به پيروزي رسانديد. اين قدرت ايمان را حفظ كنيد. اين نهضت را باقوه اسلام و با توجه به اسلام حفظ كنيد و به پيش ببريد. اگر خداي نخواسته به اينجا كه ما آمديم سستي پيش بيايد، يا تفرقه پيش بيايد، يا مخالفت هاي قشرها پيش بيايد، خوف آن است كه دشمن ها با هم متحد بشوند و برما غلبه كنند. آن وقت است كه باز اسلام را كنار مي زنند و بر ما حكومت مي كنند؛ همان حكومت جابرانه. ليكن اگر اين ايمان را حفظ كنيد و اين وحدت را، همه با هم باشيم وهمه به سوي اسلام باشيد، هيچ قدرتي به شما پيروز نخواهد شد. (صحيفه امام، ج 9، ص: 222)
«من هيچ خوفي از جنگ ندارم و شما هم نداريد و ملت ما هم ندارند، لكن آن خوفي كه هست كه من براي شما كه مي خواهيد افسر باشيد و درجبهه ها برويد و با كفار جنگ كنيد بايد تذكر بدهم ]اين است[ كه نقشه هاي حساب شده دركار است براي شكستن اسلام. مقصد اصيل اين است كه اينها چون از اسلام سيلي خورده اند و با قدرت الله اكبر آنها را از ايران بيرون كرده اند و دست چپاولگرها را كوتاه كرده اند. لهذا دشمن اصلي اسلام است، نه ارتش است، نه روحانيت است و نه جمهوري اسلام و نه حكومت اسلامي و نه آنهايي كه در راه اسلام دارند فداكاري مي كنند. دشمن اصلي اينها نيستند، دشمن اصلي اسلام منتها با يك نقشه حساب شده دارند پيشروي مي كنند (صحيفه امام، ج 13، ص: 347-345)
«اينك كه به توفيق و تاييد خداوند، جمهوري اسلامي با دست تواناي ملت متعهد پايه ريزي شده و آنچه در اين حكومت اسلامي مطرح است اسلام و احكام مترقي آن است، بر ملت عظيم الشان ايران است كه در تحقق محتواي آن به جميع ابعاد و حفظ و حراست آن بكوشند كه حفظ اسلام در رأس تمام واجبات است»
برخورداري از پايگاه قوي مردمي
حضرت امام (ره) در تداوم حركت انقلابي برخورداري از پايگاه مردمي و حمايت آنان را كه همواره به دو ركن اسلاميت و جمهوري اشاره كرده اند و تخلف از آن را جايز ندانستند تاكيد داشته اند. مقام معظم رهبري نيز به شكل گيري حكومت اسلامي بر دو پايه الهي و مردمي (جمهوري اسلامي)تاكيد ورزيده اند. از ديدگاه حضرت امام (ره) «حكومت جمهوري اسلامي هم يك حكومت است مثل ساير حكومت ها ولكن قانونش قانون اسلامي است» از اين رو ايشان هميشه دغدغه مردم و آحاد جامعه را به عنوان پدر و رهبر جامعه داشته اند و طبق نص صريح قانون اساسي و تاكيد امام خميني (ره) اراده مردم در اداره امور جامعه بايد دخالت داشته باشد و بدون تكيه حكومت بر اراده و رأي مردم مشروعيت حكومت مورد تأمل خواهد بود.
«جلب نظر مردم اموري است كه لازم است، پيغمبر اكرم جلب نظر مردم را مي كرد. دنبال اين بود كه مردم را جلب كند، دنبال اين بود كه مردم را توجه بدهد به حق. شما هم بايد دنبال همين معنا باشيد، دولت بايد دنبال همين معنا باشد، ارتش بايد همين معنا را داشته باشد، پاسدارها بايد همين طور باشند... اين را بايد، اين پشتوانه را بايد حفظش بكنيد. اگر اين پشتوانه خداي نخواسته، يك وقتي از دست ما برود همه ما از بين خواهيم رفت و اسلام هم دستخوش باز يك مسائل ديگر مي شود» (صحيفه امام، ج 17، ص: 252-251)
از اين رو ايشان در تداوم حركت انقلاب همواره مردم را ذي حق دانسته و مسئولان را نسبت به اداي حقوق مردم سفارش نموده اند كه مهمترين اين موارد شامل حق تعيين سرنوشت، آزادي اراده و انتخاب، تامين رفاه و آسايش مردم و اعتبار رأي اكثريت مردم مي توان اشاره نمود كه در اين باره مي فرمايند:«حكومت اسلامي ما متكي به آراي مردم خواهد بود».

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14