(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهار شنبه 12 خرداد 1389- شماره 19660

فساد سياسي و اقتصادي شاخه هاي توأمان درخت فتنه
عوامل مؤثر در ركود و رونق مسكن تب گراني چگونه پايين آمد ؟
افزايش 2 برابري مصرف نان در كشور
چرا «تيبا»؟!



فساد سياسي و اقتصادي شاخه هاي توأمان درخت فتنه

علي شريفي
علي رغم تأكيدات مكرر در مكرر رهبر فرزانه انقلاب اسلامي، مبني بر مبارزه بي امان با فساد و مفسدان اقتصادي و رانت خواران، متأسفانه برخي اوقات حكايت مبارزه با فساد اقتصادي در اين سامان شبيه همان قصه معروف كتاب مثنوي معنوي مولانا مي شود كه دلاك خالكوب براي كشيدن نقش شير بر تن پهلوان جوان و خام از هر كجاي شير شروع مي كرد به سوزن فرو بردن، مي گفت: «حالا نمي شود شير بي دم ترسيم كني تا سرانجام استاد به اينجا رسيد كه:
شير بي يال و دم اشكم كه ديد
اين چنين شيري خدا هم نافريد
و اين حكايت حال كساني است كه صادقانه پاي در ميدان مبارزه با مفسدان اقتصادي نهاده اند. اينان چشم به كلام و افعال رهبري ساده زيست دارند كه با صراحت فرموده اند، اگر از بنده و يا وابستگان بنده هم خطايي ديديد بدون ملاحظه برخورد كنيد. در شرايطي كه به تحقيق عموم رؤساي جمهور و رؤساي كشورهاي مختلف حتي شرط كناره گيري خود را، مسكوت ماندن پرونده فسادهاي اقتصادي خود و اطرافيانشان اعلام مي كنند و مگر نديديم بوريس يلتسين را و ده ها چهره ديگر... كه با پول هاي غارت كرده به گوشه اي از دنيا پناه بردند.
در چنين شرايطي به نظر مي رسد حجت بر دولت عدالت طلب تمام شده باشد، تا بدون ملاحظه به سراغ مفسدان اقتصادي برود. بي ترديد فساد اقتصادي پيش از هر جايي در محل تجمع پول ويروس وار، شروع به رشد مي كند، به ويژه بانك هايي كه با شعبات اندك (فقط در مراكز استان ها و مناطق آزاد) با هدف حمايت از صادركنندگان كالاهاي ايراني به وجود آمده اند، اما در عمل، به منبع وام هاي كلان برخي از چهره هاي بانفوذ تبديل شده اند.
به طور مثال يك هيئت ورزيده از سوي دولت، مي تواند به واكاوي پرونده هاي بانكي بپردازد. آنگاه معلوم خواهد شد كه آيا كساني بدون نهادن وثيقه شامل وام هاي ميلياردي شده اند يا خير؟! و اگر شده اند آيا بعد از مثلا 9 سال پول اوليه خود را به بانك برگردانده اند؟ آن هم در شرايطي كه شنيده مي شود برخي از بانك ها گذشته از فرع كه به اخذ اصل اين پول ها راضي اند اما باز هم گيرندگان وام به پشت گرمي كسانشان از پرداخت سرباز مي زنند.
حال با يك حساب سرانگشتي حساب كنيد اگر اينان به طور مثال در سال 1379 يك ميليارد تومان وام گرفته باشند و اين پول را بي دردسر آپارتمان خريده باشند، به نرخ آن روز مي توانسته اند در شمال شهر سي و سه هزار متر آپارتمان بخرند، مابقي را نيز به خريد زمين اختصاص دهند.
چنين افرادي امروز مي توانند با فروش يكي از آپارتمان هايشان در بالاي شهر، بدهي خود را به بانك ها پرداخت كنند. و بقيه را براي فرزندان خود به ارث نهند تا به قيمت رفاه آنها، در اين دنيا، آخرتي سخت و آتشناك داشته باشند. جايي كه ديگر پشيماني سودي نخواهد داشت. البته اگر قاطعيتي در كار باشد اصل و فرع را يك جا خواهد ستاند.
متأسفانه در شرايط كنوني نيز آگهي هاي اخذ وام 24 ساعته در برخي از جرايد، خودنمايي مي كند كه حكايت از عناصر نفوذي و دست هاي ناپاك در سيستم بانكي كشور دارد. دست هاي ناپاكي كه مي توان به راحتي آنها را قطع كرد. زيرا رضايت خداوند و حمايت قاطع رهبري پشتيبان افرادي است كه كمر به مبارزه با موريانه هاي اقتصادي بسته اند.
و اين در حالي است كه يك زوج جوان براي اخذ وام و يا صاحب يك بافت فرسوده در شهر تهران بايد براي دستيابي به 500 هزار تومان و يا 30 ميليون تومان ماه ها، بي خستگي بدود و بدود و بگذريم از ضامن ها و...
امروز پس از گذشت سال ها مردم چشم به عملكرد دولتي دوخته اند كه در هر دو دوره با وعده مبارزه با رانت خواران و مفسدين اقتصادي به جلب اعتماد مردم، توفيق يافته است. فقط بايد دل را به دريا زد و آنگاه درخت فرو افتد، تبردار بسيار است.
اميدواريم عزيزاني كه وظيفه خطير مبارزه با فساد اقتصادي را بر دوش دارند با بهره گيري از مشاوراني ورزيده، اين مهم را در سال همت مضاعف و كار مضاعف به سامان برسانند و با ارائه گزارش خود به مردم در رسانه ها قلب ولي عصر«عج» و نايب ايشان را شاد سازند. پس چه جاي درنگ؟ با يك بسم الله و يك يا علي آغاز كنيد تا روشن شود به طور مثال روشن شود آيا نه تنها رئيس بانك به صرف تماس با فرد وام گرفته و تقاضاي باز پرداخت آن به بانك عوض شده اند، يا خير فقط كافي است اسناد مالي بانك ها واكاوي شود. همين.
امروز مفسدين اقتصادي كمتر از سران فتنه و عوامل آنها به اين انقلاب صدمه نزده اند. پس چه خوب است كه به يك كرشمه برآيد دوكار، تا شادي مردم نيز مضاعف شود. چرا كه در اين صورت نسبت به امروز و فرداي انقلاب اسلامي دلگرم تر خواهند شد. انشاءالله

 



عوامل مؤثر در ركود و رونق مسكن تب گراني چگونه پايين آمد ؟

40 سال پيش تاكنون كشور ما همواره با كمبود مسكن مواجه بوده و ميزان تقاضا جهت خريد مسكن بيشتر از ساخت و ساز مسكن است. چند عامل باعث تحريك تقاضا جهت خانه دار شدن مردم و يا خريد مسكن اضافي به عنوان سرمايه گذاري كاذب همواره مدنظر بوده است. كشور ما كشوري چهارفصل مي باشد. قاعدتاً مردم دوست دارند به مناطق خوش آب و هوا مهاجرت كنند، هنگامي كه مردم در مكاني خوش آب و هوا تجمع كنند قاعدتاً امكانات اجتماعي، اقتصادي و زيست محيطي در آن مكان افزايش مي يابد. لذا اولين تحريك تقاضا جهت خريد مسكن در آن مكان مي شود. لذا مهاجرت از شهرهاي محروم به سوي تهران و مراكز استان ها از مهمترين تحريك هاي تقاضاست.
هنگامي كه مي دانيم در مكاني كه ازدحام جمعيت به خاطر مسئله فوق پيش آمده و ما شديداً در اين منطقه با كمبود مسكن مواجه هستيم با اعطاي بيش از حد وام و تسهيلات باعث تحريك تقاضا جهت خانه دار شدن مردم و يا خريد خانه هاي اضافي به شخصي يا اشخاصي تحت عنوان سرمايه گذاري كاذب صورت گيرد. اين مسئله باعث افزايش شديد قيمت مسكن مي شود. به گونه اي كه به فرض 100 دستگاه آپارتمان زير 12 سال ساخت داريم در عوض به 2ميليون نفر وام خريد مسكن اعطا مي كنيم. اين مسئله باعث تحريك مردم جهت خانه دار شدن مي شود و ازطرفي خانه به اندازه كافي وجود ندارد و قيمت چندبرابر قيمت اصلي مي شود. افزايش جمعيت تهران به علت مهاجرت، ازدواج و زاد و ولد به خودي خود باعث تحريك تقاضا و افزايش جمعيت و كمبود شديد مسكن مي شود لذا ديگر اعطاي وام خريد مسكن در تهران غير از اينكه خانه را گرانتر كنيم، معني ندارد.
ابتدا باتوجه به اينكه مي دانستيم مسكن بسيار كم داريم بدون حساب و كتاب وام 5/3ميليون توماني مسكن اعطا شد و هر شخصي اقدام به ثبت نام جهت گرفتن اين وام نمودند عده اي نيز كه خانه داشتند جهت سرمايه گذاري كاذب و احتكار مسكن اقدام به ثبت نام كردند تا خانه هاي خويش را افزايش دهند لذا ازطرفي 100 واحد مسكوني داشتيم ازطرفي 2ميليون نفر جهت گرفت وام خريد مسكن ثبت نام نمودند. درنتيجه باعث افزايش قيمت مسكن گرديد، سپس اشتباه بعدي صورت گرفت. پس از افزايش قيمت گمان كردند مبلغ وام خريد مسكن كم است كه مردم نمي توانند خانه خريداري كنند (درحاليكه اينگونه نبود) بلكه بر اثر اعطاي بي حساب و كتاب و بيش از حد وام خريد مسكن باعث تحريك تقاضا شده بودند و به اشتباه فكر مي كردند مبلغ وام خريد مسكن كم است لذا وام 5/3 ميليوني مسكن را به 5ميليون افزايش دادند كه اين افزايش وام خريد مسكن خود يكي از عوامل مهم تحريك تقاضا (تحريك مردم) است. (سپس افزايش شديدتري در قسمت مسكن شاهد بوديم مجدداً به فرض 2ميليون نفر جهت گرفتن وام خريد مسكن ثبت نام كرده بودند و مبلغ وام خريد مسكن 5ميليون تومان شده بود و حداكثر 100 دستگاه آپارتمان زير 12 سال ساخت داشتيم آن وقت به جاي اينكه به اين مسئله فكر كنند به فرض اينكه 100 دستگاه آپارتمان داريم به 70نفر وام دهيم و 30نفر بدون وام توانايي خريد مسكن دارند، لذا مجدداً اين اشتباه در چند سال گذشته تكرار مي شود يعني در حالي كه خانه و مسكن بسيار كم داريم بدون حساب و كتاب وام خريد مسكن اعطا مي كرديم و با اين تحريك تقاضا باعث افزايش قيمت مي شديم آن وقت براثر اين اشتباه قيمت مسكن افزايش مي يافت در اشتباه بعدي گمان مي كرديم حال كه قيمت مسكن افزايش يافته حتماً مبلغ وام خريد مسكن كم است و مجدداً مبلغ وام خريد مسكن را افزايش مي داديم و با افزايش مبلغ وام خريد مسكن دومين تحريك تقاضا و افزايش قيمت و اشتباه صورت مي گرفت. (سپس عده اي عنوان مي كردند كه اين يك امر طبيعي است كه هرچند سال يك بار قيمت مسكن به يك باره افزايش مي يابد و سپس براي چند سال راكد مي ماند چنين تفكري و چنين معادله اي به طور كل اشتباه است). مجدداً باتوجه به اينكه با اعطاي بيش از حد وام خريد مسكن درحالي كه مسكن به اندازه كافي وجود نداشت باعث افزايش قيمت مسكن مي شديم بعد به اشتباه مبلغ وام را به 7ميليون تومان افزايش داديم. اينجا دو عامل تحريك تقاضا دائماً وجود دارد يكي اينكه بر اثر اعطاي بيش از حد و بدون حساب و كتاب وام خريد مسكن مردم را تحريك مي كرديم تا خانه اي كه وجود خارجي ندارد خريداري كنند و پس از اينكه بر اثر اين اشتباه قيمت مسكن افزايش مي يافت فكر مي كرديم حالا كه قيمت مسكن افزايش يافته است مبلغ وام خريد مسكن كم است و وام خريد مسكن را افزايش مي داديم سپس طبق همين روال اشتباه هرچند سال يك بار كه مبلغ وام خريد مسكن افزايش مي يافت به طور خودكار هرچند سال يك بار شاهد افزايش شديد قيمت مسكن مي شديم مجدداً وام خريد مسكن بعد از مدت كوتاهي از 7ميليون به 12ميليون افزايش يافت كه مجدداً شاهد افزايش قيمت مسكن شديم تا اينكه در سال 85 شاهكار اقتصادي به وقوع پيوست به اين معني كه در حالي كه حدوداً يك ميليون و ششصد هزار واحد مسكوني كم داشتيم و سالانه به 800 هزار واحد مسكوني نياز داشتيم در كمال تعجب وام خريد مسكن از 12 ميليون تومان به 18ميليون تومان افزايش يافت كه يك تحريك تقاضا شديد به جامعه وارد شد شما خودتان حساب كنيد به فرض 100 دستگاه آپارتمان زير 12سال ساخت در تهران داشتيم و به 2ميليون نفر وام خريد مسكن اعطا شده بود كه اين 100 دستگاه آپارتمان را خريداري كنند در نتيجه بر اثر تحريك تقاضا قيمت آن 100 دستگاه آپارتمان 5 برابر شد سپس با اين كار فكر كردند حالا كه قيمت مسكن افزايش يافته احتمالا مبلغ وام خريد مسكن كم است مبلغ وام از 12 ميليون به 18 ميليون افزايش يافت سپس بر اثر اين دو تحريك تقاضا قيمت مسكن به صورت انفجاري بالا رفت و سپس مجددا فكر كردند مبلغ وام خريد مسكن كم است و دركمال تعجب قصد داشتند وام 36 ميليون توماني خريد مسكن اعطا كنند كه اگر چنين مي شد فاجعه اي عظيم در راه بود. خوشبختانه مسئولين از اعطاي وام 36 ميليوني خريد مسكن جلوگيري كردند دراين زمينه نقش موثر مهندس مهدي چمران رئيس شوراي اسلامي شهر تهران را نبايد ناديده گرفت كه از فاجعه اي جلوگيري بعمل آورد بهتر است درتهران فقط وام توليد مسكن و ترميم بافت هاي فرسوده اعطا گردد و وام خريد مسكن قطع گردد زيرا عوامل مهم ديگر تحريك تقاضا همانند مهاجرت و زاد و ولد و ازدواج و درنتيجه تقاضا براي مسكن باعث كمبود مسكن مي شود لذا اعطاي وام خريد مسكن تحريك تقاضاي خطرناكي است كه باعث افزايش تورم مي شود. بدتر از آن افزايش مبلغ وام خريد مسكن است و علاوه بر اين اشتباهات، با اين كه مي دانستيم خانه و مسكن بسيار كم داريم خريد و فروش وام خريد مسكن نيز تبليغ مي شد علاوه بر اين درسال 85 خزانه بانك مركزي بر روي انواع بانك هاي دولتي و خصوصي نيز باز شد و آنها نيز با اينكه خانه و مسكن كم داشتيم اغلب وام هاي خريد مسكن را به سوي بازار خريد مسكن روانه كردند اغلب وام ها به خصوص وام هاي اشتغالزا و توليدي از مسير اصلي خود منحرف شدند و به سوي خريد خانه و مسكن سوق داده شد كه افزايش شديد قيمت مسكن را به همراه داشت و نامش را رونق گذاشتند اينكه دائما بعضي افراد عنوان مي كنند كه خانه ومسكن هرچندسال يكبار افزايش قيمت پيدا مي كند و سپس به ركود مي رود واين مسئله را يك امر طبيعي يا يك معادله غيرقابل حل مي دانند، بحث منطقي نيست شما ملاحظه مي كنيد هر زمان كه بانك مسكن مبلغ وام خريد مسكن را افزايش داد و بيش از حد وام خريد مسكن اعطا شده، اين افزايش مبلغ وام خريد مسكن باعث تحريك تقاضا شده و باعث مي شود قيمت مسكن بالا رود اگر در آينده بانك مسكن وام خريد مسكن را در اشتباهي ديگر از 18ميليون به 25 يا 30ميليون افزايش دهد. قطعا شاهد افزايش انفجاري شديد قيمت مسكن مي شويم و درنتيجه تورم سريع را شاهد خواهيم بود بعد از يكسال به ركود مي رود تا دوباره مبلغ وام خريد مسكن توسط بانك مسكن افزايش يابد. گران شدن خانه و مسكن نشان از رونق خانه و مسكن نيست و ثابت ماندن و يا كاهش قيمت خانه و مسكن هم نشان از ركود خانه و مسكن نيست البته اين كه غير از بانك مسكن ديگر بانكها اجازه اعطاي وام خريد مسكن را ندارند سياست بسيار خوبي است بلكه ساير بانك ها همواره بهتر است فقط وام ساخت مسكن اعطا كنند.
كمبود مسكن
همواره بالابودن تورم در كشور به علت كمبود خانه و مسكن و اعطاي بيش از حد وام خريد مسكن و بدتر از همه افزايش مبلغ وام خريد مسكن بوده است كه اين مسئله درتهران و كلانشهرها عواقب بدتري دارد.
لذا اكثر تورم كشور مربوط به اعطاي وام خريد مسكن و افزايش اين وام است. همانگونه كه ملاحظه مي كنيد اكثر كالاها در يكسال گذشته افزايش قيمت داشته اند ولي قيمت خانه و مسكن يا ثابت بوده است يا كاهش داشته است با اين حال كاهش تورم را شاهد هستيم. از عوامل مهم ديگرتحريك تقاضا عوامل آب و هوا و امكانات بالاي اجتماعي و اقتصادي و اشتغالزايي كه باعث مهاجرت دايمي مردم به تهران و مراكز استان ها مي شود.
اگر ما تمام بافت هاي فرسوده تهران را هرچند پلاك را يك پلاك كنيم و تمام سطح شهر تهران به طور كلي به فرض مثال برج هاي بسيار مرتفع بسازيم هيچ شكي دراين مسئله نكنيد كه مجددا در شهرتهران با كمبود مسكن مواجه هستيم زيرا سالانه حداقل 650 هزار نفر به استان تهران و به خصوص شهرتهران به خاطر امكانات مهاجرت مي كنند علاوه بر اين زاد و ولد مردم تهران و همچنين ازدواج و تشكيل خانواده دراين شهر را در نظر بگيريد حال همانگونه كه عرض كردم چنانچه تمام سطح شهر تهران بجاي هرچند آپارتمان يا خانه يا بافت فرسوده برج هاي عظيمي احداث شود و ديگر حتي يك واحد مسكوني خالي باقي نماند اعطاي وام خريد مسكن درتهران چه معنا دارد؟ آن وقت آيا مي توان جلوي زاد و ولد و ازدواج و تشكيل خانواده را درتهران گرفت و چگونه ديگر مي توانيد براي اين افراد مسكن تهيه نمائيد. همانگونه كه عرض كردم از 40 سال گذشته تاكنون همواره با كمبود مسكن مواجه بوده ايم و بدون برنامه ريزي صحيح اقدام به اعطاي وام خريد مسكن نموده ايم و هنگامي كه بيش از حد تسهيلات وام خريد مسكن اعطا گردد باعث افزايش قيمت مسكن مي شويم سپس با اشتباه ديگري فكر مي كنيم مبلغ وام خريد مسكن كم است و مبلغ وام را افزايش مي دهيم و همواره در 40 سال گذشته موجودي مسكن كمتر از تعداد خانوارها بوده بنابراين طي اين سالها همواره تقاضاي مسكن بيش از توليد آن بوده است! (البته ترميم بافت فرسوده مسئله بسيار خوب و مهمي است كه همچنان بايد ادامه يابد).
تحريك هاي تقاضا باعث افزايش دايمي قيمت مسكن و تورم مي شود. بهتر است درتهران و مراكز استانها نقدينگي جهت خريد مسكن و تحريك تقاضا سوق داده نشود. فقط درتهران افراد با توان مالي خود به خريد خانه اقدام كنند هر چقدر قيمت خانه و مسكن بخصوص درتهران كاهش يابد به كاهش كلي تورم دركشور منجر مي شود و هر زمان كه بانك مسكن مبلغ وام خريد مسكن را افزايش داده شاهد گراني مسكن و تورم آني شده ايم.
ممنوعيت وام خريد مسكن
اين امر فقط با قطع وام خريد مسكن در تهران و كاهش مهاجرت امكان پذير است زيرا درتهران ازدواج- زاد و ولد و غيره و امكانات بالا باعث تحريك تقاضا مي شود. جمعيت تهران بايد كاهش يابد و همواره افزايش جمعيت مشكلاتي را از هر لحاظي به همراه داشته است. دولت جهت رفع كمبود مسكن اقدام به ساخت شهرهاي جديد و ساخت مسكن هاي 99 ساله با تسهيلات ويژه نموده است تا كمبود مسكن را رفع نمايد ولي متاسفانه در اين كار بعضي مسايل در نظرگرفته نمي شود لذا اغلب مشاهده مي كنيم كه در شهرهاي جديدالاحداث و يا مسكن هاي 99 ساله اغلب خانه ها خالي از سكنه است يا درآينده خالي مي شود هنگامي كه شهري جديد يا شهري تحت عنوان مسكن 99 ساله قرار است احداث شود ابتدا بايد تمامي امكانات اجتماعي - اقتصادي - آموزشي - فرهنگي - تجاري و اشتغالزايي و رفاهي و بهداشتي و... آن محل احداث شود. همزمان نسبت به تاسيس شهر جديد اقدام گردد. هنگامي كه قرار است جهت رفع كمبود مسكن شهري جديد يا مسكن هاي 99 ساله ساخته شود بيمارستان، داروخانه، پارك، سينما و سوپر ماركت ها و امثالهم تاسيس شود حتي دانشگاه و مدرسه و غيره اين مسئله بسيار مهم است كه ميتوان و بايد و بهتر است از وام هاي اشتغالزا به شرطي كه از مسير اصلي خويش منحرف نشود جهت رونق كسب و كار در اين شهرهاي جديد بهره برد وام خريد مسكن و وام اشتغالزا ابزاري است جهت تعادل جمعيتي و نگهداشتن مردم در مكان خاص وگرنه مردم كه به خودي خود به تهران و مراكز استانها با امكانات بالا مهاجرت مي كنند شما اگر در وسط كويرلوت با بهترين مصالح اقدام به ساخت مسكن 99 ساله نمائيد يا شهري جديد احداث كنيد. اين مسكن بسيار شيك و زيبا باشد ولي درعوض هيچگونه اشتغالي و امكاناتي در آن مكان نباشد امكاناتي همچون امكانات رفاهي - بهداشتي - تفريحي و به خصوص اشتغالزايي و اقتصادي و بانك و امور اجتماعي وجود نداشته باشد پرواضح است كه اگر اين مسكن را به صورت مجاني هم در اختيار مردم بگذاريد هيچ كس استقبال نمي كند در عوض همين افراد حاضرند بخاطر امكانات موجود در تهران در يك اتاق كوچك يا سوئيت زندگي كنند. لذا هنگامي كه در مكاني كه قصد ساخت مسكن 99 ساله يا شهري جديد الاحداث داريم،. قبل از ساخت بايد كمبودهاي اشتغالزايي - اقتصادي - اجتماعي - فرهنگي و بهداشتي و آموزشي آنجا را رفع نمائيم و همزمان اقدام به تاسيس شهرهاي جديد نمائيم تا به سرعت خالي از سكنه نشود.
در اكثر كشورهاي جهان اكثر بودجه شهرداريها توسط دولت تامين مي شود تا كمترين هزينه جهت ساخت مسكن در نظر گرفته شود ولي متاسفانه در كشور ماچنين نيست و قيمت تراكم ساختمان و نوسازي و غيره از سازندگان و مردم گرفته مي شود. كه باعث افزايش قيمت مسكن و در نتيجه تورم مي شود. همواره معتقدم با توجه به اينكه كشور ماكشوري چهار فصل است از وام اشتغالزا و توليدي به شرطي كه از مسير خود منحرف نشود و به خصوص از وام خريد مسكن بايد جهت تعادل جمعيتي استفاده كرد و در مراكز استانها و بخصوص تهران از هيچگونه وام خريد مسكني استفاده نشود و در تهران و مراكز استانها فقط وام ساخت و ساز و ترميم بافتهاي فرسوده استفاده نمود و از مهاجرت به مراكز استانها و به خصوص تهران جلوگيري شود.
احتكار مسكن
همچنين نميدانم چرا اقلام و كالاهايي كه مردم به آن نياز دارند اگر توسط شخصي نگهداري شود احتكار حساب مي شود. مثلاً در صورت كمبود قند و شكر و سيب زميني و... اگر كسي احتكار كند تا درآينده گرانتر بفروشد گناه كبيره محسوب مي شود و اموال او مصادره مي شود ولي بالاترين نياز مردم كه خانه و مسكن است اگر شخصي 100 واحد مسكوني در تهران به نام خود و يا افراد فاميل و دوست داشته باشد و به صورت وكالتي يا به طور رسمي بنام خودش باشد و از آن هيچگونه استفاده اي نكند و خالي بماند و به اقتصاد كشور ضربه مهلكي مي زند جزو احتكار محسوب نمي شود و هيچ برخوردي با اين شخص نمي شود. لذا در بعضي از كشورها همانند ليبي جهت رفع اين معضل از سياست تك مسكني استفاده مي شود.
مشكل اساسي ما اين است كه 70 درصد مشاغل ما وابسته به خانه و مسكن است.
مسئولين كشور بگونه اي برنامه ريزي كنند تا با پژوهش 70 درصد اقتصاد كشور به امور كشاورزي دامپروري و به خصوص صنعتي و غيره وابسته باشد همانند كشور چين تا با تحقيق و فن آوري علاوه بر رفع نيازهاي كشور به فكر صادرات و رونق صنايع كشور باشيم هنوز هم قيمت مسكن در تهران بسيار بالا است بهتر است خريد مسكن در تهران بدون وام خريد مسكن صورت گيرد تا از مهاجرت و افزايش جمعيت و سرمايه گذاري هاي كاذب واحتكار و كمبود مسكن و افزايش قيمت مسكن جلوگيري شود و از وام خريد مسكن و وام اشتغالزا بعنوان ابزاري جهت تعادل جمعيتي و كاهش جمعيت مراكز استانها و تهران استفاده كرد. در تهران بهتر است فقط وام ترميم بافت هاي فرسوده اعطا گردد در تهران بر اثر اعطاي بيش از حد وام خريدمسكن و سپس مهمتر اينكه مبلغ وام خريد مسكن دائماً افزايش مي يابد همواره شاهد افزايش قيمت خانه و مسكن هستيم. لذا، علاوه بر اين هنگامي كه شخص فروشنده ملاحظه نمايد هر روز به قيمت مسكن اضافه مي شود ديگر حاضر به فروش واحدهاي مسكوني خود نيست زيرا ميداند در ماه آينده گرانتر مي فروشد و همين مسئله نيز باعث كاهش عرضه و افزايش قيمت مي شود. در شهري كه مركز استان يا مركز كشور است يا به هر دليلي جمعيت را به سوي خود مي كشاند اعم از امكانات بالا و خوش آب و هوا و غيره و مردم خود به خود به آن مكان و يا حومه آن مهاجرت مي كنند اعطاي وام خريد مسكن و اعطاي وام اشتغالزا و وام هاي رفاهي ديگري به خصوص همان وام خريد مسكن مفهومي ندارد شما در منطقه زعفرانيه تهران يك سوئيت 25 متري را بدون وام خريد مسكن سريعاً توانايي فروش داريد ولي در يكي از شهرهاي بدون امكانات، بد آب و هوا و محروم يا طبق همان مثال فرضي كه زدم در وسط كويرلوت بهترين و بزرگترين و شيك ترين خانه ها و آپارتمان ها را كه بسازيد و از دم قسط كه چه عرض كنم به صورت رايگان هم اعطاء كنيد هيچ شخصي به آنجا نمي رود مگر اينكه در آنجا اول امكانات اشتغالزايي - رفاهي - اجتماعي - اقتصادي و بهداشتي را فراهم كنيم. (انشاءالله روزي فرا برسد كه برعكس چهل (40) سال گذشته اين بار ميزان مسكن هاي عرضه شده در كشور بيشتر از خانوارها باشد.)
محمد سيفي

 



افزايش 2 برابري مصرف نان در كشور

محمدرضا خواجه
از آنجائيكه بر اساس تحقيقات به عمل آمده منشأ بسياري از بيماري هاي نوظهور عصر جديد همچون چاقي - ديابت - فشار خون - چربي خون - سكته- سرطان و... بخاطر نوع تغذيه و كيفيت خوراكي هاي مصرفي مردم مي باشد بر آن شديم تا با بررسي اين موضوع در كشورمان علل شيوع روز افزون اين بيماري ها را كه امروزه به بيماري هاي غيرواگير نام گرفته اند ريشه يابي نماييم.
بر اساس آمار اعلان شده از سوي سازمان غله و دانشگاه شهيد بهشتي تهران نان خوراك اصلي مردم كشور ما را تشكيل مي دهد و متوسط نان مصرفي هر ايراني در روز حدود 400 گرم مي باشد كه بين 300 تا600 گرم نيز نوسان دارد و از طرفي طي 30 سال گذشته تغييرات بسياري در كميت و كيفيت نان هاي توليدي كشور پديدار شده و با سبوس گيري از گندم آردهاي مختلفي با عناوين خاص بين نانوايان عرضه مي شود. (آرد خبازي با 13% سبوس گيري - آرد ستاره با حدود 17% سبوس گيري و آرد نول با بيش از 30 درصد سبوس گيري)، و آنچه به چشم نمي خورد و جايش خيلي خالي است آرد كامل است (آردي مملو از خواص غذايي و درماني است)
طبق مطالعات و بررسي هاي بعمل آمده از زمانيكه توليد و توزيع آرد كامل بين نانوايان متوقف شد (سال هاي 1350 به بعد) و پخت نان هاي سبوس گيري شده باب شد ميزان فيبر دريافتي مردم كشورمان نيز تنزل يافت. يعني اگر 30 سال پيش مردم روزانه با مصرف 450 گرم نان سبوس دار 15 گرم از 30 گرم فيبر مورد نياز بدنشان را با نان تامين مي ساختند امروز به خاطر مصرف نان هاي سبوس گيري شده (تافتون تنوري، ماشيني، لواش، بربري، سنگك و ساير نان هاي فانتزي) رقم 15 گرم به حدود 4 گرم رسيده است.
بر اساس تحقيقاتي كه توسط مركز تحقيقات قلب و عروق اصفهان به عمل آمده 30 سال پيش ميزان فيبر دريافتي مردم كشورمان بيش از 30 گرم در روز بوده ولي امروز اين نسبت به حدود 8 گرم در روز تنزل يافته است. كه اين رخداد تهديدي براي سلامتي مردم به شمار مي رود. خصوصا كه 30 سال پيش تحرك مردم نسبت به امروز به مراتب بيشتر بود ولي امروز نه تنها تحركاتشان به صفر رسيده بلكه فيبر مصرفي شان نيز به پايين ترين حد ممكن خود رسيده است.
علت برتري گندم بر ساير غلات
ويـژگي و برتري نان گندم نسبت به ساير غلات اين است كه گندم از تمامي املاح مورد نياز بدن انسان به طور متعادل برخوردار است و نان گندم تنها غذايي است كه از همه املاح و ويتامين هاي مورد نياز بدن به اندازه كافي برخوردار است. چون محصول در آفرينش است و بهترين محصول خلقت است.
نقش مهم رژيم غذايي در پيشگيري - كنترل و درمان بيماري هاي متابوليك (آنمي - راشيتيسم - سوءتغذيه) و غير واگير (ديابت - چاقي - قلب و عروق - كليوي - سرطان - سكته و ...) بر كسي پوشيده نيست. به همين دليل است كه بقراط پدر علم پزشكي بر اين نكته تاكيد مي ورزد كه بگذار غذا دواي تو باشد و دواي تو از غذا انتخاب شود. و تغذيه درماني را مقدم بر دارو و درماني مي داند. و حكيم محمد زكرياي رازي نيز مي فرمايد: تا مي توان با غذا درمان كرد نبايد به دادن داور مبادرت نمود.
مطلب فوق در زماني عنوان شده كه بشر در عصر كشاورزي به سر مي برده و تحرك زياد - فعاليت بدني مستمر و انجام امور كشاورزي الزاما مكانيسم وجودي او را به سوخت وساز وامي داشته و فرصتي براي انباشت انرژي غذائي و لانه گزيني چربي ها و نهايتا بروز چاقي و عوارض بعدي آن بروز پيدا نمي كرده. در عصر كشاورزي بشر طي سه وعده غذايي روزانه حدود 6 هزار كيلوكالري انرژي مصرف مي نمود و همگي آن بواسطه انجام كار بدني - تلاش - تقلا و فعاليت مختلف (كار در مزرعه - باغ - خانه - شستن حياط - زير آب حوض- شستن لباس - كوفتن گوشت در هاون - جاروب كردن - دوچرخه سواري - رقص - پياده روي - دووميداني و ده ها فعاليت ديگر) سوخته مي شد. جايي براي انباشت چربي و بروز چاقي نمي گذاشت ولي از قرن 15 ميلادي به بعد بشر با گذر از عصر كشاورزي پا به صنعتي گذاشت و به تدريج از دستاوردهاي تكنولوژي بهره گرفت و با احداث كارخانجات بزرگ ابزار توليد را توسعه داد و به مرور كمباين جايگزين كشاورز در مزرعه شد و تراكتور جاي گاو آهن را گرفت. و كشاورز ما بيكار شد و جذب كارخانجات صنعتي شد. به تناسبي كه از عصر كشاورزي فاصله گرفت تحرك جسمي او نيز تنزل يافت. كار در كارخانه زحمت كار در مزرعه را نداشت. بوي كارخانه، خوي شهرنشيني را در او تقويت كرد. فعاليت كمتر و درآمد بيشتر در شهر او را بطرف مصرف زدگي و پرخوري سوق داد. از طرفي فرصتي و مكاني براي تخليه انرژي وجود نداشت اين بود كه بشر عصر صنعتي با معضل جديدي مواجه شد و آن ابتلا به چاقي - ديابت - فشار خون - سكته - سرطان - پيري زودرس - استرس هاي روحي - بيماري هاي قلبي - عروقي و ده ها عارضه ديگر بود كه اين روزها كه تحت عنوان بيماري هاي غيرواگير شناخته مي شوند و اين نقطه مقابل بيمار ي هاي واگيري بود كه در اين عرصه به كنترل بشر درآمده بود. ولي غفلت از كار بدني، باعث گرفتاري انسان در دام ديگري شد بنام بيماريهاي غيرواگير و افتادن در دام رفاه طلبي و بهره مندي از تمنيات دنيوي.
اين رخداد زماني شتاب گرفت كه انسان عصر صنعتي را نيز پشت سر گذاشت و وارد عصر فراصنعتي (دنياي كامپيوتر-الكترونيك و نرم افزارهاي نو) شد و همه مقدرات خود را به كامپيوتر و دستاوردهاي تكنولوژي سپرد. زندگي هاي آپارتماني و متعلقات ذاتي اش انسانها را تنبل و بي تحرك تر ساخت اينهمه در حالي بود كه علي رغم تغيير نحوه زندگي (كاهش فعاليتهاي بدني) برنامه غذايي ما تغيير نيافت بلكه از 3 وعده به 5 وعده افزايش يافت و علاوه بر صبحانه-ناهار-شام، دو ميان وعده نيز به آن افزوده شد و انواع ساندويچ و خوراكيهاي شور و شيرين نيز بين صبح تا ظهر و ظهر تا عصر به آن اضافه گرديد.
در حالي كه مي بايستي عكس آن مي شد. يعني با كاهش فعاليت جسمي مصرف غذاهاي كمتر و پرفيبرتر( مثل نان هاي سبوس دار) جاي آنرا مي گرفت. تا ابتلا به بيماريهاي قلبي عروقي اينگونه روند صعودي نيابد و سلامتي ما را به مخاطره نيندازد. براساس مطالعات بعمل آمده 30-40 سال پيش ما روزانه حدود 6000 كيلو كالري انرژي مصرف مي كرديم كه همگي سوخت وساز مي شد ولي زندگي امروز ما روزانه 2 تا 3 هزاركيلو كالري انرژي طلب مي كند نه بيشتر. اگر بيشتر شود بصورت بافت چربي-چاقي-ديابت-سكته-گرفتگي عروق نمود پيدا مي كند و سلامتي ما را به مخاطره مي اندازد.
30-40 سال پيش اسمي از ساندويچ، همبرگر، سس، پفك و ساير غذاهاي چرب و شيرين-شور و شيرين امروزي نبود و ميان وعده هايمان را گندم هاي بو داده- شاهدانه- كشمش-نخودچي- كاهو- شبدر- گردو-هويج-زردك و ساير حبوبات-ميوه جات و سبزيجات محلي و سالم تشكيل مي داد و در عين حال 30:40 گرم فيبر مورد نياز بدنمان را نيز تامين مي كرد و صحت-سلامتي-تندرستي و شادابي خاصي در بين جوانان-نوجوانان و كهنسالان آن عصر حاكم بود ولي امروز جابجايي در نحوه زندگي و عدم جابجايي در مصرف غذا سلامتي بشر را به شدت به مخاطره انداخته است.
شيوع بيماري ها
به دليل شيوع بي سابقه بيماري هاي غيرواگيري چون چاقي-ديابت-چربي خون-سكته قلبي و نيز كاهش فعاليت بدني ما نسبت به سالهاي گذشته و افزايش مصرف غذاهاي چرب-شيرين و نشاسته اي بنابه توصيه سازمان بهداشت جهاني بايستي برنامه هاي غذايي مان را تغيير دهيم. در غير اين صورت به يكي از بيماريهاي فوق مبتلا مي شويم و خيلي زودتر از سراشيبي مرگ و انواع معلوليت ها قرار مي گيريم. اينكه سالانه 100 هزار نفر به آمار مبتلايان به ديابت كشور افزوده مي شود و از هر 5 نفر ايراني 1 نفر از بيماري غيرواگير رنج مي برند خبر ناگواري است كه بايد برايش چاره اي بينديشيم. كه دانشمندان مي گويند دو راه بيشتر نداريم.
1-افزايش تحرك و فعاليت بدني روزمره
2-كاهش غذاهاي مصرفي و حذف تدريجي غذاهاي چرب، شيرين و نشاسته اي
در اين راستا پروژه غذاي سالم براي جامعه سالم يكي از برنامه هاي مداخلاتي سازمان بهداشت جهاني است كه در ايران-چين-كلمبيا و عمان اجرا مي شود و اصفهان پايلوت اجرايي آن در ايران است. مهمترين پيام آنها در اين برنامه به شما اين است:
تا مي توانيد از غذاهاي چرب و شيرين پرهيز كنيد و مصرف نانهاي سبوس دار را جايگزين نان سفيد سازيد.
بر همين اساس پروژه غذاي سالم براي جامعه سالم شكل گرفت تا كيفيت غذاي مصرفي مردم را نيز بهبود بخشد. و توليد نان سالم (ناني كه منطبق بر استانداردهاي علمي و فني باشد) نياز ضروري مردم كشورمان است. ناني كه ارزش غذايي داشته باشد. زمان تخمير و زمان پخت آن طولاني باشد و از جوش شيرين استفاده ننمايد.
پزشكان و محققاني كه در زمينه پيشگيري و درمان بيماريها فعاليت مي نمايند وجود نانهاي سفيد را تهديدي جدي براي سلامتي تلقي كرده اند. استدلال آنها نيز اين است:
1)تحرك بشر امروز نسبت به 30 تا40 سال پيش بسيار كمتر شده ولي متاسفانه خوراكش نه تنها كم تر نشده بلكه بيشتر شده و مملو از چربي، نشاسته و شيريني جات گرديده است.
2)سن ابتلا به بيماريهاي غيرواگيري مثل چاقي-سكته-سرطان و قند خون-فشار خون و چربي خون از 60 سالگي به زير 30 سالگي رسيده است.
3)60درصد مرگ وميرهاي دنيا را مبتلايان به بيماريهاي غيرواگير تشكيل مي دهند.
4)به دليل بالا رفتن رفاه اجتماعي چاقي از طبقه اغنيا به طبقه فقرا سرايت كرده است.
به همين دليل است كه آمار مبتلايان به چاقي و ديابت در دنيا افزايش يافته به طوري كه براساس گزار ش مركز تحقيقات قلب و عروق دانشگاه علوم پزشكي اصفهان در حال حاضر 10% مردم كشورمان مبتلا به بيماري قند خون شده اند و سالانه 100 هزار نفر به آمارشان اضافه مي شود؟
20%مردم از فشار خون رنج مي برند.
30%مردم داراي چربي خون هستند و هر آن در معرض خطر سكته هاي مختلفند.
40%مردم نيز داراي تري گليسيريد بالا هستند و از همه بدتر بيش از 50% مردم كشورمان دچار اضافه وزن شده اند و از چاقي رنج مي برند و هر آن درمعرض خطر آسيب سكته يا ديابت هستند.
ايراني ها 3 برابر مردم اروپا نان مصرف مي كنند(ايران 210 كيلوگرم، اروپا 70 كيلوگرم در سال) و در گزارشي كه از سوي معاونت سلامت وزارت و بهداشت (مجله دنياي تغذيه/1/آذر1383) عنوان شده نيز آمده است كه ايراني ها بيش از حد استاندارد نان مي خورند و كمتر از حد استاندارد گوشت-سبزي-ميوه-لبنيات و حبوبات- يعني بجاي اينكه روزي 3 واحد (هر واحد 30 گرم است) ميوه ميل كنند روزي 1 واحد مصرف مي كنند، بجاي اينكه روزي 4 واحد سبزيجات ميل كنند روزي 8/2 واحد مصرف مي كنند بجاي اينكه روزي 3واحد حبوبات مصرف كنند روزي 8/1 واحد استفاده مي كنند و در عوض بجاي اينكه روزي 9 واحد نان مصرف كنند روزي 14 واحد مصرف مي كنند.
اين يعني ايراني ها بجاي اينكه روزي 270 گرم نان ميل نمايند روزي 420 گرم نان مصرف دارند كه البته اين آمار در بسياري از شهرهاي كشورمان به حدود 700 گرم در روز هم مي رسد. دولت روزانه 3 عدد نان تافتون يا 1 قرص نان سنگك براي هر ايراني در نظر گرفته است ولي گاهي اين رقم به روزي 6 عدد نان تافتون و 2 قرص نان سنگك هم مي رسد؟!
در حال حاضر اكثرنانهاي توليدي در كشور سبوس گيري شده و عاري از املاح حياتي و فيبر مورد نياز مردم است. براي مثال هر قرص نان تافتون ما بايد 5 گرم سبوس داشته باشد تا بتواند 50% فيبر مورد نياز بدن ما را تامين سازد و در پيشگيري از ديابت و چاقي و بيماريهاي قلبي و عروقي موثر باشد ولي با كمال تاسف در حال حاضر هر نان تافتون حدود 2 گرم فيبر دارد.
فيبر نانهاي بربري-لواش، كمبايني و فانتزي كه از اين هم كمتر است و از همه بدتر سنگك ما هم كه روزي نماد نان خوب باارزش غذائي بالا بود. در بسياري از شهرها از آردي استفاده مي كنند كه نانوايان تافتون و ماشيني مصرف مي نمايند؟!
استدلالشان هم اين است كه آردهاي سبوب دار تيره تر و مصرفشان رنگ نانهاي مان را سياه مي كنند و مشتري را فراري مي دهند؟! آيا شنيدين اين خبر فاجعه نيست كه سالانه 100 هزار نفر به آمار مبتلايان ديابت كشور اضافه مي شود و ما مي توانيم با مصرف غذاهاي فيبردار مثل نانهاي سبوس دار گندم و جو از تشديد آن جلوگيري كنيم؟!

 



چرا «تيبا»؟!

در مراسم افتتاح كارخانه سايپا كاشان از سوي رئيس جمهور محترم، براي خودروي «مينياتور» نام «تيبا» برگزيده شد. هر چند شركت سايپا براي تغيير نام «مينياتور»-كه انتخاب آن، شتابزده صورت گرفت- فراخوان عمومي داده بود و به نظر مي رسيد اين بار از ميان هزاران اسم پيشنهاد شده، نامي زيبا و برتر و تك وصفي برگزيده شود، اما باز هم ظاهرا با كارشناسان و خبرگان ادبيات و علم لغات مشورت نشده است.
در انتخاب نام براي يك محصول، نكته اصلي و مهم اين است كه آن واژه، معناي دوگانه نامتجانس نداشته باشدو يا اينكه واژه ناشايستي را به ذهن متبادر نكند. «تيبا» يك معناي آن، «آهو» است؛ ولي در كتاب هاي لغت، به معناي فريب، بازي، دفع، رد سخن، وقت گذراني بيهوده و نيز عشوه هم آمده است. مولانا مي فرمايد:
هر داد و گرفتي كه ز بالاست لطيف است
گر صادق و جد است و گر عشوه و تيبا
همچنين اين واژه در محاورات عمومي مردم ممكن است واژه «تيپا» (اردنگي) را تداعي كند!
تجديدنظر در اين خصوص، اقدامي شجاعانه است كه دست كم حيرت و تعجب آيندگان را در پي نخواهد داشت؛ آن هم گزينش نام خودرويي كه براي كشور و مهندسان و طراحان ايراني باعث افتخار و مباهات است.
سيدمحمد ابراهيمي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14