(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 19 خرداد 1389- شماره 19665

تحليلي از شعارهاي مردم در مقابل فرزند يادگار امام
مردم مي خواهند سيدحسن فرزند امام خميني باقي بماند
نگاهي به نقش رسانه هاي بيگانه در اغتشاشات سال 88
نقاب رسانه بر چهره واقعيت
دريغ از يك سطل آب!



تحليلي از شعارهاي مردم در مقابل فرزند يادگار امام
مردم مي خواهند سيدحسن فرزند امام خميني باقي بماند

سعدالله زارعي
عزاداران ميليوني در سالگرد رحلت بنيانگذار جمهوري اسلامي با سر دادن شعارهاي ممتد و پياپي نارضايتي خود را از عملكرد مسئولان حرم و دفتر امام و مؤسسه تنظيم و نشر آثار حضرت امام در دوران فتنه اخير بيان كرده و مانع ادامه سخنراني حجت الاسلام سيدحسن خميني شدند.
¤¤¤
ابراز برائت عزاداران حضرت امام از كساني كه طي ماههاي پرحادثه گذشته يا با مشاركت در آن و يا با سكوت و عدم انجام وظيفه در قبال آن به انقلاب اسلامي و نظام برآمده از آن كه ميراث اعظم حضرت امام است، ستم كرده اند، كاملا قابل پيش بيني بود از اين رو شعارهاي يكپارچه و مداوم مردم عليه سران فتنه و شعارهايي كه انعكاس دهنده گلايه آنان از بعضي اعضاي بيت حضرت امام از جمله سيدحسن خميني بود، طبيعي بود كه از متن توده ها برمي خاست كه البته مشت نمونه خروار است.
مشابه اين شعارها را مي توان در هر جمع مذهبي و عاشق حضرت امام خميني در هر شهر و كوي و برزن مشاهده كرد. عدم جرأت سران فتنه براي حضور درميان مجامع عمومي و محدودبودن حضور آنان در جمع هاي دست چين و مديريت شده هم از همين احساس حكايت مي كند. كما اينكه تـعطيل شدن بعضي از جلسات سنواتي و سنتي حسينيه جماران و حرم حضرت امام هم از همين نگراني حكايت مي كنند. متوليان اين دو مكان مقدس به خوبي مي دانند كه قادر به پاسخ دادن به سؤالات فراوان مردم درباره عملكرد يك ساله خود نيستند.
با توجه به احساس شديد نارضايتي مردم از متوليان حرم، حسينيه و مؤسسه نشر آثار حضرت امام گمان مي رفت حجت الاسلام سيدحسن خميني قبل از روز سالگرد حضرت امام براي تلطيف فضا و جلب خشنودي عشاق حضرت امام كاري مي كرد. او به خوبي مي دانست كه چندين ميليون نفر از ميليون ها عاشق امام در روز 14خرداد درحرم معشوق خود گردهم مي آيند. مواجهه سيدحسن با اين جمع بدون تدارك قبلي منطقي و ميسر نبود. ولي متاسفانه ايشان نه فقط گامي براي رفع نگراني پيروان دلباخته روح الله انجام نداد، بلكه با حضور درجلسه اخير سران فتنه كه به بهانه مراسم ازدواج فرزند دبيركل حزب نامشروع مشاركت تشكيل شده بود، به آتش خشم و نارضايتي فرزندان معنوي امام دامن زد و عزم آنان را براي بيان صريح نظراتشان جزم تر كرد. شعار كنايي «نواده روح الله، سيدحسن نصرالله» پاسخ روشن و محترمانه مردم به اين اقدام نامقبول سيدحسن و ياسر خميني بود.
شعارهاي مبتني بر ابراز نارضايتي مردم در حرم و مكان هاي اطراف آن كاملا فراگير بود و اين خود از خودجوش بودن آن حكايت مي كرد و جالب اين است كه وقتي سيدحسن خميني اين شعارها را به «گروهي اندك» نسبت داد و گفت كه مردم در بيرون حرم مايل به شنيدن سخنان او هستند، آهنگ صداي مردمي كه در بيرون حرم و در زيرآفتاب داغ بودند شديدترشد و بر صداي كساني كه داخل صحن اصلي شعار مي دادند، غلبه كرد.
متاسفانه سيدحسن خميني كه از ابتدا بريده بريده و نامنسجم سخن مي گفت و هراس او از جمعيت كاملا مشهود بود، به مردم عاشق حضرت امام روي خوش نشان نداد و حال آنكه اگر او ابتدا با يك جمله اي كه حاكي از عذرخواهي او از عشاق حضرت امام بود، شروع مي كرد، عزاداران روح الله كريمانه از كنار خطاهاي فراوان او و ساير اعضاي حرم و مؤسسه و دفتر مي گذشتند و به او اجازه مي دادند سخنان خود را در فضايي آرام ادامه دهد. متاسفانه سيدحسن بدترين راه را براي مواجهه انتخاب كرد. او به جاي آنكه اجازه دهد مردم عقايد خود را آزادانه تر ابراز كنند و سپس سخنان خود را شروع كند، هيچ اعتنايي به سخنان عشاق حضرت امام نكرد و مثل كسي كه حرفشان را نمي شنود درصدد بود مانع ابراز نظرات مردم شود. او در عين حال به كنايه شعاردهندگان را «گروهي خاص» معرفي كرد و حال آنكه خود او بهتر از هركسي مي داند كه هرفرد از چند ميليون نفري كه در حرم امام مجتمع شده و در آنچه ابراز مي شد، همصدا و در هر آنچه كه آنان را به طرح اين شعارها كشانده بود، هم داستان بودند، از هر شهري، روستايي، كويي و برزني آمده اند و اساساً امكان سازمان دادن به چنين جمعيتي وجود ندارد. گرمي شعارهايي كه مداوم داده مي شد و اشك و آهي كه در ضمير هر شعاردهنده وجود داشت، بايد سيدحسن خميني را متوجه اصالت و غناي شعارها مي كرد كه متأسفانه نكرد.
سيدحسن خميني و بعضي از اعضاي ديگر خانواده محترم حجت الاسلام والمسلمين سيداحمد خميني برخلاف وصيت فرزند مظلوم حضرت امام به مرور به راهي كشيده شدند كه در عمل با سران فتنه يكي ديده شدند. وقتي فتنه اخير به پا شد، توقع همه اين بود كه سيدحسن خميني و ساير برادران و... در خط مقدم مقابله با فتنه گران باشند و بيشتر از همه در كنار نظام بايستند. چراكه در اين فتنه بيش از هر چيز ميراث اعظم حضرت امام خميني كه نظام جمهوري اسلامي است، مورد هجمه سريع قرا رگرفته بود وسران فتنه در همپالكي با جاسوسان آمريكايي و سران دولت هاي غربي و بعضي از دولت هاي مرتجع عرب منطقه كه همه از دشمنان نشان دار و پرماجراي حضرت امام بوده و هستند، راه انهدام نظام را برگزيدند و تاكنون نيز بر مسير باطل خود هستند. هرچند ديگر براي آنان اميدي و پشم و پيله اي باقي نمانده و هم خود و هم ديگران مي دانند كه «دست هاي آسمان كوب قوي وا شدند و گونه گون رسوا شدند» اما در اين ميان سيدحسن نه تنها به مقابله با فتنه گران نرفت و در كنار «ولي امر مسلمين» كه پدرش به طور اكيد به آن تأكيد كرده بود، قرار نگرفت بلكه در عمل به كمك فتنه گران رفت و با شرمندگي تمام در شكستي كه خداوند براي امثال كروبي، موسوي، خاتمي، نهضت آزادي، ملي مذهبي ها، مراكز جاسوسي دشمن و بالاخره همه دشمنان امام رقم زد، سهيم شدند. كساني كه امروز انگ خيانت و شكست را بر پيشاني دارند و عشاق امام دردمندانه و با فرياد پياپي اصلاح آن را از سيدحسن مي خواستند، آيا سيدحسن خميني در خلوت خود به آنچه در روز 14 خرداد امسال شنيد و البته سعي مي كرد اين فريادها را ساكت كند، خواهد انديشيد؟ آيا به او اجازه خواهند داد كه به آنچه شنيده و از يك خسران عظيم كه ازدست دادن حمايت عشاق امام است حكايت مي كرد، بينديشد. اميدواريم چنين شود ولي متأسفانه بايد گفت كمي اين آرزو، بعيد مي نمايد. احتمال اينكه او اين جمعيت ميليوني مردم را يك برنامه ريزي به حساب آورد و آنان را با عرض معذرت مزدوراني بداند كه اجير شده اند بيشتر است. او پيش از اين هم حاضر نشد اهانت صريح عده اي فتنه گر از خدا بي خبر به تصوير مبارك حضرت امام خميني در روز 16 آذر 88 را محكوم كند و شنيده شد كه او اين را يك برنامه از قبل تعيين شده از سوي نيروهاي انقلاب و هواداران حضرت امام خوانده بود! او اهانت به ساحت مقدس و مظلوم حضرت ابي عبدالله الحسين(ع) را نيز محكوم نكرد و آن را هم به نيروهاي انقلاب نسبت داده بود! و وا اسفا از اين همه انحراف و خامي!
شعارهاي اصلاح طلبانه واقعي مردم در روز 14 خرداد، سيدحسن را به اصلاح واقعي و صريح انحرافات فراخوانده است. آيا در او و بعضي ديگر از اطرافيان او اين سعادت وجود دارد؟ اميد است ما شاهد بازگشت باشيم نه سرعت بيشتر د رمسير انحراف، مردم بيت و هرآنچه كه نام امام با آن ديده مي شود را عميقاً دوست دارند و به آن عشق مي ورزند و خشت خشت منزل امام را با فداي جان خود حفظ مي كنند چه رسد به فرزندان نسبي حضرت امام، ولي اين همه را مردم زماني از امام مي دانند كه با آنان امام ديده شود. مردم قبل ازشناختن سيدحسن و سيد ياسر و... حضرت امام روح الله الموسوي الخميني را شناخته اند و تنها زماني كه از سيدحسن و.. رنگ و بوي امام را ببينند آن را با جان حفظ كرده و گرامي مي دارند اما اگر ابدان منتسب به امام رنگ و بوي مخالفان امام ببينند، طبعاً ارادتي به جسمي كه به امام ارادت ندارد، نخواهند داشت.
با پوزش فراوان و ناراحتي زياد بايد گفت متأسفانه امروز سيدحسن خميني خواسته يا ناخواسته در چنبره مخالفان امام گرفتار آمده است و بايد او را از اين حلقه مخالف امام خلاص كرد. سيدحسن متعلق به امامي است كه حفظ نظام جمهوري اسلامي را اوجب واجبات و نه از اوجب واجبات مي دانست. سيدحسن متعلق به امامي است كه مي فرمود من با احدي عقد اخوت نبسته ام و نظر مثبت من به افراد تا زماني است كه در خط مستقيم اسلام باشند، سيدحسن فرزند محترم امامي است كه دل پركينه اي از ليبرال ها و منافقين داشت و مي فرمود تا من زنده هستم اجازه نخواهم داد ليبرال ها و منافقين اسلام اين مردم بي پناه را تباه كنند.
سيدحسن فرزندزاده امامي است كه براي رأي مردم ارزش قائل بود و آن را ميزان مي دانست. سيدحسن فرزند محترم امامي است كه يك تار موي كوخ نشينان را با همه كاخ نشينان معاوضه نمي كرد، سيدحسن فرزند محترم امامي است كه عزم خود را براي ريشه كن كردن اسرائيل غاصب جزم كرده بود، سيدحسن فرزند محترم امامي است كه مي فرمود ما آمريكا را زيرپا مي گذاريم و نيز مي فرمود ما پرچم اسلام را بر قلل رفيع دنيا به اهتزاز درخواهيم آورد و...
خوب حال سيدحسن با اين همه رسالت عظيم بايد در خط مقدم مقابله با فتنه گراني باشد كه پس از انتخابات آبروي نظام را به تاراج گذاشتند و تا پاي انحلال نظام پيش رفتند و وقتي در اهداف شيطاني خود ناكام شدند فراخوان وحدت دادند كه منظورشان تجديدقوا براي تهاجمي تازه عليه نظام و امام بود و البته نتوانستند كسي را فريب دهند. مردم به درستي و از سر خيرخواهي از سيدحسن مي خواهند به راه روشن حضرت امام خميني و سيره باصفاي پدر بزرگوارش مرحوم حجت الاسلام والمسلمين سيداحمد خميني(ره) بازگردد و اين خواسته خودخواهانه اي نيست. سيدحسن بايد فرزند امام باقي بماند.

 



نگاهي به نقش رسانه هاي بيگانه در اغتشاشات سال 88
نقاب رسانه بر چهره واقعيت

اكبر صفري
انتخابات دهم رياست جمهوري كه در 22خرداد ماه سال گذشته با حضور حداكثري آحاد ملت افق جديدي از مردم سالاري ديني را به دنيا عرضه كرد؛ به لحاظ برخورداري از برخي ويژگي هاي خاص و كم نظير نقطه عطفي در تاريخ سه دهه انقلاب اسلامي و شايد تاريخ سياسي جهان معاصر محسوب شود. حركت خزنده عوامل و عناصر فتنه كه از دي ماه 1387 يعني پنج ماه پيش از برگزاري انتخابات با پيشنهاد طرح تشكيل كميته صيانت از آراء يا كميته حقيقت ياب، مبارزه با جمهوريت نظام را با محوريت تقلب در انتخابات كليد زدند تا به امروز كه در آستانه سالروز حماسه 22 خرداد هستيم- و همچنان كم و بيش ادامه دارد- همچنان از زواياي مختلف نيازمند تحليل و بررسي است. ازجمله اين موارد نگاهي به روند دخالت بيگانگان در انتخابات دهم به عنوان عقبه جريان فتنه و واكاوي حركت هماهنگ و از پيش تعيين شده آنها با عوامل و عناصر فتنه در جريان حوادث پس از انتخابات است.
رهبر معظم انقلاب اسلامي در پيام نوروزي خود در ارتباط با نقش عوامل و عناصر بيگانه در قضيه انتخابات و ضرورت واكاوي اين تجربه ارزشمند اظهار داشتند: «تفسير كوتاهي كه از حوادث بعد از انتخابات در طول چند ماه مي شود ارائه كرد، عبارت از اين است كه دشمنان كشور و نظام جمهوري اسلامي بعد از گذشت سي سال، همه تلاش خود و توان خود و نيروهاي خود را متمركز كرده اند براي اينكه بتوانند اين انقلاب را از درون شكست بدهند. ملت در مقابل اين توطئه بزرگ، اين حركت خصمانه، با آگاهي و بصيرت و عزم و ايستادگي بي نظيري توانست دشمن را به شكست بكشاند. تجربه اي كه در اين هشت ماه بعد از انتخابات تا بيست و دوم بهمن بر اين ملت و بر اين كشور گذشت، تجربه اي پر از درس، پر از عبرت و حقيقتاً مايه سربلندي ملت ايران است.» نكته قابل تأمل آن است كه، نقش بيگانگان در امور داخلي كشور هرچند در حافظه تاريخي ملت ايران موضوعي غريب و دور از ذهن نيست اما آنچه ضرورت اين مسئله را موردتأكيد قرار مي دهد، تلاش براي تزريق ماده اي سمي و خطرناك بنام «توهم توطئه» از سوي دشمنان و عوامل و عناصر آنها در اذهان ملت خصوصاً نسل جوان مي باشد. ضرورت شفاف سازي مرزها با دشمنان نظام كه از سوي رهبر معظم انقلاب مورد اشاره قرارگرفت و متأسفانه سران فتنه و برخي خواص ناآگاه به آن توجه نكردند از ديگر مواردي است كه آگاهي از نقش بيگانگان در حوادث پس از انتخابات مي تواند ضرورت آن را موردتأكيد مجدد قرار دهد.
¤ تحريم انتخابات
تجربه برگزاري بيش از 30 انتخابات در طول سه دهه از عمر ا نقلاب اسلامي نشان داده با نزديك شدن به زمان برگزاري انتخابات تلاش براي كاهش سطح مشاركت عمومي مردم همواره در دستور كار دشمنان نظام قرار داشته است. طوري كه براي دستيابي به اين هدف، همواره شاهد فعاليت گسترده و سنگين رسانه هاي بيگانه در آستانه برگزاري انتخابات هستيم. در همين راستا در آستانه انتخابات دهم نيز شبكه ماهواره ايVOA دولت آمريكا با نگاه كاملاً بدبينانه اي به انتخابات رياست جمهوري ايران پرداخته و تلاش نمود با كمك بسياري از كساني كه در ميزگردهاي اين شبكه آمريكايي حاضر مي شوند عملاً در راستاي تشويق ايراني ها به تحريم انتخابات گام برداشته و اظهارنظر نمايند.
¤ تحليل يك طرفه آرايش سياسي انتخابات
آنچه در طول دولت نهم، سران رژيم صهيونيستي و مستأجرين كاخ سفيد را در مقايسه با دولت اصلاحات به شدت نگران كرده بود اتخاذ يك موضع شفاف در قبال جنايات و ماهيت رژيم صهيونيستي بود. اتخاذ اين مواضع در سطوح بين المللي و كسب موفقيت هاي مهم در بخش فناوري هاي گوناگون ازجمله انرژي هسته اي، به لحاظ چالش در موجوديت رژيم صهيونيستي و ترس از تبديل ايران به يك قدرت برتر، هرگز خوشايند سران اين رژيم نبود. ازطرفي تجربه 8ساله دولت اصلاحات نشان داده بود واگذاري نتيجه انتخابات مي تواند در عقب ماندگي كشور و تقويت سياست تسامح و تساهل در قبال رژيم صهيونيستي و كشورهاي حامي اين رژيم بسيار مؤثر باشد. بنابراين تلاش براي تغيير در نتيجه انتخابات با هدف پيروزي كانديداي موردنظر همچنان از سوي رسانه هاي بيگانه دنبال مي شد. لذا رسانه هاي مشهور آمريكايي و اروپايي همچون .N.N C، C B.B.نيويورك تايمز، واشنگتن پست، نشريه اكونوميست و غيره در كنار شبكه هاي ماهواره اي بي بي سي انگليس وVOA آمريكا به تحليل آرايشي انتخابات ايران پرداخته و معتقد بودند رقابت اصلي بين ميرحسين موسوي و احمدي نژاد درميان است و اكنون موسوي به عنوان كانديداي محوري اين انتخابات شناخته مي شود. ازجمله ديويد ايگنيشس سرمقاله نويس روزنامه واشنگتن پست، طي مقاله اي در اين روزنامه به بررسي شانس چهار كانديداي موجود مي پردازد و مي نويسد: «محمود احمدي نژاد كم كم عرصه را به رقيب اصلي خود، كه عملگراتر و با تجربه تر از اوست، يعني ميرحسين موسوي واگذار مي كند». نكته قابل تأمل اينكه هرچند نشريه انگليسي اكونوميست برخلاف اظهارات ديويد ايگنيشس، شانس احمدي نژاد را همچنان زياد مي بيند اما در ادامه مي نويسد: «با اين وجود نبايد دشواري ها و سختي هاي پيش روي احمدي نژاد را براي پيروزي فراموش كرد»1.
اكونوميست اوضاع نابسامان اقتصادي و نگراني هاي بين المللي درباره فعاليت هسته اي ايران را از جمله مشكلات احمدي نژاد مي داند كه ممكن است برسرنوشت انتخابات تاثيرگذار باشد. به نوشته اين مجله، اكنون ناراضيان از وضع موجود كه حتي شامل گروه هايي از اصول گرايان نيز مي شوند، گرد موسوي جمع شده اند.
در راستاي سياست اسرائيل زدايي احمدي نژاد، بي بي سي فارسي مي نويسد؛ «رجز خواني هاي پرزيدنت احمدي نژاد قطعاً خشم اسرائيلي ها را برانگيخته،آقاي احمدي نژاد نه ميل و نه توان آن را دارد، كه شروع كننده حمله به اسرائيل باشد».
روزنامه واشنگتن در 23 مي نوشت: «موفقيت عوامفربيانه پرزيدنت احمدي نژاد، از جمله دفاع قاطعش از برنامه هسته اي ايران، بلندپروازيش براي تبديل ايران به يكي از قدرتمندترين كشورهاي جهان، انكارهاي مكرر هلوكاست و تهديداتش عليه اسرائيل، نيز به مسائل مهمي دركارزار انتخاباتي اش براي انتخاب مجدد براي يك دوره چهارساله ديگر تبديل شده است.»
¤
دخالت با نام دفاع از حق مردم
با اعلام نتايج انتخابات و آغاز آشوب هاي خياباني درتهران روند دخالت بيگانگان وارد فاز جديدي شد. سوء استفاده از واژه هاي ارزشي و فرهيخته از جمله موارد مرسوم و رايجي است كه همواره در ادبيات سران آمريكا و اروپا با هدف عوام فريبي به شدت مورد استفاده قرار مي گيرد. لذا ابراز نگراني شديد نسبت به عدم آزادي بيان و ضايع شدن حقوق انساني درجمهوري اسلامي از جمله دروغ هاي بزرگي بود كه همچون گذشته بطور گسترده توسط دولتمردان و رسانه هاي غرب و اروپا مورد سوء استفاده قرارگرفت.
متاسفانه دراين بين كرامت، آزادي و ارزش هاي معنوي مورد ستايش جامعه انساني كه همواره درميان ترفندهاي پيچيده سران اين كشورها مظلوم واقع شده است دستاويز و خوراك تبليغاتي خوبي بشمار مي رود و اين درحالي است كه اين افراد زماني از ضايع شدن حقوق انسانها سخن مي گويند كه خود درصحنه هاي هاي جرم و جنايت عليه بشريت در زمره بي آبروترين انسانهاي تاريخ بشمار مي روند.
دراين رابطه بنا به اخبار واصله از بي بي سي. هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا نيز رأي گيري ها درايران را نشانه مثبتي ارزيابي كرده و دراين باره اظهار داشت:« اين نشانه بسيار مثبتي است كه مردم ايران مي خواهند صدايشان شنيده و رأي آنها شمرده شود».
صداي آمريكا نيز نظر خود را در ارتباط با بيانيه اتحاديه اروپا و كنگره آمريكا درحمايت از عوامل اغتشاش اين گونه مطرح مي سازد:
«پيشتر، رهبران اتحاديه اروپا نسبت به پاسخ دولت ايران به روزها اعتراض به انتخاب دوباره محمود احمدي نژاد ابراز نگراني مي كنند. آنها روز جمعه در بيانه مشتركي از دولت ايران خواستند حق تمام شهروندان را براي برپايي اجتماعات و بيان مسالمت آميز نقطه نظرهايشان بپذيرد. درهمين راستا كنگره آمريكا نيز شدت عمل عليه تظاهركنندگان در ايران را محكوم و حمايت خود را از حق ابراز عقيده آزادانه ايرانيان اعلام كرد. قطعنامه نمايندگان كنگره آمريكا براهميت حقوق بشر، آزادي هاي مدني و حكومت قانون در ايران تأكيد مي گذارد.»
¤ تلاش براي جرأت و جسارت بخشي به اغتشاش گران
استفاده ابزاري از نيروهاي جوان و دانشجويان به عنوان قشر فرهيخته جامعه همواره مورد توجه سياسيون و عوامل دشمن بوده است طوري كه متأسفانه در طي اين پروژه نيز سوءاستفاده از برخي جوانان به لحاظ برخورداري از انرژي و هيجانات بالا، عملكردهاي احساسي، عدم تجربه و هزينه اندك- همانند حوادث 18 تيرماه78- به طور آشكار از سوي دشمن به چشم مي خورد.
در اين ميان دشمن تلاش نمود با پشتيباني آشكار و همه جانبه از اقشار جوان و به ويژه تحصيلكرده جامعه، آنان را به حضور مداوم در خيابانها ترغيب و ضمن كمك به فرو ريختن ديوار ترس، آنان را به تداوم آشوب تحريك نمايد.
در همين رابطه روزنامه فاينشنال تايمز بريتانيا مي نويسد: «براي جمعيت جوان و تحصيلكرده (متعرضان)، ديوار ترس فروريخته و سرخوردگي انباشته شده آنها رها شده است. هيچ كس ترديدي ندارد كه بحران ايران به نقطه عطف رسيده است.»
در ادامه تلاش براي تحريك جوانان، خبرگزاري ريا نووستي روسيه اظهار داشت: رابرت گيبس سخنگوي كاخ سفيد آمريكا طي كنفرانسي مطبوعاتي اعلام كرد كه دولت آمريكا تظاهر اپوزيسيون در ايران را «نماد شجاعت» مي شمارد.
همچنين به نقل از صداي آمريكا، هم سنا و هم مجلس نمايندگان ايالات متحده كه در مجموعه كنگره آمريكا ناميده مي شود با تصويب قطعنامه اي حمايت خود را از معترضان در ايران اعلام داشتند.
¤ تضعيف پايه هاي مشروعيت نظام
همانطور كه رهبري معظم انقلاب در خطبه هاي نماز جمعه تهران در 29خرداد اشاره فرمودند دشمن در تلاش است كه با سلب اعتماد مردم از حكومت، ضمن كاهش مشاركت مردم پايه هاي مشروعيت نظام را تضعيف نمايد. لذا در همين راستا دشمن تلاش نمود با اوج گيري اغتشاشات ضمن پررنگ نمودن برچسب خيانت به آراء مردم از طرف نظام اسلامي، دفاع از عوامل و عناصر اغتشاشگر و آشوب طلب را دفاع از عناصري حق محور و ارزشي مطرح نمايد كه در راستاي احياء ارزش ها و در تقابل با نوعي ديكتاتوري فعاليت مي كنند.
تبليغات رسانه هاي بيگانه در راستاي تقويت انگيزه آشوب گران، همراه نمودن مردم با عوامل اغتشاش، بر حق جلوه دادن طيف دروغگو و قانون گريز و متهم ساختن نظام مردم سالار جمهوري اسلامي به عدم امانت داري، هدايت مي شد.
لذا باراك اوباما در مصاحبه اي با شبكه خبري سي بي اس آمريكا در اين زمينه افزود: «ما از كساني كه در پي عدالت از يك راه مسالمت آميز هستند پشتيباني مي كنيم.»
موضوع ديگري كه در راستاي تضعيف اقتدار و مشروعيت نظام جمهوري اسلامي ايران از سوي دشمن كليد خورد، سوءاستفاده دشمن از مدارا نمودن پليس در برخورد با عوامل تحركات اخير بود كه در اين زمينه تلاش شد با هدف ناتواني نيروهاي امنيتي و نظامي در مهار آشوب هاي اخير، اقتدار و توانايي حكومت اسلامي و رهبري معظم به عنوان فرمانده كل قوا را در مديريت بحران و تأمين امنيت شهروندان بسيار كم رنگ جلوه دهد.
در همين رابطه روزنامه گاردين مي نويسد: «اگر حكومت نتواند ناآرامي را متوقف كند، بحران توانكاه مشروعيت كه از زمان انتخابات گريبانگير نظام شده، مهلك خواهد شد.»
اين تبليغات در شرايطي از سوي دشمن مطرح مي گرديد كه در روي ديگر سكه دشمن تلاش مي كرد يك چهره ضدانساني و خشن از سوي پليس، بسيج و نيروهاي امنيتي جمهوري اسلامي به جهانيان ارائه نمايد. لذا استفاده از تجهيزات پيش رفته و ضدانساني براي سركوب مخالفان، پخش اسيد از طريق بالگرد بر روي مردم و مواردي از اين دست از جمله شايعات برجسته اي بود كه همواره از سوي دشمن در راستاي مهار تظاهرات مردم مورد تكرار قرارمي گرفت.
ايجاد اپوزيسيون عليه نظام اسلامي و ولايت فقيه
مطرح نمودن ميرحسين موسوي به عنوان رهبر اصلاحات و سر تيتر طيف اپوزيسيون يكي ديگر از برنامه هاي دشمن بود كه با هدف استحكام و تقويت جايگاه رهبري براي شروع مبارزه منفي عليه حكومت و عبور از قانون مطرح گرديد. دشمن با اعطاي اين عنوان به موسوي قصد داشت ضمن دادن سمت و سو به فعاليتهاي حاميان موسوي، سيزده ميليون رأي دهنده به موسوي را در صفوف مخالفين حكومت جاي دهد. لذا ايجاد شكاف و تقسيم بندي در بين نيروهاي انقلابي و تابع رهبري و ايجاد تفرقه در ساختار جامعه اسلامي كه همواره مورد توجه دشمن بوده اين بار نيز در راستاي موضع گيري در برابر شخص رهبري معظم انقلاب مطرح گرديد. روزنامه واشنگتن پست به نقل از ميليبند وزير خارجه بريتانيا در اين زمينه مي نويسد: «اين اختلافي نيست كه ميان ايران و غرب باشد. هم اكنون در خود ايران، اختلاف هايي عميق، حتي در طبقه بالاي رژيم مشهود است.»
كه در راستاي مخالفت با بيانات مكرر رهبري معظم و تقويت طيف قانون گريز روزنامه گاردين مي نويسد؛ «در حالي كه آقاي خامنه اي در خطبه هاي نماز جمعه گفت از شوراي نگهبان خواسته است آراي برخي از صندوق ها را در حضور نمايندگان نامزدها باز شماري كند، آقاي مخملباف درمقاله خود نوشته است كه مردم در خيابانها خواهان بازشماري آراء نيستند، بلكه مي خواهند نتايج انتخابات كل ابطال شود».
¤ تلاش براي ايجاد يك جبهه متحد و اجماع جهاني در برابر ايران
از جمله ترفندهايي كه در ادامه تكميل سناريو آشوب از سوي سران كاخ سفيد و برخي كشورهاي اروپايي و همچنين رسانه هاي وابسته مورد توجه و پوشش خبري قرار گرفت، تلاش براي تشكيل جبهه متحد بين المللي و دست يابي به نوعي اجماع جهاني در برابر جمهوري اسلامي ايران بود. دست يابي به اين نوع وحدت رويه در سطح جهان در واقع نشان از تلاش گسترده براي اتخاذ نوعي ديپلماسي بود كه با هدف افزايش فشار بر مواضع قانوني جمهوري اسلامي ايران در سطح جهان، مشروعيت بخشي به دخالتها و توطئه هاي طراحي شده، حمايت از اغتشاشگران و همچنين انزواي ايران در سطح بين المللي طراحي شده بود.
برجسته نشان دادن نقش سازمانهاي بين المللي و نخبگان سرشناس و مطرح، از جمله مواردي بود كه دشمن در اين موضع گيري به خوبي از آنها استفاده كرد. در اين زمينه باراك اوباما طي مصاحبه اي با شبكه خبري سي بي اس آمريكا اظهار داشت:
«من براساس محتوا و لحن بيانيه هاي منتشر شده بسيار نگران اين مطلب هستم كه دولت ايران متوجه است كه جهان اين كشور را زير نظر دارد و چگونگي رويكرد و تعامل با مردم ايران كه از طريق شيوه هاي مسالمت آميز در تلاش هستند درخواست آنها شنيده شود، به نظر من يك علامت كاملاً روشن به جامعه جهاني درباره آنچه ايران است و آنچه ايران نيست، ارسال مي كند».
جالب توجه اينكه در همين رابطه حتي برخي كشورها به علت عدم همراهي با مواضع اتحاديه اروپا و آمريكا مورد حمله رسانه اي غرب نيز قرار گرفتند. به طوريكه روزنامه واشنگتن پست مي نويسد؛ «در كوباي كمونيست، تلويزيون و روزنامه هاي تحت كنترل دولت از اعلام پيروزي انتخاباتي احمدي نژاد و تظاهرات مرتبط با حمايت از او گزارش هائي مفصل پخش كردند اما به اعتراض هاي گسترده مخالفين اشاره اي نداشتند».
¤ زير سؤال بردن سلامت انتخابات
تقويت تقلب و تشديد ابراز ترديد در صحت انتخابات و همصدايي با اظهارات و بيانيه هاي طيف قانون گريز و دروغگو در ارتباط با عدم سلامت انتخابات در كشور و متهم نمودن دولت به خيانت در امانت مردم، از جمله مواردي است كه رهبران اروپا و رسانه هاي وابسته در تاييد آن تلاش فراواني نمودند.
به گزارش روزنامه ان ارس هلند، ماكسيم فرهاخن، وزير خارجه هلند نيز ترديد خود را نسبت به صحت انتخابات ايران ابراز كرد. وي گفت: «تناسب اختلاف آمار در كل كشور ميان كانديداها تقريباً به يك اندازه است و اين عجيب است.» اين مقام هلندي همچنين بنا به گزارش خبرگزاري آ. ان .پ هلند، گفته است: «بدون شك در اين انتخابات تقلب شده است.»
بنا به آنچه از سوي راديو زمانه مطرح گرديد، نيكولاساركوزي رئيس جمهور فرانسه، با زير سؤال بردن مشروعيت انتخابات ايران اظهار داشت: «وسعت تقلب باواكنش هاي خشونتي تناسب دارد.»
در همين زمينه سايت ويكيپديا طي جدولي موضوع نظر سنجي هاي قبل از انتخابات را با هم مقايسه و سعي نمود اينگونه القا كند كه اكثرنظر سنجي ها (15 نظر سنجي) قبل از انتخابات نشان دهنده پيروزي نامزد اصلي اصلاح طلبان بوده در حالي كه 12 نظرسنجي بيان كننده پيروزي نامزد اصلي اصولگرايان بوده است.
¤ اغراق و بزرگنمايي در نابساماني اوضاع كشور
تلاش براي بزرگنمايي حوادث روزهاي بعد از انتخابات دهم در تهران با هدف دامن زدن به تشنج، سلب آرامش رواني مردم و تحريك ساير نقاط آرام كشور، ممانعت از ورود توريسم و خروج سرمايه از داخل كشور از جمله موارد مهمي بود كه رسانه هاي غربي و اروپايي در تدارك آن نقش قابل توجهي را ايفا نمودند.
به نقل از شبكه فارسي زبان بي بي سي بريتانيا، در پي اعلام نتايج انتخابات رياست جمهوري در ايران و اعلام پيروزي محمود احمدي نژاد از سوي وزارت كشور، اعتراضات گسترده اي در خيابان هاي تهران و چند شهر ديگر ايران برپا شده و ادامه يافته است.
در اين زمينه خبرگزاري نووستي روسيه از قول پاول زريفولين سردبير پايگاه اينترنتي تحليلي - خبري ژئوپلتيكا كه در روند انتخاباتي ايران به عنوان ناظر از سوي روسيه شركت نموده اعلام داشت: «در مقياس درگيري هايي كه بعد از اعلام نتايج انتخاباتي در تهران رخ داده، توسط رسانه هاي گروهي غربي بيش از حد اغراق شده است.»
اعلام چند صدنفر كشته در طي يك روز، حمله گسترده به كوي دانشگاه و دستگيري بيش از صد نفر از سران اصلاحات به نقل از ابطحي تنها بخش اندكي از اين بزرگنمائي بود.
¤ تلاش براي تضعيف جايگاه ولايت فقيه
علي رغم سخنان رهبر انقلاب در نمازجمعه تاريخي تهران مبني بر رعايت تقوا، آرامش، برادري و قانون گرايي از سوي نامزدها و هواداران آنها و همچنين دفاع از شخصيت هر چهار نامزد موردنظر به عنوان عناصري انقلابي با سوابق درخشان، دشمن در راستاي پروژه عبور از ولايت فقيه تلاش فراواني نمود كه بيانات وحدت بخش رهبري را كه در كاهش تنش و اغتشاشات بسيار اثرگذار و گره گشا بود در تقابل با خواست مردم قرار داده و اين سخنان ارزشمند را نوعي تهديد و اهرم فشار بر عليه ميرحسين موسوي به عنوان رهبر اصلاح طلبان مطرح نمايد.
در همين رابطه روزنامه فاينشنال تايمز بريتانيا نوشت؛ آقاي خامنه اي با پيامي سازش ناپذير به مصاف مخالفان خود رفت و گفت: «اعتراضها را همين حالا متوقف كنيد وگرنه عواقب آن به عهده شما خواهد بود». اين روزنامه همچنين در مطالب ديگري به نقل از برخي از معترضان به نتايج انتخابات 22خرداد چنين مي نويسد: «آيت الله خامنه اي با اين حرفها مقابل مردم ايستاد».
بنا به اظهارات بي بي سي سازمان عفو بين الملل، يك سازمان مدافع حقوق بشر در لندن هم اعلام كرده كه به نظر مي رسد سخنان آيت الله خامنه اي، رهبر جمهوري اسلامي ايران، چراغ سبزي است براي نيروهاي امنيتي ايران در سركوب اعتراض هاي بيشتر.
همچنين روزنامه واشنگتن پست مي نويسد؛ «موضع دولت كارائي دارد. قدرت واقعي در ايران به دست (آقاي) خامنه اي است نه هر كس ديگر كه رئيس جمهور باشد. اما اگر اعتراض ها ادامه يابد و شدت بگيرد، و سلطه دولت بر قدرت را تهديد كند، فشار براي تغييري در سياست نيز بيشتر خواهد شد». در همين راستا مركل صدراعظم آلمان نيز در برابر اظهارات رهبري فرزانه انقلاب نسبت به دخالت كشورهاي اروپايي، بيانات معظم له را «نسبتا نااميدكننده ناميد».
محسن مخملباف، از عناصر وابسته و از سخنگويان ستاد موسوي كه فرصت را غنيمت شمرده با چاپ مقاله اي در روزنامه گاردين مي نويسد: «ما اوبامايي مي خواهيم كه بتواند براي مشكلات ايران راه حل بيابد. هر چند قدرت در دست (آقاي) خامنه اي باقي خواهد ماند، اما رئيس جمهوري مانند موسوي مي تواند رهبر را تضعيف كند.»
¤ آشوب گران از متن مردم هستند، دخالت بيگانگان توهم است!
تجربه سالهاي گذشته به خوبي نشان داده اطلاع و آگاهي مردم نسبت به دخالت بيگانگان در اوضاع كشور از مواردي است كه ضمن تحكيم وحدت در برابر دشمن، مردم را نسبت به حفظ آرمانهاي انقلابي و واكنش نسبت به عوامل اغتشاش به خوبي تحريك مي كند لذا دشمن در اين سناريو طراحي شده تلاش نمود ضمن مخفي نگه داشتن نقش خود در هدايت و پشتيباني عوامل آشوب و جدا نمودن ظاهري خود از صفوف اين عناصر، آنها را عناصري مردمي و مستقل نشان دهد. سايت خبري راديو زمانه در اين زمينه مي نويسد؛ «رئيس جمهور آمريكا در مورد دلايل خود براي مجاز ندانستن جانبداري ايالات متحده از مخالفان محمود احمدي نژاد توضيح داد». وي در اين باره گفت: «آسان ترين راه براي نيروهاي افراطي داخل ايران براي سركوب اصلاح طلبان اين است كه بگويند اين ايالات متحده است كه آن اصلاح طلبان را ترغيب مي كند.»
در اين زمينه واشنگتن پست نوشت؛ «پرزيدنت اوباما و مشاورانش سعي مي كنند با واكنش هائي كاملا سنجيده در مورد اعتراض ها به دولت تهران اين بهانه را ندهند كه تظاهركنندگان را طرفداران آمريكا جلوه دهد».
اين روزنامه با اين يادآوري كه وسائل ارتباط جمعي دولتي چين در سر مقاله هايشان آمريكا را به مداخله در انتخابات ايران متهم مي كنند، نوشت؛ «ديويد ميليبند وزير امورخارجه بريتانيا، با آگاهي از چنين اتهاماتي، گفت اين مردم ايران هستند كه بايد رهبرانشان را انتخاب كنند، وي افزود لندن به دامي نخواهد افتاد كه هر كسي بتواند بگويد بريتانيا يا آمريكا سعي به گزينش دولت در ايران دارند».
صداي آمريكا در ارتباط با حفظ رفتار محتاطانه سران كاخ سفيد و جلوگيري از آشكار شدن نقش آنها در حوادث اخير به مطالبي اشاره نموده كه قابل توجه است. «اما مشكلي كه در اينجا نمي بايست از نظر پنهان بماند آن است كه اگر ما به واقع خواهان قدرت گرفتن مردم ايران هستيم، مي بايست بدانيم چگونه هر كلمه اي كه ما به كار مي بريم مي تواند دستاويز حكومت روحانيون و قدرت گرفتن آنان در ايران قرار گرفته و مسير مبارزات مردمي را از موضوعات اساسي چون بحران و فروپاشي اقتصاد كشور به سمت عوام فريبي و درگيري هاي كور و خشونت بار با دشمنان موهوم استقلال كشور بدل شود. ميرحسين موسوي رهبر اصلاح طلبان و يكي از دو رقيب اصلي مبارزات انتخاباتي اين دوره سياست آشتي جويانه تري نسبت به آمريكا اتخاذ كرده است. اما وي نيز مشروعيت سياسي خود را از اعتبار انقلابي اش در مبارزه براي براندازي رژيم شاه كه از متحدان اصلي آمريكا بود، به دست آورده است. اين اعتبار به او و تظاهركنندگان هوادار وي كمك مي كند تا در مظان اتهام ستون پنجمي آمريكا قرار نگيرند.
روند آتي تحولات در ايران نامعين است. روشن آن است كه شيوه سرسختانه و سخنان تندي كه سناتور مك كين آن را نمايندگي مي كند در هشت سال گذشته راه به جايي نبرده است. برخورد زورمدارانه ما تنها به قدرت رسيدن تندروهاي حكومتي را تسهيل كرده و اصلاح طلبان را در موضع دفاعي قرار داده است. آنچه اتفاق افتاد جايگزين شدن يك رئيس جمهور اصلاح طلب و معتقد به گفتگوي تمدن ها با فرد ديگري است كه هولوكاست را انكار مي كند و خواهان محو و نابودي اسرائيل از نقشه جغرافياست.»
¤ اتهام خشونت
جاي بسي تأسف است كه كساني نقش دايه مهربان تر از مادر را براي ملت ايران بازي مي كنند كه خود تنديس خشونت و ظلم عليه بشريت محسوب مي شوند. سردمداران جنايتكاري كه در اقصي نقاط جهان رد پاي جرم و جنايت از سوي عوامل وابسته به آنان كاملا مشهود و غيرقابل انكار است. اين افراد با صدور بيانيه و موضع گيري هاي تند درصدد هستند كه نظام جمهوري اسلامي ايران را به علت زير بار زور نرفتن و نپذيرفتن بدعت هاي قانوني به خشونت و ظلم متهم كنند و در پرتو اين اظهارات كاملا بي اساس خود را طرفدار حقوق انسانها معرفي نمايند. در همين زمينه بنا به گزارش خبرگزاري فرانسه، وزراي خارجه اتحاديه اروپا كه در لوكزامبورگ گردهم آمده بودند، از سركوب معترضان در ايران ابراز «نگراني جدي» كردند. در ادامه بيانيه وزيران اتحاديه اروپا آمده است:
«نسبت به خشونت در خيابان ها و استفاده از زور عليه تظاهرات مسالمت آميز نگراني هاي جدي داريم.»
بنابه شبكه خبري بي بي سي فارسي، گوردون براون، نخست وزير انگليس در شديدترين اظهارنظر خود درباره ناآرامي هاي بعد از انتخابات در ايران، خشونت و كنترل مطبوعات را در اين كشور محكوم كرد.
باراك اوباما در مصاحبه با شبكه خبري سي بي اس آمريكا تاكيد كرد: «آخرين نكته اي كه مي خواهم به آن بپردازم آن است كه اين مسئله آمريكا يا غرب در مقابل ايران نيست. اين يك مسئله مردم ايران است و اين حقيقت كه تظاهركنندگان در خيابانها تحت خشونت كاملا شديد و در خطري بزرگ براي آنها قرار دارند، نشانه اي است مبني بر اينكه چيزي در اين جامعه هست كه مي خواهد باز شود.»
¤ كمك 400 ميليون دلاري و احتمالي كه بعيد نيست
به گزارش شبكه ايران، «پاول رابرتز»، از ديپلمات هاي سابق آمريكايي، معاون وزير خزانه داري دولت ريگان و از چهره هاي سياسي برجسته اين كشور، در مقاله اي كه در نشريه مستقل آمريكايي كانترپانچ منتشر شد با اشاره به كمك هاي آمريكا به اغتشاش گران در ايران مي نويسد: «گزارش هاي خبري زيادي وجود دارد كه از برنامه دولت آمريكا براي بي ثبات سازي ايران خبر مي دهند. گزارش هايي وجود دارد كه حاكي از كمك مالي دولت آمريكا به بمب گذاري و كشتار در داخل ايران است.»
اين ديپلمات سابق آمريكايي سپس با اشاره به برخي عمليات هاي آمريكايي در پيروزي انقلاب هاي مخملي در كشورهايي همچون گرجستان و اوكراين مي نويسد؛ «قطعاً چنين احتمالي نيز مطرح است كه كانديداي شكست خورده، يعني ميرحسين موسوي و حلقه پشتيبانش به عنوان اجراكننده خواسته هاي آمريكا هماهنگ شده باشند.» در واقع دولت آمريكا با كمك موسوي در حال ايجاد يك «مردم ستمديده» ديگر است! رابرتز در ادامه افزود: «اما آيا موسوي يا به عبارت بهتر كانديداي آمريكا در انتخابات ايران كه به طور سختي شكست خورده است، توسط واشنگتن انتخاب شده تا نقش حكمراني را درايران بازي كند كه در واقع عروسك خيمه شب بازي آمريكاست؟»
طبق يكي از اين گزارش ها، ژنرال «ميرزا اسلم بيگ» رئيس سابق ارتش پاكستان طي گفت وگوي راديويي اعلام داشت: «اسناد بي چون و چرايي وجود دارد كه از دخالت آمريكا در قضاياي انتخابات ايران دلالت دارد. اين اسناد ثابت مي كند كه سازمان سيا، 400 ميليون دلار در داخل ايران به منظور بروز يك انقلاب مخملي پس از برگزاري انتخابات، هزينه كرده است.»
معاون سابق وزارت خزانه داري آمريكا نيز مي افزايد: «درصورتي كه از نقطه نظر عاقلانه به انتخابات ايران بنگريم بايد از ايرانيان پرسيد كه اگر كشور شما از سوي آمريكا و اسراييل به طور مداوم تهديد به جنگ و يا حتي حمله هسته اي شود، آيا شما ترجيح مي دهيد كه بهترين مدافع خود را رها كنيد و كسي را انتخاب كنيد كه ازسوي آمريكا و اسراييل ترجيح داده شده است؟ آيا شما سياستمداران آمريكايي باور مي كنيد كه مردم ايران به كسي رأي داده باشند كه ايران را به كشوري تبديل كند كه تحت نفوذ آمريكا باشد؟»
¤ بسيج رسانه اي در ترويج شايعات
نقش امپراطوري رسانه اي غرب در پوشش گسترده و حرفه اي حوادث بعد از انتخابات در راستاي ترويج شايعات با هدف تحريك مردم و سلب آرامش و امنيت رواني از آنها بسيار حياتي و كليدي بود.
به گزارش خبرگزاري فرانسه، كمپاني توييتر (يك شبكه وسيع ارتباطي اينترنتي يا سرويس به اصطلاح ميكروبلاگينگ است كه با شعار چه كار مي كنيد؟ پا به عرصه وجود گذاشت و به سرعت در بين كاربران اينترنتي به محبوبيت رسيد.) كه قرار بود به خاطر معاينه فني و تعمير، فعاليت اين شبكه را موقتا تعطيل كند، اما به خواست دولت آمريكا پس از وقفه اي كوچك براي تعميرات، فعلا از اين كار منصرف شده است.
پي چيكرولي معاون وزير كشور آمريكا نيز به روزنامه نيويورك تايمز گفت: «به نظر مي رسد كه توييتر نقش مهمي در شرايط بحراني امروز ايفا مي كند.) وي با اشاره به اين مطلب كه درخواست او از توييتر منافاتي با سياست اوباما ندارد. تاكيد كرد: «ما طرفدار آزادي بيان هستيم و اطلاع رساني راهي براي گسترش آزادي بيان است.»
نمونه روشني ازتلاش رسانه اي غرب را مي توان در دانشگاه كلمبياي آمريكا در نيويورك نيز جستجو نمود. اين دانشگاه روزهاي پنج شنبه و جمعه 14 و15 آذرماه سال 87 سميناري دو روزه با عنوان نقش وبلاگ نويسان در هماهنگي و ايجاد و گسترش جنبش هاي اجتماعي و اعتراضي در كشورهايي كه ديكتاتوري و استبدادي ناميده شده اند، برگزار كرد كه كارشناسان رسانه اي و وبلاگ نويساني از كشورهاي ايران، لبنان و چند كشور عربي و آسيايي در آن حضور داشتند.
در اين سمينار كارشناسان با برگزاري كلاس هاي متعددي موضوعات مختلف از جمله تحريك، ايجاد انگيزش، مديريت و هدايت افكار عمومي، اطلاع رساني در بحران و تكنيك هاي مختلف و جديد گزارش نويسي براي اعتراضات خياباني را به شركت كنندگان آموزش دادند. هدف اصلي اين سمينار آن بود تا وبلاگ نويسان بتوانند با آموزش آخرين روش ها و تكنيك وبلاگ نويسي در نقش هماهنگي و رهبري جنبش هاي اجتماعي و اعتراضات خياباني نقش خود را ايفا كنند.
البته حساس ترين دستور كار اين سمينار دعوت از وبلاگ نويسان و روزنامه نگاراني از كشورهاي مختلف دنيا به ويژه از كشورهايي بود كه بنا به اعلام برگزاركنندگان در آنها حكومت هاي ديكتاتوري اجازه هيچ نوع فعاليت سياسي و اجتماعي را به نهادها و جنبش هاي اجتماعي نمي دهند.
گفته مي شود در اين همايش كارشناساني از تيم تبليغاتي و رسانه اي باراك اوباما رئيس جمهور آينده آمريكا نيز شركت داشتند و درباره تجربيات شان در تحريك جوانان به مشاركت سياسي و رأي دادن در انتخابات اخير رياست جمهوري آمريكا گزارش هايي ارايه دادند. تحولات چند هفته اخير در تهران و فضاي رسانه اي بسيار قوي ايجاد شده براي تحريك و به خيابان كشاندن مردم نشان مي دهد كه ارتباط تنگاتنگي ميان سمينار چند ماه قبل دانشگاه كلمبيا و اين تحولات بويژه نقش وسيع و قابل تأمل وبلاگها در جنجال ها و فضاسازي رسانه اي وجود دارد.
براساس اعلام مقامات اطلاعاتي و امنيتي كشورمان سرويس هاي اطلاعاتي از طريق برخي از خبرنگاران خارجي و عناصر مرتبط و نيز با اسامي و گذرنامه هاي مختلف از ماه ها قبل از انتخابات ضمن تردد به كشور شبكه هايي از رابطين خبري و وبلاگ نويسان را به وجود آورده بودند تا در زمان انتخابات وارد عمل شده و با انعكاس غيرواقعي اخبار، صحنه انتخابات ايران را دچار ابهام و انحراف نمايند.
همچنين يكي از وظايف وبلاگها و سايتها خلق الساعه خبري پس از انتخابات بزرگنمايي رويدادها به جهت تخريب چهره خارجي جمهوري اسلامي ايران و تهيه خوراك لازم براي تغذيه شبكه هاي خبري بيگانه غربي و بخصوص انگليسي بود.
به عقيده طراحان و ساماندهندگان اين سمينار وبلاگ نويسي امروزه در كشورهاي مختلف از مكزيك و كلمبيا در آمريكاي لاتين گرفته تا كشورهاي ايران، لبنان و... نقش بزرگي در اشاعه انديشه هاي غربي و ترويج خشونت براي براندازي حكومت در ميان جوانان ايفا مي كند.
¤ آخرين تلاش هاي دشمن
در راستاي مديريت صحيح بحران از سوي رهبر انقلاب كه منجر به ريزش تعداد زيادي از حاميان فتنه در طول حوادث پس از انتخابات شد و دستگيري مهره هاي اصلي اتاق هاي آشوب كه هدايت جريانات پس از انتخابات را در دست داشتند، آرامش به شهر تهران بازگشت. در اين بين رسوايي كانديداي شكست خورده و عوامل اصلي ستاد وي از يك طرف و ناتواني دشمن در دستيابي به اهداف از قبل طراحي شده، شرايطي را فراهم نمود كه دشمن مجبور شد براي تغذيه خبري خويش و تداوم آشوب ها به اطلاعات و شايعات بسيار سطحي و غيرباوري در شبكه هاي خبري خود استناد كند كه نشان از ناتواني دشمن در ادامه سناريوي طراحي شده، محسوب مي گردد. اظهارات شبكه فارسي زبان بي بي سي به اخراج فوتباليستهاي داراي مچ بند سبزرنگ و ثبت گذرنامه آنها از سوي مسئوليت جمهوري اسلامي ايران، خبر بازداشت سردار علي فضلي فرمانده سپاه سيدالشهداء استان تهران به علت سرپيچي از فرمان در سركوب عوامل اغتشاش، به تصوير كشيدن مداوم صحنه هاي آشوب روزهاي گذشته، مانور تبليغي وسيع از مرگ خانم آقاسلطان، پخش تصويرهايي از درگيري ناجا با اشرار(بجاي درگيري با اغتشاشگران) و... از جمله مواردي بود كه براي چندمين بار از سوي رسانه هاي خبري دشمن، در راستاي تداوم اين سناريوي از پيش طراحي شده بطور ماهرانه اي لحاظ گرديده بود.

 



دريغ از يك سطل آب!

عادل نوروزيان
به نظر حمله رژيم صهيونيستي به كشتي هاي حامل كمك هاي انسان دوستانه براساس تحليل هاي سران اين رژيم و به صورت كاملاً حساب شده صورت گرفته است و حاصل يك اشتباه از جانب آنها نبوده است. از نظر استراتژيست هاي اين رژيم هزينه عدم حمله به اين كشتي براي اسراييل به مراتب بيش از هزينه حمله به اين كشتي محاسبه شده بود. براي تحليل شفاف اين اقدام دو حالت را بررسي مي كنيم:
1-اينك كه رژيم اسراييل به اين كاروان انسان دوستانه حمله نموده چه هزينه اي را بايد بپردازد؟
در پاسخ به اين سؤال بايد عنوان كرد كه درنظر سران اين رژيم، اين عمل باعث مي شود كه احساسات ضدصهيونيستي براي مدتي مجدداً در جهان برانگيخته شود كه اين امر براي رژيم صهيونيستي امري تازه نيست. از سويي ديگر اقدامات نهادهاي بين المللي در خوشبينانه ترين حالت منجر به صدور بيانيه اي برعليه اين اقدام منجر مي شود و كميته اي حقيقت ياب مانند آنچه پس از جنگ 22روزه غزه شكل گرفت به وجود مي آيد كه همگان ديدند با وجود اذعان گلدستون به وقوع جنايات جنگي د رغزه، هيچ اقدام جدي برعليه اين رژيم صورت نگرفت. از سويي متأسفانه در بين دولت هاي منطقه هيچ اجماعي براي مقابله جدي با رژيم صهيونيستي وجود ندارد بلكه مي توان اذعان كرد كه بسياري از دولت هاي عربي از هم پيمانان اين رژيم در منطقه به حساب مي آيند. ازطرفي كمتر از 15 روز ديگر مسابقات جام جهاني 2010 آفريقاي جنوبي آغاز مي شود و مسلماً در هياهوي اين مسابقات و با اقدامات وسيع رسانه هاي همسو با غرب اين اقدام به فراموشي سپرده مي شود. در باب حمايت هاي غرب و به ويژه آمريكا از اين رژيم هم بايد عنوان كرد كه حمايت هاي اين كشورها از اسراييل حمايت هاي استراتژيك و همه جانبه است و برمبناي اقداماتي از اين دست و حتي به مراتب بدتر از آن نيز تغييري در اين روند به وجود نخواهد آمد.
اما شايد آنچه كه در محاسبات سران اين رژيم جعلي مورد غفلت واقع شده است توجه به اين موضوع باشد كه حمله به ا ين كشتي ها و كشتار سرنشين هاي آنها كه اين بار، اسلامي يا عربي نبودند، بلكه افكار عمومي و وجدان هاي بشري از سراسر جهان را نمايندگي مي كردند، باعث شد كه ماهيت متخاصم و خونخوار اين رژيم بيش از پيش براي تمامي كشورها و ملت ها آشكار شود و مي تواند سبب به وجود آمدن موجي عظيم در بين تمام مردم آزاده و آزادانديش جهان شود كه پايه هاي متزلزل اين رژيم را هرچه سريعتر نابود گرداند و همانگونه كه رهبر معظم انقلاب فرمودند: سنت الهي بر اين جاري شده كه ستمگران در اواخر دوران ننگ آلود خود، به دست خويش، سرنوشت محتوم فنا و زوال خود را نزديكتر كنند.
2-درصورت عدم حمله به اين كاروان چه رخ مي داد؟
اما از نظر سران اين رژيم، عدم حمله به اين كاروان انسان دوستانه منجر به اين مي شد كه تلاش هاي اسراييل براي به زانو درآوردن مردم غزه و جنبش حماس به نوعي به خطر بيفتد. به عبارتي اين كشتي به عنوان خط شكني براي شكست محاصره اين منطقه به حساب مي آمد. اسراييل پس از آنكه نتوانست در جنگ 22روزه مقاومت مردم غزه را درهم بشكند، اقدام به محاصره همه جانبه نوار غزه نمود، تا شايد از اين طريق حماس و مردم غزه را مجبور به تسليم و سازش نمايد. براي تكميل پروژه نسل كشي مسلمانان در غزه به دست رژيم اشغالگر قدس و حاميان آن، گذرگاه رفح و تونل هاي زيرزميني در مرز با مصر نيز كه براي تأمين مواد غذايي و موردنياز مردم استفاده مي شد، به لطف دولتمردان مصري بسته شد تا حلقه محاصره تنگ تر شود. با اين تفاسير رسيدن اين كمك ها به مردم غزه باعث مي شد محاصره اي كه اين رژيم مدت ها است آن را به اجرا درآورده است با مخاطره روبرو شود و بيم آن مي رفت كه با اين اقدام موج تازه اي از مقاومت در اين منطقه آغاز شود كه اين براي اسراييل و دنياي غرب هزينه هاي بسياري دربرداشت، زيرا امروز غزه تنها يك منطقه جغرافيايي نيست بلكه به عنوان نمادي از مقاومت مردم فلسطين در برابر رژيم غاصب صهيونيستي و حتي فراتر از آن نماد ايستادگي ملت هاي آزاده در برابر زورگويي هاي دولت هاي استعماري غرب است. اما همان گونه كه امام راحل فرمودند: خداوند بزرگ را سپاس مي گزاريم كه دشمنان ما و مخالفين سياست اسلامي ما را از كم عقلان و بيخردان قرار داده است، زيرا برخلاف محاسبات اين رژيم امروز كمترين خواست ملت ها و دولت هاي جهان لغو بدون قيد و شرط محاصره غزه مي باشد، كه به نوعي مي توان آن را شكستي ديگر در سياست هاي سران اين رژيم به حساب آورد.
اما واقعيتي ناخوشايند كه در پس تمامي اين اقدامات بيش از پيش نمايان مي شود، عدم همبستگي واقعي در بين مسلمانان جهان است كه به دولت هاي غربي و دست نشانده آنها در منطقه اين اجازه را مي دهد كه به پيامبر اسلام بي حرمتي كنند، مسلمانان را در غزه و هرجا كه اراده كنند به خاك و خون بكشند، ثروت هاي كشورهاي اسلامي را به تاراج ببرند، درامور دولت هاي مسلمان دخالت كنند و... بي آنكه بيم اقدامي عملي از جانب مسلمانان برود. اين درحالي است كه دولت هاي اسلامي بر نفت و گاز دنيا مسلط هستند، بازارهاي كشورهاي اسلامي بزرگ ترين مقصد كالاهاي اسراييلي و غربي است، بسياري از مديران ارشد در جوامع غربي نخبه گان مسلمان هستند، بسياري ازثروت سرمايه داران مسلمان در بانك هاي غربي رونق بخش اقتصاد آنها مي باشد و... هريك از اين امكانات بالقوه براي به زانو درآوردن اين رژيم جعلي و حاميان غربي آن كافي مي باشند. در پايان، اين سخن معروف امام خميني(ره) جاي تأمل دارد، ايشان فرمودند:
«براي من يك مطلب به شكل معماست و آن اين است كه همه دول اسلاميه و ملت هاي اسلام مي دانند كه درد چيست؟ مي دانند كه دست اجانب در بين است كه اينها را متفرق از هم بكنند، مي بينند كه با اين تفرقه ها ضعف و نابودي نصيب آنان مي شود مي بينند كه يك دولت پوشالي اسرائيل در مقابل مسلمين ايستاده كه اگر مسلمين مجتمع بودند و هركدام يك سطل آب مي ريختند او را سيل مي برد، معذلك در مقابل او زبون هستند.»
(صحيفه نور، جلد 8، ص 235).

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14