(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 27 خرداد 1389- شماره 19672

نگاهي به سريال آشپزباشي
معجون سنبل شده يك داستان مطول و بي مايه!
سينماي ضد جنگ يا ضد داستان؟!
نقدفيلم دموكراسي تو روز روشن
اشاره اي به مستندكوتاه خبري «مردي فراتر از يك مرد»
طوفان در پرانتز
طرح نبض زندگي در صدا و سيما
آموزش براندازي و تغيير نظام از طريق بازي هاي رايانه اي
نظر سبزواري درباره نظارت بر موسيقي در سيما



نگاهي به سريال آشپزباشي
معجون سنبل شده يك داستان مطول و بي مايه!

محمد آرمان
ظاهراً سريال آشپزباشي جناب هنرمند به پايان رسيده. توقعات مان بيجا بود و انتظارهايمان بي دليل و عبث.
سريال پرت باسمه اي و بي داستان و بد ريتم و بي كشش و ملال آور ايشان تمام شد، بي آنكه حتي يك روند داستاني درست و درمان در طول اين چند قسمت روايت شود و مخاطب را آن طور كه بايد و شايد درگير نمايد، اين همه بودجه و امكانات، وقت و قسمت هاي متعدد سريالي، براي يك گره داستاني و آنقدر كند و ملال آور كه اعصاب بيننده بابت اين موقعيت هاي تكراري خرد مي شد.
واقعيت آن است كه سريال آشپزباشي اصلا آن چيزي كه ازش توقع مي رفت از آب در نيامد و ما را به عنوان مخاطبان كارهاي جذاب «هنرمند» بهت زده و مأيوس كرد.
تعجب آوراست كه يك سريال تلويزيوني نتواند در چندين قسمت متمادي و با آن هزينه هاي سرسام آور كه معلوم نيست مردم- بله مردم- تا چه حد راضي باشند كه از كيسه شان خرج اينها شود، به پرداخت متناسب يك داستان سر راست نائل آيد و مخاطب را آنچنان كه بايد و شايد درگير كند.
چندين قسمت از يك سريال پرخرج تلويزيوني صرفا به توضيح و تكرار توضيح يك موقعيت و گره داستاني خلاصه مي شود و بي آنكه داستانك هاي جذاب به آن تزريق شود و به فراخور حال و مجال ببيننده با كاتاليزورهاي مالوف و مانوس پر و پيمان گردد به همان توضيح اطناب ملال آور بسنده مي شود و ديگر هيچ!
لابد آقاي هنرمند گمان كرده همين كه پرويز پرستويي و فاطمه معتمدآريا توي سريالش باشند كفايت مي كند و تازه منتي هم بر سر مخاطب گذاشته اند و ديگر نبايد حرف اضافي باشد!
بگذريم از اينكه پرستويي ديگر نمي تواند يك بازيگر قابل توجه و دوست داشتني و غافلگير كننده باشد. او آنقدر خودش را تكرار كرده و آنقدر يكسري ادا و اطوارها را پشت سر هم و مكرر به مخاطب تحويل داده كه ديگر به نقش آفريني هايي معمولي منتهي شده است و روي خاطره هاي خوب و بازي هاي جذاب و غافلگير كننده اش حسابي غبار فشانده!
آشپزباشي در سنت با بازيگران و لوكيشن و مخارج و ديگر حواشي گران و حيرت آورش، مجموعا سريال ضعيفي از آب درآمده كه ابداً لايق آن همه توجه و تيزر و تبليغات و هزينه نبود.
واقعا چه اتفاقي مي افتد كه مديران با كفايت صدا و سيما جواب اعتمادشان به كارگردان هايي نظير كارگردان آشپزباشي را اين گونه مي گيرند؟!
مشكل از اين «با كفايتي» منحصر بفرد است يا آن «اعتماد» يا «آشپزباشي»؟!

 



سينماي ضد جنگ يا ضد داستان؟!
نقدفيلم دموكراسي تو روز روشن

محمد رضا محقق
ساخت فيلمي مثل دموكراسي تو روز روشن را مي توان در ادامه ساخت آثار به اصطلاح ضد جنگ و هجوگرايي هاي سينماي پساجنگ دانست كه به همراه موج فيلمهاي دور شده از آرمانهاي اوليه انقلاب و جنگ به رهيافتها و رويكردهاي ديگري پناه برده و دغدغه هاي ديگري را دنبال مي كنند.
از جمله مشخصه هاي اين نوع سينما را مي توان كمرنگ جلوه دادن يا حذف ارزشها و آرمانهاي رسمي و فراگير آن دوران دانست و به جاي آن طرح دغدغه ها و مسايلي كه بيشتر به حواشي و نقد مباني و رويكردهاي اصلي آن دوران مي پردازد.
اما سوالي كه در اينجا براي مخاطب آشناي سينماي ايران مطرح مي شود اين است كه ايا سينماي ايران توانسته است در طول اين سالها به بازنمايي و توجه نسبت به ارزشهاي رسمي جنگ و انقلاب بپردازد كه اكنون با عبور از اين دوران به نقد و هجو و هزل آن زمانه و ارزشهايش روآورد؟
چه ميزان از ارزشها و يا -حتي با نگاهي بي طرفانه-وقايع و حقايق سترگ و حيرت آور و منحصربفرد جنگ هشت ساله در سينماي ايران بازتاب داشته و به تصوير در آمده است؟
در چنين موقعيتي فيلمي مثل »دموكراسي...» روي پرده مي آيد و به همان روند معيوب و منحرف و بيمار سالهاي اخير سينماي ايران در عرصه جنگ ادامه مي دهد.
«دموكراسي تو روز روشن« مجموعا اثر معلق و فانتزي و ابتري است كه نتوانسته به هيچ يك از اصول فرم شناسي يا طراحي هاي ژانر يك در عالم سينما مرهون و مديون باشد، فيلم هم از جهت ساختاري ضعيف و كم مايه است و هم از جهت محتوايي سردرگم و بي مايه. آنچه در فيلم جلوه و جلايي تام و تمام دارد اولا حضور يك «سوپراستار» حاشيه اي سينماي ايران است و ديگري يك هجو فانتزي به ساحت رزمندگان سال هاي جنگ.
اما اينكه چرا فيلمي «دموكراسي تو روز روشن» در چنين موقعيتي ساخته و اكران مي شود، حديث تلخ و تعجب آوري است. اين همه هزينه و سر و صدا براي فيلمي كه از جهت ارزش هاي بصري اصلا قابل دفاع نيست و از جنبه كارايي جذاب سينماي ما اصولا غير قابل اعتناست.
فيلمي ضعيف و سر هم بندي شده كه نه فيلمنامه درست و درماني دارد و نه جذابيت بصري قابل توجهي.
سوالي كه مطرح است اينكه، چنين فيلمي به واقع چگونه و تا چه حد مي تواند به ارتقاي ارزش هاي بصري بيننده كمك كند و يا اينكه او را در يك تجربه جذاب و ارزشمند سينمايي سهيم نمايد؟
ديگر آنكه هيچدام از شخصيت هاي فيلم، درنيامده و همگي در سطح يك »تيپ« باقي مانده و با نشخوار يكسري حرف ها و مقاديري حركات و سكنات و تزريق مقاديري ديگر از صحنه پردازي هاي عجيب و غريب و بي ربط، به كش دادن فيلم مشغولند.
فيلم، بويژه در سطح اصلي و مضمون اوليه اش كه همان موقعيت »طنز« و »هجو« آميز در مورد شخصيت آن رزمنده است، موفق نبوده و به همين ترتيب، در موقعيتهاي داستاني ديگر و گره افكني هاي طول داستان، نتوانسته به موقعيت قابل قبولي دست يابد.
«دموكراسي...» اساسا از حفره هاي روايتي عجيب و غريبي رنج مي برد. شخصيت اصلي و كاراكتر جدي اش يعني رزمنده خطاكار، اصلا نتوانسته در يك اتمسفر متناسب و روان، شكل پذيرد و رشد يابد و باورپذيري و برقراري ارتباط ميان مخاطب و داستان در روايت و شخصيت هايش به سختي هم امكان پذير نيست.
«دموكراسي....» فيلم ولو و به هم ريخته ايست كه جز يكسري تكه پراني هاي نه چندان جذاب و مقاديري ادا و اطوار صحنه آرايانه، چيز ديگري ندارد كه بتواند چشمگير باشد و بتوان بر آن صحه گذاشت.
شايد تهيه كننده اين فيلم دلخوش باشد به اينكه يك سوپراستار سينماي ايران را با هزينه اي گزاف و محيرالعقول براي لحظاتي به صحنه آورده يا سازندگان فيلم لذت ببرند از اين همه تابوشكني خيالي كه در فيلمشان هست و ادا و اطوارهاي خيره كننده كه بر ديالوگهايشان بار كرده اند و...اما انچه مسلم است دموكراسي... فيلم مردم نيست و اين عيب كوچكي نيست.هست؟!

 



اشاره اي به مستندكوتاه خبري «مردي فراتر از يك مرد»
طوفان در پرانتز

هومن آريا
چندي پيش يك گزارش خبري پخش شد با عنوان «مردي فراتر از يك مرد». فيلمي كوتاه با تدويني جذاب و درخور كه بنا داشت در دقايق كوتاهي ابعاد متنوع و شخصيت ذو وجهين امام (ره) را در برابر مخاطبان خود به نمايش بگذارد و آنان را به تامل و تفكر وا دارد.
ويژگي جالب توجه اين فيلم مستند كوتاه كه تقطيع هاي معنا دار و جذابي را با تدبير، براي مخاطب تدارك ديده بود، كوتاه بودن و در عين بلند بودن بود، كوتاه بودن ساختار تقطيعي در عين بلنداي مفاهيم و مضامين محتوايي و رشادت ها و كنايت ها و صراحت ها و هدايت هايي كه در يك از اين بخش هاي تقطيع شده به چشم مي خورد.
فيلم »مردي فراتر از يك مرد«، به ترسيم تصويري واقعي از حقيقت امام پرداخته و در انعكاس منويات ايشان، توجهي جدي به موجز بودن و تقطيع هاي درست و عنايت به تمامي ويژگي هاي ايشان تلاش قابل قبولي را روا داشت.
فيلم به ابعاد اصلي و مهم حيات جامع و مانع امام كه پديد آورنده ظهور و بروز حيات طيبه در سال هاي زندگي ايشان بود، توجه جدي داشت.
امام حليم، امام صبور، امام رئوف، امام مستحكم، امام عاطفي و ..... امام مظلوم!
«مردي فراتر از يك مرد»، با رعايت شاخصه هاي رسانه اي به تاثيرگذاري حرفه اي و مثبت بر روي مخاطب، تمركز نمودن و تقطيع هاي جذاب، موقعيتي خوش فرم و گويا را پديد آورد كه همچون نسيمي خنك، ذهن مخاطب را با تصاوير و كلامي همچنان تازه، نوازش مي كند و به وجد و تامل وا مي دارد.
مستند «مردي فراتر از يك مرد»، در ترويج انديشه و عمل و شخصيت امام (ره) يك اقدام ارزشمند و يك حركت جاندار، پرخون و خجسته بود كه اميد است در برنامه سازي هاي آتي صدا و سيما مورد توجه برنامه سازان اين نهاد قرار بگيرد.

 



طرح نبض زندگي در صدا و سيما

طرح ارتباط محور نبض زندگي با هدف ورود آموزه هاي وحي به زندگي براي نخستين بار به همت راديو قرآن و با همكاري تمامي شبكه هاي رسانه ملي در تابستان سال جاري اجرا مي شود. برنامه هاي طرح ارتباط محور نبض زندگي در نشستي خبري با حضور محمدحسين محمدزاده، مدير اين راديو و شهريار ضياء آذري، دبير اين طرح تشريح شد.
بنابراين گزارش، اين راديو به منظور بهينه سازي اوقات فراغت اقشار مختلف جامعه در فصل تابستان و ايجاد انس هرچه بيشتر مخاطبان رسانه ملي با كلام وحي طرح ارتباط محور «نبض زندگي» را با همكاري تمامي شبكه هاي راديويي و تلويزيوني از 22 خرداد تا 19 شهريور همزمان با پايان ماه مبارك رمضان اجرا مي كند.
اين طرح ارتباط محور كه داراي وجوه متمايز با طرح هاي مشابه اجرا شده توسط ديگر نهادها و مراكز قرآني است به آموزش روخواني، روانخواني، تجويد، حفظ و مفاهيم نيمه دوم جزء 30 قرآن كه سوره طارق تا ناس را در برمي گيرد، مي پردازد.
طرح نبض زندگي بر 6 محور دين، اخلاق، اميد آفريني، آگاهي بخشي، روابط اجتماعي و نهاد خانواده كه همواره مورد تاكيد مقام معظم رهبري قرار داشته، استوار است و با رويكردي جامع مخاطبان در 3 سطح عموم مخاطبان، متوسط مخاطبان و مخاطبان خاص را با توليد و پخش 6 برنامه كه در طول 91 روز شامل 546عنوان مي شود، تحت پوشش قرار مي دهد.
اين گزارش مي افزايد: راديو قرآن با همكاري تمامي شبكه هاي رسانه ملي بالغ بر 71 هزار دقيقه معادل با 1200 ساعت برنامه براي اجراي مطلوب طرح نبض زندگي و در پي آن ورود آموزه هاي قرآن به عرصه زندگي اجتماعي توليد مي كند كه اين برنامه ها در 12 هفته به آموزش پرداخته و در هفته سيزدهم كه پايان طرح محسوب مي شود به رفع اشكالات و عقب ماندگي ها از زمانبندي لحاظ شده اختصاص دارد.
همچنين، با برنامه ريزي هاي انجام شده علاوه بر پرداخت گسترده اين طرح در برنامه هاي صراط، باغ آيه ها، نبض تفسير، نبض زندگي و مصباح با اجراي مسابقات پيامكي، كتبي، تلفني و هنري اعتباري بالغ بر يكصد و چهارده ميليون تومان به بخش جوايز طرح ارتباط محور نبض زندگي اختصاص مي يابد.
شايان ذكر است: علاقه مندان به شركت در بخش هنري و آثار طرح فراگير نبض زندگي مي توانند آثار خود را در قالب نقاشي، طراحي، شعر، كاريكاتور با هدف توليد پيامك هاي فرهنگي قرآني، طراحي، خوشنويسي، نگارگري، وبلاگ نويسي به دبيرخانه اين طرح ارسال كنند.

 



آموزش براندازي و تغيير نظام از طريق بازي هاي رايانه اي

بازي هاي رايانه اي به عنوان رسانه اي تاثير گذار، در همه ابعاد جنگ نرم اعم از سياسي، فرهنگي، ديني و... به صورت گسترده وارد شده اند. در بعد سياسي، بسياري از بازي هاي رايانه اي كه مديريت جنگ رواني در اين زمينه را بر عهده داشته اند تنها بر يك نكته تكيه مي كنند و آن توجيه جنگ هايي است كه در حال حاضر و يا در آينده نزديك آمريكا بر كشورهاي ديگر تحميل خواهد كرد.
اما چند سالي است نسل جديدي از بازي هاي سياسي وارد بازار شده است كه آمريكا در آنها لشكركشي نخواهد كرد، بلكه نيروهاي داخلي يك كشور با خط دهي از خارج، اعتراضات و شورش هاي مردمي را سازماندهي كرده و حكومت هاي مخالف آمريكا را براندازي مي كند.
بر اساس گزارش سوره سينما ، بازي رايانه اي »هدف نهايي« كه سال 2007 منتشر شد بهترين نمونه است. بازي روايت سه مامور سازمان سيا آمريكاست كه براي كمك به انقلاب رنگي و تغيير رژيم به كشوري مشابه كشورهاي آمريكاي لاتين و منطقه كارائيب سفر مي كنند. شما در نقش كماندوي اين سازمان پس از ورود ابتدا رهبر شورشيان را از زندان فراري مي دهيد. سپس با كمك مردم در كمپ هاي گريلا، مناطق شهر را از دست نيروهاي امنيتي خارج كرده و پس از چند ماموريت از جمله تسخير مركز تلويزيون و پخش دو دقيقه اي سخنان رهبر شورشيان، در مرحله آخر اقدام به ترور رئيس جمهور مي كنيد.
در اين مرحله كاربر در نقش نيروي آمريكايي، پس از بيرون پريدن از هواپيما به همراه رئيس جمهور، بمبي را به وي متصل كرده و منفجر مي كند. قبل از انفجار، اين مامور سازمان سيا به كاربراني كه در سرتاسر جهان اقدام به انجام اين بازي كرده اند مي گويد: «مي بيني كه وقتي منو عصباني كني چه اتفاقي ميفته. » و بعد رئيس جمهور منفجر مي شود!
شماره دوم اين بازي كه جديدا منتشر شده است از رخ داد چنين واقعه اي در آسياي شرقي خبر مي دهد. اين بازي اعلام مي كند اين منطقه ديگر يك منطقه بي خطر براي ايالات متحده نيست و به همين خاطر ما(آمريكايي ها) اينجا هستيم.
همانطور كه اشاره شد شما به كمك دو نيروي ديگر يعني يك مرد و يك زن به اين كشور آمريكاي لاتين سفر كرده ايد. آنها پس از مشخص كردن ماموريت هاي مختلف شما را براي انجام آن ترغيب مي كنند. يكي از اين دو نفر زني است كه معمولا در حال خواندن كتابي با اين عنوان است: «تغيير رژيم در هفت روز»
روش نيمه سخت
مبارزه عليه حكومت ها و تلاش جهت براندازي آن ها به سه روش نرم، نيمه سخت و سخت قابل برنامه ريزي و اجراست. چندي پيش و در ايام انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري ايران، مركز سابان متعلق به انستيتو بروكينگز آمريكا كه موسسه نزديك به كاخ سفيد است، استراتژي مناسب جهت تغييرحكومت ايران را روش نيمه سخت برشمرد. بنا بر گزارش منتشر شده مركز سابان در 30 خرداد 88، آمريكا مي بايست از هر سه روش تغيير رژيم يعني انقلاب مخملين، شورش و كودتا استفاده كند.
بدين صورت آمريكا با كمك برخي كشورهاي اروپايي طرح كودتاي مخملي را در قالب پروژه آژاكس 2 كليد زد. در اين طرح ناآرامي هاي اجتماعي تا مرحله ي براندازي نظام در دستور كار قرار گرفت.
ناآرامي هاي اجتماعي بنابر تقسيم بندي سايت مركز تحقيقات پيشرفته ضد تروريسم، به سه مرحله آشوب،اغتشاش و شورش تقسيم مي شود.
آشوب) آشوب، بلواي سازمان نيافته است كه صورت عمومي آن، هرج و مرج است.
اغتشاش) اغتشاش، بلواي سازمان يافته غير مسلحانه است و چون از سوي رهبران مسئول و توانمند در صحنه هدايت مي شود، روند آن منطقي، و اهداف آن مشخص و اعلام شده است.
شورش) شورش، بلواي سازمان يافته مسلحانه است، كه در قالب اقدامات سخت و عمليات گرم اعمال مي شود و مجريان آن، سازمان هاي چريكي هستند.
گرچه تلاش جهت پيشبرد اهداف و تحقق سه مرحله مذكور پس از انتخابات اخير در ايران ناكام ماند و تنها فاز اول يعني آشوب هاي اجتماعي به اجرا در آمد، اما رصد اقدامات صورت گرفته توسط دشمنان نظام جهت براندازي و پيشبرد ناآرامي ها تا سطح شورش كاري ضروري است.
در همين رابطه در ادامه، بازي رايانه اي «پارتيزان حزب سرخ» كه در مورد شورش هاي مردمي و توسط يك شركت آمريكايي توليد و خرداد ماه 88 منتشر شده است را مورد بررسي و تحليل قرار مي دهيم.
بازي رايانه اي آموزش گريلا تروريسم (جنگ هاي پارتيزاني)
بازي رايانه اي Red Faction: Guerrilla «حزب سرخ: گريلا(پارتيزان)» خرداد 1388 توسط شركت آمريكايي THQ منشتر شد. ابتدا به صورت نسخه كنسولي و شهريور ماه نيز نسخه رايانه اي آن وارد ايران شده و به سرعت منتشر گرديد. كه البته در نگاه اول و در آن برهه زماني ابعاد پنهان اين بازي رايانه اي كمتر مورد توجه فعالان عرصه بازيهاي رايا نه اي قرار گرفت ولي اكنون و با مرور اتفاقات سال گذشته بهتر مي توان به تحليل لايه هاي پنهان آن پرداخت.
بازي حزب سرخ همانطور كه از نامش پيداست فاز جنگ هاي مردمي در مقابله با حكومت را مورد توجه قرار مي دهد. اين بازي به طور كاملا تخصصي گريلا تروريسم را به كاربر آموزش مي دهد. گريلا تروريسم زير مجموعه جنگ هاي نيمه سخت است. يك مركز تحقيقاتي در ايران سال گذشته ليست رخداد هاي تروريسي در حوزه گريلا تروريسم را طي ماه هاي مهر و آبان منتشر كرد. سپس اعلام كرد كه جهان اسلام، كانون اين منازعات بوده است.
بنابراين مي توان نتيجه گرفت بازي رايانه اي پارتيزان حزب سرخ، چه كشورهايي را مورد هدف قرار داده است.
تصوير روي جلد اين بازي، نقش اول سناريو يعني يك مهندس معدن است. بستن روبان قرمز به بازوي خود و بالا بردن چكش كارگران معدن، به نهضت هاي مردمي اشاره دارد. كاربر در اين بازي در نقش الك ماسون مهندس معدن بازي را پي مي گيرد. برادر وي در حزب سرخ عليه حكومت وقت به فعاليت هاي مسلحانه مي پردازد. ماموران حكومت برادر الك را به همين دليل مي كشند و قصد از بين بردن الك را نيز به اتهام عضويت در حزب سرخ دارند كه وي از اين مهلكه نجات پيدا مي كند و با چكش خود يكي از نيروهاي حكومتي را از بين مي برد و ناخواسته پس از كشته شدن برادرش وارد حزب سرخ مي شود. در حقيقت اين ماسون ها محور اصلي داستان را تشكيل مي دهند.
البته بازي داستان خود را در كره ي مريخ و ده ها سال بعد يعني سال 2120 روايت مي كند. اما در نماد ها و طي داستان بازي تماما از اصطلاحات مرتبط با جنگ هاي پارتيزاني استفاده مي كند. همانطور كه در ابتدا نيز اشاره شد نام اين بازي پارتيزان حزب سرخ است.
اين بازي بر خلاف اكثر بازي هاي ديگر، محور تخريب را براي اكثر مراحل خود برگزيده است. اگر در مورد اين بازي در منابع خبري داخلي و خارجي جستجو كنيم با لغت «تخريب» بسيار بر مي خوريد. در جاي جاي هر چيزي به جز زمين با اشاره چكش شما تكه تكه خواهد شد. تخريب و نابود كردن ساختمان ها و انفجار تانكرهاي سوخت و اتومبيل ها در اين بازي بسيار جذاب و مهيج خواهد بود و كاربر را به ايجاد تخريب بيشتر تحريك مي كند.
بازي، تنها به ايجاد هيجان بسنده نمي كند و طي مراحل و ماموريت هاي گوناگون روش هاي جنگ هاي پارتيزاني را به كاربر آموزش مي دهد. در اين بازي هرج و مرج، تخريب، محاصره و تسخير را با روش هاي مختلف تمرين داده مي شود. يكي از نشريات داخلي حوزه بازي هاي رايانه اي در شماره ي شهريور امسال، تيتر »نا اميدي معنا ندارد، پايان رنج با جنگ ميسر است » را براي اين بازي برمي گزيند. اين يك جمله، داستان بازي را به خوبي توضيح مي دهد!
نيروي دفاعي زمين يا همان EDF حدود 50 سال است كه به حكومت رسيده، اما طي اين سالها تغيير ماهيت داده و به همين دليل حزب سرخ براي از بين بردن اين به اصطلاح حكومت دست به اقدامات شورشي زده است.
برادر الك كه در حزب سرخ فعاليت كرده، الك را نيز وارد حزب مي كند.دن(برادر الك) به وي مي گويد كه شعارها را فراموش كن، مريخ آزاد ديگر به پايان رسيده. الك در ابتدا مخالفت كرده و اشاره مي كند كه دوست ندارد تروريست باشد وعليه حكومت مبارزه كند، اما بعد از كشته شدن برادرش توسط EDF ها متوجه مي شود كه تروريست واقعي چه كسي است.
ماموريت بازي، خارج كردن مريخ از كنترل نيرو هاي EDF است. نقشه اي كه در اختيار شما قرار دارد 5 منطقه را نشان مي دهد. با انجام ماموريت هاي مختلف و همچنين در اختيار گرفتن پايگاه هاي نظامي در يكي از اين مناطق، كنترل اين قسمت به دست حزب سرخ افتاده و مي بايست براي تسخير مناطق ديگر دست به عمليات بزنيد.
طي مراحل بازي شما مي بايست علاوه بر انجام ماموريت هاي مسلحانه تبليغات نيروي دفاعي زمين را نيز در سطح شهر نابود كنيد. يكي از اعضاي اصلي حزب به شما اين طور هشدار مي دهد:« چيزهايي را كه آنها در اخبار به تو گفتند را باور نكن ». همچنين بازي به شما دستور مي دهد:
«براي غلبه بر نيروهاي اي دي اف، ما به حمايت مردم نيازمنديم.براي اين منظور ما بايد روحيه را در هر مرحله بالا ببريم.روحيه با انجام عمليات پارتيزاني بالا مي رود. تبليغات ايي دي اف و برخي چيزهاي ديگر را كه در طول مسير به آنها بر مي خوري را تخريب كن.به هر حال با از بين رفتن هر شبكه از انجمن سرخ روحيه كاهش پيدا مي كند.مراقب باش.»
بازي حزب سرخ ماموريت هاي مختلفي را به شما محول مي كند، دستورالعمل اولين ماموريت چنين است:
« به انجمن سرخ خوش آمديد
از ابتدا شروع مي كنيم: 6 منطقه مسكوني در مريخ وجود دارد كه تمام آنها تحت كنترل نيروهاي دفاعي زميني قرار دارد.هدف ما آزادسازي اين 6 منطقه و خروج نيرو هاي دفاعي زمين از اين سياره مي باشد.
تنها يك مشكل وجود دارد و آن اين است كه نيروهاي ايي دي اف (نيروهاي دفاعي زمين)، يك سازمان نظامي حرفه ايي هستند. آنها پول، نيروهاي دوره ديده و نيروي آتش قوي براي سركوب ما هستند. حمله مستقيم به معني خود كشي است. ما بايد به مواضع ضعيف آنها حمله كنيم.زماني به آنها حمله كنيم كه آنها كمترين احتمال حمله را مي دهند.اهداف پر ارزش آنها را ويران كنيم. و سپس از آنجا بگريزيم.موفق باشي »
اين آموزش ابتدايي بازي است شما در مرحله اول به صورت عملي، درگير اين آموزش مي شويد. ابتدا وارد يكي از ساختمان هاي خالي حكومت شده و پس از تخريب ساختمان به شما دستور داده مي شود كه به سرعت منطقه را ترك كنيد در غير اين صورت نيرو هاي حكومت به محل رسيده و شما را نابود خواهند كرد.
اين تنها يك نمونه از عمليات هاي مختلف در اين بازي است. به عنوان مثال در مرحله اي ديگر به شما خبر مي رسد كه كارگران در منطقه اي به صورت آرام راهپيمايي برگزار كرده اند اما به نظر مي رسد حكومت مانند دفعات قبل، اين تظاهرات را به خاك و خون بكشد! شما بايد به سرعت خود را به راهپيمايي برسانيد. اتفاقا همين طور مي شود و پس از رسيدن متوجه مي شويد نيرو هاي اي دي اف به كارگران حمله ور شده اند.
و يا در مرحله اي ديگر ماموريت پيدا مي كنيد تا به مركز راديوي شهر برويد تا پس از تسخير آنجا يكي از رهبران حزب بتواند نوار يك دقيقه اي از سخنراني خود را كه قبلا ضبط كرده توسط راديو براي مردم پخش كند و آن ها را با جنبش همراه كند.
براي اينكه دقيقا با اهداف سازندگان بازي آشنا شويم شنيدن نام بازي يعني Geurrilla (پارتيزان) كافي است اما توضيحات سايت هاي رسمي بازي هاي رايانه اي انگليسي زبان مطلب را كمي آشكارتر خواهد كرد.
يكي از سايت هاي خارجي توضيحاتي را در مورد اين بازي ارائه كرده است كه بعضي از فروشگاههاي الكترونيكي در ايران ترجمه توضيحات مذكور را براي خريداران در سايت خود قرار داده اند:
« بازي Red Faction Guerilla به جرات يكي از زيباترين بازي هاي اكشن سال 2009 است.در اين داستان همه نوع قابليتهاي تخريب پذيري ارائه شده و جزئيات مربوط به درگيري و كشمكش بين كلوني معدن كاران Martian و ديكتاتوري Earth Defense Force كه بر همه سايه افكنده، مو به مو به تصوير كشيده مي شود. شما بعنوان يكي از نيروهاي مقاومت مردمي ايفاي نقش مي كنيد. سرباز غيرنظامي هستيد كه وظيفه اش براندازي نظام EDFهاست و به دلايل مختلف بر زندگي بسياري از افراد غيرنظامي تأثير مي گذارد. احتمالاً شما چيزهايي درباره ي عملياتهاي بالقوه ي افراد غيرنظامي در رسانه ها ديده و يا شنيده ايد. كل اخباري كه از دكه ي روزنامه فروشي ها و راديو درباره ي شورش هاي محلي، آشوب و درگيري مي شنويد، باعث مي شود از آشفتگي هاي دور و بر خود بيشتر مطلع شويد و افرادي را كه در خيابانها دنبال دست ياري دهنده ايي مي گردند، را بهتر بشناسيد. كل اين حوادث بطور همزمان اتفاق مي افتد، بنابراين اگر چيزي درباره ي جنگ و درگيريهاي مناطق ديگر شنيديد، اين را بدانيد كه بالاخره اين درگيري ها سراغ شما خواهد آمد و حالا ديگر بستگي به خودتان دارد كه واقعاً مي خواهيد در آن نبردها شركت كنيد يا نه؟»
اين بازي ها در حقيقت نوجوانان و جوانان را وارد فضاي مبارزه با حكومت مي كنند. محور اكثر اين بازي ها القاي وجود يك ديكتاتور در كشور است و مبارزات براي از بين بردن يك حكومت ديكتاتوري است. در اين بازي ها شما بامردمي مواجه مي شويد كه لباس هايي همرنگ شما پوشيده اند و به جنگيدن در كنار شما افتخار مي كنند. به عنوان مثال در بازي حزب سرخ، وقتي كه در منطقه اي دست به اسلحه مي بريد ناگهان مشاهده مي كنيد كه كارگران ديگري كه در آن منطقه در حال كار كردن بودند ناگهان اسلحه هاي خود را بيرون آورده و در كنار شما مبارزه را آغاز مي كنند.
فضاي كلي اين بازي ها نيز بسيار عالي طراحي شده است. در ديگر بازي ها، شما هستيد و دشمن. روبروي هم. وقتي دشمني را مي بينيد در كمتر از يك ثانيه بايد شليك كنيد وگرنه زخمي يا كشته مي شويد. اما اين بازي ها كه تغيير حكومت را آموزش مي دهند اينگونه نيستند. اين بازي ها تجربه جديدي را براي كاربر به ارمغان آورده اند.
وقتي كه اين بازي ها انجام مي دهيد قطعا متعجب خواهيد شد. شما سوار ماشين مي شويد و در خيابان ها رفت و آمد مي كنيد، حتي از كنار خودروهاي حكومت كه دشمن شما هستند عبور مي كنيد، پياده مي شويد و به آنها نزديك مي شويد ولي هيچ اتفاقي نمي افتد. تا لحظه اي كه اسلحه خود را بيرون نياوريد شما يك شهروند عادي هستيد. پس خود را نزديك هدف مي كنيد (در اين بازي اهداف مختلفي مانند دكل هاي مخابراتي بلندگو ها و... وجود دارد) سپس دست به اسلحه مي بريد. تمام اينها باعث مي شود كاربر در يك محيط شبيه سازي شده جديد قرار بگيرد تا بعد كه در محيط واقعي با اين صحنه ها مواجه شد به راحتي به مبارزه بپردازد.
مطالبي كه ذكر شد تنها گوشه اي از اين بازيست. حال سوال اينجاست كه آيا در زماني كه سازمان هاي مختلف آمريكايي از انجام كودتاي مخملي و شورش در ايران خبر مي دهند جاي ترديد باقي مي ماند كه بازي هاي از اين دست با هدف سرعت بخشيدن به چنين تحركاتي در جوامع هدف مانند ايران كه نوجوانان و جوانان آن طبق آمار رسمي، سالانه 25 ميليون نسخه بازي رايانه اي خريداري مي كنند تهيه و منتشر شده است؟

 



نظر سبزواري درباره نظارت بر موسيقي در سيما

حميد سبزواري شاعر انقلاب گفت: اعمال نظر صدا و سيما براي مميزي فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني مفيد است و از ورود ترانه هاي هجو به اين عرصه جلوگيري مي شود.
وي در گفت وگو با خبرگزاري سينماي ايران در مورد ترانه هايي كه براي تيتراژ ها انتخاب مي شود اظهار داشت: ترانه يكي از قالب هاي جديد شعري است كه به نظر مي رسد ريشه آن در دو بيتي هاي سنتي باشد. در گذشته ترانه به شعرهايي گفته مي شد كه آهنگي شاد داشتند اما امروز ترانه يك قالب مستقل و رو به پيشرفت است.
وي افزود: ترانه وقتي با موسيقي همراه مي شود تاثير زيادي بر روحيه و احساس مخاطب دارد، اما بايد دقت كرد كه شنونده در درجه اول از آن استفاده معنوي كند. زيرا ادبيات، موسيقي و ساير هنرها قبل از هر چيز وسيله اي فرهنگي است و بايد از آن به نحو احسن استفاده كرد. به خصوص ترانه تيتراژ كه در حالت كلي در بردارنده پيام فيلم نيز هست.
سبزواري نظارت هاي اعمال شده در سازمان صدا و سيما را مفيد ارزيابي كرد و افزود: اين نظارت ها موجب مي شود شعرهاي سطح پايين روي فيلم ها خوانده نشود. در سالهاي اخير شاهد آن هستيم كه تعداد كمي از شعرا تلاش مي كنند دنياي تاريكي را براي مخاطبانشان تصوير كنند. اين پديده موجب مي شود مخاطب عام گمراه شود و روحيه نشاط نيز از جامعه دور شود. من معتقدم بايد روند انتخاب ترانه به گونه اي باشد كه فضاي اميد و روشني را براي مخاطب به تصوير بكشد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14