(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 27 خرداد 1389- شماره 19672

كودكان آلودگي صوتي توليد مي كنند
نوشيدن آب سرد بعد از غذا= سرطان مي توانيد باور كنيد؟
بچه ها را به كار وا داريم



كودكان آلودگي صوتي توليد مي كنند

نتيجه تحقيقات تازه حاكي از آن است كه كودكان مي توانند به اندازه هواپيماي جت يعني تا 120 دسي بل، آلودگي صوتي توليد كنند.
يك متخصص نوزادان مي گويد: «برخي از كودكان مي توانند هشت ساعت در هر شبانه روز، بي وقفه فرياد بزنند».
نتيجه تحقيق پژوهشگران آلماني حاكي از آن است كه از هر پنج كودك يكي قادر است با جيغ زدن، آلودگي صوتي توليد كند.
صداي فرياد اين كودكان تا 120 دسي بل مي رسد؛ كه آلودگي صوتي از محدوده 50 تا 90 دسي بل آغاز مي شود.
براساس قانون كار در آلمان، زماني كه آلودگي صوتي از 85دسي بل بيشتر شود استفاده از گوشي محافظ الزامي است.
اين شدت از صوت، به رگ هاي بسيار نازكي كه خون را به طبله گوش مي رسانند، آسيب مي رساند.
در نتيجه بي جهت نيست كه به برخي از والدين توصيه مي شود هنگام جيغ زدن هاي ممتد كودكانشان از گوشي استفاده كنند!

 



نوشيدن آب سرد بعد از غذا= سرطان مي توانيد باور كنيد؟

شايد نوشيدن يك ليوان آب سرد بعد از غذا، بسيار لذت بخش است اما آب سرد مواد روغني كه در آن لحظه مصرف كرده ايد را سفت مي كند روند هضم غذا را كند مي كند.
زماني كه اين رسوبها با اسيد واكنش نشان مي دهند و شكسته مي شوند و سريعتر از غذاهاي جامد، توسط روده جذب مي شوند. بسيار سريع اين امر موجب چاقي و سپس سرطان مي شود. بهتر اين است كه بعد از غذا، سوپ گرم و يا آب ولرم مصرف كنيد.
مراحل حملات قلبي
خانمها بايد بدانند كه تنها نشانه حمله قلبي، احساس درد در بازوي چپ نمي باشد.
به درد شديد در ناحيه فك و آرواره بسيار توجه كنيد هرگز اولين درد در ناحيه قفسه سينه را در هنگام حمله قلبي نخواهيد داشت حالت تهوع و عرق كردن شديد از نشانه هاي معمول است تقريباً 60درصد مردم كه دچار حمله قلبي در خواب شدند ديگر هرگز بيدار نشدند.
درد آرواره ممكن است شما را از خوابي آرام بيدار كند بهتر است مراقب باشيد و آگاه هر چقدر بيشتر بدانيد، شانس بيشتري براي نجات يافتن داريم.

 



بچه ها را به كار وا داريم

عقيله سلطانپور
هر وقت از فرزندم مي خواهم كاري انجام دهد، غر مي زند، با بي ادبي مخالفت مي كند و يا آنقدر كش و قوس مي دهد و انجام كار طول مي كشد كه پشيمان مي شوم و دفعه بعد سعي مي كنم خودم امور را حل و فصل كنم، ولي احساس مي كنم خيلي خسته ام كاش راهي بود تا بچه ها قسمتي از خانه را منظم مي كردند؟ چطور آنها را وادار كنم تا بدون نق زدن همت كنند و مسئوليت پذير باشند؟
تعيين كارهاي روزمره براي بچه ها، يكي از بهترين راههاي ايجاد عزت نفس و احساس رقابت در آنهاست. كارهاي منظم روزمره، عادات مفيد و گرايش خوبي نسبت به كاركردن، ايجاد مي كنند. اين نقش درسهايي ارزشمند درمورد زندگي بما مي آموزد و اين درك را بوجود مي آورد كه براي اداره يك خانه، كارهايي است كه بايد انجام شود. وقت به سرعت مي گذرد و به همين دليل اغلب احساس مي كنيم درمنزل به قدري كمك نياز داريم. تاكنون چند نفر از والدين، نزديكترين منبع توان بالقوه، يعني نيروي فرزندانشان را مورد بهره برداري قرارداده اند؟ اغلب مادران مي گويند: استفاده از اين پتانسيل درخانه، ايده اي عالي است، ولي كمك كودك، بيش از آنچه موجب صرفه جويي دروقت مي شود، زمان ما را مي گيرد.
اين نظر درظاهر درست است و والدين شايد بتوانند كارها را سريعتر و بهتر از فرزندانشان انجام دهند ولي آيا پيش گرفتن چنين روشي درست است؟
معتقدم كمك كردن كودك در منزل، كاري، منطقي، جالب و حتي ضروري است، چون طفل بايد كارها را بياموزد و والدين نيز به كمك او نياز دارند.
علم روانشناسي براين باور است كه چهار نياز عمده عاطفي وجود دارد كه بايد از همان روزهاي آغازين زندگي برآورده شوند تا كودك بتواند از يك نوزاد درمانده به بزرگسال رشد يافته بالغ تبديل شود. اين نيازها عبارتند از:
1-عشق و امنيت 2- كسب تجارب جديد 3- تحسين و قدرداني 4- و بالاخره مسئوليت پذيري كه بحث اين موضوع مي باشد.
اگر به كودك اجازه داده شود تا در نحوه مراقبت از خود درمسائل روزمره همچون غذا خوردن، لباس پوشيدن و شستشو استقلال عمل داشته باشد، اين نياز برآورده خواهد شد. اين نياز هم چنين در صورتي هم كه به او اجازه داده شود تا وسايلي شخصي داشته باشد، اگر چه كوچك و كم بها اما در مالكيت مطلقش باشند، بر آورده مي شود. به موازات رشد كودك، حيطه هاي مسئوليت او نيز بايد گسترش يابد تا نهايتاً بازتاب اعمال خود را بعهده بگيرد. به گونه اي كه به هنگام بلوغ كامل، در برابر ديگران هم حس تعاون و همدلي كند.
اعطاي استقلال فزاينده به معناي آن نيست كه والدين از اعمال ديدگاهها، سليقه ها و انتخاب هاي شخصي خود، اجتناب كنند يا دليلي براي توجيه آنها ارائه نكنند و يا به اين معنا نيست كه آنان در زندگي كودك، هيچ دخالت يا مشاركتي نكنند و تمام حركات او را بپذيرند. برعكس اطفال بايد براي راهنمايي ها و محدوديت ها چارچوب هايي دراختيار داشته باشند. دانستن اين كه چه چيزي از او انتظار مي رود؟ و مجاز به انجام چه كارهايي است؟ چه حدودي را بايد رعايت كند؟ و به چه دليل؟ چطور مي توان به كودك نابالغ و بي قيد و بند، مسئوليت پذيري را آموزش داد؟ پاسخ اين است كه بايد به فرزند مسئوليت داده شود تا به صورت عملي آنرا بياموزد. مثل هر مهارت ديگري اين مقوله نيز به تمرين نياز دارد كه بايد تحت هدايت بزرگسالان صورت گيرد و تدريجاً از ميزان آن كاسته شود. درغير اين صورت كودك در برابر خود، ديگران و حتي اشياء مادي احساس مسئوليت نخواهد كرد. وقتي چنين محدوديتي با فقدان آموزش خويشتن داري و برنامه ريزي قبلي توام شود، دراين صورت كودك، فردي تكانشي بي تمايل به انتظار و تلاش براي به دست آوردن خواسته هاي خود و بيزار از رعايت حقوق ديگران و دريك كلام، فردي بي بند و بار خواهد شد. عده كثيري از اين قبيل بچه ها بعد از اتمام دبيرستان دنبال مشاغلي خواهند رفت كه بار مسئوليت كمتري داشته باشد، كاري كه نياز به مسئوليت پذيري را ارضاء نكند احتمالا بيگانگي و طردشدگي را در فرد افزايش ميدهد و اين احساس كه جامعه آنها را از خود طرد كرده، ممكن است، اين حس را در آنها پديد بياورد كه آنان نيز به نوبه خود، ديني به جامعه ندارند، موردي كه در مشاوره بارها با آن مواجه بوده ام دختران و پسراني كه سالها از سن بلوغشان گذشته و هنوز والدين به آنان اجازه مشاركت حتي در كارهاي شخصي اشان را نمي دهند، آنان مجاز نيستند رشته تحصيلي خود را انتخاب كنند، قادر نيستند به تنهايي براي خريد لباس خود بروند، محدوديتي در دخل و خرج شخصي خود ندارند، انتظارات آنان هيچ تناسبي با توانايي هاي واقعي خانواده ندارد با هنجارهاي اجتماعي خود كاملا بيگانه اند و بعد از چند دقيقه صحبت مي توان مشاهده كرد كه آنان هيچ دلبستگي به پدر و مادر و حتي خانواده خود ندارند. موجوداتي كه تنها گرفته اند و هيچگاه ياد نگرفته اند در مقابل خدمات دريافتي تشكر و يا عمل متقابلي انجام دهند شايد از ديدگاه ساده لوحانه براي گريز از مسئوليت بتوانيم اين نسل ناتوان را محكوم كنيم و يا فرهنگ هاي بيگانه و ماهواره ها را مقصر بناميم و مسئوليتهاي انجام نداده را به دوش تهاجم فرهنگي و غيره بيندازيم عملي كه تا بحال انجام شده و هيچ سودي از آن نبرده ايم ولي اگر بخواهيم صادقانه بينديشيم تنها و تنها تربيت والدين اين نوجوانان ناتوان را به عرصه جامعه وارد كرده است تا زمان رسيدن فرزندمان به هجده سالگي، او سالهاي زيادي را تحت تربيت و راهنمايي ما گذرانده براي دريافت مدرك تحصيلي كارشناسي از دانشگاه، تنها 2100 ساعت حضور در كلاس درس و مطالعه خارج از كلاس و براي آموختن مهارتهاي حرفه اي، تنها نيمي از اين زمان لازم است. براي ياد دادن كار و قدرداني به فرزند در منزل، بيش از شانزده برابر دانشگاه، زمان در اختيار داريم. براي استفاده مفيد از اين ساعات، چه برنامه اي تدارك ديده ايم؛ رايانه، CDهاي كارتون، مهد كودك، درباره زماني كه كودكمان، به قصد شروع زندگي جديد و مستقل منزل را ترك مي كند، بينديشيد. ما والدين تصور مي كنيم او مي تواند با تمام چالشهاي زندگي كنار بيايد آيا اين امر بدون آموزش امكانپذير است؟
هيچ وقت براي شروع آموزشهاي مفيد دير نيست و اين موضوع به سن و سال كودكتان ارتباطي ندارد شايد روشها و مشوقهاي مورد استفاده تغيير كند. توجه شما به اين مقوله نشان دهنده اين مهم است كه حال نيز در جست وجوي ايده هاي بهتري براي پرورش فرزند خود هستيد. نارضايتي از اشتباه هاي بهتري باري پرورش فرزند خود هستيد. نارضايتي از اشتباه هاي گذشته را يكسره فراموش كنيد، زيرا با برخورد صحيح كودكتان داوطلبانه و با رغبت شروع به حركت و پيشرفت خواهد كرد و مهارتهاي لازم براي زندگي بزرگسالي در اجتماع را مي آموزد و آگاهي بيشتري از ارزش اشياء و قدرداني گسترده تري از تلاشهاي ديگران بوجود خواهد آمد. به اين ترتيب، شما نيز پاداش خود را دريافت مي كنيد، زيرا بخشي از بار سنگين مسئوليت كاسته خواهد شد و در نتيجه، احساس ناخوشايند مورد سوء استفاده واقع شدن بر طرف مي شود و وقت بيشتري براي كارهاي مورد علاقه، در زندگيتان بوجود مي آيد. از طرفي به سبب آماده سازي فرزندتان براي زندگي در دنياي بزرگسالي، احساس موفقيت دروني خواهيد داشت و بخود مي باليد. به پيشنهادات زير دقت كنيد شايد بتوانيد به فراخور حال خود چندتايي از آنها را آزمايش كنيد. مطمئن باشيد حداقل براي شروع مفيد خواهد بود و مطمئنم براي ادامه مسير راهنمايي خواهيد شد چرا كه «خود راه بگويدت كه چون بايد رفت» اما خواهش مي كنم ابتدا انگ مادر خوب و مسئوليت پذير را از پيشاني خود پاك كنيد والدين خوب كساني هستند كه بال پرواز و استقلال را آموزش دهند، نه براي حفظ هويت مرضي خود، كودك را وابسته به بار آورند چيزي كه در جامعه ايراني زياد مشاهده مي شود. جوانان 20ساله و بيشتري كه هنوز كاملا وابسته اند و اگر كوچكترين اعتراضي داشته باشند مورد بي مهري و تهديد واقع مي شوند تا پدر و مادر دليلي براي زندگي داشته باشند «بچه م به من محتاجه!! هنوز بلد نيست چكار كنه!! بي دست و پاست؟! ساده است و...
اما راه حل
¤ به فرزندتان بگوئيد كه كارهاي خانه اختياري نيست و به شكايت آنها گوش نخواهيد داد و واقعاً هم اين كار را انجام دهيد.
¤ با تحسين و اظهار نظر مثبت، عزت نفس كودك را تقويت كنيد:
الف- بگوئيد كار كردن تا چه اندازه موجب شادي و آسايش شما مي شود.
ب- كار كردن، هم براي كودك و هم براي ساير اعضاي خانواده، مفيد و سودمند است.
¤ ارزيابي و بازرسي را به نحوي خوشايند انجام دهيد.
¤ حتي ناچيزترين دستاوردها را تائيد و ستايش كنيد.
¤ بجاي اين كه مچ كودك را حين انجام كار اشتباه بگيريد، او را در حال انجام يك كار صحيح و خوشايند، غافلگير كنيد.
¤ براي تحسين و تشويق روزانه كودك، دقيقاً كارش را توصيف كنيد مثلا بجاي اين كه بگوئيد: «عالي است» يا «تو يك قهرماني»
¤ واضح تشريح كنيد: «مي بينم اسباب بازي ها سرجايش قرار گرفته و تختت مرتب است به اين مي گويند يك كار دقيق و حساب شده تو خيلي زحمت كشيده اي».
¤ توجه خود را بر تلاشهاي انجام گرفته يا درسهاي آموخته شده متمركز كنيد و نه فقط بر نتيجه نهايي.
¤ كار را هرچه زودتر توصيف و تأييد كنيد، تشكر و قدرداني را به بعد موكول نكنيد.
¤ اجازه دهيد كودك درباره كار خودش قضاوت كند.
¤ گاهي اجازه دهيد كودك خود وظايف روزانه خانه را انتخاب كند.
¤ وظايف را تنظيم كنيد، خواسته ها را تغيير دهيد و كودكان را هم زمان با رشد و بلوغ، در تصميم گيريها شركت دهيد.
¤ از كودك هر روز انتظار انجام مقداري كار داشته باشيد.
¤ براي انجام كارها، هر روز زمان معيني در نظر بگيريد.
¤ ثبات قدم و قاطعيت را با استفاده از تشويق و گاهي تنبيه مثل كم كردن حقوق هفتگي يا ماهانه يا انصراف از بردن او به پارك يا مهماني در كودك تقويت كنيد و پاداشهاي شفاهي فوري به او بدهيد.
¤ به خاطر داشته باشيد هدف، همكاري و احترام و علاقه متقابل است، نه فقط انجام شده كارها.
¤ براي كودك فرصتهايي فراهم كنيد تا خدمت دلسوزانه اي به فرد نيازمند كند. چنين فعاليتهايي، احساس محبت و سپاسگزاري و تمايل بيشتر به كمك در كارهاي منزل را در او تقويت مي كند.
¤ از تهديد و تنبيه هاي مداوم بپرهيزيد. اين روشها به ندرت نتايج مثبت و ماندگار دارند.
¤ به كودكان برچسبهاي مثبت بزنيد «پسر خوش شانس»، «دختر مهربان»، «برادر قوي»، «بچه باهوش» و... مي تواند تصور ذهني شيرين، دلپذير و ماندگاري براي بقيه عمر كودك فراهم كند.
¤ محدوديتها يا تهديدهايي كه قادر يا مايل به انجام آن نيستند، در نظر نگيريد.
¤ مخصوصاً در مورد كودك خردسال، دستورهاي واضح و ساده بكار ببريد.
¤ تفاوتهاي فردي كودكان را مدنظر قرار دهيد.
¤ زماني كه كودك تحت فشار رواني است، از خواسته ها و انتظارات خود بكاهيد.
¤ به مشكل حمله كنيد و نه به كودك و شخصيت او.
¤ بر نقايص و كاستيهاي كوچك و ناچيز اصرار نورزيد.
¤ و بالاخره از كاربرد جمله هاي تهديدآميزي نظير «اين كار را بكن وگرنه...!» پرهيز كنيد.
كلام آخر اين كه رسيدگي بيش از حد و وابسته نگه داشتن كودك نهايتاً به ناتواني و بدتر از آن به ناسپاسي او مي انجامد، طفلي كه در سالهاي اوليه عمر تنها گيرنده بوده و هيچ توقع و چشمداشتي از او نداشته ايم و فرصتي براي ابراز وجود به او نداده ايم در بزرگسالي به طفيلي تبديل خواهد شد كه وبال گردن شده همواره انتظار دريافت سرويسها و خدمات بيشتري دارد و اين را بياد داشته باشيم كه اين چنين فردي هيچ جايگاه مناسبي در اجتماع نخواهد داشت.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14