(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 14 تير 1389- شماره 19686

اميد، چراغ سبز عبور از ناكامي ها نگاهي به علل بروز نااميدي و فرايند اميدواري در زندگي- بخش نخست



اميد، چراغ سبز عبور از ناكامي ها نگاهي به علل بروز نااميدي و فرايند اميدواري در زندگي- بخش نخست

حسن آقايي
نااميدي، موريانه باغستان زندگي، سلامت روان، جسم و پويايي انسان است.
اما اميدواري در هر شرايط متعارف و يا سخت، نشان شخصيت سالم، توانايي و هوشمندي آدم است.
نااميدي انديشه شخص را از اراده منطقي و تصميمات موفقيت آميز به پيچيدگي هاي گاه منتهي به بن بست سوق مي دهد. مولاي متقيان حضرت علي«ع» فرموده است: «نااميدي بزرگترين گناه است.»
انسان برون آمده از طبيعت در طول عمر و در كشتزار زندگي، موقعيت خويشتن، تغييرگرايي در ساز و برگ نيازها، مسئوليت عمل و پيشرفت ها را درك مي كند و اميد به فردا و فرداهاي ديگر را چراغ گذرگاه هاي ناهموار مي كند. آن انسان در راه هدف هاي خود با شكيبايي و تداوم كوشش هاي ريشه دار در كار، دانش يابي، تتبع، اعتماد به نفس در خانواده و اجتماع به مرور زمان، هويت و خواستن توانستن را در تاريخ حيات خود ثبت مي كند.
در سير تاريخي چنانچه مسئوليت هاي انسان توأمان با جهد و بردباري به عمل تبديل نمي شد و با خوي طبيعت زيستي كجدار مريزي مي كرد هرگز نمي توانست در چرخه تحولات مقتضي زمان، آسيب هاي زيست محيطي و فروماندگي در محروميت، خود را برهاند... انساني كه براي حل يك دو خانه جدول زندگي احساس نااميدي و وارفتگي مي كند و به بي تفاوتي روي مي آورد مسلما راه به جايي مطمئن و ثمربخش نخواهد برد.
نااميدي
منشأ عقب ماندگي هاست
«نااميدي منشأ همه عقب ماندگي ها چه در محل كار و زندگي روزمره و چه محيط خانوادگي و باعث ايجاد افسردگي و استرس انسان مي شود.»
اين را «نصيري» كارمند بانك در پاسخ به اين پرسش كه نااميدي چه تأثيري در روحيه، فكر و زندگي انسان مي گذارد، مي گويد و سپس نرسيدن به خواست هاي منطقي و غيرمنطقي را عامل ديگر عارضه نااميدي مي داند. به گفته وي انسان نااميد نسبت به هر مورد و موضوع بي تفاوت مي شود. چنين افرادي را مي شود از مبتلايان كسالت ناميد كه بايد خود را درمان كنند به خصوص در برخي اشخاص جوان كه در آستانه ورود به بازار كار يا در پي تشكيل زندگي مشترك هستند، بيشتر نمود پيدا مي كنند.
از درگاه كه پاي به ورودي حدود يك متري مي گذارم انبوه كتاب ها طرفين اين راه باريك را حصار كرده است. بدين سان راه ورود و خروج تنها گنجايش براي يك نفر مراجعه كننده سخت نيست تا با يك دو قدم كوتاه روي چند تا موزائيك مياني چارديواري كتاب فروشي بايستد و با سرك كشيدن از ستون هاي انباشت كتاب در جاي جاي اين محل، كتاب ها را ببيند. سطوح ديوارها از كف تا بالا پوشيده از قفسه هاي كتاب است. تنها سقف، قفسه ندارد و كتاب نيست.
مدير كتاب فروشي، قدمت شغلي كتاب فروشان پرسابقه را دارد اما تبسم در چشمان و چهره اش همچنان موج مي زند. از او كه اظهار مي كند در كار خود چند بار تا حد صفر ورشكست شده و هر بار هم با اهرم مستحكم اميد باز شمارش معكوس از صفر را شروع كرده است، حال از چنين شخصي مي خواهم درباره نااميدي نظرش را بگويد. هنگامي كه وارد مي شوم از ته مغازه صدايش را مي شنوم. به «اسماعيل شاداب نيا» به مزاح مي گويم: فاميلي تان هم با شادابي چهره تان همخواني دارد. تبسم مي زند... سؤالم را مطرح مي كنم. لحظه اي نگاهم مي كنم. مكث مي كند و اين نظر را مي دهد: «انسان هاي نااميد قبل از آن كه دنيا بيايند درگذشته اند يعني فرد نااميد نسبت به زندگيش بي تفاوت است.»
كتاب فروش پس از پاسخ مذكور چنين مي افزايد: «خداوند انسان را با اميد آفريد. بر اين اساس، زندگي با اميد است.»
احياي اميد به زندگي
وي ادامه ديدگاه هاي خود پيرامون موضوع نااميدي را معطوف به چگونگي استنباط و نگرش متفاوت افرادي مي كند كه مدت زمان كار رسمي و اداري شان به سلامتي، پايان مي گيرد. وي مي گويد: «بعضي كارمندان موقعي كه دوران خدمت شان تمام و بازنشسته مي شوند احساس مي كنند سرحالي زندگيشان تمام شده و عمرشان هم به همان كارمندي بستگي داشته، اما در مقابل، برخي ها پس از بازنشستگي، كار و زندگي را در مرحله اي ديگر و تازه شروع مي كنند. چنين كساني در زمان اتمام خدمت رسمي، به آينده و زندگي پشت نمي كنند چون اميد به زندگي را باور دارند.»
اين كتاب فروش سپس از چند بارگي فرود و فراز شغلش مي گويد: «خودم در شغلم بارها ورشكست شده و به صفر رسيده ام، اما چون اميد به زندگي داشتم هر بار از صفر شروع مي كردم تا كار به پايداري رسيد. مهم اين است كه بپذيريم زندگي هميشه يكدست و هموار نيست ليكن در هر حال اميد براي طراوت زندگاني همچنان جاري است.»
وي با بيان اين توصيه حضرت مولاعلي«ع»: «شما فكر كنيد صد سال زنده هستيد و انديشه كنيد كه ساعت ديگر خواهيد مرد»، مي افزايد: «اين اندرز حكيمانه انسان را به كيفيت و معنويت زندگي توجه مي دهد و اين كه عمر يك هديه گرانبها از طرف خداوند به ما بندگان و بسيار ارزشمند است.»
او اما در بخش ديگري از نظرات خود، اظهار مي دارد: «نااميدي از سوي ديگر ريشه اجتماعي دارد. يك كودك كه از سوي پدر و مادر خود مورد توجه و مهر، تربيت، باورپذيري و ... قرار نمي گيرد تاثير آن بي توجهي در نوجواني، ميانسالگي و بزرگسالي باعث احساس نااميدي اش مي شود و به عبارت ديگر مثل كسي كه در هر خانه براي ياري را مي زند جواب رد مي شنود. در نتيجه چنين شخصي از آينده هم نااميد مي شود. در حالي كه فرد نااميد نبايد از دست رد ديگران به خواست و هدف منطقي اش، توجه كند. به بيان ديگر به حرف هاي بيهوده و يأس آور گوش ندهد. نظر اين مدير كتاب فروشي در موضوع نااميدي همچنان حاكي از اين است: «كسي كه به لطف و بخشندگي خدا ايمان نداشته باشد، مرتكب كفر خواهد شد.»
عوامل بروز نااميدي
تيغك هاي فشار زندگي مكانيزه، افزون طلبي و عدم پي بردن به خوش بودن ناشي از تسلط بر امكانات و كامروايي و تاثير عوامل بيروني از جمله بسترسازي هايي هستند كه روان انسان را تحت تاثيرات منفي قرار مي دهند.
در گفت وگو با «دكتر حسين ابراهيمي مقدم» روان شناس و استاد دانشگاه، وي عوامل بروز نااميدي، تاثرات منفي اين پديده در سلامت جسم و حالات روحي و رفتاري و ثمرات اميدواري را واكاوي مي كند. وي پيش گفت صحبت خود را محور ماشين زدگي زندگي و فرآيندهاي منفي اش و قانع نبودن انسان از هرآنچه كه بر آن مسلط است، قرار مي دهد و مي گويد: «به طور كلي زندگي امروزه به عنوان يك سير حياتي ماشيني با استرس ها و فشارهاي رواني خاص خود همراه است. از طرف ديگر انسان دچار زياده خواهي ها شده و نسبت به آنچه كه در اختيار دارد شايد قناعت نداشته باشد كه فشار رواني مضاعف به وجود مي آورد. سويه ديگر، عوامل بيروني مثل تبليغات است كه سطح انتظارات انسان هايي كه ايمان كمتري دارند را بالاتر مي برد. بالا رفت اين انتظارها مي تواند منجر به اين شود كه شخص به تكاپوي بيشتر بيفتد كه اين نيز مي تواند جنبه مثبت يا جنبه منفي داشته باشد. جنبه مثبت آن، حركت، پويايي، رشد و هل دادن جامعه به پيش است. جنبه منفي آن حرص، لذت نبردن از موقعيت هايي كه در آن قرار دارد، است. متاسفانه خيلي از افراد براي خودشان هدف هايي تعيين مي كنند در حالي كه در راه رسيدن به آن هدف ها موفق نمي شوند چون يا توانايي شان كمتر از حد آن است يا هدف بسيار بزرگ و دست نيافتني است و يا اين كه مانعي باعث مي شود به هدف دست پيدا نكنند. در اين جور مواقع فرد دچار احساس ناكامي مي شود. در تعريفي يك خطي مي توان گفت اگر فرد براي رسيدن به هدفي به مانعي برخورد كند و از دستيابي به آن هدف باز بماند، ناكامي اتفاق مي افتد. در اين حالت معمولا اولين واكنش در مقابل ناكامي، پرخاشگري است. اگر پرخاشگري صورت بگيرد معمولا عامل اصلي را هدف قرار نمي دهد، همين طور توانايي را، بلكه به خود مانع حمله صورت مي گيرد. از منظر بيروني هم معمولا پرخاشگري يك رفتار ناشايست تلقي مي شود. به همين خاطر خيلي از افراد، پرخاشگري را به درون مي ريزند. به عبارت ديگر، پرخاشگري خورده شده است ليكن نتيجه اين خشم فرو خورده شده هم چيزي جز افسردگي نيست. با توجه به چنين سير پيوسته، ويژگي هاي اين افسردگي، احساس نااميدي است.
پس، همانطور كه گفته شد و مي بينيم، ريشه اوليه نااميدي در پرخاشگري و ريشه اصلي پرخاشگري هم در ناكامي و علت اصلي ناكامي هم معمولا زيادخواهي است...»
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14