(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


يكشنبه 27 تير 1389- شماره 19694

نگاهي به زمينه ها و پيامدهاي پايان جنگ قطعنامه اي روي خون
متن قطعنامه 598
درباب اظهارات سفير آمريكايي امارات شاخك هاي معيوب



نگاهي به زمينه ها و پيامدهاي پايان جنگ قطعنامه اي روي خون

رضا شهيدي
شب 27 تيرماه، كوثري بچه هاي لشگر را در حسينيه حاج همت پادگان دوكوهه جمع كرد تا با آنها صحبت كند. برخي رويدادها مثل از دست دادن فاو ذهن بچه ها را مشغول كرده بود. بچه ها سوالاتي داشتند كه چرا نيروهاي خودمان را در شمال غربي گذاشتيم و در جنوب ضعيف عمل كرديم. كوثري گفت هرچه بوده دستور بوده و ما هم عمل كرديم. ازاين به بعد هم آماده هستيم تا در هركجا بخواهند با دشمن مقابله كنيم. آن شب روحيه بچه ها خوب بود. چند شب قبل چند عمليات در منطقه دشت عباس و شلمچه و شمال فكه انجام داده بودند و پيروز ميدان بودند. هيچ كس نمي دانست فردا چه روزي است.
ظهر روز 27 تير ماه 1367 بعد از اقامه نماز و صرف ناهار، بچه ها همانطور كه مشغول استراحت بودند، گوششان به راديو بود تا اخبار ساعت دو پخش شود. «ما مسلح به الله اكبريم، بر صف دشمنان حمله مي بريم...»
اولين خبر مانند پتكي بود كه بر سر شاخه اي شمعداني فرود آيد. خبر كوتاه بود؛ ايران با ارسال نامه اي به دكوئيار، دبير كل سازمان ملل رسماً قطعنامه 598 را پذيرفته است.
در آن موقع در دوكوهه جز زار زدن و گريه چيزي نبود. فرمانده لشگر هم نتوانست مقاومت كند و گريه كرد. گريه بچه ها از اين بود كه نكند حضرت امام در تنگنا اين قطعنامه را پذيرفته باشد.
تنها حال و روز پادگان دوكوهه اينگونه نبود. هر كس در هر جاي جبهه -از شمال غرب گرفته تا آبي خليج فارس- چنين حال خرابي داشت.
شوراي امنيت سازمان ملل متحد در مجموع 10 قطعنامه و 10 بيانيه درمورد جنگ عراق عليه ايران صادر كرد. اولين آنها يك روز پس از آغاز جنگ و آخرينش هم 5 سال پس از پايان جنگ صادر شد.
پيش از بررسي قطعنامه اي كه منجر به آتش بس شد، نگاهي به قطعنامه هاي قبلي اين شورا مي اندازيم.
اولين واكنش:
تاييد ضمني تجاوز
شوراي امنيت نخستين قطعنامه خود را به شماره 479 با نام بررسي وضعيت ميان ايران و عراق صادر كرد. در اين قطعنامه به وجود تهديد عليه صلح نقض صلح وقوع تجاوز و نقض تماميت ارضي ايران اشاره اي نشده بود. اين توصيه نه برقراري آتش بس يا بازگشت به مرزهاي
بين المللي بلكه خودداري از توسل بيشتر به زور را از دو طرف خواسته بود. در واقع اين قطعنامه آگاهانه از تجاوز و حمله عراق به مرزهاي جمهوري اسلامي ايران و تحميل جنگ و وضعيت اسفبار مردم جنوب غرب كشور كه نتيجه حمله عراق به اهداف غير نظامي و افراد غير مسلح بود چشم پوشيد.
قطعنامه479 كه در 5 بند تقسيم شده بود شروع كننده جنگ را معرفي و اعلام نكرده و در آن از تجاوز، تعيين متجاوز و تنبيه متجاوز سخني به ميان نياورده بود. اين قطعنامه بيشتر حالت توصيه داشت تا تصميم قاطع و لذا جمهوري اسلامي ايران از پذيرش آن خودداري كرد.
21 ماه سكوت
شوراي امنيت پس از نخستين قطعنامه خود در حالي كه عراق در صدد تحكيم مواضع بدست آمده بود براي مدتي طولاني (21 ماه و 15 روز) سكوت كرد اما در پي انجام عمليات هاي ثامن الائمه طريق القدس فتح المبين و بيت المقدس كه به شكست حصر آبادان آزادسازي بستان آزادسازي مناطق وسيعي از غرب شوش و دزفول و بالاخره آزادسازي خرمشهر انجاميد بار ديگر بر آن شد تا سكوت خود را بشكند بنابراين بر اساس پيشنهاد اردن قطعنامه 514 را به تصويب رساند. در مقدمه اين قطعنامه شورا نگراني خود را از طولاني شدن درگيري بين دو كشور و كشته شدن انسانهاي
بي گناه آسيب رسيدن به اماكن و تاسيسات و در خطر بودن صلح و امنيت جهاني ابراز كرد و خواستار آتش بس سريع و عقب نشيني نيروهاي دو طرف به مرزهاي شناخته شده بين المللي از طريق اعزام نيروهاي حافظ صلح و ناظران سازمان ملل به منطقه شد بدون آنكه به حضور عراق در خاك ايران
اشاره اي بكند. بند ديگري از اين قطعنامه از ديگر عضو سازمان ملل درخواست مي كرد از هرگونه اقدامي كه به تداوم يا تشديد جنگ بينجامد خودداري كنند. اين درخواست در حالي عنوان مي شد كه اعضاي دايم شوراي امنيت از حاميان اصلي دولت عراق و ادامه جنگ بودند.
توصيه هاي تكراري
12 مهر 1362 سومين قطعنامه صادر شد. در فاصله بين قطعنامه 514 و 522 نيروهاي ايران دو عمليات بزرگ را اجرا كردند. نخستين عمليات با نام رمضان دو روز پس از تصويب قطعنامه 514 و دومين آن با نام مسلم بن عقيل در تاريخ نهم مهر سال 1361 به اجرا در آمدند. ويژگي اين عمليات ها عبور از مرزها با هدف تنبيه متجاوز و تسلط بر بخشي از خاك عراق بود. به دنبال اين تحولات عراق و برخي از كشورهاي عرب تلاش هاي ديپلماتيك گسترده را در سازمان ملل آغاز كردند.
عنوان قطعنامه 522 نيز مانند قطعنامه هاي قبل وضعيت مابين ايران و عراق بود و مانند دو قطعنامه قبلي توصيه بود تا تصميم. با توجه به اينكه در شكل، متن و محتواي قطعنامه 522 تفاوت چنداني با قطعنامه 514 نداشت و با عنايت به اينكه تحولات عمده و مهمي نيز در جبهه هاي جنگ بوجود نيامده بود، مشخصا قطعنامه 522 فقط پاسخي به فشار عراق و طرفدارانش در شوراي امنيت بود و شورا تحت تاثير آن ناگزير به صدور قطعنامه اي شد كه تكرار قطعنامه پيشين بود و لذا اين قطعنامه نيز از طرف ايران پذيرفته نشد.قطعنامه بعدي 540 بود كه درباره جنگ شهرها صادر شد، بدون آنكه به تجاوز عراق عليه مردم غيرنظامي ايران اشاره اي شود. اين قطعنامه نهم آبان 1362 صادر شد.
اين در حالي بود كه عراق به دنبال حملات متعدد به اهداف غير نظامي در جمهوري اسلامي ايران در تاريخ 13 و 17 بهمن ماه سال1362 رسما اعتراف كرد كه شهرهاي دزفول، انديمشك، اهواز، باختران، ايلام، آبادان، شوش، رامهرمز، مسجد سليمان، بندر
امام خميني و بهبهان را هدف حملات هوايي و موشكي قرار داده است.
552، 582 و 588 قطعنامه هاي بعدي سازمان ملل بودند كه درباره اين جنگ صادر شد. اين قطعنامه ها عمدتاً به جنگ نفتكش ها در خليج فارس و حملات شيميايي اشاره داشتند اما مانند موارد قبلي جانبدارانه و در حمايت از رژيم بعث صادر شده بودند.
امام راحل در پيام خود به حجاج بيت الله الحرام در سال 1366 در اين باره فرمودند : »دنيا از آغاز جنگ تاكنون درتمام مراحل دفاعي ما هيچ گاه با زبان عدالت و با بي طرفي با ما سخن نگفته است.»
قطعنامه روي خون
برخي تغيير و تحولات در صحنه جنگ، منجر به تصويب قطعنامه 598 در 29 تيرماه سال 1366 شد. اين قطعنامه في البداهه شروع نشد. عمليات كربلاي چهار با ناكامي مواجه شد. ريگان شكست خورده در حادثه مك فارلين خوشحال بود و صدام جشن بزرگ حصادالاكبر (دروي بزرگ) برپا كرد، اما در حالي كه همه طرفهاي
مقابل مست پيروزي بودند، ايران با عمليات كربلاي پنج قفل شرق بصره را گشود و از لابه لاي سيم هاي خاردار، مين و كانال خود را به جايي رساند كه هتل شرايتون بصره كه به مقر موقت صدام حسين تبديل شده بود نيز از تيررس رزمندگان ناامن گرديد.
سرلشكر وفيق السامرائي در كتاب ويراني دروازه شرقي مي گويد كه در كربلاي 5، صدام شخصاً به بصره آمده بود تا صحنه را از نزديك مديريت كند و ميگويد در هتل شرايتون بصره بوديم و سفير
گلوله هاي شما تا اينجا مي رسيد.
قطعنامه 598 زماني كليد خورد كه نيروهاي ايراني در غرب كانال ماهي نزديك تنومه و بصره بودند. مجامع بين المللي چون منافعشان را در خطر مي ديدند از همان زمان به فكر اين مطلب افتادند كه
خواسته هاي ايران را در قطعنامه بگنجانند تا ايران دست از عمليات بردارد. عمليات هاي والفجر 8 در سال 64 و كربلاي 5 در سال65 باعث شد كه تمام ابرقدرت ها بطور قطع اليقين باورشان بشود كه ايران قدرت لازم را دارد تا بتواند حق خودش را بگيرد.
قطعنامه 598 بدون شك دربرگيرنده تمام خواسته هاي ايران نبود اما نسبت به موارد قبلي بسيار واقع بينانه تر بود و مي توانست حداقل ها را تامين كند. حملات گسترده شيميايي، ورود مستقيم قدرت هاي استكباري به صحنه نبرد و جدي شدن تحريم هاي همه جانبه عليه ايران و محتواي قطعنامه 598 از جمله مواردي بود كه منجر به پذيرش آن از سوي ايران شد.
تحليلي از آيت الله خامنه اي
چهار روز پس از پذيرش قطعنامه، آيت الله خامنه اي اولين نماز جمعه پس از اين حادثه را امامت فرمودند و در دومين خطبه اين نماز جمعه تاريخي، تحليل مشروح و مبسوطي از مسائل مربوط به قطغنامه 598 ارائه فرمودند.
ايشان در اين خطبه با تحليل مفصل صلح حديبيه آن را يك پيروزي بزرگ خوانده و لزوم اطاعت از ولي امر مسلمين در هر شرايطي را گوشزد كردند.
ايشان در بخشي از اين خطبه فرمودند: «دلبستگي رهبر و امت دنباله روي او به اسلام و مسلمين به مصالح اسلامي آن وقتي كه مصلحت اسلام ايجاب مي كند ناگهان يك موضعي را در پيش مي گيرد كه علي الظاهر با موضع گذشته او 180 درجه اختلاف جهت دارد چون اسلام اين را مي خواهد. چون مصلحت انقلاب و كشور و ملت اين را ايجاد مي كند يعني فاني شدن در مصالح اسلام و مسلمين.
اين برگشت از شعارهاي اصولي ما به هيچ وچه نيست. دشمن نمي تواند در اينجا ما را متهم كند كه ما از اصول خودمان برگشته ايم. حاشا و كلا! انقلاب اسلامي و رهبري عظيم الشان و مسوولين اين انقلاب و اين نظام با ذره ذره وجود خودشان و با لحظه لحظه عمر خودشان از اصول انقلاب اسلامي و از روح آشتي ناپذيري اين انقلاب در مقابل ابرقدرت ها و مستكبران عالم حراست و دفاع خواهند كرد.
تا اين ساعت عراق نسبت به اين قضيه صادقانه برخورد نكرده است. اين را دنيا بايد بفهمد، ما داريم اين را اعلام مي كنيم. بهانه جويي و
بهانه گيري كرده است. اين بهانه جويي و بهانه گيري عراق اگر چه ممكن است كار را به تاخير بيندازد يا موجب شود كه اصلا مساله آتش بسي پيش نيايد و روند جنگ ادامه پيدا كند اما در عين حال يك فايده بزرگ وجود دارد و آن افشا شدن چهره جنگ افروز جنگ طلب متجاوز خبيث رژيم صدام حسين است.
ما از اول مي گفتيم كه طبيعت رژيم عراق و اين بعثي هاي عفلقي كه بر سر كار هستند طبيعت آتش افروز و جنگ طلب است. الان در همين چند روزه چند تا بهانه را اينها مطرح كردند، يكي از بهانه اين است كه گفته ما آتش بس نمي خواهيم، ما صلح مي خواهيم. اين را هم اعلام كردند، هم به آقاي معمر قذافي گفته كه او ديشب تلفني به من اطلاع داد كه صدام حسين مي گويد ما
آتش بس نمي خواهيم، ما صلح مي خواهيم.
بنده به او گفتم كه هر صلحي اگر بخواهد انجام بگيرد با آتش بس شروع خواهد شد. صلح بدون
آتش بس كه معني ندارد. اگر او
نمي خواست بهانه جويي بكند و آتش بس را عقب بيندازد اين حرف يك حرف غير منطقي و غلط و
غير قابل قبولي است.بعضي از اين عناصر فرصت طلب و بد دل كه هيچ وقت با انقلاب و با اسلام آشتي نكردند آنها از اين فرصت ها خيلي استفاده مي كنند براي سمپاشي، اينها كساني هستند كه از اول با جنگ مخالف بودند، حالا مومنين حزب الله و رزمندگان و پاكباختگان صادق عاشق را مورد خطاب قرار
مي دهند و مي گويند شما ديديد حالا رسيديد به آن حرف ما، اين بسيار ابلهانه است. اين مثل اين است كه كساني كه در جنگ احد خيانت كردند و در جنگ احزاب با پيغمبر در ميدان جنگ شركت نكردند، اينها بيايند در صلح حديبيه بگويند ديديد كه ما آنجا نيامديم حق با ما بود. اين قضيه غير از آن قضيه است.
آن كساني كه در اين چند ساله در بزرگترين حماسه تاريخ اين ملت شركت نكردند تا ابد سرشكسته هستند.»
خوي درنده صدام
همانطور كه مسئولين نظام
پيش بيني مي كردند، پذيرش قطعنامه نقشه صدام مبني بر معرفي كردن ايران به عنوان جنگ طلب برملا كرد. صدام كه گمان مي كرد اين موضوع حاكي از ضعف ايران است، حمله اي سراسري و گسترده را آغاز كردو حتي به نزديكي خرمشهر رسيد. اما مردم با خروشي سراسري و حتي پرشورتر از گذشته به جبهه رفته و حمله ارتش بعث را دفع كردند.
شهيد احمد كاظمي طي سخناني كه به فاصله اندكي پس از پذيرش قطعنامه ايراد شده، وضعيت صحنه و وظيفه رزمندگان دلباخته را اينگونه تشريح مي كند: » بعد از اينكه جمهوري اسلامي قطعنامه 598 را قبول كرد، وقتي اينها ديدند كه ما قطعنامه را قبول كرده ايم و در وضعيتي هستيم كه اكثر
جبهه هايمان سقوط كرده اند و يا خودمان آنها را تخليه كرده ايم، دستور هجوم سراسري دادند. مثلاً ما جبهه حلبچه، ماووت، سليمانيه و حاج عمران را به اختيار خودمان تخليه كرده بوديم، حتي همين منطقه عمليات رمضان را به اختيار خودمان تخليه كرده بوديم، اينها كه چنين وضعيتي را ديدند، به همه ارتش ها و تيپ هايي كه در سرتاسر مرز داشتند دستور هجوم سراسري دادند، كه ظاهراً از پذيرش قطعنامه سه چهار روز گذشته بود كه اينها شروع به حمله كردند و در جنوب، سپاه سوم يك حمله گسترده اي را شروع كرد.
در غرب حمله بزرگي شد كه ارتش عراق تقريباً تا سر پل ذهاب آمد. در ضمن از منافقين هم استفاده كردند و اين طرح را داشتند كه به تهران بيايند! به خيال اينكه ما
سلاح هايمان را از دست داده ايم و نيروهايمان هم روحيه خودشان را از دست داده اند و توان نداريم ولي خداوند كمك كرد و قبل از اينكه در غرب، آن اتفاقات به آن شكل بيفتد، دشمن در جنوب با آن تهاجم گسترده اي كه كرده بود، شكست خورد! من خودم به يقين رسيدم، روز اول كه عراقي ها حمله كردند، با حجم نيرويي كه از عراقي ها مي ديدم، تصور نمي كردم كه قصد اينها خرمشهر باشد، به حسينيه سر زدم يك افسري را به اسارت گرفته بودند، با او صحبت كردم و پرسيدم كه هدف شما چيست؟ گفت كه «يك گردان ما ديروز منهدم شده، امروز چند تيپ ديگر به ما اضافه شده و در نهايت قصد ما تصرف خرمشهر است» كه الحمدالله رزمندگان اسلام محكم ايستاده اند و دشمن شكست خيلي خوبي خورد و تعداد زيادي تانك و نفربرش را از دست داد و به مرز خودش عقب نشيني كرد و اين نقطه جديدي شد چون اينها مي خواستند سه چهار روز ببينند كه چه كار بايد كنند، بايستي دنبال قطعنامه و آتش بس بروند يا اينكه در اين وضعيت مناسب، يك جاپايي، يك سر پلي، يك خرمشهري، يك آباداني، يك منطقه استراتژي مهمي از ما بگيرند و بگويند كه ما سه چهار شرط هم داريم، اگر شما ديگر حال جنگيدن نداريد و مي خواهيد صلح كنيد و به نتيجه رسيده ايد كه قطعنامه598 به اجرا در بيايد، ما به چند امتياز هم نياز داريم كه بايد به ما بدهيد! ولي الحمد الله خداوند كمك كرد و در آن وضعيت، رزمندگان اسلام به پيروزي رسيدند.
الان وضعيت نامعلومي در جبهه خودمان داريم، صحبت، حرف و مسائل زياد است. انقلاب اسلامي تصميمي گرفته است و چون امر ولايت است ما مطيع آن هستيم، اگر به ما امر كنند كه نجنگيد،
نمي جنگيم، اگر امر كنند كه در جبهه بمانيد، مي مانيم و اگر امر كنند كه سر قله بايستيد يا در آفتاب تا ظهر بمانيد، مي مانيم. هر چه امام بفرمايند، انجام مي دهيم. الان ما بايد خيلي حواسمان را جمع كنيم كه در اطاعت از اماممان يك وقت خداي نكرده سستي و كوتاهي نكنيم.»
بغض ها را در سينه حفظ كنيد!
پذيرش قطعنامه دو واكنش مختلف را در بر داشت. در حالي كه بچه هاي جبهه و جنگ را غمي جانسوز فرا گرفته بود، حضرت امام با انتشار پيامي نشان دادند ايشان از آرمان هاي خود عقب ننشسته و انقلابي ها بايد خود را براي نبردهاي سخت تري آماده كنند.
«عزيزانم! شما مي دانيد كه تلاش كرده ام كه راحتي خود را بر رضايت حق و راحتي شما مقدم ندارم. خداوندا! تو مي داني كه ما سر سازش با كفر نداريم. خداوندا! تو مي داني كه استكبار و آمريكاي جهانخوار گل هاي باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا! در جهان ظلم و ستم و بيداد همه تكيه گاه ما تويي و ما تنهاي تنهاييم و غير از تو كسي را
نمي شناسيم و غير از تو نخواسته ايم كه كسي را بشناسيم، ما را ياري كن كه تو بهترين ياري كنندگاني.
خداوندا! تلخي اين روزها را به شيريني فرج حضرت بقيه الله ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و رسيدن به خودت جبران فرما.
فرزندان انقلابي ام! اي كساني كه لحظه اي حاضر نيستيد كه از غرور مقدستان دست برداريد! شما بدانيد كه لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما
مي گذرد. مي دانم كه به شما سخت مي گذرد ولي مگر به پدر پير شما سخت نمي گذرد؟ مي دانم كه شهادت شيرين تر از عسل در پيش شماست، مگر براي اين خادمتان
اين گونه نيست؟ ولي تحمل كنيد كه خدا با صابران است. بغض و كينه انقلابي تان را در سينه ها نگه داريد، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگريد و بدانيد كه پيروزي از آن شماست.
و تاكيد مي كنم كه گمان نكنيد كه من در جريان كار جنگ و مسئولان آن نيستم. مسئولين مورد اعتماد من مي باشند. آن ها را از اين تصميمي كه گرفته اند شماتت نكنيد كه براي آنان نيز چنين پيشنهادي سخت و ناگوار بوده است كه ان شاء الله خداوند همه ما را موفق به خدمت و رضايت خود فرمايد.»

 



متن قطعنامه 598

شوراي امنيت با تاييد مجدد قطعنامه (1986 ميلادي) 582 خود ضمن ابراز نگراني عميق از اين كه به رغم درخواست هايش براي آتش بس منازعه بين ايران و عراق به شدت سابق با تلفات شديد انساني و تخريب مادي ادامه دارد با ابراز تاسف از آغاز و ادامه منازعه همچنين با ابراز تاسف از بمباران مراكز صرفا مسكوني غيرنظامي، حملات به كشتيراني بي طرف يا هواپيماهاي كشوري، نقض قوانين بين المللي انسان دوستانه و ديگر قوانين ناظر بر درگيري مسلحانه به ويژه كاربرد سلاح هاي شيميايي برخلاف الزامات پروتكل 1925 ژنو، با ابراز نگراني عميق نسبت به احتمال تشديد و گسترش بيشتر منازعه مصمم گرديد به تمامي اقدامات نظامي بين ايران و عراق خاتمه بخشد، معتقد شد كه مي بايد يك راه حل جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پايدار بين ايران و عراق به دست آيد.
با يادآوري مفاد منشور ملل متحد به ويژه تعهد همه
دولت هاي عضو به حل اختلافات بين المللي خود از
راه هاي مسالمت آميز به نحوي كه صلح و امنيت بين المللي و عدالت به مخاطره نيفتد با حكم به اين كه در منازعه ايران و عراق زمينه صلح حاصل شده است با اقدام بر اساس مواد 39 و 40 منشور ملل متحد:
1- خواستار آن است كه به عنوان يك قدم اوليه جهت
حل و فصل(مناقشه) از راه مذاكره ايران و عراق يك آتش بس فوري را رعايت كرده به تمامي عمليات نظامي در زمين، دريا و هوا خاتمه داده و تمامي نيروهاي خود را بدون درنگ به مرزهاي شناخته شده بين المللي خود بازگردانند.
2- از دبيركل درخواست مي كند كه يك تيم ناظر ملل متحد را براي بررسي، تاييد و نظارت بر آتش بس و
عقب نشيني نيروها اعزام نمايد و همچنين از دبيركل درخواست مي نمايد با مشورت طرفين درگير تدابير لازم را اتخاذ نموده گزارش آن را به شوراي امنيت ارايه دهد.
3- مصرانه مي خواهد اسراي جنگي آزاد شده و پس از قطع مخاصمات فعال كنوني براساس كنوانسيون سوم ژنو 12 اوت 1949 بدون تاخير به كشور خود بازگردانده شوند.
4- از ايران و عراق
مي خواهد با دبيركل در اجراي اين قطعنامه و در تلاش هاي ميانجي گرانه براي حصول يك راه حل جامع، عادلانه و شرافتمندانه مورد قبول دو طرف در خصوص تمام موضوعات موجود منطبق با اصول مندرج در منشور ملل متحد همكاري نمايند.
5- از تمامي كشورهاي ديگر مي خواهد حداكثر خويشتنداري را مبذول دارند و از هرگونه اقدامي كه مي تواند منجر به تشديد و گسترش بيشتر منازعه گردد، دوري كنند و بدين ترتيب اجراي قطعنامه حاضر را تسهيل نمايند.
6- از دبيركل درخواست مي نمايد كه با مشورت با ايران و عراق مساله تفويض اختيار به يك هيات بي طرف براي تحقيق راجع به مسووليت منازعه را بررسي نموده و در اسرع وقت به شوراي امنيت گزارش دهد.
7- ابعاد خسارات وارده در خلال منازعه و نياز به تلاش هاي بازسازي با كمك هاي مناسب بين المللي پس از خاتمه درگيري تصديق مي گردد و در اين خصوص از دبيركل درخواست مي كند كه هيات كارشناسان را براي مطالعه موضوع بازسازي و گزارش به شوراي امنيت تعيين نمايند.
8- همچنين از دبيركل درخواست مي كند كه با مشورت با ايران و عراق و ديگر كشورهاي منطقه راه هاي افزايش امنيت و ثبات منطقه را مورد مداقه قرار دهد.
9- از دبيركل درخواست مي كند كه شوراي امنيت را در مورد اجراي اين قطعنامه مطلع نمايد.
10- مصمم است براي بررسي اقدامات بيشتر جهت رعايت و اجراي اين قطعنامه در صورت ضرورت جلسات ديگري مجددا تشكيل دهد.

 



درباب اظهارات سفير آمريكايي امارات شاخك هاي معيوب

محمد امين آبادي
سفير امارات متحده عربي در آمريكا در پاسخ به پرسشي درباره حمله نظامي به ايران گفته است «ما يقينا و مطمئناً با حمله نظامي به ايران موافق هستيم» وي افزوده است. «امارات كشوري است كه بيشترين تهديد را از جانب ايران احساس مي كند و هيچ كشوري در منطقه به جز ايران، مردم امارات را تهديد نمي كند. امارات قادر به زندگي با ايران هسته اي نيست.» البته جناب سفير توضيح نداده است كه چطور شيوخ امارات قادر به زندگي با رژيم اسراييل كه داراي 200 كلاهك هسته اي است و اساس و موجوديت آن مبتني بر تهديد كشورهاي مسلمان منطقه است، مي باشد.
ما دراين نوشتار به دنبال پاسخ به اين سؤال هستيم كه حمله به ايران چه سودي براي امارات مي تواند داشته باشد كه سفير اين كشور در آمريكا با ذوق زدگي تمام مي گويد «ما با حمله به ايران صددرصد موافقيم».
ايران و عراق به همراه كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس كه امارات نيز جزو آن است مجموعه امنيتي منطقه اي خليج فارس را تشكيل مي دهند كه اين مجموعه خود زيرمجموعه اي از مجموعه امنيتي منطقه خاورميانه به حساب مي آيد.
مجموعه امنيتي منطقه اي عبارتست از «گروهي از دولت ها كه نگراني اصلي امنيتي آنها تا اندازه اي به يكديگر گره خورده است كه امنيت ملي آنها را به صورت منطقي نمي توان جداي از يكديگر مورد توجه قرار داد».
اين تعريف به زبان ساده تر گوياي اين واقعيت است كه در يك منطقه مثل خليج فارس در صورت وقوع كوچكترين بي ثباتي، در وهله اول اين خود كشورهاي منطقه هستند كه تحت تاثير قرار مي گيرند و كشورهايي كه به لحاظ شرايط داخلي از جمله وضعيت اقتصادي، نظامي، فرهنگي و مولفه هاي قدرت ملي در شرايط آسيب پذيرتري هستند، در صورت بروز اين بي ثباتي لطمات و خسارات بيشتري متحمل مي شوند.
حال با اين مقدمه نگاهي مي اندازيم به وضعيت سياسي، اقتصادي و فرهنگي كشور امارات.
شيخ نشين امارات از 7 جزيره كوچك تشكيل شده كه هيچگونه مرز زميني مشتركي با هم ندارند. بر پايه قانون اساسي امارات مصوب 1971 كه هنوز بحث و مشاجره پيرامون آن بين شيوخ جزاير پايان نيافته است، مركزيت سياسي كشور در ابوظبي، مركزيت تجاري در دوبي و مركزيت فرهنگي در شارجه قرار دارد. اين شيوخ داراي اختلافات عديده اي با يكديگر هستند. اختلاف بر سر تمركز قدرت سياسي در ابوظبي، اختلاف بر سر فرماندهي به اصطلاح ارتش امارات. هماهنگ نبودن شيوخ در سياست خارجي، دفاعي و اقتصادي مشترك، اختلافات شديد قبيله اي، سنتي و نژادي و رقابت و حسادتي كه بين جزاير وجود دارد.
جمعيت امارات 8/4 ميليون نفر است كه تنها 19 درصد آن بومي امارات هستند و 81 درصد بقيه را ايراني ها، اعراب و آسيايي ها تشكيل مي دهند. 75 درصد نيروي كار اين كشور خارجي و اكثريت كارشناسان نيز در بخش هاي مختلف غيراماراتي هستند.
حال با اين اوصاف بد نيست نگاهي به مولفه هاي قدرت ملي در كشور امارات بيندازيم و طبق آن اظهارات سفير امارات را در آمريكا مورد ارزيابي قرار دهيم.
1- نيروي نظامي؛ امارات همواره علاقمند بوده است كه به دنيا چنين القاء كند كه داراي يك ارتش قوي و با ساختاري مدرن و كارآمد است. به نوشته روزنامه نيويورك تايمز، آمريكا در سال 2008 ميلادي بيش از 48 ميليارد دلار انواع جنگنده و تسليحات مختلف به كشورهاي در حال توسعه فروخته است.
كه امارات با 9/7 ميليارد دلار در مقام اول قراردارد. آژانس همكاري امنيتي وابسته به وزارت دفاع آمريكا نيز در گزارشي اعلام كرد امارات در سال مالي 2009 درصدر فهرست كشورهاي واردكننده سلاح از آمريكا قرار دارد. همچنين براساس گزارشي كه موسسه مطالعات صلح بين المللي مستقر در استكهلم سوئد آن را منتشر كرده است، امارات متحده عربي براساس آمار پس از چين و هند سومين خريدار سلاح هاي نظامي جهان در فاصله سال هاي 2004 تا 2008 بوده است.
حال بايد پرسيد آيا خريدهاي گسترده نظامي كمكي به افزايش توانمندي نظامي در شرايط حساس براي دفاع از امنيت ملي امارات مي كند پاسخ به اين سوال منفي است. اين سلاح ها هرگز در اين سال ها مورد استفاده قرار نگرفته اند؛ و تنها فايده آن اتلاف بودجه ملي امارات و برگشت دلارهاي نفتي خليج فارس به مركز نظام سرمايه داري است.
تجربه كويت پيش روي شيوخ امارات قراردارد. اميرنشين كويت در فاصله سال هاي 1971 تا سال 1991 كه مورد حمله ديكتاتور عراق قرار گرفت 500 ميليارد دلار صرف خريدهاي نظامي گسترده و انباشت آنها در انبارهاي اسلحه خود كرد، به اميد اين كه روزي براي دفاع از خود از اين سلاح ها استفاده كند. در حالي كه عراق توانست در ظرف كمتر از پنج ساعت كل كويت را بدون كمترين مقاومتي به اشغال خود درآورد.
2- جمعيت؛ كثرت جمعيت يكي ازمولفه هاي قدرت ملي به شمار مي آيد كه كشورها در مواقع حساس با بسيج جمعيت جوان و آماده خود از امنيت ملي خويش دفاع مي كنند چنان كه ذكر آن رفت 81 درصد جمعيت امارات را خارجي ها تشكيل مي دهند كه هيچ گونه دلبستگي به اين سرزمين ندارند جمعيت بومي اين كشور كمتر از 800 هزار نفر است كه از اين تعداد نيز اگر زنان، كودكان و افراد مسن اگر كسر شوند. در واقع چيزي باقي نمي ماند تا بتواند از بلندپروازي هاي شيوخ امارات دفاع كند.
3- فرهنگ، هويت و روحيه سلحشوري: وجود يك فرهنگ غني، قوي و ريشه دار كه بتواند مردمان يك سرزمين را زير يك پرچم حفظ كند بي شك از مولفه هاي اصلي قدرت ملي كشورها محسوب مي شود. كشورهايي كه از اين هويت قوي و ريشه دار برخوردار هستند در كوران حوادث خود را حفظ مي كنند. هويت غني ايراني اسلامي يكي از دلايل اصلي حفظ ايران در مقابل هجوم هاي گسترده اي بوده است كه در طول تاريخ از سوي بيگانگان به اين سرزمين وارد شده است. امارات متحده عربي 40 سال است كه تشكيل شده و 50 سال پيش مردمان اين سرزمين بيابانگرد بودند و زندگي قبيله اي و عشيره اي خود را داشتند و تمام هويتشان در قبيله و عشيره خود، خلاصه مي شد. تعلق خاطر به جزاير امارات به طوري كه مردم اين كشور در شرايط بحراني از جان خود براي حفظ آن بگذرند وجود ندارد چون بخش سنتي جامعه به قبيله و عشيره خود در جزاير وفا دارند و بخش مدرن نيز كه بيشتر به دنبال تجارت و بازرگاني و سود سهام خود هستند و در صورت وقوع بي ثباتي خود، خانواده سرمايه هاي خود را از اين سرزمين خارج خواهند كرد.
4- اقتصاد امارات مبتني بر توليد و صادرات نيست اقتصاد اين كشور يك اقتصاد بادكنكي است و به شدت تحت تاثير عوامل بيروني و غيرقابل كنترل توسط شيوخ امارات قرار دارد. صادرات مجدد كالا، بورس بازي و جذب سرمايه هاي خارجي اساس اقتصاد اين كشور را تشكيل مي دهد. 297 هزار سرمايه گذار از 140 كشور جهان در بورس دوبي سرمايه گذاري كرده اند. سرمايه جايي جذب مي شود كه امنيت بر آن حاكم باشد خروج سرمايه گذاران و افت شاخص هاي بورس هاي امارات چيزي كه در اين يكي دو سال اخير شاهد آن بوده ايم كابوس دائمي است كه شيخك هاي امارات را آزار مي دهد.
5- مساحت: كشورهايي كه وسعت زيادي دارند مي توانند در صورت بروز جنگ در عمق خاك خود با دشمن مقابله كنند. چيزي كه امارات به كلي فاقد آن است. هيچ يك از 7 جزيره مرز مشترك زميني با يكديگر ندارند و از اين لحاظ شايد به سختي بتوان نام كشور را به آن اطلاق كرد. يك هواپيماي جنگي وقتي از فرودگاه ابوظبي بلند مي شود تا بخواهد اوج بگيرد؛ از آسمان اين كشور خارج شده است. به هيچ وجه امكان مانور براي ارتش چند هزار نفره اين شيخ نشين كه اكثر آنها هم مزدور و سابقه جنگيدن هم ندارند، وجود ندارد. حال اجازه بدهيد به گفته سفير امارات برگرديم «ما صددرصد با حمله به ايران موافقيم» گوينده اين سخن قطعاً در شرايط عادي نبوده است، چون هر انساني با كمترين بهره هوشي نيز درك خواهد كرد در صورت بروز جنگ در منطقه خليج فارس اولين كشوري كه از آن لطمات شديدي خواهد ديد امارات است.
كوچكترين بي ثباتي در خليج فارس به سقوط آزاد بورس دوبي منجر خواهدشد كافيست يك بار و فقط يك بار ديوار صوتي در دوبي يا ابوظبي شكسته شود و پنجره هاي شيشه اي تالارهاي بورس اين كشور فرو بريزد.
تركيدن اقتصاد بادكنكي امارات و فرار سرمايه ها و سرمايه گذاران پايان اين ماجرا خواهد بود.شايد گفته شود امارات با آمريكا يا هر كشور ديگري همراهي مي كند تا در اين حماقت محض غنايمي به دست آورد. در پاسخ بايد گفت برخي مقامات امارات بايد از تجربه تنبيه گرجستان توسط روسيه در سال گذشته ميلادي درس عبرت بگيرند. دولت نارنجي گرجستان نيز به اربابان آمريكايي خود دلخوش كرده بود ولي در حساسترين لحظه آمريكا پشت گرجستان را خالي كرد.
امارات نه ارتشي دارد، نه وسعتي و نه فرهنگ ريشه داري و نه مردماني كه دلبسته به اين خاك بي حاصل باشند. دشمني با ايران و احياناً همراهي در حماقت حمله به اين كشور بزرگ به هيچ وجه نه به نفع امارات و نه به نفع هيچ يك از كشورهاي منطقه نيست. كشورهاي منطقه خليج فارس مي توانند خود مسائل و مشكلات خود را در تفاهم و همراهي كامل حل و فصل كنند. جمهوري اسلامي ايران در طول حيات خود هيچ گونه تهديدي براي كشورهاي منطقه ايجاد نكرده است. تهديدهاي واقعي رژيم جعلي اسرائيل و حضور قدرت هاي فرامنطقه اي و كوبيدن بر طبل نظاميگري در اين منطقه بوده است. چرا مسئله اي به اين واضحي را عده اي از شيوخ و حكام عرب منطقه نمي فهمند جاي سؤال دارد. شايد اشكال از شاخك هاي معيوب آنها باشد كه جاي دشمن واقعي و دشمن فرضي خودساخته را برايشان وارونه كرده است. البته مقامات رسمي امارات اظهارات سفير آمريكايي خود را تكذيب كردند و نشان دادند در اين شيخ نشين هم سياستمداران عاقل پيدا مي شود.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14