(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


يكشنبه 27 تير 1389- شماره 19694

فراماسونري و تصوير آخرالزمان
نقد و بررسي فيلم «بيداري روياها» اثر محمدعلي باشه آهنگر مرگ تدريجي يك رويا
گزارشي از نشست نقد و بررسي فيلم «نفوذي» روايت دفاع مقدس به سبك هيچكاك!
رئيس دفتر تحقيقات زنان مركز مديريت حوزه هاي علميه خواهران تبيين كرد ؛
ترويج اسلام هراسي در سريال هاي غربي
روزانه يك هزار و 80 نفر در آمريكا با سينما سيگاري مي شوند
نخستين فيلم ايراني در فضاي حسي ساخته مي شود
آيين نامه توليدات مشترك تنظيم شد
انتساب سرپرست سينمايي حوزه هنري
برگزيدگان رسانه اي جشنواره فجر امروز معرفي مي شوند
توليد يك تله فيلم درباره جانبازان شيميايي



فراماسونري و تصوير آخرالزمان

اميد صدرايي
يك تحليلگر مسائل آخرالزماني درباره گسترش تفكر آرماگدوني در سينماي غرب معتقد است : ظهور تمام قد بحران ها و فراگيري اش در موضوعات و مناسبات گوناگون، در اواخر قرن بيستم و در آستانه قرن بيست و يكم، فراماسونري جهاني را ناگزير به استفاده از آخرين تير تركش يعني به كارگيري استراتژي آتش فشان آپوكاليپس و آخرالزماني ساخت.
اسماعيل شفيعي سروستاني ، رئيس موسسه موعود در يادداشتي با عنوان «استراتژي آتشفشاني آخرالزمان و پايان دنيا» نوشت : طي سال هاي اخير، عموم آثاري كه با موضوع و محتواي آپوكاليپس - آخرالزمان و پايان دنيا به نمايش درآمده بحران هاي سخت، تهديدكننده و دهشتناك را محور اصلي گفت وگوي خود ساخته اند.
اگرچه توليد اين آثار به دليل وجود عنصر گره و جاذبه در داستان فيلم و رويكرد سينماي يهودي به فردا، عمري به درازاي تاريخ سينما دارد، ليكن آرايش آخرالزماني هاليوود وجه ديگري از اين آثار را بيان مي كند.
جان هيلكوت، كارگردان فيلم جاده كه در ماه نوامبر گذشته (2009م.) به نمايش درآمده درباره تفاوت اين آثار مي گويد: فرق بزرگ بين فيلم هاي آخرالزماني جديد با محصولات قديمي در اين است كه فيلم هاي جديد، مجموعه اي از مشكلات را به نمايش مي گذارند و تنها به بحث درباره يك مساله نمي پردازند.
تماشا و مقايسه آثار متقدم و متاخر آپوكاليپتيك سخن اين كارگردان را تاييد مي كند.
در آثار متقدم مانند آثاري كه با عنوان آرماگدون ساخته شده اند، يك عامل تهديدكننده مثل شهاب هاي مهاجم آسماني يا سفينه هاي بيگانه، زمين را تهديد مي كنند و تمام مبارزه و تلاش منجي زميني مصروف حذف يك عامل تهديد كننده مي شود. گرهي كه دستان تواناي مردان چشم آبي و مهندسان قهرمان آمريكايي آن را مي گشايد و همه را مبهوت هنرمندي خود مي كند، اما در آثار جديد، تهديدها چند وجهي اند. همزمان با هم، چند بحران جهان را تهديد مي كنند. سونامي، آتش فشان، زلزله و گرم شدن زمين، چنان به يك باره هجوم مي آورند كه هيچ كس قادر به كنترل بحران نيست و پيامد آن، اين است كه زمين نابودي كامل را تجربه مي كند.
دونالد آمريخ آلماني تبار كه به عنوان كارگردان آثارش در هر دو فصل فيلم هاي آخرالزمان گرا حضور دارد، در فيلم روز استقلال حمله سفينه هاي مهاجم بيگانه را كه از كرات دوردست آسمان حمله آورده اند به عنوان تهديد معرفي مي كند؛ تهديدي كه اگر كنترل نشود بشر را به سوي آخرالزمان و نابودي سوق مي دهد. اما، در اين اثر، تكنسين هاي يانكي، با سفر قهرمانانه به فضا، عامل تهديد را نابود مي كنند تا آمريكا و به تبع آنان مردم جهان، حيات دوباره را در سالروز اعلام استقلال ايالات متحده آمريكا تجربه كنند. در همه آثار، تهديد ايالات متحده به منزله تهديد كل جهان است و وقوع بحران به مثابه ابتلاي همه جهان به بحران است.
اين مدرس دانشگاه در بخش ديگري از اين يادداشت آورده است : كارگردان روز استقلال در آخرين اثرش با نام 2012 همه مردم جهان را درگير، مبتلا و البته محكوم به تجربه مرگي تلخ مي شناسد. آتش فشان ها، زلزله ها، بالا آمدن آب دريا و ساير بلاها، چنان هجوم مي آورند كه تمامي مربع مسكوني و كره خاكي را كن فيكون
مي كند. گوئيا كه عذاب بلاي آوار شده بر قوم نوح، پس از قرن ها ديگر بار فرو آمده تا همه ساكنان زمين نابود شوند و تنها ساكنان كشتي نوح به سلامت جان بدر برند. اين آثار سينمايي، جمله ساكنان شرق و غرب عالم را مهياي حوادث شوم و بحران اپوكاليپتيك مي كنند و در لابه لاي اثر همه را متذكر مي شوند كه اولا در اين فاجعه جهاني ديار البشري دخالت ندارد و ثانيا؟ اين فاجعه جهاني محتوم است و گريزي از آن نمي توان داشت و ثالثا، ابعاد فاجعه جهاني است.
شفيعي سروستاني در ادامه يادآور شده : بحران سازي در ساير مناطق جهان، يكي از روش هاي شناخته شده سران نظام استكباري براي انتقال بحران از جغرافياي غرب به ساير نقاط بوده و هست. با اين همه، ظهور تمام قد بحران ها و فراگيري اش در موضوعات و مناسبات گوناگون، در اواخر قرن بيستم و در آستانه قرن بيست و يكم، فراماسونري جهاني را ناگزير به استفاده از آخرين تير تركش يعني به كارگيري استراتژي آتش فشان آپوكاليپس و آخرالزماني ساخت. چنانكه از مضامين پروتكل هاي دانشوران صهيون و همچنين عملكرد تجربه شده فراماسونرها و كانون توطئه جهاني برمي آيد، استفاده از اين استراتژي تنها به عنوان آخرالدوا شناخته مي شد چه، همه مطالعات و برنامه هاي كلان اجرا شده طي سده هاي گذشته در حوزه هاي مختلف و بسط تمدن سكولار در سراسر گيتي ، حاكي از آن بود كه تزريق تدريجي سم (امانيسم، سكولاريزم، ليبراليسم و هيدرونيسم) در پيكر فرهنگ ها و تمدن هاي غير غربي چنان صيد گرفتار در دام فرهنگ و تمدن غربي را، آلوده و بي جان مي سازد كه تاسيس و اعلام حكومت جهاني اشرار يهود بي هيچ مقاومتي حادث خواهد شد. همه قراين نيز حاكي از آن بود كه اين سم تركيبي در ساحت هاي فكري، فرهنگي و تمدني، بازماندگان همه فرهنگ ها و تمدن هاي غيرغربي و از جمله شرق اسلامي را خلع سلاح ساخته است. بر هيچ كس پوشيده نبود كه مسيحيان فاسد، مسيحيت سكولاريزه، اديان حقيقي مهجور و جوامع مسلمانان مبتلاي تفرقه و فقر شده بودند.
در بخشي ديگر از مقاله اين صاحب نظر نوشته شده : همزمان با بروز موج
بحران هاي ائيدولوژيك، اقتصادي، سياسي و اخلاقي كه توام با هم همه
ساحت هاي حيات فرهنگي و تمدني غرب را در سال هاي پاياني قرن بيستم با چالش روبه رو ساخته بود، به ناگهان، موج بازگشت به دين و معنويت در غرب و ساير نقاط جهان، چونان صاعقه اي همه تدبيرهاي عقل مكار و شيطاني را درهم ريخت. ظهور نهضت هاي دين گرا و ضد غرب در شرق اسلامي و قدرت يافتن اهل ديانت حقيقي در ايران اسلامي و ورود دين به عرصه مديريت كلان اجتماعي سياسي، به سان بازي دومينو، مهره هاي ساخته و پرداخته شده فراماسونري جهاني و بني اسرائيلي را در ايران، عراق و ساير كشورها سرنگون ساخت. اين واقعه بني اسرائيل را كه سوداي اعلام حكومت جهاني را در سر مي پروراند و داشت با سرعت تمام و به قصد مقابله با اين وضع و تغيير مسير تاريخ به نفع خود، دست به اقدام همه جانبه بود و استراتژي آتش فشان آخرالزماني در دستور كار (كانون توطئه جهاني) وارد سازند. در بخشي از پروتكل هاي دانشوران صهيون آمده است: افراد با آرمان ها و عقايد مختلف مانند سلطنت طلب، عوام فريب، سوسياليست و ايده آليست به خدمت ما درخواهند آمد و بنا به اغواي ما، مي كوشند تا هر نوع آرامش و نظمي را برهم بزنند و همه جا را به آشوب بكشانند. وجود چنين طغيان هايي دولت ها را دچار دگرگوني مي كند و مردم حاضر مي شوند براي برقراري صلح و آرامش همه چيز را فدا كنند. تا زماني كه به قدرت جهاني ما اعتراف نكنند و تا زماني كه تسليم ما نشوند صلح را به سرزمينشان باز نخواهيم گرداند ... بديهي است كه همه پول ها نزد ما ذخيره شده و پيروزي از آن ما خواهد بود. از اينجا، بحران حاصله از پايان يافتن تاريخ غربي كه حاصل دوري گزيدن قريب به 400سال از سنت هاي ديني و نواميس قدسي جاري در هستي بود، از سوي كانون توطئه جهاني تبديل به بحراني بزرگ و جهاني شد. در واقع، بحران هاي اوليه و پراكنده حاصل گزار غرب و فرهنگ و تمدنش از مراحل نزولي فروپاشي و انحطاط بود و دومي كه در ابعاد جهاني بروز كرد، حاصل پروژه بني اسرائيل بود كه توسط فرماسونري جهاني هدايت مي شود. پروژه اي كه مرحله به مرحله اجرا مي شود تا شايد اين آتشفشان جهاني قادر به خاموش كردن بحران ها و كنترل شرايط به نفع بني اسرائيل و تاسيس حكومت جهاني شود. اخيرا در سرتيتر خبرها آمده بود كه حمله نظامي و جريان بحران ساز در عراق و افغانستان، تاكنون مبلغ 968ميليارد و 970ميليون و 800هزار دلار هزينه كرده است و اين رقم تا پايان سال2010م. به عدد يك تريليون دلار خواهد رسيد.
در اين جريان هولناك، سينماي هاليوود، ضمن به تصوير كشيدن مراحل اجراي اين پروژه، پروژه را در ابعاد جهاني به نمايش مي گذارد، مقاومت در برابر بحران ها را غير ممكن مي شناسد، سم انفعال را به كالبد خلق جهان تزريق مي كند و بالاخره از لابه لاي آثار، مقصد نهايي را هم اعلام مي كند. پروژه آرماگدونيسم يا همان، جنگ نهايي و آخرالزماني نيروهاي خير و شر در سرزمين فلسطين (البته به روايت كانون توطئه جهاني) و تسلط يك هزار ساله بني اسرائيل بر مقدورات و مقدرات جهان، جان و روح آثار سينمايي به عنوان خير محض و بني اسماعيل شر محض و رفيق ابليس معرفي شدند. نگاهي سريع به آثاري چون مردي كه آينده را مي دانست، امگا كد و نظاير آن اين معني را واضح مي سازد.
آثار هاليوود، همه را مي فريبد. ساده لوحان ساكن ايالات متحده آمريكا در اين گمان خام مي مانند كه اين واقعه، پيش گويي شده كتب مقدس است كه به منظور زمينه سازي ظهور دوم حضرت مسيح(ع) فراهم آمده تا آنها، بحران هاي دست ساز كانون توطئه را، پيش بيني شده و محتوم مي شناسد در حالي كه پنهاني، بني اسرائيل آن همه را در هيئت يك پروژه به قصد سرعت بخشيدن به ايده مجهول حكومت جهاني بني اسرائيل به اجرا گزارده است.

 



نقد و بررسي فيلم «بيداري روياها» اثر محمدعلي باشه آهنگر مرگ تدريجي يك رويا

محمدرضا محقق
بايد درباره فيلمي حرف بزنيم كه حس عجيبي را نسبت به خودش در ما به وجود آورده است.
فيلمي كه با يك تأخير زماني چندين و چند ساله و يك رويكرد واپس گرايانه، تمام روياها و توقعات بجا و نابجاي ما را از كارگردانش نقش بر آب كرد!
به همان اندازه كه «فرزند خاك» حس غرور و شعور و شور و خوشحالي از يك آفرينش پاك و درست و قدرتمند هنري را در دل و ديده مان پديد آورد، «بيداري روياها» اما همه آنها را باز پس گرفت و در بهت و حيرت و افسردگي فرو برد.
فيلم سينمايي «بيداري روياها» را چگونه مي توان قدم بعدي محمدعلي باشه آهنگر پس از اثر ارجمند و سترگ «فرزند خاك» دانست؟ چگونه مي توان پلي عاطفي و معقول ميان ورسيون دهه هشتادي فيلم «شب هاي زاينده رود» يافت و به تماشايش نشست؟ «بيداري روياها» با تداعي تم داستاني فيلم معروف و مشهور اما ديده نشده محسن مخملباف در بيش از بيست سال پيش، چه جلوه اي را براي خود تدارك ديده و چه جايگاهي را براي خود طلب نموده است؟ مي توانيم در يك اقدام چريكي و پارتيزاني يا يك حركت انتحاري و دفعي روي تمام اين سؤال هاي بجا يا نابجا خط بكشيم و معتقد به اينكه اصلا اين حرف ها چه ربطي به فيلم دارد و... حساب را يك طرفه كنيم و صورت مسئله را پاك و صاف برويم سراغ فيلم كدر و پر آه «روياهاي بيداري» با آن اسم و رسم و نماد و نمود و بازي و تم و داستان و كنش و واكنش ها و شخصيت هاي مسئله دارش كه البته معلوم نيست مسئله اصلي شان چيست و از كجا آب مي خورد، در حالي كه مسئله فرعي كه همان مسئله اصلي باشد(!) كاملا روشن و بي نياز از نقد و نظر است.
خب! ما با نسخه جديد والبته نه چندان موفق و جذابي از مضمون و ايده و داستان «شب هاي زاينده رود» مرحوم مخملباف روبه روييم كه اتفاقاً يا با هماهنگي قبلي اين بار توسط يك كارگردان درد كشيده، آن كه فرزند خاك مي گفت و مي نمود، ساخته شده است.
زني كه قرار بود همسرش شهيد شده باشد و حالا پس از اين همه سال و آن همه سوز و در حالي كه سالهاست با برادر آن شوهر از دست رفته ازدواج كرده، كاشف به عمل مي آيد كه شوهر شهيد، زنده است و در راه وطن و عن قريب خواهد رسيد!
و اين البته تمام ماجرا نيست، شهيد سابق نه تنها زنده است- اين بار، زنده نه به آن معناي عرفاني و قرآني، بلكه به معنايي كاملا زميني- بلكه خلافكار و مسئله دار هم از آب درآمده و آنقدر وضعيت مغشوش و مشوش خطرناك و «متأسفانه» است كه حتي پلاكاردهاي خوش آمدگويي و لامپ هاي رنگي چراغاني را هم بايد جمع كرد فوراً!
شايد اولين چيزي كه پس از ديدن «بيداري روياها» به ذهن مخاطب خطور كند اين باشد كه «خب حالا كه چي؟!» و پشت بندش هم اين جمله كه چرا سازنده فيلم اينقدر از دنيا و زمان عقب است و چرا اين فيلم را با 20سال تأخير ساخته و... و اينكه آيا فقدان ايده و مضمون خوب و جذاب و تهي بودن است كارگردان و نويسنده، و ايده پرداز از يك داستان جذاب و به روز- و نه حالا الزاما امروزي، ولي حداقل همراه با حداقل ويژگي هاي داستان و ايده اي كه ارزش فيلم ساختن آن هم در آخر دهه هشتاد را داشته باشد- تا اين حد فاجعه برانگيز بوده است؟!
بيداري روياها بازي هاي خوبي دارد و به ويژه بازي هنگامه قاضياني كه فوق العاده و منقلب كننده است. اما هر چه اين گونه زيبايي ها و خوبي ها و ارزش هاي بصري و فني در فيلم شاهد باشيم، بجاي اينكه خوشحالمان كند، تأثير و تأسفمان را برمي انگيزد كه اين همه انرژي و زحمت صرف چيزي شده است كه ديگر خيلي وقت است تاريخ مصرفش تمام شده و حالا ديگر- حداقل- به اين شكل و شيوه مسئله كسي نيست حتي مسئله خود آن شخصيت اصلي «رخشانه»!
«بيداري روياها» حديث جابجايي يك واكنش عاطفي با يكسري وقايع روزمره است كه در تلاقي با ذهنيت ها، آرمانها و انگاره هاي كارگردان، به خروجي عجيبي نايل آمده.
فيلم، نه روزگار امروز ما را دربردارد و نه از پرخوني عصر متعلق به داستان خود بهره مند است، نه اساساً در جريان نشانه گذاري ها و دغدغه ها و مسائل و مصايب اين دوران، مي تواند جايگاه رسا و روشني بيابد.
«بيداري روياها» به طرز رقت انگيزي با خودش درگير است، زمانش سپري شده و حرفش ناگفته باقي مانده؛ حرفي كه با عدم غبار روبي و نرسيدن و بازنيافتن زمان و زمانه براي طرح شدن، در معجوني از سردرگمي و احساس دوگانه گفتن و نگفتن و در كنار انبوهي ازدرس هاي قديمي كه حالا ديگر چيزي سرجايشان نيست و يا خراب شده اند يا محل عبور جاده و خيابان مانده و نمي داند چه كند به كه بگويد؟ چه بگويد؟ اصلا چرا؟
چرا اينقدر دير آقاي باشه آهنگر؟ اين دور برگردان يا انحراف از جان يا دگرديسي عجيب و غريب يا رفتن سراغ يك «چيز ديگر» يا طرح دير هنگام دغدغه ها و مشكلات و مصايبي كه آدم هاي اصلي و واقعي اش با دردهايشان كنار آمده اند و حالا شما چكاره ايد كه دوباره باعث سرباز كردن آن زخم ها شده ايد؟ كه مرهم بگذاريد؟ كه نشانمان بدهيد؟ كه نمك بپاشيد؟ كه فيلم بسازيد؟ كه چي؟
«بيداري روياها» مي تواند صدسال ديگر هم ساخته شود و اگر قرار نيست درباره اش اين حرف ها را طرح كنيم و اين سؤال ها را بپرسيم، اصلا ديگر به ما چه ربطي دارد كه درباره اش حرف بزنيم يا نزنيم ؟ اگر اين نباشد كه ديگر هر كسي مي تواند بنويسد و بپرسد كه مثلا آن نورپردازي و ميزانس سكانس نهايي چقدر زشت و وحشتناك و فاجعه برانگيز و لخت و بي معنا و ابتر و غيرسينمايي بود يا آن ديالوگي كه مثلا مي خواست بگويد وضعيت كنوني- در همه يا مقادير معتنابهي از ابعاد!- چقدر رقت انگيز و بهت آور است و حال آدم را مي گيرد و قلب آدم را مي فشارد و دل آدم را به درد مي آورد و... و قس عليهذا، چرا؟
باشه آهنگر در جايي گفته بود بيداري روياها خواهر خوانده فرزند خاك است. مبارك باشد!

 



گزارشي از نشست نقد و بررسي فيلم «نفوذي» روايت دفاع مقدس به سبك هيچكاك!

كارگردان فيلم «نفوذي» گفت: اين فيلم را براي مخاطب عام توليد كرده ام.
احمد كاوري، يكي از كارگردان هاي فيلم «نفوذي» در نشست نمايش و نقد اين فيلم در فرهنگسراي انقلاب توضيح داد: من به فيلم داستان گو علاقه مندم و در طول مدت فعاليتم در سينما، در سمت هاي مختلف دوست داشتم آثارم تمام طيف ها را جذب كند و در اين ميان فيلم سينمايي «نفوذي» هم همين حالت را دارد. يعني طيف عام را در نظر دارد و با عموم مخاطبان ارتباط خوبي برقرار كرده است.
اين كارگردان در ادامه به بازنويسي فيلمنامه «نفوذي» اشاره كرد و افزود: فيلمنامه «داوود اميريان» كمي شلوغ بود و من سعي كردم در بازنويسي فيلمنامه، كمي آن را خلوت كنم تا از يك فرمول ساده برخوردار شود و در اين ميان فرم و محتوا را با هم تركيب كرده ايم تا تماشاگر پاز ل وار با فيلم حركت كند و در نهايت، خود به نتيجه مطلوب دست پيدا كند.
وي ادامه داد: در اين نوع روايت سعي كرده ام موضوع را از چند زاويه مورد بررسي قرار دهم. من احساس كردم رفت و برگشت زماني داخل فيلم كمي مخاطب را آزار مي دهد اما منتقدان فراو اني از فيلم تعريف و تمجيد كرده اند.
كاوري درباره مضمون دفاع مقدسي فيلم تصريح كرد: ما به دفاع مقدس تعصب داريم و يك وجب از خاك مان را به دشمن نداديم. من اميدوارم در سينماي دفاع مقدس، آثار زيادي ساخته شود تا در اين هجمه عظيم علايق شخصي كنار رود و به نوعي به سينماي دفاع مقدس اداي دين و دغدغه هاي رزمندگان 8 سال دفاع مقدس به تصوير كشيده شود.
مهدي فيوضي، ديگر كارگردان اين فيلم نيز درباره ذهنيت خود از ارتباط فيلم «نفوذي» با مخاطب، گفت: تماشاگر از ما خيلي باهوش تر است و دوست داشتم فيلمي بسازم كه به تماشاگر، احساس حقارت دست ندهد.
وي در ادامه افزود: «احمد كاوري» در بازنويسي فيلمنامه به كار خيلي كمك كرد اما جمع سلايق گروه باعث شد تا كار حالت متنوع و مطلوبي به خود بگيرد.
عليرضا پورصباغ، منتقد سينما نيز در مورد اين فيلم اظهارنظر كرد: من «نفوذي» را فيلمي هيچكاكي با تم سينماي وسترن مي دانم كه مخاطب خود را فريب نمي دهد و در سينماي دفاع مقدس فيلمي قابل تامل است.
گفتني است، فيلم «نفوذي» در بيست و هشتمين جشنواره بين المللي فيلم فجر جايزه بهترين فيلم اول جشنواره را دريافت كرد و در نظرسنجي از تماشاگران نيز يكي از فيلم هاي برتر آن جشنواره معرفي شد.

 



رئيس دفتر تحقيقات زنان مركز مديريت حوزه هاي علميه خواهران تبيين كرد ؛
ترويج اسلام هراسي در سريال هاي غربي

رئيس دفتر مطالعات و تحقيقات زنان مركز مديريت حوزه هاي علميه خواهران گفت: غرب با ساخت فيلم و سريال هاي گوناگون قصد دارد اسلام هراسي و ايران هراسي را در جهان گسترش دهد.
حجت الاسلام محمدرضا زيبايي نژاد در گفت وگو با فارس اظهار داشت: از دهه 1990، پس از فروپاشي شوروي سابق و افزايش تاثيرات جهاني انقلاب اسلامي، شاهد تحولاتي در رسانه هاي جهاني به سمت حاكميت هرچه بيشتر صهيونيست ها هستيم.
رئيس دفتر مطالعات و تحقيقات زنان مركز مديريت حوزه هاي علميه خواهران با بيان اينكه هم اكنون بزرگ ترين شركت هاي رسانه اي جهان در سيطره صهيونيست ها هستند، خاطرنشان كرد: موج ادغام شركت هاي رسانه اي و تشكيل شدن غول هايي جديد، از ويژگي هاي اين مقطع زماني است كه البته يهوديان جايگاه ممتازي در مديريت آنها دارند.
وي تصريح كرد: تاسيس شبكه ام بي سي فارسي با همكاري آمريكا و برخي دولت هاي عربي، تاسيس شبكه تلويزيوني صداي آمريكا (Voa)، راه اندازي تلويزيون BBC فارسي و شبكه فارسي وان در سال هاي اخير را مي توان در راستاي جنگ نرم عليه انقلاب اسلامي تحليل كرد.
زيبايي نژاد ادامه داد: صنعت سينما در غرب، طي سال هاي اخير، با توليد سريال هاي پر قسمت وارد مرحله اي جديد از تاثيرگذاري شده است و مي كوشد تا پيام هاي خود را به تدريج و به شكل مستمر در اذهان مخاطبان تثبيت كند.
وي با اشاره به سريال «لاست» تصريح كرد: متن سريال «لاست» كه ابتدا از شبكه ABC آمريكا پخش شد و لقب پربيننده ترين سريال قرن اخير را به خود اختصاص داد، به دست گروهي هشت نفره از نويسندگان نگارش يافته و مي كوشد يك دوره فشرده فرهنگ ليبراليسم را به مخاطبان خود القا كند.
رئيس دفتر مطالعات و تحقيقات زنان مركز مديريت حوزه هاي علميه خواهران ابراز داشت: اين سريال پرطرفدار، كه نسخه هاي آن در كشورهاي مختلف، از جمله ايران دست به دست مي شود، در ماه هاي اخير كانون تحليل كارشناسان فرهنگ و رسانه قرار گرفته و نكات جالبي از آن استخراج شده است.
زيبايي نژاد بيان داشت: در برخي از آثار سينمايي مي توان صحنه ها يا عبارت هايي را يافت كه تنظيم شده اند تا برداشت خاصي از اسلام و ايران را به مخاطب القا كنند.
وي افزود: عبارتي نظير «همه مسلمانان ترورريست نيستند، اما همه تروريست ها مسلمان اند» يا به تصوير كشيدن گذرنامه ايراني براي سفر به آمريكا، براي شخصيت شكنجه گر عراقي در سريال «لاست» نمونه هايي از ترويج اسلام هراسي در سراسر جهان است.
زيبايي نژاد با اشاره به پيامدها و تاثيرات هويتي محصولات فرهنگي بر نسل جديد عنوان كرد: تحول در الگوهاي سبك زندگي مطالبات جديدي در نسل جوان، از جمله آزادي جنسي، موسيقي و الكل را شكل مي دهد.
وي گفت: اين مطالبات پس از احراز مقاومت نظام در برابر اين خواسته ها از طريق اجراي قوانين محدودكننده به بروز نارضايتمندي اجتماعي و سياسي منجر مي شود.
رئيس دفتر مطالعات و تحقيقات زنان مركز مديريت حوزه هاي علميه خواهران اظهار داشت: از اين رو بايد نگاهي جديد به مقوله امنيت ملي داشت و سهم آسيب شناسي اجتماعي و فرهنگي را در آن برجسته كرد.

 



روزانه يك هزار و 80 نفر در آمريكا با سينما سيگاري مي شوند

بخش دوم نخستين همايش «رسانه، اعتياد و سلامت اجتماعي» با رويكرد «اعتياد و سلامت اجتماعي در آينه سينما» با حضور گلاره مستشاري (روان پزشك و كارشناس كاهش آسيب دفتر مقابله با جرم مواد مخدر سازمان ملل) و مجيد خليفه سلطاني (عضو شوراي سياستگذاري سلامت صدا و سيما) برگزار شد.
عضو شوراي سياستگذاري سلامت صدا و سيما گفت: در آمريكا سالانه 800 هزار نفر به علت بيماري هاي قلبي ناشي از استعمال سيگار مي ميرند و روزانه يك هزار و 80 نفر در اثر تماشاي فيلم هايي كه مبلغ غيرمستقيم دخانيات هستند سيگاري مي شوند.
مجيد خليفه سلطاني عنوان كرد: البته قدرت مافياي شركت هاي دخانياتي در نمايش صحنه هاي سراسر استعمال موادمخدر را نمي توان ناديده گرفت؛ گر چه مشكلات انعكاسي سيگار در سينما، خيلي پررنگ تر از صدا و سيما است.
در ادامه گلاره مستشاري با اشاره به گزارش هاي پخش شده از شبكه هاي سراسري در خصوص استعمال مواد مخدر بيان داشت: در اينگونه برنامه ها با شطرنجي كردن چهره فرد مصرف كننده، صرف نظر از احترام به حقوق فردي او، يك نوع هويت زدايي صورت مي گيرد و در حقيقت صورت مسئله پاك مي شود؛ اين در حالي است كه در بسياري از مواقع معتادان با همانندسازي به اين مرحله نمي رسند بلكه با اين پيام شروع مي كنند كه «ما مصرف مي كنيم اما معتاد نمي شويم.»
كارشناس كاهش آسيب دفتر مقابله با جرم و موادمخدر سازمان ملل در ادامه افزود: پخش اين فيلم ها و برنامه ها و نقد آنها هيچ كمكي در جهت پيشگيري اوليه از معضل اعتياد نخواهد داشت.
وي در ادامه در مورد درست يا نادرست بودن طرح بيماري ايدز در سريال «كلانتر» عنوان كرد: مطرح شدن بيماري ايدز در سريال «كلانتر» به واقع دچار نقص بوده و جز چند مورد، ساير اطلاعات داده شده درباره اين بيماري اشتباه است.
مستشاري افزود: در اين سريال به خوبي مشخص است كه هيچ مشاوره اي صورت نگرفته است؛ گرچه نبايد از لحاظ ساختاري و محتوايي ارزش اين سريال را زير سؤال برد.
كارشناس كاهش آسيب دفتر مقابله با جرم و موادمخدر سازمان ملل در ادامه افزود: اگر دنبال راه حل باشيم و بدانيم در بازاريابي رسانه، نقش سلامت به عنوان يك كالا چگونه بايد در اولويت قرار گيرد، بي شك حتي بدون داشتن مثلث و مربع هاي عشقي در درام ها مي توانيم موضوع سلامت و اعتياد را به چالش بكشيم.
بعد از سخنان مستشاري، خليفه سلطاني عضو شوراي سياستگذاري سلامت صدا و سيما افزود: براساس آخرين تحقيقات، 75درصد از مردم اطلاعات خود را از صدا و سيما مي گيرند؛ در سريال «تب سرد» در مورد ايدز و اعتياد تغيير تعريف سلامت از بهداشت فردي به توانمندي آحاد جامعه، به وضوح ديده مي شود.
وي در ادامه خاطرنشان كرد: با توجه به اين كه رسانه از سه عنصر پيام، ساختار و مخاطب تشكيل شده است بايد متخصصان بهداشتي درباره آماده سازي بار محتوايي به عنصر پيام در رسانه مشاركت داشته باشند تا بتواند خوراك فكري مناسبي به كارگردانان و فيلمسازان بدهند و در نتيجه انواع ساختارها باعث جذب مخاطب و همچنين گفتن حرفي تأمل برانگيز با بازخورد فراگير براي جامعه باشد.
خليفه سلطاني در ادامه افزود: رسانه فقط يك آنتن است و معضلات جامعه آنقدر زياد است كه پوشش همه آنها يا حتي يكي از آنها مثل اعتياد با همه ابعاد مرتبط، بدون نقص در انعكاس از عهده صدا و سيما خارج است و اگر ضد و نقيض گويي متخصصين علمي حل شود و كميته اي تشكيل شود تا روانشناسان و افراد علمي يك اصول و سياستگذاري خاص را به فيلمسازان ارائه كند، شايد مشكل خوراك ذهني و معضل انعكاس اعتياد در رسانه ملي حل شود.

 



نخستين فيلم ايراني در فضاي حسي ساخته مي شود

حميد بهمني از توليد فيلم سه پرده اي «جنگجوي سربي» خبر داد و گفت: اين اولين فيلمي است كه براي نمايش ويژه در سالن سيموليشن در ايران توليد مي شود.
سيموليشن به معناي همذات پنداري است كه مخاطب در لحظاتي از فيلم از طريق صندلي مخصوص مي تواند درون فيلم قرار گيرد كه اين موضوع قرار است براي اولين بار در سينماي ايران رخ دهد.
وي در گفتگو با هنرنيوز افزود: اين فيلم روايتگر رزمنده جواني است كه جهت شناسايي يكي از محورهاي عملياتي، در منطقه اي از خاك دشمن وارد شده و ناخواسته با آنها درگير مي شود و پس از تعقيب و گريزهاي فراوان و با از خودگذشتگي موفق مي شود اطلاعات شناسايي را به فرماندهان خود برساند.
به گفته وي اولين فيلمي است كه براي نمايش ويژه در سالن سيموليشن در ايران توليد مي شود كه به صورت سه پرده اي و با استفاده از افكت هاي صوتي و حركتي جهت پخش در سالن سيموليشن كشور كه در مجموعه فرهنگي هنري برج آزادي قرار دارد، توليد مي شود.
اين كارگردان تصريح كرد: جنگجوي سربي با سه دوربين فيلمبرداري خواهد شد و بعد از اين كه مونتاژ كار به پايان رسيد، فيلم به خارج از كشور ارسال مي شود تا صحنه هاي مورد نظر آن را از طريق سيستم حسي تبديل كنند.
بهمني زمان اين فيلم را 15 دقيقه اعلام كرد و يادآور شد: تحمل فيلم هاي بلند با صندلي هاي حس گر براي تماشاگر بسيار سخت است و به همين دليل زمان اين فيلم 15 دقيقه خواهد بود.

 



آيين نامه توليدات مشترك تنظيم شد

مديركل اداره ارزشيابي و نظارت سينماي كشور از تهيه آيين نامه توليدات مشترك ايران و ديگر كشور خبر داد.
سيدعليرضا سجادپور در گفت وگو با پايگاه اطلاع رساني هيئت اسلامي هنرمندان گفت: آيين نامه توليدات مشترك ايران و ديگر كشورها توسط اداره ارزشيابي و نظارت تهيه شده كه قرار است در اولين شوراي عالي سينما كه به زودي برگزار مي شود مطرح گردد.
وي ادامه داد: در اين آيين نامه همه ابعاد مربوط به توليدات مشترك از جمله حمايت ها و پشتيباني هاي دولتي پيش بيني شده است.
يادآور مي شود كه بحث توليدات مشترك و تشويق به اين امر يكي از سياست هاي معانت سينمايي بوده كه در دفترچه سياست گذاري ها نيز مطرح شده است.

 



انتساب سرپرست سينمايي حوزه هنري

اميريان فرد سرپرست معاونت سينمايي حوزه هنري شد.
حميد اميريان فرد طي حكمي از سوي محسن مومني رئيس حوزه هنري به سمت سرپرستي معاونت سينمايي اين مركز منصوب شد.
در اين حكم خطاب به اميريان فرد آمده است: نظر به استعفاي آقاي محمدحسين نيرومند از سرپرستي معاونت سينمايي حوزه هنري، تا انتخاب فرد جايگزين، انجام وظايف معاونت سينمايي به جنابعالي واگذار مي شود.
پيش از اين محمد حسين نيرومند سرپرست معاونت سينمايي حوزه هنري بود.

 



برگزيدگان رسانه اي جشنواره فجر امروز معرفي مي شوند

هم زمان بااعياد مبارك شعبانيه و در آستانه روز خبرنگار، نخستين مراسم تجليل از «برترين هاي رسانه» در حوزه سينما كه به شكلي مستمر، به فرايند اطلاع رساني و پوشش خبري بيست و هشتمين جشنواره فيلم فجر پرداختند، امروز برگزار مي شود.
مهدي مسعودشاهي دبير جشنواره بين المللي فيلم فجر با اعلام اين خبر افزود: «در اين مراسم كه از ساعت 18 عصر يكشنبه (27 تيرماه 1389) و با حضور جمعي از مسئولان، هنرمندان و اصحاب رسانه، در فرهنگسراي نياوران برپا خواهد شد، ابتدا در بخش «بهترين رسانه ها»، مسئولان 8 خبرگزاري، سايت سينمايي، روزنامه، هفته نامه، مجله تخصصي و شبكه راديو تلويزيوني مورد تقدير واقع شده و سپس در بخش «بهترين رسانه اي»، از 32 نويسنده، منتقد، سردبير و دبيرگروه سينما، تهيه كننده تلويزيوني، گزارشگر، خبرنگار، مجري، عكاس، و ... از جميع رسانه هاي گروهي كشور (اعم از ديداري، شنيداري، نوشتاري) با اهداي لوح تقدير و سكه بهار آزادي تجليل به عمل خواهد آمد.»

 



توليد يك تله فيلم درباره جانبازان شيميايي

فيلم تلويزيوني «تكليف» به كارگرداني اكبر شهبازي در صدا و سيماي مرگز گلستان با مشاركت بنيادشهيد انقلاب توليد شد.
داستان اين فيلم درباره دختري به نام هانيه دانش آموز چهارم ابتدايي است كه به اتفاق هم كلاسي هاي خود نمايشنامه اي را براي حضور در جشنواره دانش آموزي تهيه نموده است. پدر هانيه جانباز شيميايي قطع نخايي در بستر به سر مي برد. اما روز برگزاري جشنواره اتفاقاتي رخ مي دهد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14