چه اتفاقي مي افتد ؟! هيچ ! (يادداشت روز)

1- بعد از نماز جمعه تهران بود، با عجله راهي روزنامه بودم كه جواني دست روي شانه ام گذاشت، چهره اي نوراني داشت مثل همه نماز جمعه اي ها. سلامي و عليكي و مصافحه اي، مانند هميشه، اما به خداحافظي تن نداد. پرسيد آيا صحت دارد كه بازاريان تهران در اعتراض به ماليات كركره ها را پائين كشيده اند؟ گفتم؛ همه آنها نه، ولي خبر صحت دارد. گفت؛ در جايي خوانده ام مجموعه مالياتي كه از اصناف و بازاريان دريافت مي شود فقط 5 درصد كل ماليات هاي دريافتي دولت است. پاسخم مثبت بود. با تعجب پرسيد سهم مالياتي من و شما و ساير كارمندان و كارگران كه اول هر ماه از حقوقمان كسر مي شود چقدر است؟ گفتم، تا آنجا كه خبر دارم، بين 8 تا 9 درصد از كل ماليات دريافتي كشور است. پرسيد؛ عادلانه است؟ پرسيدم كداميك؟ مالياتي كه از ما حقوق بگيران دريافت مي شود يا مالياتي كه اصناف و بازاريان مي پردازند؟ گفت؛ ما كه حرفي نداريم، منظورم اصناف و بازاريان است، با آن ثروت هاي انبوه و درآمدهاي كلاني كه بسياري از آنها دارند. گفتم نه، عادلانه نيست، سهم آنها خيلي بيشتر از آن است كه مي پردازند. پرسيد؛ يعني از ما كارگران و كارمندان و اقشار مستضعف و كم درآمد ماليات مي گيرند تا براي تامين رفاه و امنيت بازاريان و ارائه خدمات به ثروتمندان هزينه كنند؟! من كه راضي نيستم. گفتم؛ همه بازاريان اينگونه نيستند، اكثر آنها افرادي مومن و متدين هستند و حلال و حرام و حق الناس سرشان مي شود. گفت؛ پس چرا در مقابل زورگويي يك اقليت ساكت نشسته اند. گفتم؛ سكوت نكرده اند، بسياري از آنها درپي حل عادلانه ماجرا هستند و البته از آنان انتظار بيشتري مي رود. به خياباني كه كنار آن ايستاده بوديم اشاره كرد و گفت؛ اين خيابان ها با پول ما ساخته مي شود ولي پولدارهايي كه ماليات نمي دهند با ماشين هاي مدل بالا و گرانقيمت خود در آن تردد مي كنند. خانه هاي ما نيازي به مراقبت پليس ندارد، كدام دزد ناشي براي سرقت از خانه هاي ما وقت تلف مي كند! ولي از كيسه ما براي تامين امنيت مالي و جاني پولداراني كه از ماليات فرار مي كنند، هزينه مي شود، برج هاي سر به فلك كشيده، خانه هاي لوكس و اشرافي، ويلاهاي فوق مدرن در خوش آب و هواترين نقاط كشور و... نفسي تازه كرد و گفت؛ مي دانم عجله داري، اما فقط يك سؤال ديگر و پرسيد؛ به نظر شما اگر بازاريان مغازه هاي خود را براي هميشه تعطيل كنند، چه حادثه تلخ و ناگواري اتفاق مي افتد؟! گفتم؛ درباره همه آنها اينگونه قضاوت مكن، گفت؛ سؤالم درباره همان يك عده اي است كه هر وقت پاي ماليات دادن به ميان مي آيد، كركره ها را پائين مي كشند و معركه مي گيرند. سؤال سختي بود، شايد به اين علت هيچوقت به آن فكر نكرده بودم. جوان پرشور به كمكم آمد و گفت؛ اكثر بازاريان فقط واسطه فروش كالا هستند. اهل توليد كه نيستند. دولت مي تواند در نقاط مختلف شهر مراكز فروش تأسيس كند، يعني همان كاري كه در ايام نوروز انجام مي دهد. با اين اقدام، علاوه بر توليد شغل براي بسياري از جوانان بيكار، قيمت ها نيز كنترل مي شود و ماليات هم با محاسبه دقيق و استفاده از سيستم «باركد» به آساني و كاملا عادلانه دريافت خواهد شد.... اندكي درنگ كردم، پاسخ سؤالش سخت نبود «اگر بازاريان مغازه هاي خود را براي هميشه تعطيل كنند چه حادثه تلخ و ناگواري اتفاق مي افتد»؟! با اطمينان جواب دادم؛ هيچ!!
2- نسبت ماليات بر توليد ناخالص داخلي- GDP- در كشورهاي پيشرفته و توسعه يافته بيش از 45 درصد است، اين نسبت در كشورهاي در حال توسعه بين 15 تا 20 درصد است و اما، در ايران بين 7 تا 8 درصد. يعني در ايران اسلامي كمترين ميزان ماليات دريافت مي شود و به همين علت كشور ما در دنيا به «بهشت مالياتي» شهرت دارد. ميزان فرار مالياتي در جمهوري اسلامي ايران 50 تا 60 درصد است. كارمندان و حقوق بگيران كه چه بخواهند و چه نخواهند قبل از دريافت حقوق ماهانه، ماليات تعيين شده را پرداخت مي كنند. صاحبان صنايع و توليدكنندگان كالا اگرچه در برخي از موارد براي فرار از ماليات، حساب سازي مي كنند ولي محاسبه مالياتي آنها روال و فرمول تعريف شده اي دارد و مطابق قانون دريافت مي شود. بنابراين پرسش آن است كه چه كساني از پرداخت ماليات فرار مي كنند و رقم 50 تا 60 درصدي فرار مالياتي را پديد مي آورند؟!
وزارت امور اقتصادي و دارايي، اصناف را به سه گروه «الف»، «ب» و «ج» تقسيم كرده است. گروه «الف» شامل اصنافي است كه گردش مالي كلاني دارند و عمدتاً در كار واردات و صادرات كالا هستند. اين گروه موظف شده اند كه دفاتر روزنامه و دفاتر كل خود را نگه داري كنند و به مأموران مالياتي ارائه دهند. گروه «ب» اگرچه گردش مالي فراوان و قابل توجهي دارند ولي در رتبه پايين تري از گروه الف قرار گرفته اند. اين گروه مكلف به نگه داري دفاتر درآمد و هزينه خود هستند و گروه «ج» شامل خرده فروش ها و مغازه داران معمولي است. اين گروه كه اكثريت قريب به اتفاق بازاريان را تشكيل مي دهند، بايد خلاصه درآمد و هزينه خود را در يك فرم متحدالشكل كه سازمان امور مالياتي در اختيار آنان مي گذارد، ثبت و ضبط كرده و به مسئولان مالياتي ارائه دهند.
بيشترين ميزان فرار مالياتي به ترتيب از سوي دو گروه «الف» و «ب» صورت مي پذيرد و كساني از اين دو گروه- و نه همه آنها- علي رغم درآمدهاي نجومي و كلاني كه دارند، نه فقط حاضر به پرداخت ماليات- يعني حق مردم- نيستند بلكه هر وقت پاي حساب و كتاب مالياتي آنها به ميان كشيده مي شود با توسل به شانتاژ، دروغ پراكني، شايعه سازي و حتي تهديد بازاريان از طريق افراد اجير شده دست به اقداماتي نظير بستن مغازه ها مي زنند و مي كوشند «فرار مالياتي» خود را به «ماجراي سياسي» تبديل كنند! و در همان حال با بهره گيري از رسانه هاي بيگانه اينگونه اقدامات زشت و پلشت را كه «مال مردم خواري» مناسب ترين واژه براي آن است، به تمامي بازاريان مأمن و متعهد نسبت مي دهند!
يك خبر موثق حكايت از آن دارد كه تعداد اندك و كم شماري از تجار و فروشندگان بزرگ صنف طلا و جواهرات بيشترين فعاليت تخريبي در اينگونه موارد را برعهده دارند.
3- دولت با محاسبات و بررسي هاي انجام شده به اين نتيجه رسيده است كه درآمد اصناف نسبت به سال 87 افزايش نسبتاً قابل توجهي داشته است و نهايتاً ضمن مذاكره و رايزني با مسئولان اتحاديه ها و اصناف روي رقم 15 درصد افزايش درآمد تكيه كرده است و به همين ميزان مطالبه مالياتي دارد. اصناف گروه «ج» يعني اكثريت قريب به اتفاق بازاريان با اين رقم موافق هستند ولي افرادي از گروه «الف» و كساني از گروه «ب» ادعا مي كنند كه بازار طي دو سال گذشته با ركود روبرو بوده و اين ميزان ماليات فراتر از رقم واقعي است. اين ادعا در حالي است كه نرخ تورم طي دو سال گذشته بين 15 تا 17 درصد ثابت بوده است و در همان حال، اصناف و بازاريان مطابق سنت جاري در ميان خود، همه ساله به ميزان 15 تا 20 درصد بر قيمت ها افزوده اند. بنابراين، مطالبه مالياتي دولت نه فقط عادلانه، بلكه پايين تر از ميزان واقعي آن نيز هست و كساني كه از پرداخت ماليات خودداري مي ورزند كمترين بهانه اي براي اين اقدام خود ندارند.
همين جا بايد گفت دولت مي تواند و مطابق قانون حق دارد از عوامل اصلي اين حركت ناپسند كه مي دانيم از ثروت هاي افسانه اي برخوردارند بپرسد «از كجا آورده ايد»؟! و از بازاريان متدين و متعهد گلايه كرد كه چرا عليه توطئه اين عده معدود و اندك دست به اقدامي نمي زنيد؟ شما كه بيشترين آرزويتان برپايي هيئت هاي مذهبي، زيارت عتبات عاليات، كمك به مستمندان و امثال اينگونه اقدامات خداپسندانه است با مشتي مال مردم خوار كه از صدقه سر اين ملت مظلوم، ثروت هاي افسانه اي اندوخته اند و تابستان ها در جزاير هاوايي لم مي دهند و زمستان ها در پيست هاي اسكي سوئيس قيقاج مي روند چه نسبتي مي توانيد داشته باشيد؟
4- ماليات حق مردم است و دولت حق ندارد در مقابل كساني كه با شانتاژ و توهم پراكني و يا توسل به تهديد از طريق مشتي افراد اجير شده بازار را به تعطيلي مي كشانند، كوتاه بيايد.
طي چند روز اخير تلفن هاي كيهان از نفس نمي افتاد و بسياري از بازاريان مؤمن و متعهد يعني قاطبه و اكثريت قريب به اتفاق بازاريان از كوتاهي مسئولان در مقابله با توطئه مشتي سرمايه دار مرفه و بي درد، آنهم در شرايط حساس كنوني گلايه مي كردند. فقط به مضمون چند پيام از ميان انبوه پيام هايي كه خطاب به روزنامه ارسال شده است توجه بفرمائيد؛
«ما جوانان اين مرز و بوم فرزند 9 دي و 22 بهمن هستيم اگر مسئولان ذيربط براي برخورد با عوامل توطئه كه شناخته شده نيز هستند، ملاحظاتي دارند، ماجرا را به ما و انبوه بازاريان مؤمن و متعهد بسپارند. ما و بازاريان متعهد و مؤمن در همه فراز و نشيب ها در كنار هم بوده ايم و هنوز به اين پيوند مقدس براي مقابله با عوامل توطئه پاي بنديم...»
حسين شريعتمداري

كدخدايي: 90 درصد مصوبات مجلس توسط شوراي نگهبان تاييد شده است

سخنگوي شوراي نگهبان از تاييد 90درصد مصوبات مجلس در طول 30سال گذشته توسط شوراي نگهبان خبر داد.
دكتر عباسعلي كدخدايي سخنگوي شوراي نگهبان در نشست خبري اين هفته كه مصادف با سالروز تأسيس شوراي نگهبان بود، ضمن تبريك اعياد ماه شعبان، به ارايه گزارشي از فعاليت هاي اين نهاد در طول30سال گذشته پرداخت و تصريح كرد: از تاريخ 25/4/1359تا25/4/1389 دو هزار و 757 مصوبه از سوي مجلس شوراي اسلامي براي شوراي نگهبان ارسال شده كه از اين تعداد يك هزار و 804 مصوبه در نوبت اول و 665 مصوبه در نوبت دوم مورد تاييد شوراي نگهبان واقع شده است و فقط 288مصوبه مورد ايراد واقع شده است كه بر اين اساس 10درصد از مصوبات مورد ايراد واقع شده و حدود 90درصد مصوبات از سوي شوراي نگهبان تاييد شده است.
وي با اشاره به اصل 98 قانون اساسي مبني بر اين كه شوراي نگهبان تنها مرجع تفسير قانون اساسي است، خاطرنشان كرد: از 177اصل قانون اساسي، 70 اصل آن از سوي شوراي نگهبان بنا به درخواست تفسير شده است كه در حقيقت حدود 160مورد درخواست تفسير بوده كه در چند مورد مكرر بيان شده است.
كدخدايي در خصوص نامه هاي ديوان عدالت اداري نيز با بيان اين كه حدود 370مورد را دريافت كرديم، يادآور شد: 269مورد از سوي شوراي نگهبان تاييد شد و 64 مورد نيز مغاير با موازين شرع شناخته شد. 29مورد نيز به علت نقص پرونده عودت داده شد. بنابراين حدود72درصد نامه هاي ارسالي از سوي ديوان عدالت اداري، عدم مغايرتش با شرع مقدس تشخيص داده شد.
وي با بيان اين كه 360 مورد اساسنامه از سوي هيئت وزيران براي شوراي نگهبان ارسال شده، يادآور شد: 286مورد عدم مغايرتش با شرع يا قانون اساسي اعلام شد و 20 مورد نيز مغاير با شرع يا قانون اساسي شناخته شد. بنابراين بيش از 93درصد از اساسنامه هاي هيئت وزيران در طول 30سال گذشته مغاير با شرع يا قانون اساسي شناخته نشد.
نظارت بر حدود 40 انتخابات
و همه پرسي
سخنگوي شوراي نگهبان هم چنين يادآور شد: 54 انتخابات در 45 دور برگزار شد كه شوراي نگهبان بر حدود 40 انتخابات و همه پرسي نظارت داشته است.
قانون بايد در همه جا
مورد احترام واقع و اجرا شود
براساس اين گزارش، در ادامه خبرنگاري درباره مسايل اخير در بازار تهران پرسيد كه كدخدايي در پاسخ گفت: فكر كنم اين جلسه را اشتباه گرفته ايد و اين سؤال بايد در جلسه سخنگوي اقتصادي دولت مطرح شود، نه در جلسه سخنگوي شوراي نگهبان. از طرفي اقشار مختلف كشور همه مورد احترام هستند و در شكل گيري و پشتيباني انقلاب نقش داشته اند و البته قانون نيز بايد در همه جا مورد احترام واقع و اجرا شود.
شوراي نگهبان
رويكرد سياسي ندارد
خبرنگار ديگري با طرح اين سؤال كه برخي معتقدند حضور شخصيت هاي جديد در شوراي نگهبان موجب تغيير آرايش سياسي اين شورا خواهد شد، خواستار ارزيابي سخنگوي اين نهاد شد كه كدخدايي در پاسخ گفت: به دليل آن كه شوراي نگهبان رويكرد سياسي ندارد، هر كدام از افراد كه جابه جا شوند همان رويكرد و عملكرد حقوقي خود را خواهند داشت و انشاء الله با حضور هر فرد در اين شورا همكاري خوبي خواهيم داشت.
وي همچنين در پاسخ به سؤال ديگري در اين باره گفت: طبق قانون اساسي رئيس قوه قضائيه مختار است افرادي را به عنوان حقوقدان شوراي نگهبان معرفي كند و اصراري به معرفي افراد قبلي نيست.
كدخدايي در پاسخ به سؤال خبرنگاري كه مدعي عدم اجراي قانون در برخي دستگاه ها بود گفت: همه مسئولان كشور قصد اجراي قانون را دارند و كسي را نديده ايم كه بخواهد قانون را اجرا نكند. شوراي نگهبان نيز وظيفه اي در جهت اجراي قانون ندارد و دستگاه هاي نظارتي از جمله ديوان محاسبات و سازمان بازرسي كل كشور در حيطه اختيارات خود اين وظيفه را بر عهده دارند.
وي در پاسخ به اين سؤال كه آيا طرح تجميع انتخابات مغايرتي با اصل 102قانون اساسي دارد يا خير؟ گفت: دوره نمايندگي شوراها براساس قانون عادي است و اعضاي شورا مغايرتي را با قانون اساسي نديدند و مشاهده نكردند.

انگل (گفت و شنود)

گفت: سايت نوروز، ارگان حزب مشاركت به جاي محكوم كردن جنايت وحشيانه تروريستي در زاهدان، جمهوري اسلامي را محكوم كرده و نوشته است كه تبعيض در منطقه سيستان و بلوچستان عامل اين جنايت بوده است!
گفتم: خب! چشم خاتمي روشن! ديگه چي؟!
گفت: حزب مشاركت توصيه كرده كه بايد با اين تروريست ها با مهرباني و رأفت برخورد شود!!
گفتم: اتفاقا سايت صهيونيستي بالاترين هم كه «منوشه امير» اسرائيلي مدير آن است از تروريست ها حمايت كرده و نوشته است «اگر نمي توانيم بمب به خودمان ببنديم و مسجد را منفجر كنيم، لااقل مي توانيم با اسلحه به آنها حمله كنيم»!
گفت: سايت بالاترين از آغاز فتنه تاكنون حامي موسوي و خاتمي و كروبي بوده و بايد هم مانند حزب مشاركت و سران فتنه از جنايت تروريست ها حمايت كند.
گفتم: باز هم سران فتنه مي توانند ادعا كنند كه وابسته به آمريكا و اسرائيل نيستند؟!
گفت: چه عرض كنم؟! اينطوري كه پيداست، علاوه بر همخواني با يكديگر همخون هم هستند.
گفتم: يارو به دوستش نوشته بود؛ تو در اعماق قلبم جاي داري و همراه خون در رگهايم جاري هستي، ديروز رفتم آزمايش خون دادم، دكتر گفت انگل داري!!

دادگاه فدرال آمريكا اعلام كرد منافقين تروريست نيستند!

همزمان با اقدام تروريستي گروهك جندالشيطان در كشتار مردم بي گناه كشورمان، دادگاهي در آمريكا نيز خواستار حذف نام گروهك تروريستي منافقين از فهرست سازمان هاي تروريستي شد.
به گزارش روزنامه واشنگتن پست، دادگاه فدرال آمريكا به وزارت خارجه اين كشور دستور داد تا در مورد اقدام خود مبني بر قرار دادن نام سازمان مجاهدين (گروهك منافقين) در ليست گروه هاي تروريستي بازبيني كند.
واشنگتن پست مي نويسد: اقدام اين دادگاه كه سه قاضي بر آن رياست دارند دردسر جديدي را در حوزه سياست خارجي براي اوباما ايجاد مي كند.
در نامه اين دادگاه به وزارت خارجه آمريكا آمده است: دولت بيل كلينتون در سال 1997 و با هدف نزديك شدن به حكومت ايران نام سازمان مجاهدين را در ليست گروه ها و سازمان هاي تروريستي خود قرار داد اما با توجه به اقدامات تهران ما بايد در اين تصميم خود تجديدنظر كنيم.
به نوشته واشنگتن پست، هر چند در زمان جرج بوش تلاش هاي زيادي براي خارج كردن نام گروهك منافقين از ليست سازمان هاي تروريستي انجام گرفت اما در نهايت توفيقي در اين تلاش ها حاصل نشد.
اين اقدام در حالي انجام مي شود كه هفته گذشته و پس از افشاگري هاي رسانه ها مبني بر ارتباط ميان رژيم صهيونيستي و منافقين، رئيس دفتر سازمان جاسوسي اين رژيم (موساد) در منطقه كردستان عراق براي اولين بار به ارتباط نظامي ميان تل آويو و اين گروهك تروريستي اعتراف كرد.
خاطرنشان مي شود علاوه بر حمايت آمريكا از گروهك تروريستي منافقين كه تاكنون هزاران نفر از مردم بي گناه ايران و عراق را به خاك و خون كشيده اند، گروهك تروريستي جندالله نيز كه اخيراً در يك اقدام تروريستي در زاهدان صدها نفر از انسان هاي پاك و متدين را شهيد و زخمي كرد مورد حمايت مقامات آمريكايي و اسرائيلي است.

واكنش منفعلانه مسئولان دانشگاه آزاد به استعفاي معاون جاسبي

استعفاي معاون آموزشي دانشگاه آزاد به علت عدم امضاي نامه حمايت از جاسبي موجب واكنش مقامات دانشگاه آزاد شد.
محمدصادق مهدوي معاون هماهنگي دانشگاه آزاد اسلامي، خبر منتشره در برخي از سايت ها مبني بر اين كه، عدم امضاي نامه حمايت از رئيس دانشگاه آزاد اسلامي، علت استعفاي دكتر حسين چي(معاون آموزشي دانشگاه آزاد) بوده است را كذب محض و يك بحث انحرافي دانست.
به گزارش آنا، مهدوي ادعا كرد: اختلافات مداوم با مديران حوزه آموزش، عدم تحرك و پويايي لازم در فرآيند جذب هيئت علمي و گلايه هاي متعدد روساي مناطق و واحدهاي دانشگاهي در اين خصوص، سنگيني مسئوليت معاونت آموزشي كه كاري تمام وقت و طاقت فرسا محسوب مي شود از دلايل اصلي استعفاي دكتر حسين چي بوده است.
اين در حالي است كه دكتر حسين چي درگفت وگو با خبرگزاري فارس با تاييد استعفاي خود از سمت هاي دانشگاه آزاد گفت: «عدم وجود شرايط لازم براي ادامه كار» دليل استعفاي او از سمت هايش در دانشگاه آزاد است.
وي افزود: چندي پيش نامه اي براي من آوردند كه محتواي آن حمايت از آقاي جاسبي بود و از من خواسته شد تا اين نامه را امضا كنم اما من امضا نكردم.
چندي پيش نامه اي با محتواي حمايت از جاسبي براي ابقاء در سمت رياست دانشگاه آزاد به اكثر واحدهاي اين دانشگاه در شهرستان ها ارسال و از آنها خواسته شد تا اين نامه را امضا كنند اما حسين چي از جمله افرادي بود كه از امضاي نامه خودداري كرد.

حزب مشاركت يا ستاد تبليغاتي تروريست ها ؟! (خبر ويژه)

سايت صهيونيستي «بالاترين» و سايت مشاركتي «نوروز» در تحليل هاي مشابه به توجيه جنايت اخير مزدوران آمريكا در زاهدان و كشتار شهروندان بي گناه پرداختند.
گروهك مشاركت كه زماني از شعار ايران براي همه ايرانيان دم مي زد، به سادگي از خون 28شهيد و 300 مجروح جنايت هفته پيش تروريست ها گذشته و به جاي متهم كردن آمريكا و تروريست هاي مزدور، به تخطئه جمهوري اسلامي پرداخت. در بيانيه منتشره به نام گروهك مشاركت كه در سايت نوروز بازتاب يافته، ادعا شده كه عمليات تروريستي اخير «حاصل تبعيض در منطقه سيستان و بلوچستان بوده» و «چاره كار نه مشت آهنين بلكه رافت و حسن نيت با ساكنان آن خطه است. به نظر ما اين بحران ها ريشه در سياست درجه بندي نامساوي ايرانيان دارد»!
سايت وابسته به گروهك مشاركت- گروهك فعال در آتش افروزي خياباني سال گذشته- توضيح نداده كه كجاي دنيا بمب گذاري و به خاك و خون كشيدن صدها شهروند بيگناه توسط يك گروهك مزدور بيگانه در پوشش مخالفت با تبعيض توجيه مي شود و چرا با چنين جنايتكاراني بايد با رافت و حسن نيت برخورد كرد؟! در عين حال قابل فهم است كه گروهك تروريستي ريگي همان جنايت ديكته شده از خارج را در زاهدان انجام داده كه مشابه آن را مشاركتي ها در تهران.
در همين حال سايت صهيونيستي بالاترين با لحني صريح تر، از جنايت تروريست ها دفاع كرد و نوشت: «افرادي كه مبارزات جندالله ] گروهك ريگي[ را محكوم مي كنند بگويند مبارزات جنبش سبز چه دستاوردهايي داشته است؟ آيا با پشت بام رفتن و يا حسين ميرحسين و الله اكبر گفتن رژيم سرنگون شد. من نمي گويم برويم و بمب به خودمان ببنديم ولي حداقل مي توانيم اسلحه به دست بگيريم و براي سرنگوني رژيم به ميدان برويم.»
نويسنده اين مطلب اضافه مي كند: «من هر چند با عقايد اسلامي مخالفم و يك بي خدا هستم ولي به گروه اسلامي جندالله به خاطر اين عمليات موفقيت آميز ]!؟[ تبريك مي گويم و برايشان آرزوي موفقيت در عمليات هاي بعدي را دارم»!
گفتني است در جريان آشوب آفريني سال گذشته ضدانقلاب، 2 گروهك مشاركت و سازمان مجاهدين (انقلاب) با گروهك هايي نظير منافقين، بهائيت، پژاك، تندر (انجمن پادشاهي)، نهضت آزادي و بقاياي گروهك هاي ماركسيست استحاله شده همكاري داشتند و بخشي از پازل سازمان هاي جاسوسي آمريكا، انگليس و اسرائيل (موساد) قرار گرفته بودند.

واشنگتن تايمز: فرماندهان نظامي آمريكا از درگيري با ايران ابا دارند (خبر ويژه)

يك روزنامه آمريكايي فاش كرد فرماندهان ارشد نظامي اين كشور بيش از ديگران مخالف درگيري نظامي با ايران هستند.
واشنگتن تايمز در گزارشي نوشت: گروه مطالعه عراق به رياست لي اچ هاميلتون دموكرات برجسته و مدير مركز بين المللي وودرو ويلسون، و نيز جيمز اي بيكر مدير موسسه سياست عمومي در دانشگاه هوستون رايس، در سال 2006 هشدار داده بود ايران پس از خلاص شدن از شر صدام حسين، اكنون نسبت به ايالات متحده صاحب نفوذ بيشتري در عراق است. زماني بود كه صدام حسين ديكتاتور، كارآمدترين سد در برابر جاه طلبي هاي منطقه اي ايران محسوب مي شد. او در سال 1980 به ايران هجوم برد و جنگ هشت ساله اي را به پا كرد. اين روزنامه اضافه كرد: فرماندهان ارتش آمريكا در مناسبت هاي مختلف اعلام كرده اند كه بايد نحوه همزيستي با ايران اتمي را فرا بگيريم. اين نظير سخناني است كه هنگام از دست رفتن يكه تازي آمريكا در تصاحب بمب هسته اي و سازش با شوروي به زبان آورده مي شد. بعدها مائو تسه دونگ چيني گفته بود در يك جنگ هسته اي، صدها ميليون نفر از مردم خواهند مرد اما پيروزي از آن چين خواهد بود زيرا چند صد ميليون بازمانده خواهد داشت. چين به همان اندازه براي موجوديت ايالات متحده تهديد محسوب مي شد كه امروز ايران براي اسرائيل تهديد محسوب مي شود. درياسالار مايك مولن رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا نيز گاه و بيگاه جانب احتياط را نگه داشته است. روساي ستاد مشترك و فرماندهان سابق بهتر از اكثر كارشناسان مي دانند كه ايران صاحب توانمندي هاي قابل توجه تلافي جويانه در نبرد نامنظم در نقاط مختلف است، در تنگه هرمز كه معبر 25 درصد ترافيك نفتي دنياست، در بحرين كه محل استقرار ناوگان پنجم دريايي آمريكاست و دو سوم جمعيتش را شيعيان تشكيل داده اند، در دوبي كه محل زندگي 400هزار ايراني است و تعداد زيادي از آنها را نيز «عوامل مخفي» و يا متمايل به ايران تشكيل مي دهد.
پايگاه هاي نظامي آمريكا در عربستان هم در تيررس موشك هاي ايران است.
از سوي ديگر مركز پژوهش هاي آكسفورد در تحليلي تصريح كرد: بحث حمله نظامي آمريكا به ايران تقريباً منتفي شده اگرچه اسرائيل بدان مايل است. در صورت وقوع جنگ، زمان آن طولاني خواهد بود و ايران قادر به طولاني كردن جنگ است بي آن كه برنامه هسته اي اين كشور متوقف شود. چنين حمله اي در مقابل باعث تشويق ايران به توليد سلاح اتمي خواهد شد.
اين مركز پژوهشي تاكيد مي كند گزينه در شرايط كنوني افزايش تلاش ها براي دستيابي به راه حلي ديپلماتيك است يا اينكه غرب بپذيرد كه ايران در نهايت به يك قدرت هسته اي تبديل مي شود و از اين امر براي خلع سلاح هسته اي جهاني استفاده كند.
گروه تحقيقاتي آكسفورد در گزارش خود نتيجه گرفته است: «پيامدهاي حمله نظامي به ايران چنان جدي است كه به هيچ شكلي نبايد آن را تشويق كرد. يافتن راه هاي ديگر براي پايان دادن به چالش اتمي ايران، هر قدر هم كه مشكل باشد، بايد دنبال شود».

قرار با تروريست ها در ماناس اشك تمساح در واشنگتن! (خبر ويژه)

رئيس جمهور و وزير خارجه آمريكا جنايت وحشيانه منتسب به گروهك ريگي را كه به خشم و انزجار گسترده جهاني منجر شد، محكوم كردند.
اوباما در واكنش به اين جنايت گفت: من اين حمله هاي بي شرمانه تروريستي در مسجدي در جنوب ايران را به شدت محكوم مي كنم. كشتن شهروندان بي گناه، در محل عبادتشان، گناهي تحمل ناپذير است و كساني كه مرتكب آن شدند بايد جوابگو باشند.
وي اضافه كرد: ايالات متحده در مواجهه با اين بي عدالتي در كنار مردم ايران و عزيزان و خانواده كساني است كه كشته يا زخمي شده اند.
هيلاري كلينتون نيز گفت: من به شديدترين وجه حملات تروريستي اخير را در ايران محكوم مي كنم. آمريكا همدردي خود را با خانواده ها و عزيزان مجروحان و كشته شدگان اين فاجعه، اعلام مي دارد. ما همچنين خواستار آن هستيم كه عاملين اين حملات دهشتناك براي اعمال خود در دادگاهي كه منطبق با اصول عدالت جهاني باشد، محاكمه شوند. آمريكا هرگونه عمل تروريستي و خشونت فرقه اي را محكوم مي كند و در هر جا كه چنين وقايعي روي دهد در كنار قربانيان اين اعمال شنيع مي ايستد. اين حمله و حملات مشابه در ديگر كشورها تاكيد دوباره اي است بر الزام به اقدام جامعه بين المللي براي مبارزه با تشكيلات تروريستي كه زندگي شهروندان بي گناه را در سرتاسر جهان، مورد تهديد قرار مي دهند.
اين اظهارات فريبكارانه در حالي است كه گروهك تروريستي ريگي تحت حمايت مالي، آموزشي و اطلاعاتي سازمان سيا قرار داشته و برخي سران اين گروهك در تماس مداوم با مقامات سياسي و امنيتي آمريكا بوده اند. اوايل اسفند گذشته نيز هنگامي كه ريگي از دوبي عازم بيشكك قرقيزستان بود، قرار بود با ريچارد هالبروك فرستاده ويژه اوباما در امور پاكستان و افغانستان (در پايگاه نظامي ماناس) ملاقات كند اما دستگيري ريگي، ملاقات ياد شده را به هم زد. همان زمان، هالبروك در بيشكك پايتخت قرقيزستان به سر مي برد و هنوز دولت مخملي (تحت الحمايه آمريكا) سر كار بود.

يك سوژه و اينهمه سرگيجه؟! (خبر ويژه)

كنار هم چيدن تحليل هاي منتشره از سوي محافل غربي به ويژه آمريكايي درباره بازگشت شهرام اميري (دانشگاهي ربوده شده در عربستان) از ابعاد وسيع يك رسوايي اطلاعاتي و سياسي براي آمريكا حكايت مي كند.
محافل سياسي و رسانه اي آمريكا در توجيه رسوايي اخير ادعا كردند اميري اطلاعات مهمي به سازمان سيا داده است. نيويورك تايمز در ترور شخصيت شهرام اميري مدعي شد «وي سال ها جاسوس سيا بوده و اطلاعات مهمي ارائه كرده است». واشنگتن پست هم ادعا كرد «سيا 5 ميليون دلار براي افشاي اطلاعات به اميري پرداخت كرده است». سايت بي بي سي هم در راستاي توجيه افتضاح سازمان سيا در «آدم ربايي سردرگم» ادعاي مشابهي را به نقل از يك مقام بي نام آمريكايي مطرح كرد و نوشت: «اميري اطلاعات مهم و دست اولي ارائه كرده است». اما چند سطر بعد، بي بي سي خشمگينانه از قول همان مقام آمريكايي نوشت «اميري راه احمقانه اي را براي بازگشت به ايران انتخاب كرد»!
با وجود اين فضاسازي ها كه ادامه تبليغات دولت آمريكا براي جعل سند عليه برنامه هسته اي صلح آميز ايران بود ساير رسانه ها تناقض هاي مهمي را به رخ كشيدند. از جمله كريستين ساينس مانيتور اين پرسش را پيش كشيد كه «اگر اميري فرار كرده و داوطلبانه به آمريكا رفته بود، چگونه به ايران بازگشت؟ او احتمالا سازمان سيا را گمراه كرده است»؟!
نشريه آلماني دي ولت در تحليل خود نوشت: محافل آگاه در واشنگتن باور ندارند اميري 32 ساله در برنامه اتمي ايران وزني داشته باشد. اين محافل بر اين باورند كه اين فرد جوان اطلاعات چنداني نداشته و بلكه آمريكا مي خواسته براي ديگر دانشمندان در ايران به عنوان فرار مغزها الگوسازي كند.
صداي آمريكا هم از قول يكي از عناصر ضد انقلاب (ناصر محمدي) گفت: سناريويي كه شهرام اميري بازي كرده به نفع تبليغات جمهوري اسلامي است. مي دانيد كساني كه اطلاعات حياتي و مهم در جمهوري اسلامي دارند، به آنها اجازه سفر تنهايي داده نمي شود و تحت مراقبت قرار دارند. پس چرا آقاي اميري توانسته از كشور خارج شود. حالا هم بعد از 14ماه يكباره مي بينيد ايشان در صحنه ظاهر مي شود. مي توانم بگويم اين نقشه بوده ]![ تا اطلاعات غلط به آمريكا بدهند و موج تبليغاتي عليه آمريكا راه بيفتد.
در اين ميان منوشه امير به راديو اسرائيل گفت: دستگاه اطلاعاتي ايران وقتي توانست شهرام اميري را وقتي كه در آمريكا بود و امكانات زيادي مي توانست در اختيار داشته باشد، وادار به اين اظهارات عليه آمريكا كند مسلم است در بازگشت وي به تهران مطالب تندتري عليه آمريكا خواهد گفت. اين ماجرا مايه تأسف است و پيامدهاي گسترده اي خواهد داشت. كوچك ترين پيامد ماجرا اين است كه اگر كسي هم مايل به فرار بود، منصرف مي شود و مجراي مهم اطلاعاتي بسته مي شود.
راديو فردا هم در تحليلي از قول ماهان عابدي گفت: آمريكايي ها نتوانستند شهرام اميري را مديريت كنند و در مديريت وي با مشكلات جدي روبرو شدند به نحوي كه مديريت وي براي آمريكا خيلي سخت بود. شكي نيست كه بازگشت وي به ايران كاملا داوطلبانه بوده است.
مهدي جامي سردبير اخراجي راديو زمانه و از همكاران سابق شبكه بي بي سي هم در تحليلي به تبليغات قبلي درباره دانشمند هسته اي بودن اميري پرداخت و نوشت: به نظر مي رسد اميري اطلاعات مهمي در اختيار نداشته است و آمريكايي ها فهميده اند او هيچ كاره است. نه تنها شهرام اميري دانشمند هسته اي نبوده بلكه حقيقت اين است كه او از اين برنامه اطلاعي هم نداشته است و آمريكايي ها رو دست خورده اند.
وي درباره استفاده ايران از ربايش اين استاد فيزيك بهداشت گفت: ايراني ها از اين ماجرا شيوه بازجويي و سوالات اساسي آمريكايي ها درباره برنامه هسته اي ايران را به دست آورده اند. اميري يك دوره آموزش رايگان اطلاعاتي ديده و حالا آن را در اختيار ايراني ها مي گذارد ضمن اينكه رقيب منطقه اي ايران يعني عربستان هم براي مدتي در افكارعمومي منفعل مي شود. اميري اگر پناهنده شده و اطلاعاتي به آمريكايي ها داده بود، به ايران برنمي گشت.
و سرانجام گنادي يفستافيف ژنرال بازنشسته سازمان اطلاعات خارجي روسيه درباره ادعاي پرداخت 5 ميليون دلار از سوي سيا به شهرام اميري براي جاسوسي گفت: آمريكايي ها حتي به جاسوسان با ارزش خود در شوروي سابق نيز چنين پول هايي نمي دادند. آنها مي خواهند اميري را كه به كشور خود بازگشته بي اعتبار كنند. اين جنجال به ضرر آمريكايي ها خواهد بود.

موسوي 88 زودتر از خاتمي 78 اپوزيسيون را سرخورده كرد (خبر ويژه)

يكي از عناصر فعال در آشوب هاي تيرماه 78 و فتنه سال 88، اصلاح طلبان را متهم كرد به خيالبافي با عروسك سبز مشغولند و شيب نزول موسوي حتي تندتر از نمودار نزولي خاتمي در دوره اصلاحات است.
«فرهاد-ر» در سايت ضدانقلابي روزنت و در تحليلي با عنوان «خيالبافي با عروسك سبز» به مرور افول مدعيان اصلاح طلبي پس از آشوب هاي تيرماه 78 پرداخت و نوشت: وقايع پس از 18 تير 78 به عنوان نماد فرصت سوزي اصلاح طلبان پس از انقلاب در تاريخ ايران ثبت شد. اكنون يازده سال پس از آن واقعه، سكوت مطلقي اپوزيسيون را فرا گرفته كه نشانه نااميدي از اصلاح طلبان است. اين نااميدي بسيار عميق تر و جدي تر از نااميدي سال 78 است. ميرحسين موسوي نمودار نزولي خاتمي را با شيبي تندتر در يك سال گذشته تكرار كرد. موسوي نشسته و تنها دل خوش كرده به بيانيه صادر كردن پشت سر هم و محكوم كردن.
اين همكار و گزارشگر دايمي گويا نيوز (ارگان رسمي سازمان سيا) اضافه مي كند: موسوي در سالگرد انتخابات خواستار تظاهرات مي شود و بعد پاي عمل كه مي رسد، درخواستش را پس مي گيرد. ما از ايشان ايستادگي نديديم و هيچ راهكاري هم ارائه نكرده جز صدور ده ها بيانيه بي ضمانت. امروز اميد به اصلاح طلبان روز به روز بيش از گذشته رنگ مي بازد و كم رنگ تر مي شود. آنها اكثريت حاميان خود را مايوس كرده اند. ريزش هاي يك سال اخير در طيف اصلاح طلبان گواه اين مدعاست. آقاي خاتمي يك بار عامل اصلي ياس و فرصت سوزي معرفي شد. آنها يك بار ديگر فرصت يافتند اما 22 خرداد 89 نيز ثابت شد موسوي هم نمي تواند. در چشم بر هم زدني دومين و سومين و ... سالگرد انتخابات هم فرا مي رسد و سرخوردگي از اصلاح طلبان عميق تر مي شود.
در همين حال سايت گويانيوز در مقاله اي به قلم «الهه-ب» (از عناصر سلطنت طلب فراري) موسوي را متهم به اغتشاش و آشفتگي فكري كرد و نوشت: در كروبي اين آشفتگي كمتر است.