(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


يكشنبه 27 تير 1389- شماره 19694

«سازمان ملل متحد» درخدمت بيلدربرگ

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




«سازمان ملل متحد» درخدمت بيلدربرگ

جامعه اروپا، روز 13مه، تصويب كرد كه از سال 1993، 3 دلار ماليات بر هر بشكه نفت خام وضع كند كه اين رقم تا سال 2000 به 10 دلار مي رسيد. اما اين اقدام مشروط به اقدام مشابه ايالات متحده و ژاپن بود. در نتيجه، ژاك دلور1 ، رئيس جامعه اروپا، درنشست بيلدربرگ گفت عوايد حاصل از اين ماليات در اختيار سازمان ملل قرار خواهد گرفت تا سياست انرژي جهاني را اجرا كند.
يك رهبر اروپايي- كه منابع آگاه نتوانستند نام وي را فاش كنند- دوباره پيشرفت بيشتر در سازمان ملل در راه تاسيس دولت جهاني، كه از مردم پنهان داشته شده است، گزارش داد.
وي خطاب به شركت كنندگان بيلدربرگ گفت: «وزراي كشورهاي مختلف (درافتتاحيه نشست چهلم مجمع عمومي در سپتامبر 1991) صريحا اين مفهوم را به چالش كشيدند كه وقتي كشورها اصول اوليه حقوق بشر را نقض مي كنند، «حاكميت ملي» از آنها حمايت مي كند.»
اين سخنران گفت: «وزراي خارجه آلمان، كانادا، ايتاليا و اتريش حق مداخله در امور داخلي كشورها به منظور حفاظت از حقوق بشر را تأييد كردند.»
وي همچنين تحولي شگفت انگيز را برملا كرد كه تا پيش از اين كسي از آن اطلاع نداشت: در نشستي با عنوان ابتكار استكهلم در آوريل 1991، 36 نفر از رهبران جهان خواهان برگزاري «اجلاس جهاني درباره حاكميت جهاني شدند... كه شبيه نشست هاي سان فرانسيسكو ] براي تأسيس سازمان ملل[ و برتن وودز ] براي تأسيس صندوق بين المللي پول و بانك جهاني [ بود.»
وي گفت نيمي از امضاكنندگان بيانيه اجلاس «مقاماتي بودند كه اكنون مصدركار هستند، مانند نخست وزيران شيلي، نروژ، سوئد و جاماييكا.» وي گفت جيمي كارتر، رئيس جمهور سابق آمريكا نيز از جمله امضا كنندگان بود.
وي با خرسندي به قطعنامه هاي سازمان ملل اشاره كرد كه «براي اولين بار به آن اجاره مي دهد خلع سلاح هسته اي، بيولوژيك و شيميايي را در يك كشور مستقل يعني عراق اعمال كند» و آن را «رويه مهمي» خواند.
سخنران ديگري در اين نشست شستشوي مغزي - كه اسم محترمانه آن «بررسي نگرش هاي عمومي در قبال نظم نوين جهاني» بود - از شكل گيري فزاينده روحيه پذيرش در ميان آمريكايي ها، با راهنمايي رسانه هاي عمده، تجليل كرد. مفهوم دولت جهاني در سراسر اروپا پذيرفته شده است. از اين رو، كسب حمايت آمريكايي ها در صدر دستور كار بيلدربرگ قرار دارد.
اين سخنران تفسيرهاي بي شمار نشريات را نقل كرد كه خواهان تشكيل ارتش سازمان ملل شده اند، ارتشي كه بتواند در امور داخلي كشوري مداخله كند. وي افزود «اين مطالب هيچ گونه اعتراض، ارسال نامه خشمگينامه به سردبير يا چالش زايي چهره هاي عمومي را در پي نداشت.»
ديويد شفر 2، محقق ارشد در مؤسسه صلح بين المللي كارنگي 3 و از بي شمار فرزند خواندگان بيلدربرگ، 7 آوريل همان سال در واشنگتن پست نوشت: «جنگ خليج فارس و پيامد نامطلوب آن نشان مي دهد براي بازداشتن متجاوزان بالقوه از طريق گسيل سريع نيروها و حفاظت از مردم در داخل مرزهاي ملي دربرابر تجاوزهاي داخلي لزوم ايجاد ظرفيتي در سازمان ملل محسوس است.»
شفر نوشت: «منازعات داخلي مي تواند تهديدي براي صلح بين المللي باشد.» وي گفت ارتش آمريكا بايد «آماده باش» در اختيار سازمان ملل و تابع فرمان دولت جهاني باشد. به اين ترتيب، وي اين قيد صريح قانون اساسي را رد كرد كه رئيس جمهوري ايالات متحده، فرمانده كل نيروهاي مسلح است.
حضور جيمي لي هوگلند، ستون نويس واشنگتن پست، در نشست هاي كميسيون سه جانبه مخفي نگاه داشته مي شد، همانطور كه سال ها شركت كاترين گراهام 4، رئيس وقت هيئت مديره شركت واشنگتن پست پنهان نگاه داشته مي شد. از هوگلند براي تلاش هايش در متقاعد كردن آمريكايي ها به واگذاري حاكميت ملي به يك دولت جهاني تجليل شد.
هوگلند، روز 23 آوريل 1992، در مطلبي در واشنگتن پست به ديدگاه غالب در عرصه حاكميت و استقلال ملي حمله كرد.
هوگلند با خشنودي نوشت: «ايالات متحده،امروز ... از وظيفه سازمان ملل براي مداخله در آنچه قبلاً امور داخلي كشورهاي عضو تلقي مي شد، حمايت مي كند.» هوگلند از تمايل بوش براي تعريف يك حق بين المللي براي مداخله در امور داخلي يك كشور مستقل تجليل كرد.
اين حقيقت نيز چشمگير بود كه از سر برايان اركهارت5، معاون سابق دبير كل سازمان ملل در امور صلح باني، در نيويورك تايمز نقل قول شد كه وي خواستار تشكيل «نيروي پليس» جديد سازمان ملل است و رهبران آمريكا اعتراضي به آن نكردند.
اركهارت با ابراز رضايت خاطرنشان كرد: «به نظر مي رسد فروپاشي حاكميت ملي از ويژگي هاي دوره پس از جنگ سرد باشد.»
اين سخنران گفت آمريكايي ها طرح بيلدربرگ را براي تقسيم جهان به مناطق فراملي براي اداره كارآمدتر توسط دولت جهاني در سازمان ملل مي پذيرند.
سخنران يادشده گفت كيسينجر، روز 3 دسامبر 1991، در روزنامه واشنگتن پست نوشت: «نظم نوين جهاني شش كشور (منطقه) عمده دارد: ايالات متحده (نيمكره غربي)، اروپا (جامعه اروپا)، چين، ژاپن (حاشيه اقيانوس آرام) و هرآنچه در اتحاد شوروي شكل مي گيرد.»
قرار بود طرح تبديل نيمكره غربي به منطقه اي داراي ابردولت، به سبك جامعه اروپا، از طريق گسترش پيمان هاي تجارت آزاد به تمام كشورها عملي شود. در آن زمان، پيمان تجارت آزاد آمريكا با كانادا معين شده بود. پيمان تجارت آزاد با مكزيك به زودي اجرا مي شد و كاخ سفيد روز 13 مه اعلام كرد شيلي كشور بعدي است.
خوشامدگويي به جمهوري هاي اتحاد شوروي سابق
در سال 1992، كه تازه جنگ سرد به پايان رسيده بود، بچه هاي بيلدربرگ نقشه ريختند تا از منابع طبيعي غني، زمين ارزان، ملك و نيروي كار در اتحاد شوروي سابق بهره برداري كنند.
براي نخستين بار، نيروهاي اتحاد شوروي سابق در گردهمايي سازمان بيلدربرگ در اويان براي نشست سري ساليانه خود براي بررسي راهبرد جهاني حضور گسترده اي داشتند. شمار شركت كنندگان بيش از حد معمول بود و سبب شد تا بيلدربرگي ها در دو هتل به نام هاي رويال و ارميتاژ در اين شهر ييلاقي اقامت گزينند. به علاوه، اين شمار زياد باعث شد تا سخت ترين تدابير امنيتي تا آن زمان اتخاذ شود.
گمانه زني مي شد كه گورباچف، رئيس جمهور سابق شوروي در اين نشست شركت خواهد كرد، هرچند آوردن و بردن وي، بدون آنكه جهانيان متوجه شوند، مشكلات پشتيباني دشواري داشت.
در هر صورت، همدستي گورباچف و ساير رهبران اتحاد شوروي سابق و نيز رهبران كشورهاي بلوك شرق سابق در طرح هاي سري بيلدربرگ لحاظ شده بود.
سرمايه داران بين المللي و رهبران سياسي در اويان گرد آمدند تا از منابع طبيعي عظيم بلوك كمونيست سابق بهره برداري كنند و به همين علت آنها به عضويت صندوق بين المللي پول و بانك جهاني پذيرفته شدند.
بانك جهاني و صندوق بين المللي پول نه فقط دلارهاي حاصله از ماليات آمريكايي ها را به كشورهاي كمونيست سابق مي فرستند، تا كالاهايي را بخرند كه سرمايه داران غربي با استفاده از نيروي كار ارزان اين كشورها توليد كرده اند، بلكه اين نهادها ابزار كنترل اقتصاد جديد آنها و منابع طبيعي قديمي آنها هستند.
از همان ابتدا، مي ديدم اعضاي تازه وارد بيلدربرگ و كاركنان پيش قراول در مورد همكاري گورباچف به يكديگر تبريك مي گفتند.
اين همكاري از زمان نخستين ديدار شناخته شده، در فوريه 1989، بين گورباچف، راكفلر، كيسينجر و ساير رهبران بيلدربرگ و گروه برادر آن يعني كميسيون سه جانبه مستحكم بود. اين دو گروه با هم دولت سايه جهان را تشكيل مي دهند.
گورباچف خواستار سازمان ملل قدرتمندتري شد كه در آن شوراي امنيت نيروهاي خاص خود را داشته باشد. اين شورا مي توانست با دريافت كمك هاي نقدي از اعضا، هر طور كه مايل بود، از ارتش خود استفاده كند.
گورباچف كه براي ايراد سخنراني در نهادهاي مختلف در آمريكا به سر مي برد، مورد تشويق مخاطبان خود قرار گرفت كه از پيشنهاد واگذاري بيشتر حاكميت آمريكا به يك دولت و نيروي پليس جهاني استقبال كردند. اين دقيقاً همان چيزي بود كه كميسيون سه جانبه در نشست سال 1991 در توكيو و گروه بيلدربرگ همان سال در بادن -بادن در آلمان خواسته بود. اين حقيقت كه بوش براي جنگ در عراق ابتدا اجازه سازمان ملل را كسب كرد و سپس موافقت كنگره را بدون اعلام جنگ به دست آورد، تحولي واقعي در غلبه بر «ملي گرايي كوته نظرانه» يا «سياست بومي برتري»6 محسوب مي شد.
چه بسا سخنراني هاي گورباچف راكيسينجر، پس از تهيه پيش نويس راكفلر ديكته كرده باشد. تا آنجايي كه به محتواي اين سخنراني ها مربوط مي شد، اين دقيقاً همان كاري بود كه اتفاق افتاد. گورباچف همان نگرش بيلدربرگ- كميسيون سه جانبه را درباره نيروي نظامي سازمان ملل مطرح كرد كه مي تواند براي اجراي حقوق بشر در كشورهاي سابقاً مستقل مداخله كند.
گورباچف، روز 8 مه 1991، در شوراي روابط خارجي شيكاگو گفت: «نظم نوين جهاني به معناي تمدني جديد است.» گورباچف همچنين ميهن پرستي افراطي را، از آن نوع كه ملي گرايان از خود نشان مي دهند، تقبيح كرد و به روشني از آمريكاييان خواست وفاداري به سازمان ملل را مقدم بر وفاداري به ايالات متحده قرار دهند.
گورباچف به اعضاي شوراي روابط خارجي گفت: «همه چيز در برابر ما قرار دارد.» وي به دولت جهاني اشاره كرد كه بيلدربرگ در نشست بادن- بادن، در ژوئن 1991، تصميم گرفت تا سال 2000 تأسيس كند.
وولياگمني7، يونان
در سال 1993، بيلدربرگ از همكاري يكي از اعضاي خود، بيل كلينتون رئيس جمهور آمريكا، براي ارتقاي سازمان ملل به يك دولت جهاني تجليل كرد.
گروه بيلدربرگ، كه پشت ديوارهاي محصور هتل مجلل نافيسكا استيرپالاس8، برفراز تپه اي در چند كيلومتري جنوب آتن، تشكيل جلسه داده بود، بارديگر توطئه مي كرد تا از منابع طبيعي غني اتحاد شوروي سابق و هندوچين بهره برداري كند.
به علاوه ايجاد ديوان سالاري بزرگ و جديد در قالب سازمان ملل، براي رسيدگي به امور محيط زيست، درصدر دستور كار بيلدربرگ قرار داشت تا صاحبان صنايع بتوانند منافع كلاني از رهگذر عرضه فناوري جديد براي پاك سازي آب و هواي جهان به جيب بزنند.
بيلدربرگي ها همچنين از همكاري يكي از اعضاي خود يعني بيل كلينتون، رئيس جمهورآمريكا تجليل كردند.
دواين آندرياس9، رئيس وقت هيئت مديره شركت عظيم كشاورزي
آرچر- دانيلز- ميدلند10 با اشاره به وعده بيل كلينتون براي امضاي پيمان ريو11 گفت: «اين پيام مستقيمي براي ماست كه از طريق نشريات داده شده است.» پيمان ريو خواستار آن شده است كه ميلياردها دلار از ماليات هاي دريافتي از آمريكايي ها به نام «محيط زيست پاك» در سراسر جهان هزينه شود.
دستيار آندرياس گفت: «بله و وي اين كار را در دوره اول رياست جمهوري انجام مي دهد. جورج ]بوش[ مي خواست براي انجام تغييراتي چند تا دوره دوم رياست جمهوري خود صبر كند تا جناح راست آمريكا را آرام كند. به نظر مي رسد كلينتون متوجه شده است اگر در دوره اول كارهاي مشخصي انجام نشود، چه بسا دوره دومي در كار نباشد.»
اين نخستين دليلي بود كه بيلدربرگ احتمالا براي تنبيه بوش به دليل كارشكني در پيمان ريو و مقاومت در برابر وضع ماليات هاي جديد ديگر به سوي كلينتون متمايل شده بود. خلف وعده بوش در زمينه ماليات، در سال 1990، به نوعي خودكشي سياسي بدل شد.
بوش از اعضاي ديرينه كميسيون سه جانبه بود كه رهبري آن با بيلدربرگ تا حد زيادي يكسان بود. كلينتون هفت سال عضو كميسيون سه جانبه بود و در سال 1991 ارتقا يافت و به عضويت بيلدربرگ درآمد. بنابراين،
دولت سايه جهان مالك هر دو نامزد رياست جمهوري آمريكا در رقابتي بود كه نتيجه آن براي اين دو گروه، برد بود.
آندرياس گفت: «اگر جورج براي دوره دوم نيز رئيس جمهور مي شد، ممكن بود به بهداشت و ماليات هاي جديد بپردازد، چون درباره انتخاب مجدد نگراني نداشت. و مسلما پيمان ريو را امضا مي كرد، هر چند احتمالا با قدري
ادا و اصول سياسي و اصرار بر تغييرات ايرادگيرانه.»
ديگري گفت: «اما مثل كلينتون اين اقدامات زود انجام نمي شد.»
پيمان ريو خواستار تأسيس كميسيوني در سازمان ملل براي رسيدگي به محيط زيست مي شود. آمريكايي ها بخش اعظم بودجه اين برنامه چند ميليارد دلاري را، براي پاك سازي آب و هوا، حفظ خاك و جلوگيري از فرسايش خاك در كشورهاي درحال توسعه تأمين خواهند كرد. به اين دليل كه آمريكايي ها بيش از ساير كشورهاي جهان مصرف و آلوده مي كنند.
افزودن اداره جديدي به سازمان ملل، براي نظارت و حفظ محيط زيست در كشورهاي سابقا مستقل، نيز هدف بيلدربرگ را براي تبديل سازمان ملل به يك دولت سايه واقعي جهاني پيش مي برد. بنابراين، بيلدربرگ پذيرش عمومي ارتش دائمي سازمان ملل را جشن گرفت. در اين ارتش، آمريكايي ها گوش به فرمان فرماندهي خواهند بود كه فقط پاسخگوي شوراي امنيت است، نه رئيس جمهور يا كنگره. براي آنها مهم بود كه سربازان آمريكايي باقيمانده در سومالي تحت فرمان يك ژنرال ترك و فرماندهي سازمان ملل خدمت مي كردند. رئيس جمهور آمريكا برخلاف نص قانون اساسي، فرمانده كل آنها نبود.
سخنراني ديگر گفت: «سومالي هاي بيشتري هستند كه كمك مي كنند دنيا به برتري سازمان ملل عادت كند. دست كم بايد پنج مكان فلاكت زده در جهان باشد تا هر وقت خواستيم، بتوانيم قلب آمريكايي ها را بشكنيم.»
بحث زيادي در مورد جنگ در بوسني صورت گرفت، اما بيشتر اروپايي ها از آمريكايي ها خواستند از حملات هوايي بپرهيزند و صرفا تحريم اقتصادي را اجرا كنند.
سخنراني ديگر گفت: «مسئله مثل سومالي نيست كه تلفات اندكي به بار آيد و تصاوير سربازان در حال تغذيه كودكان منتشر شود. هواپيماها ساقط و خلبان ها كشته خواهند شد و اگر كار به نبرد زميني كشيده شود، تلفات زيادي به بار خواهد آمد.»
سخنران ديگري گفت: «نمي توان آن را با خليج فارس نيز مقايسه كرد كه عوارض طبيعي سبب شد استقرار نيروي گسترده، بمباران عراق، تحمل تلفات اندك و اعلام پيروزي آسان شود. مردم شما ديگر به اين مسئله مانند يك مسابقه ورزشي نگاه نمي كنند.»
با اين حال، منابع بيلدربرگ گفتند مقاماتي از وزارت دفاع و خارجه آمريكا به ورنر، دبيركل وقت ناتو، پيوستند و خواهان آن شدند كه سازمان ملل اجازه حملات هوايي را صادر كند.
سخنراني ديگر اظهار داشت: «نيروهاي سازمان ملل، در سال هاي آينده، كارهاي زيادي دارند، كارهايي كه نقش نيروهاي اين سازمان را در هر نقطه از جهان به عموم مي قبولاند. اگر ما براي مردمي كه در سودان براثر گرسنگي مي ميرند جاروجنجال كنيم و فيلم هاي اين فلاكت را در اخبار شبكه ها پخش كنيم، سربازان سازمان ملل مي توانند با تداركات غذايي وارد اين كشور شوند.
مردان بيلدربرگ قدري عصبي بودند كه تمام كشورهاي اروپاي غربي را وادار كنند تا حاكميت ملي خودرا براساس پيمان ماستريخت10 به يك ابر دولت اروپايي واگذار كنند، اما مطمئن بودند موافقت نامه تجارت آزاد آمريكاي شمالي تصويب خواهدشد. اين نيز براي تحقق هدف بيلدربرگ براي تأسيس دولت جهاني اهميت داشت.
سومين دولت منطقه اي در حاشيه اقيانوس آرام تشكيل و سازمان ملل مقر دولت جهاني مي شد.
بيلدربرگ موافقت كرد براي بهره برداري از منابع طبيعي اتحاد شوروي سابق و هندوچين يك «شوراي عالي» مركب از 12عضو تأسيس كند. كميته اي براي انتخاب اين 12عضو تعيين شد.
سخنگويي از بيلدربرگ گفت اعضا بايد «از چنان جايگاهي برخوردار باشند كه به سران كشورها و رهبران پارلمان در سراسر جهان دسترسي سريع داشته باشند.» اين 12 عضو، كشورهاي غربي را زير فشار مي گذارند تا مبالغ ميلياردي بيشتري را به جمهوري هاي اتحادشوروي سابق بفرستند. آنها در مذاكره با رهبران جمهوري هاي شوروي سابق اين كمك را وعده مي دهد.
اين 12نفر سپس از اين جمهوري ها حق استخراج نفت، طلا و ساير فلزات گران بها را به قيمت پاييني مطالبه خواهند كرد. آنها استدلال مي كنند: «طلا در زمين و نفت استخراج نشده هيچ حاصلي براي شما ندارد. همكاري در اين زمينه باعث مي شود تا ما همچنان از نفوذ خود براي گرفتن كمك مالي بيشتر از غرب استفاده كنيم.»
اين يك نمونه طرح بيلدربرگي بود: استفاده كردن از منابع مالي عمومي- كه بخش اعظم آن را ماليات پردازان آمريكايي تأمين مي كردند- براي خريد حق استخراج نفت و فلزات گران بها از اتحاد شوروي سابق و كسب منافع كلان.
در آن زمان، تنها مانع بهره برداري از منابع در هندوچين خودداري آمريكا از عادي سازي روابط با ويتنام، تا زمان حل و فصل مسئله اسراي جنگي و سربازان مفقودالاثر بود.
بيلدربرگي ها بررسي مي كردند كه از ويتنامي ها بخواهند دست به اقدامي بزرگ بزنند: اذعان كنند كه شماري از سربازان كمونيست پس از پايان جنگ، چند سرباز آمريكايي را نگاه داشتند و ادعا كنند چند ماه بعد آنها را به ضرب گلوله كشتند. براساس اين سناريو، قرار بود هانوي بگويد كه افسران صادركننده فرمان اين اعدام ها نيز براي مجازات تيرباران شدند و اضافه كند كه اين اعدام ها بر خلاف دستورهاي رژيم كمونيستي بود. به علاوه ويتنام بايد عذرخواهي مي كرد و خواستار روابط عادي مي شد.
يكي از اعضاي بيلدربرگ گفت: «اين مشكل مستلزم كار بزرگي شبيه اين است. در غير اين صورت، شايد اين مسئله هرگز از بين نرود.»
دغدغه گروه بيلدربرگ نفت بود، نه سربازان آمريكايي كه در اسارت گاه هاي كثيف مثل برده نگهداري مي شدند.
1- Jacques Delors
2- David Scheffer
3-The Carnegie Endowment for International Peace
4- Katharine Graham
5- Sir Brian Urquhart
6Nativism
7Vouliagmeni
8The Nafiska Astir Palace Hotel
9- Dwayne Andreas
10- Archer- Daniels- Midland
11- The Rio Treaty
12- The Maastricht Treaty

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14