(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 30  تير 1389- شماره 19661

حلواي نسيه در سيني خالي تجملات نگاهي به زندگي قسطي در جامعه امروز -بخش نخست



حلواي نسيه در سيني خالي تجملات نگاهي به زندگي قسطي در جامعه امروز -بخش نخست

گاليا توانگر
صبح با هيجان وارد محيط كار مي شوم كه يك روز كاري خوب را شروع كنم. تلفن همراهم دوبار زنگ مي خورد و هر بار شماره ناآشنايي بر صفحه اش حك مي شود. دفعه سوم برمي دارم و مردد مي گويم: «بفرماييد!» مردي كه خودش را كارمند بانك معرفي مي كند با لحني تشرآميز مي گويد: «شما آقاي... ضامن وام چند ميليوني آقاي... هستيد؟»
خيلي آهسته و بريده جواب مي دهم: «بله! ايشان باجناق بنده هستند!» و اين پاسخ مثبت همان و تهديدات كارمند بانك همان! خيلي محكم مي گويد: «بيش از 9 مورد از قسط هاي وام آشناي شما به تعويق افتاده و با حساب جرايم اگر همين طور پيش برود، بازپرداخت بيش از اصل وام خواهد شد. ظرف مدت چند روز تكليف اقساط معوقه را روشن كنيد وگرنه پاي شما گير است و ناگزيريم در محيط كارتان مامور بفرستيم!!»
مثل يخي كه ناگهان روي شعله بگيرند، وا مي روم و بي هيچ كلامي قطع مي كنم.
اولين فكري كه به ذهنم مي رسد اين است كه به باجناق خوش حسابم!! زنگي بزنم. هر بار كه شماره اش را مي گيرم سريع قطع مي كند! با مكافات فراوان خواهر خانمم را پيدا مي كنم و قضيه را توضيح مي دهم. نگفته زير گريه مي زند و سر به زير مي اندازد. به ياد مي آورم كه چند ماه قبل اين آقا با آرزوي تغييرشغل و كسب درآمد از طريق مسافركشي اين وام را رديف كرد كه زندگي اش از اين رو به آن رو شود، اما با عدم برنامه ريزي درست و نسنجيدن كار از هر جهت همين سرمايه اندك را بر باد داد و با چند فقره تصادف پي درپي ماشينش نيز گوشه پاركينگ به خواب رفت!
انتخاب زندگي قسطي حتي اگر از سرناچاري هم باشد، باز هم مشكل آفرين است، چه برسد به اين كه برخي افراد در ميدان رقابت بر سر تجملات وام روي وام مي گيرند و اين گونه ماحصل چندين سال بعد خود را به تاراج مي دهند.
تصاحب درآمد شهروندان
در نظام سرمايه داري
براي حلاجي مشكلات زندگي قسطي بايد ريشه توسعه آن را جويا شد. فيلمي را به ياد مي آورم كه شخصيت اصلي آن دختري بود كه علاقه بيمارگونه به خريد لباس از فروشگاه ها داشت. اين بيماري آن قدر در جانش نفوذ كرده بود كه براي رهايي كارت اعتباري اش را در جا يخي گذاشت تا ميان قالب يخ محفوظ بماند، اما بالاخره طاقت نياورد و با چكش به جان قالب يخ افتاد، كارت اعتباري اش را بيرون كشيد و با شتاب به سمت فروشگاه دويد. ولع خريد از او يك قرباني نظام سرمايه داري غرب كه اساسش ترويج مصرف گرايي است، ساخته بود. اين گونه با قرض هاي متعددي كه از دوستانش و حتي از نامزدش گرفته بود، همگي طردش كردند، تا بالاخره تغيير رويه داد. احمد اكبري رئيس دانشگاه سيستان و بلوچستان و استاد اقتصاد پيرامون شيوه هاي فروش قسطي در غرب توضيح مي دهد: «زندگي قسطي بلايي نيست كه فقط متوجه كشورهاي در حال توسعه باشد، بلكه در اروپا و آمريكا نيز اين شيوه (خريد قسطي) به شدت توسط فروشگاه هاي بزرگ تبليغ مي شود. يك عده از كارت هاي اعتباري استفاده مي كنند كه كاربردش شبيه كارت هاي اعتباري رايج در كشور ماست، يعني تا همان سقفي كه پول در كارت موجود است مي توان خريد كرد. اما اكثر شهروندان اروپايي و آمريكايي از ويزا كارت ها و مستركارت ها استفاده مي كنند.
شركت هاي صادركننده اين قبيل كارت هاي اعتباري به شهروند دارنده كارت براي مثال اجازه مي دهند تا سقف 20هزار دلار از فروشگاه هاي مختلف خريد داشته باشد، بدون اين كه اساسا چنين پولي در حسابش باشد. بعد طي يك دوره زماني يك ماهه شهروند دارنده كارت فرصت دارد، پول را برگرداند. اگر نتوانست، نامه اي براي او از طرف شركت صادركننده كارت ارسال مي شود، مبني بر اين كه شما مي توانيد مثلا طي شش ماه با پرداخت اولين قسط به مبلغ فلان بازپرداخت داشته باشيد. البته اين گونه كارت ها اغلب به افرادي تعلق مي گيرد كه خوش حسابي شان قبلا آزموده شده و يا تاييد شده باشد.»
اين كارشناس مسائل اقتصادي دليل روي آوردن شركت هاي صادركننده اين كارت ها و نيز فروشگاه هاي طرف قرارداد با آنها را به چنين شيوه هايي اين گونه توضيح مي دهد: «معمولا شركت هاي صادركننده كارت هاي اعتباري با چنين كاربردي و فروشگاه هاي طرف قراردادشان به صورت توافقي درصدي را به عنوان سود في مابين تعيين مي كنند كه اين نرخ سود در اروپا و آمريكا معمولا بالاترين حد (بين 19 تا 21) درصد است. اين گونه از يك مقدار ثابت سرمايه بدون آن كه فعاليت خاصي صورت گرفته باشد، براي شركت هاي صادركننده كارت هاي اعتباري سود دوچندان و براي فروشگاه ها نيز پيشاپيش فروش كالا انجام مي شود. اين گونه هر روز بازار و فروشگاه ها مملو از كالاهايي مي شوند كه شايد ضرورت آنها بسيار ناچيز باشد. اين سود مالي آن قدر زياد است كه اگر در اين بين چند شهروندي هم بد حساب باشند، بدحسابي آنها را پوشش مي دهد.»
توهم حل مشكلات در زندگي قسطي!
سيدمهدي زريباف رئيس مركز مطالعات مباني و مدل هاي اقتصادي مهمترين دليل روي آوردن افراد به زندگي قسطي را انتقال الگوهاي اقتصادي نظام سرمايه داري به شهروندان جهان امروز مي داند، وي مي گويد: «نظام پولي كه بر دنيا حاكم است، براي نرخ بهره ارزش قائل شده و معتقد است زمان بين خريد و بازپرداخت مي تواند فرصت بي دردسري براي پولسازي باشد! اين چالش در حال حاضر گريبانگير اكثر كشورهاي جهان حتي كشورهاي اروپايي و آمريكايي است. اين گونه چون بانك داران پايه گذار چنين الگويي هستند، قدرت خريد مردم را براي سال هاي آتي نابود كرده تا در فاصله كوتاهي به يك سرمايه بادآورده برسند.»
وي ادامه مي دهد: «در كشورهايي كه اقتصادشان شديدا وابسته به فروش مستقيم نفت است، از يك طرف به شدت كالا وارد مي شود و از سوي ديگر درآمد مردم ثابت و نرخ تورم افزايش پيدا مي كند، لذا رجوع مردم براي گرفتن وام به منظور خريد كالاي معرفي و حتي خريد وسايل منزل زياد مي شود. اين حقيقت تلخي است كه مثل چتر بر سر زندگي ها سايه انداخته و آينده شهروندان را مي بلعد.»
وي براي مهار چنين وضعيتي علاوه بر خروج از اقتصاد تك بعدي و مهار نرخ تورم معتقد به فرهنگ سازي در زمينه الگوي مصرف اسلامي و ايراني است.
زريباف توضيح مي دهد: «در اسلام مكرراً قرض گرفتن مكروه عنوان شده و اين تحقير جايز شمرده نمي شود. روشن است كه انسان طلبكار دچار يك سري اضطراب هاي روحي و رواني شديد خواهد شد، به ويژه اگر جامعه اخلاقي باشد و مسئله حق الناس را مهم تلقي كنند. در ميان كسبه كشورمان اين گفته رواج دارد كه وام گرفتن مثل بر سر گرفتن چتر در روزهاي آفتابي است كه مبادا در روز باراني بي چتر بمانيم. قرض كردن در واقع توهم حل مشكل است. مهمترين چيزي كه در اين روند از دست مي دهيم، آرامشمان است و چون اسلام اساس زندگي را فرصت خودسازي دانسته، بنابراين در زندگي قسطي آرامش عبادت و خودشناسي از دست مي رود. به نظر مي رسد زندگي قسطي شيوه مكروهي براي ادامه حيات باشد كه در آن نشاط و سازندگي ذره ذره مي ميرد!»
بازنده اي كه از ابتدا بازنده است!
ما گاهي اوقات تحت تأثير تبليغات شبكه هاي ماهواره اي كه دائماً طناب مصرف گرايي به گردن ساده انديشان مي اندازند، تلاش مي كنيم به خاطر زياده خواهي ها و زندگي بهتري كه در رويا ساخته ايم، فاصله بين رويا و واقعيت را پر كنيم.
محسن اسكندري روانشناس توضيح مي دهد: «اين شيوه زندگي قسطي با شيوه زندگي قسطي كه از سر ناچاري شكل مي گيرد، تفاوت دارد. افرادي كه مثلاً براي خريد ماشين مدل بالاتر وام پشت وام مي گيرند، افراد با شخصيت مستحكم نيستند. اين قبيل اشخاص نمي خواهند مطابق امكاناتشان زندگي كنند و مي خواهند مثل آرزوهايشان زندگي كنند. سرخوشي اين افراد تا زماني ادامه پيدا مي كند كه برگه احضاريه دادگاه به دستشان نرسيده باشد، بعداً بايد از اعتبارشان خرج كنند تا چالش ها جبران شود.»
وي ادامه مي دهد: «در زندگي قسطي دائماً نگرانيم كه چطور قسط را بپردازيم. گاهي قسط وام جزء برنامه ماهيانه ما نبوده و حالا كه اضافه شده، دائماً نگرانيم كه چطور تهيه كنيم و بپردازيم؟ همين امر باعث مي شود وام هاي بعدي را بگيريم تا وام اوليه را جبران كنيم. فشار روي فشار به اين دليل است كه قناعت را پيشه نكرده ايم. چنين شيوه اي بازتاب اين است كه برخي افراد از خودشان راضي نيستند، چون خوشبختي در درونشان نيست. اين ها خيال مي كنند با زرق و برق بيشتر خوشبخت تر خواهند بود! اما حقيقت اين است كه شايد با خريد وسيله جديد چند روزي خوشحال باشند، اما اين يك مسكن موقتي است، ولي به رضايت دائمي آن ها چيزي نمي افزايد.»
اسكندري ريشه بسياري از اختلافات خانوادگي را زندگي قسطي عنوان كرده و مي گويد: «اكثر افراد بعد از يك دوره مصرف گرايي، نوعي انقباض در زندگي شان به وجود مي آيد. اين افراد آينده نگر نبوده و تنها به شادي لحظه اي خود فكر مي كنند. متأسفانه شاهد هستيم كه رويه فعلي بانك ها در پرداخت وام ها نيز به روند گرفتن وام هاي غيرضروري دامن مي زند و معمولاً عروس و دامادهاي جوان كه تازه مي خواهند زندگي شان را شروع كنند، از وام هاي ضروري بي بهره اند. بيشمار افرادي را داريم كه تنها براي مدرن كردن وسايل منزل و چينش وسايل الكتريكي در آشپزخانه كه حتي طريقه استفاده اش را نمي دانند، به گرفتن وام هاي پي درپي رو مي آورند.»
اين روانشناس در تكميل صحبت هايش مي گويد: «به نظر مي رسد ما به دنبال خوشبختي و احساس رضايت هستيم. در اين روند فشار، نااميدي و كلاف سردرگمي كه نمي دانيم چطور باز مي شود، مرتب بحراني تر شده و آرامشمان را مي بازيم. در زندگي خانوادگي برخي طلاق ها اين گونه شكل مي گيرند.»
پيش فروش ماحصل ده سال آينده درآمد!
خيلي ها گمان مي كنند گرفتن وام هاي متعدد نوعي زرنگي و پس انداز است. حالا اگر واقعاً پس انداز هم باشد، دل آدم نمي سوزد!
پدرهاي ما يك دهه قبل وقتي مي خواستند براي خريد مسكن كه جزء ضروريات هم است از بانك وام بگيرند، بسيار مردد مي ماندند و دست آخر به خاطر بيم از برباد رفتن اعتبارشان و اضطراب اين كه «نكند نتوانم پول را برگردانم» مكث هميشگي مي كردند. اما امروز همه به هر دري مي زنند كه وام بگيرند و معمولاً هم اين مبالغ نه تنها پس انداز نشده، بلكه با خرج هاي غيرضروري معادل مبلغ وام و حتي بيشتر ضرر به بار مي آيد.
سيدمحمدهاشم پوريزدان پرست عضو هيئت علمي دانشگاه شيراز و استاد اقتصاد توضيح مي دهد: «متأسفانه قسط فروشي و قسط خواري بلاي خانمانسوز اكثر كشورهاي جهان امروز است. در اين مدل به جز تهيه ضروريات زندگي چون مسكن، افراد براي تأمين غيرضروري ها نظير تعويض مدل ماشين، تغيير دكوراسيون منزل، تهيه لباس هاي مد روز تشويق به فروش ماحصل كار آينده خود مي شوند. تا چشم باز مي كنند، مي بينند كه درحال خرج كردن درآمد ده، بيست سال آينده خود هستند و بايد سال هاي آينده را كار كنند تا آنچه را درحال حاضر مصرف كرده اند، بازپس بدهند.»
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14