تراژدي تفنگ هاي خالي (يادداشت روز)

برخي حوادث پر سر و صدا در هفته هاي گذشته مانند مذاكرات سازش در واشنگتن باعث شده يك پديده راهبردي بسيار مهم از نظرها پنهان بماند. اصل موضوع بسيار ساده است: با وجود اينكه غربي ها از چند ساعت قبل از صدور قطعنامه 1929 اعلام كردند كه براي مذاكره با ايران آماده هستند، هنوز هيچ گفت وگويي با گروه وين شكل نگرفته است. ايران كمتر از 10 روز پس از بيانيه تهران -همانطور كه متعهد شده بود- موافقت خود با محتواي آن را رسما طي نامه اي به آژانس اعلام كرد. پس از آن اعضاي گروه وين (فرانسه، روسيه، آمريكا و آژانس) با ارسال نامه هايي به تهران كه بخشي از آن مشترك بود و بخشي ديگر جداگانه، سوال هايي درباره جزئيات بيانيه تهران مطرح كردند. پس از دريافت آن نامه ها، نمايندگان ايران در ملاقات هاي متعدد به مدير كل، معاونان آژانس و روساي نمايندگي هاي كشور هاي مختلف در وين گفتند كه ايران در جلسه رسمي مذاكره به همه سوال ها -كه البته بسياري از آنها بسيار معمولي و پيش پا افتاده است- پاسخ خواهد داد و به اين ترتيب دو طرف براي تشكيل نشست رسمي وين 2 توافق كردند. با وجود اينكه بيش از يك ماه از اين مذاكرات و رفت و آمدها مي گذرد و غربي ها هم بارها گفته اند كه مايل به آغاز مذاكرات با ايران هستند، هنوز هيچ نشستي شكل نگرفته است. سوال اين است كه چرا چنين شده است؟
هر نوع تحليلي كه علت اين امر را در مسائل ريز مربوط به تاكتيك هاي مذاكراتي يا زمان بندي هاي ديپلماتيك جست وجو كند عميقا ساده نگرانه است. وضعيتي كه امروز گروه وين و گروه 6 با آن دست به گريبانند، مستقيما محصول اشتباهات راهبردي است كه پس از مخالفت با بيانيه تهران، صدور قطعنامه 1929 و اعمال تحريم هاي يك جانبه عليه ايران يكي پس از ديگري مرتكب شده اند و اكنون راه گريزي از آن ندارند. در واقع قضيه از اين قرار است كه گروه وين قادر به جمع بندي موضع خود و رسيدن به يك اجماع داخلي كه براي نشستن پاي ميز مذاكره با ايران ضرورت دارد، نيست و به همين دليل به همان كاري روي آورده كه مدت ها ايران را به آن متهم مي كرد؛ يعني خريد زمان.
كاملا واضح است كه غرب اكنون قادر به ايجاد يك جمع بندي و برآورد جامع درباره گام بعدي خود در مقابل ايران نيست. كشورهاي غربي همه گام هايي را كه مي توانسته اند بردارند برداشته اند -هيچ تحليلگر استراتژيكي در غرب وجود ندارد كه ادعا كند غرب درون 1929 و پس از آن، كاري مي توانسته بكند و نكرده و آن را براي آينده ذخيره كرده است- و حالا بايد منتظر بمانند و دو چيز را تماشا كنند، اول اينكه آنچه انجام داده اندچه تاثيراتي به جاي گذاشته و ثانيا اينكه ايران چه گامي برخواهد داشت. هدف كليدي قطعنامه 1929 و تحريم هاي پس از آن اثرگذاري روي محاسبات ايران و وادار كردن آن به بازنگري دراين محاسبات بود. كاملا روشن است كه آمريكايي ها انتظار داشتند تحريم ها بلافاصله اثر خود را در محيط داخلي ايران نشان دهد. طرف غربي به بحراني شدن دو جبهه درون ايران اميد فراوان بسته بود: نخست حوزه مناسبات مردم با نظام كه غربي ها تصور مي كردند به دليل مسائل پس از انتخابات دچار تنش است و مي توان آن را با استفاده از اهرم فشار اقتصادي به مرز بحران رساند، و دوم، حوزه مناسبات نخبگان جامعه سياسي با نظام كه باز تصور غربي ها اين بود كه اگر فشار ناشي از تحريم ها با دلخوري هاي پس از انتخابات تركيب شود و گزينه مذاكره و تهديد به حمله هم هر دو روي ميز باشد، جبهه سياسي جديدي در ايران شكل خواهد گرفت كه از ضرورت كوتاه آمدن و معامله با آمريكا دفاع مي كند و راس نظام ناچار خواهد بود در مقابل اين فشار فزاينده -كه باز غربي ها انتظار داشتند افرادي از هر دو جناح در آن حضور داشته باشند- و با هدف آرام كردن فضاي داخلي در خارج امتياز بدهد. اگر بخواهيم كل اين بحث را در يك جمله خلاصه كنيم قضيه از اين قرار است كه وقتي آمريكايي ها و دوستانشان از «تاثير» قطعنامه روي ايران حرف مي زنند منظورشان به طور مشخص ايجاد تغييرات سياسي و اجتماعي در داخل ايران است نه چيز ديگر و همانطور كه برخي استراتژيست هاي برجسته غربي در اين چند هفته گفته اند تا وقتي چنين اتفاقي نيفتد بي معناست كه كسي از موثر بودن تحريم ها سخن بگويد.
اينها روياهايي است كه 1929 و تحريم هاي همزاد آن را بوجود آورد. اما فاصله ميان رويا و واقعيت در اين مورد خاص چنان ژرف است كه هيچ كس نمي تواند بر آن چشم ببندد. واضح است كه اگر هدف از تحريم ها به هم خوردن معادلات سياسي و اجتماعي در داخل ايران، جان گرفتن جريان فتنه و رويارو ايستادن مردم و نظام بوده، قطعنامه 1929 و همه دوره گردي هاي بي دريغ آقاي استوارت لوي پس از آن، چيزي بيش از يك شوخي بي مزه نبوده است. اولا هيچ فشار اقتصادي قابل ذكري به ايران وارد نشده چرا كه اساسا مكانيسم تحريم داراي اين ظرفيت كه چنين فشارهايي را توليد كند نيست. ثانيا برداشت عمومي در ايران اين است كه مقصر تحريم ها و فشارها، جريان فتنه گري است كه اكنون چون از داخل كشور نااميد شده چشم به بيرون دوخته و با سوء استفاده از كودني مزمن آمريكايي ها در تحليل امور ايران، تحليل هايي به خارج منتقل مي كند كه ما حصل آن افتادن آمريكايي ها در مسير بي حاصل «سياست دوگزينه اي فشار-مذاكره» است. بدون ترديد اگر نبود تحليل هايي كه از داخل ايران به خارج منتقل شد و طمعي كه آمريكايي ها به احياي دوباره فتنه پس از انتخابات توسط دوستان خوبشان در ايران كردند، معنا نداشت كه غرب مسير كم و بيش آبرومند پيشنهاد ژوئن 2008 را كنار بگذارد و به گزينه اي مانند تحريم دل ببندد كه پيش از انتخابات رياست جمهوري در ايران كاملا از روي ميز برداشته شده بود.
اينكه آمريكا نمي تواند قدم بعدي را بردارد به اين دليل است كه نمي تواند به دقت تاثيرات قدم هايي را كه تا به حال برداشته ارزيابي كند و تا وقتي چنين ارزيابي وجود نداشته باشد رفتن سراغ گام بعدي چيزي شبيه همان شيرجه در تاريكي خواهد بود كه سورن كي يركگارد مي گفت. اوباما همه سرمايه سياسي خود را براي كشاندن برخي كشورها به فاز تحريم ايران خرج كرده است. او مسلما ديگر در موقعيتي نيست كه از روسيه و چين و حتي اروپا بخواهد گام هايي بيشتر از آنچه تا به حال برداشته اند، بردارند. در داخل آمريكا جمهوري خواهان و حتي دموكرات ها از او مي پرسند نتيجه كارهايي كه تا امروز كرده چه بوده و در خارج از آمريكا به او مي گويند همين همراهي هايي هم كه تا به حال كرده اند از سر واشينگتن زياد است. در واقع گام بعدي وجود ندارد و اوباما بايد اميدوار باشد همين قدم هايي كه تا به حال برداشته شده نتيجه بدهد. منتها مشكلي كه هست اين است كه ظاهرا كاخ سفيد -برخلاف آنچه برخي مقام هايش اينجا و آنجا در مورد موثر بودن تحريم ها مي گويند- فهميده كه اگر بخواهد منتظر بماند تا تحريم ها محاسبات ايران را تغيير بدهد، احتمالا اين انتظار تا ابد طول خواهد كشيد و لذا درمانده است كه چه بايد بكند: به سمت تعامل با ايران بيايد در حالي كه تحريم ها ايران را سرسخت تر اگر نكرده باشد حتما نرم تر نكرده است كه واضح است در اين شرايط مذاكره دستاوردي براي آمريكا نخواهد داشت يا آنكه همچنان از ميز مذاكره فرار كند كه اين به وضوح به معناي نقض غرض كل فرآيند 1929 است چرا كه در اين صورت آمريكا تلويحا بايد اعتراف كند 1929 به جاي اينكه موضع ايران را تضعيف كرده باشد، موضع واشينگتن را ضعيف كرده است.
دو عامل اضافي اين ترديدها را تقويت مي كند. اول اينكه به احتمال بسيار زياد تركيه و برزيل در مذاكرات وين 2 حضور خواهند داشت. حضور اين دو كشور در مذاكرات به اين معناست به جاي يك كشور، 3 كشور از بيانيه تهران دفاع خواهند كرد و اين كار گروه وين براي هرگونه چانه زني درباره محتواي بيانيه تهران را بسيار دشوار مي كند. عامل دوم مهم تر است. گزارش اخير آمانو مي گويد ايران اكنون چيزي حدود 22 كيلو اورانيوم 20 درصد غنا دارد و با سرعتي ثابت حجم آن را افزايش مي دهد. گروه وين دو راه بيشتر ندارد: يا بايد همان ابتداي كار كل فرايند وين 2 را به تعليق غني سازي 20درصد مشروط كند كه در اين صورت اساسا هيچ فرايند مذاكراتي شكل نخواهد گرفت و آمريكا بايد به همان كاغذ پاره شوراي امنيت دل خوش كند. راه ديگر اين است كه آمريكا بپذيرد مذاكرات وين منحصر به مسئله مبادله مواد به همان شكلي است كه در بيانيه تهران آمده و ربطي به غني سازي در ايران ندارد. تحت اين شرايط مذاكرات شكل خواهد گرفت و اين احتمال وجود دارد كه نتيجه مذاكرات وين 2 يك سكو (Platform) براي حركت به سمت گفت وگوهايي عميق تر ايجاد كند. اين يكي از مهم ترين مسائلي است كه ظاهرا گروه وين قادر به جمع بندي درباره آن نيست.
به عنوان نوعي نتيجه گيري مهم است كه تاكيد شود مشكل بزرگ آمريكا اين است كه قادر به درك ويژگي هاي يك معامله برد- برد محتمل الوقوع با ايران نيست. برخوردي كه آمريكايي ها با بيانيه تهران كردند اين موضوع را كاملا نشان داد. علاوه بر اين آمريكا نشان داده است نمي تواند حوادث ريشه دار و نيرومند در ايران را از وقايع عارضي و زودگذر تشخيص بدهد. اين دو مشكل، در ذهنيت و سياست آمريكا درباره ايران، منشا بسياري از اشتباه هاي محاسباتي است كه آمريكايي ها تا به حال مرتكب شده اند و كار به اينجا رسيده كه به قول داستايفسكي حالا مجبورند «با تفنگ خالي به شكار بروند».
مهدي محمدي

عضو مجلس خبرگان رهبري: افراد با سابقه انقلابي به طور شفاف مرزبندي خود را با ساختارشكنان اعلام كنند

عضو مجلس خبرگان رهبري گفت: در اجلاسيه خبرگان رهبري، اعضاي اين مجلس، بر اساس آئين نامه داخلي وقت مي گيرند و قطعا انتظارات و توقعاتي كه از بزرگان و برخي از عزيزان كه سال ها در خدمت نظام مقدس اسلامي و انقلاب بوده اند را بيان مي كنند و تذكرات لازم را در اين خصوص ارائه خواهند كرد.
حجت الاسلام والمسلمين واعظ موسوي، نماينده آذربايجان شرقي در مجلس خبرگان رهبري با اشاره به برگزاري اجلاسيه مجلس خبرگان رهبري طي روزهاي 23 و 24 شهريورماه، اظهار داشت: اين اجلاسيه با ديدار مقام معظم رهبري و زيارت مرقد مطهر امام راحل در روز سوم پايان خواهد پذيرفت.
وي تاكيد كرد: در اين اجلاسيه نمايندگان خبرگان رهبري، مسائلي را كه صلاح بدانند مطرح خواهند كرد.
به گزارش رسا، اين استاد حوزه علميه قم ابراز داشت: اعضاي خبرگان رهبري در چهار جلسه صبح و بعدازظهر در هر جلسه، چهار نماينده به عنوان سخنران پيش از دستور تذكرات و مطالب خود را در مسائل فرهنگي، ديني و اجرايي هم به افراد داخل مجلس خبرگان و هم به كارگزاران و مجريان ارائه خواهند داد.
وي بيانات و تذكرات حكيمانه مقام معظم رهبري را از جمله امور سرلوحه كار مجلس خبرگان رهبري دانست و ادامه داد: در راس همه امور، بيانات اخير مقام معظم رهبري در خصوص دعوت به وحدت و تعيين حد و مرزها بر اساس قانون اساسي، باورهاي ديني و ارزشي است.
استاد سطح عالي حوزه علميه قم تصريح كرد: همانگونه كه مجلس خبرگان رهبري در ادوار گذشته نيز در صف مقدم مقابله با ساختارشكنان و مدافع و حامي ولايت فقيه و نظام اسلامي بوده است؛ در اين اجلاسيه نيز اين گونه خواهد بود.
حجت الاسلام والمسلمين واعظ موسوي ابراز كرد: كميسيون هاي مختلف مجلس خبرگان رهبري نيز در صورت لزوم با توجه به نوع مسئوليت خود، با صدور بيانيه هايي، اطاعت خود را از مقام معظم رهبري اعلام مي كنند. عضو مجلس خبرگان رهبري تصريح كرد: در اين دوره نيز با توجه به بيانات سرنوشت ساز و مهم رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در ديدار با كارگزاران و مسئولان نظام و تاكيد معظم له مبني بر ضرورت وحدت و سياست جذب حداكثري و دفع حداقلي، اين امور در مجلس خبرگان رهبري نيز مورد توجه و نظر قاطبه اعضا خواهد بود.
حجت الاسلام والمسلمين واعظ موسوي گفت: نمايندگان مجلس خبرگان رهبري با توجه به مسئوليت خطير و سنگيني كه عهده دار هستند و احساس مسئوليتي كه در خصوص تقويت رهبري و تقويت ساختارهاي نظام اسلامي و حفظ دستاوردها و آرمان هاي امام و شهدا دارند، در صورت لزوم تذكراتي را به برخي از افراد داخل مجلس خبرگان هم مي دهند و توقعات و انتظارات خود را از آنها ابراز مي كنند.
اين عضو مجلس خبرگان رهبري تاكيد كرد: وقتي مساله نظام، رهبري و ولايت فقيه و اركان نظام در بين باشد، اينجا ديگر جاي تعارف با هيچ شخصي نيست؛ چه اين فرد از اعضاي مجلس خبرگان باشد و چه از بيرون.
وي ادامه داد: در سخنراني هاي قبل از دستور نيز اعضاي مجلس خبرگان رهبري، بر اساس آئين نامه داخلي مجلس وقت مي گيرند و قطعا انتظارات و توقعاتي كه از بزرگان و برخي از عزيزان كه سال ها در خدمت نظام مقدس اسلامي و انقلاب بوده اند را بيان مي كنند و تذكرات لازم را در اين خصوص ارائه خواهند كرد.
اين عضو مجلس خبرگان رهبري بيان داشت: در عين حال كه ما قبول داريم مرزها براي افراد مشخص است و آنها نيز به اين موضوع اذعان مي كنند، اما انتظار اين است افرادي كه سابقه اي در انقلاب و نظام دارند، مرزبندي خود را با ساختارشكنان شفاف تر اعلام كنند.

نون و پنير (گفت و شنود)

گفت: آمريكايي ها اعلام كرده اند كه در جريان رخدادهاي بعد از انتخابات ايران به تدريج «اصلاح طلبان» را جايگزين سلطنت طلب ها كرده ايم.
گفتم: مأموريت جديد بر اصلاح طلبان مبارك باشد.
گفت: ولي در همان حال برخي ديگر از مقامات آمريكايي اعلام كرده اند كه جبهه اصلاحات در ايران مرده است.
گفتم: پس شغل جديد «مرده شوري» هم بر مقامات آمريكايي و اسرائيلي مبارك باشد.
گفت: در يكي از سايت هاي وابسته به منوشه امير آمده است كه بايد از اصلاح طلبان تا آخرين لحظه استفاده كرد و نبايد كمك به آنها قطع شود!
گفتم: يارو مي خواست خودكشي كنه، مقداري نان و پنير برداشت و رفت خودشو به ريل قطار بست. پرسيدند؛ اگر قصد خودكشي داري براي چه نان و پنير با خودت آورده اي؟ و يارو گفت؛ خب اگه تا چند ساعت ديگه قطار نياد كه از گشنگي مي ميرم!

نشست مشترك نمايندگان يهودي و مسيحي مجلس براي محكوميت اهانت به قرآن برگزار مي شود

نمايندگان يهودي و مسيحي مجلس شوراي اسلامي در واكنش به هتاكي آمريكائي ها به قرآن تشكيل جلسه مي دهند تا نحوه برخورد با هتاكان را مورد بررسي قرار دهند.
در پي اهانت افراطيون به قرآن كريم كه با سكوت و همراهي پليس آمريكا در مقابل ساختمان 11 سپتامبر انجام شد، نمايندگان اقليت هاي ديني مجلس واكنش هاي شديدي به اين هتاكي نشان دادند.
بر همين اساس، قرار است در اين نشست مشترك با حضور مره صدق تنها نماينده يهوديان ايران و نمايندگان مسيحي در مجلس، نحوه واكنش اقليت هاي ديني ايران به هتاكي قرآن بررسي شود. در اين نشست، بيانيه اي مشترك صادر و هتاكي به قرآن محكوم خواهد شد.

معاون امنيت دادستان كل كشور خبر داد
تشكيل پرونده براي سران فتنه در دادسراي تهران

معاون امنيتي و سياسي دادستان كل كشور گفت: براي رسيدگي به جرائم سران فتنه در دادسراي تهران پرونده اي تشكيل شده است.
ناصر سراج افزود: براي سران فتنه در دادسراي تهران پرونده اي تشكيل شده است و در مورد اعلام جرم عليه سران فتنه و اطلاع رساني در مورد دستگيرشدگان و متهمان صرفا دادستاني تهران مي تواند اطلاع رساني كند.
وي همچنين درمورد كلاهبردار ميلياردي به نام علي عياشي كه با 70 ميليارد كلاهبرداري به كشور يونان گريخته است نيز گفت: طبق توافقات انجام شده با كميسارياي پناهندگان ژنو مقرر شده بود تا كشور يونان اين فرد را به كشور بازگرداند.
وي ادامه داد: علي رغم ارسال نامه از ژنو و همچنين ديدار با دادستان يونان اين كشور از فرستادن اين فرد خودداري كرده و بايد پرسيد كه چرا اين مجرم را برنمي گردانند.
به گزارش فارس ناصر سراج گفت: ما تمام تلاش خودمان را كرده ايم و در حال حاضر بهتر است وزارت امور خارجه نيز رايزني انجام دهد تا اين مجرم به كشور بازگردانده شود.

روي ديگر سكه (نكته)

آتش زدن قرآن، اگر چه تلخ تر و نفرت انگيزتر از آن است كه زبان و قلم را ياراي شرح آن باشد اما، اين سكه روي ديگري نيز دارد و آن، اعتراف صريح و بي پرده آمريكا- بخوانيد صهيونيست هاي حاكم بر كاخ سفيد- به ناتواني و درماندگي خود در برابر موج پرشتاب اسلامگرايي و به قول حضرت امام(ره)، تسخير سنگر به سنگر نقاط كليدي جهان است و تنها از اين زاويه مي توان اقدام نفرت انگيز آمريكا در به آتش كشيدن قرآن را به ارزيابي نشست. دولتمردان آمريكايي از جمله اوباما، در واكنش نسبت به اين حركت وحشيانه اعلام كرده اند كه مطابق قوانين آمريكا و اعلاميه جهاني حقوق بشر و پروتكل هاي بين المللي آزادي بيان! كه آمريكا امضاء كننده و متعهد به آن است، حق مقابله و پيشگيري از به آتش كشيدن قرآن را ندارند! و توضيح نداده اند كه اولا؛ قرآن كلام و بيان خداست بنابراين به آتش كشيدن آن نقض آشكار و مقابله غيرقابل توجيه «آزادي بيان» است و ثانيا؛ در اعلاميه جهاني حقوق بشر تاكيد شده است كه آزادي هاي تصريح شده و مجاز در اين بيانيه مشروط به آن است كه سلب آزادي و يا نفي آرامش و حقوق ديگران را در پي نداشته باشد. ثالثا؛ امروزه سخن از احترام به آزادي بيان و حقوق ديگران از سوي دولت آمريكا فقط يك شوخي تلخ و گزنده است و رابعا... خامسا و... بنابراين دولتمردان آمريكايي مسئول مستقيم اين اقدام زشت و نفرت انگيز هستند و مسلمانان در همه جاي جهان و از جمله در آمريكا، نه فقط حق قانوني، بلكه تكليف الهي خود مي دانند كه از دولت آمريكا به خاطر اين جنايت انتقام بگيرند و بديهي است كه شهادت در اين انتقام گيري مقدس را موهبت بزرگ الهي و هديه اي ملكوتي مي دانند و صد البته آمريكايي ها با اينگونه تصميم هاي جدي و غيرقابل تغيير امت اسلامي ناآشنا نيستند و بارها سنگيني آن را احساس كرده اند.
مي گويند - و راست مي گويند- كساني كه به آخر خط مي رسند به سيم آخر مي زنند. آتش زدن كلام الله مجيد با برنامه ريزي گسترده و هزينه هاي هنگفت و كلان آمريكا براي جلب حمايت ملت هاي مسلمان نه فقط همخواني ندارد، بلكه در تضاد كامل است.
بنابراين، چرا صهيونيست هاي حاكم بر كاخ سفيد دست به اين اقدام احمقانه مي زنند؟ و تمامي سرمايه هاي كلان و برنامه ريزي هاي گسترده خود براي فريب مسلمانان را بر باد مي دهند؟ آيا نمي توانند درك كنند كه اين حركت مشمئزكننده، خشم تمامي مسلمانان جهان را عليه آمريكا و متحدان صهيونيستش برمي انگيزد؟ و آيا نمي فهمند كه نمي توانند مسئوليت اين اقدام مشمئزكننده را به گردن يك كشيش ماليخوليايي و يا چند تن از اوباش آمريكايي بيندازند؟! به يقين از عواقب اين فاجعه باخبرند، بنابراين انگيزه اين اقدام نفرت انگيز را تنها در چند محور زير مي توان جستجو كرد.
1- نظرسنجي هاي رسما انجام گرفته- از جمله نظرسنجي موسسه معروف گالوپ- انتشار ميليون ها مقاله، هزاران كتاب و صدها فيلم مستند براي اكثريت قريب به اتفاق مردم آمريكا كمترين ترديدي باقي نگذاشته است كه واقعه 11 سپتامبر را صهيونيست هاي آمريكايي در نشست سال 2000 بيلدربرگ طراحي كرده و به اجرا گذاشته اند تا به زعم خود افكار عمومي جهانيان و از جمله مردم آمريكا را براي حمله به افغانستان، عراق - و سپس ايران- فراهم آورند. امروزه مردم آمريكا، دولتمردان اين كشور و صهيونيست هاي حاكم بر كاخ سفيد را عامل جنايت 11 سپتامبر و قتل عام هزاران انسان مي دانند. پروژه احمقانه قرآن سوزي در سالگرد واقعه 11 سپتامبر تلاش بي حاصل گروه صهيونيستي بيلدربرگ براي انتقال افكار عمومي آمريكايي ها به فريب 2001 و تكرار همان دروغ بزرگ است كه در آن، جنايت 11 سپتامبر را به مسلمانان نسبت داده بودند.
2- سياست پردازان و تصميم سازان آمريكايي رويكرد پرشتاب به اسلام را نه فقط انكار نمي كنند بلكه بارها در مجامع رسمي و تصميم ساز خويش از اين پديده ابراز نگراني جدي كرده اند.
جيمز ولسلي، اوليوركوئين، آلوين تافلر و زئيف شف و دهها استراتژيست صاحب نام آمريكايي و اروپايي هر يك در بررسي هاي جداگانه به درستي پيش بيني كرده بودند كه اسلام، قطب قدرت بلامنازع در آينده اي نه چندان دور است و سياستمداران و برنامه ريزان غربي درستي اين پيش بيني را در رخدادهاي پي درپي اين سال ها به وضوح ديده اند. «قرآن سوزي» اگرچه اقدامي نفرت انگيز است ولي حركتي است براي متهم كردن اسلام به خشونت گرايي كه صدالبته اقدامي احمقانه است و مانند بسياري از اقدامات مشابه ديگر، نتيجه معكوس درپي خواهد داشت. گفتني است كه در سال 2005-4 سال بعد از واقعه 11 سپتامبر، دو موسسه استراتژيك آمريكايي «كارنگي» و آمريكن اينترپرايز در بررسي هاي جداگانه اي اعلام كردند بعد از حمله بوش به مسلمانان در جريان واقعه 11 سپتامبر، مراجعه به قرآن در ميان غربي ها رواج چشمگير و غيرمنتظره اي داشته است و بسياري از مراجعه كنندگان، حقيقت اسلام را با آنچه دولتمردان آمريكايي و اسرائيلي معرفي مي كنند متفاوت يافته اند و شمار قابل توجهي نيز به اسلام گرائيده اند. اين ديدگاه در بررسي اعلام شده گروه آمريكايي موسوم به «كميته خطر» نيز مورد تأكيد قرار گرفته است.
3- «نئوكان»ها در آمريكا كه مجموعه اي از صهيونيست ها و مسيحيان صهيونيست هستند و بسياري از پست هاي كليدي اين كشور را -صرفنظر از حاكميت ظاهري دموكرات ها و يا جمهوري خواهان - در اختيار دارند همواره از نزديكي مسيحيان و مسلمانان و اتحاد آنان عليه صهيونيست ها نگران بوده اند مخصوصاً آن كه مسيحيان آموزه هاي مشترك فراواني با مسلمانان دارند- در كلام خدا نيز از مسيحيان با عنوان نزديكترين و دوست ترين مردم به مسلمانان ياد شده است- فاجعه قرآن سوزي و اعلام پيشاپيش آن از سوي يك كشيش مسيحي مي تواند اقدامي براي فاصله انداختن ميان مسيحيان و مسلمانان تلقي شودكه بديهي است نتيجه مطلوب نئوكان ها را به دنبال نخواهد داشت. همانگونه كه اعلام آغاز جنگ صليبي از سوي بوش و بعد از واقعه 11 سپتامبر، پي آمدي معكوس داشت و امروزه نيز ملت هاي مسلمان، اقدام شرم آور يك كشيش دم دستي و چند اوباش آمريكايي را به حساب جامعه مسيحي جهان و از جمله مسيحيان آمريكايي نمي نويسند و اعلام انزجار بسياري از مسيحيان از اين اقدام احمقانه نشانه ديگري از درستي اين برداشت است.
4- و بالاخره خشم و عصبانيت آمريكا و متحدانش-مخصوصاً صهيونيست ها- از حركت و گسترش پرشتاب اسلام قابل درك است. در كلام خدا درباره اسلاف آنان آمده است؛«... از شدت كينه اي كه نسبت به شما-مسلمانان- دارند سرانگشت خشم به دندان مي گيرند. (اي پيامبر) به آنان بگو از اين خشم و عصبانيت بميريد كه خدا از درون ها با خبر است» آيه 119 سوره مبارك آل عمران .
حسين شريعتمداري

احداث 19 نيروگاه هسته اي در كشورهاي همسايه ايران (خبر ويژه)

همسايگان ايران در حال برنامه ريزي و احداث 19 نيروگاه و رآكتور هسته اي هستند. به گزارش «آخرين نيوز»، ژاپن به تازگي اعلام كرد 4 راكتور هسته اي در كويت مي سازد. همچنين كره اي ها برنده مناقصه 20 ميليارددلاري ساخت نيروگاه هسته اي در امارات شده اند. كنسرسيومي با هدايت شركت دولتي برق كره جنوبي در مناقصه ساخت يك نيروگاه هسته اي غيرنظامي به ارزش 20 ميليارد و 400 ميليون دلار در امارات عربي متحده برنده شد. اگر اين نيروگاه ساخته شود امارات عربي متحده نخستين كشور حوزه خليج فارس خواهد بود كه از طريق نيروگاه هسته اي برق توليد مي كند. به گزارش خبرگزاري فرانسه سازمان انرژي هسته اي امارات عربي متحده (enec) با انتشار بيانيه اي اعلام كرد كنسرسيومي كه مسئوليت ساخت اين نيروگاه را برعهده گرفته است كار طراحي، ساخت و كمك براي راه اندازي چهار نيروگاه هسته اي غيرنظامي ديگر كه هر كدام قدرت 1400 مگاوات برق را دارند برعهده دارد. محمد الحمادي مديركل سازمان انرژي هسته اي نيز دراين باره اعلام كرد كار ساخت اين نيروگاه ها قرار است از سال 2012 آغاز شود. نخستين رآكتور نيز قرار است از سال 2017 عملياتي شود.
در همين حال يك مقام دولتي در قطر از آغاز تحقيقات در زمينه ساخت نيروگاه هسته اي در اين كشور با اهداف صلح آميز خبر داد و وزير انرژي عربستان سعودي، هم اعلام كرد اين كشور تصميم به ساخت نيروگاه انرژي هسته اي را دارد. آمريكا و عربستان براي ساخت يك نيروگاه در اين كشور در ماه مارس توافق كردند. گزارش هاي منابع غربي حاكي از آن است كه عربستان هم به دنبال راه اندازي 4نيروگاه هسته اي است و برنامه غني سازي مخفيانه را با كمك كارشناسان مصري در صحراي حجاز دنبال مي كند. كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس در آخرين نشست مشترك خود كه در سال 2009 برگزار شد، بر افزايش تلاش ها در زمينه بهره گيري صلح آميز از انرژي هسته اي تاكيد كرده بودند.
همچنين احداث نيروگاه هسته اي جديد ارمنستان تا دو سال ديگر آغاز مي شود. گاگيگ مارگوسيان، رئيس نيروگاه هسته اي ارمنستان با اشاره به اين كه از سال 2016 فعاليت هاي نيروگاه هسته اي كنوني ارمنستان به تدريج متوقف خواهد شد گفت: احداث نيروگاه هسته اي جديد ارمنستان از سال 2011 آغاز خواهد شد و تا قبل از توقف كامل نيروگاه هسته اي كنوني ارمنستان، نيروگاه هسته اي جديد بايد احداث شود. نيروگاه هسته اي ارمنستان را روسيه مي سازد. ارمنستان در حال حاضر يك نيروگاه هسته اي دارد.
اين در حالي است كه تركيه هم با كمك روسيه و كره جنوبي دو نيروگاه هسته اي مي سازد و مناقصه آن هم برگزار شده است. در عين حال پاكستان هم برنامه هاي هسته اي خاص خود را دارد و از ظرفيت بالفعل و بالقوه اي در اين بخش برخوردار است.

تغيير كاربري جنبش سبز به مرده شورخانه! (خبر ويژه)

جبهه اپوزيسيون ضد انقلاب تا اطلاع ثانوي به مرده شورخانه تبديل شده است!
لابد به خاطر داريد كه چند سال پيش برخي اصلاح طلبان نظير بهزاد نبوي و حجاريان و اعلمي و... ديگران اعلام كردند اصلاحات مرده است. پس از اين اظهارات زنجيره اي حجاريان گفته بود «اصلاحات مرد، زنده باد اصلاحات».
هنوز كفن آن مرده خشك نشده، حالا محافل ضد انقلابي يكي پس از ديگري مي گويند جنبش سبز مرد. در اين ميان سايت ضد انقلابي خودنويس به خيال اينكه بقيه را تسلي خاطر بدهد، با اشاره به شعار حجاريان نوشته است «جنبش سبز مرد، زنده باد جنبش سبز!» اين سايت مديريت شده از كانادا و اروپا تصريح مي كند امروز ديگر پرسش «كدام اصلاحات»؟ بي معناست. تمام رؤياهاي اصلاحات (آرايشگري، پيرايشگري) به شكست انجاميده و عروسي براي آرايش نمانده است. آن عروسي كه خاتمي مي خواست آرايشش كند، مرد. ديگر جايي براي خاتمي و اصلاح طلبي او نمانده و تنها اصلاح طلبان دموكرات نظير موسوي و كروبي مي توانند در جنبش سبز جاي داشته باشند.
اين موضع خودنويس چي ها در حالي است كه همان ها مكرراً طي يك سال گذشته كروبي و موسوي را متهم به بي عرضگي، خيانت، فرصت سوزي، غضنفربازي، محافظه كاري و... انواع اتهامات ديگر كرده اند.
يادآور مي شود سرهم بندي اصطلاحات قلمبه و سلمبه تا مدت ها، از شيوه هاي چشم بندي افراطيون براي كتمان شكست هاي زنجيره اي به شمار مي رود. نافرماني مدني، مقاومت مدني، آرامش فعال، استراتژي خندق، خروج از حاكميت و ... ده ها اصطلاح از اين دست تعابيري براي رد گم كني تندروها نسبت به شكست هاي فاحش بود و به نظر مي رسد همين روش ناشيانه اكنون از خارج كشور پيگيري مي شود.

اوباما: مي دانم كه راي دهندگان سرخورده شده اند (خبر ويژه)

باراك اوباما پس از 18ماه زمامداري اعتراف كرد بسياري در آمريكا به خاطر ناتواني وي در چاره جويي براي بحران اقتصادي، سرخورده شده اند.
اوباما در كنفرانس خبري با بيان اينكه «عمده تمركز برنامه من حول رشد اقتصادي و ايجاد شغل است» گفت: من به خوبي واقفم كه اقتصاد ايالات متحده روند بسيار كندي را به طرف رهايي از ركود طي مي كند و در اين راه ميليون ها نفر بيكار و سرخورده شده اند.
او گفت: مي دانم بسياري از آنها كه به من راي داده اند، اكنون مرا مسئول عدم بهبود اوضاع اقتصادي مي دانند.
وي در اين كنفرانس همچنين تصريح كرد: هدف ما از پيشبرد طرح صلح خاورميانه، برخورد با خطر ايران است. اذعان اوباما به آشفتگي اقتصادي آمريكا در حالي است كه پيش بيني مي شود حزب متبوع وي در انتخابات 2 ماه آينده كنگره متحمل شكست سختي شود. وي روز پنجشنبه گذشته در گفت وگو با شبكه ABC تصريح كرده بود: اقتصاد كنوني آمريكا مي تواند به شكست اعضاي حزب دموكرات در انتخابات كنگره بينجامد و مشكل بزرگي براي اين حزب ايجاد كند.
وي گفت: اگر اين انتخابات نوعي همه پرسي درباره نظر مردم در خصوص وضعيت كنوني اقتصاد باشد، ما نتايج مطلوبي بدست نخواهيم آورد. من مي دانم كه همه احساس مي كنند وضعيت اقتصادي ايالات متحده بايد بهتر از اين باشد، بنا بر اين، چالش من و چالشي كه هر يك از كانديداهاي دموكرات انتخابات ميان دوره كنگره با آن مواجه است، اين است كه مردم آمريكا متوجه هستند كه موضوع اقتصاد نيز مي تواند يك گزينه باشد.
اين در شرايطي است كه نظرسنجي هاي جديد چشم انداز بسيار تيره اي را براي اعضاي حزب «باراك اوباما» در انتخابات ميان دوره كنگره در ماه نوامبر پيش بيني كرده است.
در حالي كه اوباما مي گويد «من نمي توانم همه مشكلات اقتصادي را برطرف كنم»، نتايج نظرسنجي ماه گذشته در آمريكا نشان مي دهد 56درصد مردم اين كشور از سياست هاي اقتصادي دولت ناراضي اند و درصد كساني كه ابراز خشنودي مي كنند در كمتر از 3 ماه با 3 درصد كاهش به 41درصد سقوط كرده است. 60 درصد نظرسنجي شدگان نيز گفته اند سياست هاي اقتصادي اوباما در مسيري نادرست قرار دارد. اما اوباما در پاسخ گفته است خروج آمريكا از بحران اقتصادي سالها طول مي كشد. او در آغاز رياست جمهوري اش اقتصاد آمريكا را به شدت بيمار توصيف كرده بود.

تذكر معنادار شهيد دستغيب براي اين روزها (خبر ويژه)

شبكه خبري دانشجو فايل صوتي اظهارات آيت الله شهيد عبدالحسين دستغيب را خطاب به برخي روحاني نمايان زاويه گرفته نسبت به ولايت فقيه و رهبري منتشر كرد.
شهيد دستغيب در اين سخنراني مي فرمايد: «كيست كه اين نامه مرا به گوش عمامه به سرهاي ايران برساند، هر كسي مي خواهي باش! خودت را مجتهد مي داني، مقدمات خوان مي داني، نمي دانم، هرچه خودتان مي دانيد. بر تو واجب است امروز تبعيت از يك نفر، تو حق نداري در مقابل رهبر حرفي بزني، تماماً بايد تبعيت كنند... هر عمامه سري كه از رهبر مكرم فاصله بگيرد، لعنت خدا برش باد. تمام عمامه سرها همه بايد مطيع، همه بايد مطيع يك رهبر، امام يكي نائب امام هم يكي، ديگري هيچ تقدم ندارد. همه بايد فرمان ببرند، همه بايد اطاعت بكنند. يك نفر ميزان است. تعدد غلط است. حتي مكرر گفته ام حسن و حسين يكي شان امام بود، حسن امام، حسين مأموم، هيچ وقت حسين تا حسن بود در عرض نبود، تابع تابع. هر چه بهش مي گفتند، مي گفت هرچه حسن بفرمايد، دو تا امام نمي شود، دو تا نائب امام هم غلط است، دو تا رهبر غلط است. رهبري يكي و آن هم معين است. مواظب باشيد گرگ ها شما را از رهبر الهي جدا نكنند، شما را گروه گروه نكنند، شما را طعمه خودشان قرار ندهند. وسيله پيشرفت دشمن نشويد. شما الان در جبهه جنگيد، در جبهه جنگ ديني هستيد. واي به امتي كه از رهبر الهي خود فاصله بگيرد، هلاك است، هلاك است، طعمه دشمن است.»
انتشار اين تذكر پرمعنا و هشدارآميز در حالي است كه علي محمد دستغيب خواهرزاده شهيد دستغيب مدتي است بازيچه فتنه گران در تهران و شيراز قرار گرفته و اظهارات باب طبع صداي اسرائيل، صداي آمريكا و بي بي سي ادا مي كند. پيش از اين اعضاي مجلس خبرگان درصدد اخراج وي بودند اما با كرامت رهبر انقلاب و دعوت نمايندگان به سعه صدر و صبوري مواجه شدند.
آيت الله قره باغي عضو مجلس خبرگان در اين زمينه به فارس گفت: واقعيت اين است كه آقاي علي محمد دستغيب از روي مواضع افراطي سخن مي گويد و اين در حالي است كه حضور در مجلس خبرگان را مديون لطف رهبري است. در گذشته نمايندگان تصميم گرفته بودند آقاي دستغيب را به خاطر حرف هاي بي مورد از اين نهاد اخراج كنند اما با مخالفت مقام معظم رهبري مواجه شدند. من هم معتقدم بهتر است دستغيب را به حال خود رها كنيم.

تحريم ايران مانند آب آوردن با آبكش است (خبر ويژه)

آبكش شدن تحريم هاي ضد ايراني، صداي محافل تندرو را در آمريكا و اروپا درآورده است.
يك روز پس از اعتراض گرتا وان ساسترن مجري فاكس نيوز مبني بر اينكه «حتي كره جنوبي متحد 60 ساله نيز آمريكا را مسخره كرده و اداي تحريم را در مي آورد»، روزنامه اتريشي پرسه تصريح كرد: مبادلات تجاري برخي كشورهاي اروپايي با ايران به طرز وقاحت آميزي رو به افزايش است و همين باعث مي شود تا تحريم ها نتواند فشار قابل ملاحظه اي به ايران بياورد.
اين روزنامه در گزارش خود نوشت: پس از تحريم هاي تكميلي اروپا و آمريكا اين ذهنيت وجود داشت كه تحريم هاي جديد، تجارت با ايران را محدود خواهند كرد اما برعكس، مبادلات كشورهايي مثل آلمان افزايش يافته است. تجارت آلمان با ايران در شش ماهه نخست سال 2010 به نسبت مدت مشابه در سال قبل از آن رشد داشته و به بياني گوياتر، ميزان صادرات آلمان به ايران به 14 درصد افزايش يافته است. در نقطه مقابل شاهد واردات كالاهاي ايراني به آلمان هستيم كه با رشدي افسانه اي به 88 درصد رسيده اند. صنايع آلمان به ويژه ماشين آلات با كيفيت، محصولات شيميايي و نيز فلزات مورد نياز ايران را به طرف هاي ايراني خود تحويل مي دهند. در مورد اثرگذاري تحريم هاي جديد اتحاديه اروپا عليه تهران گمانه زني هاي مشخص و دقيقي وجود ندارد اما آنچه در اين ميان آشكار است، آن است كه در كشورهاي عضو اتحاديه اروپا بسياري هستند كه تحريم مناسبات اقتصادي با ايران با هدف تكميل انزواي سياسي اين رژيم را برنمي تابند.
روزنامه اتريشي با اشاره به معاملات اقتصادي مشابه ميان ايران و سوئيس نوشت: سوئيس درصدد است از طريق شركت EGL سالانه 5/5 ميليارد متر مكعب از ايران گاز بخرد و قراردادي 20 ميليارد فرانكي با آن كشور منعقد كرده است. اتريش هم سرنوشت مشابه سوئيس دارد و هر دو كشور مايلند از شركاي تجاري مهم ايران به حساب آيند. همه اين وقايع نشان از آن دارند كه قطعنامه هاي تحريمي تاكنون اعمال شده عليه ايران بايد از سوي بازيگران اصلي اروپا مورد بازنگري قرار گيرند چرا كه آن ها در متوقف كردن برنامه اتمي ايران و همچنين جلوگيري از بسيج داخلي عليه اپوزيسيون كشور به هيچ وجه كافي نبوده اند.

براي حذف اسلام به او نياز داريم! (خبر ويژه)

سايت «مشانيوز» متعلق به اسفنديار رحيم مشايي ضمن انتشار متن مصاحبه مشايي با خبرنگاران كه در آن از «مكتب ايراني» به جاي «مكتب اسلام» دفاع شده است، اظهارنظر تعدادي از كاربران و مراجعه كنندگان-كامنت- به اين مطلب را نيز منعكس كرده است.
فقط نگاهي گذرا به متن اين اظهارنظرها نشان مي دهد كه اكثريت نزديك به اتفاق آنان اساساً به اسلام و نظام اسلامي اعتقادي ندارند و چند نظر متفاوت نيز در ميان اين اظهارنظرها ديده مي شود.
و اما، آنچه درخور توجه است اظهارنظري است كه معلوم نيست- البته براي ما معلوم است- چرا و با چه انگيزه اي آقاي مشايي آن را در سايت شخصي خود بازتاب داده است. متن اين اظهارنظر كه به زبان انگليسي نوشته شده - و داراي يك غلط دستوري نيز هست- به شرح زير است؛
IRAN need [s] someone lik mashaee to get rid of Mullahs once for all in Iran and bring back the Great civilization of IRAN minus the ARABS-Mullahs whom have polluted and destroyed Iran for the past 31 years Please bring back true Iran
«ايران به شخصي مانند مشايي نياز دارد تا ايران را يكبار براي هميشه از دست ملاها خلاص كند و تمدن بزرگ ايراني را بازگرداند-تمدني- منهاي روحانيان عرب كه در طول 13 سال گذشته ايران را آلوده و ويران كرده اند. لطفاً ايران واقعي را بازگردانيد»!
ممكن است گفته شود كه آقاي مشايي قصد داشته است همه نظرات را بدون دخل و تصرف منعكس كند همانگونه كه علاوه بر نظرات حاوي تعريف و تمجيدهاي فراوان از وي، يكي دو نظر مخالف را نيز شامل بوده است. كه بايد گفت؛ آقاي مشايي در متن خبر نظر خود را ارائه كرده است بنابراين پيشاپيش به نظر مخالف خود پاسخ داده است ولي اظهارنظر مورد اشاره از نظر مشايي به اين علت تمجيد مي كند كه معتقد است نظر وي با انگيزه حذف اسلام مطرح گرديده است و چنانچه اين ديدگاه مورد قبول و پذيرش آقاي مشايي نبوده بايستي آن را نفي كند كه نه فقط چنين نكرده بلكه آن را پوشش رسانه اي نيز داده است!