(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 29 مهر 1389- شماره 19769

شبكه سازي اجتماعي محوري ترين اقدام عملياتي دشمن
دست هاي نامرئي -53

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




شبكه سازي اجتماعي محوري ترين اقدام عملياتي دشمن
دست هاي نامرئي -53

نويسنده: محمد عبدالهي
3. اعمال تحريم هاي همه جانبه برضد ايران
كشورهاي حوزه خليج فارس و ساير كشورهاي عربي بيش از مقابله با ايران، در سياست عادي سازي روابط با آن مي توانند نقش مهم تري ايفا كنند . نتيجه تلاش هاي كنوني براي تعامل با ايران به احتمال زياد يا شكست خواهد بود يا موفقيتي جزيي خواهد داشت . دستيابي به موفقيت كامل، از جمله اين كه ايران هرگونه انگيزه براي ساخت تسليحات هسته اي را كنار بگذارد، تاسيسات هسته اي خود را در معرض بازرسي آژانس بين المللي انرژي اتمي قرار دهد، و روي كار آوردن حكومتي ميانه روتر در تهران جزء بعيدترين سناريوهاي احتمالي است. تنها در صورت دستيابي به موفقيت جزيي، كشورهاي حوزه خليج فارس مي توانند نقش بيشتري ايفا كنند . در صورت به شكست منجر شدن تلاش ها، شاهد افزايش تحريم ها يا مقابله نظامي خواهيم بود كه در هر دو صورت كشورهاي حوزه خليج فارس بي ميل ترين و بي تاثيرترين بازيگران خواهند بود .
4. سياه نمايي از وضعيت ايران
واقعيات اساسي مبني بر اين كه ايران يك قدرت منطقه اي است كاملا مشهود است . اولين آن وسعت اين كشور است كه باعث مي شود هم براي همسايگان خود تهديدآميز باشد و هم اين كه نفوذ كشورهاي دور افتاده تري همچون مصر را به چالش بكشد ولي تنها مساله وسعت نيست . ايران يك كشور واقعي با يك سيستم سياسي ارتجاعي و كاملا سازماندهي شده است كه البته در منطقه اي كه اكثر كشورهاي آن هم چون كويت بسيار كوچك، هم چون عراق بي ثبات، و هم چون عربستان بسيار غيررسمي هستند اصلا نكته خوبي نيست .
5. ايران هراسي
دو كشور در منطقه (مصر و اسراييل) ايران را يك عنصر كاملا متخاصم تلقي مي كنند و هيچ اقدامي براي پنهان كردن اين موضع نمي كنند . هر دو كشور در عين حالي كه همچون آمريكا به حكومت ايران بي اعتماد هستند و از برنامه هسته اي آن هراس دارند، نمي توانند از سياست واشنگتن در قبال تهران حمايت كنند . بخاطر غير ممكن بودن اين احتمال كه آمريكا بتواند جبهه مشتركي كه هم شامل اسراييل و هم كشورهاي عربي باشد تشكيل دهد، اتخاذ موضعي مشترك توسط آمريكا و اسراييل در قبال ايران از زمان انتخاب باراك اوباما مختل شده است، زيرا آنها در مورد چگونگي برخورد با ايران دچار اختلاف نظر هستند . بدون توجه به اينكه چه كسي در كاخ سفيد است، تنش ها ميان اسراييل و كشورهاي عربي كه به صورت بالقوه توسط ايران تهديد مي شوند به گونه اي است كه هيچ كدام از آن ها به صورت علني در هيچ ابتكار عملي كه اسراييل در آن مشاركت داشته باشد مشاركت نمي كنند . در واقع كشورهاي عربي شديدا مراقب هستند كه چنين برداشتي به وجود نياورند كه آن ها به هر شكلي با اسراييل همكاري مي كنند . از نظر آمريكا، اين بدان معني است كه هرگونه تلاش براي جذب حمايت كشورهاي عربي در مهار ايران بايد كاملا از هرگونه همكاري كه آمريكا ممكن است براي همين هدف با اسراييل انجام دهد جدا نگاه داشته شود . ايران ممكن است تأسيسات نفتي در خليج فارس را بمباران نكند (هرچند كه بسياري نگران هستند ممكن است اين كار را انجام دهد) ولي مي تواند با جلوگيري از حمل و نقل از طريق تنگه هرمز به آنها ضربه بزند . غيرممكن بودن تشكيل ائتلافي كه شامل اسراييل و كشورهاي عربي باشد يك مشكل دايمي است كه بر سياست هاي هر دولت آمريكا تاثيرگذار است .
دومين گروه بزرگ، كشورهايي هستند كه شديدا نگران قدرت كلي ايران هستند و از آن بيشتر نگران قدرت ايران مسلح به تسليحات هسته اي هستند . آنها سعي دارند بين محافظت از خود و دشمني نكردن با ايران گام بردارند و حتي با آن همكاري هم مي كنند . كشورهايي كه شامل اين جناح مي شوند عبارتند از شش عضو شوراي همكاري خليج فارس و از برخي جهات اردن .
عربستان از دلايل بسياري زيادي براي نگراني در مورد ايران برخوردار است . نخست آن كه جمهوري اسلامي با حضوري تضادآميز رهبري عربستان در منطقه خليج فارس را به چالش كشيده است . هرچند كشورهاي ديگر شوراي همكاري خليج فارس به ايران به عنوان يك رهبر نخواهند نگريست، ولي عربستان نيز به همسايگان كوچك تر خود نه رهبري ارائه مي كند و نه مي تواند از آنها محافظت كند . دوم اينكه برنامه هسته اي ايران يك مشكل دوگانه براي عربستان است : يكي مشكل امنيتي، مشكلي كه عربستان با تمامي كشورهاي منطقه دارد و از همه مهم تر اين چالش كه مجبور باشد بخاطر اعتبار، نه به خاطر محافظت از خود، برنامه هسته اي خود را آغاز كند . عربستان چگونه مي تواند ادعاي رهبري كند وقتي از نظر نظامي در برابر ايران مسلح به تسليحات هسته اي بي دفاع است؟ سوم اينكه ايران به خاطر اينكه مي تواند صادرات نفتي را مختل كند تا اندازه اي در مورد درآمدهاي نفتي عربستان عدم قطعيت ايجاد مي كند . در نهايت ظهور ايران باعث مي شود روابط ميان وهابيون عربستان كه اكثريت را تشكيل مي دهند و شيعيان آن كه در اقليت هستند بسيار پيچيده تر شود .
در بين كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس، قطر و عمان تنها كشورهايي هستند كه تصميم قطعي گرفته اند تا عدم اطمينان خود نسبت به ايران را كنار بگذارند و در عوض روابط خوبي با آن داشته باشند .
در اكثر موارد ايران شديدا مصالحه جو است ولي در برخي موارد شديدا تهديد آميز مي شود . به عنوان مثال ايران مدعي است، بحرين جزء استان هاي تاريخي آن است و در عين حال هرگز قصد مذاكره با امارات بر سر جزاير سه گانه در تنگه هرمز را ندارد . دوم اينكه كشورهاي حوزه خليج فارس هنوز خود به خاطر مسائلي همچون مرزهاي خاكي، آب هاي مرزي و دسترسي به ميادين نفت و گاز و هم چنين مسائل ايدئولوژيكي براي حمايت از مقاومت و در نتيجه جنبش هايي همچون حزب الله و حماس دچار اختلاف هستند . سوم اينكه هيچ كدام از كشورهاي حوزه خليج فارس واقعا به ايران يا عراق اعتماد ندارد .
اين بنياد در نهايت چنين پيشنهاد مي كند :
نخست آن كه آمريكا نبايد سعي كند كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس را مجبور كند بين آن و ايران از يكي جانب داري كنند . آمريكا در خليج فارس حضور قدرتمندي دارد و از تأسيسات نظامي قابل ملاحظه اي برخوردار است . كشورهاي حوزه خليج فارس نمي خواهند چنين محافظتي را كه حضور آمريكا براي آن ها به همراه مي آورد از دست بدهند، هرچند اگر كاملا به آن اطمينان نداشته باشند. در نتيجه بسيار بعيد است كه مشاركت ايرانيان در نشست كشورهاي حوزه خليج فارس و تماس هاي مقامات عالي رتبه بين كشورهاي حوزه خليج فارس و ايران تاثيري بر حضور آمريكا در منطقه داشته باشد . دوم اين كه آمريكا مي تواند با مجبور نكردن كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس براي جانبداري بين ايران يا عراق به عادي سازي روابط در خليج فارس كمك كند، درست مثل همان كاري كه آمريكا هم اكنون براي بازگشت به روابط كامل ديپلماتيك انجام مي دهد . كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس پيش از اين به خاطر جانبداري متضرر شده اند .
سناريوي گسترش شبكه سازي سايبرنتيك در رسانه ها
موج سازي هاي رسانه اي طيف اپوزيسيون در بازه زماني پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري علاوه بر آن كه در ابعاد تبليغاتي و با سه هدف عمده؛ «اشباع افكار عمومي»، «انگاره پردازي» و «فرم دهي به جنبش اجتماعي» در جريان بوده، به پشتوانه برخي سايت هاي قدرتمند، موضوع «شبكه سازي اجتماعي» را به مثابه «محوري ترين اقدام عملياتي در كشور» دنبال نموده است. اين مهم با پشتيباني سايت هاي مرجع و هدايت سايت هاي متعلق به جريان اپوزيسيون و روزنامه هاي اصلاح طلب دنبال شده است به طور مثال پس از اعلام فراخوان حضور در راهپيمايي روز قدس، اعلام خبر جعلي تولد موسوي و فراخوان برپايي جشن تولد وي، دومين مرحله تست شبكه سازي با استفاده از ظرفيت فضاي مجازي در ماه ها پس از انتخابات بوده است. اين مسأله به شكل فرمولي ثابت، با هدف حفظ ماهيت اعتراضي جنبش اعتراضي دنبال شده و در آن برهه مقرر گرديده بود كه بروز آن در دوره هاي زماني كوتاه مدت و به شكل اعلام فراخوان هاي گوناگون- در مناسبت هاي ملي و يا مذهبي - صورت پذيرد. آن چه كه مي توان حاصل ارزيابي و رصد دقيق مجموعه اي از اقدامات رسانه ها در تحولات پس از انتخابات دانست؛ اولا: تمركز حريف بر نقش آفريني بي بديل فضاي مجازي و ثانياً: ضعف نسبي موجود در عمليات آفندي و حتي پدافندي در اين حوزه به عنوان، بزرگ ترين امتياز براي راهبرد تأثير دشمن بر افكار عمومي بوده است.
در هفته هاي منتهي به انتخابات رياست جمهوري 88 و جريان هاي بعدي، ايران شاهد هجمه تبليغي و جنگ رواني بود كه توسط سايت هاي ارتباطات اجتماعي مانند: «فيس بوك»، «توييتر» و «فرند فيد»613 صورت گرفت. اين در حالي است كه عقبه طراحي كننده اين اقدامات كه در حوزه جنگ رواني سايبرنتيك قرار دارد، همچنان در حال پيگيري اهداف از پيش تعيين شده خود است. سايت هاي ارتباطات اجتماعي در ظاهر به منظور ايجاد فضايي براي حضور الكترونيكي افراد در جامعه چند صدايي غربي و بيان ديدگاه ها، پيدا كردن دوست، ارتباط با دوستان و فرستادن پيام هاي گروهي عمل مي كنند اما در باطن، اغلب اين وبگاه ها در خدمت بنگاه هاي خبري و اطلاعاتي قرار داشته و با جمع آوري اطلاعات شخصي از افراد اقدام به پرونده سازي و بعضاً عضوگيري براي سازمان هاي جاسوسي و تروريستي غربي مي نمايند. هرچند عضويت در اين سايت ها مجاني است ولي هيچ چيزي واقعاً مجاني نيست و در ازاي استفاده مجاني از سرويس هاي الكترونيكي اين وبگاه ها، افراد بخش عمده اسرار زندگي خود را به راحتي در اختيار آن ها قرار مي دهند. اين مسأله در ماه هاي پس از انتخابات رياست جمهوري در مقياس وسيعي كشور ما را تحت الشعاع قرار داده و منابع گسترده و بي هزينه اي را براي جمع آوري اطلاعات حتي با طبقه بندي بالا در اختيار سرويس هاي جاسوسي طرف بيروني قرارداده است.
كاركرد ديگر اين وبگاه ها، خبر رساني از نوع شايعه است. از آن جا كه خبر رساني از نوع شايعه و غوغاسالارانه اگر ابتدا از يك بنگاه خبري بزرگ صورت بگيرد، پس از معلوم شدن عدم صحت سبب تخريب شديد وجهه آن خبرگزاري مي شود، استفاده از شخصيت هاي حقيقي ساختگي بر روي اين گونه سايت ها تا حدود زيادي از هزينه شايعه پراكني براي بنگاه هاي پروپاگاندا مي كاهد. همچنين اتصال زنجيره اي و تكرار چندباره اخبار دروغ نقش مهمي در تثبيت، اقناع و باور جامعه هدف به همراه دارد، از اين رو مراكز توليد اخبار دروغ در غرب نيازمند شركاي داخلي هستند تا نقش واسطه را براي رساندن اين اخبار به افكار عمومي كشور هدف ايفا نمايند. رصد اخبار و تدقيق در محورهاي القايي برخي رسانه هاي داخلي نشان مي دهد، در ماه هاي پس از خرداد ماه 1388 همپوشاني گسترده اي در موضوع شايعه سازي ميان رسانه هاي فارسي زبان داخلي و خارجي برقرار بوده است.
همچنين در طول اين مدت بسياري از شبكه هاي خبري همچون بي بي سي، سي ان ان، فاكس نيوز و العربيه با اجراي سياست «اسب تروا» و دوباره بسته بندي كردن614 مطالب جعلي شان در پوشش افراد حقيقي بر روي سايت هاي ارتباطات اجتماعي اقدام به ارتباط گيري با مخاطبان قبلي خود كرده اند.
در ماه هاي پس از انتخابات رياست جمهوري، سايت هاي فيس بوك، توييتر و فرند فيد نقش اساسي در آموزش حملات مخرب به خصوص حملات اينترنتي داس 615به سايت هاي ايراني به خصوص سايت هاي مخالف آمريكا را داشتند.
در همين زمان بنگاه هاي دروغ پراكني غربي به طور دائم اين ادعا را مطرح مي كردند كه دولت ايران اقدام به كند كردن و قطع اينترنت در داخل كشور نموده و اين گونه وانمود مي كردند كه حكومت جمهوري اسلامي در سدد ايجاد اختناق است.
همچنين صفحات زيادي به انتشار اعلاميه هاي عناصر اپوزيسيون اختصاص يافته و تلاش گسترده اي در جريان بود كه اپوزيسيون نيمه جان سياسي را هرگونه كه هست زنده كرده و به حوزه افكار عمومي بازگردانند.
سايت هاي ديگري كه در كنار فيس بوك در خدمت امپراطوري خبري دشمن فعاليت جدي را دنبال مي نمايند تويتر و فرند فيد هستند. عملكرد اين سايت ها به صورت يك وبلاگ خبري و شبيه به سيستم اطلاع رساني پيامكي بوده و در طول زمان بحران به صورت جدي در اختيار شبكه هدايت گر ناآرامي هاي داخلي براي تهييج و هماهنگي با اعضا و هوادارانشان در داخل كشور براي تجمع و اغتشاش بوده است.
بدين ترتيب اين سايت ها نقش بي سيم و شبكه ارتباطي نيروهاي اپوزيسيون را ايفا مي كنند به طوري كه در كنار حركت اين سايت ها شاهد فشار دستگاه حكومتي آمريكا بر توييتر بوديم كه حتي تعميرات ماهيانه خود را انجام ندهد تا اينكه ارتباط آشوب گران لحظه اي قطع نشود. توييتر كه از نا آرامي هاي پس از انتخابات به دليل نقش آفريني گسترده اش در التهاب آفريني و ساختاربندي شبكه هاي اعتراضي در فهرست كانديداهاي جايزه صلح نوبل قرار گرفت همچنان و بي محابا به عنوان اصلي ترين پشتيبان رسانه هاي فارسي زبان به فعاليت هاي خود ادامه مي دهد.
اين عمليات با همكاري و سرمايه گذاري كشورهاي غربي همراه بوده و با ايجاد و ارسال نرم افزارهاي فيلتر شكن مانند Psiphon كه محصول دانشگاه تورنتو كانادا است، ديش هاي ارسال و دريافت ماهواره اي، دوربين هاي قلمي و مواردي ديگر حمايت شد.
براي آگاهي بيشتر از نحوه عمل و دلايل پشت صحنه اين ماجرا لازم است اندكي به قبل بازگرديم و نگاهي به گردانندگان اين سايت ها، ارتباط ايشان با كابينه اوباما و سابقه خدماتشان به تشكيلات حاكم بر غرب بياندازيم.
«مارك زوكربرگ»616 متولد 1984 ميلادي در شهر نيويورك آمريكا مؤسس و گرداننده رسمي شركت فيس بوك است. بنا بر اطلاعات منتشره در سايت ويكي پديا، اين يهودي زاده كه به گفته خود ملحد617 مي باشد، نسخه نرم افزاري فيس بوك را در سال 2004 ميلادي، در زمان تحصيل در دانشگاه هاروارد به نام خود ثبت نمود.
فيس بوك در طول عمر نه چندان بلند خود شاهد چندين رسوايي بزرگ بوده كه شامل جريان هاي مربوط به مزاحمت هاي الكترونيكي ناشي از سرويس خوراك خبري618 در سال 2006 ميلادي و حفره هاي امنيتي ناشي از نرم افزار برج مراقبت فيس بوك619 در سال 2007 مي باشد. فيس بوك از سال 2007 به بعد شاهد تغييرات جدي شد و در سال 2008 به همراه سي ان ان و توييتر به عنوان بنگاه سخن پراكني نقش عمده اي در انتخابات رياست جمهوري آمريكا بازي كرد. گزارش هاي نيويورك تايمز، ان بي سي، استار تريبون و بسياري از بنگاه هاي اطلاع رساني غربي حاكي از استفاده جدي اوباما و همراهانش از اين سايت هاي اينترنتي براي جذب و هدايت آراء مردم آمريكا بود در آن برهه به طور جدي از طريق بانك اطلاعاتي توييتر براي ارتباط گيري با افراد بهره برداري شد.
«جك دورسي»620، «اسحاق استون»621 و «اون ويليامز»622 در سال 2006 ميلادي اقدام به راه اندازي شبكه توييتر نمودند. اين سرويس با سه هدف شروع به كار كرد:
1- ايجاد روش ارزان تر و آسان تري براي فرستادن پيامك به تعداد زيادي از افراد به منظور استفاده در تبليغات، ارتباطات اجتماعي و در كنار آن تشويق به استفاده بيشتر از سرويس پيامك و در نتيجه درآمدزايي براي شركت هاي ارتباطات
2- استفاده از فرهنگ دنبال كردن ديوانه وار افراد معروف623 كه در كشورهاي غربي به صورت هدفمند و به منظور جلب توجه تبليغات چي هاي هاليودي تبليغ مي شود.
3- در راستاي فرهنگ عريان گري غربي كه در چند سال اخير موج جديد آن در ساختمان سازي هاي با پنجره هاي بلند و بدون پرده و مدهاي لباس جديد غربي روز به روز افزون مي شود، به منظور عادت دادن مردم به اينكه كارهاي خود را لحظه به لحظه گزارش داده و چيزهايي كه توسط ساير سايت هاي ارتباطات اجتماعي غير قابل اكتشاف بود بدين وسيله از مردم استخراج نموده و در اختيار سازمان هاي اطلاعاتي غربي قرار دهند.
در سال 2008 ميلادي توييتر به عنوان يك بخش مهم از تبليغات انتخاباتي اوباما در كنار سي ان ان و فيس بوك قرار گرفت و نقش اساسي در استفاده از رأي خاموش در به قدرت رساندن اوباما داشت.
«هل سي. دال»624، رئيس «مركز مطالعات سياست خارجي داگلاس و سارا آليسون»625 و معاون «بخش مطالعات دفاعي و خارجي» بنياد هريتيج در پايگاه اينترنتي اين بنياد، با اذعان به هدايت انقلاب هاي رنگين توسط آمريكا و انتقاد اوباما به سبب استفاده كمتر از اينترنت در هدايت آشوب هاي ايران، 4 پيشنهاد عملي در اين خصوص به وي ارائه داد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
613 Friends Feed
614 Repackaging
615 DOS- Denial Of Service
616 Mark Zuckerberg
617 Atheist
618 News Feed
619 FacebooK Beacon
620 Jack Dorsey
621 Isaac Stone
622 Evan Williams
623 Celeberity Obession
624 Helle C Dale
625 Douglas and Sarah Allison Center for Foreign Policy Studies
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14