(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 29 مهر 1389- شماره 19769

برتري عمل با بصيرت
الگوي مردمداري
آثار سوءظن
تپش قلم
راهكارهاي عملي گسترش حجاب
حرمت اعمال وهن آميز



برتري عمل با بصيرت

قال الامام الرضا(ع): اعلم ان العمل الدائم القليل علي اليقين والبصيره ، افضل عندالله من العمل الكثير علي غيراليقين والجهل.
امام رضا(ع) فرمود: بدان كه عمل مداوم اندك، اما توأم با يقين و بصيرت، در نزد خداوند، برتر از عمل بسيار توأم با غير يقين و جهل است.(1)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج 87، ص 348

 



الگوي مردمداري

روزي امام هشتم علي بن موسي الرضا(ع) وارد حمام شد. شخصي در حمام بود كه حضرت را نمي شناخت و به ايشان امر كرد كه بيا مرا كيسه بكش. امام رفت و به كيسه كشيدن او مشغول شد. به تدريج مردم وارد حمام شدند و امام را شناختند و از امام به سبب كردار آن مرد، معذرت خواهي كردند، امام با مردم سخن مي گفت تا نگران نباشند و ادامه داد تا كيسه كشيدن آن مرد را تمام كرد.(1)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بيدارگران اقاليم قبله، ص 217

 



آثار سوءظن

پرسش:
سوءظن و خصلت بدگماني در انسان چه آثار زيانبار فردي و اجتماعي را به همراه دارد؟
پاسخ:
سوءظن يا خصلت بدگماني يكي از شاخص هاي بيماري روحي انسان به حساب مي آيد همان گونه كه حسن ظن يا گمان خوب داشتن نسبت به ديگران يكي از نشانه هاي ايمان و سلامت روح او تلقي مي گردد. پيامبراعظم(ص) در اين زمينه فرمود: «گمان خود را نسبت به برادران ديني خوب كنيد كه بدين وسيله به صفا و طهارت طبع مي رسيد. در اينجا به آثار زيانبار فردي و اجتماعي سوءظن اشاره مي كنيم تا بهتر معلوم شود اين پديده ضدارزشي تا چه اندازه خطرناك بوده و چه مفاسدي را به دنبال دارد. باشد تا بيماري هاي خود را هرچه بيشتر مورد شناسايي قرار داده و هرچه زودتر درصدد بهبود و اصلاح آن برآييم.
الف)آثار زيانبار سوءظن
1- گوشه گيري
يكي از زيانهاي فردي سوءظن اين است كه شخص بدگمان به دليل عدم اعتماد به مردم هميشه در رنج و ناراحتي بسر مي برد، و به گمان بد خود، ديگر كسي را نمي يابد كه با او معاشرت كند. زيرا افراد بدبين به خاطر ترسي كه از مردم دارند و آنان را مورد اعتماد خود نمي دانند، جز اينكه گوشه نشيني اختيار كرده و دور از اجتماع زندگي كنند، و به طور كلي روابط خود را با مردم قطع نمايند، چاره اي ندارند. چرا كه از همه مي ترسند. علي(ع) مي فرمايد: «من لم يحسن ظنه استوحش من كل احد» كسي كه بدبين است از همه وحشت دارد. (فهرست موضوعي غرر، ص 227)
2- غيبت قلبي
علماي اخلاق سوءظن را خود نوعي مصداق «غيبت قلبي» مي دانند. به اين معني كه اگر انسان در دل و ضمير خود نسبت به برادر مسلمانش بدبين شد در دل از او غيبت كرده است كه علماي اخلاق از آن تعبير به «عقدالقلب» كرده اند و عقد قلب مقدمه غيبت زباني، تهمت، سخن چيني و... خواهد شد.
3- تباه شدن عبادت
از مفاسد ديگر سوءظن اين است كه سبب فساد و تباهي عبادت انسان مي شود. از اين رو علي(ع) مردم را از عاقبت اين بلايي كه دامنگير افراد مي شود برحذر داشته و مي فرمايد:
اياك ان تسيئي الظن فان سوءالظن يفسد العباده و يعظم الوزر. از گمان بد دوري كنيد زيرا بدگماني (اثر) عبادت را از بين مي برد و گناه (انسان) را بزرگ مي سازد. (فهرست موضوعي غرر، ص 227)
و نيز آن حضرت فرمود: لا ايمان مع سوءظن. ايمان با سوءظن جمع نمي شود. (همان، ص 228)
4- بدترين گناه و زشت ترين ظلم
علي(ع) در اين زمينه مي فرمايد: «سوءالظن بالمحسن شرالاثم و اقبح الظلم. بدگماني نسبت به انسان نيكوكار (و بي گناه) بدترين گناه و زشت ترين ستم است. (همان، ص 227)
دليل اين امر هم روشن است زيرا سوءظن از پليدي نفس سرچشمه مي گيرد و اگر كسي از طينت پاكي برخوردار باشد، با ظن و گمان آبروي كسي را نمي برد و براساس حدسيات و يا ظنيات حيثيت و شخصيت افراد را لكه دار نمي كند.
ب) تشديد تفرقه و اختلافات زيان اجتماعي سوء ظن
يكي از زيانبارترين آثار اجتماعي سوءظن اين است كه رشته الفت و مودت مردم را از بين مي برد و ميان آنان تفرقه، جدايي و بي اعتمادي به وجود مي آورد. علي(ع) مي فرمايد: من غلب عليه سوءالظن لم يترك بينه و بين خليل صلحا. بر هر كس بدگماني غلبه كند هرگونه صلح و صفايي بين او و دوستانش از بين مي رود. (همان، ص 228)
در پايان ذكر اين نكته ضروري است كه از مجموعه آيات و روايات به وضوح استفاده مي شود كه سوءظن (در صورتي كه به مرحله عقد قلب و ترتيب اثر عملي برسد) حرام است. براي اينكه گمان هاي بد به مرحله باور و عقد القلب نرسد دستور اين است كه به تصورات و خاطرات بدي كه احياناً در ذهن انسان خطور مي كند اعتنا نكند. قرآن با اينكه تنها بعضي از ظنون را گناه مي داند ولي مي فرمايد: اجتنبوا كثيرا من الظن... از بسياري از ظنون اجتناب كنيد مبادا گرفتار سوءظن حرام شويد. (حجرات- 12)

 



تپش قلم

عباسعلي كامرانيان
& بزرگترين حسرت و شرمندگي، شرمندگي انسان داناي بدكار در برابر وجدان و فطرت خويش است.
¤¤¤
& وقتي انسان طمع به قدرت، ثروت و شهرت ديگران نداشته باشد ابزار تسلط قدرتمندان، ثروتمندان و بزرگان بر خود را از آنها گرفته است!
¤¤¤
& از نشانه هاي بزرگ انسانهاي شكست خورده آن است كه در بيرون پرسر و صدا و در درون خاموش خاموشند!
¤¤¤
& گذشته، حال و آينده، شكل هايي از زمانند كه در دايره دنيا رويت مي شوند از اين محدوده كه بگذريم، شكل حقيقي و واقعي زمان نمودار مي گردد!
¤¤¤
& كساني كه با حقه، دروغ و زور نفس مي كشند از ياد برده اند كه فقط صداقت پيشگان مي توانند در بزم بزرگ عشق «في مقعد صدق عند مليك مقتدر»؛ حضور يابند!
¤¤¤
& آنكه ديروز ناحقي را سرپا كرد، امروز توسط ناحقي سرازير مي شود و اول و آخرش دوزخي است!
¤¤¤
& آنكه بيرونش دشمنانش و درونش دوستانش را كشته است صاحب نفاقي است كه كفر ابليس هم به گرد راهش نمي رسد!
¤¤¤
& زرنگترين انسان كسي است كه بتواند سر دشمن ترين موجود خود كه شيطان است كلاه گذاشته و دامن به هيچ گناهي نيالايد.
¤¤¤
& اگر لحظه اي از گذشتگان عبرت بگيريم يا دمي بينديشيم كه آيندگان بايد خوب درباره ما قضاوت كنند از «خودشيفتگي شيطاني» نجات مي يابيم.
¤¤¤
& نه دشمنانمان آن قدر بدند و نه دوستانمان اينقدر خوبند كه احساس مي كنيم، حب و بغض صحنه آراي احساس انسانند!
¤¤¤
& اگر نمي توانيم كسي را ببخشيم به خاطر بزرگي گناه او نيست بلكه براي كوچكي روح ماست!

 



راهكارهاي عملي گسترش حجاب

فاطمه احمدزاده
حجاب از مسائل ضروري و غيرقابل انكار دين اسلام است كه با عقايد و باورهاي مسلمانان در ارتباط است.
اما امروزه حجاب تبديل به يك مساله سياسي شده است. سردمداران استكبار جهاني به خوبي فهميده اند كه حجاب سد راه آنهاست، بنابراين تنها راه ضربه زدن به كشورهاي اسلامي رواج بدحجابي و بي حجابي در اين كشورها است.
باگذشت سي سال از انقلاب اسلامي ايران، مساله حجاب دركشور از جايگاه خوبي برخوردار نيست و هنوز با مشكلات فراواني روبروست. به نظر مي رسد براي رسيدن به جايگاه واقعي حجاب و نهادينه شدن آن نياز به هم سويي و وحدت عمل مؤسسات و ادارات به خصوص رسانه و مراكز آموزشي مي باشد تا با تبيين مباني و هدف حجاب به اين مهم دست يابند. بايد زنان جامعه دريابند كه تنها راه پويايي و مشاركت زنان در جامعه استفاده از حجاب اسلامي است. در اين نوشته سعي مي شود راهكارهاي عملي براي گسترش حجاب از طريق رسانه و مراكز آموزشي ارائه شود تا با بكار بستن آن جامعه اسلامي- ايماني داشته باشيم. اينك با هم مطلب را از نظر مي گذرانيم:
رعايت قوانين اسلامي از جمله حجاب از مسايل مهم يك جامعه اسلامي است. امروزه جامعه ما شاهد رواج بدحجابي و از هم گسيختگي اين اصل ديني شده است. مستكبرين جهاني پس از پيروزي انقلاب اسلامي با انواع حيله ها و توطئه هاي سياسي، نظامي، اقتصادي و فرهنگي سعي در براندازي آن كرده اند. با مايوس شدن از ضربه زدن سريع به انقلاب به فكر براندازي آن در بلندمدت افتادند. در اين برنامه به طور گسترده از موضع فرهنگ وارد شدند و با اشاعه و گسترش فساد، بدحجابي، بي بند و باري و مصرف گرايي، سعي در نابودي نيروهاي جوان جامعه و در ادامه نابودي جامعه و انقلاب نموده اند.
بنابراين، براي مبارزه با اين شبيخون فرهنگي بايد كارهاي اساسي انجام گيرد و فرهنگ سازي مستمر و موثر در جامعه صورت گيرد. راه حل صحيح مقابله با بدحجابي، شناخت اصول و مباني آن و ترويج باورهاي صحيح در جامعه مي باشد. از جمله مراكز مهمي كه در اشاعه حجاب در جامعه نقش اساسي برعهده دارند رسانه و مراكز آموزشي مي باشد. اين دو رسانه با داشتن مخاطبين زياد و جوان و تاثيرگذار بر جامعه مي توانند در نهادينه كردن حجاب موثر باشند.
عصر حاضر، عصر اطلاعات و ارتباطات به شمار مي آيد. رسانه هاي جمعي نقش تعيين كننده اي در هدايت افكار عمومي، تغيير محيط و فرهنگ جامعه به عهده دارند. تلويزيون جزء رسانه هايي است كه تقريبا در تمام منازل وجود دارد و اوقات زيادي از زندگي مردم را به خود اختصاص داده است. در دنياي امروز تلويزيون از قابليت ها و توانمندي هاي ويژه اي براي جلب افكار و اذهان برخوردار است، از سويي در فعال سازي افكار و از سويي ديگر در تحذير آن نقش مهمي ايفا مي كند. از مهم ترين علل تاثير فوق العاده آن، استفاده از قوه بينايي است كه بر رفتار و تخيل و ذهن و تفكر مخاطب تاثير مي گذارد.
بنابراين، اين دستگاه يك دستگاه سرگرم كننده نيست، بلكه يك دستگاه آموزنده است و تمام دنيا از راديو و تلويزيون براي آموزش استفاده مي كنند. تمام برنامه هاي راديو و تلويزيون بايد با محتوايي آموزنده و اسلامي تهيه شود تا هدف اصلي رسانه انقلاب اسلامي تامين شود.
رسانه جمهوري اسلامي ايران، به عنوان رسانه اسلامي و انقلابي از جايگاه ويژه اي برخوردار است. در قانون اساسي آمده است كه وسايل ارتباط جمعي بايستي در جهت روند تكاملي انقلاب اسلامي و در خدمت اشاعه فرهنگ اسلامي باشد. (1)
بنابراين، رسانه- كه در اينجا منظور تلويزيون است- بايد در خدمت اسلام، انقلاب و مردم باشد و به نشر معارف ديني- مذهبي بپردازد. لازم به ذكر است كه رسانه هاي غربي در كشورهاي اسلامي تلاش مي كنند با ارائه برنامه هاي انحرافي و فسادانگيز، به خانه هاي مسلمانان راه يابند و آنان را از اخلاق و ارزش هاي اسلامي رويگردان كنند. پس اولين هدف و مقصود رسانه، بايد تبليغ آموزه هاي اسلامي و ارزش هاي ديني باشد. اگر نشر و تعليم اسلام به وسيله صدا و سيما در جامعه اسلامي انجام نگيرد، يقينا جامعه اسلامي در راه رسيدن به هدف اصلي خود كه اسلامي شدن است، موثرترين ابزار را از دست داده است. بايد از اين ابزار به نحو احسن استفاده كرد و دين را وارد زندگي مردم كرد و بينشي عميقانه از دين به آن ها ارائه كرد.
حجاب و پوشش اسلامي از جمله باورها و ارزش هاي اسلامي است كه بايد در رسانه بيش از پيش به آن پرداخته شود. استاد مطهري رسانه را همانند مسجد، يك مركز مذهبي- تربيتي قلمداد كرده و مي گويد: لازم است در كنار مسجد، راديو و تلويزيون هم برنامه هاي مذهبي داشته باشند.(2)
رسانه با تأثيرگذاري فوق العاده خويش مي تواند در تربيت و تهذيب اخلاق عمومي و حتي اصلاح نابساماني هاي اجتماعي قدم بردارد. متأسفانه با گذشت سي سال از پيروزي انقلاب اسلامي، هنوز رسانه ملي نتوانسته است كه جوابگوي افكار اسلامي مردم باشد. مسئولين و دست اندركاران رسانه به تلويزيون به عنوان يك سرگرمي نگاه كرده، غافل از آن كه معمار كبير انقلاب از صدا و سيما به عنوان يك مركز تربيتي- آموزشي نام برده است.(3)
فرهنگ سازي در زمينه هاي پوشش و حجاب اسلامي، توليد برنامه هاي كارشناسي، گفتمان هاي علمي با حضور چهره هاي برجسته علمي و حوزوي كه مورد اعتماد و محل رجوع جوانان مي باشند، ترويج الگوهاي مناسب حجاب در سريال ها و فيلم ها، استفاده از زنان تحصيلكرده ممتاز و متعهد و با حجاب در فيلم ها، نشان دادن اثرات منفي بدحجابي در زندگي اجتماعي و خانوادگي، نظارت بر تبليغات براي جلوگيري از مصرف گرايي و تجمل پرستي، نظارت بر سبك لباس و چهره پردازي هاي مجريان و هنرمندان... از جمله كارهاي عملي است كه رسانه ملي مي تواند با انجام آن ها به سوي نهادينه كردن حجاب در رسانه و در نتيجه در جامعه قدم بردارد. زيرا رسانه از نظر الگوسازي تأثيرات زيادي بر جامعه دارد و مردم سعي مي كنند آنچه را كه در تلويزيون مي بينند، تقليد كنند. به همين دليل بايد هرگونه حالت و حركتي از هنرمندان و بازيگران سينما مطابق با موازين شرعي باشد. متأسفانه، تهيه كنندگان و كارگردانان فيلم و سريال بخصوص در سال هاي اخير نگاهي ابزاري به حضور زن در اجتماع داشتند و با پوشاندن لباس هاي تحريك كننده و چهره پردازي هاي نامناسب سعي در جلب افكار عمومي و در نتيجه رونق اقتصادي خويش نموده اند. قابل ذكر است كه تلويزيون در هر موردي كه قصد فرهنگ سازي داشته، با تبليغات فراوان آن را در جامعه نهادينه كرده است. در اين راه از انواع و اقسام تبليغات بهره برده تا به هدف خويش برسد. در اين مورد مي توان به عنوان مثال به قوانين و مقررات راهنمايي و رانندگي اشاره كرد، كه با تبليغات گسترده اي كه در اين زمينه شد موجب آگاهي مردم و در نتيجه به كار بستن اين قوانين شد.
مقام معظم رهبري مي فرمايند: ما زن را هم بايستي با حجاب نشان بدهيم و هم سرشار از ارزش هايي كه اسلام و انقلاب براي زن در نظر گرفته است، مهم ترين مسئله، نجابت زن و گوهر عفت زن است.(4)
بنابراين، اگر ما بخواهيم در راه تهذيب و اصلاح نابساماني هاي حجاب در جامعه گام برداريم، بايد رسانه ملي احساس مسئوليت انقلابي نمايد و با تمام نيرو و قواي خويش وارد عرصه جهاد فرهنگي شود و با فرهنگ سازي، حجاب و پوشش اسلامي را جايگزين پوشش هاي نامناسب جامعه نمايد. از صدا و سيما مي توان به عنوان مركز آموزشي ياد كرد كه در راستاي اصول انقلاب و اسلام گام برمي دارد. در اين صورت جامعه به سوي جامعه متعالي اسلامي رهنمون خواهد شد و دست اجانب و دشمنان اسلام و انقلاب نيز كوتاه مي شود. پس لازم است كه هر چه سريع تر در سازمان صدا و سيما نهاد نظارت و ترويج حجاب تشكيل شده و با حداكثر نيروي خويش از بي بند و باري هاي حجاب جلوگيري نمايد و در اين هدف بزرگ فقط به رضايت باري تعالي و رهبر انقلاب و مردم فهيم و اسلامي بيانديشد.
مراكز آموزشي
مراكز آموزشي از ديگر مراكزي است كه نقش تعيين كننده در شخصيت و فرهنگ فرد و جامعه دارد. اين مراكز نيز همچون رسانه بايد در ترويج حجاب گام بلندي بردارند و در اين مبارزه فرهنگي از توان و ظرفيت خويش خوب استفاده نمايند.
در جامعه ما فرد از 6سالگي وارد مركز آموزشي شده و به طور متوسط 15الي 20سال از عمر خويش را در آن جا سپري مي كنند. بنابراين، تأثيرپذيري افراد از اين مراكز بالاست بخصوص كه فرد بهترين دوران زندگي خويش را در آن جا مي گذراند- دوران تشكيل هويت فرد و شناخت مباني فكري جامعه و خويش- در نتيجه بايد در اين مرحله به تقويت ريشه هاي فكري ديني فرد همت گماشت و او را از منجلاب بي هويتي و دين گريزي كه نتيجه تبليغات دشمنان اسلام است، رهانيد.
بنابراين مدرسه و معلم نقش بسيار مهمي در تربيت و تهذيب كودك و نوجوانان به عهده دارند. در شكل گيري و تحصيل عادت، كيفيت معلومات، كسب ارزش ها از تأثيرگذاري بالايي برخوردارند. چه بسا خانواده هايي كه فرزندان خود را براساس اخلاق اسلامي تربيت مي كنند ولي پس از وارد شدن در محيط مدرسه دچار انحراف مي شوند. از آن جايي كه معمولا دانش آموزان، معلم خود را الگو و سرمشق خود قرار مي دهند و از وي تقليد مي كنند، بايد در گزينش معلمان و نظارت بر آنان سعي وافر انجام داد. سازمان آموزش و پرورش بايد با جذب معلمان عفيف و با حجاب تبليغ عملي حجاب را در مدارس داشته باشد. دختران بخصوص در دوران دبستان و راهنمايي به شدت سعي مي كنند خود را از نظر ظاهري به معلم خويش نزديك كنند، معلم متعهد به راحتي مي تواند پوشش خويش را به دانش آموزان انتقال دهد و در راه ترويج حجاب گام بردارد.
اهتمام به مثبت نگري و زيباسازي فرهنگ حجاب در تاليف كتب درسي، اجراي مسابقات فرهنگي-هنري- علمي با موضوع حجاب، تجليل از دختران ممتاز با حجاب، ترويج الگوهاي اسلامي در پوشش دانش آموزان و كادر مدرسه، غني سازي اوقات فراغت دانش آموزان، درنظرگرفتن امتيازات براي كساني كه پوشش اسلامي را رعايت مي كنند... از جمله كارهايي است كه سازمان آموزش و پرورش براي گسترش حجاب بايد در برنامه كاري خويش قرار دهد.
دانشگاه مركز ديگر آموزشي است كه فرد در ادامه تحصيلات خويش وارد آن مي شود. دانشگاه ها از جمله مراكز حساس و مهمي هستند كه در مصالح و مفاسد جامعه نقش تعيين كننده و موثري را ايفا مي كنند. دانشگاه نقطه اساسي هر جامعه و كشوري است، اگر دانشگاه اصلاح شود آينده آن جامعه اصلاح خواهدشد. اگر دانشگاه فاسد بشود، سرنوشت آن جامعه فساد است. (5)
محيط دانشگاه محيطي است جوان، پرانرژي و فعال، دانشجو به دنبال آن است كه خود را نشان دهد، به خود مي بالد، به دنبال افكار جديد مي گردد. دراين مقطع اگر به وي خوراك علمي با چاشني ديني تزريق شود او تبديل به بهترين مبلغ ديني خواهدشد. از نيروي جوان و پرقدرت خويش نهايت استفاده را مي كند تا ديگران را با خود همراه كند. از اين رو مستكبرين جهاني به دانشگاه و دانشجو به چشم يك طعمه نگاه مي كنند و از دانشجو براي رسيدن به اهداف شوم خويش استفاده مي كنند.
دانشگاه از سويي پرورش شخصيت ديني دانشجويان را برعهده دارد و ازسويي ديگر پرورش نيروهاي علمي و عملي آينده كشور را بر دوش خويش احساس مي كند. به فسادكشيدن اين جوانان، ترويج بي قيدي و بي مبالاتي نسبت به دين و بي عفتي و بدحجابي دانشجويان در واقع نيروي موثر و آينده ساز كشور را از بين مي برد. نتيجه آن از بين رفتن كشور و انقلاب مي شود.
دانشجويان به شدت از اساتيد خويش الگو مي گيرند. وقتي استادي با پوشش اسلامي در كلاس هاي درس حاضر شود و حركات و رفتارهاي مطابق دين از وي سر زند، دانشجويان به دين علاقه مند شده و به دستورات آن عمل مي كنند. در اين صورت ديگر حجاب براي دختران سخت نيست و آن را نشانه عقب ماندگي نمي دانند. به راحتي مي توانند در برابر وسوسه هاي دوستان خويش مقاومت كنند و از حجاب خويش دفاع كنند. بنابراين، گزينش استاد متعهد و با پوشش مناسب گام موثري است بر ترويج حجاب در دانشگاه و در ادامه تاثير آن در جامعه، كه اين مهم از وظايف وزارت علوم مي باشد.
ساير كارهايي كه وزارت علوم بايد براي گسترش حجاب انجام دهد عبارت است از:
آشنا ساختن دانشجويان با فرهنگ غني ايراني- اسلامي، آشنا ساختن دانشجويان با توطئه ها و زمينه هاي نفوذ فرهنگ غرب، نظارت جدي بر اجراي قوانين انضباطي، برخورد جدي با هنجارشكنان حجاب، فعال كردن تشكل هاي دانشجويي براي برخورد با بدحجابي، عدم بكارگيري كاركنان و اساتيد بي تفاوت به ارزش ها و پوشش هاي اسلامي، استفاده از استادان زن براي دختران و استادان مرد براي پسرها (حتي المقدور)، استخدام اساتيد متعهد و پاسخگو به شبهات حجاب، انتشار مجلات فرهنگي با موضوع حجاب... دانشگاه به عنوان مركز پرورش نيروهاي علمي و عملي كشور بايد مسئوليت خطير خويش را در رابطه با تهديدات فرهنگي به خوبي اجرا نمايد و راه نفوذ فرهنگ غرب را بگيرد. دانشگاه اسلامي، دانشگاهي است كه دانشجوياني متفكر و مبارز در عرصه فرهنگي به جامعه تحويل دهد و آنان نگاهبانان فرهنگ و دين مردم و جامعه اسلامي باشند.
در جامعه اسلامي همه نهادها و مؤسسات بايد در گسترش حجاب تلاش كنند. حفظ حجاب از اركان دين ما و از اصل هاي قانون اساسي مي باشد. متأسفانه هنوز بسيار افرادي هستند كه به حجاب به عنوان يك پديده فردي نگاه كرده و از كنار آن بي اعتنا مي گذرند. در حالي كه حجاب و پوشش اسلامي از وظايف اجتماعي است كه به صراحت در فقه ما به آن اشاره شده است. نهادها و مؤسسات بايد اين اصل را در مراكز خويش در معرض عموم بگذارند و خود نيز به آن عامل باشند. امروزه، اكثر كارمندان را زن ها تشكيل مي دهند. با ترويج حجاب در بين آن ها مي توان ادعا كرد كه يك سوم جامعه از پوشش مناسب برخوردار مي باشند.
البته لازم به ذكر است كه افراد مختلف جامعه نيز در گسترش حجاب نقش مهمي دارند. افراد متعهد مي توانند با تذكر دادن به كساني كه رعايت حجاب اسلامي نمي كنند، در ريشه كن كردن اين پديده شوم ايفاي نقش نمايند. وقتي كسي با ظاهري نامناسب بيرون بيايد و كسان مختلفي به او تذكر دهند ناخودآگاه خود را همسو با محيط كرده تا از اين تذكرهاي پياپي رهايي يابد. پس، براي نهادينه كردن حجاب، رسانه و مراكز آموزشي از مراكز مهم فرهنگ سازي و ترويج آن مي باشد. هر چند كه از ساير مؤسسات نيز نبايد غافل شد. همه بايد براي گسترش حجاب قيامي آگاهانه داشته باشند تا بانوان ايراني الگوي تمام زنان جهان باشند و از حيله ها و توطئه هاي شوم مستكبرين رهايي يابند. فقط با حجاب اسلامي است كه زن به جايگاه واقعي خويش در جامعه دست مي يابد و مي تواند در تمام عرصه ها حضوري پررنگ و موثر داشته باشد.
نوشته خويش را با سخني از معمار كبير انقلاب امام خميني(ره) به پايان مي بريم به اميد آن كه جامعه اي خدايي و به دور از گناه داشته باشيم:
«زنان از نظر اسلام نقش حساسي در بناي جامعه اسلامي دارند و اسلام زن را تا حدي ارتقا مي دهد كه او بتواند مقام انساني خود را در جامعه باز يابد و از حد شيء بودن بيرون بيايد و متناسب با چنين رشدي، مي تواند در ساختمان حكومت اسلامي مسئوليتهايي را به عهده بگيرد.(6) نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است؛ براي اينكه بانوان علاوه بر اينكه خودشان يك قشر فعال در همه ابعاد هستند، قشرهاي فعال را در دامن خودشان تربيت مي كنند. خدمت مادر به جامعه از خدمت معلم بالاتر است، و از خدمت همه كس بالاتر است. و اين امري است كه انبيا مي خواستند. مي خواستند كه بانوان قشري باشند كه آنها تربيت كنند جامعه را، و شيرزنان و شيرمرداني به جامعه تقديم كنند.(7)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پي نوشت ها
1) اصل صد و هفتاد و پنجم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران
2) پيرامون انقلاب اسلامي، شهيد مطهري، ص 183
3) مطبوعات و رسانه ها از ديدگاه امام خميني(ره)، انتشارات تسنيم، ص 146
4) بيانات رهبري درتاريخ 14/12/69
5) دانشگاه و دانشجو در آيينه رهنمودهاي مقام معظم رهبري، سازمان تبليغات اسلامي، ص5
6) صحيفه نور، ج4، ص 436
7) صحيفه نور، ج14، ص 197

 



حرمت اعمال وهن آميز

حميد مرادخاني
از نظر اسلام، همان گونه كه شخص و شخصيت، گرامي و عزيز است، آيين و دين اسلام نيز عزيز است و بايد احترام آن داشته شود. بنابراين هرگونه اعمال و رفتاري كه موجب بي احترامي و وهن اسلام شود، حرام است.
همان گونه كه مومن نمي تواند جامه اي را بپوشد كه او را خوار و ذليل كند، نمي تواند كاري را انجام دهد كه موجب وهن اسلام و مسلماني شود. برخي از مردم، براي خودشان عزت و احترامي قايل هستند و اجازه نمي دهند تا كسي مقام و منزلت ايشان را كوچك شمارد. از اين رو، تلاش مي كنند تا شخصيت آنها در جامعه عزيز و گرامي داشته شود. پس چنان رفتار مي كنند كه ادب اجتماعي مي طلبد و از هرگونه عوامل وهن آور پرهيز مي كنند تا خداي ناكرده خوار و ذليل نشوند و كم ترين اهانتي به آنان صورت نگيرد.
هم چنين بر هر مسلماني است كه چنان مسلماني كند كه اسلام متهم نشود و از سوي ديگران به عنوان آييني شناخته نشود كه همگان از آن بيزاري بجويند، بلكه مي بايست اسلام چنان نمايانده شود كه هر كسي افتخار كند كه به اسلام و مسلماني شناخته و معروف شود.
اسلام، جامع همه خوبي ها
اسلام خود را دين فطرت و عقل سليم و آيين درست زندگي معرفي مي كند. هر امتياز خوب و نيكي را كه مي توان براي يك آيين و دين از نظر عقل سالم و فطرت سليم انساني تصور كرد، اسلام آن را براي خود تعريف و بيان كرده است.
با اين همه ديده مي شود كه برخي از افراد اسلام را چنان معرفي مي كنند كه مجموعه اي از آيين هاي زشت، بد، بي خردي، ناپسند و ضدانساني است؛ درحالي كه اسلام از آن ها پاك و مبراست. البته گاه اين گونه معرفي بد و نادرست، از سوي دشمنان انجام مي شود؛ ولي گاه ديگر، از سوي مسلمانان اين اتفاق رخ مي دهد؛ زيرا برخي در مقام تبيين اسلام، مجموعه اي از بينش ها و نگرش ها را به اسلام نسبت مي دهند كه اسلام از آن ها مبرا و پاك مي باشد؛ يعني در حوزه هاي اعتقادي، احكام عملي و هنجارهاي اخلاقي، مباحث و مسايلي را به اسلام نسبت مي دهند كه اسلام واقعي و راستين هيچ سنخيتي با آن ها ندارد. اين عمل به سبب عدم فهم درست اسلام و يا اشتباه و خطا در شناخت اسلام از سوي برخي از عالمان ديني اتفاق مي افتد كه اسلام شناس كامل نيستند.
در برخي از موارد و در مقام عمل، مسلمانان به گونه اي عمل مي كنند كه اسلام از آن اعمال بيزار است؛ درحالي كه شخص خود را مسلمان معرفي مي كند و اعمال زندگي خود را مطابق آن برمي شمارد؛ ولي هنگامي كه ناظر بيروني به اين اعمال نگاه مي كند، از هرگونه مسلماني بيزار مي شود و مي گويد كه اگر اسلام و مسلماني اين است، عطايش را به لقايش بخشيدم.
در حقيقت گاه از اسلام در مقام بيان و يا عمل، بددفاع مي شود و گاه ديگر، دفاع بد مي شود. لذا چهره اي نادرست و نارسا از اسلام ارايه مي شود.
انتساب به ايمان ممنوع
گاهي ديده مي شود كه برخي از افراد مي كوشند تا خود را از انتساب به اسلام مبرا شمارند. اين براي كساني كه اعتقادي به اسلام ندارند و يا در عمل، مسلمان نيستند، امري پسنديده است تا ناظر بيروني گمان خطا نبرد كه اين افراد مسلمان هستند و چنين اعتقاد يا اعمالي دارند.
اما گاهي هم اسلام بايد خودش را از برخي از افراد، پاك و مبرا بداند. با نگاهي به آيه 14 سوره حجرات و آيات ديگر قرآن مي توان اين مفهوم را از قرآن به دست آورد كه اسلام از انتساب برخي از افراد به مسلماني بيزاري مي جويد. از جمله اين افراد مي توان به منافقان اشاره كرد؛ زيرا انتساب ايشان به اسلام در حالي كه هيچ اعتقادي به باورهاي آن ندارند و در مقام عمل برخلاف احكام و اصول اخلاقي آن حركت مي كنند، عين وهن به اسلام و مسلماني است.
گروه ديگر از مردم نيز به سبب اين كه هنوز بينش ها و نگرش هاي آنان براساس آموزه هاي وحياني اسلام و قرآن شكل نگرفته است، بيرون از دايره ايمان قرار مي گيرند و خداوند در همين آيه به صراحت از ايشان به عنوان مسلماني تبري مي جويد؛ زيرا هر يك از عناوين اسلام و ايمان، ويژگي ها و خصوصياتي را مي طلبد كه در منافقان يا مسلمانان سست ايمان و يا ناقص الايمان نيست.
بر اين اساس بايد گفت كه هر كسي نمي تواند خود را مسلمان شمارد يا مومن بداند. اتخاذ چنين عناويني براي كساني كه بر باورهاي اسلامي و يا ايماني نيستند، حرام و ممنوع است. در همين راستا امام رضا(ع) برخي از مدعيان تشيع را به خانه خويش راه نداد؛ زيرا خود را از شيعيان اهل بيت(ع) مي شمردند در حالي كه هنوز به مقام تشيع نرسيده بودند.
بنابراين، استفاده از عناوين و نام هايي چون اسلام، ايمان و تشيع زماني جايز است كه شخص به درستي بيانگر اين عناوين باشد و بيان و عملش آن را نشان دهد.
آثار انتساب به اسلام و ايمان
انتساب شخص به عناوين و نام هايي چون مسلماني و شيعه اهل بيت عصمت و طهارت(ع) اقتضائاتي دارد كه اگر شخص آن را نداشته باشد، اين انتساب همانند جعل اسناد رسمي، از مصاديق سرقت و تهمت است. تنها اشخاصي مي توانند خود را منتسب به اسلام و ايمان و شيعه كنند كه واقعاً اين عناوين در آنان وجود داشته باشد و آنان مصداق آن ها باشند. بنابراين كسي كه مسلمان نيست يا محب اهل بيت(ع) است ولي شيعه و پيرو واقعي ايشان نيست، نمي تواند خود را منتسب به اسلام و تشيع كند؛ زيرا چنين كاري همانند اين است كه شخصي بي آن كه تحصيلات عالي داشته و از نهادهاي رسمي مجوز استفاده از عنوان دكترا را كسب كند، خود را دكتر بنامد.
از نظر امام رضا(ع) و ديگر امامان(ع)، استفاده كساني كه شيعه نيستند و تنها محب اهل بيت(ع) هستند، از عنوان شيعه نه تنها سرقت و دزدي است، بلكه جرم و گناه است كه علاوه بر مجازات در آخرت، تبعات و پيامدهايي در دنيا به دنبال دارد.
خداوند در آيات 29 تا 32 سوره احزاب به زنان پيامبر(ص) هشدار مي دهد كه انتساب به بيت شريف پيامبر(ص) اقتضائاتي دارد كه مي بايست رعايت شود؛ چنان كه رعايت آن امور و يا عدم رعايت آن نيز پاداش و مجازات هاي مضاعفي را به دنبال خواهد داشت. اين بدان معناست كه انتساب به شخص يا چيزي چون ايمان و تشيع، اقتضائاتي دارد كه اگر رعايت شود، آثار ويژه و اگر مراعات نشود مجازات خاصي را خواهد داشت.
حرمت رفتار وهن آميز
خداوند در آيه 104 سوره بقره، موردي را مطرح مي كند كه بايد به آن فراتر از مورد و مصداق بيان شده، توجه شود. هر چند كه خداوند در اين آيه به يك مسئله جزيي و فرعي اشاره مي كند ولي مي توان از آن يك قاعده كلي فقهي استنباط كرد كه در همه ابواب فقه و عمل مسلماني، ساري و جاري مي شود.
خداوند در اين آيه به مسلمانان هشدار مي دهد كه به جاي واژه «راعنا» از واژه «انظرنا» استفاده شود؛ زيرا كاربرد واژه نخست موجب سوءاستفاده دشمنان و وهن اسلام و مسلمين خواهد شد؛ چرا كه واژه راعنا كه در زبان عربي به معناي «به من بنگر» است؛ در زبان عبري به معناي «حمقنا، ما را احمق كن» است و يهوديان از اين واژه سوءاستفاده كرده و مسلمانان و اسلام را تحقير و مسخره مي كردند.
با آن كه كاربرد واژه در زبان عربي به معناي رعايت كردن و توجه يافتن به شخص است ولي چون «رعن» در زبان عبري به معناي احمق كردن است، موجب سوءاستفاده دشمن كينه توزي چون يهوديان مدينه عليه اسلام و مسلمين مي شود؛ از اين رو كاربرد آن غير جايز دانسته شد.
از اين آيه مي توان استنباط كرد كه هرگونه اعمال مجاز و مباحي كه سبب سوءاستفاده دشمنان مي شود، حرام است. اگر زماني قمه زدن يا زنجيرزني عمل مباحي بود، هنگامي كه پخش تصاوير آن در ماهواره ها موجب وهن اسلام و تشيع است، عملي حرام تلقي مي شود و جايز نخواهد بود.
البته آن چه گفته شد در امور مباح است وگرنه در احكام اسلامي كه حكم قطعي خداوند است نمي توان اين گونه رفتار كرد. بنابراين در جايي كه حكم شرعي قاطع وجود دارد، مسلمان مؤمن هرگز از انجام آن كوتاه نمي آيد و آن را تعطيل نمي كند هر چند كه از سوي دشمنان تمسخر شود و يا سوءاستفاده تبليغاتي از آن شود؛ زيرا مؤمن از ملامت و سرزنش سرزنشگران نمي ترسد و به احكام الهي پاي بندي عملي خود را نشان مي دهد؛ زيرا خداوند از مسلمان خواسته تا در آن چه مامور است استقامت ورزد و از سرزنش سرزنشگران نهراسد.(مائده، آيه 54)

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14