(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 15 آبان 1389- شماره 19782

پاسداري از اصل 50 قانون اساسي و دغدغه هاي زيست محيطي كشور
ندانم كاري در اره كردن سرشاخه هاي طبيعت -بخش پاياني



پاسداري از اصل 50 قانون اساسي و دغدغه هاي زيست محيطي كشور
ندانم كاري در اره كردن سرشاخه هاي طبيعت -بخش پاياني

گاليا توانگر
گروهي كه با همدلي تشكيل شده و هدفش پيوند با طبيعت است، آرام آرام از سينه تپه ها بالا مي رود تا نهال هاي كوچك سرسبز را براي ريشه دواندن در سينه خاك همراهي كند. اعضاي گروه ذخيره قمقمه آبشان را به پاي نهال ها مي ريزند و آنچه را كه دارند با روح سبز طبيعت سهيم مي شوند.
عشق به طبيعت هنوز در روح ما مي جوشد و نمي خواهيم كه در رديف قاتلان طبيعت قرار بگيريم، چون به خوبي درك كرده ايم كه حفاظت از طبيعت با استناد به اصل 50 قانون اساسي حفاظت از حيات رو به رشد ملت است. نبايد و نمي خواهيم به گونه اي زندگي كنيم كه فردا روزي در برابر فرزندانمان پاسخگوي چالش هاي عظيم زيست محيطي باشيم. در كشور ما جنگل هاي شمالي كه بيشتر از جنبه اقتصادي و توليد چوب حائز اهميت اند،
8/1 ميليون هكتار و جنگل هاي غربي (زاگرس، ايران توراني، خليج عماني و ارسباراني) كه بيشتر از جنبه حفظ خاك و تأمين ذخاير آب زيرزميني اهميت دارند، 2/10 ميليون هكتار تخمين زده شده اند. هر چند كه توسعه همه جانبه كشور بايد در اولويت باشد، اما كارشناسان محيط زيست بر اين باورند كه هيچ هدفي نبايد بالاتر از حفظ اين مقدار جنگل در كشورمان قرار گيرد.
انسان از بدو حضور در عرصه جهان هستي همواره با چالش هاي مختلف روبرو بوده و امروز بيش از پيش درك كرده است كه موجوديتش در معرض خطر است. اين درك را مي توان از انفجار جمعيت، بهره برداري غيراصولي از منابع لازم براي حيات، مصرف بي رويه محصولات با فناوري نوين و ايجاد مواد زائد سمي و خطرناك ناشي از توليد دانست. دغدغه بشر در چند دهه پيش (دهه 1960) محدود به قطع جنگل ها، درختان و كمبود سوخت چوب بود. اين نگراني در دهه بعد (1970) به بيابانزايي، تخريب لايه ازن، تغيير اقليم و گرم شدن هوا گسترش يافت. درحال حاضر علاوه بر موارد ذكر شده مي توان به انتشار مواد زائد سمي و خطرناك در محيط زيست (آب، خاك و هوا) اشاره كرد.
فعاليت هاي صنعتي را به جان طبيعت نيندازيم
همه دغدغه هاي بشر ناشي از فعاليت هاي آگاهانه و ناآگاهانه اوست كه در عرصه هستي براي توليد غذا يا رفاه بيشتر در سايه تكنولوژي انجام مي دهد. بهره برداري بيش از حد از منابع طبيعي (آب، خاك، گياه، موجودات زنده و هوا) سبب شده تا اين اجزاء در روندي قهقرايي در سير تخريب اراضي قرار بگيرند.
دكتر حميدرضا عظيم زاده، رئيس پژوهشكده مناطق خشك و بياباني دانشگاه يزد برايمان توضيح مي دهد: «زماني كه از منابع آب، خاك، گياه، موجودات زنده و هوا بي رويه و غيراصولي بهره برداري داشته باشيم، از توان اكولوژي اين منابع كاسته شده و زمينه براي بيابانزايي فراهم مي شود. در گذشته نه چندان دور نظريه اي مبني بر پيشروي بيابان ها مطرح بود و تصور مي كرديم بيابان ها به سمت مناطق سبز در حركتند، اما امروزه به طور واضح درك كرده ايم كه بيابان هاي طبيعي هر چند در دوره هاي ترسالي يا خشكسالي در دامنه محدودي از اطراف خود محدوده شان جابه جايي پيدا مي كند، اما بشر در مناطق مختلف با تخريب حتي در مناطق نيمه مرطوب شرايط شبه بياباني ايجاد مي كند كه همچون بيماري پوستي به اطراف توسعه يافته و گسترش بيابان را موجب مي شود. مقدمه تخريب اراضي، قطع بي رويه درختان جنگل، از بين بردن پوشش هاي مرتعي با چراي مفرط دام و تغيير كاربري اراضي است. پافشاري بر تخريب نتيجه اي جز بياباني شدن اراضي ندارد. اين فرآيند مصداق بر شاخه نشستن و از بن اره كردن است!!» اين استاد محيط زيست به ساير چالش هاي زيست محيطي دنيا اشاره كرده و مي گويد: «چالش هايي كه بشر با آن مواجه است، نتيجه عمل او در سطح جهان است كه همچون زنجيري به هم پيوسته به هم ربط پيدا مي كند و برهم اثر فزاينده اي دارد. قطع درختان جنگلي و تبديل مراتع و جنگل ها به اراضي زراعي سبب مي شود تا آنچه طي ساليان متمادي از كربن به صورت مواد آلي در خاك تجمع يافته است، با شخم و زيرورو كردن خاك به فرم گاز دي اكسيد كربن در جو زمين آزاد شود. به اين ترتيب با افزايش گاز دي اكسيدكربن كه موسوم به گاز گلخانه اي است از بازگشت امواج بازتابشي از سطح زمين به خارج كم مي شود. اين حالت مانند اين است كه شما در زمستان ماشين خود را در آفتاب قرار دهيد. مسلم است كه پس از ساعتي دماي داخل اتومبيل بيش از دماي محيط است. نقش شيشه ماشين در جلوگيري از خروج نور تابيده شده به داخل همانند نقش گازهاي گلخانه اي در جو است. به اين ترتيب كره زمين در حال گرم شدن و برف هاي قطبي در شرف ذوب است. نتيجه اين عمل تغييرات بزرگ آب و هوايي در سطح زمين است كه نمونه هاي آن را در سال هاي اخير به صورت دوره هاي خشكسالي و يا بارش هاي سيل آسا شاهديم.»
با طبيعت آشتي كنيم
توسعه صنعتي دغدغه انسان قرن حاضر است كه بي رويه مواد معدني و غيرمعدني طبيعي را برداشت نموده و در روند زندگي امروزي به محصولاتي ديگر تبديل مي كند، آنچه در اين ميان مشكل ساز است، مواد زائد خطرناك ايجاد شده در طي فرآيند توليد محصول است.
دكتر عظيم زاده ضمن مطرح كردن اين چالش زيست محيطي توضيح مي دهد: «مصرف گرايي افراطي سبب مي شود تا روز به روز به حجم و وزن ضايعات ايجاد شده افزوده شود. مواد شيميايي شامل مواد سمي، تركيب پذير، خورنده و گازهاي سمي متصاعد شده از آن، اثرات زيان آور براي سلامت انسان و محيط زيست دارد. اين آثار را مي توان در بيماري هاي داراي عوارض غيرقابل بازگشت (نظير سرطان) و بيماري هاي ناتوان كننده اعضا (تنفسي و پوستي) كه در جوامع امروزي شايع است، برشمرد. در اين ميان زنان و به ويژه كودكان در معرض خطر بيشتري قرار دارند.»
وي در تكميل صحبت هايش مي گويد: «مطالب اشاره شده بخشي از واقعياتي است كه آينده خوشايندي را براي انسان رقم نمي زند. انسان به منظور حفظ و بقاي خود در عرصه اين كره خاكي لازم است تا شرايطي را فراهم كند و ضمن غلبه بر شرايط وخيم فعلي تا حد امكان به وضعيت قبل از تخريب بازگردد.»
اين استاد محيط زيست جهت مهار چالش هاي زيست محيطي اين راهكارها را ارائه مي كند: «با زمين آشتي كنيم و خود را نسبت به آن مسئول بدانيم. مهارت زندگي با طبيعت و حفظ منابع طبيعي را بياموزيم و به فرزندان خود ياد بدهيم، از جنگ بپرهيزيم و هزينه هاي آن را صرف حفاظت محيط زيست و كنترل آلاينده هاي آن نماييم، در مصرف سوخت هاي فسيلي و انرژي به منظور كنترل گازهاي گلخانه اي صرفه جويي كنيم، مصرف بي رويه و لجام گسيخته محصولات حاصل از تكنولوژي كه نتيجه آن زباله سازي و توليد مواد زائد خطرناك است تا حد امكان كاهش دهيم، اراضي كره زمين را برحسب استعداد و توان ذاتي آن مورد بهره برداري قرار داده و آن را تخريب نكنيم.»
بكارگيري علم ژنتيك در مهار آفات و بيماري هاي گياهي
يكي از روش هاي حفظ گونه هاي مهم جنگلي، حفاظت آنها از آفات و بيماري هاي شايع است. گفتني است كه تعدادي از گونه هاي مهم جنگلي كه از اهميت زيادي برخوردارند، در جنگل هاي صنعتي شمال كشور در اثر حمله برخي از بيماري هايي كه اپيدمي شده اند، رو به انقراض و نابودي هستند (از جمله بيماري مرگ درختان نارون).
نادري، يك كارشناس ژنتيك گياهي برايمان توضيح مي دهد: «براي جلوگيري از زيان وارده و انقراض اين گونه ها، بايد اقدامات جدي به عمل آيد. از طرفي استفاده از سموم، موجب بر هم خوردن تعادل زيست محيطي، صرف هزينه زياد و مقاومت تدريجي آفات به سموم مي شود و از نظر علمي نيز كاربرد سموم در چنين سطح گسترده اي امكان پذير نيست. در اين رابطه مي توان از روش هاي مطمئن و بدون زيان هاي زيست محيطي مانند انتقال ژن هاي مقاوم به عوامل قارچي و باكتريايي بيماري زا استفاده كرد.»
وي ادامه مي دهد: «براي جلوگيري از زيان حشرات، مي توان ژن هايي را كه دارنده يكسري مواد كشنده حشرات هستند به گياه منتقل كرد و گياه را در برابر حمله آفات، مقاوم ساخت.
در اين رابطه، انتقال ژن Bt به درختان جنگلي، معمول ترين شيوه اي است كه تاكنون استفاده شده اند. براي مثال در سال 1990، حدود
60 درصد از كل برنامه هاي كنترل آفات در آمريكاي شمالي، بخصوص مبارزه با كرم جوانه (Budworm) و نوعي پروانه (Gypsy moth) با استفاده از باكتري Bt انجام شده است.»
اين كارشناس ژنتيك گياهي ادامه مي دهد: «البته محدوديتي كه در استفاده از Bt وجود دارد، اين است كه طيف عمل باكتري Bt بسيار باريك است، يعني تنها بر گروهي از آفات تأثيرگذار خواهد بود. همچنين نور آفتاب مي تواند اسپدر و سم اين باكتري را غيرفعال كند. البته بيوتكنولوژي توانسته است با شناسايي و انتخاب باكتري هاي اصلاح شده موثرتر و همچنين تكنولوژي DNA نوتركيب، نقش مهمي را در ايجاد مقاومت درختان جنگلي به آفتاب بازي مي كند. اگر مطالعه اي جامع در مورد خسارات ناشي از آفات و بيماري هاي گياهي در كشور صورت گيرد، مشخص مي شود كه رقم ضرر و زيان در كشور ما نيز بالا است. مثال هاي موفقي كه در زمينه توليد درختان مقاوم به حشره در سطح دنيا وجود دارد عبارتند از: صنوبر، كاج، اكاليپتوس مقاوم به حشره.»
انجام پروژه هاي توسعه با پشتوانه ارزيابي زيست محيطي
از مهندس مصطفي خوشنويس، عضو هيئت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل ها و مراتع كشور بخش تحقيقات جنگلي درباره جاده سازي در جنگل ابر مي پرسيم كه پس از بحث هاي مخالف و موافق بسيار بالاخره اعلام كرده اند بودجه گرفته شده و جاده سازي بين سمنان و گلستان از ميان جنگل ابر حتمي خواهد بود. مهندس خوشنويس پيرامون اين كه آيا اساسا احداث چنين جاده اي ضرورت دارد يا خير؟ پاسخ مي دهد: «توجه به شاخصه هاي توسعه كشور الزامي است، ولي مي توان اين پروژه ها را طوري پيگيري كرد كه مثلا دكل برق يا لوله هاي گاز و نفت و همين طور جاده ها از يك زمين باير عبور كنند. اما متأسفانه هميشه براي مستقيم كردن چنين پروژه هايي و كاستن از هزينه ها معمولا قلب جنگل ها را تخريب مي كنيم، بي آن كه بدانيم چه ضرر بزرگي را متحمل مي شويم. در پروژه جاده سازي ابر نيز اعلام كرده اند 50 هكتار از درختان جنگل قطع مي شوند، اما بنده كه كارشناس محيط زيست هستم مي دانم ميزان تخريب بيش از اين هاست. وقتي جاده كشيده شود، پاي عموم به جنگل باز مي شود. متأسفانه خيلي از افراد هستند كه هنوز نمي دانند درخت يك موجود زنده است. از سرشاخه هايش آويزان مي شوند و يا براي اين كه باد آتششان را خاموش نكند، درست پاي يك كنده بزرگ آتش روشن مي كنند. پس ميزان تخريب خيلي بيشتر از 50 هكتار خواهد بود.»
وي معتقد است اگر ارزيابي هاي زيست محيطي صورت مي گرفت نتيجه آن بود كه داشتن چهار مسير ارتباطي كه اولي از گردنه خوش ييلاق، دومي از گردنه چهارباغ، سومي از روستاي توله و دربار و چهارمي از شهميرزاد سمنان را به گلستان وصل مي كند، كافي است. خوشنويس صراحتا مي گويد: «بهتر نيست به جاي تعدد جاده ها يك جاده را محور قرار دهيم و به تقويت هر چهار جاده بپردازيم؟»
وي بر فرهنگ سازي بسيار تاكيد داشته و مي گويد: «در سفرم به آلمان شاهد بودم كه در يك روز 100 هزار نفر از مردم طي يك مسير گردشگري بين آلمان شرقي و غربي پياده روي كردند، بي آنكه ذره اي آشغال بر جاي بماند. ما نيازمند اين هستيم كه فرهنگ حفاظت از محيط زيست را وارد كتاب هاي درسي فرزندانمان كنيم. چيزي كه از كودكي ملكه ذهن شود تا پايان عمر دوام خواهد داشت.»
خوشنويس مردي از جنس طبيعت با همت خودش هر ساله روزهاي 7، 14 و 21 آبان، دانشجويان، مردم عادي و همكارانش را به دل طبيعت مي كشاند تا در ايستگاه سيراچال (واقع در جاده چالوس بالاتر از پل خواب) به درختكاري و نهال كاري پرداخته و يك روز كامل را با هدف بزرگ پيوند با طبيعت بگذرانند.
وي مي گويد: «خيلي ناراحت مي شوم كه در سال هاي اخير گونه هاي غيربومي درختان را جايگزين گونه هاي ايراني كرده ايم. مثلا دامنه ها را با سرو نقره اي، افرا سياه و كاج پوشانده ايم، در حالي كه اين گونه هاي غيربومي اگرچه در نگاه اول يك زيبايي فانتزي دارند، ولي هرگز نمي توانند مقاومت سروكوهي (ارس) و سرو خمره اي ايران را داشته باشند. دامنه هايي كه با بنه (گونه بومي) پوشيده شده اند، در پاييز با رنگ هاي زرد و نارنجي خود تابلوي نقاشي بي نظيري هستند.
سرماي سال 86 كه طي آن نيمي از درختان كاج پارك جنگلي چيتگر آسيب ديدند و تا بن خشك شدند، ولي نتوانست به گونه هاي بومي نظير سرو كوهي و سرو خمره اي آسيبي برساند. طبيعت دوستان براي درختكاري بيشتر به گونه هاي ايراني توجه داشته باشند.»
گزارش روز

 

(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14