(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 13 دی 1389- شماره 19830

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
اشغالگران تروريست (يادداشت روز)
كيهان و خوانندگان
فلاش (گفت و شنود)
بايد مسئولان قضايي درباره راي مديرمسئول روزنامه ايران پاسخگو باشند
شاكي فراري ! (نكته)
سخنراني خاتمي را اين بار چه كساني نوشتند؟! (خبر ويژه)
استفاده ابزاري از همسربراي پوشاندن اعتراف مهم آقاي تقلب (خبر ويژه)
شغل شريف خودفروشي در بازار جاسوسي! (خبر ويژه)
لعن علي عدوك يا حسين(ع) يعني موسوي در سازماندهي 9دي نقش داشت (خبر ويژه)



اشغالگران تروريست (يادداشت روز)

«تروريزم» و «اشغالگري» دو مفهوم مرتبط با يكديگرند از يك سو اشغالگران براي درهم شكستن مقاومت مردمي كه كشورشان تحت اشغال است، دست به شناسايي عناصرمحوري مقاومت مي زنند و تلاش مي كنند تا با از ميان برداشتن آنان راه خود را هموار نمايند از سوي ديگر توسل اشغالگران به عمليات ترور واكنش طبيعي طرف مقابل را در پي دارد يعني جامعه هدف متقابلا براي سركوب ماشين ترور وارد ميدان مي شود و از اشغالگران و تروريست ها قرباني مي گيرد. بنابراين تا زماني كه اشغالگري وجود دارد تروريزم و عمليات هاي تلافي جويانه هم وجود خواهد داشت.
يك وجه ديگر تروريزم، تلاش اشغالگران براي استفاده از موقعيت ها و روش هاي غيرقانوني و غيراخلاقي است. اشغالگر از همه ظرفيت نظامي، امنيتي، اطلاعاتي، حقوقي، ديپلماتيك و همكاري هاي بين المللي و منطقه اي براي نيل به مقصود خود بهره مي برد اما در بسياري از مواقع، طرف مقابل از ميدان به در نمي رود و همه اين ابزارها براي به زانو در آوردن او كافي نيست از اين رو اشغالگر به استفاده از موقعيت ها و روش هاي قانوني و اخلاقي بسنده نمي كند و به «جنگ كثيف» روي مي آورد. جنگ كثيف اولين بار در جريان ترورهاي سازمان يافته سالهاي 1355 تا، 1362 آرژانتين بر سر زبانها افتاد اقدامي بود كه آمريكايي ها به همراه رژيم وابسته به خود در آرژانتين طراحي كردند و با تشكيل جوخه هاي مرگ شبه نظاميان يعني تروريست ها- عليه «پرونيست ها»- چپ گراها- به راه انداخته و طي 8-7 سال حداقل 30 هزار نفر را به قتل رساندند.
نگاهي به تاريخ سياسي 100 سال اخير به ما مي گويد تروريزم معمولاً جنبه شخصيتي، قومي، مذهبي، طايفه اي و... نداشته است و همواره جنبه «سازمان يافته»، «برخوردار از حمايت يك يا چند قدرت» داشته و طي دو دهه اخير به اين مؤلفه ها چند مؤلفه ديگر هم افزوده شده اند مثل برخورداري از حمايت هاي اطلاعاتي، رسانه اي، ديپلماتيك و حفاظتي.
در فاصله سالهاي 1324 تاكنون جهان وجوه مختلف تروريزم را تجربه كرده است در سالهاي 1324 تا 1370- يعني دوران حاكميت نظام دو قطبي- تروريزم كاملا از سازمان مشخصي برخوردار بوده و بعنوان بخشي از فعاليت سازمان هاي جاسوسي در نظر گرفته شده است در اين برهه از زمان سازمانهاي CiA، KGB، Mi6 و... بسياري از مخالفان خود از جمله رهبران مخالف يا رژيم هاي مخالف را از طريق توسل به اقدامات ناامن ساز از بين برده اند. واژگوني رژيم هاي چپ در آمريكاي لاتين و به قتل رساندن رهبران پرونيست يا ساندنيست بخشي از اين اقدامات بوده است كه تعداد آن از سقوط چندين رژيم- شيلي 2135، آرژانتين 4133 و...- و كشته شدن هزاران نفر فراتر رفته است.
بعد از فروپاشي نظام دو قطبي در سال 0137، آمريكايي ها از «جنگ كثيف» به عنوان يك عامل مهم در سقوط بلوك شرق ياد كرده و بر استفاده وسيع تر از آن تاكيد كردند شعار «هر كه با ما نيست، بر ماست» كه بعدها به طور رسمي توسط جرج دبليوبوش به رسانه ها راه يافت، در دستگاه ديپلماسي، اطلاعاتي و عملياتي آمريكا مهمترين راهبرد مواجهه با مخالفان آمريكا از آغاز فروپاشي بلوك شرق بود. در دوره رياست جمهوري بيل كلينتون- سالهاي 2199 تا 0200- عناصري نظير مارتين ايندايك، مايكل لدين، تام كيسي و... عمليات هاي ترور را لازمه عاري سازي جهان از خشونت ارزيابي مي كردند. محصول عمليات تروريستي در اين دوره از ميان برداشته شدن صدها نفر از مخالفان آمريكا و رژيم صهيونيستي در جاهاي مختلف دنيا بود. اسرائيلي ها در اين دوره آزادانه و با اعلام قبلي به ترور رهبران فلسطيني در تونس، اردن، سوريه و... مي پرداختند و سازمان سيا صدها نفر از فعالان ضدآمريكايي را از طريق شليك يا مسموم كردن و يا مبتلا كردن به سرطان از ميان برداشت. در دوره جرج بوش، عمليات هاي تروريستي از پشتوانه قدرت نظامي- اشغالگري- هم برخوردار گرديد آمريكايي ها در عراق در كنار يگان هاي متعدد نظامي، نزديك به 015 هزار نيروي غيررسمي- ذيل عناوين شركت هايي نظير Black water- وارد اين كشور كردند در حاليكه همه آنان مسلح بودند و به هر كجا كه مي خواستند مي رفتند و هر كس را بازداشت يا به قتل مي رساندند تعداد عراقي هايي كه توسط اين جوخه ها ترور شده اند از مرز چند صد هزار نفر گذشته است هيچگاه آمريكايي ها خود را درباره اين تروريست ها و اقداماتشان پاسخگو ندانسته اند! تا پايان دوره بوش اقدامات فراوان تروريستي در كشورهاي عراق، يمن، افغانستان و پاكستان به وقوع پيوستند و همه مي دانستند كه دستگاه رسمي نظامي امنيتي آمريكا و انگليس پشت اين ترورها قرار دارند. بعد از پايان دوره بوش، تروريزم با همان حجم و با برخورداري از همه روش ها استمرار پيدا كرد ادامه فعاليت زندان بزرگ گوانتانامو و سلب همه حقوق زندانيان، نمونه واضح تداوم سياست هاست. جالب تر اين است كه هفته گذشته در جلسه رسمي F.D.D، يكي از اتاق هاي عملياتي آمريكا كه ذيل نام دروغين اتاق فكر فعاليت مي كند. يك مقام رسمي آمريكايي با صراحت گفت: «دست نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي ما بايد براي مهار مخالفان باز باشد و آنان هرگز نبايد به خاطر اقداماتي كه انجام مي دهند مورد سؤال، سرزنش و يا پيگرد واقع شوند چرا كه آنان كاري را مي كنند كه منافع ملي و امنيت ملي ما آمريكايي ها اقتضا مي كند.»
درباره تروريزم ملاحظاتي وجود دارد:
1-تروريسم در منطقه خاورميانه و يا بهتر بگوئيم در آسياي غربي به موضوعي مشترك تبديل گرديده است. اگر درست نگاه كنيم مي بينيم كه همه اجزاء اين منطقه، مشكل مهم سياست خارجي آمريكا هستند يعني اگر در سالهاي آغازين دهه 0198 فقط ايران براي آمريكا مشكل ساز بود اينك، اكثريت اين كشورها به طور بالفعل و بقيه بصورت بالقوه مشكل آمريكاست.
2-تقريباً همه كشورهاي آسياي غربي به تنهايي توانايي آن را دارند كه معارضان مسلح خود را مهار نمايند براي اين كار هم سازمان هاي قوي اطلاعاتي و هم سازمان قوي عملياتي دارند اما چرا اين جريان نه تنها به كنترل درنيامده بلكه گسترش هم يافته اند. اين معمايي است كه تنها با نگاه به «قرارگاه هاي پشتيبان» قابل حل است. مثالها و موارد زير مي توانند اين موضوع را توضيح دهند.
3-سال گذشته دو روزنامه «اينديپندنت» و «واشنگتن پست» دو گزارش جداگانه را در صفحات خود درج كردند نقطه مشترك دو گزارش مزبور اين بود كه: «ما به پايگاه سليمانيه عراق- مقر حدود 000/01 نظامي آمريكايي- رفتيم، در اطراف اين پايگاه نيروهاي پژاك را در حالي كه سلاح بر دوش داشتند و معلوم بود كه از حمايت و پشتيباني نيروهاي ما برخوردارند، مشاهده كرديم.»
4- عبدالمالك ريگي سركرده معدوم يك گروهك تروريستي، عازم بيشكك بود تا در پادگان تحت اختيار آمريكايي ها مستقر شود. بعدها خود ريگي فاش كرد كه قرار بود در اين پادگان عمليات عليه مردم در شرق كشور را با استفاده از حمايت اطلاعاتي، نظامي و مالي آمريكايي ها برنامه ريزي، مديريت و پشتيباني نمايد.
5- تروريزم در عراق طي سال هاي اخير از طريق رژيم هاي كاملا وابسته به آمريكا- عربستان و اردن- تغذيه و مديريت شده است. اخيراً دولت اردن مدعي شد به گروه تروريستي حارث الضاري هشدار داده است كه انجام هرگونه اقدام تروريستي و استفاده از خاك اردن عليه عراق ممنوع است و به اين وسيله خواسته است به دولت جديد عراق بگويد سياست ما از امروز مقابله با تروريست هاست اين موضوع ضمن آن كه اعتراف صريح مقامات اردني در دست داشتن در عمليات ترور در سال هاي اخير عليه مردم مظلوم عراق است، در عين حال نوعي قدرت نمايي هم به حساب مي آيد يعني اينك دولت امان از دولت جديد نوري مالكي مي خواهد كه به پاس توقف عمليات از مرزهاي شرقي اردن عليه عراق بايد امتيازاتي به اردن بدهد و حال آن كه اردن و عربستان ممكن است به ناچار و تحت شرايط فعلي از اعزام تروريست به داخل عراق امتناع بورزند ولي ترديدي نيست كه آنان به طور اصولي اين سياست را كنار نمي گذارند. چون آن را تنها راه نفوذ خود در عراق به حساب مي آورند.
6- با بررسي وضعيت عمليات هاي تروريستي كاملا مشخص است كه عمليات هاي ترور از سازمان يافتگي فراواني برخوردار است. عمليات ترور يك نفر يا يك گروه عليه نفر يا گروه ديگر از سوي هيچ كس پذيرفته نمي شود و از اين رو تا زماني كه ترور توسط يك يا چند نفر- با هر انگيزه اي- صورت مي گيرد، خشكاندن ريشه هاي آن بسيار ساده است و يك يگان محدود اطلاعاتي و نظامي قادر به ختم كردن آن هستند. اما ترورهايي كه در تبليغات دروغين به عنوان اقدامات عدالتخواهانه يا مساوات طلبانه و يا اقدامات مذهبي و يا جدايي طلبي صورت مي گيرد به هيچ وجه در اندازه اقدام به قتل توسط يك گروه نيست. براي آن كه يك كشتار از مردم در يك نقطه گرفته شود چندين ماه تلويزيون ها و راديوهايي كه تابعيت مديران آن براي همه روشن است شروع به تبليغات عليه كساني كه قرار است در آينده به قتل برسند مي كنند، پس از انجام عمليات تروريستي همان رسانه ها بار ديگر آن اقدامات را مبارزه اي سياسي براي استيفاي حقوق تضعيف شده مرتكبين به قتل معرفي مي كنند. نكته ديگر اين است كه زمان و مكان و نحوه عمليات را قبلا سرويس هاي اطلاعاتي به گروه تروريست ارائه داده و پس از انجام عمليات ترور، اقدام كنندگان را تحت پوشش حفاظتي قرار داده و مانع تعقيب آنان از سوي حكومتي كه شهروندانش قرباني شده اند، مي شوند. اين موضوعي است كه در كليه ترورهاي سال هاي اخير به دفعات ديده شده است.
با اين وصف كاملا واضح است كه تروريزم در منطقه ما به عنوان بخش مكمل اشغالگري عمل مي كند و برچيده شدن بساط تروريزم كاملا به برچيده شدن بساط نظامي- امنيتي اشغالگران از منطقه بستگي دارد. در عين حال با توجه به چنين رابطه اي مي توان با كمك كشورهاي منطقه، از يك سو تمهيدات مشتركي را براي دفع اين دو از منطقه توافق نمود و از سوي ديگر با قاطعيت بيشتر براي مقابله با عمليات ترور وارد ميدان شد.
سعدالله زارعي

 



ساعت 3 تا 6 بعد از ظهر: 33110065
تمام ساعات شبانه روز:33916546
سامانه پیام کوتاه: 30002323

كيهان و خوانندگان

¤به فرمايش رهبر معظم انقلاب هشت ماه صبر و بصيرت ملت ايران در جريان فتنه ، مشابه 8 سال ايستادگي و مقاومت مثال زدني آنان در جنگ تحميلي بود. در هر دو مقطع نيز آمريكاي جنايتكار و متحدان اروپايي او روبروي ملت ايران قرار گرفتند. مردم ما در طول جنگ تحميلي 8 ساله فولاد آب ديده و در فتنه 8 ماهه سال 88 واكسينه ميكروب هاي سياسي شدند. عامل پيروزي ملت در هر دو مقطع نيز داشتن بصيرت و تبعيت از ولايت فقيه بود.
محمودي
¤تقاضا داريم اسامي نمايندگان گروه اقليت مجلس كه در آستانه سالگرد حماسه 9 دي ماه با يكي از سران فتنه ديدار داشته و تشكيل جلسه داده اند را جهت اطلاع مردم اعلام نمايند تا ملت در انتخابات دوره بعد تكليف خودشان را با اين عده روشن كنند.
0692---0918
¤انتقاد صريح و منطقي آقاي پناهيان از چند عضو شوراي شهر تهران كه به مصوبه اخير اين شورا مبني بر نامگذاري يكي از ميادين تهران به نام حماسه ماندگار 9 دي راي مخالف داده اند جاي تقدير و تشكر دارد.
3700---0937
¤آخر و عاقبت كساني كه در حق امام علي(ع) كم لطفي كردند اين شد كه خواسته يا ناخواسته به خدمت يزيد درآمدند. بايد از تاريخ درس عبرت بگيريم و مرتكب خطا و اشتباه نشويم.
5069---0913
¤صبح پنج شنبه 9/10/89 و صبح شنبه 11/01/89 هيچكدام از روزنامه هاي دوم خردادي به حماسه ماندگار ملت در 9 دي سال 88 اشاره نكرده بودند. بنويسيد دشمني با ملت قهرمان ايران چقدر و تا كجا؟ چرا عده اي مزدوري بيگانگان را بر خدمت به ميهن و هم وطنان خويش ترجيح داده اند.
عليمرداني
¤انگليس خبيث از گذشته دور تاكنون براي زير پا گذاشتن حقوق ملت هاي آزاده انواع خيانت ها و جنايت ها را مرتكب شده است و در اين راه پرونده قطوري دارد. زيبنده كشوري مثل ايران اسلامي نيست كه با جرثومه فساد ارتباط ديپلماتيك داشته باشد.
4154---0911
¤از نقدهاي منصفانه و روشنگرانه كيهان و دادن هشدارهاي بجا و خيرخواهانه توسط اين روزنامه كه از ويژگي هاي آن است تشكر مي كنم و آرزوي موفقيت براي شما دارم.
5863---0913
¤بررسي شود چرا با گذشت 32 سال از انقلاب رقص و آوازهاي مبتذل از مراسم هاي عروسي بعضي از شهروندان حذف نشده است و يا چرا در نمايشگاههاي بين المللي و فروشگاه هاي بزرگ از كاركنان با كراوات و خانم هاي بدحجاب آرايش كرده استفاده مي شود. آيا مرجع و دستگاهي براي سر و سامان دادن به اين وضع اسف بار وجود ندارد؟
4525---0935
¤وجود برخي خودروهاي اسقاطي در محله هاي مختلف و معابر عمومي، چهره شهر را ناخوشايند ساخته است. از مسئولين محترم شهرداري تقاضاي رسيدگي داريم.
2205---0936
¤چندين سال است كه جهاد كشاورزي در منطقه پونك تهران به ما زمين مسكوني واگذار كرده ولي سازمان محيط زيست اجازه ساخت نمي دهد. بالاخره تكليف اين زمين ها را روشن كنند و يا لااقل در منطقه اي ديگر زمين بدهند كه خانه بسازيم و از مستاجري نجات پيدا كنيم.
قهرماني
¤ بانك ها براي ضمانت وام مسكن روستايي نيز سند مي خواهند مسئولين امر پاسخ بدهند روستائياني كه سند ندارند چه بايد بكنند و مشكل آنان چگونه قابل حل است؟
2585---0936
¤ ازتلويزيون اعلام مي شود كه خانم هاي مطلقه براي تغيير دادن عنوان سرپرست خانواده جهت دريافت يارانه به فرمانداري ها مراجعه بكنند ولي وقتي مراجعه مي كنيم هيچكس جوابگو نيست شماره تلفني هم كه در تلويزيون زيرنويس مي كنند درست نيست! خلاصه حسابي مردم سردرگم شده اند.
غلامي
¤ نانوايي سنگك منطقه چيذر تهران قبل از اجراء طرح هدفمندي يارانه ها نان سنگك را با آرد سفيد و كيفيت خوب پخت كرده و به قيمت هر عدد 600 تومان تحويل مردم مي داد ولي الان با 400 تومان شدن قيمت نان اندازه آن را كوچك كرده و هم با كيفيت پخت بسيار پايين عرضه مي كند. از همه بدتر اينكه مراجع ذي ربط به شكايت هاي شهروندان در اين مورد رسيدگي نمي كنند.
هندي
¤ خبري از سهميه سوخت ويژه معلولين نشد؟ با توجه به وضعيت جسمي و عدم توانايي استفاده از وسايل نقليه عمومي لطفا مسئولين امر رسيدگي نمايند.
7802---0912
¤ وقتي خودروي روآ را از ايران خودرو تحويل گرفتم پس از چندي محرز شد كه معيوب است با كلي دوندگي و چهل هزار تومان پرداخت به كارشناس دادگاه جهت اعلام نظر بر خراب بودن خودروي صفر هرچه به ايران خودرو رفت وآمد كردم نتيجه اي حاصل نشد؟ تا به حال هم نتوانسته ام حقم را بگيرم. از وزير محترم صنايع درخواست مي كنم پاسخ دهند.
علي ابراهيمي
¤ از اعضاي محترم شوراي شهر و شهردار چاف و چمخاله جناب آقاي دانش شكيب به خاطر آسفالت كوچه شهيد املاكي روستاي گالشكلام تقدير و تشكر مي شود.
اهالي كوچه شهيد املاكي
¤ از شهرداري تهران درخواست مي شود نسبت به تعمير روشنايي اتوبان شهيد همت (از شرق به غرب) كه از جنت آباد تا انتها فاقد روشنايي است اقدام نمايد متاسفانه به علت تاريكي حوادث و تصادفات ناهنجاري رخ مي دهد.
صالحي
¤ وضعيت نيمكت هاي مدرسه ابتدايي فجر در بلوار هجرت منطقه 14 خيلي خراب است نيازبه تعمير يا تعويض دارد مسئولين محترم آموزش و پرورش منطقه 14 اقدام نمايند.
3070---0912
¤ آسفالت جاده قديم كرج تا اول شهر قدس بسيار خراب و پر از چاله و گودال است كه باعث صدمات فراوان به خودروها مي شود از مسئولين مربوطه درخواست تعمير و مرمت جاده را داريم.
6478---0919
¤ از شهرداري و نيروي انتظامي افسريه بخاطر جمع آوري دست فروشها و سدمعبرها تشكر مي كنم و اميدوارم اين نظارت ها تداوم يابد و مجددا پس از مدتي روز از نو روزي از نو نشود.
8068---0912
¤ به علت عدم وجود گاز لوله كشي در شهرستان طارم سوخت شوفاژهاي منازل ما با گازوئيل تامين مي شود و حال آنكه ما قادر به خريد گازوئيل ليتري 350 تومان نيستيم. از مسئولان تقاضا مي كنيم ضمن رسيدگي به اين موضوع براي ما سهميه گازوئيل در نظر بگيرند.
عبادي - طارم زنجان
پاسخ معاونت اجتماعي نيروي انتظامي
در پاسخ به مطلب چاپ شده در مورخه 9/8/89 به منظور تنوير افكار عمومي به آگاهي مي رساند: «در خصوص يك طرفه نمودن خيابان ساسان اعلام مي دارد: با توجه به دو طرفه بودن اين خيابان به معاونت ترافيكي شهرداري منطقه يك ابلاغ گرديد تا نسبت به نصب تابلو در حد فاصل كوچه هاي يازدهم و سيزدهم اقدام نمايند.»
پاسخ شركت آب و فاضلاب شهر تهران
در پاسخ به مطلب مندرج در تاريخ 21/9/89، در خصوص «كيفيت آب آشاميدني منطقه شهرري» بدينوسيله به آگاهي مي رساند:
«گزارش كلرسنجي و نتايج آزمايش هاي باكتريولوژي آب كه توسط كارشناسان امور كنترل كيفيت و بهداشت آب و فاضلاب شهر تهران صورت پذيرفته؛ مويد كيفيت مطلوب آب در مقايسه با استانداردهاي آب شرب در ايران است.»
پاسخ دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي
در پاسخ به مطلب مندرج در تاريخ 6/9/89 با عنوان «تعطيلي ناگهاني دولت و بيمارستان شهيد مدرس» براساس گزارش مديريت مركز پزشكي، آموزشي و درماني شهيد مدرس به اطلاع مي رساند: كادر بهداشت و درمان اين مركز علي رغم اعلام تعطيلي تاريخ 3/9/89، در كليه بخشها و واحدها بصورت فعال حضور داشته و ارايه خدمات به مراجعين محترم انجام شده است. درمانگاه بيمارستان نيز همانند روزهاي گذشته در دو شيفت صبح و عصر داير بوده و به كليه بيماران جهت انجام اورولوژي، نفرولوژي، جراحي عمومي و... خدمات ارايه شده است و فقط تعداد معدودي از اعضاي هيئت علمي شاغل در اين مركز به دليل شركت در كنگره يا مرخصي حضور نداشتند كه با بيماران آنها از روز قبل تماس تلفني برقرار شد. ضمناً لازم به توضيح مي باشد شماره تلفن آقاي مرداني كه در اختيار همكاران قرار داشت مربوط به تهران بوده كه متأسفانه پس از چندين بار تماس پاسخي دريافت نشده تا هماهنگي انجام شود.

 



فلاش (گفت و شنود)

گفت: يكي از كاربران سايت فيس بوك خطاب به سران فتنه نوشته؛ ما هواداران را بدبخت و بيچاره كرده ايد ولي خودتان راست راست مي گرديد و لف لف مي خوريد و قاه قاه مي خنديد!
گفتم: سران فتنه كه فلك زده تر از هوادارانشان هستند.
گفت: همين يارو نوشته؛ ما را بگو كه با طناب پوسيده چه كساني وارد چاه شديم.
گفتم: دروغ ميگه، مي دونستند كه در جريان فتنه به اتفاق سران فتنه و دستجمعي به طناب مشترك و سه رشته آمريكا و انگليس و اسرائيل چسبيده بودند.
گفت: كاربر فيس بوك در پايان نوشته؛ كاش وقتي مغازه ها را آتش مي زديم، مي فهميديم كه داريم چه آتشي به جان خودمان مي اندازيم!
گفتم: حيوونكي!... آسمون رعد و برق مي زد، يارو دستش رو گذاشته بود زير چونه اش و لبخند مي زد. بهش گفتند اين چه حالتي است؟ گفت؛ مگه نمي بيني آسمون ميخواد از من عكس بگيره كه فلاش مي زنه!

 



4 اتحاديه بزرگ دانشجويي ايران خواستار شدند
بايد مسئولان قضايي درباره راي مديرمسئول روزنامه ايران پاسخگو باشند

چهار اتحاديه بزرگ دانشجويي در واكنش به خبر محكوميت مديرمسئول روزنامه ايران توسط قوه قضاييه نامه سرگشاده اي به آيت الله آملي لاريجاني منتشر كردند.
شوراي تبيين مواضع بسيج دانشجويي دانشگاه هاي تهران بزرگ، اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاههاي سراسر كشور، دفتر تحكيم وحدت و اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان در اين نامه سرگشاده از راي دادگاه مبني بر محكوميت اشتهاردي به زندان و شلاق با شكايت مهدي هاشمي انتقاد كردند.
متن كامل اين نامه به شرح زير است:
سه روز بعد از حماسه 40 ميليوني مردم ايران و در روزي كه متوهمان پيروزي در خيابان هاي انقلاب و آزادي راهپيمايي سكوت!!! برگزار مي كردند، انتشار نامه سرگشاده 220 تشكل دانشجويي در تاريخ 25 خرداد 88، موج جديدي از عدالتخواهي و مبارزه با مفاسد را رقم زد. در آن روزهاي داغ، اكثر سايت ها و روزنامه ها اين نامه را پوشش دادند و شخصيت هاي سياسي در مورد آن اعلام موضع كردند. اما وكلاي آقازاده لندن نشين كه در آن روز همچنان در ايران به سر مي برد و هنوز تصميم به ادامه تحصيل!!! نگرفته بود، اميد به ثمر نشستن دلارهاي خرج كرده اش در انتخابات داشت، از كاوه اشتهاردي مديرمسئول روزنامه ايران شكايت كرد. كه بعد از فراز و نشيب هاي فراوان و دفاعيات اشتهاردي در دادگاه، حكم برائت ايشان از سوي 14 عضو هيئت منصفه مطبوعات در خصوص موضوع شكايت مهدي هاشمي، صادر شد. حال جاي اين سؤال باقي است كه با توجه به شكايت بيش از 150 نماينده مجلس از سران فتنه در سال گذشته، مطالبات مردم در حماسه 9 دي سال گذشته و امسال و اظهارنظرهاي مسئولين قوه قضاييه در چند ماه اخير در اين مورد، صادر كردن اين راي چه معنايي مي تواند داشته باشد؟ ما پيش داوري نكرده و پاسخگويي را از مسئولان قوه قضاييه خواستاريم. هر چند مي دانيم كه در اين گونه برخوردها با عوامل فتنه و پيگيري مطالبات مردم مصالحي وجود دارد اما سؤال اينجاست كه گويا اين مصلحت طلبي ها يكطرفه شده است.
ضمنا تاكيد مي كنيم كه هدايت اين جريان به اختلاف بين قواي مجريه و قضاييه خبطي بزرگ است، كه عده اي از فرصت طلبان و بدخواهان نظام به دنبال آن هستند. از رياست محترم قوه قضاييه كه نزديك به دو سال از رياستشان بر اين قوه مي گذرد و البته كارنامه اي روشن از خود به جا گذاشته و آينده اي روشن تر پيش روست، تقاضا مي شود با پيگيري اين مطالبات و موكدا پيگيري مطالبه دانشجويان كه مجددا در ادامه خواهد آمد، حق مردم مظلوم، اما آگاه و بابصيرت ايران را از مفسدان اقتصادي و سياسي بگيرند، تا شايد التيامي باشد بر خون دل هايي كه در 8 ماه نبرد نرم، مردم خورده اند.
در پايان اعلام مي داريم ما دانشجويان حاضريم در راستاي مطالبات عدالتخواهانه خود حبس رفته و شلاق هم بخوريم كه اين كمترين هزينه مبارزه با فساد است، به شرطي كه به موازات آن امثال مهدي هاشمي ها دادگاهي و محاكمه شوند.
مديرمسئول روزنامه ايران: گلايه هاي ما از قوه قضائيه ربطي به جريانات ضدانقلاب ندارد
مديرمسئول روزنامه ايران در واكنش به برخي اظهارات مخالفين نظام گفت گلايه هاي ما از قوه قضائيه ربطي به جريانات ضدانقلاب و خارج از نظام ندارد.
كاوه اشتهاردي در گفتگو با فارس با منافقانه خواندن موضع گيري برخي افراد و جريانات خارج از نظام در محكوميت صدور حكم زندان و شلاق براي وي گفت: اين افراد اگر خودشان سر كار بودند در خوش بينانه ترين حالت، من را بدون محاكمه به 10 سال زندان و 100 ضربه شلاق محكوم مي كردند.
مديرمسئول روزنامه ايران يادآور شد: اين موضع گيري ها را در ادامه سناريوي فتنه خواند و گفت: چگونه آنهايي كه سال گذشته بدنبال ناديده گرفتن راي مردم بودند و با رفتارهاي خود امنيت كشور را برهم ريخته و حتي افراد بي گناهي را به كشتن دادند، امروز ژست فرهنگ و تمدن و طرفداري از حقوق ملت به خود مي گيرند و شعار دلسوزي براي اين سرباز كوچك نظام سر مي دهند. وي افزود: اتفاقاً جريان مقابلي كه فتنه 88 را مديريت كرد و امثال روزنامه ايران به نبرد با آنها پرداخت، همين جريان همسو با مهدي هاشمي است كه ما مقابله با آنها را تكليف خود مي دانيم.
وي با ابراز تاسف از ورود ناگهاني دستگاه قضايي به برخورد با روزنامه ايران پس از دادگاه مهدي هاشمي كه شائبه حمايت از اين مجرم فراري را در اذهان بدنبال داشت، تاكيد كرد: اينجانب از دستگاه قضايي انتقادات جدي دارم اما آنها را دشمن مقابل خود نمي دانم، بلكه مي گويم اين يك سناريوي حساب شده است كه دست هايي پنهان و اراده هايي خاص، اين قوه محترم را به برخورد با ما واداشته و همزمان خود در گوشه اي، خوشحال و با خيالي آسوده به فتنه انگيزي هايش مشغول است.
مديرمسئول روزنامه ايران در عين حال تاكيد كرد: انتقادات و گلايه هاي ما از قوه قضائيه ربطي به جريانات ضد انقلاب و خارج از نظام ندارد و نيروهاي انقلابي و اصولگرا آنقدر ظرفيت دارند كه مشكلاتشان را خودشان حل كنند.
گروه غيرقانوني مشاركت در اطلاعيه اي كه مورد استقبال جريانات ضد انقلاب قرار گرفته، آورده است: «فارغ از خط فكري و وابستگي جناحي مديرمسئول روزنامه ايران و ظلمي كه اين روزنامه در حق خيل آزادانديشان اين مرز و بوم روا مي دارد و با دروغ زني و افترا و بهتان از همه كساني كه منتقد جناح او هستند هتك حرمت مي كند، محكوميت او به چنين حكمي نه در شان نظام اسلامي و نه در شان يك فعال مطبوعاتي است.»
استعفاي فضائلي
از هيات منصفه مطبوعات
مهدي فضائلي عضو هيات منصفه مطبوعات هم به دليل بي اعتنايي قاضي به رأي هيات منصفه و تا تعيين تكليف جايگاه اين هيات، استعفا داد.
فضائلي در گفت وگويي با اشاره به راي دادگاه درباره مديرمسئول روزنامه ايران گفت: اين دومين بار است كه قاضي عليرغم اتفاق آراي هيات منصفه در عدم مجرميت متهم، وي را نه تنها محكوم كرده بلكه جرائم سنگيني مانند شلاق و حبس تعيين كرده است.
مديرعامل سابق خبرگزاري فارس افزود: مرتبه قبل نيز براي اولين بار مشابه همين مساله براي مديرعامل سابق ايرنا رخ داد.
عضو شوراي فرهنگ عمومي كشور در ادامه با اشاره به جايگاه هيات منصفه در قانون اساسي از سويي و استقلال قاضي از سوي ديگر، برخورد قاضي با نظر هيات منصفه را ناقض فلسفه وجودي اين هيات دانست و از مجلس و شوراي نگهبان خواست براي رفع اين تناقض چاره انديشي كنند.
فضائلي با تاكيد بر اينكه نمي خواهد وارد تحليل سياسي احكام صادره شود، گفت: با توجه به شباهتهاي موجود در پرونده آقايان بهداد و اشتهاردي در نوع اتهام، اتفاق آراي هيات منصفه در عدم مجرميت هر دو، محكوم شدن هر دو و نوع محكوميت، سوالاتي در ذهن افكار عمومي ايجاد مي شود كه قاضي محترم بايد به آنها توجه كند.
فضائلي در پايان گفت: البته ما وظيفه داريم به راي دادگاه احترام بگذاريم و مي گذاريم ولي جايگاه هيات منصفه نيز بايد معلوم شود.
 



شاكي فراري ! (نكته)

محكوميت آقاي كاوه اشتهاردي، مدير مسئول روزنامه ايران به 6 ماه حبس تعزيري و 10 ضربه شلاق كه در پي شكايت متهم فراري، مهدي هاشمي و از سوي شعبه 76 دادگاه كيفري استان تهران صورت پذيرفته و اعلام شده است، موجي از انتقاد و اعتراض به دستگاه قضايي و ابهام جدي در افكار عمومي را به دنبال داشته است. محكوميت مدير مسئول روزنامه ايران در حالي است كه 14 عضو هيئت منصفه مطبوعات به اتفاق آراء وي را از اتهامات وارده تبرئه كرده بودند.
مهدي هاشمي يك متهم فراري است كه علاوه بر ايفاي نقش موثر در فتنه 88 و آشوب هاي خياباني، به گفته دادستان كل كشور، اتهامات مالي و غيرمالي ديگري نيز دارد، تا آنجا كه حجت الاسلام والمسلمين اژه اي، احتمال بازگرداندن وي به كشور از طريق اينترپل را بعيد ندانسته و تاكيد مي كند كه اين متهم فراري بلافاصله پس از ورود به كشور، بدون توجه به وابستگي هاي خانوادگي وي، بازداشت و زنداني و رسيدگي قضايي به اتهامات و جرايم وي آغاز خواهد شد.
و اما اگرچه براي اظهارنظر درباره تمامي اتهامات و جرايم مهدي هاشمي بايد تا تشكيل دادگاه و صدور رأي قطعي و نهايي منتظر بود ولي برخي از جرايم نامبرده در بستر «جرايم مشهود» قابل ارزيابي است كه حضور فعال وي در فتنه آمريكايي، اسرائيلي و انگليسي 88 فقط يكي از آنهاست و همين يك جرم بزرگ يعني همراهي با دشمنان بيروني به تنهايي و بدون استناد به ساير جرايم و اتهامات مي تواند او را در شمار يكي از عوامل فتنه كه دست هايي آلوده به جنايت و خيانت دارند قرار دهد.
اكنون بايد پرسيد؛
1- در حالي كه شاكي پرونده يك متهم فراري با اتهامات و جرايم ياد شده است، دستگاه محترم قضايي چه اصراري بر محكوميت آقاي اشتهاردي داشته است و اين همه اصرار در محكوم كردن وي با كدام توضيح منطقي و توجيه قانوني صورت پذيرفته است؟!
ممكن است گفته شود اتهام نشر اكاذيب و افتراء در باره مدير مسئول روزنامه ايران به اثبات رسيده بود و دادگاه چاره اي جز محكوميت وي نداشت. بسيار خوب! فعلا درباره اين حكم بحث ماهوي نداريم و آن را به اهل قضا مي گذاريم، اما؛
وقتي دادگاه دلايل و اسنادي را كه از سوي آقاي اشتهاردي عليه مهدي هاشمي ارائه شده، مصداق تهمت و افتراء و نشر اكاذيب مي داند، آيا به طور تلويحي متهم فراري- شاكي پرونده- را از اتهامات وارده و جرايم مشهودي كه مرتكب شده تبرئه نكرده است؟! شايد بفرماييد، بخشي از دفاعيه شامل تهمت و افتراء بوده است. خب! شما كه اينهمه بر اجراي عدالت اصرار داريد، چرا در حكم صادره و يا اعلام حكم به اين نكته اشاره اي نفرموده ايد؟! تا اين شائبه پيش نيايد كه اگر كاوه اشتهاردي به جاي آن كه فرزند شهيد باشد فرزند يكي از مسئولان بلندپايه بود حرمت او نيز پاس داشته مي شد؟! و يا به جاي آن كه در جريان فتنه 88 با همه توان عليه فتنه گران ايستاده باشد، با سران فتنه فالوده مي خورد! ملاحظه حيثيت او نيز واجب بود! نه اين كه دستگاه قضا- خداي نخواسته- چنين كرده باشد ولي اين شائبه در اذهان عمومي شكل مي گيرد و متاسفانه گرفته است!
2- اصرار دادگاه محترم در محكوميت كاوه اشتهاردي و اعلام رسانه اي حكم صادره، در نگاه اول، اين تلقي را به ذهن خطور مي دهد كه وقتي دستگاه محترم قضايي از نشر اكاذيب عليه يك متهم فتنه گر فراري توسط يك نيروي مؤمن و متعهد و فداكار و فرزند شهيد نمي گذرد و با قاطعيت وي را محكوم مي كند، به يقين در برخورد با فتنه گران و آشوبگران و عوامل قتل مردم عادي و بسيجيان بي نام و نشان در جريان فتنه 88 و... قاطعيت، اصرار و شتاب صدچنداني به خرج مي دهد. آيا چنين است؟!
3- در دادگاه رسيدگي به شكايت مهدي هاشمي از مدير مسئول روزنامه ايران، هر 14 عضو هيئت منصفه مطبوعات به اتفاق آراء آقاي اشتهاردي را از اتهامات وارده، تبرئه كرده بودند. و جاي اين سؤال است كه محكوميت وي از سوي دادگاه محترم در كدام چرخه قانوني و يا روال شناخته شده در اينگونه دادگاه ها، صورت پذيرفته است؟! ممكن است گفته شود كه مطابق تبصره يك از ماده 43 فصل هفتم قانون مطبوعات كه تصريح دارد؛ «پس از اعلام نظر هيئت منصفه، دادگاه در خصوص مجرميت يا برائت متهم اتخاذ تصميم نموده و طبق قانون مبادرت به صدور رأي مي نمايد» اتخاذ تصميم و صدور رأي برعهده دادگاه است. كه اين استنباط از ماده 43 و تبصره يك آن اگرچه با تبصره ياد شده بي انطباق نيست ولي در متن ماده 43 آمده است «پس از اعلام ختم رسيدگي، بلافاصله اعضاي هيئت منصفه به شور پرداخته و نظر كتبي خود را در دو مورد زير به دادگاه اعلام مي كنند. الف: متهم بزهكار است يا خير؟ ب: در صورت بزهكاري آيا مستحق تخفيف است يا خير؟»
همانگونه كه ملاحظه مي شود ماده 43 هيئت منصفه را ملزم به اعلام نظر كرده است و چنانچه مطابق برداشت قاضي محترم، اعلام نظر هيئت منصفه نمي تواند در رأي دادگاه مؤثر باشد، چرا در متن قانون از آنها خواسته شده است نظر خود را اعلام كنند؟! و در حالي كه هر 14 عضو هيئت منصفه به اتفاق آراء آقاي اشتهاردي را از اتهامات وارده مبرا دانسته اند، چرا دادگاه محترم اين نظر صريح را ناديده گرفته و نامبرده را محكوم كرده است؟! و اساساً اگر نظر هيئت منصفه نمي تواند در صدور حكم نقشي داشته باشد، چرا تشكيل دادگاه مطبوعات را منوط و مشروط به حضور آنان كرده و بر كسب نظر آنها در قانون تصريح شده است؟! و در هر دو حالت ياد شده بايد توجه داشت كه تاكنون روال جاري دادگاه مطبوعات بر دخالت دادن نظر هيئت منصفه در رأي نهايي دادگاه بوده است و نمونه مورد اشاره در اين نوشته، تا آنجا كه نگارنده به خاطر دارد، سابقه نداشته است.
و بالاخره، اين وجيزه نقدي دلسوزانه است و با اين مقصود قلمي شده كه برخي از اقدامات نه چندان مطلوب، به جايگاه رفيع دستگاه قضايي كشور و تلاش پي گير مسئولان عالي رتبه آن كه اين روزها شتاب فزاينده اي گرفته است، آسيب نرساند.
حسين شريعتمداري

 



سخنراني خاتمي را اين بار چه كساني نوشتند؟! (خبر ويژه)

آقاي خاتمي جمهوري اسلامي از اين به بعد شما را در بازي راه نمي دهد كه بخواهيد پيش شرطي برايشان بگذاريد.
اين مطلب را سايت صهيونيستي بالاترين در ارزيابي سخنان خاتمي در ديدار چند عضو فراكسيون اقليت مجلس منتشر كرد و نوشت: سخنان خاتمي حتي حداقل مطالبه اپوزيسيون هم نيست. اما حاكميت اصولاً ديگر او و همكارانش را در بازي راه نمي دهد كه بخواهند پيش شرطي برايشان بگذارند. مناسبات سياسي در ايران و در دهه چهارم جمهوري اسلامي، در محدوده مذهبي ها و قائلان به ولايت فقيه خواهد بود.
بالاترين البته در مطلب ديگري به دفاع از خاتمي در برابر انتقادات هجوآميز محافل ضدانقلاب پرداخته و نوشت: در حالي كه نام خاتمي در تلويزيون به بدنامي برده مي شود، دفاع از او دل شير مي خواهد. خاتمي را اين روزها دوست و دشمن مي نوازند و هيچ كس پشت او نمي ايستد. اصلاً مگر طرف خاتمي شما بوده ايد؟ قصد خاتمي انداختن توپ به زمين حريف بوده و خيلي هم شجاعانه بوده. او در تهران حرف مي زند نه در كافه هاي پاريس و خيابان شانزليزه.
سايت جرس هم كه از مبدأ لندن با فتنه گراني چون خاتمي در ارتباط است، به دفاع از وي وارد ميدان شد و ضمن نگارش مطلبي نشان داد كه اظهارات اخير خاتمي، ديكته شده از لندن بوده است. جرس مي نويسد: با مطرح شدن پيش شرط هاي خاتمي براي شركت در انتخابات، شاهد سرازير شدن سيل انتقادات بوديم و عجيب اينكه قوي ترين انتقادات نيز در قالب طنز صورت گرفته است. اما نبايد سبكسرانه به اين اظهارات خنديد و تمسخر كرد. انگار لازم است به بعضي يادآوري كنيم كه زمين بازي ما ميدان انتخابات و حضوري مشابه روزهاي بعد از انتخابات سال گذشته است.
ارگان حلقه لندن وابسته به مهاجراني و كديور در تحليل خود اين نكته را فراموش كرده كه عناصري نظير خاتمي و كروبي و موسوي ديگر مشروعيتي ندارند و در رديف متهمان اصلي فتنه و آشوب سال گذشته قرار دارند. به همين دليل هم با آنها برخوردي شديدتر از مجرمان و خائنان خواهد شد و نه مجموعه سياسي مقيد به قانون اساسي و نظام و انقلاب.
مهاجراني سال گذشته حلقه لندن را اتاق فكر جنبش سبز در خارج كشور و ابوذرهاي اين جريان معرفي كرده بود. پيش از اين و در موارد متعدد عناصري نظير عماد باقي و هادي خانيكي ضمن مصاحبه هايي تاكيد كرده اند كه برخي سخنراني ها و بيانيه هاي خاتمي را در آستانه انتخابات سال 76 و پس از رياست جمهوري وي به رشته تحرير درآورده اند.

 



استفاده ابزاري از همسربراي پوشاندن اعتراف مهم آقاي تقلب (خبر ويژه)

همسر يكي از متهمان فتنه 88 پس از يك ماه انتشار بيانيه و خبر به نام وي گفت: او ناگفته هاي زيادي دارد و هر زمان بتواند ارتباطي برقرار كند، آنها را بيان خواهد كرد.
همسر تاج زاده در گفت وگو با يكي از پايگاههاي اينترنتي ضدانقلاب مدعي شد: همسرم را گروگان گرفته اند. من متاسفم از اينكه يك ماه است نمي توانم سخنان تاج زاده را به خاطر ممنوعيت ملاقات كابيني منتشر كنم. من ترديد ندارم او هر زمان بتواند ارتباطي برقرار كند ناگفته هاي زيادي را بيان خواهد كرد.
همسر تاج زاده مدت هاست به خاطر تحريك شدن از سوي برخي فتنه گران، به جاي وي حرف مي زند! ظاهرا تحريك كنندگان سعي دارند با اتخاذ مواضع تند از سوي محتشمي پور و به نام تاج زاده، سخنان صريح و رسواكننده تاج زاده در گفت وگو با رمضان زاده و صفايي فراهاني مبني بر بي پايه خواندن تقلب را بپوشانند. تاج زاده در ويدئوي منتشره از اين گفت وگوي سه نفره تاكيد كرده است: «براي بنده كه تجربه انتخابات رو دارم مي دونم كه در انتخابات تقلب نشده، ممكنه كه يكي دو ميليون عقب جلو بشه ولي ما نتيجه انتخابات رو باختيم؛ حالا به جاي 25 ميليون و 14ميليون، شده باشه 24ميليون و 15ميليون مثلا».
تاج زاده مدتها در دولت خاتمي معاون سياسي وزارت كشور و رئيس ستاد انتخابات بود. اما «تجربه »اي كه او به آن اشاره مي كند فراتر از اين سمت رسمي است، چه آن كه اصلاح طلبان با هنرنمايي تاج زاده و تيم تقلب وي توانستند در انتخابات مجلس ششم(بهمن 78) توانستند آقاي هاشمي رفسنجاني را تا رتبه سي ام منتخبان پايين بكشند و بعد هم با فشار رسانه اي وادار كنند كه از رفتن به مجلس منصرف شود. اين در حالي است كه عناصري نظير گنجي و باقي و... به واسطه روزنامه هاي زنجيره اي وابسته به حزب مشاركت، سازمان مجاهدين و نهضت آزادي، در چند ماهه قبل از انتخابات، هاشمي را به متهم اصلي قتل هاي زنجيره اي تبديل كرده بودند.
با اين اوصاف آقاي تاج زاده و تيم تقلبي كه وي عضوي از آن بود، ناگفته هاي بسياري دارند كه يك گوشه كوچك آن، ويدئوي منتشره از گفت وگوي وي با صفايي فراهاني و رمضان زاده است.
يادآور مي شود حاج سيدمحمود محتشمي پور همسنگر شهيد عراقي و پدرهمسر تاج زاده شهريور ماه گذشته ضمن انتشار اطلاعيه اي با مضمون برائت از فتنه گران تاكيد كرد: «اينجانب برائت خود را از گفتار و اهداف كساني كه رفتارهاي آنها مغاير با نظرات محبوبم و مرجعم امام راحل مي يابم و دچار اشتباه شده اند و در جريان فتنه هاي اخير به جاي آنكه وفادار به خط امام خميني رحمه الله عليه و ولي و فقيه عادل حضرت آيت الله العظمي خامنه اي باشند، آب به آسياب دشمنان اسلام و ايران و انقلاب مي ريزند، اعلام مي دارم. همچنين حمايت آنها از فتنه هاي سبز مخملي آمريكايي و نيز مواضع آنها را با صداهاي بيگانه، مانند بي بي سي انگليسي و صداي فرداي آمريكايي و صداي صهيونيست ها توسط آنها محكوم مي نمايم. امام راحل رحمه الله عليه فرمودند تاريخ اسلام پر است از خيانت بزرگانش به اسلام، به همين سبب برائت خود را از آنها اعلام مي دارم و البته از خداوند مي خواهم آنها را از اين مسير فتنه و جريان ضدانقلاب نجات دهد و چنانچه خودشان خواستند و اعلام ندامت كردند، باز با آنها خواهيم بود.»

 



شغل شريف خودفروشي در بازار جاسوسي! (خبر ويژه)

مستخدم دون پايه سرويس جاسوسي آمريكا از اعدام يك جاسوس موساد در ايران انتقاد كرد و نوشت: جاسوسي در دنياي امروز يك شغل است و نبايد جاسوس را اعدام كرد!
مجيد محمدي عضو فراري حلقه كيان طي مقاله اي در سايت راديو فردا تصريح مي كند:«اعدام جاسوس كار غيرعقلاني است. اعدام، هيچ كشوري را از جاسوسي بازنمي دارد بلكه تنها طرف مقابل را محتاط تر و پيچيده تر مي كند و هزينه هاي جاسوسي را افزايش مي دهد. جاسوسي در دنياي امروز يك شغل و پيشه است و نه يك عمل غيراخلاقي كه با محكوميت كاهش يابد. وقتي همه كشورها مرتكب اين عمل مي شوند، غيراخلاقي اعلام كردن آن رياكارانه است.در بازار اطلاعات همه در پي عرضه و كسب اطلاعاتند».
در اينكه مزدوري براي سرويس هاي جاسوسي آمريكا و انگليس و رژيم صهيونيستي، تبديل به شغل عناصر ضدانقلابي نظير همين عضو فراري حلقه كيان شده، ترديدي نيست. همچنين شكي نيست كه عناصري از اين دست در بازار جاسوسي خود را به قيمت خيانت به ملت و كشور به فروش گذاشته اند و چيزي به نام شرافت و اخلاق و وجدان نمي شناسند. اما مغالطه نهفته در كلمات مزدور خرده پاي سازمان سيا اين است كه وي كار اطلاعاتي در خدمت كشور و ملت خود را با جاسوسي براي بيگانه و خيانت به مردم خلط مي كند و نام هر دو را به تسامح جاسوسي مي گذارد! معلوم است كه مستخدم سرويس هاي جاسوسي كشور دشمن از پست ترين و رذيلانه ترين شيوه هاي كسب درآمد و گذران زندگي محسوب مي شود. به همين دليل هم بهاي خيانت به مردم خود اعدام است.
عضو متواري حلقه كيان يك نكته را نيز بي پاسخ گذاشته و آن اينكه چگونه مي توان با نقاب دموكراسي خواهي و حمايت از حقوق بشر، تبديل به پادوي دون پايه سرويس جاسوسي آمريكا شد كه طي چند دهه گذشته بيش از سيصدهزار مبارز و فعال سياسي مخالف آمريكا را در سراسر دنيا به قتل رسانده و در كشورهاي مختلف -نظير ايران- عليه دولت هاي برآمده از قيام هاي ملي كودتا ترتيب داده است؟!

 



لعن علي عدوك يا حسين(ع) يعني موسوي در سازماندهي 9دي نقش داشت (خبر ويژه)

سايت منتسب به يكي از دست اندركاران فتنه، سه روز پس از سالگرد حماسه 9 دي از لكنت زبان درآمد.
سايت كلمه كه در پوشش نام موسوي و از لندن مديريت مي شود، سه روز پس از سالگرد حماسه بصيرت ملت ايران، در جملاتي مغشوش و سردرگم نوشت: مديرمسئول كيهان و سردبير سابق اين روزنامه در تلويزيون گفتند كه «هيچ كدام از شركت كنندگان در تجمع 9 دي هيچ عكسي از احمدي نژاد در دست نداشتند». آنها اين مسئله را نشان دهنده بصيرت برگزاركنندگان دانستند، عبارتي كه تعميق ] تعمق![ در آن نه تنها هويت كساني را كه تجمع 9 دي را برگزار كردند افشا مي كند بلكه به سازمان يافته بودن اين تجمع نيز گواهي مي دهد. تجمع 9 دي به ظاهر مردمي بود. چند روز بيشتر از عاشورا نگذشته بود و امكان بسيج مردم بر مبناي احساسات و تعلقات مذهبي بيش از پيش فراهم بود.
اين پايگاه ضدانقلابي حامي موسوي توضيح نداده كه كدام ماجراي خيانت بار و تلخ باعث شده بود «امكان بسيج مردم بر مبناي احساسات و تعلقات مذهبي بيش از پيش فراهم شود»؟! همچنين بايد پرسيد از اين استدلال كه جمعيت بيش از 3 ميليوني مردم در روز 9 دي 88 فراتر از رقابت هاي انتخاباتي به خيابان آمده بودند و تركيبي از همه رأي دهندگان ارادتمند حضرت اباعبدالله الحسين(ع) بودند كه عكس احمدي نژاد را سر دست نگرفتند، چگونه مي توان نتيجه گرفت كه «پس تجمع 9 دي سازمان يافته و دولتي» بود؟! اگر عكس نامزدها در دست مردم نبود، اما شعارهاي انزجارآميز روشني بر زبان و دست آنها جاري بود از جمله «لعن علي عدوك يا حسين(ع)- خاتمي و كروبي و ميرحسين». آيا آقاي موسوي و مديريت كنندگان سايت وي اين شعارها را هم نشنيده اند؟! يقيناً آن خيزش عظيم مردم در سراسر كشور سازمان يافته بود؛ سازمان و جنبشي كه محبت حضرت سيدالشهدا و تنفر از حرمت شكنان ساحت آن حضرت ايجاد كرده بود. و البته خود موسوي به خاطر جانبداري از حرمت شكنان گروهكي عاشوراي 88، در اين سازمان دهي نقش كمي نداشت! يعني او مي تواند اين نقش را انكار كند؟!

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14