تهديدي كه به فرصت تبديل شد
عاطفه صادقي نماز جمعه تاريخي 29 خرداد سال گذشته يكي از اصلي ترين زمينه هاي شكل گيري حماسه 9 دي در ايران است. مقام معظم رهبري در آن خطبه هاي دشمن شكن و حكيمانه نكات قابل توجهي را طرح كردند: «وصيت امام (ره)، فصل الخطاب بودن قانون است. نظام اسلامي به رأي مردم خيانت نخواهد كرد. اگر چارچوبهاي قانوني شكسته شود، هيچ انتخاباتي مصونيت نخواهد داشت. بنده زير بار بدعتهاي غيرقانوني نخواهم رفت. تن دادن به مطالبات غيرقانوني زير فشار، شروع ديكتاتوري است. بايد در صندوقهاي رأي معلوم شود مردم چه مي خواهند و چه نمي خواهند، نه در كف خيابانها». و اما عبارتي كه مي توان آن را شاه كليد خنثي كردن اقدامات و فتنه گري هاي بعدي دانست: «خيال كرده اند ايران،گرجستان است»! & اما قصه پژمرده شدن گل رز انقلاب در گرجستان؛ با فروپاشي شوروي سابق، آمريكا و ناتو به حلقه اول؛ يعني سپر دفاعي هارتلند، نفوذ يافتند. پس از آن، توسعه نفوذ آمريكا در حلقه دوم در دستور كار قرار گرفت. براي رسيدن به اين منظور نفوذ در گرجستان، اولويت اول را داشت. آمريكا و متحدان اروپايي اش، از طريق بنياد سوروس و موسسات به ظاهر غيردولتي، به ساماندهي يك انقلاب رنگي در گرجستان پرداختند تا سلطه ناتو به گرجستان - به عنوان حيات خلوت روسيه - گسترش يابد. در انتخابات پارلماني نوامبر 2003 دو ائتلاف به رقابت پرداختند: يكي «ائتلاف گرجستان نو» و ديگري «ائتلاف تروئيكاي گرجستان». در كوران رقابت انتخاباتي، بنياد سوروس (كه مسئوليت پشتيباني از انقلاب مخملين در گرجستان را عهده دار بود) پيروزي ائتلاف تروئيكا را پيشاپيش اعلام نمود. اما پس از انتخابات، نتايج شمارش آرا بر پيروزي «ائتلاف گرجستان نو» دلالت مي كرد. با اعلام نتايج اوليه انتخابات ائتلاف تروئيكاي گرجستان به نتيجه انتخابات اعتراض نمود و دولت را متهم به «تقلب» در انتخابات كردند. ائتلاف تروئيكاي گرجستان - كه از طريق رسانه هاي آمريكايي و اروپايي حمايت مي شد - هواداران خود را به مبارزه منفي و نافرماني مدني فراخواند. جنبشي به نام كامارا توانست پانزده هزار نفر را در پايتخت سازماندهي نمايد. آنان چند روز در مقابل ساختمان هاي دولتي از جمله رياست جمهوري تجمع كردند و طبق برنامه به پليس و ارتش گرجستان شاخه هاي گل رز اهدا كردند. در روز افتتاح پارلمان اين كشور و در حالي كه رهبر ائتلاف گرجستان نو؛ يعني شواردنادزه مشغول سخنراني بود، مخالفان به رهبري ساكاشويلي (از رهبران ائتلاف تروئيكا)، بدون مقاومت پليس وارد پارلمان شدند واجازه ندادند «ائتلاف گرجستان نو» قدرت را در دست بگيرد. سرانجام با موافقت مقامات روسي، شواردنادزه مجبور به استعفا شد. انقلاب به اصطلاح گل رز در گرجستان موارد زير را شامل مي شود: 1- تزريق كمك هاي مالي آمريكا و غرب به مخالفان حكومت گرجستان 2- حمايت تبليغاتي وسيع آمريكا و غرب از ائتلاف تروئيكاي گرجستان و تخريب و تشويش اذهان عمومي 3- متهم نمودن نظام حاكم درگرجستان به فساد مالي، فساد سياسي و ناكارآمدي 4- افزايش انتظارات و مطالبات عمومي در جريان مبارزات انتخاباتي 5- متهم نمودن دولت گرجستان به تقلب در انتخابات 6- از پيش برنده اعلام نمودن جريان هاي متمايل به آمريكا و غرب 7- درخواست بازشماري آرا و همچنين فشار به دولت براي به رسميت شناختن پيروزي مخالفان 8- فراخوان مخالفان به مبارزه منفي و نافرماني مدني 9- تصرف پارلمان و اماكن دولتي و به تعطيلي كشانيدن ادارات البته نتيجه اين انقلاب گل سرخي اصلا خوشايند نبود به دليل خودجوش نبودن انقلاب، روشن شدن نقش بيگانگان در انقلاب، بي كفايتي و فساد نخبگان حاكم، چند دستگي ميان رهبران انقلاب رنگي، بي نتيجه ماندن سياست هاي ضد روسي و ناكارآمدي دموكراسي وارداتي، كم رنگ شدن حمايت قدرت هاي غربي به ويژه آمريكا از سردمداران انقلاب گل رز به دليل اثبات ناتواني آن ها در پيشبرد اهداف تعيين شده گل رز انقلاب گرجستان پژمرد و سراب وعده هاي رسانه هاي آمريكايي و غربي خود را به مردم نشان داد. & سال گذشته دشمن در قالب يك سرباز جديد تلاش كرد، برنامه هاي خود را پياده نمايد؛ سربازي به نام رسانه و براي يك براندازي نرم. دشمن از سال هاي گذشته با سرمايه گذاري بر مقوله فرهنگ و با تكيه بر سياست اسب تروا تلاش كرد يك استحاله دروني را منطبق برگفتمان جهاني شدن كليد زده و در اين راستا ساز تهاجم فرهنگي از مدت ها پيش آغاز شد.متاسفانه سياست برخي دولت ها مانند دولت اصلاحات نيز اين روند را تشديد كرد. با روي كار آمدن دولت نهم و تغيير در الگوي اجرايي كشور عملا بخش قابل توجهي از رشته ها و نقشه هاي دشمن پنبه شد. رويكرد انقلابي و ولايي دولت نهم در عرصه اجرا، دشمن را بر آن داشت تا در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري، ضربه آخر را به عنوان يك انقلاب مخملي پياده نمايد، مدلي كه پيش از اين در گرجستان هدف آن ها را تامين كرده بود. آن ها با استفاده از «رسانه » به القاي تقلب، ناامني و سياه نمايي از ايران پرداختند تا از اين طريق و با تكيه بر جهل و نفاق عده اي از خواص، برنامه خويش را براي زمين زدن انقلاب امام روح الله پياده نمايند و درست در همين زمان رهبر فرزانه ما هشدار دادند كه: ايران گرجستان نيست. فتنه سال گذشته درحالي در 9دي مهار شد كه نسل جديد جوانان انقلابي و متعهد را به حلقه هاي انديشه اي، رسانه اي و مديريتي كشور پيوند زد، نقاب از چهره منافقانه بسياري از دوست نماها انداخت، واژگاني از هشياري، بيداري و بصيرت را وارد ادبيات جامعه كرد، رسانه هاي ارزش گراي ما را فعال و قوي نمود و... اين به معناي توانايي نظام جمهوري اسلامي در تبديل تهديد به فرصت به مدد اصل ولايت فقيه است. ايران گرجستان نيست چراكه دشمن نتوانست با آن سناريوي نخ نماي مخملي جامعه ما را زير و رو كند. ايران گرجستان نيست چرا كه نه تنها هشت ماه فتنه گري كمترين تأثيري در مناسبات سياسي و اجتماعي آن ايجاد نكرد بلكه آن را در مرحله اي قرار داد كه به فاصله اندكي با جريان هاي سال گذشته، دولت يك جراحي بزرگ اقتصادي را در كمال مشروعيت سياسي و رضايت عمومي پياده نمايد. & رهبر انقلاب اكنون با گذشت كمتر از بيست ماه از مسائل بعد از انتخابات واژگاني را به كار بردند كه بررسي سير كاربرد اين واژگان، يك روند از مودت تا اقتدار و صراحت را تداعي مي كند. استفاده از واژگان تحريكات بدخواهانه، تشنج آفريني، اغتشاش آفريني، شبهه، افراطي گري، زورآزمايي خياباني، رقابت درون خانوادگي، امتحان عظيم، هتك آبروي نظام، بزرگترين جرم، مبارزه با نظام، فتنه، آزمون بزرگ و جهاد در بيانات معظم له گوياي اين بحث است. رهبر معظم انقلاب در نخستين نشست انديشه هاي راهبردي «الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت» در جواب اين پرسش كه چرا اين زمان براي طرح اين مسئله انتخاب شده فرمودند: «به نظر من در اين مقطع، ظرفيت كشور، يك ظرفيت مناسبي است. البته گفته شد كه براي تدوين يك چنين الگوئي، ما توانائي فكري نداريم. نمي توانيم اين را قبول كنيم. ظرفيتهاي كشور، ظرفيتهاي زيادي است. تا آن حدي كه بنده اطلاع پيدا مي كنم، به نظرم ظرفيت هاي بالفعل شده بسيار خوبي وجود دارد؛ هم در حوزه دانشگاهي، هم در حوزه علميه قم و بعضي حوزه هاي ديگر. علاوه بر اين، استعدادها و ظرفيت هائي وجود دارد كه مي شود اين ها را با مطالبه بالفعل كرد؛ اين ها را وسط ميدان آورد. ما اگر امروز اين كار را شروع نكنيم و دنبال نكنيم، مطمئناً عقب خواهيم ماند و ضرر خواهيم كرد؛ لذاست كه بايستي حتماً اين حركت كه اينجور طراحي شده، پيش برود.» و با توجه به لزوم هشياري جامعه نخبگان اين مسئله را مطرح مي كنند كه: «متأسفانه جامعه نخبگاني ما هنوز در بخش هاي مهمي از اين مسئله به يك نتيجه صحيح و درست نرسيده اند؛ كه اين بايد اتفاق بيفتد و به حول و قوه الهي اتفاق خواهد افتاد.» در واقع از نظر رهبر معظم انقلاب شرايط كنوني، بهترين زمان براي تدوين يك الگوي پيشرفت به منزله يك سند بالادستي است كه تمامي برنامه هاي كشور را تحت الشعاع قرار مي دهد. زماني كه نه تنها متأثر از حوادث سال گذشته دچار ركود و يأس نيست بلكه اميدزا، تحرك آفرين و نويد دهنده يك جوشش عمومي ناشي از بصيرت و جهش در روند آرمان هاي امام راحل(ره) و انقلاب است. از اين رو ايشان در تشريح اهداف الگوي اسلامي ايراني پيشرفت چنين مطرح مي كنند: «بالاخره براي اداره كشور در ده ها سال آينده، لازم است جاده سازي كنيم، ريل گذاري كنيم. اين جلسه و جلسات مشابه، به اين ريل گذاري و جاده سازي منتهي خواهد شد.» اين جا ايران است. در اين كشور نه تنها دشمن نمي تواند با يك انقلاب نرم و مخملي به خيال خام براندازي نظام جمهوري اسلامي دست يابد و مشروعيت نظام را درنظر مردم زير سؤال ببرد بلكه فقط با گذشت چندين ماه از حوادث سال گذشته بزرگ ترين تحولات فكري، اقتصادي و اجتماعي مانند تدوين الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت و طرح تحول اقتصادي كه براي اجرايي شدن نياز به سطح بالايي از رضايت عمومي و شرايط مساعد سياسي و اجتماعي دارد، به حول و قوه الهي به بهترين شكل پياده مي شود.
|