(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 30 دی 1389- شماره 19845

تحليل گفتماني انتخابات دهم رياست جمهوري

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




تحليل گفتماني انتخابات دهم رياست جمهوري

فصل پنجم
بررسي نتيجه انتخابات دهم رياست جمهوري
با روش «تحليل گفتماني»
«تحليل گفتماني» از روش هاي مناسب براي تحليل و تبيين نتايج انتخابات است كه در اين گفتار تلاش مي شود از آن روش استفاده شود. چنان كه گفته اند برخي اهداف تحليل گفتماني عبارتند از: «نشان دادن رابطه نويسنده، متن و خواننده»؛ «روشن ساختن توليد گفتمان»؛ «نشان دادن تأثير بافت متن و بافت موقعيت» و «نشان دادن موقعيت و شرايط خاص توليد گفتمان».211
به عبارت ديگر، آنچه كه در اين متن مورد توجه قرار مي گيرد رابطه متقابل بافت متن و بافت موقعيت است. در دو فصل گذشته به نحوه توليد و چگونگي دو گفتمان «عدالت، اصلاحات» و «عدالت، معنويت» پرداختيم. در اين فصل تلاش مي كنيم به رقابت اين دو گفتمان براي دستيابي به برتري اشاره كنيم و رابطه آن را با مسائل انتخاباتي و رقابت هاي سياسي تبيين كنيم.
در واقع اين گفتمان است كه در قالب مطرح ساختن برخي موضوعات، مسئله ها و پرسش ها، رهيافت و رويكرد عمومي به انتخابات و سياست را مشخص مي كند. عرصه تبليغات انتخاباتي بيش و پيش از هر چيز عرصه منازعات گفتماني است. بر اساس اين انگاره، هر جرياني كه بتواند گفتمان خود را غلبه دهد، پيروز ميدان رقابت خواهد بود و هر طرفي كه در رقابت گفتماني شكست بخورد و به گفتماني جانبي تبديل شود، عرصه رقابت انتخاباتي را نيز واگذار خواهد كرد.
گفتمان است كه در قالب ارائه زاويه ديد، اولويت هاي انتخاب فرد اصلح را مشخص مي كند. بدون داشتن گفتمان، انتخاب نامزدهاي حاضر در انتخابات ترجيح بلامرجح است. اينكه ملاك و معيار انتخاب فرد اصلح را در ميان انبوهي از ملاك ها و معيارها چه بدانيم دقيقاً به گفتمان مربوط است. گفتمان است كه با مشخص كردن دريافت ما از سياست، كشورداري و شرايط كنوني كشور معيارهاي انتخاب فرد اصلح را مشخص مي كند. معيارها و ملاك هاي متفاوتي نظير برنامه محوري، ساده زيستي، شجاعت در برابر بيگانگان، فسادستيزي، ميل به ثبات و حفظ مديريت كنوني، ميل به آزادي هاي فرهنگي و اجتماعي و تعامل با ديگران، حتي به هزينه كوتاه آمدن در برابر آنان، همگي زماني در نظر گرفته مي شوند كه يك گفتمان غلبه پيدا كند و معيارهاي متناسب با خود را نيز برجسته سازد. البته بايد تأكيد كرد كه گفتمان صرفاً يك مسئله فكري يا زباني نيست. گفتمان اعم از انديشه و احساسات و هيجانات است. برتري يك گفتمان لزوماً در قوت استدلال هاي آن گفتمان ريشه ندارد. برتري يك گفتمان متغيري از عوامل استدلالي و فكري از يك سو و عوامل عاطفي، القايي و اقناعي از سوي ديگر است. يك گفتمان براي برتري يافتن بر گفتمان هاي ديگر، بايد بتواند پرسش ها و نيازهاي اصلي يك جامعه را بيابد و پاسخي در حد انتظار آنها ارائه كند. گر چه براي دست يافتن به برتري گفتماني «رسانه» و «تشكيلات» دو عامل مهم به شمار مي آيند، اما محتواي تبليغات نيز اهميت دارد. هر چه رابطه يك گفتمان سياسي با فرهنگ سياسي كليت جامعه بيشتر باشد ضريب موفقيت آن گفتمان را افزايش مي دهد و هر چه يك گفتمان متناسب با خواست ها و مطالبات موردانتظار يك جامعه پيش برود امكان موفقيت را بيشتر مي سازد.
اگر تحولات تاريخ معاصر از مشروطه به اين سو را بنگريم، درمي يابيم كه در تمام دوره ها دو جريان بزرگ در قالب نام هاي مختلف و با رهبري اشخاص گوناگون با يكديگر به رقابت پرداخته اند. گرچه اسم احزاب، گروه ها و نام ها و موضوعات مقطعي تفاوت كرده، اما اصل رقابت دو جريان اصلي پابرجا بوده است. يكي از اين جريان ها ريشه در سنت هاي ايراني و اسلامي دارد و ديگري كم و بيش گرايش هاي غرب مدارانه دارد. در اين انتخابات نيز گرچه چهار كانديدا به رقابت پرداختند، اما در واقع رقابت ميان آن دو جريان تاريخي با دو گفتمان متفاوت بود. لذا از پيش نيز مشخص بود كه رقابت دهم رياست جمهوري به رغم حضور چهار نامزد، رقابتي دو قطبي خواهد بود و بعيد است كه حوادث انتخابات نهم رياست جمهوري مبني بر چند قطبي بودن انتخابات تكرار شود. لذا نيروهاي اجتماعي ايران، نامزد متعلق به گفتمان خود را حتي قبل از ثبت نام رسمي انتخابات رياست جمهور در ارديبهشت ماه برگزيده بودند. زيرا تجربه تاريخي گذشته نشان مي داد با اعلام حضور آقايان احمدي نژاد و موسوي نامزدهاي ديگر از شانس بسيار كمي برخوردارند. بنابراين موفقيت هر يك از دو گفتمان اصلي در گرو پيروزي يكي از اين دو نامزد بود. در اين ميان احمدي نژاد نماينده گفتمان اصول گرايي شناخته مي شد و موسوي نماينده گفتمان اصلاح طلب. از اين پس نيروهاي اجتماعي مؤثر در قالب تشكلات رسمي و غيررسمي براي پيروزي يكي از اين دو گفتمان به رقابت پرداختند. در واقع ديگر در اين عرصه نقدهاي «درون گفتماني» جاي خود را به حمايت از اصل گفتمان داد.
با اين شرايط طبيعي بود كه آقايان كروبي و رضايي كه از گفتمان مستقلي برخوردار نبودند و هر كدام در ذيل دو گفتمان اصلي قرار داشتند از منظر عمومي جامعه جدي تلقي نشوند و به اين ترتيب نمايندگاني جانبي و حاشيه اي به شمار آيند. لذا آن چه كه در اين انتخابات پديدار شد رقابت ميان دو گفتمان در وراي نامها و اشخاص بود و دقيقاً به همين دليل است كه همانند انتخابات سال 1376 كه در آنجا نيز چهار كانديدا شركت داشتند، عملاً رقابت ميان دو نفر از آنان بود و دو نفر ديگر با آرايي بسيار اندك در حاشيه قرار داشتند به عبارت ديگر، رضايي و كروبي همانند ري شهري و زواره اي چون از گفتمان مشخص و مستقلي برخوردار نبودند و رهبري هر يك از دو گفتمان اصلي بر عهده دو نامزد ديگر بود، كانديداي حاشيه اي به شمار مي آمدند و نتوانستند آراي مناسبي كسب كنند. در حالي كه در انتخاباتي مانند مرحله نخست انتخابات نهم رياست جمهوري كه تكثر و تنوع كانديداها بيشتر بود و به طور مشخص معلوم نبود كه رهبري هر يك از دو گفتمان با كدام كانديداست، نيروهاي اجتماعي متعلق به هر دو گفتمان نيز دچار تفرق شدند و در نتيجه آرا، ميان كانديداهاي متفاوت با اختلاف نه چندان زياد توزيع شد. در نتيجه، گفتمان و نمايندگي يك گفتمان را بر عهده داشتن در فرايند انتخاباتي ايران از اهميت بالايي برخوردار است كه انتخابات دهم رياست جمهوري نيز از آن مستثنا نيست. نتيجه نهايي رقابت هاي انتخاباتي زماني تعيين مي شود كه يكي از گفتمان ها بتواند در روزهاي تبليغاتي بر گفتمان ديگر پيروز شود.
لازم به ذكراست از آنجا كه مفاهيمي مانند «اصول گرا» و «اصلاح طلب» مورد تعابير مختلف واقع شده اند و درباره اين مفاهيم اختلاف نظرهاي فراواني وجود دارد، حتي المقدور از به كارگيري آنها دوري جسته ايم. در ضمن گرچه احمدي نژاد در تقسيمات سياسي به جبهه اصول گرا تعلق دارد و موسوي به جبهه اصلاح طلب، اما هر كدام داراي روايتي متفاوت از مفاهيم اصول گرايي و اصلاح طلبي هستند.
لذا با دلايلي كه پيشتر نيز آمد و در بيان و تبيين هر يك از گفتمان ها ذكر شد، سزاوار ديديم نام گفتمان احمدي نژاد را «عدالت، معنويت» بناميم و نام گفتمان موسوي را «عدالت، اصلاحات». اين دو گفتمان در واقع روايتي از دو جريان اصلي اجتماعي، فرهنگي و سياسي جامعه ايران بود كه اين بار توسط احمد ي نژاد و موسوي نمايندگي مي شد.
اگر محمود احمدي نژاد توانست در رقابت انتخابات دهم رياست جمهوري پيروز سياسي اين رقابت باشد، اين موفقيت پيش از هر چيز در عرصه گفتماني به دست آمده است. او ابتدا توانست در منازعه گفتماني پيروز شود، به اين معنا كه گفتمان خود را بر رقبا برتري دهد و سپس توانست رقابت انتخاباتي را نيز از آن خود كند. در اين فصل تلاش مي شود مؤلفه هايي كه به غلبه گفتماني جريان پيروز انتخابات منجر شده اند، مورد بررسي قرار گيرد.
براي فهم چرايي و چگونگي غلبه يافتن گفتمان غالب اين دوره اشتباه است اگر علت هاي آن را تنها به بيست روز تبليغات انتخاباتي يا حتي سه ماه منتهي به انتخابات محدود كنيم. گفتمان احمدي نژاد با ويژگي هايي نظير تمركززدايي از تهران، عدالت محوري، فسادستيزي، توجه به مناطق محروم، دورافتاده و روستاها، ايستادگي در برابر فشارهاي نظام سلطه به ويژه در مسئله هسته اي، اهتمام به تلاش بيشتر، ساده زيستي همراه با زيّ مردمي، عمران متناسب با حجم بالا در سراسر كشور، ايستادگي در برابر طبقه اشراف و در مجموع توجه به طبقات پايين جامعه در طول چهار سال گذشته تقويت و به روش هاي مختلف بازتوليد شد و به نمادهايي نيز در اين عرصه دست يافت.
پراكندگي معنادار آرا در انتخابات دهم رياست جمهوري
اين ادعا وقتي بهتر فهم مي شود كه چگونگي توزيع آرا در سراسر كشور و در مناطق مختلف شهرها را ارزيابي و تحليل كنيم.
بر اساس آمارهاي اعلام شده از سوي وزارت كشور، در استان آذربايجان شرقي و 18 شهرستان آن، احمدي نژاد از ديگر نامزدها جلو بوده و موسوي در شهرستان هاي كليبر و تبريز بسيار به احمدي نژاد نزديك شده و تنها در شهرستان شبستر (زادگاه وي) از احمدي نژاد پيشي گرفته است. در اين استان احمدي نژاد 26/56 درصد آرا را كسب كرد و موسوي 77/41 درصد آرا را. در استان اردبيل احمدي نژاد 76/50 درصد آرا را كسب كرد و موسوي 16/47 درصد را به خود اختصاص داد. در اين استان موسوي در شهرستان هاي اردبيل، بيله سوار، پار س آباد و گرمي جايگاه نخست را به دست آورد و احمدي نژاد در شهرستان هاي خلخال، كوثر، مشكين شهر، نمين و نير بيشترين رأي را به خود اختصاص داد. در استان زنجان احمدي نژاد با كسب 88/75 درصد آرا در تمام هفت شهرستان اين استان بيشترين رأي را به خود اختصاص داد. موسوي در اين استان به 60/21 درصد آرا دست يافت. در استان قزوين و شش شهرستان آن احمدي نژاد با 93/71 درصد آرا بيشترين رأي را كسب كرد و موسوي 64/25 درصد آراء را به دست آورد.
نكته قابل توجه درباره استان هاي آذري زبان اين است كه موسوي فقط توانست در استان آذربايجان غربي كه از تركيب جمعيتي و هويتي متفاوتي برخوردار است رأي نخست را كسب كند. او با احتساب آراي شهرستان هاي متعلق به اهل سنت توانست از احمدي نژاد پيشي بگيرد. يعني همان اتفاقي كه در استان سيستان و بلوچستان نيز رخ داد. وي در اين دو استان كه اهل سنت بيش از نقاط ديگر حضور دارند بيشترين رأي را كسب كرد. به اين اعتبار، مردم آذربايجان غربي با 17 شهرستان رأي نخست خود را به ميزان 20/49 درصد به ميرحسين موسوي دادند و پس از او محمود احمدي نژاد با داشتن 76/46 درصد آرا، در فاصله كمي از موسوي قرار گرفت. در شهرستان هاي نقده، مياندوآب، مهاباد، ماكو، شوط، سلماس، سردشت، پيرانشهر، بوكان و اشنويه موسوي در رتبه نخست قرار گرفت و احمدي نژاد رأي شهرستان هاي شاهين دژ، خوي، چايپاره، چالدران، تكاب، پلدشت و اروميه را به خود اختصاص داد. موسوي در استان سيستان و بلوچستان نيز با 67/51 درصد از احمدي نژاد كه 80/45 درصد را كسب كرده بود، پيشي گرفت. در ميان چهارده شهرستان اين استان، احمدي نژاد در شهرستان هاي ميان كنگي، سرباز، زهك، زابل و دلگان بيشترين آرا را به دست آورد و در شهرستان هاي ديگر موسوي از او پيشي گرفت.
اما در هر هشت شهرستان استان ايلام احمدي نژاد از موسوي جلو افتاد و توانست 85/63 درصد آرا را به دست آورد. موسوي در اين استان به مجموع آراي 96/30 درصد رسيد. همين طور در هفت شهرستان استان
چهار محال و بختياري احمدي نژاد با 57/72 درصد آرا بيشترين رأي را به دست آورد و پس از او موسوي با 41/21 درصد قرار گرفت. در
شهرستان هاي پنج گاه استان كهگيلويه و بويراحمد 87/68 درصد به احمدي نژاد رأي دادند تا وي در تمام آنها رتبه نخست را كسب كند. موسوي در اين استان به 83/26 درصد آرا دست يافت.
احمدي نژاد در همه ده شهرستان استان كردستان و به ميزان
68/51 درصد، اكثريت آرا را به خود اختصاص داد. در اين استان موسوي به مجموع آراي 86/42 درصد دست يافت. در استان كرمانشاه و 14 شهرستان آن نيز بيشترين رأي به احمدي نژاد رسيد. او به 32/58 درصد دست يافت و موسوي به 04/38 درصد رسيد. در استان لرستان احمدي نژاد با كسب 29/70 درصد آرا در تمام 9 شهرستان آن اكثريت قاطع را به دست آورد. در استان همدان احمدي نژاد 13/75 درصد و موسوي 43/21 درصد را به دست آوردند. احمدي نژاد در تمام هشت شهرستان اين استان به اكثريت دست يافت. در استان گلستان احمدي نژاد 25/59 درصد و موسوي
27/39 درصد را به خود اختصاص دادند. در استان گيلان احمدي نژاد 32/67 درصد آرا و موسوي 49/30 درصد آرا را به دست آوردند. در استان مازندران و 16 شهرستان آن هم احمدي نژاد با كسب 15/67 درصد آرا از موسوي پيشي گرفت. موسوي در اين استان 49/30 درصد آراء را كسب كرد.
در استان بوشهر احمدي نژاد 59/60 درصد آراء را به دست آورد و موسوي به مجموع آراي 88/35 درصد رسيد. وي در اين استان توانست در شهرستان كنگان از احمدي نژاد جلو بيفتد. اما رتبه نخست استان خوزستان و 23 شهرستان آن به احمدي نژاد اختصاص يافت. او با
91/63 درصد آرا اكثريت را به دست آورد و سپس موسوي با 10/27 درصد آرا در رتبه بعدي قرار گرفت. در استان هرمزگان احمدي نژاد بيشترين آرا را به دست آورد و 65 درصد را به خود اختصاص داد. در ميان 12 شهرستان اين استان، موسوي در شهرستان هاي ميناب، قشم، خمير، پارسيان و بستك بالاترين رأي را به دست آورد.
مردم شهرستان هاي هفت گانه استان خراسان شمالي با آراي
63/74 درصد احمدي نژاد را برگزيدند و موسوي تنها 58/23 درصد آرا را به دست آورد. در استان خراسان رضوي به جز خواف 23 شهرستان ديگر رأي نخست را به احمدي نژاد دادند و او با 60/69 درصد آرا به رتبه نخست رسيد. موسوي توانست 79/27 درصد آرا را كسب كند. در شهرستان هاي
هشت گانه خراسان جنوبي نيز احمدي نژاد با 51/73 درصد آرا اكثريت قاطع را به دست آورد و موسوي 40/24 درصد آرا را كسب كرد.
احمدي نژاد در تمام شهرستان هاي استان اصفهان با كسب
21/68 درصد اكثريت آراء را به دست آورد و موسوي به ميزان 31/28 درصد دست يافت. در استان سمنان و پنج شهرستان آن كه استان زادگاه
احمدي نژاد محسوب مي شود وي 77 درصد و موسوي 28/20 درصد آراء را كسب كرد. در ده شهرستان استان مركزي نيز به همين ترتيب احمدي نژاد با كسب 90/72 درصد آراء بيشترين رأي را به دست آورد. موسوي 21/24 درصد آرا را به خود اختصاص داد. احمدي نژاد در 26 شهرستان استان فارس بيشترين رأي را آورد و با 68/69 درصد آرا در مقابل 28 درصد آراي موسوي از وي پيشي گرفت. در استان كرمان و 17 شهرستان آن احمدي نژاد بيشترين رأي را آورد و موفق به كسب 06/77 درصد آرا شد. موسوي 13/21 درصد آرا را كسب كرد. در ميان ده شهرستان استان يزد، به جز در اردكان، صدوق و يزد، احمدي نژاد بيشترين رأي را كسب كرد و به ميزان 28/55 درصد كل آراي اين استان رسيد. موسوي با حمايت هاي محمد خاتمي توانست در اين استان
94/41 درصد آرا را به دست آورد. در استان قم 52/70 درصد به احمدي نژاد رأي دادند و 78/24 درصد به موسوي.212
در استان تهران وضعيت پراكندگي آرا بسيار معنادار است. در شهر تهران ميرحسين موسوي با 2166245 رأي يعني با بيش از سيصدهزار رأي از احمدي نژاد پيشي گرفت. آراي احمدي نژاد در تهران 1809855 رأي بود. اما نكته قابل توجه اينجاست كه شهرستان هاي استان تهران و شهرهاي حاشيه نشين پايتخت نه تنها 350 هزار رأي كسري احمدي نژاد در پايتخت را جبران كردند بلكه موجب شدند وي حتي با بيش از اين تعداد از موسوي در كل استان تهران پيشي بگيرد. به اين ترتيب، محمود احمدي نژاد با كسب 3819495 رأي، بيشترين آراء را در استان تهران به خود اختصاص
مي دهد و پس از آن ميرحسين موسوي 3371523 رأي به دست مي آورد. در واقع، احمدي نژاد در حوزه هاي انتخابيه اسلامشهر، پاكدشت، دماوند، رباط كريم، ري، ساوجبلاغ، شهريار، كرج، نظرآباد، ورامين و فيروزكوه بيشترين آرا را به دست مي آورد و بدين ترتيب به رغم آن كه در شهر تهران رأي دوم را مي آورد اما در استان تهران بيشترين رأي را به خود اختصاص
مي دهد. در حوزه انتخابيه دماوند كه در سالهاي اخير تبديل به ييلاق نشين طبقات مرفه تر تهراني شده است آراي احمدي نژاد نسبت به شهرستان هاي جنوب تهران كاهش مي يابد و به 97/55 درصد مي رسد و آراي موسوي نسبت به شهرستان هاي پيشين افزايش مي يابد و به 94/37 درصد مي رسد. در حوزه انتخابيه رباط كريم حاشيه نشينان تهران به ميزان 71/71 درصد به احمدي نژاد و 44/25 درصد به موسوي رأي مي دهند. در حوزه انتخابيه ساوجبلاغ نيز 38/64 درصد به احمدي نژاد و 36/32 درصد به موسوي رأي مي دهند. همچنين در شهريار احمدي نژاد 26/62 درصد
و موسوي 22/32 درصد را به دست مي آورد. احمدي نژاد
در فيروزكوه 12/63 درصد آرا و موسوي 96/33 درصد آرا را به دست مي آورد.
در حوزه انتخابيه كرج احمدي نژاد
72/53 درصد و موسوي 87/41 درصد را كسب مي كند. اين آرا در حوزه انتخابيه نظرآباد به 60/74 درصد براي احمدي نژاد و 79/22 درصد براي موسوي مي رسد. اما بيشترين آراي احمدي نژاد در شهرستان هاي تهران مربوط به حوزه انتخابيه ورامين با 81/71 درصد آراء است. موسوي در اين حوزه 17/25 درصد آرا را كسب كرد.213
براي تحليل چگونگي آراي طبقاتي جامعه، بهتر آن است كه در پژوهشي جداگانه، صندوق هاي مناطق شمال شهرها و جنوب شهرهاي مراكز استان بررسي شود تا از آن طريق رابطه آرا با گفتمان نامزدهاي انتخاباتي مشخص شود. اين روش حتي مي تواند به نشانه شناسي از نامزدهاي انتخاباتي و گفتمان آنان در جامعه ايران ياري رساند. اما در اين گفتار براي دوري از اطاله كلام به همين داده ها بسنده مي كنيم. همين موارد نيز نشان مي دهد را براي چهار سال ديگر به عنوان رئيس جمهور ايران برگزيد، اما نارضايتي نسبي ساكنان شهر تهران را نيز در پي داشت. نكته جالب اين بود كه ديگر پايتخت نبود كه براي ديگر مراكز كشور تعيين تكليف مي كرد. اين بار مناطق حاشيه نشين، روستاها، مراكز دورافتاده، ساكنان جنوب شهرها و ديگر استانهاي كشور بودند كه خواست خود را بر خواست تهران غلبه مي دادند. در واقع اين فرايند مردم سالاري بود كه به شيوه اي آرام رأي اكثريت دورافتاده از متن را بر اقليت بر متن درآمده صاحب رسانه ترجيح مي داد. اكثريتي بي ادعا، خاموش و بي رسانه كه حتي پس از انتخابات نيز مجال مناسبي براي دفاع از رأي خويش پيدا نكرد.
رسانه هاي بيگانه و اپوزيسيون هر چه بر آتش ادعاي تقلب دميدند اين اكثريت بي رسانه مجال تفسير و دفاع از آراي خود را نيافت. اينكه بسياري از آراي احمدي نژاد به شهرهاي كوچك، روستاها و مناطق جنوب شهرهاي بزرگ تعلق دارد و اينكه رقيب وي در شهر تهران از او پيشي گرفته است خود گوياي ويژگي هاي گفتماني احمدي نژاد است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
211 . بهرامپور، شعبانعلي؛ گفتمان و تحليل گفتماني (مجموعه مقالات). مقاله: درآمدي بر تحليل گفتماني؛ تهران، فرهنگ گفتمان، 1379، ص 59.
212 . «جزئيات آمار استاني دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري»؛ خبرگزاري ايرنا؛ 26/3/1388.
213 . «نتايج انتخابات شهر و شهرستان هاي استان تهران منتشر شد»؛ خبرگزاري فارس؛ 24/3/1388؛ كد خبر 8803241037.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14