(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 30 دی 1389- شماره 19845

نگاهي به فيلم «طبقه سوم» فمينيسم در بستر سياه نمايي
نفوذي؛ الگوي فيلم ملي مردم پسند هيچكاك ايراني
سريال شهيد بروجردي توليد مي شود (رويدادها)
نمايش روزانه انيميشن ايراني از سيما (رويدادها)
پيشنهاد عزت الله انتظامي به صدا و سيما (رويدادها)
تدارك بيش از 32 هزار دقيقه برنامه انقلابي در راديو (رويدادها)
گفت وگويي كوتاه با محمود پاك نيت< هنرمند بايد صادق باشد
نگاهي به ديپلماسي هنري- فرهنگي كاخ سفيد و مقابله با آن در ايران
آمريكايي باش تا رستگار شوي!
سينما رسانه با بررسي فيلم ها و سريال هاي استراتژيك منتشر شد
در شماره آينده تصوير روز خواهيد خواند



نگاهي به فيلم «طبقه سوم» فمينيسم در بستر سياه نمايي

علي آرماني

زنان در امنيت جوامع و جهان بين الملل نقشي بنيادين دارند. زنان در بسياري از مواقع مبناي تحولات اجتماعي ملت ها و تمدن ها بوده اند و هنگامي كه آنها براساس اهداف هژمونيك استيلاطلب تربيت شوند، ملت ها و كشورها به راحتي تسخيرپذير مي شوند. اهميت موقعيت اجتماعي زنان و القاي ارزشي بودن اين نقش براي زنان و از سويي بي ارزش شمردن نقش هاي مقدس مادري و همسري و مانع و دست و پاگير قلمداد كردن اين نقش ها به بهانه دستيابي زنان به اهداف اصلي اجتماعي خود در حقيقت رويكرد استعماري جهان غرب جهت سلطه به كشورها و خصوصاً كشورهاي اسلامي است.
فمينيسم به مثابه يك ديدگاه اروپايي، عقيده اي متعلق به قرن هجدهم است كه امروزه ديگر چندان محل بحث نيست اما شكل گيري رويكردهاي روشنگرانه مدرن و پست مدرن در حوزه تفكر فمينيستي موضوعات حساس و تازه اي را در خصوص زن و جهان خارج مطرح مي سازد كه ما را وامي دارد تا از گفتمان كنوني فمينيسم سخن بگوييم. در رويكرد مدرن، زن صرفاً به عنوان يك موضوع كه وضعيت او بايد بهبود ياد مطرح نيست بلكه فراتر از آن فمينيسم تبديل به يك «منظر» شده است كه كليه مسائل از آن منظر به نقد گذاشته مي شود. به عبارتي ديگر در رويكرد سنتي فمينيسم سعي در تغيير شرايط زنان مي شد حال آنكه مدعاي نوين فمينيسم تغيير جهان است بنابراين مي توان گفت نظريه فمينيستي امروزه سياسي است يعني هدفش نه فقط تبيين بلكه دگرگون كردن است.
چهره سياسي اين جنبش در برگيرنده درجات و سلسله مراتب مختلفي است و از ليبرال سخت تا چپ افراطي را دربرمي گيرد. فمينيست ها مدعي اند بار سنگين نابساماني هاي اجتماعي و اقتصادي كه به دليل برنامه هاي دولت ها ايجاد مي شود بر دوش زنان است و از حكومت ها خواسته اند كه براي سبك تر كردن بار وظايف زنان تصميمات جدي اتخاذ كنند. روح حاكم بر اين جنبش همان روح توتاليتر و ديكتاتوري است، جنبشي كه ضد سلسله مراتب و نظم موجود است و به طور كلي قصد تغيير مرزها و معيارهاي تعيين شده اجتماعي را دارد. ديكتاتور بودن اين جنبش به آن خاطر است كه به فرد اجازه نمي دهند براي خود تصميم بگيرد يا فكر كند و حتي در تفكر خصوصي اشخاص هم مداخله مي كند.
فمينيسم مدعي كنترل تمام بخش هاي مختلف زندگي افراد است. فمينيسم جديد از مرز زن گرايي و دفاع از حقوق زنان فراتر رفته و به ساديسم مبارزه با مرد تبديل شده است تا جايي كه در برخي موارد افراطي، نابودي نسل ها نيز مطرح مي شود. برداشت نهايي از فمينيسم از زمان پيدايي تاكنون اين است كه آنچه در غرب در پـرتو اين ديدگاه حاصل شده همانا برابري كامل در آزادي فردي ليبرالي بوده اما در حاكميت خواهش ها بر نفس انساني، انهدام خانواده و جامعه است. متاسفانه بايد اذعان داشت كه كم توجهي مسئولان فرهنگي كشور به موضوع ناتوي فرهنگي، شرايط رشد اين گونه تفكرات وارداتي در سينما را افزايش بخشيده است. مباحث فمينيستي همچنان بخشي مهمي از محتواي آثار توليد شده را به خود اختصاص مي دهد.
در طبقه سوم، يك پارتي شبانه و دختران و پسراني كه اكس مصرف كرده و در حال رقص و پايكوبي اند. صداي آژير ماشين پليس در خيابان مي پيچد و ميهمانان سراسيمه به دنبال راهي براي فرار از منزل هستند. تعدادي از جوانان با گره زدن ملحفه ها تلاش مي كنند تا از پنجره طبقه سوم خود را به خيابان برسانند. پاره شدن انتهاي ملحفه باعث مي شود تا آخرين دختر فراري به جاي رسيدن به كف خيابان در بالكن طبقه دوم سقوط كند. در اين خانه زن تنهايي زندگي مي كند كه از درد سنگ كليه كه به قول خودش تنها يادگاري است كه از پدرش براي او به جا مانده است، به خود مي پيچد.
حضور سر زده يك دختر منگ از مصرف اكس در بالكن خانه ابتدا زن صاحبخانه را به حدي متعجب و عصبي مي كند كه قصد بيرون كردن او را دارد اما التماس هاي دختر، سرانجام صاحبخانه را حاضر به پذيرفتن او مي كند.
با گذشت زمان و از ميان رفتن اثرات نامطلوب مواد مخدر، دختر فراري اعتراف مي كند كه علي رغم ميل دوست پسر سابقش به دعوت جواني به نام امير كه به تازگي با او دوست شده به اين پارتي آمده است و مي داند كه انگيزه امير و تمامي پسران از رابطه با دختران تنها سوء استفاده از آنان است. صاحبخانه نيز كه به ظاهر قصد همدردي با دختر را دارد اعتراف مي كند كه پيش از اين دخترهاي زيادي را كه آرزوي يك زندگي رويايي داشته اند براي كاسبي به كشورهاي عربي فرستاده است اما از آنجا كه دچار عذاب وجدان شده اين كار را كنار گذاشته است. اما چنانچه او تمايل داشته باشد، مي تواند براي او شرايط اقامت در يكي از كشورهاي عربي را فراهم آورد.
دختر فراري كه خود را در چنگال يك زن شيطان صفت يافته است قصد فرار از خانه را دارد كه با ماموراني روبرو مي شود كه براي تحقيقات بيشتر از ساير همسايه ها وارد ساختمان شده اند. ماموران پيكر خون آلود جواني را در حياط خانه پيدا مي كنند كه بر اثر سقوط از پنجره كشته شده است. ترس از گرفتار شدن باعث مي شود تا دختر فراري به خانه طبقه دوم بازگردد. طي يك توافق دختر فراري قول مي دهد كه از خلافكاري هاي زن صاحبخانه چيزي به پليس نگويد و در قبال آن، زن صاحبخانه نيز دختر فراري را خواهر خودش معرفي كند. پليس پس از تحقيقات اوليه از ساختمان خارج مي شود. دختر فراري متوجه مي شود كه فرد كشته شده همان امير است و دوست پسر سابقش پارتي را به ماموران لو داده است. صبح زود دخترفراري از خانه خارج شده و به سوي مقصدي نامعلوم حركت مي كند.
بيژن ميرباقري در فيلم «طبقه سوم» ضمن به تصوير درآوردن فضايي نكبت آلود و مايوس كننده از جامعه ايران، از زنان به عنوان مظلوم ترين و آسيب پذيرترين قشر جامعه ياد مي كند. تلفن يك ناشناس پليس را در جريان يك پارتي قرار مي دهد. ميهمانان تلاش مي كنند تا به هر نحو ممكن از محل متواري شوند. ترس از گرفتاري به دست پليس آنچنان زياد است كه حتي برخي از ميهمانان تلاش مي كنند با گره زدن ملحفه ها به يكديگر از طبقه سوم آپارتمان بگريزند كه در اين ميان حتي كشته هم مي دهند. در واقع كارگردان نخستين حمله خود به وضعيت جامعه را در اين بخش به تصوير درآورده است. اما همان گونه كه بيان شد پرداختن به وضعيت نامطلوب زنان موضوع مورد علاقه كارگردان است. دختري كه از ميهماني گريخته در سخنانش به زن صاحبخانه به اين موضوع اشاره مي كند كه تنها هدف دوست شدن پسران با دختران داشتن ارتباط جنسي با آنان يا به قولي سوءاستفاده جنسي از زنان است.
ديالوگ هاي دختر فراري از وضعيت آشفته او و هم نسلانش خبر مي دهد، جواناني كه نه آينده اي در پيش رو دارند و نه هدفي براي ادامه زندگي، زن صاحبخانه نيز وضعيت بهتري از دختر ندارد. او از درد سنگ كليه به شدت در رنج و عذاب است و در ديالوگي كنايه آميز، پدر (قدرت مردانه) خود راعامل اين درد و بدبختي معرفي مي كند: «دوست داشتي جاي من بودي و درد سنگ كليه مي كشيدي؛ از پدرم براي من فقط همين مانده!» نكته قابل تامل فيلم آن است كه كارگردان براي دو بازيگر فيلم اسمي قرار نداده است كه اين خود نشان از بي هويتي زن و تعميم آن به جنس زن دارد.كارگردان براي تعميم بدبختي موردنظرش به تمامي زنان جامعه از روش هاي ديگري نيز استفاده كرده است از جمله اينكه زن صاحبخانه در پيشنهادي كاملا عجيب به دختر فراري از او مي خواهد كه براي دست يابي به يك زندگي بهتر از ايران خارج شده و در كشورهاي عربي به خودفروشي بپردازد: «نمي خواهي شرايط زندگيت را تغيير بدهي، تمام شب مي گفتي از زندگيت نااميدي. مي دوني الآن تو هيچ آماري نيستي؛ يك عده فرار كردن و يك عده را هم گرفتن، مي خواهي از ايران بروي و براي خودت يك زندگي جديد پيدا كني. من مي توانم بفرستمت آن طرف مهم اينجاست كه مي تواني در آنجا خودت انتخاب كني نه اينكه انتخاب شوي.»
دختر اگرچه در ابتدا از شنيدن اين سخنان احساس مي كند كه به شخصيتش توهين شده است و سخت برآشفته مي شود تا آنجا كه به درگيري ميان او و زن صاحبخانه مي انجامد اما روند كلي فيلم به گونه اي طراحي شده كه در نهايت براي نجات خود از چنگ پليس و شرايط موجود به زن اطمينان مي كند و با كمك كردن به همديگر خود را از موقعيت موجود رها مي كند. در انتهاي فيلم نيز دختر به اين واقعيت تلخ پي مي برد كه دوست پسر سابقش كه به او ابراز علاقه مي كرده پارتي را لو داده است. به عبارتي خودخواهي پسر بازهم براي دختر دردسرساز شده است.
به راستي ؛ طبقه سوم تا به چه اندازه با واقعيات جامعه امروز ما تطابق دارد و ناظر بر حقيقت است؟ آيا مي توان عارضه اي را به كل جامعه تعميم داد و سياه نمايي كرد؟


 



نفوذي؛ الگوي فيلم ملي مردم پسند هيچكاك ايراني

آرش فهيم

توليد و نمايش فيلم «نفوذي» را بايد يك اتفاق مهم در سينماي ايران حساب كرد. فيلمي كه از قابليت هاي زيبا شناختي، تكنيكي، دراماتيك و رسانه اي هنر-صنعت سينما حداكثر استفاده را كرده است.
يكي از دغدغه هاي فرهنگي و سينمايي در كشور ما طي سال هاي پس از انقلاب اسلامي، توليد فيلم هايي بوده كه ضمن وفاداري به اسلوب هاي فني و برخورداري از جذابيت بالا، ارزش هاي فرهنگي را نيز بازتاب دهند. تعداد فيلم هايي كه اين هر سه را با هم داشته باشند، بسيار كم بوده است. «نفوذي» يكي از معدود آثار سينماي ايران در سال هاي اخير است كه فرم و محتوا، به بهترين شكل ممكن در آن تجلي يافته است.
«نفوذي» هم در حين تماشا بر دل مي نشيند و هم اينكه تا ساليان سال در ذهن مخاطب باقي مي ماند، زيرا اثرش كاري، حرفش مهم و سخنش فراتر از موضوعات پيش پاافتاده و محدود به زمان خاصي است. دوگانه «فريدون- جورابچي» در اين فيلم محدود به زمان حال نيست و درگذشته هم بوده، در آينده نيز خواهد بود. هم از اين رو، مخاطب اين فيلم در هر زماني با آن ارتباط برقرار مي كند و از دريچه تصاوير و روايت آن، به تحليل واقعيات مي پردازد. امثال «جورابچي» بوده و همواره خواهند بود، فقط حوزه تخريبشان عوض مي شود. يك روز دفتر حزب است، روزي اردوگاه سازمان، ديگر روز تحريريه روزنامه، امروز شركت خصوصي و فردا... خدا مي داند! با اين اوصاف «نفوذي» از كليشه هاي به بن بست رسيده اي چون جذابيت عوام پسندانه تبليغ فلان ايدئولوژي به طور شعاري و يا سياه نمايي وطن فروشانه باب طبع جشنواره هاي خارجي عبور كرده و به حد يك فيلم جذاب مردمي و ملي بالغ شده است. اين بلوغ تا حدي است كه حتي مي توان «نفوذي» را الگويي براي فيلم ملي مردم پسند معرفي كرد. اين اثر، اولين فيلم دو كارگردانش يعني احمد كاوري و مهدي فيوضي است. اما مي توان آن را به عنوان يك درس عملي به بسياري از فيلمسازان باتجربه و كساني كه با پيشوند استاد خطاب مي شوند معرفي كرد. اين دو كارگردان جوان و گمنام ره صدساله را يك شبه طي كرده اند و برعكس بسياري از فيلمسازان، كه هنوز بين سرگرم كردن مردم، شعار دادن و چگونه انتقاد كردن سرگردان هستند، در اولين فيلم خود به نقطه مطلوب رسيده اند. اگر تعريف و ترسيم درست و مجذوب كننده داستان مي خواهيد، در «نفوذي» پديدار است. اگر تعليق و معماي كلاسيك و استادانه مدنظرتان هست، باز هم در اين فيلم موجود است. اگر هدفتان تعهد و رسالت است، نفوذي و اگر منظورتان اعتراض و انتقاد به ظلم و بي عدالتي است، باز هم نفوذي!
اين فيلم در عين حال كه ارزش هاي دفاع مقدس را بازمي تاباند، با روح ضدانساني و كريه جنگ نيز در تضاد است. در يك كلام «نفوذي» نماينده شايسته سينماي جمهوري اسلامي ايران است.
روايت تريلرگونه «نفوذي» و تعليق حاكم بر آن با فضاي تعليق آميز فيلم هاي آلفرد هيچكاك شباهت دارد. معماي آدم ها در اين فيلم با فيلم هايي چون «مرد عوضي» و «بيگانگان در قطار» قابل مقايسه است. حداقل اينكه مي توان به جرأت نزديك ترين نمونه در تاريخ سينماي ايران به فيلم هاي هيچكاك را «نفوذي» دانست. با ذكر اين نكته كه اين فيلم ايراني، رنگ و بو و طعم ايراني خودش را حفظ كرده است. و ديگر اينكه جايگاه اين فيلم ايراني، يك سر و گردن بالاتر از سطح موجود سينماي ايران است. هر چند معتقديم كه سطح آرماني و بالقوه سينماي ما بسيار بالاتر از اين حد است. بدون شك نمي توان فيلم «نفوذي» را اثري مطلقا خوب و خالي از اشكال دانست. مثلا صحنه اي كه همسر فريدون به مأموران اعتراض مي كند و فرياد مي زند كه «مگر نمي گوئيد در اين كشور آزادي است...» كمي گل درشت از آب درآمده است. همچنين در سكانسي كه فريدون، منافقان را به گلوله مي بندد، معلوم نيست كه چرا فرار نمي كند و سرجايش مي ايستد تا او را دستگير كنند. فيلم از منافقان و جنايات آنها عليه بشريت به سرعت عبور كرده و جا داشت كه در اين مورد تأمل بيشتري صورت مي گرفت. به خصوص فاجعه كردكشي سازمان منافقين كه چه خوب است در اين فيلم به آن اشاره شده و چه بد كه ابعاد اين تراژدي بيشتر باز نشده.
در پايان اينكه «نفوذي» يك فيلم قابل احترام است چون به مخاطب خودش احترام مي گذارد. به همين دليل هر قلم و نظر منصفي در مقابل اين فيلم تعظيم مي كند. اميد است كه اين اثر اولين گام احمد كاوري و مهدي فيوضي در عرصه فيلمسازي نباشد و آنها به اين حد از موفقيت قانع نشوند و آثار بعدي شان از اين هم غني تر و قوي تر باشد.

 



سريال شهيد بروجردي توليد مي شود (رويدادها)

رئيس بسيج سازمان صدا و سيما اعلام كرد: توليد سريال «شهيد محمد بروجردي» به زودي كليد مي خورد.
علي اصغر جعفري، در نشستي با كاركنان مركز بسيج رسانه ملي با اشاره به رويكرد جديد بسيج صدا و سيما در بخش توليدات ويژه و فاخر گفت: تجليل و تكريم از سرداران و افتخارآفرينان عرصه جهاد و مقاومت و نسل غرورآفرين ايران اسلامي از مهمترين اولويت هاي توليدي بسيج صدا و سيماست و در همين راستا ساخت سريال سردار شهيد محمد بروجردي با عنوان مسيح كردستان را در دستور كار داريم كه براساس برنامه ريزي هاي انجام شده به زودي توليد اين سريال با حمايت سازمان بسيج مستضعفين و مشاركت شبكه اول سيما آغاز خواهد شد.

 



نمايش روزانه انيميشن ايراني از سيما (رويدادها)

يكي از دغدغه هاي والدين دلسوز تهيه خوراك فرهنگي سالم براي فرزندانشان است. متأسفانه غالب ابزارهاي سرگرم كننده غربي و وارداتي همچون بازي هاي رايانه اي و فيلم ها و انيميشن هاي غربي تناسب چنداني با روحيات و اخلاق ايراني ندارند.
از اين رو تهيه و نمايش انيميشن ايراني يكي از الزامات رسانه اي در كشورمان محسوب مي شود. به همين دليل نيز شبكه دوم سيما هر روز اقدام به نمايش يك فيلم انيميشن ايراني مي كند.
با برنامه ريزي هاي جديد اداره كل پويانمايي سيما، در پي تعاملات انجام شده بين اين اداره كل و شبكه دو سيما، كودكان و نوجوانان ايراني از اين پس هر روز مي توانند انيميشن هاي توليدي صبا را ساعت 10:16 از شبكه دو سيما مشاهده كنند. اين انيميشن ها هر روز به مدت 30 دقيقه همه روزه حتي روزهاي جمعه و ايام تعطيل نيز پخش خواهد شد.
بنابراين گزارش، در مرحله نخست اين طرح قرار بر اين است تا ابتدا منتخبي ازانيميشن هاي توليد صبا در اين زمان پخش شود و در مرحله هاي بعدي تلفيقي از آثار جديد و قديم و انيميشن هاي مورد درخواست مخاطبان براي علاقه مندان در معرض ديد كودكان و نوجوانان ايراني قرارگيرد.

 



پيشنهاد عزت الله انتظامي به صدا و سيما (رويدادها)

استاد عزت الله انتظامي به صدا و سيما پيشنهاد كرد: تئاترهاي معلولان را در زمان معين براي همه جامعه به نمايش بگذارد.
به گزارش واحد مركزي خبر، داور چهارمين جشنواره تئاتر معلولان كشور در مراسم اختتاميه اين جشنواره پس از اهداي جوايز برگزيدگان گفت: پخش اين توانايي ها براي جامعه موجب شناخت آنان از اين توانايي ها مي شود.وي افزود: اين تئاترها براي برخي خانواده هاي معلولان كه از توانايي هاي آنان اطلاع كافي ندارند نيز مفيد است.

 



تدارك بيش از 32 هزار دقيقه برنامه انقلابي در راديو (رويدادها)

32 هزار و 397 دقيقه برنامه به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي از راديو پخش خواهد شد
اين برنامه ها در دهه فجر از 14شبكه راديويي پخش خواهد شد، راديو قرآن با چهار عنوان برنامه و در مجموع 775 دقيقه، شبكه راديويي فرهنگ با 13 برنامه و اختصاص مدت زمان 4815 دقيقه، شبكه راديويي ايران با 9عنوان برنامه و اختصاص مدت زمان 2668 دقيقه، شبكه راديويي جوان با 17عنوان برنامه و 4545 دقيقه، شبكه راديويي گفتگو با پنج عنوان برنامه و اختصاص 1835 دقيقه، شبكه راديويي ورزش با 14 عنوان برنامه و 3719 دقيقه، راديو تهران با 2940 دقيقه پخش زنده و در قالب سه ويژه برنامه، راديو معارف و كانال نداي اسلام با 10عنوان برنامه و اختصاص 2700 دقيقه، راديو تجارت با چهار عنوان برنامه ومدت زمان 1415 دقيقه، راديو سلامت در قالب شش برنامه واختصاص 1630 دقيقه، راديو پيام در قالب قطعات كوتاه، راديو البرز با 9عنوان برنامه و اختصاص 3210دقيقه و شبكه صداي آشنا با پنج عنوان برنامه در كانال اروپا و مدت 855 دقيقه به استقبال دهه فجر مي روند.

 



گفت وگويي كوتاه با محمود پاك نيت< هنرمند بايد صادق باشد

مهدي تهراني

«محمود پاك نيت» از بازيگران سخت كوش است كه با بازي در مجموعه تلويزيوني «روزي روزگاري» در كنار مرحوم خسرو شكيبايي شناخته شد و در سريال يوسف پيامبر(ع) به اوج كار هنري خود در تلويزيون رسيد. اين روزها وي مشغول ايفاي نقش در سريال تلويزيوني «ساختمان 85» به كارگرداني مهدي فخيم زاده است و اين بار بازي در ژانري جنايي را تجربه مي كند. به همين مناسبت با وي گفت وگويي كرده ايم كه مي خوانيد:
¤ تعريف شما از شخصيت بازپرس سريال «ساختمان 85» چيست؟
- او يك جانباز دفاع مقدس و فردي مذهبي است، محدود به چيزي و كسي نيست و در هر حال وظيفه اش را به نحو احسن انجام مي دهد.
¤ آيا گرايش مذهبي بازپرس به زندگي شخصي شما نزديك است؟
-بله، اين طبيعي است چون همه ما مسلمان هستيم و البته علت اينكه اين رويه در زندگي من وجود دارد به خود من برمي گردد.
¤ اين بازپرس فردي باهوش است و با اينكه در لحظه برخورد با صحنه جنايت و انجام مشاهدات عيني قاتل را مي شناسد، اما چرا سعي دارد ماجرا مسير عادي خود را طي كند؟
-سكانس هايي داشتيم كه اگر مسير عادي خودش را براي ساخت صحنه جنايت در سريال طي نمي كرد همه چيز خراب مي شد. به اين سبب بازپرس كه متوجه شده بود قاتل كيست خواست ماجرا مسير عادي خود را براي رسيدن به حقيقت طي كند.
¤ چرا نقش هاي شما اين قدر ساكت، خاموش اما زيركانه است؟
در سريال يوسف پيامبر(ع) و نقش حضرت يعقوب(ع) هم اين ديده مي شد.
-اين زيركي به شخصيت قصه برمي گردد كه در آن بازي مي كنم و ربطي به نقش يعقوب ندارد و در حقيقت شخصيت پردازي نويسنده است كه اين شخصيت ها را اين گونه جلوه داده است.
¤ از كارگردان هايي كه با آنها كار مي كنيد به لحاظ بداهه گويي در ديالوگ، انتخاب نقش، تست گريم و چهره پردازي براي نقش هايتان رضايت داريد؟
- بعضي از كارگردان ها اگر جمله اي به صورت بداهه در ذهن ساخته شود اجازه آن بداهه را مي دهند و بعضي ديگر از كارگردان ها هم وفادار به متن هستند كه اين نشأت گرفته از وفاداري به نويسنده است كه اين خود نيز مهم است.
بله، من از چهره پردازي خودم در گريم رضايت دارم.
¤ به نظر شما چرا بيشتر افراد دنبال كار هنري هستند؟ عشق سبب اين كار است يا شوق رسيدن به شهرت؟
- متاسفانه بعضي ها دنبال شهرت هستند و بعضي ها هم دنبال سوپراستار شدن كه به وسيله سوپراستار شدن پولساز شوند. اما بايد بگويم كه اين دسته از افراد در هنر ايران ماندگار نيستند. تنها افرادي در هنر ماندگار مي شوند و نامشان ثبت مي شود كه عاشق كار فرهنگي هستند كه اين دسته از افراد هم پول به دست مي آورند و هم ماندگار هستند.
¤ تعريف هنرمند؟
- معتقدم هنرمند كسي است كه كارش را با صداقت انجام مي دهد و از نظر اخلاق و رفتار مصداق خوبي براي همگان است.
¤ نقطه ضعف اصلي سينماي ايران را چه مي دانيد؟
- وجود نويسنده هايي كه قصه هاي بدي مي نويسند و همين طور سازندگان اين گونه فيلم ها و نبود حمايت از قصه هاي خوب و نويسنده هاي خوب.

 



نگاهي به ديپلماسي هنري- فرهنگي كاخ سفيد و مقابله با آن در ايران
آمريكايي باش تا رستگار شوي!

غربي ها همواره به دنبال آن بوده اند كه سبك زندگي خود را در جهان رواج داده و ديگران را به تقليد از خود وادارند. در دوران معاصر، آمريكايي ها نيز از اين قاعده مستثني نبوده اند و براي رواج «استيل زندگي آمريكايي» در جهان، هيچ ابزاري را مؤثرتر از هنر نيافته اند. البته در كنار آن ديپلماسي شهروندي (ديدار چهره به چهره با مردم جهان) و استفاده از رسانه هاي ديگر كشورها را نيز ازنظر دور نداشته اند.
چندي پيش هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا كه به مقوله ديپلماسي عمومي، اهتمام ويژه اي قائل است از خانواده هاي آمريكايي خواست تا جواناني از سرزمين هاي ديگر را به فرزندي بپذيرند و آنها را با سبك زندگي آمريكايي تربيت كنند. او تأكيد كرد اين افراد در آينده، سردمداران كشورهاي خودشان خواهندشد.
در همان ايام «جوديت مك هيل» معاون هيلاري كلينتون در امور ديپلماسي عمومي نيز با 150خبرنگار از 125كشور جهان ديدار كرد و از آنها خواست با سبك زندگي آمريكايي آشنا شوند و آن را به مردم كشورهاي خود بشناسانند. «مائورا پالي» دستيار وزير امورخارجه آمريكا در امور آموزشي و فرهنگي نيز طرح گفتمان امنيت ملي بوسيله جوانان را مطرح كرد در اين طرح دانش آموزان آمريكايي با سفر به كشورهاي ديگر ضمن آشنايي با زبان ها و فرهنگ هاي مختلف، سبك زندگي آمريكايي را نيز به نمايش خواهند گذاشت. او نام اين كار را «ديپلماسي شهروندي» گذاشته و زمان انجام آن را در ايام تعطيلات تابستاني اعلام كرد. البته اين امر در طرح جوانان آمريكايي براي تحصيل در ديگر كشورها نيز مدنظر است. بطور مثال تعدادي از جوانان آمريكايي براي تحصيل به تركيه فرستاده شده اند و اين برنامه در كشورهاي عربي، چين، كره جنوبي، هند، روسيه و حتي ايران يا افغانستان و تاجيكستان هم اجرا خواهد شد. در بخش اعزام دانش آموزان در ايام تعطيلات نيز، آنها به همين كشورها سفر مي كنند تا سبك زندگي آمريكايي را به هم سن و سالان خود در كشورهاي مقصد، بنمايانند.
در اين بين هاليوود و بطور كلي هند نيز نقش خود را ايفا مي كند. از اين پس شاهد فيلم هايي خواهيم بود كه آشكارا سبك زندگي آمريكايي را تبليغ مي كند. اگرچه سريال «لاست» و از اين قبيل، همين هدف را دنبال كرده اند اما براي قشرهاي مختلف، برنامه هاي زيادي ساخته خواهد شد، حتي كودن ها. مثلاً در فيلم سينمايي «نقطه كور» كه هنرپيشه زن نقش اول آن، جايزه بهترين بازيگر نقش اول زن در اسكار 2010 را نيز دريافت كرد، يك نوجوان سياهپوست فقير كه كاملاً بي سواد بوده و استعداد يادگيري دروس را هم ندارد، به دليل توانايي 98درصدي در حفاظت و استفاده از قدرت بدني، به يك ورزش آمريكايي (راگبي) كشيده شده و در آن رشته ورزشي به اوج شهرت و حتي ثروت دست مي يابد. درواقع پناه بردن او به سبك زندگي آمريكايي او را نجات مي دهد. جوايز اسكار نيز در مسير اهداف ديپلماسي عمومي آمريكا قرار مي گيرد، بگذريم از اينكه در اسكار 2010 فيلم نه چندان با كيفيتي چون «قفس رنج» كه درباره جنگ عراق ساخته شده، جايزه بهترين فيلم را گرفت. حتي فيلم پرفروشي چون «آواتار» هم گوشه ديگري از ارزش هاي آمريكايي را به تصوير مي كشد.
در ادامه استفاده هيئت حاكمه آمريكا از هنر براي رواج سبك زندگي آمريكايي، اجراي پروژه جهاني «جنبش رقص» نيز گنجانده شده كه قرار است از اوايل سال2012 آغاز شود. در اين طرح، چهار شركت رقص زيرنظر «آكادمي موسيقي بروكلين» گروه هايي را به آسياي ميانه، آفريقا، خاورميانه و جنوب شرق آسيا اعزام مي كنند. براي اين پروژه 7/1ميليون دلار اعتبار درنظر گرفته شده و هدف آن ايجاد شركت هاي رقص در كشورهاي با اقتصاد ضعيف است.
«فريد زكريا» روزنامه نگار هندي الاصل كه سردبير هفته نامه نيوزويك و از اطرافيان اوباماست يكي از كساني است كه براي ادامه حيات آمريكا به عنوان ابرقدرت، ترويج زندگي آمريكايي را پيشنهاد مي كند. او در كتاب «جهان پسا آمريكايي» با شرح شيفتگي خود نسبت به آمريكا در زماني كه از هند به اين سرزمين آمد، از كاخ سفيد مي خواهد تا زمينه آشنايي جوانان جهان با آمريكا را فراهم كند تا آنان با عظمت، ثروت و قدرت نظامي ايالات متحده و همچنين سبك زندگي آمريكايي آشنا شوند.
در چنين فضايي، مسئولان فرهنگي كشورمان براي نشان دادن پشت پرده پليد زندگي آمريكايي از يك سو و سيماي تابناك زندگي اسلامي- ايراني به ملت خود و جهانيان چه كرده اند؟ اينكه نزديك ترين فرد به رئيس جمهور از لزوم ترويج موسيقي بگويد و سيماي جمهوري اسلامي ايران، مستقيم و غيرمستقيم، ورود فيلم هاي هاليوود را رونق بخش سينماهاي كشور اعلام كند، ترويج زندگي به سبك خودي است؟! آيا نشان دادن خانه هاي پرتجمل و زندگي هاي اشرافي در سريال ها و فيلم ها، تبليغ زندگي اسلامي- ايراني محسوب مي شوند؟!
آمريكا با هنر مي خواهد، ناكامي هاي نظامي و سياسي اش را جبران كند و عده اي كه از سياست چيزي نمي دانند يا مي دانند اما خودباخته اند يا مزدورند، نه تنها با آن مقابله نمي كنند بلكه به جاده صاف كن آن بدل شده اند. سري به مجتمع هاي به اصطلاح تجاري- فرهنگي تازه تأسيس بزنيم تا دريابيم كه فرهنگي كه از سال 57 از در بيرونش كرديم چگونه به دست غافلان يا سياهكاران از پنجره بازگردانده مي شوند.
يكي از نمادهاي بارز جنگ نرم دشمن، ترويج زندگي آمريكايي (غايت زندگي غربي) است. بنابراين در كنار نشان دادن پليدي ها و نابرابري هاي زندگي آمريكايي كه در ايالت هاي جنوبي و جنوب شرقي آمريكا و حتي در نيويورك به وضوح قابل مشاهده است، بايد سبك زندگي اسلامي- ايراني را ترويج كرد. زندگي هايي ساده اما پرمحبت و عشق، به همان سبكي كه در نهج البلاغه و ديگر كتب شريف شرح داده شده است. درحالي كه غربي ها به دنبال نسخه اي براي رهايي از بن بست هاي روحي، عاطفي و حالا اقتصادي خود مي گردند، عده اي در سرزمين نسخه هاي ناب، رستگاري را در آمريكايي زيستن مي بينند، حتي براي ساختن فيلم هاي متناسب با ارزش هاي انقلاب اسلامي.
قاسم رحماني

 



سينما رسانه با بررسي فيلم ها و سريال هاي استراتژيك منتشر شد

شماره 431 ماهنامه سينما رسانه با پرونده هايي درباره سينماي عاشورايي، دين در تلويزيون و فيلم ها و سريال هاي استراتژيك منتشر شد. در اين مجله، علاوه بر نقد فيلم هاي روز سينماي كشور، سريال استراتژيك «كايل ايكس واي» به طور مفصل تحليل شده است. پرونده ديگر شماره جديد سينما رسانه نيز به برنامه هاي مذهبي صدا و سيما اختصاص دارد. گفت وگوهايي با حجت الاسلام عليرضا پناهيان، مهدي كلهر و... نيز در اين نشريه چاپ شده است. فيلمنامه نويسي و بازي هاي رايانه اي نيز از ديگر بخش هايي است كه با مجموعه مطالبي در سينما رسانه درج شده است.

 



در شماره آينده تصوير روز خواهيد خواند

- تحليلي بر زمينه ها و عوامل روي صحنه آمدن نمايش ضداخلاقي «هداگابلر»- گفت وگو با احمد كاوري و مهدي فيوضي، كارگردان هاي فيلم «نفوذي»- بررسي شبكه هاي ماهواره اي فارسي زبان معارض با جمهوري اسلامي و علل شكست و ناكامي آنها - و...
تصوير روز يكشنبه ها و پنجشنبه هاي هر هفته منتشر مي شود.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14