(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 12 بهمن 1389- شماره 19854

ايمان امام علي (ع) ، قبل از رسالت پيامبر
مدارك تقلب كجاست ؟

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




ايمان امام علي (ع) ، قبل از رسالت پيامبر

الهام احكام الهي به انبيا(عليهم السلام) قبل از نزول شريعت
اما چگونه ممكن است پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) قبل از اين كه وحي بر او نازل شود احكام خدا را بداند و به آنها عمل كند؟ براي تقريب به ذهن مي توان به آيه اي از قرآن در مورد حضرت يعقوب(عليه السلام) اشاره كرد. در قرآن آمده است كه حضرت يعقوب(عليه السلام) قبل از نزول تورات و احكام شريعت براي بني اسرائيل، مواردي را بر خود حرام كرده بود و سايرين نيز موظف بودند به آن عمل كنند. تعبير قرآن اين است:
كلّ الطّعام كان ح لاًّ ل بن ي سرائ يل لاّ ما حرّم سرائ يل علي نفس ه م ن قبل أن تنزّل التّوراه ؛1 همه خوراكي ها بر فرزندان اسرائيل حلال بود، جز آنچه پيش از نزول تورات، اسرائيل ]=يعقوب[ بر خويشتن حرام ساخته بود.
آيا اين كه حضرت يعقوب (عليه السلام) چيزهايي را بر خود حرام كرده بود، بر اساس ميل و سليقه خودش بود؟! آيا آن حضرت حكمي را از پيش خود جعل و بدعتي در دين ايجاد كرده بود؟! مگر خداوند اجازه مي دهد هر كسي چيزي را حلال يا حرام كند؟ اگر كسي چنين كند از وي سؤال مي شود كه چه كسي به او اجازه حلال يا حرام كردن چيزي را داده است:
قل آللّه أذ ن لكم أم علي اللّه تفترون؛2 بگو آيا خدا به شما اجازه داده يا بر خدا دروغ مي بنديد؟
از اين رو پيامبر معصوم خدا از پيش خود چيزي را حرام نمي كند. به طور قطع حضرت يعقوب(عليه السلام) بر اساس الهام الهي چيزهايي را بر خود حرام مي شمرد. اين در حالي بود كه هنوز شريعت حضرت موسي(عليه السلام) نازل نشده بود و بلكه اصلا هنوز حضرت موسي(عليه السلام) به دنيا نيامده بود.
بنابراين ممكن است با وجود اين كه هنوز شريعتي نازل نشده، بعضي از انبيا با الهامات الهي احكام خدا و خوب و بد را بفهمند و خودشان به آنها عمل كرده و انجام آنها را به ديگران نيز توصيه كنند.
پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) نيز بنا بر فرمايش اميرالمؤمنين(عليه السلام) در خطبه قاصعه، از همان دوران شيرخوارگي و كودكي و قبل از نزول قرآن، احكام الهي حلال و حرام خدا را با الهام بزرگ ترين فرشته خداي متعال، درك و به آنها عمل مي كرد. اميرالمؤمنين(عليه السلام) نيز كه از شيرخوارگي در آغوش رسول الله(صلي الله عليه وآله) پرورش پيدا كرد، با تعاليم رسول الله آن احكام را مي دانست و به آنها عمل مي كرد.
ايمان حضرت علي(عليه السلام) قبل از رسالت پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله)
سؤال ديگر اين است كه آيا حضرت علي(عليه السلام) قبل از ايمان به پيغمبر(صلي الله عليه وآله) در سن 10 سالگي، كافر بوده است يا مؤمن؟ در پاسخ بايد گفت، اگر منظور ايمان به رسالت پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) است، آن حضرت هنوز به رسالت مبعوث نشده بود و چنين ايماني موضوع نداشت؛ اما در اين دوران حضرت امير(عليه السلام) به خداوند كافر نبود. در روايتي نيز نقل شده است كه حضرت علي(عليه السلام) قبل از اين كه به پيغمبر(صلي الله عليه وآله) ايمان بياورد، كافر نبوده است. 3 پس از بعثت پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) نيز آن حضرت در همان روز اول رسالت پيامبر(صلي الله عليه وآله) به ايشان ايمان آورد و رسالت حضرتش را تصديق كرد.
از اين رو قبل از بعثت پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) حضرت علي(عليه السلام) به خدا ايمان داشت و او را عبادت مي كرد؛ البته نه عبادت به شكل خاصي كه بعد از نزول اسلام دستور داده شد، ولي هم چون خود پيامبر(صلي الله عليه وآله) در برابر خدا كرنش مي كرد و خاضع بود. طي آن سال ها حضرت علي
(عليه السلام) مؤمن به خدا و موحّد بود، لكن هنوز رسالت پيغمبر(صلي الله عليه وآله) موضوعيت نداشت كه آن را تصديق كند. تصديق رسالت پيغمبر(صلي الله عليه وآله) از همان زماني بود كه وحي بر ايشان نازل شد.
بنابراين، اين سخن كه حضرت علي(عليه السلام) لحظه اي مشرك نبود و «لم يشر ك ب اللّه طرفه عين»4، سخني صحيح و حق است. آن حضرت هيچ گاه كفر نورزيد و هميشه مؤمن و موحّد بود، و بي دليل نبود كه در خانه خدا متولد شد.
دلالت قرآن بر تفاوت اميرالمؤمنين(عليه السلام) با ديگران
شيعيان به راحتي مي پذيرند كه ذوات مقدس ائمه اطهار(عليهم السلام) و هم چنين حضرت زهرا(عليها السلام) با ديگران تفاوت زيادي دارند. خداي متعال اين وجودهاي پاك، نوراني و ملكوتي را در ميان ما قرار داده است تا از علوم و راهنمايي هاي ايشان استفاده كنيم. لكن برخي به دليل ضعف معرفت، گمان مي كنند كه آنها نيز انسان هايي مانند ما هستند، يا حداكثر يك گام از ما جلوترند! آنان توجه ندارند كه ما هر چه تلاش كنيم به پايين ترين مراتب مقام و عظمت آن بزرگواران نخواهيم رسيد.
به هر حال، ممكن است در مورد ائمه(عليهم السلام) بسياري از مطالبي را كه ما به آنها استناد مي كنيم و ترديدي در آنها نداريم، براي برادران اهل تسنن محل تأمل باشد. البته شايد بسياري از آنها مقصر هم نباشند، چون در شرايطي زندگي كرده اند كه غير از اين براي آنها باور كردني نيست. اما سخن در اين است كه در مقام بحث و استدلال، آيا دلايل روشن و قانع كننده اي وجود دارد كه بر اساس آن بتوان حساب حضرت علي(عليه السلام) را از ديگران جدا كرد؟ بهترين دليل براي بحث با اهل سنّت، كه بتواند مورد پذيرش آنها قرار بگيرد، در درجه اول آيات قرآن است؛ آيا مي توانيم به آيه اي از قرآن استناد كنيم كه حضرت علي(عليه السلام) شخصيتي متفاوت و ممتاز از ديگران دارد؟
بسياري از علماي شيعه و نيز علماي اهل سنّت كتاب هاي فراواني در زمينه آياتي كه در شأن اميرالمؤمنين(عليه السلام) نازل شده است تأليف كرده اند. يكي از اين آثار كتاب «شواهد التنزيل» است كه عالم به نام سني، «حافظ حسكاني نيشابوري حنفي» آن را تأليف كرده است. تمام اين كتاب قطور كه حدود 700 صفحه است، درباره آياتي است كه در شأن اميرالمؤمنين(عليه السلام) و اهل بيت(عليهم السلام) نازل شده و روايات مربوط به هر آيه را ذيل آن آورده است. علماي ديگري از اهل تسنن نيز چنين كاري را انجام داده اند و با تأليف كتاب هاي متعددي، آيات و روايات مربوط به اميرالمؤمنين
(عليه السلام) و اهل بيت(عليهم السلام) را جمع آوري و پيرامون آنها بحث كرده اند. حتي گاهي اين كار سبب شده كه ديگران در سنّي بودن آنان ترديد روا داشته و بگويند كه آنها احتمالا شيعه بوده اند.
به هر حال خود علماي اهل تسنن از ابن عباس نقل كرده اند كه 300 آيه در شأن اميرالمؤمنين(عليه السلام) نازل شده است. هم چنين از «مجاهد» كه يكي از بزرگان، علما و مفسران اهل سنّت در قرن اول است، نقل شده است كه 70 آيه در شأن اميرالمؤمنين علي(عليه السلام) نازل شده است كه هيچ كس در آن آيات با آن حضرت شريك نيست. در مورد برخي از آن 300 آيه ممكن است گفته شود كه مصداق اكمل و اتمّ آن اميرالمؤمنين(عليه السلام) است، ولي اختصاصي به آن حضرت ندارد؛ اما در مورد اين هفتاد آيه مجاهد مي گويد: هفتاد آيه در قرآن نازل شده كه مخصوص شخص اميرالمؤمنين(عليه السلام) است؛ «لم يشار كه ف يه أحد».
ما بايد قدر و ارزش بزرگان و گذشتگان خود را بيشتر بدانيم. اين بزرگان زحمات فراواني را متحمل شدند تا ما افتخار شيعه شدن را يافتيم. ما بايد ارزش زحمات آنها را دانسته و اعتقادات خود را تقويت كنيم و اين امانت را به درستي در اختيار نسل آينده قرار دهيم. يكي از علماي بزرگ شيعه مرحوم «سيد هاشم بحراني» صاحب «تفسير برهان» است. وي در زمينه فضايل اميرالمؤمنين(عليه السلام) كتابي به نام «غايه المرام في حجه الخصام» با حجمي در حدود 750 صفحه در قطع رحلي نوشته است. اين كتاب مشتمل بر حدود 450 باب است. ايشان در اين كتاب ابتكاري به خرج داده است كه بنده مانند آن را در جاي ديگر نديده ام. هر يك از ابواب اين كتاب در دو بخش است: بخش اول شامل رواياتي است كه اهل تسنن نقل كرده اند و بخش دوم مربوط به رواياتي است كه از علماي شيعه نقل شده است. در بعضي از ابواب تعداد رواياتي كه اهل تسنن نقل كرده اند بيش از رواياتي است كه از طريق شيعه نقل شده است. حتي در برخي موارد روايات منقول از اهل تسنن دو برابر رواياتي است كه علماي شيعه نقل كرده اند. مرحوم «سيد هاشم بحراني» با اين ابتكار به صورت ضمني مقايسه اي بين تعداد روايات منقول از شيعه و سني در شأن حضرت امير(عليه السلام) انجام داده است ـ خداوند او را مهمان حضرت علي(عليه السلام) قرار دهد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. آل عمران (3)، 93.
2. يونس (10)، 59.
3. ر.ك: بحارالانوار، ج 32، باب 9، روايت 333.
4. همان.
پاورقي

 



مدارك تقلب كجاست ؟

حميدرضا اسماعيلي
5. نداشتن مدرك در عين داشتن بيش از 40 هزار نماينده در پاي صندوق ها
يكي از دلايل ديگري كه نشان مي دهد موسوي و جبهه دوم خرداد به عدم وقوع تقلب و جابه جايي ميليوني آرا مطلع بوده اند و با اين حال به ادعاي تقلب و اعتراض غيرقانوني و آشوب آفريني اقدام كرده اند، نداشتن مدرك در عين داشتن بيش از 40 هزار نماينده در پاي صندوق هاست. روشن است كه چنانچه تقلبي صورت مي گرفت، وقتي اين تقلب به مقياس ميليوني مي رسد امكان آن نيست كه گزارش هاي دقيق و مستندي از چگونگي آن تقلب به دست ستاد موسوي و ديگر نامزدهاي مدعي تقلب نرسد. به ويژه ستاد موسوي كه داراي بيش از 40 هزار نماينده پاي صندوق هاي رأي بوده است. مدرك تقلب به سندي گفته مي شود كه در آن جزئيات تقلب، نوع تقلب، صندوقي كه تقلب در آن واقع شده است و مواردي از اين دست در گزارش مندرج باشد. وقتي بيش از 40 هزار نماينده موسوي گزارشي ارسال نكرده اند و پاي سلامت انتخابات را امضا كرده اند، استناد به كلي گويي ها يعني همان مدرك نداشتن و دليل تراشي براي ادعايي كه براي گريز از شكست انجام داده اي.
مطابق گزارش وزارت كشور در انتخابات دهم رياست جمهوري، از طرف ميرحسين موسوي 40676 نماينده، از طرف محمود احمدي نژاد 33058 نماينده، از طرف مهدي كروبي 13506 نماينده و از سوي محسن رضايي 5421 نماينده بر سر صندوق هاي رأي در سراسر كشور حضور داشته اند. با توجه به اين كه تعداد صندوق هاي سراسر كشور 45713 صندوق بود، بدين ترتيب موسوي در 89 درصد صندوق هاي سراسر كشور، احمدي نژاد در 72 درصد صندوق هاي سراسر كشور، كروبي در 5/29 درصد صندوق هاي سراسر كشور و رضايي در 12 درصد صندوق هاي سراسر كشور نماينده داشته اند. در مجموع از سوي سه نماينده معترض 59603 نفر در پاي صندوق هاي رأي ناظر بر چگونگي انجام انتخابات بوده اند.237 علاوه بر اين، ميرلوحي از اعضاي كميته صيانت از آراء موسوي، روز پنجشنبه 21 خرداد به طور رسمي اعلام كرد ما 40 هزار نماينده بر سر صندوق ها داريم.
با وجود اين تعداد نماينده از سوي نامزدهاي انتخاباتي اما واكنش نمايندگان معترض به نتيجه انتخابات بسيار جالب است. گذشته از آراء بسيار اندك كروبي و رضايي كه اعتراض آنان چندان مورد توجه نبوده است، واكنش ستاد موسوي در اين باره بيشتر قابل توجه است. تمام اينها در حالي است كه «كميته صيانت از آرا» از 45 روز مانده به انتخابات از سوي جبهه دوم خرداد و با سرپرستي محتشمي پور مشغول به فعاليت بود. با وجود اين، هيچ كدام از نامزدهاي معترض اسناد و مداركي دال بر تقلب ارائه نكردند بلكه تنها به ذكر برخي ادعاهاي كلي گويانه اكتفا كردند. زهرا رهنورد، همسر موسوي، در تشريح بداهت پيروزي موسوي و وضوح تقلب در انتخابات در مصاحبه با شبكه ماهواره اي بي بي سي گفت: «يك سري نقاطي هستند كه اصلاً مشخص است كه خودش ملاك تشخيص نادرست بودن نتايجي است كه وزارت كشور اعلام كرده است. مثلاً آذربايجان و ترك زبان ها هيچ وقت فرزند خودشان را نمي گذارند كه به كس ديگري رأي بدهند... خود من لر هستم و موسوي هم بارها گفته من داماد لرستان هستم. بنابراين اهالي لرستان موسوي را نمي گذارند به آقاي احمدي نژاد رأي بدهند. اين دو تا ملاك]![ است و باقي موارد هم شبيه همين است... در شهرستان ها و تهران در واقع تجمع مردم حاكي از اين بود كه آراي موسوي بسيار بالاتر از آن است كه اصلاً قابل تصور باشد. هر وقت طرفداران دو طرف حاضر مي شدند طرفداران احمدي نژاد در مقابل طرفداران موسوي در حد يك صدم بودند... همه مي شناسند كه آنهايي كه به احمدي نژاد رأي دادند چه تيپ خاصي هستند و اول صبح رفتند رأي خودشان را دادند و از ساعت 11 صبح تعرفه ها در دست مردم قرار نگرفت و مردم له له مي زدند براي اينكه تعرفه به ايشان داده بشود. حتي تا ساعت يازده، ده و سي دقيقه و دوازده شب هم پشت در ستاد و محل هاي انتخابات جمع شده بودند... ما نمي دانيم چگونه با اين صندوق ها عمل شده و رأي ها چگونه دست برده شده و چه بوده. فقط مي دانيم كه نسبت موسوي به احمدي نژاد 5/4 به يك يا چهار به يك يا جاهاي ديگر ممكن است مثلاً 3 به 5/1 باشد.»238 رهنورد از شدت عصبانيت حتي به اين تناقض ساده موجود در استدلالش توجه نكرد كه اگر آذري زبانان فرزند خود را نمي گذارند كه به ديگري رأي دهند، چگونه مردم لرستان فرزند خود كروبي را رها مي كنند و به دامادشان رأي مي دهند!
نكته ظريف تر آن كه ستاد موسوي با آن همه اعضا و تشكيلات
چند ده هزار نفري و تشكيل «كميته صيانت از آرا» كه اساساً براي موضوع تشخيص احتمالي تقلب تأسيس شده بود، هشت روز پس از پايان انتخابات در اطلاعيه اي كه در ساعت 17: 16 سي ام خرداد، در سايت قلم منتشر شد، به دليل نداشتن مدرك از مردم خواست به ستاد موسوي براي ارائه «مشاهدات عيني» خود از «تخلفات انتخاباتي» ياري رسانند. در خبر مذكور چنين آمده است: «به گزارش قلم نيوز، دفتر ميرحسين موسوي در ادامه پيگيري هاي حقوقي خود براي صيانت از آزادي مردم و جمع آوري مستندات بسيار زياد مبني بر بروز تخلفات آشكار در انتخابات دهم رياست جمهوري، از همه مردمي كه مشاهداتي را در زمينه بروز تخلف و تقلب در انتخابات داشته اند درخواست كرد تا اطلاعات خود را به شماره فكس... ارسال كنند تا از مجاري قانوني، نسبت به اعاده حقوق رأي دهندگان اقدام شود.»239
البته مدعيان تقلب كه خود به نادرست بودن آن ادعا بيش از مردم آگاهي داشتند هيچ گاه «مشاهدات عيني» و سند مشخصي ارائه نكردند: چه در نامه اعتراض موسوي به شوراي نگهبان و چه در گزارشي كه كميته صيانت از آراء منتشر كرد. مطلب بسيار مهمي كه از سوي مدعيان انجام شد و بايد مورد توجه قرار گيرد خلط مبحث ميان «تخلف» و «تقلب» است. اين موضوع هم در گزارش كميته وجود دارد و هم در نامه موسوي به شوراي نگهبان. در واقع، اين جبهه براي آن كه دست خالي خود را در ارائه سند موثق و مؤيد تقلب ميليوني پنهان سازد تمييزي ميان تخلف و تقلب نمي گذارد و تلاش مي كند با حجيم كردن گزارش خود و فربه نشان دادن گزارش مذكور ادعاي مطرح شده را داراي مدارك كافي نمايان سازد.
در واقع همان طور كه پيش از انتخابات نيز موسوي مواردي نظير افزايش حقوق بازنشستگان و پرداخت سود سهام عدالت كه از وظايف دولت به شمار مي رفت را مصاديق «خريد رأي» معرفي مي كرد، در گزارش كميته نيز به همين نوع مطالب اشاره شده است. اصولاً اين نكته كه در گزارش بر روي مواردي تأكيد شده است كه بر فرض صحت، تخلف انتخاباتي محسوب مي شدند و نه «تقلب»، نشان دهنده اين است كه مدعيان تقلب در درون خود بيش از آن كه به تقلبي كه مي دانسته اند وجود خارجي ندارد معترض باشند به مواردي معترض بوده اند كه بر فرض اثبات تخلف محسوب مي شده اند، نه «تقلب».
اما از آنجا كه تأكيد بر مقوله «تخلف» نمي توانست با فاصله يازده ميليوني نفر اول و دوم اثربخش باشد، از همان ابتدا بنا را بر ادعاي «تقلب» گذاشتند. اگر بنا باشد بر اساس تخلف هاي انتخاباتي كه همواره از سوي اطراف مختلف انتخاباتي و تبليغاتي وجود داشته است، فرمان اعتراض خياباني و اصرار بر ابطال انتخابات صورت بگيرد، ديگر هيچ گاه نمي توان از نظام و ساختار انتخاباتي و رأي گيري بهره برد. روشن است كه جامعه نيز نسبت به ادعاي تخلف واكنش تندي نشان نمي دهد و هياهوي مدعيان را از سر احساس ناراحتي از شكست تفسير مي كند. اما مقوله تقلب آن هم با مقياس ميليوني چيز ديگري است، كه رسانه هاي دوم خردادي همسو با رسانه هاي بيگانه تلاش كردند به آن دامن بزنند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
237 . «وزارت كشور: بيش از 40 هزار نماينده از سوي موسوي بر روند انتخابات نظارت داشتند»؛ خبرگزاري فارس؛ كد مطلب: 880326096؛ 26/3/1388.
238 . «5 دليل زهرا رهنورد درباره تقلب در انتخابات باشكوه ملت ايران»؛ شبكه خبري بازتاب آنلاين؛ 26/3/1388.
239 . «مردم مشاهدات خود را از تخلفات انتخاباتي اعلام كنند»؛ پايگاه اينترنتي قلم نيوز؛ 30/3/1388.
پاورقي

 

(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14