پنجشنبه 21 بهمن 1389- شماره 19861
پرونده مبارك هم بسته شد
پيشينه اخوان المسلمين
پرونده مبارك هم بسته شد
اشاره:
وقوع انقلاب تونس و سرايت سريع آن به مصر، اردن، الجزاير، يمن و... توجه تمام رسانه ها را به خود جلب كرده است. نتايج اين حوادث و تأثير مهم و سرنوشت ساز آن بر ساير كشورها به خصوص كشورهاي منطقه، مهمترين دليلي است كه باعث توجه ويژه كشورهاي دنيا به اين رويدادها شده است. ناآرامي هاي گسترده اكنون گريبان مصر را گرفته و هر لحظه احتمال سقوط ديكتاتوري آن وجود دارد. شايد لحظه اي كه در حال مطالعه اين مقاله كه به قلم «فيدل كاسترو» رهبر انقلاب كوبا نوشته شده هستيد، «حسني مبارك» هم به سرنوشت «بن علي»، ديكتاتور سرنگون شده تونس دچار شده باشد.
سرنگوني حسني مبارك موضوعي است كه تقريبا همه كشورها روي آن اتفاق نظر دارند. اما آنچه هنوز مبهم به نظر مي رسد پيامدهاي پس از بركناري مبارك است كه هر تحليلگري بنا به مشاهدات و تجربيات خود به آن مي پردازد. در اين ميان رسانه ها و شخصيت هاي سياسي نيز با توجه به دريافت هاي خود اقدام به ارائه تحليل هاي متنوع و جالبي مي كنند. رهبر انقلاب كوبا از جمله سياستمداري است كه به تازگي در وبلاگ شخصي خود به بهانه آنچه در مصر در جريان است، تحليلي متفاوت از ديگران ارائه كرده كه در پايان نيز به نتيجه جالب تري رسيده است. وقوع يك جنگ جهاني ويرانگر و تهديد نسل نوع بشر، نتيجه اي است كه به اعتقاد «كاسترو» به دليل به وجود آمدن سه وضعيت وخيم دنيا را تهديد مي كند. به اعتقاد رهبر انقلاب كوبا از آنجايي كه سه وضعيت خطرناك براي اولين بار به طور همزمان به وجود آمده است، در صورتي كه رهبران دنيا نتوانند بر اوضاع مسلط شوند وقوع اين جنگ حتمي است. اوضاع جاري در مصر يكي از اين وضعيت ها است. كاسترو با انتشار خبرهاي برخي رسانه هاي دنيا در چند روز اخير، به اين نتيجه متفاوت مي رسد.
سرويس خارجي كيهان
پرونده مبارك هم بسته شد. اين بار حتي حمايت هاي ايالات متحده آمريكا نيز نمي تواند دولت وي را نجات دهد. مردم مصر افرادي باهوش و متمدن با تاريخي باشكوه هستند. «ناپلئون بناپارت» يك بار در تجليل اين سرزمين كهن گفته بود: «از فراز اين اهرام مي توان تاريخ چهل قرن را مشاهده كرد.»
پس از پايان جنگ جهاني دوم، مصر با درخشش «جمال عبدالناصر» و به همراه «جواهر لعل نهرو»، وارث «ماهاتما گاندي»، «سوكارنو»، رئيس جمهور وقت اندونزي و تني چند از رهبران آفريقا، كشورهاي جنبش غيرمتعهدها را تشكيل داد و بدين ترتيب مبارزه براي رهايي از وضع تحميلي را تشديد بخشيد. در آن زمان مردماني از جنوب شرق آسيا، خاورميانه و آفريقا همچون مصر، الجزاير، سوريه، لبنان، فلسطين، منطقه صحراي غربي، كنگو، آنگولا و موزامبيك نيز مبارزات خود را عليه استعمار فرانسه، انگليس، بلژيك و پرتغال با هدف كسب استقلال آغاز كردند. درحالي كه استعمارگران حمايت هاي آمريكا را با خود داشتند، اتحاد جماهير شوروي و چين نيز به حمايت از اين كشورها مي پرداختند.
پس از اين كه مصر كانال سوئز را ملي اعلام كرد، در سال 1956 انگليس ، فرانسه و اسرائيل حملات غافلگيرانه اي عليه اين كشور آغاز كردند. حمايت هاي شوروي به همراه تهديدات اين كشور مبني بر استفاده از موشك هاي استراتژيك خود عليه متجاوزين به توقف اين حملات منجر شد. مرگ «عبدالناصر» در 28 سپتامبر 1970 نيز ضايعه اي جبران ناپذير براي مصر و متحدانش بود.
ايالات متحده آمريكا اما هرگز توطئه هاي خود عليه جهان عرب را متوقف نكرد. كشورهايي كه مملو از ذخاير نفتي عظيم است. براي اثبات اين مدعا هيچ نيازي به ارائه تحليل هاي دقيق و عميق نيست. مروري بر اخباري كه اين روزها از اوضاع مصر روي رسانه ها قرار مي گيرد به خوبي اين ادعا را ثابت مي كند. بيائيد برخي از اين اخبار را با هم مرور كنيم:
28 ژانويه 2011- خبرگزاري آلمان:
بيش از 100 هزار مصري با ريختن به خيابان ها عليه دولت «حسني مبارك» تظاهرات كردند. اين تظاهرات در حالي صورت مي گيرد كه مقامات مصر آن را ممنوع اعلام كرده اند...
در حالي كه نيروهاي پليس در محل حضور داشتند، تظاهركنندگان ساختمان دفتر حزب «دموكراتيك ملي» مبارك را به آتش كشيدند.
«رابرت گيبس» سخنگوي كاخ سفيد اظهار داشت در صورت ادامه اين روند، ايالات متحده در ارائه كمك هاي چندميليون دلاري خود به مبارك تجديدنظر خواهد كرد.
«بان كي مون» دبير كل شوراي امنيت سازمان ملل نيز پيام قاطعي را از «داووس» سوئيس ابلاغ كرد.
رويتر:
مبارك، رئيس جمهور مصر با اعلام حكومت نظامي اقدام به استقرار نيروهاي ارتش و خودروهاي زرهي و جنگي در قاهره و چند شهر ديگر كرد. درگيري هاي خشونت باري بين تظاهركنندگان و پليس گزارش شده است.
نيروهاي مصري روز جمعه با پشتيباني خودروهاي زرهي در سرتاسر مصر به خصوص قاهره مستقر شدند تا به تظاهرات گسترده اي كه براي بركناري مبارك به راه افتاده است پايان دهند.
در حالي كه تلويزيون دولتي مصر حكومت نظامي اعلام كرده، منابع بيمارستاني از مجروح شدن 410 نفر از مردم در جريان درگيري ها خبر مي دهند.
اوضاع مصر تبديل به مشكل بزرگي براي ايالات متحده شده است. واشنگتن همواره تمايل خود براي گسترش دموكراسي در منطقه را اعلام كرده است. مبارك سال ها متحد كليدي آمريكا بوده و از كمك هاي نظامي آمريكا نيز بهره ها برده است.
خبرگزاري آلمان:
هزاران نفر از مردم اردن امروز پس از برگزاري نماز جمعه در سرتاسر اين كشور تظاهرات كردند. تظاهركنندگان خواستار بركناري «سمير الرفاعي»، نخست وزير اردن و همچنين اصلاحات اقتصادي شدند.
در جريان ناآرامي هاي مصيبت بار جهان عرب، رهبراني كه در سوئيس جمع شده اند در مورد علل پديده اي كه آن را «خودكشي جهاني» ناميدند، بحث و گفت وگو كردند.
خبرگزاري اسپانيا:
بسياري از رهبران سياسي در «اجلاس اقتصادي داووس» خواستار تغيير مدل رشد اقتصادي شدند.
مدل رشد اقتصادي فعلي بر پايه مصرف گرايي و بي توجهي به پيامدهاي محيطي است و اين وضع نمي تواند بيش از اين ادامه يابد. چرا كه بقاي سياره زمين را با خطر روبه رو مي كند، بسياري از رهبران سياسي امروز در اين مورد هشدار دادند.
«بان كي مون» در جريان گفت و گو درباره چگونگي بازتعريف معقول رشد هشدار داد: مدل رشد امروزي خودكشي جهاني است، ما نياز به يك انقلاب داريم. فكري انقلابي، عملكردي انقلابي، وضع منابع طبيعي بدتر و بدتر مي شود. تغييرات آب و هوايي نيز نشان مي دهد كه مدل قديمي رشد، كاملا منسوخ شده است.
دبير كل شوراي امنيت سازمان ملل همچنين اضافه كرد؛ علاوه بر منابع طبيعي حياتي مانند آب و غذا، آنچه اوضاعش از همه بدتر است زمان است و ما زمان كافي نداريم. زمان براي مهار تغييرات آب و هوايي.
29 ژانويه- آسوشيتدپرس:
رئيس جمهور «اوباما» به دنبال امري ناممكن: پيروزي بر قلب ها و اذهان مصريان خشمگين از حكمران مستبدي كه زماني به عنوان متحد حياتي همواره از او پشتيباني مي كرد.
سخنراني چهار دقيقه اي «اوباما» در عصر روز جمعه بسيار محتاطانه انجام شد. او با انتخاب يكي از دوگزينه جانبداري از معترضاني كه خواستار سقوط رئيس جمهور حسني مبارك هستند و پشت پا زدن به متحدي كه با سه دهه وفاداري به او امتيازات ويژه اي داده است، ضرر مي كرد.
«اوباما» نه موافق تغيير رژيم است نه مي گويد عملكرد مبارك نامناسب بوده است.
اظهارات «اوباما» در آن روز بسيار تاكيدي بود. اما بسيار شبيه اظهاراتي بود كه «هيلاري كلينتون» وزير خارجه و «رابرت گيبس» سخنگوي كاخ سفيد ايراد كرده بودند.
خبرگزاري محلي تگزاس
واشنگتن پست از دولت اوباما خواست تا با استفاده از نفوذ سياسي و اقتصادي خود «حسني مبارك» را براي كناره گيري از قدرت متقاعد سازد.
اين روزنامه همچنين نوشت، ايالات متحده بايد با استفاده از قدرت نفوذ خود از جمله يك ميليارددلار كمك بلاعوضي كه همه ساله براي كمك به ارتش مصر مي پردازد، از به دست آمدن نتيجه نهايي مورد نظر خود اطمينان حاصل كند.
«اوباما» درپيامي كه جمعه شب منتشر شد، گفت: او همچنان به همكاري هاي خود با «حسني مبارك» ادامه خواهد داد و درعين حال از اينكه «مبارك» حرفي از برگزاري انتخابات احتمالي نزده است، ابراز تأسف كرد.
اين روزنامه موضع گيري «اوباما» را «غيرواقعي» توصيف كرد و درعين حال به اظهارات «جو بايدن» معاون وي پرداخت كه گفته بود او رئيس جمهور مصر را «ديكتاتور» نخواهد خواند و تصور هم نمي كند كه وي استعفا دهد.
خبرگزاري فرانسه:
سازمان هاي عربي آمريكايي از دولت اوباما خواستند حمايت هاي خود از ديكتاتوري مبارك را متوقف كند.
خبرگزاري ايتاليا:
ايالات متحده بار ديگر درباره خشونت هاي جاري در مصر ابراز نگراني كرد و به دولت «مبارك» هشدار داد كه نخواهد توانست كاري كند كه همه چيز به وضع سابق بازگردد.
«فاكس نيوز» گزارش داد «اوباما» تنها دوگزينه ضعيف همراه با احترام به مصر پيش رو دارد.
كاخ سفيد و وزارت خارجه با دقت اوضاع مصر را به عنوان يكي از اصلي ترين متحدان واشنگتن در دنيا زيرنظر دارد. آمريكا به اين متحد كليدي اش سالانه 5/1 ميليارد دلار كمك نظامي و غيرنظامي مي كند.
رسانه هاي آمريكايي كه خشونت هاي مصر را به طور گسترده پوشش مي دهند اعلام كردند مشخص نيست اوضاع اين كشور به كجا ختم خواهدشد و اين امر مي تواند تبديل به دردسر بزرگي براي آمريكا شود.
فاكس نيوز معتقد است اگر مبارك شكست بخورد، ايالات متحده به همراه متحد اصلي اش در خاورميانه يعني اسراييل با دولت «اخوان المسلمين» در قاهره روبه رو خواهندشد؛ و همچنين با پديده تمايلات ضدغربي در كشورهاي شمال آفريقا.
مايكل شوئر رئيس سابق سيا در گفت وگو با فاكس نيوز گفت: 50 سال است به تصور اين كه مردم مصر حمايت هاي نيم قرن ما از ديكتاتورها را فراموش مي كنند به اشتباه روي اسبي شرط بندي مي كنيم كه بازنده است.
خبرگزاري فرانسه:
جامعه جهاني فشارها به «حسني مبارك» براي اجراي اصلاحات سياسي و توقف سركوب معترضان را افزايش دادند. مردم مصر چندين روز است كه با ريختن به خيابان ها خواستار بركناري مبارك هستند.
«نيكلاي ساركوزي»، «انگلا مركل» و «ديويد كامرون» شنبه با انتشار بيانيه مشتركي از مبارك خواستند در مقابل درخواست هاي قانوني مردم كشورش دست به اصلاحات سياسي زده و به كارگيري خشونت عليه آنها را متوقف كند.
جمهوري اسلامي ايران از مقامات مصري خواست به تقاضاي مردم توجه كنند.
پادشاه عربستان گفت كه تظاهرات و اعتصاب، حمله به امنيت و ثبات مصر را به نمايش گذاشت و اين اقدام نيز توسط «نفوذي هايي» با نام «آزادي بيان» انجام گرفت. بنا به نوشته خبرگزاري رسمي عربستان (SPA)، پادشاه عربستان با برقراري تماس تلفني اتحاد و همبستگي خود را با مبارك اعلام كرد.
31 ژانويه- خبرگزاري اسپانيا:
«بنيامين نتانياهو»، نخست وزير اسرائيل امروز اعلام كرد مي ترسد اوضاع مصر به قدرت يافتن اسلام گرايان منجر شود. وي اعلام كرد طي چند روز گذشته كه برخي رهبران با او گفت وگو كرده اند، آنها نيز تصريح كرده اند از وقوع چنين رويدادي وحشت دارند.
«نتانياهو» در ادامه حاضر به ارائه پاسخ به گزارش هايي نشد كه از استقرار نظاميان اسرائيلي در شبه جزيره سينا خبر مي داد. استقرار نيروهاي اسرائيلي در اين مناطق طي سه دهه گذشته بي سابقه است.
در واكنش به انتقادها عليه قدرت هاي غربي مانند ايالات متحده و آلمان كه روابط نزديكي با ديكتاتورهاي عرب دارند- مانند ايالات متحده و آلمان-وزير خارجه آلمان گفت، ما مصر را ترك نكرده ايم.
جروزالم پست:
اسرائيل خواستار ادامه حكمراني مبارك بر مصر است. «شيمون پرز»، رئيس جمهور اسرائيل امروز با اعلام اين كه «روي كار آمدن يك رژيم متعصب اوليگارشي بدتر از نبود دموكراسي (ديكتاتوري) است»، حمايت خود از مبارك را بيان داشت.
روزنامه «هاآرتص» روز شنبه به نقل از برخي منابع رسمي اعلام كرد، اسرائيل وزير خارجه خود را به كشورهاي آمريكا، كانادا، چين، روسيه و برخي ديگر از كشورهاي اروپايي گسيل داشته تا از سفيران خود بخواهد با استفاده از رسانه هاي اين كشورها بر اهميت وجود ثبات در مصر و نتايج مثبت آن براي اسرائيل تاكيد كنند.
تحليل گران اسرائيلي معتقدند سقوط مبارك مي تواند پيمان كمپ ديويد را با خطر مواجه كند. اين پيمان درسال 1978 بين مصر و اسرائيل منعقد شد و پس از آن در سال 1979 يك توافقنامه صلح به امضا طرفين رسيد. به خصوص اگر پس از سقوط مبارك، قدرت به دست گروه اخوان المسلمين بيفتد كه طرفداران بسياري در مصر دارد.
اسرائيل وجود مبارك را ضامن بقاي ثبات در مناطق مرزي جنوبي مي داند. همين طور عامل اصلي در مسدود نگاه داشتن نوار غزه و ادامه محاصره مردمان اين منطقه.
يكي از بزرگترين نگراني هاي اسرائيل اين است كه ناآرامي هاي مصر كه به دنبال انقلاب تونس آغاز شد، به اردن نيز برسد؛ و بدين ترتيب باعث تضعيف شاه اردن شود. اردن در كنار مصر تنها كشور عربي است كه اسرائيل را به رسميت مي شناسد.
روند تظاهرات در مصر نشان مي دهد عمر رژيم مبارك به پايان رسيده و اسرائيل نيز نخواهد توانست قاهره را به عنوان متحد اصلي خود نگه دارد.
با مرور اين خبرها متوجه مي شويم دنيا براي نخستين بار به طور همزمان با سه مشكل اساسي روبه رو شده است:
- بحران آب و هوايي
- بحران غذايي
- و بحران سياسي
و با كمي دقت مي توان خطر بحران هاي جدي ديگري را نيز مشاهده كرد؛ خطر روز افزون وقوع جنگي ويرانگر واقعا جدي است.
با توجه به اين چند خبر كه تنها مربوط به چند روز اخير است، آيا رهبران سياسي دنيا آرامش و متانت لازم و كافي براي مقابله با اين مشكلات را دارند؟
سرنوشت انسان ها به اين امر بستگي دارد.
پيشينه اخوان المسلمين
اشاره:
جنبش اخوان المسلمين را بايد زاييده اوضاع سياسي و اجتماعي تاريخ معاصر مصر و رهاورد رواج تفكر جدايي دين از سياست (سكولاريسم) درميان روشنفكران و ملي گرايان مصري دانست كه براي اصلاح مصر در دوران خفقان بعد از انقلاب 1919 اين كشور عليه انگليس شوريدند.
اهداف بنيانگذاران اين جنبش - بويژه «حسن البناء» يا «رهبر اخوان المسلمين» از يك سو بر ايجاد تحول در اعتقادات اسلامي مسلمانان و بالاخص مصريان از حالت ايستا و بي تحركي به سمت پويايي و حاكميت تعاليم شريعت بر زندگي اجتماعي و سياسي مصر و ازسوي ديگر بر اتحاد و وحدت مسلمانان در برابر استعمارگران غربي تمركز مي كرد كه كشورهاي اسلامي را مورد تجاوز قرار داده بودند.
اهداف و اقدامات اخوان المسلمين تا پيش از كشته شدن حسن البناء توأم با نوعي هماهنگي و يكپارچگي بود، اما در پي كشته شدن وي و بويژه با ظهور «جمال عبدالناصر» رئيس جمهور وقت مصر درعرصه قدرت و بهره گيري وي از اسلام در جهت اهداف خود، نوعي تفاوت بين اهداف و اقدامات اخوان المسلمين بوجود آمد.
حال كه ديگر بار و در آستانه انقلاب مردم مصر، نام اخوان المسلمين دوباره مطرح گرديده و اين جنبش وارد صحنه فعاليت هاي سياسي مصرشده است. آنچه پيش روي شماست بررسي اين جنبش از ابتدا تاكنون است.
حسن البناء بنيانگذار جنبش اخوان المسلمين درسال 1906 در روستاي «محموديه» در دلتاي رود نيل از نواحي «بحيره» مصر چشم به جهان گشود.
وي به خاطر ريشه هاي فكري و مذهبي پدرش كه از طلبه هاي بنام و از پيروان مكتب بنيادگرايان حنبلي بود، با اصول اسلامي (سنتي) تربيت شد و در محيطي كاملا اسلامي رشد كرد، بناء دراين باره مي گويد: اسلام، پدر من است و من جز او پدري ندارم.
وي پس از تكميل تحصيلات مقدماتي به قاهره مي رود و تعليمات مذهبي و دوره آموزش و آموزگاري را در دارالعلوم قاهره مي آموزد. در اين جا بود كه براي نخستين بار مشكلات مردم در شهرهاي بزرگ و زندگي مرفه انگليسي ها و فرانسوي ها را لمس مي كند كه درسطح بسيار بالاتري از مردم مصر زندگي مي كردند.
پس از اين مشاهدات بود كه حسن البناء به عضويت سازمان هاي مختلف مذهبي درآمد و دركنار ديگر برادران مصري خود در انجمن هاي اسلامي، برنامه تدريس و شركت در فعاليت هاي ضدانگليسي را شروع كرد.
- آغاز فعاليت:
حسن البناء درخاطراتش مي نويسد: در مارس 1928 شش تن از برادراني كه در درس ها و جلسات من شركت داشتند، يعني «احمد المصري»، «فواد ابراهيم»، «عبدالرحمان حب الله»، «اسماعيل عزو» و «ذكي المغربي» به منزل من آمدند و گفتند ما ديگر از اين زندگي ذلت بار خسته شده ايم، در اين كشور مسلمانان از هيچ عزت و حرمتي برخوردار نيستند و جايگاه آنها از خدمتكاران و بيگانگان نيز پايين تر است. ما حاضريم با نثار خون خود با تو همراه شويم. من از سخنان آنها واقعا متاثر شدم و مي ديدم كه نمي توانم از زير بار مسئوليتي كه برعهده من مي گذارند، شانه خالي كنم از اين رو به دعوت آنها لبيك گفتم و در همان جا با هم سوگند خورديم تا جان در بدن داريم، در راه اسلام فعاليت و مبارزه كنيم. يكي از برادران پرسيد: چه نامي براي خود انتخاب كنيم؟ يك انجمن، فرقه، اتحاديه و... تا رسميت پيدا كنيم. گفتم: هيچ يك! ما برادراني در خدمت اسلام هستيم. يعني «اخوان المسلمين» و اخوان شعار خود را: «الله هدف ماست، رسول الله رهبرماست، قرآن برنامه ماست، جهاد و تلاش كار ماست، شهادت آرزوي ماست» قرار داد.
از آنجا كه در آن زمان ميان مباني اسلام و اجرا و تطبيق آنها فاصله بسياري بوجود آمده بود. اين امر كمك كرد كه حركت «بنا» به سرعت ميان اقشار مختلف جامعه مصر جا بازكند و موجب مشاركت وسيع و حماسي مردمي شود.
درمصر عصر «حسن البناء» يعني دهه دوم قرن بيستم دو اتفاق مهم افتاد كه منجر به جدالي وسيع ميان دو فضاي فرهنگي و سياسي مصر شد و بر ديدگاه «بنا» و در نتيجه جنبش اخوان المسلمين در آغاز تشكيل آن تاثير زيادي گذاشت.
اتفاق اول جريان دعوت به مسيحيت بود كه ميسيونرهاي مذهبي انگليسي مبلغ آن بودند و دوم قضيه شكل نظام حكومتي در اسلام بود كه با قدرت و شور و حماسه بسيار توسط علماي دين و سياست مصر مطرح شد؛ پس از آن كه اين احساس در ميان گروه هاي ديني بوجود آمد كه اساس اسلام در خطر است. اين اتفاق پس از لغو منصب خلافت ازسوي «كمال آتاتورك» و عزل آخرين خليفه عثماني در تركيه حادث شد تا نظام جمهوري بر اساس قوميت سياسي جايگزين آن شود. اين موضوع سبب شد روحانيون مصر اين امر را استيلاي نظام ساخته و پرداخته غرب بر نظام اسلامي و خروج از اسلام قلمداد كنند.
«حسن البناء» دراين باره اعلام كرد كه حمايت و ياري بايد تنها براي دين خدا نه خليفه يا سلطان باشد، حال درجه علمي يا قدرت خليفه هرقدر كه مي خواهد باشد، بنابراين خواستار مبارزه عليه مسيحيت در مصر و دور كردن جامعه از آن شد. اين موضوع جنبش اخوان المسلمين را به سوي مبارزه با نيروهاي خارجي موجود در مصر سوق داد كه حامي درجه اول مبلغان مسيحي بودند. همچنين جنبش اخوان المسلمين بر تبليغ و فعاليت ميان مردم و حكومت حاكم بر آنان به طور همزمان اعتقاد داشت و تلاش كرد. از طريق دور كردن مسلمانان از بدعت و گمراهي و خرافات آنها را به سوي آئين اسلام هدايت كند كه اين حركت به آن معتقد بود.
- گسترش جنبش
بتدريج با افزايش اعضا و گسترش دامنه فعاليت ها، حسن البناء پايگاه اخوان المسلمين را به قاهره منتقل كرد و پس از تاسيس «دارالاخوان» در آوريل 1929 رسما اخوان المسلمين اعلام موجوديت كرد. حسن البناء در مركز فعاليت ها كه «التهذيب» نام داشت به سازماندهي تمام وقت تشكيلات پرداخت و دامنه فعاليت اخوان را گسترش داد، در اين راستا براي تربيت و آموزش زنان مصري مركزي به نام «المهد الامهات المسلمين» نيز توسط وي تاسيس شد.
بعدها اخوان المسلمين هدف هاي ديگري را هم مدنظر قرار داد و در سال 1939 با تكيه بر آرمان فلسطين و دفاع از حقوق اعراب، اخوان به يك سازمان سياسي تبديل و اين امر منجر به گسترش نفوذ آن در سوريه، اردن و تا حدودي در لبنان، سودان و شمال آفريقا شد و حسن البناء پيشواي بزرگ يا همان «مرشد العام» شناخته شد. اصطلاح مرشد العام از آن جا نشأت گرفت كه حسن البناء خود را رهبري فرهمند مي دانست كه مردم بدون آن كه كسي آنها را مجبور كند، از وي پيروي مي كنند.
جنبش اخوان المسلمين از راه هاي مختلفي براي پيشبرد و گسترش فعاليت اسلامي خود استفاده كرد كه مي توان آنها را در پنج روش زير خلاصه كرد:
1- ساختار هرمي جنبش كه به جاي از رأس به قاعده، از قاعده به رأس بود و در توسعه و گسترش جنبش در جامعه مصر و خارج آن نقش بسزايي داشت.
2- تشكيل جناح نظامي كه از ديد جنبش يكي از ستون هاي دولت اسلامي به شمار مي آمد و جماعت اخوان در جنگ سال 1948 فلسطين از آن در كنار نيروهاي عربي عليه نيروهاي اشغالگر صهيونيست استفاده كرد، همچنين اين جناح از مقاومت مردمي در كانال سوئز در سال 1951 با هماهنگي با افسران ارتش مصر پشتيباني كرد.
فعاليت نظامي از جمله ابزارهاي مورد استفاده جناح نظامي جماعت اخوان در دهه 40 با هدف ايجاد تغيير و تحولات اجتماعي و سياسي در مصر و عليه حكومت از آن استفاده كرد.
3- انتشار جنبش در جهان عرب و اسلام: جماعت اخوان المسلمين محور پيوند دهنده جنبش ها بويژه جنبش هاي اسلامي ديگر شد.
دعوت به وحدت دو جهان عربي و اسلام و استقلال آنها و عدم جهت گيري آن به سوي شرق يا غرب، يكي از مهمترين اهداف و شعارهاي اين جماعت بود كه در آغاز دهه 40 مطرح شد.
4- شيوه هاي اصلاحي در فعاليت سياسي جنبش؛ جماعت اخوان المسلمين برنامه اصلاحي وسيع و گسترده اي را تدوين و مطرح كرد كه در آن افكاري چون عدالت اجتماعي، برابري، آزادي، صلح و چگونگي رويارويي با سختي ها و مشكلات زندگي عمومي جلوه گر بود و همين عاملي شد تا به جماعت محبوبيت مردمي بسياري بويژه ميان طبقه فقير بخشيد كه اكثر جامعه مصر را تشكيل مي داد.
5- اعتقاد به مرحله اي بودن فعاليت ها: اخواني ها معتقد بودند كه مراحل متعددي وجود دارد كه جنبش بايد از آن عبور كند تا به هدف خود برسد تا نهايتاً به اجراي آيين و دين و شرع خدا بر روي زمين بينجامد.
در 26 ژانويه 1973 روزنامه اخوان المسلمين براي نخستين بار در مصر منتشر شد. اين روزنامه نخستين نشريه ارگان اين گروه بشمار مي رفت.
گفته مي شود، شمار اعضاي اين جمعيت در پايان جنگ جهاني دوم به بيش از دو ميليون نفر مي رسيد.
تعامل با ديگر جنبش هاي اسلامي معاصر
در دهه 1920 كه افكار سياسي اسلامي بين انديشه هاي:
1- سنت گرايان يا عناصر محافظه كار الازهر
2- طرفداران نوگرايي يا شاگردان «محمد عبده»
3- اصلاح طلبان پيرو «رشيد رضا»
در نوسان بود، حسن البناء به مكتب سوم تمايل پيدا كرد.
گرچه حسن البناء از لحاظ فكري تركيبي بود از «نوگرايي» محمد عبده، «اصلاح طلبي» رشيد رضا و «تحرك و بيداري» سيدجمال الدين اسدآبادي، ولي او برنامه هاي خود را به عنوان يك بينش جامع اسلامي ارائه كرد.
از نظر حسن البناء سيدجمال «فقط يك فرياد هشدار براي مشكلات بود»، شيخ محمد عبده «فقط يك معلم فيلسوف» و رشيدرضا «فقط يك تاريخ نويس و وقايع نگار» بود. در حالي كه اخوان المسلمين به معني «جهاد، تلاش و كار» است و فقط يك پيام فلسفي نيست.
مراحل سه گانه فعاليت جنبش:
حسن البناء از آغاز فعاليت هاي خود 3 مرحله را براي تحقق اهداف خود در نظر گرفت:
1- مرحله تبليغ، ارتباط، تفهيم و تفاهم
2- مرحله جذب، انتخاب و سازماندهي طرفداران و اعضا
3- مرحله عمل
كه تمامي فعاليت هاي اخوان المسلمين در آن طبقه بندي مي شود.
¤ اخوان المسلمين و كشورهاي اسلامي
حسن البناء در تلاش براي دعوت به حكومت اسلامي مورد نظر خود، ضمن انتقاد از كشورهاي اسلامي با ارسال نامه و انتشار بيانيه هاي متعدد برنامه ها و نقطه نظرات خود را در مورد نحوه اداره مملكت تشريح كرد. از جمله اين اقدامات ارسال نامه اي تحت عنوان «نحوالنور» (به سوي نور) به سران كشورهاي اسلامي و رهبران برجسته جهان عرب (بعد از انعقاد پيمان 1936) بود كه در آن برنامه هاي اصلاحي اخوان ارائه و مطرح شده بود.
بطور كلي فعاليت هاي خارجي اخوان رويكردي از ماده دوم آيين نامه اين جنبش دارد كه اذعان مي كند: «اخوان المسلمين، جنبشي جهاني و اسلامي است كه در راه رسيدن به آرمان هاي اسلامي تلاش مي كند.»
اولين دفتر و شاخه خارجي اخوان المسلمين در سال 1937 در دمشق ايجاد شد كه كميته مركزي مسئول تأسيس دفاتري در سوريه و لبنان نيز بود. البته هر دفتر مركزي مي توانست با نظارت كميته مركزي شعبات ديگري نيز داير كند.
در دهه 50 قرن بيست اخوان دفاتر زيادي در لبنان، سوريه، فلسطين، اردن، عراق، عربستان، اندونزي، سريلانكا و پاكستان داير نمود و در ايران همكاري نزديكي با فدائيان اسلام داشت كه منجر به ترجمه و نشر بسياري از آثار رهبران اخوان المسلمين در ايران شد.
فعاليت هاي اخوان تا كشته شدن حسن البناء
- تشكيل كنگره هاي پنجگانه
يكي از علل رشد اخوان المسلمين به بعد از انتقال مقر اصلي اين جماعت از اسماعيليه به قاهره و تشكيل «كنگره هاي عمومي» براي بحث و گفت وگو پيرامون اقدامات عملي و برنامه هاي جماعت بازمي گردد. درواقع اين نشست ها و كنگره ها نماي كلي فعاليت هاي اخوان را بين سال هاي 1932 تا 1939 ترسيم كرد.
- اولين كنگره عمومي:
در ماه مه 1933 برگزار شد و به فعاليت ميسيونرهاي مسيحي و راه هاي مبارزه با آنها پرداخت.
- دومين كنگره عمومي:
اواخر سال 1933 به نحوه تبليغ و اشاعه افكار جماعت و انديشه هاي اسلامي در جامعه و تشكيل موسسه انتشاراتي براي جماعت پرداخت.
- سومين كنگره عمومي:
در ماه مارس 1935 به ضوابط و معيارهاي عضويت و طبقه بندي اعضا و ساختار تشكيلاتي اخوان پرداخت.
- چهارمين كنگره عمومي:
در ژوئيه 1937 به منظور برگزاري جشن تاجگذاري فاروق (شاه جوان مصر) برگزار شد.
- پنجمين كنگره عمومي:
در ژانويه 1939 به معرفي اخوان المسلمين به عنوان يك «سازمان سياسي» پرداخت كه همزمان با دهمين سالگرد تأسيس و فعاليت اخوان نيز به شمار مي آمد.
¤ انشقاق در اخوان المسلمين
طي سال هاي 1937 و 1939 اعضايي كه در جماعت به نحوي عقايد انفرادي و تك روي داشتند، جنبش را به دليل ناخرسندي از خط مشي حسن البناء ترك كردند كه با تدبير و صبورانه عمل مي كرد، زيرا به نظر آنها ديدگاه ها و اقدامات بناء آشكارا با اهداف جنبش در تعارض بود.
در سال 1939 اختلاف نظرها بر سر مسائل سياسي و مصرف وجوه جمع آوري شده براي فلسطين در مصر و امتناع بناء از دادن اجازه اقدام عملي و توسل به زور و خشونت؛ بذر جدايي و دودستگي را در جنبش اخوان كاشت.
از جمله شاخه هاي منشعب از اخوان المسلمين مي توان به «جامعه جوانان محمدي» و پيوستن محمد ابوزيد سردبير نشريه «النذير» به آن اشاره كرد.
¤ انحلال جماعت اخوان المسلمين
فعاليت هاي اخوان در رابطه با قضيه فلسطين و ارسال سلاح و نيرو به سرزمين هاي اشغالي و همچنين اقدامات مهم آن قبل و بعد از جنگ جهاني دوم در مصر و ديگر كشورهاي اسلامي مخالفت هاي شديد غرب خصوصا انگليس را با فعاليت جنبش برانگيخت.
از طرفي اعضاي جوان با تصميم هاي عجولانه خود كه در برخي موارد مورد تاييد اخوان هم نبود، به جماعت اخوان المسلمين ضربه مي زدند.
به طور كلي فعاليت هاي نظامي را شاخه نظامي جنبش يا «كتائب» انجام مي داد.
سال 1948 سال انحلال اخوان المسلمين بود. در ژانويه آن سال، دولت مصر اعلام كرد كه در تپه هاي «موقاتم» (در حومه قاهره) تعداد 165 بمب و جعبه هاي سلاح بعد از يك درگيري بين پليس و اخوان المسلمين كشف كرده است، (البته اخوان اعلام كرد اين تجهيزات براي ارسال به فلسطين نگهداري مي شده است).
در 22 مارس همين سال «احمد الخزيندرگ» يكي از قضات برجسته مصر به دليل محاكمه يكي از اعضاي اخوان ترور شد و به قتل رسيد.
در اكتبر همان سال دولت مصر اعلام كرد، يك انبار بزرگ سلاح و مهمات در اسماعيليه از رهبر گروه ضربت اخوان كشف كرده است.
در 8 دسامبر 1948 وزارت كشور مصر دستور انحلال اخوان المسلمين را صادر كرده و بلافاصله بسياري از مسئولين و اعضاي اخوان دستگير و روانه زندان شدند.
¤ ترور حسن البناء
انحلال جماعت اخوان المسلمين باعث شد فعاليت هاي زيرزميني آن تشديد شود. در 28 دسامبر 1948 «نقراشي» نخست وزير وقت مصر در حال ورود به وزارت كشور مصر توسط يكي از جوانان اخوان ترور شد.
بعد از ترور نقراشي دولت جديدي توسط دوست نزديك وي «ابراهيم عبدالهادي» تشكيل شد. حسن البناء از همان ابتدا مي خواست با عبدالهادي مذاكره كند و مرگ نقراشي را محكوم مي كرد، اما عبدالهادي اين حسن نيت بنا را رد كرد و اقدامات شديدي جهت انهدام شاخه زيرزميني اخوان انجام داد. بناء كه از دولت عبدالهادي نااميد شده بود، در نامه كوتاهي تحت عنوان «قول الفصل» تمام اتهامات وارده به اخوان را رد و انحلال آن را محكوم كرد.
اين آخرين نوشته بنا بود، چرا كه وي در 12 فوريه 1949 به طور مرموزي در مقابل مقر سازمان «مسلمانان جوان» هنگام سوار شدن به يك تاكسي مورد اصابت گلوله قرار گرفت و چند دقيقه بعد در بيمارستان درگذشت. تحقيقات و محاكمه هاي بعدي حاكي از دخالت نخست وزير مصر و مامورين پليس در ترور حسن البناء داشت.
منبع: خبرگزاري فارس