(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 4 اردیبهشت 1390- شماره 19909

هاليوود؛ جنايتي عليه انسانيت
آينده سينماي مصر پس از انقلاب
نگاهي به فيلم تلقين به بهانه پخش از سيما
مروج طريقت دروغين تائوئيسم
جشنواره فيلم كيش چگونه مي تواند موفق شود؟
لزوم تقويت جايگاه استراتژيك سينماي ايران در منطقه



هاليوود؛ جنايتي عليه انسانيت

رضا فرخي
نظام هاي رسانه اي غربي
به ويژه آمريكايي در طول چند سال فعاليت خود يك موضوع را صراحتا وتحقيقا به اثبات رسانده اند. اينكه به هيچ وجه در مقابل اثرات اجتماعي-فرهنگي توليدات خود در سطح جهان احساس مسئوليتي نمي كنند. دراين بين نكته قابل توجه اينجاست كه نه بحث نظارتي بر اين سيستم مطرح است ونه چهارچوب اخلاقي!همين موضوع باعث شده كه قانون اين رسانه ها قانون جنگل باشد.
اگر كمي به برنامه هايي كه از شبكه هاي ماهواره اي پخش مي شود ويا به توليدات بي شمار هر ساله هاليوود دقت كنيم متوجه اين موضوع خواهيم شد كه چگونه اين غول هاي رسانه اي بدون كوچك ترين تعهدي به انتقال مفاهيم غير اخلاقي مي پردازند اما نسبت به تبعات آن در سطح كلان بي تفاوت هستند.
شايد بهترين نمونه براي اين موضوع را بتوان گسترش بيماري هايي همچون ايدز دانست كه بي شك نظام رسانه اي غرب نقش موثري در اين موضوع دارد. چرا كه از علت هاي اصلي گسترش ايدز گرايش به رفتارهاي پرخطر جنسي و مصرف مواد مخدر است. دراين بين اگر به عملكرد رسانه هاي غرب توجه كنيم متوجه اين موضوع خواهيم شد كه هر دو مسئله به شدت در اين رسانه ها ترويج مي شود.
آموزش خون بازي
براي درك بهتر اين مسئله كافي است نگاهي به شبكه هاي غربي به ويژه شبكه هايي كه كليپ هاي تصويري نمايش مي دهند داشته باشيم. درتمام اين كليپ ها به ويژه در كليپ هاي سبك متال، مصرف مواد مخدر آن هم به صورت منزجر كننده اي به نمايش گذاشته مي شود.حتي در بسياري از آنها رفتارهاي پرخطري مانند خون بازي كه يكي از علت هاي اصلي ابتلا به ايدز در مصرف مواد مخدر است به نمايش گذاشته مي شود.اين درحالي است كه اين شبكه ها بدون اعتنا به موج اعتراضات جهاني در زمينه نمايش اين مسائل همچنان به كار خود ادامه مي دهند.
از سوي ديگر مصرف گرس وماري جوآنا هم به شدت دراين ويدئو كليپ ها تبليغ مي شود.مثلا در كليپ هاي گروه هايي مانند لينكين پارك و يا ديگر گروه هاي هوي متال مصرف اين مواد به طور آشكار در كليپ ها نشان داده مي شود.حتي در آثار اين گروه ها به عينه صحنه هايي را مي بينيم كه درآن افراد از سرنگهاي چندين بار استفاده شده براي تزريق استفاده مي كنند. حال آنكه در حال حاضر در تمام جهان بسياري جوانان اين صحنه ها را مي بينند و بي شك به دليل برخورداري از سن پايين، تاثير گذاري اين
بي اخلاقي هاي تصويري هم روي آنها بالا خواهد بود.
هاليوود،وسيله اي براي گسترش ايدز
اما در كنار اين شبكه ها و به هر صورت ديگر باندهاي رسانه اي كه در گسترش اين مسائل و به تبع آن ايدز نقش موثري دارند،هاليوود هم به سهم خود وحتي بيش از بخش هاي ديگر اين دستگاه رسانه اي در اين بحران سازي بزرگ اجتماعي جهاني جريان سازي
مي كند.چراكه به طور كلي عدم احساس مسئوليت اخلاقي در تمام توليدات هاليوود در عمر چندين ساله اش به عينه ديده مي شود.
يكي از بارزترين مصداق هاي اين موضوع را مي توان در ترويج مسائلي چون همجنس گرايي درهاليوود كه امروز يكي از مهمترين علت هاي بيماري ايدز شناخته شده مي شود مشاهده كرد.اين در حالي است كه سينماي هاليوود
سال هاست سعي دارد مسائلي مانند هرزگي اخلاقي،خيانت وفحشا را گسترش دهد.
اگر كمي به پيشينه فيلم هاي هاليوودي نگاهي بيندازيم متوجه خواهيم شد كه جريان هاي حامي مسائل غير اخلاقي همچون همجنس بازي، ترويج اين كار را از فيلم هاي طنز هاليوودي شروع كردند. تا بعدها در فيلم هاي دهه50 مانند «رودخانه سرخ»،«تنها در جايي»،«گيتارجاني» اين انحراف اخلاقي بزرگ به صورت جدي مطرح شده و تلاش ها براي عادي سازي آن در زندگي انساني از طريق زبان تصوير آغاز شود.اين موج غير انساني در سينماي هاليوود تازه شروع شده بود و درسال هاي بعدي در فيلم هايي همچون «پسران در گروه» كه درآن همجنس گرايي را به عنوان يك رفتار معمول بين دوستان به نمايش گذاشته شد به اوج رسيد.
دراين بين شاهد حضور تدريجي كارگردانان حامي اين جريان مانند جورج كيوكر
بوده ايم.همين موضوع به تدريج ادامه پيدا كرد تا جايي كه نشان دادن همجنس بازي در فيلم هاي هاليوودي به يك موضوع اصلي تبديل شد. از سال 1934 كليساي كاتوليك اعتراضات فراواني به اين فيلم ها داشت.اما به هر صورت كسي به اين اعتراضات اعتنا نكرد .
اين جريانات ادامه پيدا كرد تا اينكه پس از سال 2000 موج جديدي از اين فيلم ها توسط سينماي غرب وهاليوود توليد شد كه نمونه آن را مي توان در فيلم «كلويي» مشاهده كرد. فيلمي كه درآن تصاوير اين رفتارهاي غير اخلاقي به صورت وقيحانه اي به نمايش گذاشته مي شود.
مشروعيت بخشي
به همجنس گرايي
پس از اين فيلم هم هاليوود تلاش هاي بيشتري براي ترويج اين مسائل كه نقش موثري در گسترش ايدز دارد به خرج داد، تا اينكه فيلم «ميلك» در سال 2008 به كارگرداني گاس ون سنت توليد شد.اين فيلم داستان يك سناتور همجنس گرا درآمريكا است كه تلاش مي كند قانوني براي حمايت از همجنس گرايان به تصويب برساند. فيلم دقيقا داراي اين هدف گيري است كه اين دسته از افراد و به طور كلي اين رفتارهاي غيراخلاقي را توجيه كند.
اين فيلم به واقع نقطه مهمي براي باند پرنفوذ حاكم بر هاليوود است كه تلاش دارد از اين ابزار براي ترويج اين انحرافات ناهنجار در زندگي بشري استفاده كند.نمونه ديگر اين گونه فيلم ها KIDS است. جالب اينجاست كه «ليزا چولودنكو» كارگردان اين فيلم خودش يك زن همجنس باز است .
قاچاق زنان،جنايتي
عليه بشريت
از طرف ديگر دركنار اين مسئله همين باند كه ارتباط تنگاتنگي با دستگاه سياسي آمريكا دارد نقش مهمي در قاچاق زنان ايفا مي كند.زناني كه از آنان به عنوان بردگان جنسي در فيلم هاي هاليوودي و به طوركلي فيلم هاي پورنو استفاده مي شود.هر چند كه هيچ گاه درباره اين باند مافيايي در هاليوود افشاگري نمي شود. چرا كه اگر اين امر صورت پذيرد،بدون شك مشخص خواهد شد كه تعداد زيادي از سياستمداران آمريكايي عضو آن هستند وآن گاه به تمام جهانيان ثابت خواهد شد كه اين جنايت بزرگ يعني قاچاق انسان توسط چه كساني در جهان انجام
مي شود.
هنرمندان آمريكايي؛ قرباني هاليوود
نكته قابل توجه اينجاست كه علاوه براينكه اين موضوع باعث شده كه موج هيجانات جنسي روز به روز در بين جوانان توسط اين توليدات افزايش يابد وبه تبع آن بيماري هايي همچون ايدز گسترش روزافزوني داشته باشد.موج ايدز شامل خود بازيگران هاليوود و به طور كلي هنرمندان آمريكايي هم شده است و بسياري از آنها به دليل بازي در فيلم هاي متعدد
غير اخلاقي و رفتارهاي پر خطر جنسي متعدد به ايدز مبتلا
شده اند.نمونه اين اشخاص
مي توان «ديت بريك» دانست. او چند ماه پيش در مصاحبه اي با خبرگزاري هاي مختلف در حالي كه اشك چشمانش را پاك مي كرد، گفت: هاليوود يك صنعت با سرمايه هاي ميلياردي است كه به اين سادگي ها
نمي تواند با جان ديگران بازي كند، او در برابر جان افراد مسئول است.
«برت» در ادامه متذكر شد كه من پيش از آنكه جواب تست ايدزم مثبت اعلام شود، به مدت هفت ماه در يك فيلم غيراخلاقي هاليوود بازي
مي كردم كه در يكي از
آزمايش هايي كه به صورت روتين از ما گرفته مي شد، پزشكان به من گفتند كه به ويروس اچ آي وي مبتلا شده ام.
از سوي ديگر چند سال پيش برنامه اي در تلويزيون آمريكا با نام «چهره هاي ايدز» به نمايش درآمد كه نام افراد معروفي كه توسط ايدز در گذشته اند را بيان مي كرد.اين برنامه كاملا نشان مي داد كه موج روزافزون ايدز در بين بازيگران هاليوود وهنرمندان آمريكايي به شدت روبه افزايش است وقرباني مي گيرد.برخي از اين اسامي نام برده شده شامل افزاد زير است:پيترآلن(بازيگر)،اميل آردولينو(كارگردان)،آيزاك آسيموف(نويسنده)،ريك اوايلس (بازيگر)،مايكل بنت(طراح رقص)آماندا بليك (بازيگر)،هارولد برودكي (نويسنده).
نكته قابل توجه اينجاست كه سايت انگليسي زبان «تمركز بر رنگين كمان» براين نكته اشاره دارد كه پس از اينكه مشخص شد راك هادسن (بازيگر) ايدز دارد، بسياري از بازيگران در آن زمان براي بازي در صحنه هاي غير اخلاقي هاليوودي دچار ترديد شدند.هرچند كه بسياري از آنها به دليل علاقه شديد به شهرت به اين كار تن دادند.
از سوي ديگر در كنار اين مسئله هر روز موج حمايت از همجنس بازي با ساخت فيلم هايي با اين مضمون در سينما و تلويزيون آمريكا رو به افزايش است.شاهد اين ماجرا مقاله اي است كه مارياپونته در روزنامه يو اس اي تودي به چاپ رسانده. او دراين مقاله به اين نكته اشاره مي كند كه در حال حاضر برنامه هايي مانند خانواده مدرن كه از شبكه اي بي سي و يا سريال «خوشحالي» كه از شبكه فاكس پخش شود هر دو به ترويج خانواده هاي همجنس باز مي پردازند و گويي سعي دارند اين نوع از زندگي را به صورت يك عرف،عادي ومعمولي جلوه دهند.
وي همچنين به اين نكته اشاره مي كند كه فيلم «بچه ها خوب هستند» به ترويج اين گونه خانواده ها مي پردازد.«هاوارد برگمن»، مسئول تبليغات هاليوود كه خود را به عنوان «پيشكسوت همجنس بازي» معرفي مي كند مي گويد :«اين فيلم كاملا در مورد همجنس بازي است». وي همچنين درباره پس پرده اين فيلم مي گويد: «همجنس بازان ادعا دارند كه مي خواهيم جزئي از طبيعت باشيم.»
ترغيب جوانان ونوجوانان
به همجنس بازي
از سوي رسانه هاي آمريكايي
از سوي ديگر موضوعي كه بيش از همه چيز قابل توجه است حضور كاراكترهايي همچون كودكان ونوجوانان همجنس باز در سريال هايي همچون «بتي زشت» است كه از شبكه اي بي سي به نمايش گذاشته مي شود.اين موضوع كه عمق فاجعه اخلاقي در آمريكا را نشان مي دهد،ازمسائلي است كه در چند سال اخير با اعتراض طيف وسيعي از مادران آمريكايي مواجه شده است. چرا كه آنها معتقدند پخش چنين برنامه هايي آن هم با اين محتوا براي بچه ها، بحران جنسي در آنها ايجاد مي كند و جامعه را بيش از پيش به سمت ايدز سوق مي دهد. برنامه هاي ديگري مانند Gossip GirlUnited States of Tara90210 and Weeds، نيز در مورد نوجوانان همجنس بازي است كه در مراحل مختلف خودشناسي قرار دارند.
ترويج زنا با محارم
در تلويزيون آمريكا
در كنار اين مسائل بحث ترويج زنا با محارم هم يكي از مسائلي است كه در تلويزيون آمريكا ترويج مي شود. سريال «خواهران و برادران» كه از شبكه اي بي سي پخش مي شود، نمونه چنين برنامه هايي است. اين موضوع نشان دهنده اين است كه سريال هاي غربي به دنبال گستراندن مفاسد اخلاقي در سطح جهان هستند تا در اين بين باندهاي بزرگ سود ببرند.هر چند كه بسياري از همين باندهاي مافيايي علاوه بر سود مالي به دنبال منفعت اخلاقي هم هستند.منفعتي كه از انحراف جوانان دنيا حاصل مي شود.به ويژه گروه هايي كه از اين انحراف بهره برداري هاي سياسي مي كنند،چرا كه به طور قطع انحراف اخلاقي در يك جامعه باعث افول آن جامعه در زمينه هاي ديگر خواهد شد.
هاليوود به دنبال الگوي فحشاي آزاد است
دراين بين اگر به آمار ابتلاي 33ميليون و300 هزار نفري ايدز در هر ساله توجه كنيم پي خواهيم برد كه دستگاه رسانه اي غرب چگونه با ترويج انواع و اقسام انحرافات اخلاقي نقش مهمي در گسترش ايدز وهپاتيت و سفليس وسوزاك دارد.به ويژه كه در حال حاضر با ايجاد موج هاي انحرافات اخلاقي همچون همجنس بازي، اخلاق انساني را رو به نابودي مي برد .
دراين باره استفاني كونتز، استاد تاريخ در دانشگاه ايالت اورگرين در المپياي واشنگتن و كارشناس مسايل و مشكلات خانواده هاي مدرن مي گويد : «هاليوود توانايي آن را دارد كه از روابط همجنس بازان فيلم هاي مثبتي را بر روي پرده ببرد و اين يك امر ناشدني است و اگر به همين روال پيش برود يك حركت گسترده را در فرهنگ ايجاد خواهد كرد.»
استفاني كونتز دقيقا به نكته اي اشاره مي كند كه بسياري از آگاهان عرصه رسانه به آن معتقد هستند،يعني ايجاد موج فرهنگي كه به نوعي
ضد فرهنگ انساني است!هاليوود با ايجاد اين موج ها درواقع سعي دارد الگوي روابط را تغيير دهد و در كنار اين مسئله به گسترش فحشا بپردازد.مصداق بارز اين تغيير الگوي فرهنگي را مي توان در برنامه اي ديد كه توسط شبكه اي بي سي با اجراي سارا گيلبرت به نمايش گذاشته مي شود. اين شبكه دقيقا به دنبال همين تغييرات فرهنگي است.حتي خود سارا گيلبرت هم به انحراف اخلاقي خود اشاره داشته است.
تمام اين مسائل در حالي است كه حتي بخش فارسي شبكه صداي آمريكا نيز چندي پيش با دعوت از يكي از مسئولان كميته همجنس بازان سعي كرد به كارهاي آنان مشروعيت ببخشد. علاوه براين چندي است كه بسياري از مسئولين آمريكايي به دنبال جذب سرمايه براي برنامه «طرح هشت كاليفرنيا»كه يك برنامه در راستاي ترويج همجنس بازي است هستند.كما اينكه علاوه براين گروه ها، حتي بعضي از لابي هاي اين گروه ها در
برنامه هاي زنده اي مانند نظم و قانون به دنبال جلب گروه هاي مذهبي براي حمايت از همجنس بازان مي باشند.
اگر تمام اين مسائل را در كنار هم قرار دهيم آن گاه پازلي تشكيل
مي شود كه درآن به چگونگي گسترش ايدز و ديگر بحران هاي اجتماعي توسط باند مافيايي دستگاه
رسانه اي غرب پي خواهيم برد. جنايتي كه سال هاست عليه انسان ها صورت مي گيرد.

 



آينده سينماي مصر پس از انقلاب

كارشناسان سينماي مصر معتقدند تنها «صنعت سينما در جهان عرب پس از انقلاب مردمي اين كشور شاهد حذف هنرمندان ضدانقلابي خواهد بود و اين سينما شاهد حركتي عميق در جهت اهداف انقلابي مردم مصر حركت خواهد كرد.
سينماگران، كارگردانان و نويسندگان سينماي مصر بر اين اتفاق دارند كه كساني كه با انقلاب مردمي اين كشور در ژانويه 2011 مخالفت كردند بايد مورد تحريم قرار گرفته و كارهاي آنان نبايد مورد استقبال قرار بگيرد.
آنان معتقدند تهيه كنندگان ديگر از هنرمندان ضدانقلاب مصر استفاده نمي كنند و اين در حالي است كه برخي از سينماگران مصري دخالت سياست در هنر را رد مي كنند.
به گزارش فارس به نقل از پايگاه خبري الجزيره، احمد عاطف كارگردان برتر سينماي مصر مي گويد: هر چند سينماي مصر بر مبناي تجاري بنا نهاده شده تا بر مبناهاي هنري و ارزشي، اما استفاده تهيه كنندگان از هنرمندان ضدانقلابي مي تواند موجب حمله مردم مصر به آنان شود و اين واكنشي كاملا عادي و قابل پيش بيني است.
اين كارگردان مصري درباره آينده تنها صنعت سينماي جهان عرب تاكيد مي كند: فعاليت سينمايي در يكي دو سال آينده مخاطره آميز خواهد بود . چرا كه مصري ها به مسائلي چون آينده كشور، تحولات سياسي مثل قانون اساسي، انتخابات پارلماني و رياست جمهوري توجه دارند و توجهي به سينما ندارند.
وي مي افزايد: سينماي مصر در آينده بايد در امور اجتماعي و سياسي به صورت ويژه و اساسي بپردازد چرا كه مردم به دنبال اين گونه مباحث هستند.
علاوه بر احمد عاطف، يسري نصرالله كه هم اكنون در حال ساخت فيلمي درباره انقلاب مصر است، مي گويد: من مخالف هرگونه ليست سياه از هنرمندان هستم به ويژه آنكه اين هنرمندان اكثراً از مردم عذرخواهي كرده و با انقلاب همراه شده اند.
وي مي افزايد: من اساسا هنرمندان را براساس شهرت شان براي بازي در فيلم ها انتخاب نمي كنم و مهم هنر ايفاي نقش است و ليست سياه مخصوص كساني است كه در برابر انقلاب ايستاده و فساد سياسي و اقتصادي داشته اند.
يسري الجندي، سناريست مصري نيز مي گويد: برخي از هنرمندان در جهان بسته خود زندگي مي كنند و به مسائل عمومي دقت كافي ندارند لذا مواضع ضدانقلابي اتخاذ مي كنند.
وي مي افزايد: من با هرگونه ليست سياه مخالفم چرا كه انقلاب آمده تا هنرمندان را با واقعيت هاي جامعه آشنا كند لذا جو فاسد و تجاري سينماي مصر تغيير خواهد كرد و اين تغيير هم اكنون نيز در حال اجرا است و در آينده شاهد تهيه كنندگان غيرتجاري خواهيم بود.
اين سناريست مصري تاكيد مي كند: هنرمندان مصري بايد امروز و پس از انقلاب مصر از واقعيت مصر، آرزوها و آينده آن سخن بگويند و براي يافتن حقيقت در انقلابي كه حيات فكري، فرهنگي و اجتماعي، سياسي ما را تغيير مي دهد عميقانه تفكر كنند و از كارهاي لحظه اي و احساسي بپرهيزند.
ماجده خيرالله منتقد سينماي مصر با اشاره به شهرت طلبي و تفكر تجاري هنرمندان مصري مي گويد: مخالفت هنرمندان با انقلاب مصر امري است كه به اين زودي از ذهن مردم پاك نخواهد شد.
همچنين «نادر عدلي» با اشاره به توقف نسبي فعاليت هاي هنري در سينما و تلويزيون مصر مي گويد: سينماگران تاكنون از اين توقف 5/16 ميليون دلار ضرر ديده اند.
وي در عين حال از عدم امكان جدا كردن سينماي مصر از حوادث اخير منطقه سخن مي گويد و مي افزايد: پس از آرام شدن موج انقلاب ها سينما نيز همچون بعد از جنگ اعراب و اسرائيل در سال هاي 67 و 73 خود را باز خواهد يافت و قهرمانان جديد خود را كه با اوضاع جديد همراه است، خواهد شناخت.

 



نگاهي به فيلم تلقين به بهانه پخش از سيما
مروج طريقت دروغين تائوئيسم

عليرضا پورصباغ
تائو به معناي راه است. اين فلسفه تحولات جهاني را به مانند يك بستر رودخانه تشبيه مي كند و براي تحولات جهاني آغاز و انجامي قائل نيست. انديشه اي كه در تمامي شريعت هاي مهم دنيا با مباني توحيد و معاد نقض مي شود. مبناي فيلم «تلقين» بنيان هاي ايدئولوژيك و تائوئيسمي دارد. تحولات جهاني براساس ايده هاي تائوئيسم، به تناسب خواهي براي تمامي رويدادهاي بشري از تولد تا مرگ قائل است. طبق آموزه هاي طريقتي نشات گرفته از تائو، مرگ وجود ندارد و زندگي به خواب تشبيه مي شود و هر كس كه مي ميرد در واقع از خواب برمي خيزد و در زندگي ديگري به روال طبيعي زندگي اش ادامه مي دهد. اين نظريه به صورت خرافه نشات گرفته از تائوئيسم است و هسته مركزي و جان مايه روايي فيلم «تلقين» را تشكيل مي دهد. پيروان فلسفه تائو اعتقاد دارند تائو آغاز و انجامي ندارد و مبدا هستي- پروردگار- در طريقت و شريعت هاي منشعب از بنيان هاي خرافه اي جريان گرفته از تائو نقض مي شود.
در آموزه هاي نشات گرفته از تائوئيسم اشيا در بستر طبيعي خود سير مي كنند و با كمال تناسب حركت خواهند كرد. اين آموزه تك خطي، بنيان اصلي فيلم نخستين كريستوفر نولان با نام «تعقيب» است. تائو به معناي بستر رودخانه است. اگر به مهمترين فيلم كريستوفر نولان دقت كنيد اصل جريان كه درام سير صعودي پيدا مي كند، در بستر يك رودخانه كم سطح رخ مي دهد.
نگارنده با دقت تمام كميك هاي اوليه بتمن را مطالعه نموده ام. مي توانم ادعاي ديگري را به اثبات برسانم. در نخستين روزهايي كه بروس وين-بتمن- سير تحولي را براي خفاش شدن مي پيمايد او تمامي سير آموزشي براي مبارزه با اهريمن هاي گاتهام سيتي را از آلفرد مي آموزد. اما در فيلمنامه اي كه نولان و برادرش براي «آغاز بتمن» نوشته اند بروس وين براي آموزش راهي شرق آسيا مي شود. اين صحنه ها عموما بازسازي شده است. بروس در معابدي كه برگرفته از اشكال معابد تائو است آموزش مي بيند. اضافه كردن اين بخش ها به «سرآغاز بتمن» سبب مي شود كه كريستوفر پريست يكي از نويسندگان و پيروان طريقت تائو كه قرار بود برگرداني از كتابش به فيلم بدل شود از مديران استوديو بخواهد كه كارگرداني اثرش را فقط نولان انجام دهد، چرا كه ذات فيلم «پرستيژ» پنجمين فيلم نولان برگرفته از طريقت فالون دافا است كه برخي مباني آن اشتراك غيرقابل انكاري با طريقت تائو دارد.
در اين فيلم بر مبناي همين طريقت، سير تداومي زندگي از طريق جادو صورت مي پذيرد. شايد ذكر اين نكته خالي از لطف نباشد؛ جذابيت نخستين اين طريقت براي پيروانش، ارتقاي قدرت هاي روحي و دست يازيدن به قدرت هاي ماورايي است. در فيلم «پرستيژ» دو رقيب جادوگر در تقابل با يكديگر قرار دارند و يكي از اين دو موفق مي شود با مهار قدرت هاي روحي خويش سبب توليد انرژي عظيمي شود كه انسان را به فراسوي تناسخ و مرگ ها و تولدهاي متوالي مي برد.
تلقين: توشي كو ايزوتسو (مترجم قرآن به زبان ژاپني) كتابي را با نام «عرفان و مكتب تائوئيسم» مبتني بر 36 فصل را به صورتي ساده تاليف كرده است كه مي تواند در جهت تبيين خاستگاه هاي تائويي كارگردان فيلم «تلقين» را بيشتر بازتاب دهد. ايزوتسو در اين كتاب بر ديدگاه هاي مشترك لائوتسه و چوانگ تسه (مروج بعدي طريقت تائوئيسم) و در يك نقل قول مشترك از اين دو مي نويسد كه جهان پيرامون ما كه آن را واقعي مي پنداريم چيزي جز خواب و رويا نيست و واقعيتي كه پيرامون ماست واقعيت به معناي دقيق كلمه نيست. در واقع در سكانس پاياني فيلم زماني كه كاب (ديكاپريو) همراه مايلز وارد مي شود و كيف خود را بر زمين مي گذارد و فرفره خود را بيرون مي آورد و به روي ميز به چرخش در مي آورد گره اصلي فيلم «تلقين» باز مي شود. اين بخش اصل معاد و مرگ را به سياق طريقت تائو كد اصلي فيلم و مفهوم حقيقي مدنظر كريستوفر نولان در اين فرفره پنهان است و بر طبق ادعاهاي خود فيلم در زمان ديگري ديالوگ هايي ميان كاب و مال (همسرش) رد و بدل مي شود و مال به وي مي گويد كه جهان واقعي زماني براي كاب ترسيم مي شود كه فرفره مدتي كوتاه چرخش داشته باشد. اما زماني كه كاب در سكانس پاياني پاي در دنياي واقعيت مي گذارد فرفره مذكور كماكان در حال چرخش است، پس به تعبير خود فيلم اين جهان نيز دنياي واقعي نيست. البته ابن عربي (فيلسوف بزرگ اسلامي) هم بر اين موضوع صحه مي گذارد، يعني جهان پيراموني يك خواب بيشتر نيست. نفي وجود حقيقي جهان و انسان و مرگ در سكانس پاياني فيلم وجود دارد بازتابي از طريقت تائو است كه بوديسم و طريقت كنفسيوس بر آن صحه مي گذارد. تداوم زندگي به اشكال مختلف در واقع نقض اصل بنيادين مرگ و در نهايت معاد در فرهنگ اسلامي است و اساس خطرناك بودن اين انديشه در فيلم «تلقين» در تعارض با آموزه هاي دين اسلام و حتي اديان ابراهيمي است. نفس طريقت فالون دافا بر اين مدعاست كه عظمت طبيعت بازيچه نيروي غالب فرد است و اين ادعا را به اشكال مختلف در فيلم «تلقين» مي بينم كه جهان بينابيني كه مثلا در خواب اين قدرت را به كاب و آريادني مي دهد تا جهاني را ترسيم كنند كه خواستار آن هستند.
در آموزه هاي تائو آمده است كه تمام هستي به صورت طبيعت و جهان پديدار شده و در آن نيرويي جاري است و تنها يك نيروي واحد است كه به ده هزار چهره نمايان گرديده است. همه هستي از تائو به وجود آمده و تائو در همه جا حاضر است. كاب و ادرياني زماني كه در خيابان شلوغ قدم مي زنند سعي مي كند در ذهن او آموزش هاي آن طريقت را براي گونه به گونه شدن جهان بياموزد. موضوعي كه نولان مي كوشد با تكيه بر آن در اين فيلم اتفاقا خودش به بيننده تلقين كند اين است كه سير تداومي زندگي صورت هاي ديگري دارد و مرگ در واقع خوابي بيش نيست. البته در فصل سوم سريال گمشدگان نيز زماني كه دوست «هيوگو» (يكي از شخصيت هاي گم شده در جزيره) به او اشاره مي كند كه اگر از وضعيت فعلي ناراضي هستي مي تواني از صخره خود را به پايين پرت كني تا در زندگي بعدي از خواب بلند شوي. بدين صورت در ويترين «توليدات هاليوودي» با هجمه اي وسيع در رابطه با توليد ايدئولوژي و جهان بيني هاي متفاوتي روبه رو هستيم و آن بر مبناي اين است كه مصرف كنندگان محصولات هاليوود از چهارچوبي كه حداقل پيامبران الهي درباره مرگ و معاد برايشان ترسيم كرده اند دور شوند. سال ها قبل برنا ردو برتولوچي پرچمدار فيلم هاي اروتيك با فيلم بوداي كوچك عملا موضوع تناسخ را به نو مسيحيت تازه آمريكايي افزود. در واقع شاخ و برگ دادن به بدنه جريان مسيحيت و انحراف در تمامي اديان با بهره جويي از طريقت ها و شريعت هاي دروغين پروژه اي طولاني مدت است كه از ابتداي هزاره سوم آغاز شده و رويكرد فيلم «تلقين» هم جز القاي تثبيت نظريه تداوم زندگي با اشكال ديگر نيست.
در بحث جريان شناسي عرفان تائو شناخت وجود مابعدالطبيعي از شناخت اشياي محسوس در همان واقعيت محسوس آنها براي شخصي كه در عالم روياست و آنها را در عالم مي بيند كمتر نيست اين بخش را به صورت مستقيم از آموزه هاي مستقيم تائوئيسم از كتاب ايزوتسو نقل كردم تا متوجه شويم فرفره كه دائما در فيلم در حال چرخش است اين تلقي را منتقل مي كند كه اصل جريان فيلم نيز . خود زندگي در واقعيت را نفي مي كند. گاهي برخي اساتيد دانشگاه را در جلسات مختلفي ديده ام كه ناآگاهانه براي ترويج اين تفكر ضدمعادي از يك حديث نبوي بهره مي برند (الناس نيام فاذا ماتوا انتهبوا: مردم خوابند آن گاه كه مي ميرند بيدار مي شوند) البته منظور پيامبر اكرم (ص) از ذكر اين حديث ميزان آگاهي انسان به جهان ماده بعد از مرگ است كه متاسفانه براي توجيه اين انديشه تائويي استفاده مي شود. حال آنكه تفسير استراتژيكي كه مي توان از داده هاي فيلم «تلقين» براساس عرفان تائو برداشت كرد تفسيري فلسفي براساس شمنيسم خاور دور است. البته بوديسم و تائوئيسم ريشه هاي مشتركي دارند. مذهبي نوظهور با نام فالون دافو توسط فردي با نام لي هينگ جي بنيانگذاري شده است كه تكثير اين شريعت دروغين در هاليوود در برخي آثار ام نايت شيامالان در حال ترويج است كه در فصل هاي بعدي مفصل بدان خواهيم پرداخت.

 



جشنواره فيلم كيش چگونه مي تواند موفق شود؟
لزوم تقويت جايگاه استراتژيك سينماي ايران در منطقه

نخستين دوره جشنواره فيلم كيش از امروز كار خود را در جزيره كيش آغاز مي كند. هدف اصلي اين جشنواره با موضوع محوري خليج فارس، تقويت جايگاه منطقه اي سينماي ايران است. سينماي كشورمان به رغم جايگاه رفيع و استعدادهاي هاي خوبي كه دارد متاسفانه فاقد جايگاه منطقه اي و وجهه بين المللي درميان كشورهاي پيراموني است و اين معضل حتي در سطح فضاي عمومي كشورهاي منطقه محسوس است كشورهايي كه با بسياري از آن ها مشتركات ديني، آئيني و زباني داريم و از پيشنه تاريخي و تمدني واحدي برخورداريم.دراين شرايط است كه جشنواره بين المللي فيلم كيش با هدف پاسخگويي به اين نيازمتولد شده است. اما اين جشنواره چگونه مي تواند اين هدف را محقق سازد؟
جواد شمقدري معتقد است خيلي از فيلم هاي ساخته شده در كشور مي توانند در حوزه بين الملل عرضه بشوند و بازار خوبي داشته باشند، اما مشكلي كه وجود دارد اين است كه شبكه جهاني پخش فيلم ها در دست يك جرياني است كه كاملا با ابعاد فرهنگي و ارزشي نظام جمهوري اسلامي در تضاد است.
معاون سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بر اين باور است در حال حاضر بازار فيلم در دنيا در دست لابي هاي صهيونيستي است و آنها از اينكه يك تفكر و انديشه متفاوت به اسم انقلاب اسلامي وارد بازار فيلم بشود طبيعي است كه مقابله مي كنند.
اواز نياز به طراحي بازاري مستقل در اين زمينه خبر مي دهد : ما فكر مي كنيم كه نياز است بتوانيم يك شبكه بين المللي فيلم هاي مستقل را در مقابل آن جريان طراحي كنيم كه مذاكراتي را نيز داشته ايم، اما طبيعي است كه يك مقدار زمان خواهد برد. ولي اميدواريم همين تحولاتي كه در حال حاضر در منطقه خاورميانه در حال وقوع است زمينه اي براي ايجاد يك فرصت جديد باشد.
جواد اردكاني، كارگردان سينما نيز گفت: اگر مديران و هنرمندان ازاولين دوره جشنواره استقبال كنند و پيگيري كنند من فكرمي كنم مي تواند هم در زمينه توليدات مشترك و هم استفاده از بازار منطقه اي براي نمايش آثار ايراني استفاده كرد.
وي معتقد است جشنواره ها يكي دو دوره اولش به جهت كيفيت فيلم ها خوب برگزارمي شود ولي درادامه كار با مشكل مواجه مي شوند و خيلي از جشنواره هاي موضوعي در كشورداشته ايم كه به دوره سوم نرسيدند به دليل اينكه در آن موضوع خاص فيلمي توليد نشده است.
وي با اشاره به موضوع خليج فارس عنوان كرد: بي توجهي به موضوع خليج فارس يك طرفش برمي گردد به سياست گذاران فرهنگي دربخش مديريت فرهنگي و اينكه زمينه هاي لازم ساخت موضوع هاي خليج فارس فراهم نشده و ازطرفي هم شايد هنرمندان ما آن چنان موضوع را با اهميت تلقي نكردند. حالا جدا از مباحث سياسي و جنگ و دعواهايي كه حول مسئله خليج فارس هست، از لحاظ فرهنگي و اقتصادي توسط فيلمسازان مورد توجه قرار نگرفته و اميدواريم جشنواره كيش بتواند روي اين موضوع تمركز ايجاد كرد.
محمدتقي فهيم،منتقد سينما نيز معتقد است اين جشنواره تلنگري است براي نگاه فيلمسازان و درون مايه آثارشان به موضوعاتي كه تاكنون غفلت شده است.
به گفته وي دراين حوزه و شرايط درمنطقه با اتفاقاتي كه صورت گرفته جشنواره كيش مي تواند كاربزرگي بكند. از طرفي اين جشنواره مي تواند فضاي امن و پوياي كشورمان رابه نمايش بگذارد و ميهمانان به عنوان سفيران مي توانند واقعيات امنيت وصلح طلبي ايران را به دنيا منتقل كنند.
حسن فتحي كارگردان سينما و تلويزيون هم برگزاري جشنواره فيلم كيش را حركتي مي داند كه سال ها قبل بايد انجام مي شد و در اين اوضاع مي تواند بسترحياتي باشد كه پديده هاي فرهنگي و آداب رسوم و خرده فرهنگ هاي رو به موت را زنده نگه دارد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14