(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 2 خرداد 1390- شماره 19933

وظيفه خطير علما براي معرفي اسلام
حمايت رضا ربع پهلوي از اغتشاشگران

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




وظيفه خطير علما براي معرفي اسلام

آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
پيغمبر اكرم اسلام را به معاصرينشان ابلاغ فرمودند و اهالي مكه و حوالي آن، آن را ياد مي گرفتند و به شهرهاي ديگر ابلاغ مي كردند. بعد ائمه اطهار رسالت پيغمبر را ادامه دادند و بالاخره اين وظيفه به عهده علماءو ساير مردم گذاشته شد. حال ايشان وظيفه دارند كه اين امانت را به همه انسان ها برسانند. اگر اين امانت را به اهلش نرسانند در رد امانت الهي كوتاهي و خيانت كرده اند.
ما توجه نداريم كه چنين مسئوليتي به عهده ماست؛ البته اين مسئوليت هم مثل امر به معروف و نهي از منكر داراي مراتب است. مردم وظيفه تبليغ دين را متوجه علماء مي دانند؛ اما اين طور نيست كه عده معيني براي تبليغ دين مشخص شده باشند و تكليف از ديگران ساقط شده باشد؛ بلكه علماء داوطلبانه اين مسئوليت را پذيرفته اند و عمرشان را صرف اين كار مي كنند؛ اما اگر اين مقدار كفايت نكرد ديگران هم مسئول اند. تبليغ دين نظير جهاد است؛ اگر افرادي به اندازه حاجت، اين مسئوليت را پذيرفتند از ديگران ساقط مي شود وگرنه همه مسئول اند.
من از روحانيان سؤال مي كنم: ما چه قدر به اين موضوع فكر كرده ايم كه آيا وظيفه اي داريم كه براي معرفي اسلام به آفريقا، آمريكاي جنوبي و... سفر كنيم؟ ميلياردها انسان در روي زمين طالب حقيقت اند. همه كه دشمن اسلام، استعمارگر و صهيونيست نيستند. كساني هستند كه با آغوش باز از دعوت صحيح استقبال مي كنند. من شهادت مي دهم در سفرهاي زيادي كه به حدود چهل كشور دنيا رفتم، اين حقيقت را لمس كردم كه مردم عطشي براي شناختن حقيقت دارند. علاقه آن ها تكليف ما را سنگين تر مي كند و ما بايد پاسخگو باشيم. آقاي سيد مجتبي موسوي لاري حفظه الله تعالي و كثرالله امثاله بيش از سي سال است كه با وجود بيماري و بدون هيچ پشتوانه مالي، با بيش از صد كشور دنياي ارتباط دارد و با بيش از چهل زبان با آن ها مكاتبه دارد. اين حجت خدا بر ماست. ما متأسفانه در اين جهت كوتاهي كرده ايم. برادران عزيز جوانان ما كه با دل پاك مشغول تحصيل علم اند توجه داشته باشند كه وظيفه ما فقط درست كردن حمد و سوره يك روستايي نيست؛ اين هم وظيفه است؛ اما وظيفه سنگين تري هم داريم. بايد زبان هاي مختلف را آموخت و معارف اسلامي محكم و مستدل- نه مطالب سليقه اي و ظنيات و بعضاً سستي را با زبان قابل فهم و با درنظر گرفتن جو فرهنگي مخاطب- نه صرفاً ترجمه- براي آن ها بيان كرد. حضرت زهرا سلام الله عليها در همين جمله كوتاه مي فرمايند: شما، هم بايد نسبت به خودتان امانت خدا را پاسداري كنيد و ضعيف نشويد و هم بايد در بيرون از مرزهايتان پيام آور اسلام باشيد.
قرآن، مدعي حق خدا
بعد حضرت به نقش قرآن در ميان جامعه اسلامي اشاره مي فرمايند: اگر از اول مي فرمودند كه: به سراغ اميرالمؤمنين عليه السلام و امام معصوم برويد، قبول نمي كردند. همه اين مقدمات و احتجاجات براي اين است كه به ايشان بفهمانند كه شما راه خطا رفتيد كه علي را كنار گذاشتيد. اول چيزي كه مي تواند زمينه احتجاج را فراهم كند و آن ها را هدايت كند قرآن است. اما حضرت اين معنا را به سبك بسيار جالب و زيبايي بيان كرده اند. مي توانستند قرآن را مبتدا قرار دهند و بگويند: قرآن چنين صفاتي دارد. اما مي فرمايند:خداوند بر شما حقي دارد كه طلب كننده اي در ميان شما آن حق را از شما مطالبه مي كند. كلام را از اين جا شروع مي كند: زعيم حق له فيكم؛ يعني اولا خدا بر شما حقي دارد و ثانيا آن حق مطالبه كننده اي دارد. نمي توانيد بگوييد: ما حق خدا را نمي دانستيم. خدا بر شما حق ربوبيت دارد و شما به خاطر اين كه بنده ايد در مقابل او مسئول ايد. اين اولين حق و روشن ترين حقي است كه انسان درك مي كند. من مال خودم نيستم و هر چه دارم از آن ديگري است. او رب من است و من بايد مطيع او باشم.
و عهد قدمه اليكم؛ كلمه عهد استعمالات مختلفي دارد. يك معناي عهد تعهد و التزام است؛ اما تعبير «عهد اليه» تعبير خاصي است. هر حرف اضافه اي معناي دقيقي را افاده مي كند. «عهد اليه» با «عهد له» يا «عهد في كذا» تفاوت دارد. «عهدنا الي آدم» در آيه شريف و لقد عهدنا الي آدم من قبل فنسي و لم نجد له عزما،1 معناي قرارداد متقابل بين دو نفر نيست. نزديك ترين معنا در فارسي به اين، معناي «فرمان» است. عهد اميرالمؤمنين الي مالك الاشتر، يعني فرمان علي به مالك اشتر. حضرت زهرا سلام الله عليها مي فرمايند: خداي متعال حقي دارد كه اين حق يك متصدي در ميان شما دارد و فرماني براي شما صادر كرده است.
و بقيه استخلفها عليكم؛ كلمه «بقيه» در قرآن هم به كار رفته است: (بقيه الله خير لكم)2 يكي از القاب حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف هم «بقيه الله» است؛ يعني ساير ائمه از دنيا رفته اند و امامي كه براي شما باقي گذاشته شده وجود مقدس ولي عصر ارواحنا فداء است. حضرت زهرا مي فرمايند: گر چه پيغمبر از دنيا رفت، اما چيزي برايتان باقي گذاشته است. اين صفاتي كه براي قرآن ذكر مي فرمايند در حكم خبر براي مبتداي متأخر است.
كتاب الله الناطق؛ قرآن كتابي است كه براي شما حرف مي زند. البته نسبت نطق به قرآن به اعتبارات مختلف، متفاوت مي شود. از اين جهت مي گويند ناطق است كه وقتي انسان قرآن را مي خواند از آن مطلب مي فهمد و گويا خدا با او سخن مي گويد. از طرف ديگر، قرآن خودش حرف نمي زند و براي بيان بعضي مطالب احتياج به مبين دارد. از اين جهت اميرالمؤمنين مي فرمايند: هذا كتاب الله الصامت و انا كتاب الله الناطق.3 اين دو اعتبار نبايد با هم خلط شود. حضرت مي فرمايند: خداي متعال در ميان شما كتابي قرارداده است كه سخن مي گويد و حق خدا را از شما مطالبه مي كند. اگر به قرآن گوش دهيد مي فهميد كه از شما چه مي خواهد. قرآن مي گويد:: اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم.
و القرآن الصادق، و النور الساطع و الضياء اللامع؛ قرآن صادق نور تابان، پرفروغ و درخشان است.
همه اين فرمايشات مقدمه اي است براي فراهم كردن زمينه براي استدلال به قرآن.
بينه بصائره؛ بصيرت ها و بينش هايي كه قرآن به شما اعطا مي كند خيلي روشن است.
منكشفه سرائره؛ درست است كه مطالبي در قرآن پنهان است، اما اين سراير باز شده و پرده از روي آن ها برداشته شده است و شما مي توانيد آن حقايق را بي پرده ببينيد و استفاده كنيد.
متجليه ظواهره؛ ظاهر آن جلوه گري مي كند.
مغتبطه به أشياعه، كساني كه از قرآن پيروي كنند و پا جاي او بگذارند ديگران به آن ها رشك مي برند.
قائدا الي الرضوان اتباعه؛ كسي كه دنباله روي قرآن باشد. قرآن او را به سوي رضوان الهي رهبري مي كند.
مود الي النجاه استماعه؛ حتي گوش دادن به قرآن شما را به راه نجات مي كشاند.
به تنال حجج الله المنوره و عزائمه المفسره و محارمه الحذره ؛ به وسيله قرآن است كه حجت هاي الهي به شما مي رسد و عزيمت هاي قرآن (چيزهايي كه خداي متعال بر شما واجب كرده است) براي شما تفسير مي شود و در مقابل، شما را از حرام هاي الهي برحذر مي دارد.
و بيناته الجاليه و براهينه الكافيه ؛ دلايل روشن و برهان هاي كافي همه در قرآن بيان شده است.
خلاصه بيانات حضرت در اين بخش اين است كه بايد اول توجه داشته باشيد به اين كه شما مسئول ايد، و اين مسئوليت شما منحصر به مسايل فردي نيست. بايد اين مسئوليت تان را به وسيله قرآن بشناسيد و قرآن حجت را بر شما تمام كرده است.
ان شاءالله خدا توفيق استفاده از قرآن و اهل بيت عليهم السلام را به همه ما مرحمت كند.
فهرستي از اسرار كلي قرآن
... فجعل الله الايمان تطهيرا لكم من الشرك؛
در بخش دوم اين خطبه حضرت زهرا سلام الله عليها به مسئوليت سنگيني اشاره فرمودند كه هم مسلمانان در آن زمان برعهده داشتند و هم نسل هاي آينده برعهده خواهند داشت و آن حفظ ارزش هاي اسلامي در جامعه اسلامي و رساندن پيام اسلام به خارج از مرزهاي دارالاسلام است. سپس فرمودند: «آنچه انجام اين وظيفه را ممكن مي كند تمسك به قرآن كريم است كه خدا در آن، آنچه براي سعادت دنيا و آخرت شما لازم است بيان فرموده است.» و نهايتا در اين بخش حضرت بيست عنوان از مهم ترين آموزه هاي قرآن را بيان مي فرمايند كه با ايمان (جعل الله الايمان تطهيرا لكم من الشرك) شروع و با حرمت شرك (و حرم الشرك اخلاصا له بالربوبيه ) ختم مي شود. آغاز و انجام اين فهرست خود نشانه مطلب بسيار مهمي است و آن اين كه روح اسلام در واقع پرستش خداي يگانه و اجتناب از هرگونه شرك است و عناوين ديگري كه بين اين دو عنوان ذكر شده درواقع اسباب و ابزارهايي براي تحقق اين هدف اند. از اين جا بايد نتيجه گرفت كه بدون ايمان انسان به سعادت نمي رسد.
بيان حكيمانه مسئله امامت
نكته ديگري كه در انتخاب اين عناوين بيست گانه قابل توجه است اين است كه حضرت در ميان آن عناويني كه همه با آن ها آشنا بودند و از ضروريات دين است، مثل نماز، روزه، زكات، حج و جهاد، دو عنوان را ميان حج و جهاد مي گنجانند كه به مسئله امامت اشاره دارند. وقتي با نگاه ابتدائي اين عناوين را مي بينيم به نظر مي رسد كه ترتيب مناسبي ندارند. اما با كمي دقت معلوم مي شود گنجانيدن اين دو عنوان در ميان آن عناوين كه همه از نصوص قرآن و ضروريات دين هستند بسيار تدبير حكيمانه اي است. اولا: حضرت، ابتدا به مسئله امامت اشاره نمي كنند تا شنوندگان زده نشوند و بگويند: مي خواهد مسئله شخصي خود را مطرح كند، و همچنين اين مسئله را در آخر ذكر نمي كنند كه ديگر به آن اهميت داده نشود. ثانيا: گنجانيدن اين دو عنوان در ميان اين عناوين شايد اشاره باشد به اين كه اهميت اين موضوع كمتر از نماز، روزه، زكات، حج و جهاد نيست. مي خواهند بگويند: شما كه آن مسائل را مي دانيد و به آن ها اقرار و اعتراف داريد، چگونه اين مسئله را كه از جهاتي از آن ها مهم تر است فراموش كرده ايد؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- طه، 511 2- هود، 68 3- وسائل الشيعه، ج72 ص43.
پاورقي

 



حمايت رضا ربع پهلوي از اغتشاشگران

حميد رضا اسماعيلي
در بيانيه اي كه از سوي گروهي موسوم به فعالان جامعه مدني عرب اهوازي در آستانه انتخابات منتشر شد چنين آمده است: «انتخابات در ايران طي سي سال گذشته هيچ گاه بر اساس آزادي و دمكراسي واقعي صورت نگرفته است... ما گرچه با اصلاح طلبان ايراني و حكومتي اختلافات فكري و سياسي داريم اما معتقديم ... مطرح شدن مسئله ما و ساير قوميت ها در رسانه هاي فارسي و عربي داخل و خارج و باز شدن نسبي فضاي سياسي، يادآور آن دوران است... همان گونه كه دوستان عرب اهوازي امضاكننده بيانيه «گفتمان مطالبه محور» همراه با شمار فراواني از شخصيت هاي دمكرات ايراني گفتند، ما با هرگونه تحريم و يا مشاركت بي قيد و شرط در انتخابات رياست جمهوري مخالفيم و كف مطالبات ما همان است كه در آن بيانيه آمد كه البته بخش هايي از آنها در بيانيه هاي آقايان مهدي كروبي و ميرحسين موسوي ذكر شده اند... ما معتقديم كانديداهاي دوره دهم رياست جمهوري ايده آل نيستند، اما براي گذر از شرايط اضطراري كشور... به نظر مي رسد كه مهم ترين مسئله در انتخابات دهم رياست جمهوري گفتن «نه به احمدي نژاد» و رأي دادن به يكي از دو كانديداي اصلاح طلب، مهدي كروبي يا ميرحسين موسوي، است.»437
گذشته از ادعاهاي مطرح شده در اين بيانيه كه دست كم مردم استان هاي عرب نشين ايراني خلاف آن را به اثبات رسانيدند و با رأي بالا به احمدي نژاد نشان دادند كه در باور آنها تداوم توسعه استاني در آن مناطق در چهار سال گذشته تقويت و تشديد شده است، اما اين بيانيه و بيانيه قبلي به طور آشكار دليل حمايت اپوزيسيون از نماينده جريان تجديدنظرطلب را مشخص مي كند. اين دليل در يك جمله عبارت است از: اميد به عبور از جمهوري اسلامي در صورت رأي آوردن نماينده جريان تجديدنظرطلب. حال اين اپوزيسيون مي خواهد يك گروه مدني باشد يا يك گروه قوم گراي افراطي يا يك گروه تروريستي و سلطنت طلب ديگر تفاوتي ندارد، همگي در يك هدف مشترك هستند: عبور از جمهوري اسلامي با كمترين هزينه. در اين ميان رويكرد مطالبه محور جريان اپوزيسيون مي توانست با گذر از دو رويكرد «تحريم» و «مشاركت بي شرط و منفعلانه» بسترهاي اين هدف را براي جريان تجديدنظرطلب فراهم سازد.
به هر طريق، پيش از انتخابات جريان هاي مختلف اپوزيسيون چه آنهايي كه به «حضور مطالبه محور» اعتقاد داشتند و چه آنهايي كه به «تحريم فعالانه» دعوت مي كردند در پيگيري سه سياست اصرار داشتند: مقابله با ماهيت ديني جمهوري اسلامي، مخالفت با اصول ولايت فقيه و سياه نمايي شديد از وضعيت دولت نهم. با وجود اختلاف راهبردي كه براي مقابله با جمهوري اسلامي در پيش از انتخابات وجود داشت اما همه آنان در ايجاد نوعي جنبش سياسي و نافرماني مدني براي براندازي جمهوري اسلامي اتفاق نظر داشتند. به همين دليل بود كه همه آنها بلافاصله پس از آغاز آشوب هاي تهران، بر آن نام عام «جنبش سبز» ناميدند و همه دشمنان سرسخت ديروز خود را عضوي از آن دانستند. تلويزيون آريامهر وابسته به سلطنت طلبان با استناد به ايده رضا پهلوي مردم را دعوت مي كند تا دو روز پيش از انتخابات به يك نافرماني مدني دست بزنند و رأي خود در برابر انتخابات پيش رو را چنين نشان بدهند. در واقع آنان از مردم مي خواستند كه از فرصت انتخابات و حضور خبرنگاران خارجي براي انجام چنين رفتاري استفاده كنند.438
رضا پهلوي با انتقاد از انتخابات ايران، كه وي آن را انتخاباتي واقعي نمي دانست، به طور تلويحي از دولت هاي غربي نيز كه عملاً انتخابات ايران را به رسميت شناخته اند انتقاد مي كند. رضا پهلوي در مصاحبه با روزنامه فرانسوي «ژورنال دوديمانش» گفته بود: وي هيچ انتظاري از انتخابات رياست جمهوري ايران ندارد و به همين دليل از كشورهاي غربي خواسته بود كه براي سرنگوني جمهوري اسلامي به جاي رابطه با دولت با گروه هاي اپوزيسيون كه وي آنها را «مردم» مي ناميد رابطه برقرار كند و از آنها حمايت كند. رضا پهلوي در پايان اين مصاحبه ضمن مخالفت باحمله نظامي به ايران به صراحت از روش انقلاب مخملي حمايت مي كند. او گفته بود حمله نظامي تنها به تقويت رژيم اسلامي منجر مي شود و لذا بايد به مبارزه مردم ايران با رژيم اسلامي اعتماد كرد كه، به گمان او، رژيمي نااستوار است كه در نهايت به سرنوشت رژيم هاي سابق اروپاي شرقي دچار خواهد شد.439
لذا با اين رويكرد بعيد نبود كه بعد از انتخابات و وقوع آشوب ها رضا پهلوي و جريان سلطنت طلب از اين حوادث استقبال كنند. در همان روزهاي نخست رضا پهلوي با حضور در يك برنامه تلويزيوني و ضمن تقويت ادعاي تقلب خطاب به مأموران دولتي ايران مي گويد: با هموطنان خود خشونت نداشته باشيد! در واقع موسوي و جريان دوم خرداد با افراط گري هاي خود كار را به جايي رسانيدند كه پسر شاه مخلوع كه انقلاب اسلامي در پي استبداد حكومت آنها اتفاق افتاد به اين جرأت دست يابد تا منتخبان مردم را چنين مورد خطاب قرار دهد.440 در واقع، اين آشوب ها فرصتي را به رضا پهلوي داد تا با انجام برخي مصاحبه ها و صدور بيانيه ها جمهوري اسلامي را به خشونت متهم و خود را حامي مردم ايران معرفي كند. در روزهاي آشوب، فرح ديبا همسر محمدرضا پهلوي نيز با ارسال پيامي كه در روزنامه «بيلد» آلمان چاپ شد ضمن حمايت از آشوبگران و ابراز همدردي با آنان نوشت: «من با افرادي كه توسط پليس كتك مي خورند، اظهار همدردي مي كنم.»441 امير سپهر، از نيروهاي سلطنت طلب، درباره حوادث مربوط به انتخابات دهم رياست جمهوري در سايت ضدانقلابي «سكولاريسم نو» مي نويسد: «موسوي اكنون بر سر يك دو راهي است. يك راه اين است كه او هم خواستار سرنگوني تام و تمام نظام شود و با شرافت بميرد و راه ديگر سازش است. آنچه ما مي خواهيم يك سيستم سكولار تمام عيار پس از 14 قرن اسلام و راه بندان 1400 ساله است... نبايد خيال كرد غايت مطلوب مخالفان، تجديد انتخابات مسخره و نشاندن موسوي بر جاي احمدي نژاد است. اين حركت، نه محصول سي سال، بلكه 1400 سال مبارزه ما با جهل و خرافه است... موسوي به راستي در محاصره است و حتي اگر از او پشتيباني نمي كنيم نبايد تضعيفش كنيم تا روشن شود اوضاع از چه قرار است. »
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
437 . «بيانيه فعالان جامعه مدني عرب احوازي درباره انتخابات رياست جمهوري»؛ پايگاه اينترنتي الاحواز؛ 9/3/1388.
438 . «مصاحبه با سعيد شميراني برنامه ساز شبكه آريامهر پيرامون طرح نافرماني مدني در روزهاي انتخابات»؛ تلويزيون آريامهر؛ 18/1/1388.
439 . «رضا پهلوي: هيچ انتظاري از انتخابات ايران ندارم»؛ سايت راديو فرانسه؛ 4/3/1388.
440 . «شبكه تلويزيوني صداي آمريكا، 25/3/1388؛ ساعت 20:33.
441 . «اعلام قاطع حمايت فرح ديبا از اغتشاشگران»؛ روزنامه ايران؛ سه شنبه 2 تير 1388.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14