(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 11 خرداد 1390- شماره 19941

شرط وحدت در جامعه از منظر حضرت زهرا «س»
رهبر انقلاب : رأي خود را به كسي نمي گويم

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




شرط وحدت در جامعه از منظر حضرت زهرا «س»

آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
نظام ارزشي واحد؛ شرط دوم وحدت
اگر همه احساس كردند كه كسي قصد ظلم و تجاوز به ديگري را ندارد، آيا هيچ مشكلي پيش نمي آيد؟ در اين جا ممكن است يك مشكل شناختي وجود داشته باشد؛ يعني ممكن است در تشخيص اين كه چه چيزي خوب و چه چيزي بد است. با يكديگر اختلاف فكري داشته باشند. گرچه نمي خواهند به هم ظلم كنند، اما ممكن است با يكديگر اختلاف فكري، روشي، سليقه اي و... داشته باشند. اگر اين عامل هم قوي باشد به طوري كه رفتارها چند گونه شود، باز افراد نمي توانند ارتباط نزديكي برقرار كنند. بايد يك قانون واحدي بر جامعه حاكم باشد. اگر يك معامله اي را صحيح بداند و ديگري اين معامله را باطل بداند و يا اگر يكي كاري را قانوني بداند و ديگري همان را غيرقانوني بداند، چنين مردمي هم نمي توانند با هم وحدت پيدا كنند. اگر جامعه اي بخواهد افرادش با هم هماهنگ باشند بايد در مقام عمل يك قانون واحد را بپذيرند. از اين معنا به «ملت» تعبير مي شود. اگر ملت ها، يعني روش هاي زندگي و نظام هاي ارزشي حاكم بر جامعه متفاوت بود، افراد جامعه با هم جوش نمي خورند و جامعه واحدي را تشكيل نخواهند داد؛ لذا معمولا در اجتماعات مدني سعي مي كنند قانون واحدي داشته باشند.
مديريت واحد؛ شرط سوم وحدت
بعد از اين دو عامل، عاملي تعيين كننده و نهايي هست و آن مسئله اجرا و مديريت است. اگر يك دستگاه اجرايي واحدي باشد كه بتواند آن مسائل را تامين كند سه ركن وحدت جامعه تامين مي شود. آن وقت ما مي توانيم يك جامعه معقولي داشته باشيم كه افراد همه از هم ديگر، هم براي زندگي دنيا و هم براي سعادت ابدي استفاده كنند.
حضرت زهرا سلام الله عليها ابتدا به طور ارسال مسلم شرط اول يعني عدالت را بيان مي فرمايند كه اصلي عقلايي است و هيچ مكتب اخلاقي و هيچ انسان سالم و عاقلي در عالم منكر آن نيست. ممكن است كسي خود ظالم باشد، اما به عنوان يك اصل ارزشي عدالت را مي پذيرد. مفهوم عام عدالت يعني به هر كسي هرچه حقش است داده شود. آن قدر اين مساله واضح است كه وقتي مي خواهند مثال بزنند به اصلي كه هيچ استثناء ندارد، اين اصل را مطرح مي كنند. اين كلي ترين قاعده عقل عملي است.
پس براي اين كه جامعه اي سالم داشته باشيم و بتوانيم از نعمت زندگي اجتماعي بهره مند شويم بايد سعي كنيم اين روحيه در مردم تقويت شود؛ اما اين كافي نيست. افراد بسياري هستند كه به هيچ وجه قصد تجاوز به ديگران را ندارند؛ اما گاهي در جايي كه حق با آن ها نيست گمان مي كنند حق با آن هاست و ديگران اشتباه مي كنند. از اين جا معلوم مي شود كه در تشخيص مصداق حق اختلاف نظر هست و تا اين اختلاف وجود دارد جامعه واحد و هماهنگي تشكيل نمي شود. در چنين جامعه اي بذر اختلاف وجود دارد. هر قدر بيشتر اين بذر آبياري شود و پرورش داده شود اختلاف، پراكندگي و دشمني در جامعه بيشتر مي شود و هدف جامعه كه همكاري مشترك و استفاده از هم ديگر است كم تر تحقق پيدا مي كند.
مسئله سوم هم مديريت جامعه است. خواه ناخواه همه مشكلات با بحث و گفت وگو حل نمي شود و بايد كسي كه اهليت و صلاحيتش از ديگران بيشتر است تصميم نهايي را بگيرد. وجود مديريت واحد كه جامعه را به سمت صحيح سوق دهد شرط نهايي تشكيل جامعه مطلوب و ايده آل است.
اهل بيت عليهم السلام؛ مرجع علمي و اجرايي جامعه
اصل ارزشمندي عدالت حكم عقلي است و جاي بحث ندارد. اما دو مساله ديگر باقي مي ماند؛ چه كسي بايد نظام ارزشي صحيح را تعيين كند و احكام و قوانين را تثبيت كند؟ و چه كسي بايد متصدي اجرا و رهبري جامعه شود؟ اين جاست كه حضرت مساله «طاعتنا و امامتنا» را مطرح مي كنند؛ يعني با ارسال مسلم مي فرمايند: براي اين كه قانوني واحد و نظام ارزشي هماهنگي بر جامعه حاكم باشد بايد از ما اطاعت كنيد و اگر اختلافي هست بايد با مراجعه به ما آن را حل كنيد، و در مرحله نهايي مي فرمايند: «امامتنا امانا من الفرقه ؛ خداي متعال امامت ما را ضامني براي جلوگيري از پراكندگي و از هم گسيختگي جامعه قرار داد.» اين فرمايشات زمينه اي است براي طرح مسائل بعدي كه حضرت در نظر داشتند.
آيا واقعا مساله امامت قطعي است و از نظر اسلامي دليل محكمي بر اين مطلب وجود دارد؟ اين همان جايي است كه بين شيعيان با بسياري از
غير شيعيان اختلاف نظر وجود دارد. در طوايف مختلف مسلمان ها طوايفي هستند كه مساله اول را دست كم از لحاظ نظري قبول دارند؛ يعني معتقدند كه بعد از وفات پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله، مردم بايد نظام ارزشي صحيح را از اهل بيت بگيرند. بعضي از طوايف اهل تسنن مي گويند: ما قبول داريم كه پيغمبر اكرم فرمود: بعد از من امامت از آن دوازده نفر از قريش است، و اين دوازده نفر هم ائمه اهل بيت عليهم السلام هستند. قبول دارند كه مرجع فكري و علمي جامعه اسلامي خاندان پيغمبرند و آن ها كه منصف ترند مي گويند: خلفا هم اين را قبول داشتند و لذا موارد زيادي خلفا براي حل مسائل به سراغ اميرالمومنين سلام الله عليه مي فرستادند و نظر ايشان را معتبر مي دانستند و عمل مي كردند. خود اهل سنت روايات فراواني از خلفا مخصوصا خليفه دوم نقل كرده اند كه گفته است: «لا ابقاني الله لمعضله لم يكن لها ابوالحسن؛ 6 خدا عمر را با هيچ مشكلي مواجه نسازد كه در رفع آن مشكل ابوالحسن مرا ياري ننمايد.» و نيز معروف است كه عمر بيش از هفتاد بار گفت: لولا علي لهلك عمر. بعضي از طوايف اهل تسنن به استناد همين حرف ها مي گويند. خليفه اول و دوم مدعي مقام سياسي بودند نه مقام علمي، و لذا درمشكلات علمي به اهل بيت مراجعه مي كردند. پس يك مساله مرجعيت علمي است و وقتي حضرت فرمودند: طاعتنا نظاما للمله ، امكان داشت راحت تر بپذيرند كه ما براي داشتن يك نظام رفتاري و ارزشي مسجل و خداپسندانه بايد از اهل بيت پيروي كنيم؛ اما مسئله مهم تر مسئله دوم بود. آيا مقامي كه بايد متصدي اجرا باشد يعني حكم دولت را داشته باشد هم بايد از اهل بيت باشد يا نه، آن مقام با راي مردم تعيين مي شود؟ اين مسئله اختلاف اصلي بين شيعه و ساير طوايف مسلمان هاست و ما مي دانيم كه هم در آيات قرآن و هم در روايات، حتي در مجامع اهل سنت، شواهد زيادي بر درستي نظر شيعه در اين مساله داريم.
به هر حال از نظر ما جاي هيچ ترديدي وجود ندارد كه غير از اين كه اهل بيت از طرف خدا به عنوان مرجع علمي جامعه تعيين شده اند در مقام اجرا هم آنها بايد متصدي اجرا باشند و جامعه زيرنظر آن ها اداره شود. البته اين بدان معنا نيست كه بايد امام معصوم در تمام بلاد حضور داشته باشد و هر شهر و روستايي را شخصا و مباشرتاً اداره كند. چنين چيزي شدني نيست. اگر مسلماناني در جاهاي ديگر حضور داشته باشند بايد تحت فرمان حكومت مركزي اداره شوند و بايد امام به آن جا نائب بفرستد.
حضرت زهرا سلام الله عليها اولا: اين جمله ها را در بين معارف مسلم اسلام مي آورند. يك طرف نماز، روزه و حج و طرف ديگر جهاد و امر
به معروف و... بايد گفت: اين شاهكاري است كه حضرت زهرا سلام الله عليها به خرج دادند تا ذهن ها را براي بيان مساله امامت آماده كنند و به مردم بفهمانند كه وظيفه اصلي شما اطاعت از ماست. ثانيا: همراه با طرح اين مساله به حكمت آن هم اشاره مي كنند و مي فرمايند: جامعه اسلامي احتياج به وحدت در فكر و تدبير دارد. اگر اين وحدت نباشد مصالح جامعه اسلامي تفويت مي شود. بعد اگر يك نظامي نباشد كه در عمل جامعه را تدبير كند و قواعد كلي را بر موارد خاص تطبيق كند و آن جا كه به اعمال مديريت نياز است متصدي اين كار باشد، باز اختلاف مي شود و اختلاف موجب هرج و مرج مي شود. پس چيزي كه مي تواند جامعه را از افتراق و پراكندگي ايمن كند، مديريت واحد است كه اسم آن امامت است و اين امامت را خدا در خانواده ما اهل بيت قرار داده است.
اين نكته بسيار مهمي است كه به نظر بنده بايد آن را بيت الغزل اين خطبه تلقي كرد. ان شاءالله خدا دست ما را در دنيا و آخرت از دامن اهل بيت كوتاه نفرمايد.
جهاد، عزت بخش اسلام (82)
... و الجهاد عزا للاسلام؛2
در ماه مبارك رمضان خطبه حضرت زهرا سلام الله عليها را مطرح كرديم و به اين عبارت رسيديم كه حضرت مي فرمايند: والجهاد عزا للاسلام. شايد تقدير الهي اين بود كه اين جمله با هفته دفاع مقدس مصادف باشد تا يادي هم از شهداي گران قدري كنيم كه ما به بركت خون آن ها از نعمت هاي مادي و معنوي الهي بهره منديم. اگر نبود جهاد اين مجاهدين، معلوم نبود ما الان چه فكري و چه رفتاري داشتيم. پيش از انقلاب روند حركت جامعه به سوي كفر بود و هر روز ضربه اي به پيكر اسلام وارد مي شد. با اطمينان و روي حساب عرض مي كنم كه اگر حركت حضرت امام رضوان الله عليه و فداكاري شهدا نبود امروز در اين كشور جز اسمي از اسلام باقي نمانده بود. امروز ما امنيت، رفاه، نعمت هاي مادي، افتخارات جهاني و بالاتر از همه دين مان را مديون انقلاب، شهدا و مدافعين اسلام هستيم. از خداي متعال عاجزانه و متواضعانه درخواست مي كنيم كه آن چه كرم او اقتضا مي كند به اين عزيزان مرحمت كند! چرا كه ما از عهده شكر و قدرداني اين نعمت ها به هيچ وجه برنمي آييم. چه قدر زشت است كه عده اي با اين كه اين همه بركت به وسيله انقلاب، شهداي انقلاب و شهداي جنگ تحميلي نصيب ما شده است چشمشان را مي بندند و ناسپاسانه همه چيز را انكار مي كنند و زير سؤال مي برند! بنده گمان نمي كنم كه براي ما كفران نعمتي از اين بالاتر تصور شود. اميدواريم خداي متعال ما را از عقوبت اين كفران نعمت ها حفظ كند.
اگر بخواهيم درباره جهاد بحث مستوفايي داشته باشيم اين فرصت هاي چندجلسه اي كافي نيست. ما در گذشته در ضمن بحث هاي قرآني بحثي در اين زمينه مطرح كرده ايم كه تحت عنوان «جنگ و جهاد در قرآن» چاپ شده است. آن چه در يك يا دو جلسه مي خواهيم از مسائل مربوط به جهاد مطرح كنيم مطالبي است كه در اين عصر از طرف دشمنان اسلام القاء مي شود و ذهن بعضي جوان ها را مشوب مي كند. بنابراين بحث هايي كه عرض مي كنيم فهرست وار است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-بحارالانوار، ج 67 ص 25.
2. بحارالانوار، ج92 ص 322.
پاورقي

 



رهبر انقلاب : رأي خود را به كسي نمي گويم

حميد رضا اسماعيلي
رهبر معظم انقلاب در سخنراني به مناسبت بيستمين سالگرد ارتحال امام خميني(ره) در 14 خرداد نيز همين دل نگراني هاي خويش از انتخابات و نامطلوب بودن شيوه تبليغاتي نامزدها را بيان كرده و به ذكر چند نكته ديگر مي پردازند:
نكته اول اين است كه از دو سه ماه قبل از اين راديوهاي بيگانه شروع كردند به بدنام كردن و مخدوش كردن چهره انتخابات در كشورمان براي بدبين كردن مردم. گاهي گفتند اين انتخابات نيست، انتصابات است. گاهي گفتند اين يك بازي كنترل شده درون حكومت است. گفتند اين كانديداها خودشان دارند بازي مي كنند. در انتخابات قطعاً تقلب انجام خواهد گرفت. هر وقتي يك چيزي گفتند. مقصود از همه اين تخريب ها يك چيز است و او اينكه مي خواهند ملت در انتخابات مشاركت قوي و نماياني نكند. من به شما عرض مي كنم. عزيزان من! ملت ايران! ملت باهوش و بيدار ايران! ملت تجربه شده و آزموده ايران كه در طول اين سي سال از اين همه گردنه هاي سخت عبور كرديد. بدانيد با مردم سالاري شما مخالفند. دشمن با همين حضور شما با همين انتخاب شما مخالف است. مي خواهند پشتوانه نظام را كه مردم هستند و آراي مردم است از نظام بگيرند. مي فهمند چه كار دارند مي كنند. واي به حال آن كساني كه نادانسته از روي غفلت همان حرف آنها را تكرار كنند و همان مقصود آنها را در داخل تحقق ببخشند. آنها دارند اميد را از مردم مي گيرند. ملت ايران سرافراز است به اين كه توانسته در طول اين سي سال مسئولين را خودش معين كند. مسئولين بلند مرتبه نظام از صدر تا ذيل به وسيله مردم انتخاب شده اند؛ رهبري هم به وسيله مردم انتخاب مي شود با واسطه انتخابات خبرگان، رياست جمهوري، مجلس شوراي اسلامي، شوراهاي گوناگون. اين جزو افتخارات نظام است، مي خواهند اين را از مردم بگيرند، چون مي دانند نظام با اين مستحكم مي شود. من به شما عرض مي كنم. هر كسي به استحكام اين نظام علاقه مند است، هر كه به اسلام علاقه مند است، هر كه به ملت ايران علاقه مند است براي او عقلا و شرعاً واجب است كه در اين انتخابات شركت كند.
نكته دوم درباره انتخابات. عزيزان من! نامزدهاي مختلف هر كدام طرفداراني دارند، علاقه منداني دارند، علاقه مندان اين نامزد نمي توانند اعتراض كنند به علاقه مندان آن نامزد كه شما چرا به او علاقه مندي به نامزد مورد علاقه من، علاقه اي نداري. نه اين جزو افتخارات كشور ماست. افراد گوناگون مي آيند، با منش هاي مختلف با سلايق مختلف با شيوه هاي گوناگون كار در مقابل مردم قرار مي گيرند. يك عده اين را مي پسندند، يك عده آن را مي پسندند... اما مراقب باشيد اين علاقه مندي ها به اصطكاك نينجامد؛ به اغتشاش نينجامد. شما داريد براي عقيده خودتان براي ايمان خودتان تلاش مي كنيد، نگذاريد دشمن اين ايمان، دشمن اين آرمان از شما سوءاستفاده كند. من شنيدم و اطلاع پيدا كردم كه در خيابان ها بعضي از جوانان طرفداران نامزدها مي روند- حالا من درباره اين رفتن تو خيابان ها حرفي نمي زنم- اما مؤكداً مي گويم: مبادا اين خيابان گردي ها به مقابله، به مجادله و به درگيري بيانجامد. مواظب باشيد.
نكته سوم درباره انتخابات. خود نامزدهاي محترم هم مراقب باشند. نمي پسندد انسان كه ببيند يك نامزدي چه در نطق هاي تبليغاتي، چه در سخنراني، چه در تلويزيون و چه در غير تلويزيون براي اثبات خود متوسل بشود به نفي آن ديگري آن هم با يك استدلال هاي گوناگون. به نظر من اين درست نيست. قبلاً هم من يك توصيه اي در اين مورد كردم حالا هم در اين روزهاي آخر عرض مي كنم. نامزدها همه براي يك هدف دارند كار مي كنند. هر كسي به نظر خودش يك احساس مسئوليتي و تكليفي دارد مي آيد ميدان. من با مناظره و معارضه و گفت وگو و انتقاد مخالفتي ندارم. اما سعي كنيد اين در چارچوب هاي درست شرعي و ديني انجام بگيرد. مردم، مردم بيداري هستند. مي فهمند. مي دانند. اين چهار نامزدي كه از شوراي نگهبان تأييد شده اند و در اجتماعات گوناگون سخنراني مي كنند خود آن نامزدهاي محترم توجه كنند، مراقبت كنند كه در اين سخنراني ها، در اين اظهارات جوري نباشد كه منتهي بشود به ايجاد دشمني و نقار. با برادري و مهرباني پيش بروند. البته اختلاف نظر، اختلاف رأي و اختلاف سليقه در مسايل گوناگون، در مسايل شخصي و در مسايل عمومي يك امر طبيعي است، اشكالي هم ندارد. نگذاريد اين به اغتشاش منتهي بشود. اين را خود نامزدهاي محترم هم توجه كنند.
مطلب چهارم. بنده در اين انتخابات يك رأي بيشتر ندارم آن رأي را هم به نظر مي رسد كه كسي به طور مشخص نمي داند، حالا ممكن است كساني حدس بزنند. من به كسي نمي گويم، نگفته ام و نخواهم گفت به چه كسي رأي بدهيد، به چه كسي راي ندهيد. رأي من مربوط به خود من است. اين مال ملت است. آنچه كه من از مردم مي خواهم عبارت است از اين كه همه با همه قوا، با همه توان و با همه نشاط در روز 22 خرداد پاي صندوق هاي راي حاضر بشوند و رأي بدهند. خداي متعال با آن ملتي است كه مي انديشد، تصميم مي گيرد، انتخاب مي كند و براي خدا و در راه خدا به آن انتخاب عمل مي كند.470
به هر حال، ايرانيان توانستند گام نخست انتخابات دهم
رياست جمهوري را با هدايت رهبري و ضمن آرامش و نظم اما باشكوه و رقابتي بسيار جدي با موفقيت بردارند. با پايان انتخابات كه در سايه رشد سياسي جامعه با آرامش و مشاركتي كم نظير برگزار شد بسياري از نگراني هايي كه درباره چگونگي انتخابات بود برطرف شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
470 . «رهبر انقلاب در اجتماع عظيم و پرشكوه قشرهاي مختلف مردم در حرم امام(ره)«؛ روزنامه جمهوري اسلامي؛ شنبه 16 خرداد 1388؛ ش 8629.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14