(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 11 خرداد 1390- شماره 19941

گفت وگو با محمدحسين حيدري، به بهانه رونمايي از كتاب «حماسه الوند»:
نگذاريم عكس هاي دفاع مقدس نابود شود!
در هجرت خورشيد (شعر)
ابعاد عرفاني اشعار حضرت امام خميني(ره)
جهان عرفاني معمار راستين انقلاب



گفت وگو با محمدحسين حيدري، به بهانه رونمايي از كتاب «حماسه الوند»:
نگذاريم عكس هاي دفاع مقدس نابود شود!

انجمن عكاسان انقلاب و دفاع مقدس در سال 1381، به همت هفت تن از عكاسان حوزه انقلاب و دفاع مقدس شهيد سعيد جان بزرگي، سيدعباس ميرهاشمي، محمدحسين حيدري، فرهاد سليماني، اميرعلي جواديان، محمود بدرفر و يوسف گرامي و با هدف حفظ و حراست از آثار عكاسان انقلاب و دفاع مقدس آغاز به كار كرد. محمدحسين حيدري مي گويد در ابتداي كار انجمن قرار بود عكس هاي دفاع مقدس را جمع آوري كنيم اما به دليل اينكه از سويي عكاسان اين حوزه در حيطه انقلاب هم كار كرده بودند و آثارشان دچار فرسايش تدريجي شده بود و از سويي اعتقاد به ادامه انقلاب داشتيم، اسم انجمن به «انجمن عكاسان انقلاب و دفاع مقدس» تغيير نام يافت به بهانه رونمايي كتاب «حماسه الوند» كه در برگيرنده عكس هاي مربوط به حضور اهالي استان همدان در هشت سال دفاع مقدس است، با مديرعامل انجمن عكاسان انقلاب و دفاع مقدس، محمدحسين حيدري گفت وگويي كرده ايم كه مي خوانيد:
از كارهاي انجمن عكاسان انقلاب و دفاع مقدس كه در اين سال ها انجام داده است، بگوييد؟
مجموعه آثار مرتبط با انقلاب و دفاع مقدس در زمينه عكس شامل كارهايي است كه انجمن انجام مي دهد. پس از آغاز اين فعاليت، آثار زيادي از عكاسان حرفه اي سراسر كشور به دست انجمن رسيد. طي اين سال ها، نزديك به يك ميليون و دويست هزار فريم نگاتيو، عكس و اسلايد با موضوع انقلاب و دفاع مقدس از 176 عكاس در گنجينه انجمن عكاسان انقلاب و دفاع مقدس را گردآوري كرده ايم.
پس از دريافت آثار از عكاسان چه كارهايي براي حفظ و نگهداري عكس ها انجام مي دهيد؟
پس از جمع آوري، عكس موردنظر كدگذاري و به نام عكاس و مالك اثر ثبت و تمام فرم ها اسكن اوليه شده با dpi پايين و پس از آن در مرحله كارشناسي آثار به لحاظ كيفيت تصويري و موضوعي دسته بندي مي شود. سپس طبق توافقنامه اي كه با صاحب آثار صورت گرفته با اسكن رزلوشن بالا مراحل ديجيتالي طي مي شود. همچنين به لحاظ سطح دسترسي هم براي آثار مشخصه هايي هم در نظر مي گيريم و مواردي را لحاظ مي كنيم.
دسترسي محققان به آثار انقلاب و دفاع مقدس به چه صورت است در واقع آثار را چگونه دسته بندي و نگهداري مي كنيد؟
براي هر فريم يك صفحه درنظر گرفته شده كه شامل اطلاعاتي از جمله زمان و مكان تهيه عكس، شرح موضوعي عكس، سند تاريخي و سطح دسترسي و شرحي را كه عكاس براي عكس دارد در يك صفحه آ- چهار به تحرير درآمده تا عكس به همراه اطلاعات موردنظر در قالب برنامه نرم افزاري جست وجو تحت وب ارائه شود؛ اين كار امكان دسترسي و جستجوي عكس را براي محققان و مخاطبان فراهم مي كند.
از سوي ديگر ديديم با جمع آوري آثار و نگهداري آنها در قالب گنجينه انجمن، آثار جايگاه واقعي شان را پيدا نمي كنند پس، از آثار موجود در گنجينه انجمن به سمت توليدات فرهنگي، چاپ سري نمايشگاهي از آثار و چاپ كتاب هاي موضوعي دفاع مقدس رفتيم همچنين شرايطي را در انجمن فراهم كرده ايم تا قبل از راه اندازي سايت انجمن پژوهشگران و محققان بتوانند به عكس هاي موردنياز حوزه تحقيقي خود با حفظ حقوق صاحبان آثار دسترسي داشته باشند.
تاكنون چه كتاب هايي را در زمينه عكس هاي انقلاب و دفاع مقدس داشته ايد؟
جلد هفتم جنگ تحميلي با موضوع «زن در دفاع مقدس» بعد از يك وقفه 20 ساله در زمينه چاپ كتاب هاي عكس دفاع مقدس منتشر شد. البته در دوران جنگ تحميلي شش جلد كتاب تحت عنوان «جنگ تحميلي» از سوي ستاد تبليغات جنگ چاپ شده بود كه بيشتر گزارش زماني از وقايع جنگ تحميلي بود. شش جلد قبلي كه در زمان جنگ چاپ شده است در واقع يك روايت تاريخي است از رويدادها و فراز و نشيب هاي دفاع مقدس اما و درسال هاي اخير از جلد هفتم به بعد كتاب هاي عكس جنگ تحميلي به صورت موضوعي توسط انجمن با مشاركت بنياد حفظ آثار با عنوان هاي «زن در دفاع مقدس»، «خرمشهر» و كتاب عكس «شهدا» منتشر شده است. در كنار اين آثار انجمن درحال انتشاركتاب براي عكاسان به صورت انفرادي و نيز كتاب عكس استان ها هستيم.
درباره كتاب هاي موضوعي عكس كه چاپ كرده ايد بيشتر توضيح دهيد؟
ضرورت انتشار تصاوير جنگ براي مردم ايران و جهان، باعث شد تا ستاد تبليغات جنگ مجموعه اي تصويري به نام «دفاع در برابر تجاوز» را در شش جلد چاپ و توزيع كند. در سال هاي جنگ با توجه به شرايط خاص و حساسيت هاي حاكم بر زمان وجه حماسي و شورانگيز اين آثار پررنگ تر بود ولي با پايان جنگ وجه اسنادي و موضوعي آن از اهميت بيشتري برخوردار است.
بدين لحاظ انجمن كتاب «زن در دفاع مقدس» را كه در مورد عرصه هاي مختلف دفاع مقدس به طور مثال مهاجرت از مناطق جنگي، مقاومت، امداد و درمان، اعزام، پشتيباني، آموزش نظامي، حضور در صحنه هاي فرهنگي، تشييع و كاروان شهدا، آزادگان و نهايتا راهيان نور است، منتشر كرده است.
جلد هشتم آن هم با عنوان «خرمشهر» است با آثاري از 48 هنرمند عكاس كه تصاوير مقاومت مردم خرمشهر، اشغال آن توسط نيروهاي عراقي، عمليات بيت المقدس، آزادسازي شهر و تاثيرات ناشي از حضور دشمن در خرمشهر و حتي عكس هايي از زماني كه عراقي ها در اين شهر بودند را شامل مي شود.
جلد بعدي و آخرين جلد از اين مجموعه با عنوان مجموعه «شهدا جنگ تحميلي» است كه به تازگي انتشار يافته است. اين مجموعه شامل تصاويري درباره هجوم ارتش عراق به مرزهاي ايران و آوارگي مردم مرزنشين در جنوب و غرب ايران، شهدا در جبهه نبرد، لحظات ناب شهادت و مجروحيت، بدرقه رزمندگان، حضور رزمندگان اسلام در عمليات ها، فرهنگ جبهه، انتقال شهدا به پشت جبهه، كاروان هاي شهدا به درون شهرها و به ميان مردمان و خانواده ها، تفحص و تبادل شهدا، ياد و خاطره شهدا در كوچه ها و خيابان هاي شهر و حضور خانواده هاي شهدا كه با مزار شهدايشان زندگي مي كنند و نهايتا باور زنده بودن شهدا را در خانواده و جامعه را شامل مي شود.
درباره كتاب هايي كه مربوط به استان هاست بگوييد از جمله كتاب «خروش لاجوردي» و همچنين كتاب حماسه الوند؟
درخصوص كتاب هاي استاني هم انجمن اقداماتي كرده است. اولين جلد از اين مجموعه كتابي است كه «خروش لاجوردي» با موضوع استان اصفهان در دفاع مقدس كه در سال 87 منتشر شده است. در اين كتاب روند حضور رزمندگان در دفاع مقدس و آموزش و اعزام و بدرقه رزمندگان و حضورشان در مناطق مختلف عملياتي در دفاع مقدس و بازگشت شهدا و آزادگان و در واقع حضور خانواده ها در برهه هاي مختلف اعم از بدرقه و پشتيباني و امداد و درمان و... به تصوير درآمده است.
كتاب «خروش لاجوردي» درواقع بازتاب زواياي مختلف حضور اهالي استان اصفهان در دفاع مقدس است. جلد بعدي از اين مجموعه هاي استاني، «حماسه الوند» بوده كه مربوط به استان همدان است.
روند نشر كتاب حماسه الوند چگونه بوده؟
در مجموعه كتاب حماسه الوند، تصاويري از حضور مجموعه و سازمان هاي مختلفي كه در استان همدان در دفاع مقدس نقش داشته اند، گنجانده شده است.
از آنجا كه عكس ها، حكم مرجع در حوزه دفاع مقدس دارند، ما سعي مي كنيم تحقيق دقيقي درباره آنها داشته باشيم و سپس اين آثار را در قالب كتاب منتشر كنيم.
مثلا در كتاب خرمشهر دوستان عكاس چند بار به خرمشهر رفته اند و با رزمندگان دوران مقاومت صحبت كرده اند و عكس ها را فرم به فرم با منطقه تطبيق داده اند و اطلاعات كاملي درباره عكس ها به دست آمد. در همان دوره مشخص شد بسياري از عكس هايي كه مثلا فكر مي كرديم مربوط به راه آهن خرمشهر است، در واقع مربوط به اهواز است، مثل عكس زنده ياد ملاقلي پور.
يا بسياري از عكس ها را فكر مي كرديم با توجه به پانوشت آن مربوط به عمليات بيت المقدس است كه با تحقيق فهميديم مربوط به اين عمليات نبوده است.
انجمن قصد دارد در كتاب هاي بعدي به طور دقيق تر تحقيق را لحاظ كند تا هيچ عكسي بدون صاحب اثر و اطلاعات مكاني و زماني چاپ نشود. درواقع ما زيبايي عكس را تنها مدنظر نداريم.
و سعي مان بر اين كه يك تاريخ نگاري دقيق و منسجمي از دوران دفاع مقدس را صورت دهيم. در حقيقت مهمترين ويژگي عكس هاي انجمن به تحقيق و پژوهش برمي گردد.
بايد بگويم علي رغم زحمات بسياري كه در حيطه كتاب هاي استاني كشيده شده، آثار در واقع منسجم نيست. به صورتي كه در همين كتاب همدان، بنياد حفظ آثار و كنگره به انجمن اعلام كردند كه تمامي عكس هاي دفاع مقدس را جمع آوري كردند و عكس هايي در اين خصوص نداريم. انجمن ديد باتوجه به حجم و كيفيت كتاب خروش لاجوردي، استان همدان هم انتظار چنين كتابي را خواهد داشت. اما آثاري كه از استان آمده آثاري نيستند كه بتوان كتابي جامع و ارزشمندي را به چاپ رساند. بنابراين دوست عزيزمان آقاي بهرامي را مأمور كرديم و ايشان به استان همدان رفت و بسياري از عكاساني كه خود مسئولين استان شناسايي نكردند، شناسايي كرد. در نتيجه حدود 67درصد عكس هاي كتاب عوض شد. چون عكس هاي بهتري جايگزين عكس هاي قبلي شد. بايد بگويم بعضي از مسئولين استان همدان هم از برخي عمليات ها تصوير و عكسي نداشتند. بنابراين انجمن آمد ديد مثلاً تيپ 32 انصار كه متعلق به همدان بوده است در چه عمليات هايي شركت كرده است، بنابراين از عكاسان حرفه اي ديگر استان ها عكس هاي مربوط به حضور آنها را هم گرفتيم و در اين كتاب چاپ كرديم.
از ديگر مواردي كه به آن توجه نشده بود مثل پايگاه شهيد نوژه، پايگاه نيروي هوايي در استان همدان بود كه عكسي از آن نبود. اما با همكاري اين پايگاه توانستيم عكس هاي خوبي بدست آوريم. از جمله از عمليات نيروي هوايي استان همدان در عمق خاك عراق- مثل عمليات اچ-سه را تهيه كرديم و در اين كتاب چاپ كرده ايم. استان هاي ديگري به اين نوع مجموعه ها گرايش پيدا كرده اند و مايلند حضورشان در دفاع مقدس در مجموعه هاي استاني در قالب كتاب عكس منتشر شود.
آيا كتابهاي ديگري هم در دست چاپ داريد؟
بله. انجمن كتاب «تبادل» را هم در دست دارد كه در واقع گذري به جنگ 33روزه حزب الله لبنان است. در اين مجموعه، تصاويري از تبادل اجساد كشته شدگان رژيم صهيونيستي و آزادگان و شهداي حزب الله لبنان، جشن پيروزي لبنان و بازسازي شهرها، به چاپ مي رسد. الان كتاب، مراحل آماده سازي و چاپ را طي مي كند. اميدواريم كتاب ياد شده در سالروز جنگ 33روزه آماده شود. همچنين كتاب هايي به صورت اختصاصي براي عكاسان حوزه انقلاب و دفاع مقدس در دست داريم كه مي توان به مجموعه آثار جاويدالاثر كاظم اخوان و آقايان علي فريدوني احسان رجبي و... ديگر عزيزان اشاره كرد.
بسياري از افراد فكر مي كنند چاپ كتاب هاي عكس بسيار آسان است. درباره سختي و مشكلات كار بگوييد.
متأسفانه بسياري از آثار به دليل عدم نگهداري صحيح از بين رفته و آثار فراواني هم دچار فرسايش تدريجي شده است و بسياري از آثار هم كه موجود نيست. من از همه دوستان عزيز عكاس كه در همه استان ها حضور دارند تقاضا دارم عكس هايشان را براي ما بفرستند. دست ياري انجمن را بفشارند تا ما بتوانيم اين آثار را گردآوري كنيم و در واقع گنجينه اي از آثار عكس انقلاب و دفاع مقدس با حفظ حقوق مادي و معنوي هنرمندان عكاس از سطح كشور جمع آوري شود. با اين اتفاق، زمينه براي محققين و پژوهشگران كه مي خواهند در حيطه دفاع مقدس كار كنند فراهم مي شود.
البته اين يك همت ملي را مي طلبد و كار انجمن هم به تنهايي نيست. متأسفانه سازمان هايي كه وظيفه اصلي شان حفظ و نگهداري آثار است در اين زمينه سعي و تلاش لازم را انجام نمي دهند و متأسفانه بسياري از آثار هنرمندان عكاس دوران دفاع مقدس از بين رفته است. همچنين بسياري از عكس هايي كه رزمندگان خودشان از جبهه ها گرفتند و يك تيپ نگاري كاملي از آدم هاي دوره دفاع مقدس است، به مرور زمان از بين رفته و مي رود.
براي دريافت يك ميليون و 200هزار عكس با موضوع انقلاب و دفاع مقدس از 176 عكاس چه روندي طي شده است؟
انجمن توانسته است با اعتمادسازي و رفتاري كه در حفظ حقوق مادي و معنوي هنرمندان انجام داده است و لطفي كه دوستان عكاس در حق انجمن به خرج داده اند و اعتمادي كه به ما كرده اند، آثار 176 عكاس حرفه اي را در گنجينه مجموعه گردآوري كند. بسياري عكاسان حرفه اي، آثارشان را به انجمن داده اند و مراحل ساماندهي، كدگذاري، تعويض فايل و اسكن برروي آنها انجام شده و تنها يك فايل غيرقابل چاپ در انجمن وجود دارد و اصل آثار به صاحب آن بازگردانده شده است. در قسمتي هم، اصل آثار در گنجينه انجمن به صورت امانت نگداري مي شود. البته هنوز بسياري از آثار و گنجينه هاي تصويري حوزه انقلاب و دفاع مقدس در دست خانواده ها و سازمان ها است كه در معرض آسيب و فرسايش تدريجي است و هيچ فكري براي اين قبيل آثار نشده است. اميدوارم مسئولين و ديگران به فكر حفظ و نگهداري آثار باشند. انجمن در اين مسير آماده خدمتگزاري است.

 



در هجرت خورشيد (شعر)

حميد سبزواري
غافلان خرده مگيريد به حالي كه مراست
داغ پرور ز وداعي است، وصالي كه مراست
نخل بند چمن آتش و آبم چون شمع
خنده بي گريه مجوييد، زحالي كه مراست
سخن عشق ز رنگ نفس سوخته پرس
ورنه يك نكته نخواني زمقالي كه مراست
نه همين اشك چكيد از مژه بر دامن خاك
جان شد آزرده ز آوار ملالي كه مراست
مرغ پربسته به تقليد كه پر باز كند
چشم اعجاز مداريد، زباني كه مراست
دل دو روزي هوس عالم بي دردي كرد
گريه خنديد بر اين فكر محالي كه مراست
پاي يك نكته برون آمدن از خويشم نيست
تنگ تر از دل گور است مجالي كه مراست
سر خط دفتر حيرت چه سخن بود كه مرد
كودك عقل در آغوش خيالي كه مراست
پر ز سرمنزل مقصود غريب افتادم
بي جواب است غريبانه سؤالي كه مراست
پير ما تا زصفا ساغر دردم پيمود
دردي آميز بود، طبع زلالي كه مراست
تا كه خورشيد از اين تازه چمن هجرت كرد
قامت سرو دو تا شد چو هلالي كه مراست
رفتي و شرح پريشاني دل كامل شد
واي من باد ز رنج به كمالي كه مراست

 



ابعاد عرفاني اشعار حضرت امام خميني(ره)

فهيمه بافنده
ذرات جهان ثناي حق مي گويند
تسبيح كنان لقاي حق مي جويند
ادبيات عرفاني، درياي مواج معاني و ذوق و عشق و لطافت و زيبايي است كه توسط انسان هاي وارسته و به حق پيوسته كه چشمه سار وجودشان گنجينه اسرار و حقايق الهي است غنا يافته است. از آنجايي كه عالم درون عارف قابل كشف براي عوام نيست با تأملي در اشعار و سروده هايي كه جلوه و بارقه اي از مكنونات دروني ايشان است شناختي توأم با لذت معنوي نصيب حال تشنگان معرفت و معنويت مي گردد. سروده هاي عرفاني عارف و عالم رباني امام خميني(ره) نيز در نهايت زيبايي و اوج معنا و فصاحت سرآغازي براي معرفت و شناخت بيشتر نسبت به اين فقيد بزرگوار است. اين سروده ها كه شامل غزليات، رباعيات، قصايد، مسمط، ترجيع بند، قطعات و اشعارپراكنده است به صورت ديواني منسجم درآمده است. اشعار اين ديوان كه حاصل زمزمه هاي تنهايي آن حضرت است شمه اي از مقامات معنوي و ادبي ايشان را نمايان مي سازد. با نظر دقيق در اين ديوان، مطالب بسيار بلند عرفاني، اخلاقي، اجتماعي و سياسي به چشم مي خورد؛ برخلاف اكثر دواوين كه يا عرفاني يا عاشقانه محض اند؛ ديوان امام يك ديوان اسلامي و قرآني است در حالي كه عرفان بر ساير امور آن تفوق دارد.
انسان و خدا، خدا و جهان، انسان كامل و نيايش، چهار موضوع اصلي در سروده هاي امام خميني(ره) است. كه سه موضوع اول معرف جهان بيني الهي امام در دوران پربركت زندگاني ايشان است و نيايش نيز بخشي از دلنوشته ها و زمزمه هاي عاشقانه امام با حضرت حق است، كه در قالب سروده هايي دلنشين و ماندگار از اين عارف دلسوخته به يادگار مانده است.
1-انسان و خدا
تمام ذرات هستي تجلي اسماء و صفات حضرت باري تعالي است و در اين ميان انسان به عنوان اشرف مخلوقات مظهري از مظاهر اسماءالله است كه باتوجه به كمالات بالقوه و بالفعلي كه در وجود اوست مي تواند بصورتي ارادي و اختيارمند از آنها در راستاي كمال وجود خويش بهره برد؛لذا انسان در مقايسه با ديگر آفريده هاي خداوند به جهت برخورداري از قوه اراده و اختيار و تعليم و تربيت امتياز خاصي در طي مسير كمال و دستيابي به مقامات رفيع و غيرقابل تصور معنوي دارد. حضرت امام(ره) ذات اقدس باري تعالي را تنها ملجأ و مأوا و گمشته دل هاي پريشان و مضطرب مي داند و نهايت آرزو و ميل هر طالب حقي را دستيابي به منشأ وجودي خويش و پيوستن قطره اي ازوجود به درياي بيكران حقيقت تعبير نموده اند:
اين قافله از صبح ازل سوي تو رانند
تا شام ابد نيز به سوي تو روانند
سرگشته و حيران همه در عشق تو غرقند
دل سوخته هر ناحيه بي تاب و توانند
بگشاي نقاب از رخ و بنماي جمالت
تا فاش شود آنچه همه در پي آنند
اي پرده نشين در پي ديدار رخ تو
جان ها همه دل باخته دل ها نگرانند
در ميكده رندان همه در ياد تو مستند
با ذكر تو در بتكده ها پرسه زنانند
اي دوست دل سوخته ام را تو هدف گير
مژگان تو و ابروي تو تير و كمانند
تنها راه رسيدن به حضرت حق از ديدگاه امام(ره) فنا شدن و رهايي از خود است؛ يعني تا انسان پرده منيت و خودبيني را كنار ننهد و خود را جز هيچ نبيند به آستان جانان دست نمي يابد و عطر وحدت در جان و روح او نمي آميزد. بدين جهت امام(ره) خود را در محضر حضرت سبحان هيچ مي انگارد و مملكت وجود خويش را تسليم و تقديم فرمان و اراده دوست مي كند:
نيستم نيست كه هستي همه در نيستي است
هيچم هيچ كه در هيچ نظر فرمايي
عاكف درگه آن پرده نشينم شب و روز
تا به يك غمزه او قطره شود دريايي
اين همه ما و مني صوفي درويش نمود
جلوه اي تا من و ما را زدلم بزدايي
انسان عاشق دل از همه رسته و تنها وابسته و دلبسته به خداست. او همه زنجيرهاي تعلقات و منيات را از جان خويش گسسته و جز اهتمام بر بندگي آستان حق تعلق خاطر ديگري ندارد. آنچنان كه امام خميني(ره) مي فرمايد:
آنكه سر دركوي او نگذاشته آزاده نيست
آنكه جان نفكنده در درگاه او دلداده نيست
تا اسير رنگ و بويي، بوي دلبر نشنوي
هركه اين اغلال در جانش بود آماده نيست
2- خدا و جهان
حضرت امام(ره) اين عالم و نشئه طبيعت را مظهر تجلي آيات و صفات خداوند مي داند. جهان در ديدگاه امام يكپارچه نور است و آنكه اين نور را نمي بيند نابيناست و همين نور وسيله تمييز و تشخيص شقي از سعيد است. ايشان تمام جهان را جلوه گاه دوست مي داند زيرا معشوق درهمه جا هست و انسان هر طرف روكند خدا قبله اوست: هوالذي في اسماء اله وفي الارض اله و الزخرف (84) فاينما تولو فثم وجه الله (البقره 115)
عيب از ماست اگر دوست ز ما مستور است
ديده بگشاي كه بيني همه عالم طور است
لاف كم زن كه نبيند رخ خورشيد جهان
چشم خفاش كه از ديدن نوري كور است
يا رب اين پرده پندار كه در ديده ماست
بازكن تا كه ببينم همه عالم نور است
وقت آن است كه بنشينم و دم در نزنم
به همه كون و مكان مدحت او مسطور است
يكي از لطايف و ظرايف عرفاني اشعار امام(11) نگرش خاص ايشان به عالم و عناصر وجود است از ديدگاه ايشان تمام موجودات عالم كه مظهر اسماء الهي هستند به تسبيح و ستايش خداوند مشغولند و در سير تكويني خويش به صورت فطري با علمي كه به ذات حق دارند به عبادت و اطاعت وي مشغولند و مشوق وصل به آستان حق دارند:
ذرات جهان ثناي حق مي گويند
تسبيح كنان لقاي حق مي جويند
ما كوردلان خامششان پنداريم
با ذكر فصيح راه او مي پويند
3- انسان كامل
ذات ربوبي اين جهان را خالي از هادي و بشير نگذاشته است هرچند برحسب لطف گوهر عقل را به عنوان مربي باطني در طي مسير بندگي و سعادت چراغ راه انسان نموده است اما راهيابي به آستان خويش را بدون هدايت و راهنمايي پيمبران و معصومين غيرممكن دانسته است. ايشان به عنوان آيينه تمام نماي صفات و كمالات الهي مجري امر و اراده خدا بر روي زمين مي باشند. از اين رو يكي از مباحث مهم عرفان نيز مبحث وجود انسان كامل به عنوان آيينه تمام نماي حضرت حق در جهان است. از ديدگاه اسلام و عرفان اسلامي همه انبياء آينه عدالت، حكمت، قدرت، رحمت و... بوده اند اما عدم قابليت انسان هاي زمانشان امكان وقوع و تحقق اين كمالات را نمي داد بنابراين همه آنها منتظر ظهور حضرت امام مهدي(عج) جهت تحقق بخشيدن به آرمان هاي مشترك همه آنها مي باشند. بدين جهت امام خميني(ره) در توصيف عظمت و شكوه و جلال اين آيت الهي فرمودند:
حضرت صاحب زمان مشكوه انوار الهي
مالك كون و مكان مرآت ذات لا مكاني
مظهر قدرت، ولي عصر، سلطان دوعالم
قائم آل محمد، مهدي آخر زماني
با بقاء ذات مسعودش همه موجود باقي
بي لحاظ اقدسش يكدم همه مخلوق فاني
خوشه چين خرمن فيضش همه عرشي و فرشي
ريزه خوار خوان احسانش همه انسي و جاني
از طفيل هستي اش هستي موجودات عالم
جوهري و عقلي و نامي و حيواني و كاني
از ديدگاه امام خميني(ره) حضرت امام مهدي(عج) به عنوان آيت و مظهر قدرت الهي منشأ خيرات و بركات و فيوضات عظيمي در نظام هستي هستند چنانچه به يمن وجود عزيز ايشان انس و جن و تمام موجودات مورد لطف و امان الهي قرار مي گيرند و الا اگر جهان لحظه اي وجود ايشان را درك نمي كرد سراسر محو و فاني مي گشت و اساس و بنياد هستي برهم مي ريخت. از اين رو چرخ هستي بر مدار عطف و كرم و احسان اين بزرگوار به چرخش درمي آيد تا زماني كه فرمان حق فرارسد و لواي حكومت و فرمانروايي ايشان بر فراز جهان به اهتزاز درآيد. حضرت امام خميني(ره) دراين خصوص مي فرمايند:
اي خسرو گردون فرم لختي نظر كن از كرم
كفار مستولي نگر اسلام مستضعف ببين
ناموس ايمان در خطر از حيله لامذهبان
خون مسلمانان هدر از حمله اعداء دين
ظاهر شود آن شه اگر شمشير حيدر بر كمر
دستار پيغمبر به سر، دست خدا در آستين
دياري از اين ملحدان باقي نماند در جهان
ايمن شود روي زمين از جور و ظلم ظالمين
نوح و خليل و بوالبشر ادريس و داوود و پسر
از ابر فيضش مستمد اركان علمش مستعين
موسي به كف دارد عصا دربانيش را منتظر
آماده بهر اقتدا عيسي به چرخ چارمين
بر روي احباب شود مفتوح ابواب ظفر
بر جان اعدايت رسد هر دم بلاي سهمگين
4. نيايش
قالب نيايش يكي از لطيف ترين و وسيع ترين قالب ها براي وصف علم و قدرت، جمال و جلال و ساير صفات الهي است و عرفاي شاعر و شاعران عارف نيايش هاي فراواني با اين مضامين داشته اند. امام خميني(ره) نيز نيايش هايي بسيار دلنشين و لطيف از خود به يادگار گذاشته اند كه درس توحيد و بندگي است. اين پير عشق، وجود عشق را در تار و پود نظام هستي ساري و جاري دانسته و مي گويد: همه پويندگي اجزاء نظام هستي در دلدادگي آنان و دلبردگي حضرت معشوق است. ذرات وجود عاشق دلباخته حضرت دوست اند و سرودشان ذكر و تسبيح فضايل آن شمايل بي مثال ذوالجلال است. امام خميني(ره) نيز به عنوان عاشقي صادق پنجره دل را به سوي آفتاب عشق گشوده و سر سودايي خويش را بر خاك كوي دوست نهاده و به راز و نياز و نيايش با حضرت حق مي پردازد:
بازگويم غم دل را كه تو دلدار مني
در غم و شادي و اندوه و الم يار مني
جز گل روي توام در دو جهان ياري نيست
چهره بگشاي ز رويم كه تو غمخوار مني
چشم بيمار تو اي مي زده بيمارم كرد
پاي بگذار به چشمم كه پرستار مني
محرمي نيست كه مرهم بنهد بر دل من
جز تو اي دوست كه خود محرم اسرار مني
انقلاب اسلامي در شعر امام
مردم و انقلاب در همه لحظات زندگي امام مورد توجه ايشان بوده است. با نگاهي روشن تر مي توان گفت انقلاب امام عرفاني و عرفان او انقلابي بود. كه اين يكي از خصوصيات منحصر به فرد آن بزرگوار است كه امام با سيره اسلامي و قرآني ناب خود اين دو را به هم آميخت. بدين جهت وقتي ما به تاريخ جبهه ها نظر بيفكنيم اوج عرفان را در اوج نبرد و حماسه مي بينيم. اشعار امام نيز به جهت تأثير ايشان از اسلام ناب محمدي(ص)، زهد و اخلاص عارفانه آن با مفاهيم ناب انقلاب تلفيقي لطيف و عميق يافته است و روح عرفان و حماسه در آن ساري و جاري است:
جمهوري اسلامي ما جاويد است
دشمن ز حيات خويشتن نوميد است
آن روز كه عالم ز ستمگر خالي است
ما را و همه ستمكشان را عيد است

 



جهان عرفاني معمار راستين انقلاب

محمد طالبي
آشنايي با نوآوريهاي عرصه ادب و فرهنگ معاصر ايران به ويژه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، ضروري است؛ از اين نظر كه آثار اديبان و شاعران انقلاب، هم مايه گرفته از ادبيات گذشته و هم متأثر از حيات فردي و اجتماعي عصر انقلاب اسلامي در ايران است، از طرفي تنوع در عرصه زبان و ادب فارسي، امروزه به حدي است كه مشتاقان مدتها سردرگم مي مانند و چه بسا برخي علاقه مندان، اطلاعات كم بها را به جاي گوهر ادب و معرفت در انبان مي كنند.
بسياري معتقدند كه شخصيت باطني و حقيقي معمار راستين انقلاب اسلامي، امام خميني نورالله مرقده تنها آن نيست كه ما از آن اطلاع داريم، زيرا امام پيش از آنكه يك فقيه يا سياستمدار و حتي انقلابي و مصلحي بزرگ باشد، عارفي كامل و مكمل بوده است.
امام با عرفان انقلاب كرد و حماسه اش جلوه اي از عرفان اوست، وگرنه كدام سياست شناسي تجويز مي كرد كه وي بي ابزار قدرت هم به شرق بتازد، بي آنكه از غرب مددگيرد و هم به غرب حمله ور شود بي آنكه بر شرق تكيه زند؟
كدام تاكتيك شناسي جايز مي شمرد برآسماني پرواز كند كه هنوز كركسان نمرود تير و كمان در دست بر آن احاطه داشتند؟
چه كسي را گمان آن بود از سرزميني كه يك نسل تخم كفر بر آن پاشيده بودند خرمن توحيد و عشق درو كند و نسل در گهواره آرميده 15 خرداد 42 را به ميدانهاي نبرد بكشاند و آرامش شوم شيطان را برهم زند؟ ولوله اي كه امام با القاي يك عبارت در سراسر گيتي افكند و با يك عبارت كوتاه، انسان مستاصل را در آن سوي جهان حركت داد و باور باختگان را به باوري دوباره خواند و سرمايه هاي عظيم نهفته و گنجينه هاي پرارج فراموش شده را فرا ياد آورد، به يمن وجود ملكوتي و انفاس قدسي و عرشي و شخصيت ماورايي آن حضرت بود.
حقيقت اين بود كه امام، دلها را با سرانگشت عرفان و شهود و معنويت تكان و جهت مي داد و دشمن را مي ترساند.
عرفان امام، عرفان حقيقي است. عرفاني مسلكي و تصوف نيست. عرفان صومعه و دير، گوشه گيري و بي اعتنايي محض به دنيا نيست، امام سلام الله عليه، غريبي است تنها در غربت آباد خاك كه گاه بر حسب وظيفه اولياي ظاهر و در حد طاقت و ظرفيت مردم عصرش جلوه اي كرده است. با اين همه خود گويد:
بشكنم اين قلم و پاره كنم اين دفتر
نتوان شرح كنم جلوه والاي تو را
بسياري از اشعار امام(ره) نيز انعكاسي از همين حالت ايشان و آكنده از اين قبيل مضامين است:
ما را رها كنيد در اين رنج بي حساب
با قلب پاره پاره و با سينه اي كباب
عمري گذشت، در غم هجران روي دوست
مرغم درون آتش و ماهي برون آب
حالي نشد نصيبم از اين رنج زندگي
پيري رسيد غرق بطالت پس از شباب
امام پيوسته حالت شوق به لقا داشت.
مي گويد: همه به دنبال رد پاي تواند، اما من نيازي به آن ندارم، زيرا تو خود مشهودي، شايد اين همان معناست كه «ابن عربي» مي گويد: «الله تعالي ظاهراً ما غاب قط و العالم غائب ما ظهر قط» (خداوند طاهر است و غايب نيست، عالم غايب است و ظاهر نيست) از اين رو بخش وسيعي از سروده هاي امام، به تخطئه طرق ناصواب و حمله به مدعيان كاذب كشف و شهود و بيان آفات و موانع شناخت حقيقي اختصاص يافته است. امام معتقد بود كه از راه علم و فلسفه و عرفان مصطلح، نمي توان به حقيقت رسيد، همان گونه كه «ابوسعيد ابوالخير» عارف نامدار معتقد بود:
در رفع حجب كوش نه در جمع كتب
كز جمع كتب كجا شود رفع حجب
در طي كتب كجا بود نشئه حب
طي كن همه را بگو الي الله اتب؟
در تعريفي مختصر از عرفان، مي توان گفت كه:
«عرفان طريقه معرفت در نزد آن دسته از صاحبنظران است كه بر خلاف اهل برهان در كشف حقيقت بر ذوق و اشراق بيشتر اعتماد دارند، تا بر عقل و استدلال، از اين تعريف، احكام زير به ذهن مي آيد: اهل عرفان نيز مانند اهل برهان در كشف حقيقت به عقل و استدلال اعتماد دارند، نهايت اينكه اعتماد آنان بر ذوق و اشراق بيشتر است.
-اهل برهان نيز مانند اهل عرفان در كشف حقيقت بر ذوق و اشراق اعتماد دارند، نهايت اينكه اعتمادشان بر عقل و استدلال بيشتر است.
اعتماد اين هر دو به هر دو طريقه معرفت، نسبي است.
-فرق اهل عرفان و اهل برهان در طريقت و معرفت، كمي است نه كيفي يا ماهوي»
اما همان گونه كه اشاره شد امام خميني(ره) به عرفان مصطلح در ميان متصوفه معتقد نيست. خود ايشان در چند معنا و چهار بيت زير همين نكته را باز مي گويد:
عارفان پرده بيفكنده به رخسار حبيب
من ديوانه گشاينده رخسار توام
چون به عشق آمدم از حوزه عرفان ديدم
آنچه خوانديد و نوشتيم همه باطل بود
از درس و بحث مدرسه ام حاصلي نشد
كي مي توان رسيد به دريا از اين سراب
هر چه فرا گرفتم و هر چه ورق زدم
چيزي نبود غير حجابي پس حجاب
اگر بخواهيم مسير رشد شخصيت عرفاني امام خميني را ترسيم كنيم، بايد بگوييم كه امام تا حوالي چهل سالگي در تحصيل علوم و تربيت نفس و تحصيل عرفان كوشيده عمده آثار فلسفي و عرفاني و اخلاقي خود را نيز در همان دوران نوشته است. پس از آن، امام، به تعمق پرداخته و از عرفان مصطلح فراتر رفته كه اين دوران در عين حال مقارن است با اوج گيري مبارزات معظم له و ايشان «حماسه و جهاد» را با يك چنين تعالي و تكاملي توام كرده اند؛ سپس معتقد شده اند كه بايداز عشق و در تحت توجهات ولايت به خدا رسيد.
در جرگه عشاق روم بلكه بيابم
از گلشن دلدار نسيمي، رد پايي
كتاب ها، اعلاميه ها، بيانيه ها و خطابه هاي شورآفرين و هيجان انگيز و ستم ستيز امام، همچون: سخنان تاريخي ايشان بر ضد قرارداد خفت بار «كاپيتولاسيون» سخنراني عصر عاشوراي سال42، موضع گيري هاي دشمن شكن ايشان در دوران انقلاب تا براندازي كامل رژيم ستم شاهي، سازش ناپذيري تا نفي همه ريشه ها و بنيادهاي ستم و مقاومت همه جانبه در برابر هجوم نظامي و فرهنگي مستكبران و كارگزاران بي مقدار آنان، برگزاري حج ابراهيمي و مبارزه با فرهنگ و سنن شيطاني، فتوا عليه «سلمان رشدي»، نهضت پانزده خرداد42، شكست شاه و فتح لانه جاسوسي، همه و همه «جلوه هاي حماسي» امام و در نگاهي ژرف تر، جلوه اي از «آيينه عرفان» فرهنگي، سياسي و اجتماعي و... ايشان محسوب مي شود.
امام خميني(ره) نه تنها در عمل و سلوك يك عارف كامل و مكمل بود، بلكه در تمام زمينه هاي عرفان نظري استاد بود و به ادبيات عرفاني- اعم از عربي و فارسي- عنايتي ويژه داشت. مولوي را دوست مي داشت و اشعار حافظ را در گفته هاي خويش به كار مي برد و از «محي الدين عربي» پدر عرفان نظري حتي در نامه تاريخي خود خطاب به «گورباچف» ياد كرد.
امام از ملت ايران و قيام مستضعفان اسطوره مي ساخت، در عين حال اين انقلاب را مظهر تجلي اراده خداوند مي دانست.
حماسه و عرفان امام در سال41، در عبارات زير چنين جلوه كرده است:
«با ما معامله بردگان قرون وسطي مي كنند. به خداي متعال من اين زندگي را نمي خواهم، اني لا اري الموت الا السعاده و لا الحيوه مع الظالمين الا برما، كاش مأموران بيايند و مرا بگيرند تا تكليف نداشته باشم.»
به ديگر سخن، امام همواره مدافع عرفان ناب و مروج ديدگاه مثبت از عرفان و با عرفان به معناي تصوف منفي، مخالف بود. از اين رو اين خصيصه به عرفان ايشان چهره حماسي خاصي مي بخشيد، چه، مي دانيم كه عرفان در طول تاريخ، آلوده به انحرافات و صوفي زدگي شده بود و عارفان دلسوخته از صوفيان بي صفا شناخته نمي شدند؛ امام پس از اينكه به شدت به اين نوع انحراف توجه داد، بيزاري خويش را از آن به وضوح بيان داشت؛ از جمله:
اين جاهلان كه دعوي ارشاد مي كنند
در خرقه شان به غير منم تحفه اي مياب
امام خميني در عين حال آن روي سكه را هم مي ديد، به طوري كه در كتاب «ره عشق» مي فرمايد: «انكار مقامات عارفان و صالحان را نكني و معاندت با آنان را از وظايف ديني نشمري... چون ما جاهلان از آنها محروميم با آن به معارضه برخاستيم... من نمي خواهم مدعيان را تطهير كنم كه:اي بسا خرقه كه مستوجب آتش باشد، مي خواهم اصل معنا و معنويت را انكار نكني.»

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14