وصيت امام به مجلس و دولت صراط مستقيم -وصيت نامه امام خميني
|
|
مسئوليت تابع اختيار و قدرت
|
|
E-mail:shayanfar@kayhannews.ir |
|
وصيت امام به مجلس و دولت صراط مستقيم -وصيت نامه امام خميني
سيد علي بني لوحي و اينجانب در اينجا يك وصيت به اشخاصي كه به انگيزه مختلف باجمهوري اسلامي مخالفت مي كنند و به جوانان ، چه دختران و چه پسراني كه مورد بهره برداري منافقان و منحرفان فرصت طلب و سودجو واقع شده اندمي نمايم99 ، كه بي طرفانه و با فكر آزاد به قضاوت بنشينيد و تبليغات آنان كه مي خواهند جمهوري اسلامي ساقط شود و كيفيت عمل آنان و رفتارشان باتوده هاي محروم و گروه ها و دولت هايي كه از آنان پشتيباني كرده و مي كنند وگروه ها و اشخاصي كه در داخل به آنان پيوسته و از آنان پشتيباني مي كنند100 واخلاق و رفتارشان در بين خود و هوادارانشان و تغيير موضع هايشان درپيشامدهاي مختلف را، با دقت و بدون هواي نفس بررسي كنيد، و مطالعه كنيدحالات آنان كه در اين جمهوري اسلامي به دست منافقان و منحرفان شهيد شدند، و ارزيابي كنيد بين آنان و دشمنانشان ؛ نوارهاي اين شهيدان تا حدي دردست و نوارهاي مخالفان شايد در دست شماها باشد، ببينيد كدام دسته طرفدارمحرومان و مظلومان جامعه هستند . برادران ! شما اين اوراق را قبل از مرگ من نمي خوانيد. ممكن است پس ازمن بخوانيد در آن وقت من نزد شما نيستم كه بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان براي كسب مقام و قدرتي با قلبهاي جوان شما بازي كنم . من براي آنكه شما جوانان شايسته اي هستيد علاقه دارم كه جواني خود را در راه خداوند و اسلام عزيز و جمهوري اسلامي صرف كنيد تا سعادت هر دو جهان را دريابيد101. واز خداوند غفور مي خواهم كه شما را به راه مستقيم انسانيت هدايت كند و ازگذشته ما و شما با رحمت واسعه خود بگذرد. شماها نيز در خلوت ها از خداوندهمين را بخواهيد، كه او هادي و رحمان است . و يك وصيت به ملت شريف ايران و ساير ملت هاي مبتلا به حكومت هاي فاسدو دربند قدرتهاي بزرگ مي كنم ؛ اما به ملت عزيز ايران توصيه مي كنم كه نعمتي كه با جهاد عظيم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آورديد102 همچون عزيزترين امور قدرش را بدانيد و از آن حفاظت و پاسداري نماييد و در راه آن ،كه نعمتي عظيم الهي و امانت بزرگ خداوندي است كوشش كنيد و از مشكلاتي كه در اين صراط مستقيم پيش مي آيد نهراسيد كه ان تنصرواالله ينصركم ويثبت اقدامكم . و در مشكلات دولت جمهوري اسلامي با جان و دل شريك ودر رفع آنها كوشا باشيد، و دولت و مجلس را از خود بدانيد103، و چون محبوبي گرامي از آن نگهداري كنيد . و به مجلس و دولت و دست اندركاران توصيه مي نمايم كه قدر اين ملت رابدانيد و در خدمتگزاري به آنان خصوصا مستضعفان و محرومان و ستمديدگان كه نور چشمان ما و اولياي نعم همه هستند و جمهوري اسلامي رهاورد آنان و بافداكاري هاي آنان تحقق پيدا كرد و بقاي آن نيز مرهون خدمات آنان است ، فروگذار نكنيد و خود را از مردم و آنان را از خود بدانيد و حكومت هاي طاغوتي را كه چپاولگراني بي فرهنگ و زورگوياني تهي مغز بودند و هستند را هميشه محكوم نماييد، البته با اعمال انساني كه شايسته براي يك حكومت اسلامي است . و اما به ملت هاي اسلامي توصيه مي كنم كه از حكومت جمهوري اسلامي و ازملت مجاهد ايران الگو بگيريد و حكومتهاي جائر خود را در صورتي كه به خواست ملتها كه خواست ملت ايران است سر فرود نياوردند، با تمام قدرت به جاي خود بنشانيد، كه مايه بدبختي مسلمانان ، حكومتهاي وابسته به شرق و غرب مي باشند104. و اكيدا توصيه مي كنم كه به بوقهاي تبليغاتي مخالفان اسلام و جمهوري اسلامي گوش فرا ندهيد كه همه كوشش دارند كه اسلام را از صحنه بيرون كنندكه منافع ابرقدرتها تامين شود . 99 - حضرت امام خميني رحمه الله عليه در بخشي از پيامي كه به مناسبت ترور حضرت آيت الله خامنه اي توسط منافقين صادر فرمودند، خطاب به دختران و پسراني كه مورد بهره برداري منافقان قرار گرفته بودند، مي فرمايند: «آيا با اين اعمال وحشيانه و جرايم ناشيانه وقت آن نرسيده است كه جوانان عزيز فريب خورده از دام خيانت اينان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزيز خود را فداي اميال جنايت كاران نكنند و آنان را از شركت در جنايات آنان برحذر دارند؟ آيا نمي دانند كه دست زدن به اين جنايات، جوانان آنان را به تباهي كشيده و جان آنان به دنبال خود خواهي مشتي تبهكار از دست مي رود؟» صحيفه امام، ج 14، ص 504 . 100 - در سه دهه گذشته، همواره در بحران هاي داخلي نيروهاي ليبرال كه اكنون بخشي از آنان با نام «ملي، مذهبي» معروف هستند و منافقين و گروه هاي چپ ماركسيستي، همراه با سلطنت طلب ها و بالاخره گروه هاي ضد ولايت فقيه تلاشگر در استحاله نظام با هم متحد شده اند. اين گروه ها در«جدا شدن دين از سياست»، «حذف ولايت فقيه» و «كنار گذاشتن روحانيت» وحدت نظر داشته و مراكز تصميم گيري در سازمان هاي اطلاعاتي سيا و موساد هزينه هاي مالي يا تبليغاتي آنها را تأمين كرده اند. وحدت مسعود رجوي با صدام حسين و دريافت پول از او در قبال دادن اطلاعات و هزاران سند خيانت، نمونه هاي كوچكي از «وحدت همه كفر» برابر «همه اسلام» است، با اين حال اين نيروها همواره وحدت خود در تقابل با نظام اسلامي را حفظ كرده اند. ابراهيم يزدي دبير كل نهضت آزادي در سفري كه به آمريكا داشت، پس از ملاقات با سران سازمان منافقين اعلام كرد: «مجاهدين خلق (منافقين) وگروه هاي چپ مذكور روش نهضت آزادي را پسنديده اند و قرار شده در داخل كشور با روش استراتژي نهضت آزادي با نظام برخورد نمايند.» هفته نامه شما، ص 104. سال ها قبل و در اوج لج بازي هاي بني صدر با خط امام، وزير خارجه فرانسه اعلام كرده بود: «اگر بني صدر از فرانسه تقاضاي پناهندگي سياسي بكند، چون فرانسه كشور حقوق بشر است، به وي پناهندگي خواهيم داد و از او حمايت مي كنيم، صدام نيز همين موضوع را بيان كرده بود ولي بني صدر همراه رجوي سر كرده منافقين همراه با خلبان شاه از ايران فرار كرده و به فرانسه پناهنده گرديد. 101 - حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايند: «اي مردم، كسي كه راه روشن (مستقيم) را بپيمايد به آب مي رسد، و كسي كه از آن منحرف گردد به زمين خشك و خالي وارد مي شود.» نهج البلاغه، صبحي الصالح، خطبه 201. به راستي سرنوشت جواناني از اين مردم كه به منافقين پيوستند و اكنون اسير اردوگاه هاي اين سازمان مخوف درعراق هستند تفسير عملي اين حديث مبارك نيست. و آنها را مقايسه كنيد با كساني كه به خميني كبير (رحمه الله عليه) و راه او اعتماد كردند و به لقاء حضرت دوست رسيدند يا در انتظار «رؤيت خورشيد» لحظه شماري مي كنند. 102 - «مادري كه سه فرزند داشت، يك پسر و يك دخترش مجروح شده بودند و پسر ديگرش شهيد. چه شهادتي! نه دست داشت نه سر. شب وقتي خبر آورديم كه پسرش شهيد شده، دست هايش را به طرف آسمان بلند كرد و گفت: يا فاطمه زهرا «سلام الله عليها»، حالا رويم مي شود به تو بگويم يا فاطمه زهرا «سلام الله عليها». او همان شبانه اصرار داشت پسرش را ببيند و بالاخره هم موفق شد. صبح زود هم به سراغ ما آمد كه مرا به سردخانه ببريد. در سردخانه هر چه التماس كرديم كه بگذار ما عطر بزنيم و كفن كنيم، قبول نكرد. با آرامشي خاص تمام پيكر فرزندش را عطر و گلاب زد. پيكري كه دست راست و سر نداشت. بله، آن را با دقت داخل پارچه اي پيچيد و رويش هم مشمع كشيد. موقع جا به جا كردن هم به هيچ كس اجازه نداد جناره را بلند كند. تحملش براي ما مشكل بود. اما او حتي يك قطره اشك هم نريخت. مي گفت مي خواهم اولين مادري باشم كه بي صدا و بدون ناله و اشك پشت تابوت بچه اش راه مي رود، بچه اي كه هيجده سال و يك ماه بيشتر ندارد.» خرمشهر تا خونين شهر، ص 403 . 103 - اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) خطاب به مالك اشتر فرماندار مصر مي فرمايند: «خدا را! خدا را! در خصوص طبقات پائين و محروم جامعه، كه هيچ چاره اي ندارند، و عبارتند از زمين گيران، نيازمندان، گرفتاران، دردمندان. همانا در اين طبقه محروم گروهي به گدايي دست نياز بر مي دارند، پس براي خدا پاسدار حقي باش كه خداوند براي اين طبقه معين فرموده است: بخشي از بيت المال، و بخشي از غله هاي زمين هاي غنيمتي اسلام را در هر شهري به طبقات پايين اختصاص ده، زيرا براي دورترين مسلمانان همانند نزديك ترين آنان سهمي مساوي وجود دارد و تو مسئول رعايت آن مي باشي. مبادا سرمستي حكومت تو را از رسيدگي به آنان باز دارد كه هرگز انجام كارهاي فراوان و مهم عذري براي ترك مسئوليت هاي كوچك تر نخواهد بود.» نهج البلاغه، نامه 53 . 104 - در اولين روزهاي شروع تجاوز عراق، حضرت آيت الله خامنه اي كه آن موقع خود رزمنده اي خط شكن و ضمناً، امام جمعه تهران هم بودند، فرمودند: «ما دولت كويت، دولت امارات و دولت اردن و دولت مصر و دولت عربستان سعودي را نخواهيم بخشيد. بحرين فرودگاه بدهد كه هواپيماهاي عراقي از آنجا پرواز كنند. كويت به هواپيماهاي عراقي بنزين بدهد كه بيايند به مرزهاي جمهوري اسلامي تجاوز كنند. عربستان سعودي و خانواده سلطنتي دست مريزاد بگويند و دولت مصر به آنها سلاح و مهمات و نفر بدهد، و آن وقت ما خودمان را دشمن آنها ندانيم.» روزنامه جمهوري اسلامي، 12/7/59 . كمك هاي مالي كويت و عربستان به دولت بعثي عراق به بيش از 84 ميليارد دلار تخمين زده مي شود. در حاليكه رسانه هاي آمريكا و غرب از بيان هر گونه كمك هاي گسترده به عراق خودداري مي كردند، پس از پايان دفاع مقدس و در آستانه حمله آمريكا به عراق به خاطر به خطر افتادن منافع غرب در منطقه، راديو آمريكا گفت: »ماشين جنگي عراق با هزينه عربستان سعودي و كويت، توسط شوروي و فرانسه و چين ساخته شد و ايالات متحده نيز به سبب اغراق در مورد توانمندي هاي نظامي ايران و صدور انقلاب نمي خواست شاهد پيروزي ايران باشد.» راديو آمريكا، 28 آبان 1369. در سه دهه گذشته غرب تلاش كرده است چهره سياهي از جمهوري اسلامي ايران در ذهن مسلمانان و مردم جهان بوجود آورد با اين حال انقلاب اسلامي تأثيرات خود را، مخصوصاً بر مردم كشورهاي عرب گذاشته است. پاورقي
|
|
|
مسئوليت تابع اختيار و قدرت
آيت الله محمد تقي مصباح يزدي مسئوليت در سلسله مراتب اسباب فتنه ممكن است گفته شود: وقتي امري از سنت هاي الهي است و بايد واقع شود، به عبارت ديگر، مورد تقدير الهي است، نتيجه اش، نتيجه تقدير خداست و بايد پذيرفت و ما در مقابل آن دست بسته ايم. از افرادي كه ديدي سطحي دارند، زياد شنيده مي شود كه در مورد مشكلات پيش رو مي گويند: «اين امور از فتنه هاي آخرالزمان است و چاره اي از آن نيست و اينها در سخنان بزرگان پيش بيني شده است»! حتي وقتي به نحوه تربيت فرزندانشان و رفتار خانواده هايشان شكايتي مطرح مي شود، مي گويند: «آخرالزمان است ديگر، اين ها مقتضاي زمان است و بايد پذيرفت»! اين گونه افراد در واقع با اين منطق، مي خواهند خودشان را تبرئه كنند. نظير اين سؤال، شبهه اي است كه در مورد فتنه هاي شيطان مطرح مي شود. به اين بيان كه خدا خواسته انسانها آزمايش شوند. شيطان را هم خلق كرده براي اين كه اين نقش را ايفا كند؛ پس شيطان نبايد مورد رجم و لعن قرارگيرد. البته نظير اين شبهه درساير اسباب فتنه هم مطرح مي شود؛ به اين صورت كه وقتي خدا خواسته اين فتنه ها واقع شود: «... ان هي الا فتنك تضل بها من تشاء و تهدي من تشاء...»1، ديگر نبايد آنها را مواخذه كرد؛ چرا كه آنها اسباب امتحان هستند! همه اين شبهات از مقايسه بين آزمايش هاي انساني به آزمايش هاي الهي پيدا مي شود. مثلا وقتي درنظر مي گيريم كه مدير يك دبيرستان كسي را براي طراحي سؤالات و برگزاري امتحان معين مي كند، و او اين كار را انجام مي دهد، مي گوييم: بايد ممنون او باشد؛ چرا كه هم سؤالات را طرح كرده و هم امتحان را برگزار كرده است. چنين كسي در برابر اشتباه شركت كنندگان، مسئوليتي ندارد. اين گونه موارد را با آزمايشات الهي مقايسه مي كنيم و مي گوييم: خدا ابليس را خلق كرده براي اين كه مردم به وسيله او آزمايش شوند؛ در اين صورت او عامل آزمايش است؛ پس چرا بايد او را مذمت كنند و او را عامل گمراهي افراد بدانند؟ اينها سه شبهه شبيه به هم هستند. مسئوليت، تابع اختيار و قدرت جواب اين است كه اين دو آزمايش با هم متفاوت اند. تفاوت اين دو در اين است كه افعالي كه هم به خدا و هم به ديگران نسبت داده مي شوند- يعني هم گفته مي شود- «...فتنتك...»2 هم گفته مي شود: «...لايفتننكم الشيطان...»3 و هم گفته مي شود: «...ليبلوا بعضكم ببعض...»4 به اين جهت است كه يك فعل ممكن است سه عامل داشته باشد: 1- انساني كه موجب گمراهي شده است. 2- شيطاني كه آن انسان را وسوسه كرده است 3- خدايي كه ابليس را آفريده و زمينه وسوسه را فراهم كرده است. هرسه فاعل اند. در جلسه قبل توضيح دادم كه در اين موارد اين گونه نيست كه فتنه را بايد به خدا نسبت دهيم، يا به شيطان و يا به انسان. انسان فتنه گر در حوزه كاري خود، وظيفه دارد كه كارش را درست انجام دهد، حرف درست بزند، دروغ نگويد، تزوير نداشته باشد. حقه بازي نكند. او تكاليفي دارد. اگر اين تكاليف را درست انجام دهد ثواب مي برد و اگر اين وظيفه را درست انجام ندهد، مردم را وسوسه كند، فريب دهد و فساد برپا كند؛ مؤاخذه مي شود. اين نسبت ها درسطح خودش حقيقت دارد. اين شخص با اراده خود اين افعال را انجام داده است و مسئوليت آن افعال به عهده اوست. در يك نگاه عميق تر اين شخص در عين حالي كه فاعل است عامل ديگري براي برپايي اين فساد به وي كمك كرده است؛ يعني شيطان او را وسوسه كرده و او وسوسه شيطان را پذيرفته و به اغواي ديگران اقدام كرده است. چون با اختيار خودش وسوسه را پذيرفته، مسئوليت آن كار برعهده اوست. مي توانست نپذيرد. شيطان او را مجبور نكرده بود. همچنين از آن جهت كه وسوسه شيطان در انجام اين عمل نقش داشته است، به همان اندازه به شيطان هم نسبت داده مي شود. شيطان هم مجبور نيست كه كسي را به هيجان بياورد و در انجام فتنه ياري كند. خدا هم تشريعا او را نهي كرده است؛ ولي او با اختيار خودش عصيان مي كند و اقدام به اغواء بندگان خدا مي كند. بنابراين شيطان با اين كه عامل امتحان است، ولي نه مسلوب الاختيار است و نه معاف از مسئوليت. چون با امر خدا مخالفت مي كند، معذب هم خواهدبود. او نسبت به كار خودش مسئول است؛ چون مسئوليت تابع اختيار و قدرت است هرجا قدرت باشد، مسئوليت هم هست و در اين سه سطح قدرت وجود دارد. پس مسئوليت هم وجود دارد.به عبارت ديگر، حساب عالم تكوين از عالم تشريع جداست. هرجا تشريع و امر و نهي خدا باشد، به دنبال آن ثواب و عقاب هم خواهدبود. خداوند به شيطان فرمود: «بايد به آدم سجده كني، نبايد بندگان خدا را گمراه كني». اين تشريع است اما تكويناً چه خواهدشد. البته ابليس نقش خود را ايفاء و كساني را هم گمراه خواهدكرد؛ ولي آن مربوط به تكوين عالم است. ابليس درمقابل اعمال خود از آن جهت كه نهي خدا به آن تعلق مي گيرد. تكليف دارد. اگر اين تكليف را انجام داد، ثواب دارد، و اگر مخالفت كرد، عقاب دارد. ازطرفي، خداوند مي داند كه شيطان با اختيار خودش دراينجا وسوسه مي كند و اين شخص هم با اختيار خودش وسوسه او را مي پذيرد يا درمعرض پذيرش آن قرار مي گيرد. خداوند كه بر همه اينها احاطه دارد، طرحي فوق طرح ابليس، انسان فتنه گر و آن رفتار فتنه مي زند و روي اين مفروضات يك طرح كلي و تدبير كلان قرار مي دهد و آن عبارت است از اين كه بايد انساني و ابليسي باشند و برخي از انسانها تحت تأثير ابليس قرارگيرند و جزء شياطين انسي شوند با وجود اين تدبير، بدون اين كه هيچ جبري دركار باشد، همه تحت يك امتحان فراگير قرار خواهندداشت. از جهت آن تدبير فرقاني كه اين اسباب و وسايل را فراهم كرده است، اين اعمال به خدا هم نسبت داده مي شود. 1. الااعراف/ .155 2. همان 3. الاعراف/ 27 4-محمد/4 پاورقي
|
|