(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 18 تیر 1390- شماره 19969

امام خميني : نگذاريد توطئه در حوزه و دانشگاه ريشه بدواند
صراط مستقيم وصيت نامه امام خميني
وظيفه ما در فتنه هاي آخرالزمان

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




امام خميني : نگذاريد توطئه در حوزه و دانشگاه ريشه بدواند
صراط مستقيم وصيت نامه امام خميني

سيد علي بني لوحي
د - از نقشه هاي شيطاني قدرت هاي بزرگ استعمار و استثمارگر كه سال هاي طولاني در دست اجرا است و در كشور ايران از زمان رضاخان اوج گرفت و درزمان محمدرضا با روش هاي مختلف دنباله گيري شد، به انزواكشاندن روحانيت است ؛ كه در زمان رضاخان با فشار و سركوبي و خلع لباس و حبس و تبعيد وهتك حرمات و اعدام و امثال آن107 ، و در زمان محمدرضا با نقشه و روشهاي ديگر كه يكي از آنها ايجاد عداوت بين دانشگاهيان و روحانيان بود، كه تبليغات وسيعي در اين زمينه شد؛ و مع الاسف به واسطه بيخبري هر دو قشر از توطئه شيطاني ابرقدرت ها نتيجه چشمگيري گرفته شد. از يك طرف، از دبستان ها تادانشگاه ها كوشش شد كه معلمان و دبيران و اساتيد و روساي دانشگاه ها از بين غرب زدگان يا شرق زدگان و منحرفان از اسلام و ساير اديان انتخاب و به كار گماشته شوند108 و متعهدان مومن در اقليت قرار گيرند كه قشر موثر را كه در آتيه حكومت را به دست مي گيرند، از كودكي تا نوجواني و تا جواني طوري تربيت كنند كه ازاديان مطلقا، و اسلام بخصوص ، و از وابستگان به اديان خصوصا روحانيون ومبلغان ، متنفر باشند. و اينان را عمال انگليس در آن زمان، و طرفدار سرمايه داران و زمين خواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالي در بعد از آن معرفي مي نمودند. و از طرف ديگر، با تبليغات سوء، روحانيون و مبلغان و متدينان را ازدانشگاه و دانشگاهيان ترسانيده و همه را به بي ديني و بي بند و باري و مخالف بامظاهر اسلام و اديان متهم مي نمودند. نتيجه آنكه دولتمردان مخالف اديان واسلام و روحانيون و متدينان باشند؛ و توده هاي مردم كه علاقه به دين و روحاني دارند مخالف دولت و حكومت و هر چه متعلق به آن است باشند، و اختلاف عميق بين دولت و ملت و دانشگاهي و روحاني راه را براي چپاولگران آنچنان باز كند كه تمام شئون كشور در تحت قدرت آنان و تمام ذخاير ملت در جيب آنان سرازير شود، چنانچه ديديد به سر اين ملت مظلوم چه آمد، و مي رفت كه چه آيد109.
اكنون كه به خواست خداوند متعال و مجاهدت ملت - از روحاني ودانشگاهي تا بازاري و كارگر و كشاورز و ساير قشرها - بند اسارت را پاره و سدقدرت ابرقدرت ها را شكستند و كشور را از دست آنان و وابستگانشان نجات دادند، توصيه اينجانب آن است كه نسل حاضر و آينده غفلت نكنند ودانشگاهيان و جوانان برومند عزيز هر چه بيشتر با روحانيان و طلاب علوم اسلامي پيوند دوستي و تفاهم را محكمتر و استوارتر سازند110 و از نقشه ها وتوطئه هاي دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آنكه فرد يا افرادي را ديدند كه باگفتار و رفتار خود درصدد است بذر نفاق بين آنان افكند او را ارشاد و نصيحت نمايند؛ و اگر تاثير نكرد از او روگردان شوند و او را به انزوا كشانند و نگذارندتوطئه ريشه دواند كه سرچشمه را به آساني مي توان گرفت111 . و مخصوصا اگر دراساتيد كسي پيدا شد كه مي خواهد انحراف ايجاد كند، او را ارشاد و اگر نشد، ازخود و كلاس خود طرد كنند. و اين توصيه بيشتر متوجه روحانيون و محصلين علوم ديني است . و توطئه ها در دانشگاهها از عمق ويژه اي برخوردار است112 و هرقشر محترم كه مغز متفكر جامعه هستند بايد مواظب توطئه ها باشند .¤ از نقشه ها وتوطئه هاي دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آنكه فرد يا افرادي را ديدند كه باگفتار و رفتار خود درصدد است بذر نفاق بين آنان افكند او را ارشاد و نصيحت نمايند؛ و اگر تاثير نكرد از او روگردان شوند و او را به انزوا كشانند و نگذارندتوطئه ريشه دواند كه سرچشمه را به آساني مي توان گرفت . و مخصوصا اگر دراساتيد كسي پيدا شد كه مي خواهد انحراف ايجاد كند، او را ارشاد و اگر نشد، ازخود و كلاس خود طرد كنند. و اين توصيه بيشتر متوجه روحانيون و محصلين علوم ديني است . و توطئه ها در دانشگاهها از عمق ويژه اي برخوردار است و هرقشر محترم كه مغز متفكر جامعه هستند بايد مواظب توطئه ها باشند .
107 - استبداد مطلقي كه رضاشاه درمدت 20 سال بر مردم ايران حاكم كرد با كنترل و پشتيباني همه جانبه استعمار انگليس به ثمر نشست. منابع تاريخي پر است از اسناد سركوبي مردم، تقابل با اسلام و استبداد مطلق در اين دوره سياه، كه به چند مورد آن اشاره مي شود:
الف- رضا شاه زنداني داشت به نام «زندان غار» كه در آن «سياه چالي» به نام اطاق قباله و فروش املاك وجود داشت. كساني كه حاضر نبودند املاك خود را تقديم شاه نمايند در اين اتاق آمپول هواي پزشك احمدي و يا شپش هاي آلوده به تيفوس جهت فراهم كردن مرگي كاملاً طبيعي در انتظارشان بود... .
ب- مردم عادي در اين دوره براي اينكه از شهري به شهر ديگري در ايران سفر كنند بايد به شهرباني مراجعه مي كردند تا پروانه مجوز تردد مثلاً شيراز به جهرم بگيرند، و اين نمادي از استبداد مطلق بود.
ج- در انتخابات دوره هفتم رضاشاه آيت الله مدرس را با تقلب از ورود به مجلس منع كرد، معروف است كه مدرس از رئيس شهرباني وقت پرسيد كه در دوره قبل من قريب 14 هزار رأي داشتم در اين دوره اگر از ترس شما كسي به من رأي نداد، پس آن يك رأي كه من به خودم دادم كجا رفت؟
د- وجوه نقد رضاشاه حدود 600 ميليون مارك بود كه به آن كليه زمين هاي قابل كشاورزي ايران مخصوصاً شمال كشور را اضافه كنيد. «فوت» نماينده مجلس انگلستان پس از مسافرت به ايران و مطالعه احوال ايرانيان در خاطرات خود نوشت: «رضاشاه دزدان و راهزنان را از سر راه هاي ايران برداشت و به افراد ملت خود فهماند كه از اين به بعد در سر تاسر ايران فقط يك راهزن بايد وجود داشته باشد.» همچنين رجوع كنيد به تاريخ سياسي معاصر ايران، ج 1، بخش دوم.
108 - امام خميني (رحمه الله عليه) در جاي ديگري با تأكيد براينكه منحرفين مي خواهند اين مكتب به آخر نرسد مي فرمايند: »عزيزان من ! منحرفين و كساني كه مي خواهند اين مكتب به آخر نرسد و آنهايي كه از مكتب اسلام سيلي خورده اند و آنهايي كه مكتب اسلام را برخلاف مصالح خودشان مي دانند و بر خلاف مصالح اربابانشان مي دانند، اول نظرشان به اين است كه از مدرسه هايي كه كودكان ما، جوانان ما، جوانان نورس ما در آنجا براي تحصيل كمال رفته اند، از آنجا انحرافات را شروع كنند.« ديدگاه ها و رهنمودهاي فرهنگي امام خميني (رحمه الله عليه)، ص 165. و براي اصلاح اين مشكل مي فرمايند: «من به شما و تمام نسل هايي كه بعد از شما و ما خواهند آمد هشدار مي دهم كه ملت و روحانيت، دانشگاه و روحانيت از هم جدا نشوند كه جدا شدن اينها از هم هلاكت ملت و هلاكت اسلام و هلاكت كشور است.» همان، ص 209 .
109 - شايد مهمترين نماد استفاده رژيم پهلوي از تاكتيك «مذهب عليه مذهب» استفاده از موضوع دكتر شريعتي بوده است، همان موضوعي كه حضرت امام (رحمه الله عليه) از آن به عنوان ايجاد اختلاف بين «روحانيت و دانشگاهي« ياد مي كردند. بنگريد به سخن دكتر شريعتي كه در اسناد ساواك آمده است. او در سال 47 به ساواك مي نويسد. «اعتراف دارم بلكه اصرار دارم كه نوشته ها و سخنراني هاي اسلامي من، عليه ارتجاع مذهبي موجود كه يادگار نظام هاي كهنه و فئوداليته ايران است و با امروز و عصر انقلاب ضد فئودالي ايران (بخوانيد انقلاب سفيد و اصلاحات ارزي) و پيشرفت علم و آموزش عالي و صنعت و زندگي شهري جديد سازگار نيست، انقلابي بوده است. انقلابي به عنوان تحول پيشرفته در مذهب كه با انقلاب اجتماعي ايران سازگار است و معتقد بودم به همين دليل هم هست كه از طرف همه مقامات امنيتي و غير امنيتي مسؤول به آن امكان داده مي شود و حتي تقويت مي گردد.» شريعتي در اسناد ساواك، ج 2، ص 299 . لازم به توضيح است كه تعدادي از مقالات دكتر شريعتي در سال هاي 1354 و 1355 در كيهان به چاپ رسيد. همچنين رجوع كنيد، جريان ها و جنبش هاي مذهبي، سياسي ايران، ص 159. با اين حال برخوردهاي حضرت امام (رحمه الله عليه) هميشه حكيمانه بود: «يكبار امام به آقاي خسرو منصوريان فرموده بودند: »سلام مرا به شريعتي برسان و بگو خداوند به شما توفيق بدهد، اما گله اي كه از شما دارم اين است كه گفته ايد آخوندها يك دست براي گرفتن و يك دست براي بوسيدن دراز كرده اند، اينطور نيست.» همچنين آقاي الهي خراساني مي گويد در سال 56 از امام درباره شريعتي سؤال كردم، ايشان به من گفتند: «من به آقاي مطهري كه همين جا بود گفتم، به شريعتي بگو، اين حرف ها چيست كه مي زنند به مقدسّات مردم، به مفاتيح، به مرحوم مجلسي توهين مي كنيد، كسروي هم قبلاً همين حرف ها را مي زد.» رجوع كنيد، همان، حسينيه ارشاد و جريان شريعتي، صفحات 144 تا 170 .
110 - «ادوارد شرلي» مسئول شبكه جاسوسي سازمان سيا درايران درميزگرد مشتركي كه كارشناسان امور ايران با موضوع بررسي راه هاي مهار و استحاله ايران تشكيل دادند مي گويد: «كليد اصلي براي ايجاد يك تغيير بنيادين در سياست هاي ايران، از بين بردن خصوصيات انقلابي رژيم ايران است. اين فقط با تحريم اقتصادي به دست نمي آيد بلكه بايد نفوذ روحانيون از بين برود و عقايد انقلابي از درون تهي بشود. اگر ما بتوانيم تحريم هاي شديدي عليه ايران اعمال كنيم، طبيعتاً سياست فرسوده سازي اين رژيم از لحاظ عقيدتي براي ما جذابيت خاصي پيدا مي كند.» نشريه سخن، شماره 8 . در حالي كه در سده اخير دشمنان اسلام تلاش كرده اند نقش روحانيت شيعه را در ساختارهاي سياسي حذف و بي اثر كنند، حضرت امام خميني (رحمه الله عليه) همواره تأكيد مي فرمودند كه: «اسلام منهاي روحانيت مانند كشور بدون طبيب است.»
111 - مقام معظم رهبري با تأكيد بر مشخص بودن جبهه ها و مخلوط نشدن جبهه حق با جبهه باطل مي فرمايند: «آنچه در نظام اسلامي بايد مورد توجه باشد، مشخص بودن جبهه ها و مخلوط نشدن جبهه حق با جبهه ناحق است، ممكن است جبهه ناحق در جاي خود مورد مدارا قرار گيرد اما خطوط فاصل ميان دو جبهه بايد مشخص باشد و به هم نخورد. بايد ديد حق كجاست، چه چيزي مي خواهد، هدف، روش، تدبير، تاكتيك و عملكرد آن چگونه است و ناحق كيست و چه كاري را مي خواهد انجام دهد. غفلت از اين مرزبندي و تشخيص، به نفع هيچ جبهه حقي تمام نخواهد شد و هيچ كس اهل حق را از اين كه ندانند چرا بر حقند، چه بايد بكنند و چه كسي در مقابل آنهاست، تحسين نخواهد كرد.»
112 - حضرت امام (رحمه الله عليه) در جاي ديگري نگراني خود از نفوذ عمال خارجي در دانشگاه ها را بيان كرده و با مقايسه آن با حمله صدام به جمهوري اسلامي مي فرمايند: «همانطوري كه صدام و ساير منحرفين به كشور ما حمله كردند و جنگ راه انداختند، اينها هم همان جنگ را با صورت ديگري در مدرسه ها و در دانشسراها و در دانشگاه ها به راه مي اندازند، همه عمال خارجي هستند و شما بايد هر جا كه هستيد توجه تان، توجه شما زياد بر اين مسايل باشد كه مبادا يك وقت چشم باز كنيد ببينيد گول خورده ايد.» صحيفه نور، ج 14، ص 13 .

 



وظيفه ما در فتنه هاي آخرالزمان

آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
وظيفه ما در فتنه ها
مسئله ديگر اين است كه ما در مقابل فتنه ها چه تكليفي داريم؟ في الجمله جوابش معلوم شد كه تا آن اندازه كه اختيار و قدرت اطاعت خدا و قدرت مخالفت با شيطان داريم. مسئوليت داريم و نبايد با امر خدا مخالفت كنيم. پس كسي نمي تواند بگويد: «بزرگان ما گفته اند: در آخرالزمان فتنه هايي واقع مي شود، پس ما ديگر تكليفي نداريم.» زيرا اين حوادث به دست خود، انسان ها و با اختيار خود آنها واقع مي شوند. اگر گفته اند: در آخرالزمان بعضي از انسانها خيلي بي حيا مي شوند. معنايش اين نيست كه عده اي بي حيايي كنند و بگويند: آخرالزمان است بايد بي حيا شد! اين پيش گويي يك امر تكويني است و تكليف از آنها سلب نمي كند.
بزرگان ما خبر داده اند كه عده اي با اختيار خود عصيان مي كنند و رعايت ارزش هاي اسلامي را نمي كنند. وقتي وضع حيا در جامعه را با ده سال قبل مقايسه مي كنيم، مي بينيم مردها در حوزه كاري خود و خانم ها در حوزه خود، سطح حياءشان چقدر فرق كرده است. نسل جديد حتي در برخي خانواده هاي متدين، اصلا مسئله حيا را به عنوان يك ارزش اسلامي باور ندارند و خود را ملزم به رعايت آن نمي دانند. اطاعت و احترام به والدين در سنت هاي ما وجود داشته است. حتي در روايات آمده است كه از آداب اسلامي اين است كه تا پدر اجازه نداده است، فرزند درحضور پدر نبايد بنشيند. اين يك ادب اسلامي است، حالا ديده مي شود كه فرزند درمقام تأديب پدرش برمي آيد! فرهنگ ما تا اين حد تغيير كرده و از فرهنگ اسلامي فاصله گرفته است.
تناسب پاداش با نوع آزمايش
البته در يك چنين فضايي عمل كردن، به وظيفه خيلي سخت مي شود و لذا رسول اكرم فرموده اند: «يأتي علي الناس زمان الصابر علي دينه مثل القابض علي الجمره بكفه...» 1 زماني خواهدآمد كه نگه داشتن دين مثل نگه داشتن آتش سرخ شده در كف دست است. اما متقابلا كساني كه اين همت را داشته باشند كه اين آتش را در كف دستشان نگه دارند صدبرابر ثواب خواهندداشت. وقتي تكليف سخت تر شد، به همان اندازه ارزش و ثوابش هم بيشتر مي شود وقتي امتحان سخت مي شود، از طرفي قبول شدن در آن از امتياز بالايي برخوردار است و از طرفي ديگر مردودشدن در آن موجب سقوط بيشتري مي شود. اين ويژگي امتحان است. در واقع معناي اين كه در آخرالزمان فتنه ها زياد مي شود، اين است كه ظرفيت انسان ها وسعت پيدا كرده است؛ يعني انسان ها اين قابليت را پيدا كرده اند كه از آنها امتحان هاي سخت گرفته شود، تا به قبولي در اين امتحان سخت، خيلي اوج بگيرند و طبعا اگر هم سقوط كردند، خيلي سقوط مي كنند. وقتي كسي كه مي خواهد امتحان ديپلم بدهد، را با شاگرد كلاس اول مقايسه كنيم. امتحان او خيلي سخت تر خواهدبود؛ ولي اين نشانه رشد فراوان اوست كه مي تواند در اين امتحان شركت كند. اين هم يك روي سكه است. در دوره هاي قبل ظرفيت چنين امتحان هاي سختي وجود نداشته است؛ لذا در اين دوران است كه يك طفل سيزده ساله، ره صد ساله را طي مي كند. در دوران انقلاب ما صدها مورد امثال اين اتفاق افتاد كه گمنام اند و كسي از آنها خبر ندارد، يكي از آنها به عنوان نمونه معروف شد و نام او ماند. در دوران دفاع مقدس برخي افراد بسيار ترقي كردند. بعد از آن دوران هم و همچنين در زمان حال، چنين پيشرفت هايي براي برخي افراد واقع مي شود، اما خدا بندگان خود را براي ديگران زود افشا نمي كند. خداوند دوستان خود را در پرده نگه مي دارد. آنها با خدا روابط خاص دارند. در زمان حاضر در بين مردم، به وفور بندگاني پيدا مي شوند كه نظير آنها را در اعصار ديگر كم پيدا مي شود، بندگاني كه خيلي سريع ترقي مي كنند. البته بايد امتحان هاي سختي را پشت سر بگذارندو با خون دل، مشكلات فراواني را تحمل كنند.
پس وجود فتنه هاي سخت در آخرالزمان، پيش بيني آنها، و مقدربودن آنها، معنايش اين نيست كه ما مجبوريم و بايد هرآنچه كه اتفاق مي افتد را بپذيريم. ما، چه به صورت فردي و چه به صورت جمعي، مكلفيم كه در حد توان با ظلم و فساد مقابله كنيم. خواه ظلم ازطرف افراد زورگوي داخلي، و خواه ظلم جهاني و از طرف دولت هاي زورگو باشد.
ملتي بي نظير
در آستانه پيروزي انقلاب، يك حركت ملي در كل كشور پديد آمد و به بركت راهنمايي هاي امام راحل- رضوان الله عليه- مردم تكليف شان را فهميدند و اين امتحان را خوب گذراندند. در طول تاريخ كم مي توان پيدا كرد كه يك امتحان دسته جمعي به اين خوبي برگزار شده باشد. نظير چنين امتحاني در همين روزهاي اخير واقع شد و مردم خيلي خوب امتحان هاي خود را پشت سرگذاشتند. نظير چنين اتفاقاتي درطول تاريخ كم است كه مردم فداكارانه راهي را كه تشخيص دادند راه مرضي خدا و راه مورد قبول امام زمان - صلوات الله عليه- است و فرمانده آن نايب امام زمان است، با جان و دل طي كنند و در مقابل همه سختي ها و مشكلات آن بايستند. هميشه اين طور نبوده است. اين نشانه رشد جامعه و آمادگي براي امتحانات بزرگ و ترقيات فراوان است. البته اين امتحانات، گاهي سخت و در حد جان كندن است. گاهي اتفاق مي افتد كه يك نفر در يك روز ثواب صد شهيد را مي برد. گويا صد بار در ميدان جنگ و جهاد كشته مي شود؛ يعني گاهي آن قدر تكاليف و وظايف سختي در پيش روي انسان است كه حكم جهاد را دارد؛ نياز به مقاومت دارد. گاهي لازم است سخن بگويد و گاهي بايد سكوت كند. سكوتي كه گاهي تحمل آن بسيار كار سختي است. وقتي انسان به ميدان جنگ و جهاد مي رود يك بار مي تواند شهيد شود و طبعا براي او ثواب خواهدبود. ولي انسان مي تواند در اثر انجام وظيفه در امتحان هاي سخت، هر روز صدبار ثواب شهيدببرد. صبح در يك ساعت، با انجام يك تكليف سخت، يكبار ثواب شهادت نصيبش مي شود؛ درساعتي ديگر جريان ديگري پيش مي آيد، باز بايد خون دل بخورد، از خودش مايه بگذارد، صبر كند، مشكلات را تحمل كند. از منافعي صرف نظر كند، و اين گونه ثواب صدشهيد را ببرد. گاهي ثواب گفتن كلمه حق درمقابل حاكم ظالم، از ثواب صد جهاد بيشتر است. اين نشانه بالارفتن ظرفيت است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
5-بحارالانوار، ج74، ص100

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14