(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 18 تیر 1390- شماره 19969

غفلت سرد و جنگ گرم دشمن
دانشگاه در انقلاب رنگين از 18 تير 78 تا فتنه 88
آيت الله كعبي در ديدار با دانشجويان دانشگاه تهران: در انتخابات آتي مجلس بايد مراقب نفوذ سه جريان باشيم
رئيس دانشگاه مجازي المصطفي: دانشگاه المصطفي محل طرح انديشه هاي ديني در فضاي سايبر است
سليمي نمين در جمع دانشجويان: انحراف واقعي، توسعه اقتصادي و سياسي بدون عدالت بود
سرپرست معاونت سياسي امنيتي استانداري قم: مخدوش بودن محيط هاي دانشجويي خواست دشمن است
اين يك مسأله شخصي است!



غفلت سرد و جنگ گرم دشمن

هم زمان با سرد شدن جريان اغتشاشات خياباني و دل سرد شدن هواداران جريان فتنه از سركردگان اين گروهك شاهد غفلت مسئولين امر در برابر جنگ نرم دشمنان عليه جمهوري اسلامي ايران هستيم.
اين در حالي است كه اغلب محافل فتنه درصدد بازآفريني نقش هاي خائنانه و عميقاً پيچيده اي براي رويارويي با نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران در سطح داخلي و بين المللي هستند.
نشانده شدن اين غبار ابهام و فراموشي و تبديل شدن مؤسسات و سازمان هاي دست اندركار در امر مقابله با جنگ نرم به بنگاههاي تبليغاتي و توليدكنندگان بروشورهاي تبليغاتي از عملكرد بي حاصلشان، فضاي كشور در برابر جنگ نرم دشمن را به شدت فانتزي و وارد فاز شعارگونه و بسيار مضري كرده است كه ممكن است بزودي آسيب هاي فراواني را متوجه نظام اسلامي نمايد.
مغفول ماندن محاكمه سران فتنه و فراموشي جنايت هاي خائنانه اين افراد در حق ملت شريف ايران از نمودهاي بارز اين غفلت سرد و خشك است كه مي رود، انبوه خيانت هاي اصلاح طلبان را در مجموعه از اقدامات نمايشي و براي ارائه گزارش كار و آمارهاي دروغين با خود به زيرخاك ها ببرد.
اما از سويي ديگر اصلاح طلبان و عقبه هاي جريان فتنه با تمام توان خود سازمان هاي سياسي موازي را با نام ها و عناوين جديد بازسازي كرده و وارد بازي بزرگ انتخابات مجلس شوراي اسلامي خواهند شد.
پيش بيني ها حكايت از اين دارد كه باتوجه به صف بندي ها و معضلات داخلي اصولگرايان من جمله تحركات جريان انحرافي، دست اندركاران صحنه بازي را حداقل در بخش هاي عمده اي براي اصلاح طلبان خالي بگذارند و با غفلت از كنار حضور حداقل 35 درصدي اين افراد در انتخابات مجلس شوراي اسلامي عبور كنند. خاطره تلخ مجلس ششم اين روزها بصورت مكرر تداعي ميشود و غبار غفلت و كوتاهي هر كسي كه سكان دار رسانه هاي جمعي است، بيش از گذشته خودنمايي ميكند.
شايسته است تا دلسوزان نظام اسلامي توجه داشته باشند كه فتنه هاي عميق تر و زنجيره اي تر شدن شرايط فتنه هاي بعدي در كمين نظام اسلامي است و غفلت امروز و خنثي نكردن مين هاي رواني و جنگ نرمي دشمنان ميتواند خسارات به مراتب بيشتر از گذشته براي كشور به همراه داشته باشد.
وبلاگ خبرهاي دانشجويي

 



دانشگاه در انقلاب رنگين از 18 تير 78 تا فتنه 88

پيام منتظر
بعدازبرپايي فتنه 88 و روشن شدن تدريجي نقش برخي از عوامل و دست هاي پشت پرده آن، اصطلاح جنگ نرم و انقلاب مخملي، در جامعه ايران رواج يافته و به گفتمان غالب دفاعي كشور تبديل شد، هرچند عده اي آن را توهم ناميدند اما كنار هم گذاشتن اتفاقات مختلف و شباهت آنها در يك دوره 10 ساله از 78 تا 88 اين حقيقت را آشكار مي سازد كه دشمني جدي در مقابل جمهوري اسلامي قد علم كرده است. درابتدا به توضيح اجمالي انقلاب مخملي يا به عبارت دقيق تر كودتايي از اين نوع مي پردازيم:
كودتاي مخملي نوعي از انواع براندازي است كه با كودتاي نظامي در هدف مشترك اما در شيوه و ابزار كاملا متفاوت است.
كودتاي مخملي يا انقلاب رنگي نوعي دگرگوني سياسي بدون خونريزي است و با توجه به روش هاي به اصطلاح مدني و طي مدت زمان طولاني بدون آنكه در بين مردم و نظام هاي سياسي كشورهاي هدف حساسيتي جدي ايجاد كند، يكي پس از ديگري مراحل اجرايي خود را به صورت خزنده پشت سر گذاشته و نظام هاي سياسي معمولا وقتي به خود مي آيند كه كودتاي مخملي به مرحله پاياني خود نزديك شده و احتمال موفقيت آن بسيار افزايش يافته است.
درهمين رابطه «رابرت هلوي» افسر بازنشسته سازمان سيا و شاگرد جين شارپ در كتاب خود با عنوان «مبارزه عاري از خشونت، تأملي در بنيادها مي نويسد: «مبارزه عاري از خشونت (همان انقلاب مخملي) تفاوت خاصي با درگيري نظامي ندارد جز در اين مورد كه اسلحه به كار رفته در آن متفاوت و منحصر به اين روش است.»
بنا به اعترافات متهمين و جزوات آموزشي، فرآيند كودتاي مخملي در سه مرحله صورت مي گيرد؛
1- فرهنگ سازي يا به عبارت بهتر جابجايي افكار به نفع ارزش هاي غربي
2- نهادسازي در قالب تشكيل «NGO»
3- شبكه سازي از طريق وصل «NGO» ها به يكديگر.
كيان تاج بخش يكي از متهمين بازداشت شده كه به عنوان مأمور بنياد سوروس براي مديريت باليني ميداني كودتاي مخملي از سال 1377 در ايران حضور دارد دراين رابطه مي گويد: «ايجاد وسيع (NGO) با هدف يارگيري براي استفاده در بحران صورت مي پذيرد.» (2)
محمدعلي ابطحي (رئيس دفتر سيدمحمد خاتمي در دوره رياست جمهوري) يكي ديگر از متهمين نيز در تائيد سخنان تاج بخش مي گويد: «در دوره اصلاحات دو وزارتخانه يعني وزارت كشور و وزارت ارشاد و سازمان ملي جوانان موظف شده بودند در سطح وسيعي مجوز تأسيس «NGO» صادر نمايند.» (3)
بنابراين طي سال هاي گذشته ده ها هزار NGO تاسيس و از سوي بنيادهاي پيش گفته غري مورد حمايت همه جانبه مادي و معنوي قرار گرفته اند تا جايي كه شركت «شل» نيز كه يك شركت نفتي است در زمينه راه اندازي، آموزش، سازماندهي و حمايت مالي از NGO ها وارد عمل شد.
ويژگي برنامه ريزي طولاني مدت اين انقلاب باعث مي شود در هر كدام از اين انقلاب ها به حداقل 20 ساله گذشته آن باز گرديم دراين صورت و در نگاه تحليلي مي توان شاهد مولفه هايي بود كه تقريبا از سال هاي قبل از روي كار آمدن دولت اصلاحات در قالب به كارگيري شيوه هاي خاص اقتصادي و سرمايه گذاري و در راستاي انقلاب مخملي در كشور حاكم بود. براي صحت اين ادعا و هم سويي جريان كارگزاران و اصلاحات اشاره به صحبت هاي فائزه هاشمي درخرداد 88 در ورزشگاه آزادي گوياي نكات فراواني است- فائزه هاشمي دراين مراسم كه به مناسبت بزرگداشت دوم خرداد برگزار شده بود گفت: ما درسال 76 و بعداز دولت سازندگي، خاتمي را به قدرت رسانديم تا ادامه راه دولت سازندگي باشد. ما سخنراني مي كرديم و اتفاقاتي را كه در دوره سازندگي افتاد براي مردم ذكر مي كرديم.همچنين وقايع مثبت، رشد و آباداني را به ياد مي آورديم و از آنان مي خواستيم براي ادامه يافتن خاطره ها به محمد خاتمي رأي دهند. هاشمي افزود: در اين چهار سال نكبت، خفت و خواري نصيب ملت ايران شد و ما نمي خواهيم اين دوران تلخ را دوباره تكرار كنيم.
با روي كارآمدن اصلاحات حركت براندازانه مسير سريع تري را به خود گرفت به همين دليل است كه حادثه 18 تير را مي توان به نوعي آغاز به كار آشكار اين حركت مشكوك دانست كه با هوشياري رهبر فرزانه ومردم بصير ايران در مدت زمان كوتاهي به ظاهر خاتمه يافت اما به طور كامل خاموش نشد و 10 سال بعد در قالب فتنه اي عميق تر و بزرگ تر با شعارهاي متفاوت تر از دوران اول وارد عرصه سياسي كشور شد.
مي توان تفاوت اين دو حركت كه در بازه اي 10 ساله به وقوع پيوست در گروه هاي فعال در اين جريان دانست. در حالي كه در حادثه 18 تير به كارگيري جمعيت هاي دانشجويي براي براندازي نظام در راس مولفه هاي طراحان انقلاب مخملي قرار گرفته بود، در فتنه 88 علاوه بر استفاده از دانشجويان سعي در نيروگيري از همه آحاد جامعه و نفوذ در تمامي لايه هاي اجتماعي بود.
بنابراين مي توان پدرخوانده اصلي فتنه 88 را حوادث 18 تير دانست به همين دليل تامل در اين حوادث و يافتن شباهت هاي آن با فتنه سبز، مي تواند بسياري از مولفه هاي براندازي نرم در ايران را آشكار كرد.
آغاز ماجراي حوادث 18 تيرماه به تصويب قانوني در خصوص مطبوعات در مجلس پنجم بازمي گردد. اندكي پيش از اتفاقات هجدهم تيرماه در مجلس شوراي اسلامي طرحي با عنوان «اصلاحيه قانون مطبوعات» در چهار بند توسط كميسيون فرهنگي مجلس پنجم به تصويب رسيد و اصلاحيه قانون مطبوعات به هيئت رئيسه مجلس ارسال شد.
مفاد اصلاحيه قانون مطبوعات:
1- ممنوعيت فعاليت مطبوعاتي براي عوامل بيگانه، اعضاي گروهك هاي تروريستي و ضدانقلاب، جاسوسان، وابستگان و سردمداران رژيم طاغوت و...
2- منع شدن مطبوعات كشور از دريافت كمك مالي از كشورهاي بيگانه
3- ضمانت اجرايي براي مقابله با افراد دولتي يا غيردولتي كه نشريات را براي چاپ مطلب يا مقاله اي زير فشار قرار داده يا آنها را وادار به سانسور نمايند
4- لزوم التزام عملي مديران مسئول و صاحبان امتياز نشريات به قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران
تصويب اين طرح باعث اعتراض بسياري از روزنامه هاي اصلاح طلب آن دوران مانند ايران و نشاط شد.
در اين بين در تاريخ 15 تيرماه 78 انتشار سند محرمانه منتسب به وزارت اطلاعات توسط روزنامه سلام به مديرمسئولي موسوي خوئيني ها در يك روز مانده به مطرح شدن اصلاحيه در صحن علني مجلس، با هدف ايجاد هزينه اي غيرقابل پرداخت و در نتيجه عدم تصويب اصلاحيه قانون مطبوعات، با تيتر درشت «سعيد اسلامي پيشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است» فصل تازه اي در رخدادهاي جاري ايام اصلاحات رقم زد.
اين عمل روزنامه سلام، باعث ارجاع پرونده اتهامي موسوي خوئيني ها به دادگاه ويژه روحانيت با شكايت وزارت اطلاعات و تعدادي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي تعطيلي روزنامه سلام با احتساب حكم تعليقي سال 1372، تا تعيين تكليف نهايي شده و به دنبال آن خبر توقيف اين روزنامه در تاريخ 16 تيرماه منتشر شد.
در تاريخ پنجشنبه 17 تيرماه تمامي روزنامه هاي زنجيره اي با هم هم صدا شده و به التهاب آفريني در جامعه پرداختند. اين روزنامه ها در تيترها و سرمقاله هاي خود، به تهديد به عواقب غيرقابل پيش بيني و كنترل توقيف روزنامه سلام پرداختند و با تيترهايي چون «محدوديت مطبوعات خشم مردم را شعله ور خواهد كرد»، «زمان حامل حوادث خشونت بار است»، «نظام بايد هزينه هاي سنگيني بپردازد»، «دانشجويان ساكت نخواهند نشست»، «ورود به قلعه چپ گرايان يك ريسك خطرناك براي محافظه كاران است»، «مقابله با دولت و مخالفت با توسعه سياسي» و «پايان سياست ورزي» سعي در ملتهب كردن جامعه را داشتند.
در همين تاريخ دو فرد غيردانشجو به نام هاي منوچهر محمدي و اكبر محمدي، با تني چند از اعضاي دفتر تحكيم جلسه اي برگزاركرده و به دنبال آن به فراخوان تعدادي از دانشجويان در محوطه خوابگاه با شعار «طرح سعيد امامي ملغي بايد گردد» اقدام كردند.
به دنبال توقيف روزنامه «سلام» و به بهانه اعتراض به اين توقيف، در كوي دانشگاه تظاهراتي شد كه بعد به بيرون هم كشيده شد. راهپيمايان مسيري را طي كردند، سپس نيروي انتظامي با آن ها برخورد كرد كه منجر به آن حوادث شد.
پيرامون اين وقايع، علي اكبر ناطق نوري در جلد دوم كتاب خاطرات خود كه توسط انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي به چاپ رسيده است، اظهار داشته است: «گرچه همان موقع شنيده بودم كه بعضي از افراد جبهه دوم خرداد مي گفتند: «توقيف اين روزنامه به اين آساني نيست، اين غير از روزنامه «طوس» و «جامعه» است و نظام اگر بخواهد با روزنامه سلام برخورد كند، بايد خسارت سنگيني بپردازد.» اين سخنان از آنها شنيده شده بود و اين ذهنيت را ايجاد مي كرد كه هدف از اين سخنان، پيش بيني طرح و برنامه اي بود كه اگر حادثه اي به اين شكل رخ بدهد، چه بايد كرد. از اين روي وقتي حادثه رخ داد و روزنامه توقيف شد، حوادث و نتايج آن براي من غيرمترقبه نبود. با اين سابقه ذهني و خبرهايي كه داشتم، وقتي حادثه رخ داد، آن را عادي ندانسته و جريان را تعقيب كردم تا اين كه گفته شد راهپيمايان به خيابان ريختند و تخريب كردند. آنها شعارهاي تند و تيز و توهين آميزي را عليه اركان بالاي نظام و قوه قضائيه و حتي به مقام معظم رهبري مي دادند.»
در ساعت 21 پنجشنبه 17 تير 78 تجمع افرادي با هويت نامعلوم در جلوي سينماي كوي دانشگاه تهران در حمايت از روزنامه سلام و تحريك دانشجويان توسط فردي به نام فرح شفيعي كه از افراد مرتبط و نزديك به مديريت وقت كوي دانشگاه بود، آغازي بر حوادث چند روزه تيرماه سال 78 شد.
تحريك دانشجويان توسط اعضاي موثر انجمن اسلامي و جهاد دانشگاهي و سر دادن شعارهاي «مرگ بر استبداد»، «طرح سعيد امامي ملغي بايد گردد»، «مرگ بر انحصار»، «خاتمي خاتمي حمايتت مي كنيم»، «مجلس فرمايشي انحلال انحلال»، «با چوب و سنگ و شيشه سلام تعطيل نمي شه» و حركت به سمت ساختمان 17، 18 و 21 و ترغيب دانشجويان توسط عناصري از انجمن اسلامي دانشگاه علوم پزشكي تهران با حضور در خوابگاه گلستان، همگي باعث التهاب هر چه بيشتر در فضاي كوي دانشگاه در ساعات انتهايي 17 تيرماه شد.
به دنبال آشوب هاي داخلي در كوي دانشگاه حدود ساعت 30/22، صدوپنجاه نفر از دانشجويان، به سمت درب كوي حركت كرده و با سر دادن شعار «نگهبان در را باز كن» خواستار گشودن درها و ورود به خيابان شدند.
باز شدن تعجب برانگيز در توسط نگهبانان و حركت دانشجويان به سمت خيابان كارگر و جلال آل احمد و سر دادن شعارهاي «مجلس فرمايشي خجالت خجالت»، «دانشجو مي رزمد انحصار مي لرزد» و ايجاد رعب و وحشت با حمله به چند خودروي عبوري، باعث ايجاد ناامني در خيابان هاي اطراف كوي شد.
در اين بين، گشت كلانتري 125 از دانشجويان خواست به دليل آسايش محل و غيرقانوني بودن تجمع، به سمت كوي بازگردند كه اين امر باعث بازگشت دانشجويان به سمت كوي شد اما تحريك عده اي انگشت شمار با شعار «دانشجو گول نخوري» باعث ماندن دانشجويان در خيابان شد.
حضور دانشجويان در خيابان هاي اطراف كوي تا صبح ادامه داشت و به خرابكاري و آشوب در ساختمان هاي اطراف كوي منجر شد. از جمله اقدامات انجام شده در آن شب مي توان به مواردي اشاره كرد: شروع سنگ پراني و روشن كردن آتش توسط افراد نقاب دار در خيابان و آغاز شعارها عليه نيروي انتظامي: «سرباز آش خور پول گرفتي يا تشويقي»، «انصار برو گمشو»، «مرگ بر استبداد مطلقه»، «فحاشي ناموسي» افزايش فحاشي ها، پرتاب سنگ و چوب، سنگ باران مردم در خيابان، شكستن شيشه هاي مهد كودك امير در مقابل كوي، آتش زدن لاستيك و حمله به خودروها و بستن معابر و هجوم به ناجا در ساعات ابتدايي روز 18 تيرماه، حدود 70 نفر از دانشجويان سازماندهي شده با هدايت اعضاي شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشگاه تهران براي تهييج دانشجويان به سمت كوي پزشكي حركت كردند.
در اين زمان، تخريب شديد اتاق ها و وسايل و اثاثيه هاي داخل ساختمان بعد از خروج ناجا از كوي توسط تعدادي افراد مشكوك و آتش زدن يك موتورسيكلت اتفاق افتاد.
معاونت دانشجويي وزارت علوم ميزان تخريب را 800 اطاق و 2400 تخت اعلام مي نمايد و اين درحالي بود كه قبل از ورود نيروي انتظامي به محوطه خوابگاه دانشجويان، صداي شكستن شيشه و پرتاب اشيا و وسايل دانشجويان از پنجره خوابگاه ها به بيرون شنيده مي شد كه اين حركت سازمان يافته پس از خروج نيروهاي انتظامي هم تا صبح ادامه يافت به گونه اي كه بسياري از اتاق ها، ميزها و وسايل مطالعه دانشجويان، تخت خواب ها، يخچال ها، كيوسك هاي مطبوعاتي و تلفن و درب و پنجره خوابگاه ها تخريب و دچار آسيب هاي جدي شدند.
تجمع 100 نفر در درون كوي و تلاش براي رفتن به خيابان و تلاش عناصر حزب اللهي براي ورود به دانشگاه و مواجه شدن آنها با پرتاب سنگ كه منجر به شكستن شيشه ها شد اين امر باعث اخطار عوامل ناجا به دانشجويان جهت مراجعت به خوابگاه شد، در اين بين كشف يك حلب 20 ليتري بنزين و 4 شيشه كوكتل توسط عوامل انتظامي وجود دست هاي پشت پرده براي دامن زدن به التهاب دانشگاه را نشان داد.
پيوستن دانشجويان از خارج كوي به داخل و افزايش درگيري ها و خسارات به خودروها و پرتاب 2 عدد كوكتل، آتش گرفتن 2 سرباز ناجا، آتش زدن يخچال نگهباني و پرتاب كوكتل از داخل كوي و پشت بام خوابگاه و افزايش فحاشي ها و پرتاب گاز اشك آ ور توسط عوامل ناجا در اين روز افرادي مانند فائزه هاشمي، موسوي لاري، معين مجيد انصاري و خانم كروبي در بين دانشجويان باعث افزايش اغتشاشات شد.
در روز شنبه 19 تيرماه در كنار تمامي اتفاقات داخل دانشگاه و كوي، سه نفر در خيابان اميرآباد شمالي خارج از كوي دانشگاه به شكل نامشخصي با سلاح گرم مجروح گرديده اند. كه باعث انتشار شايعه شهادت يكي از دانشجويان توسط كوماندوها شد.
همين عوامل، بهانه لازم را به دست روزنامه هاي زنجيره اي اصلاح طلب سپرد و به طوري تيتر اول روزنامه هاي با عناوين اينچنيني روي گيشه ديده مي شد: «كوي دانشگاه به خون كشيده شد» روزنامه اي مانند «خرداد» در تحليل هايش مي نويسد؛ «شبيخون نظامي به دانشجويان با همراهي انصار خشونت، چيزي جز ادامه خط سعيد امامي در قتل هاي سال گذشته (زنجيره اي)، تحت عنوان مبارزه با تهاجم فرهنگي و ارائه طرح ساماندهي فرهنگي نيست.»
در روز بعد نيز، تجمع هاي داخل كوي و دانشگاه ادامه پيدا كرد و شايعه كشتار دانشجويان گسترش يافت و اين امر خود باعث التهاب بيشتر فضاي دانشگاه شد. در اين بين مسئولان وقت دولت اصلاحات و وزارت علوم در گسترش اعتراضات نقش و دامن زدن به آن نقش عمده و تأثيرگذاري داشتند.
آتش زدن اماكن عمومي، آسيب رساندن به خودروها و موتورسيكلت ها و درگيري بين ناجا و نيروهاي داخل دانشگاه، آتش درگيري را شعله ورتر مي كرد.
درگيري ميان اغتشاشگران و نيروهاي بسيج و ناجا در خيابان كارگر شمالي روي داده است. در اين درگيري، نيروهاي ناجا براي متفرق كردن اغتشاشگران، اقدام به پرتاب گاز اشك آور كرده اند. در تقاطع جمالزاده- آزادي نيز، اغتشاشگران كه مجهز به سنگ و آجرهاي خرد شده هستند در بعضي از قسمت هاي اين خيابان اقدام به آتش زدن لاستيك و يا چوب كرده اند.
تمامي اين اغتشاشات و تخريب ها ادامه دارد تا در نهايت حضور مردم در تاريخ 22 تير با آمدن به خيابان ها و اعلام حمايت از نظام و رهبري، به تمام حرف و حديث ها و اغتشاشات پايان داده و طراحان انقلاب مخملي را به عدم فعاليت صريح و آشكار حداقل تا 10سال مجبور شدند.
در اين بين، نگاهي عميق تر به وقايع 18تير و درپي آن فتنه88، اين واقعيت را به وضوح آشكار مي كند كه مهم ترين گروه در انقلاب هاي مخملي دانشجويان هستند؛ زيرا از آنان به عنوان پياده نظام انقلاب رنگي ياد مي شود. اين مسئله در ايران با حمايت خاتمي از افرادي كه در تير78 در رأس امور دفتر تحكيم وحدت (طيف علامه) بودند، به نمايش گذاشته شد و نشان داد كه چگونه دانشجويان مورد سوءاستفاده هاي شخصي و سياسي قرار گرفتند. در فتنه88 نيز با القاي روشنفكري در بين قشر دانشگاهي و اين امر كه دانشجويان با تجمع هاي خود مي توانند بر نتيجه انتخابات در سطح گسترده تأثيرگذار باشند استفاده اي ابزاري از اين قشر صورت گرفت.
از سوي ديگر سناريوي كوي دانشگاه و كشته سازي، مجدداً تكرار شده و خاطرات آن دوران را زنده كرد.
سرمايه گذاري براي ايجاد اغتشاش در كوي دانشگاه و خوابگاه ها بيشتر به اين دليل است كه اين گروه از دانشجويان از خانواده خود دور بوده و آسان تر از ساير اقشار تحت تأثير دعوت هاي گروه هاي معارض قرار مي گيرند.
از سوي ديگر مشكل اساسي، حضور استادان سكولار در دانشگاه ها و تأثيرگذاري فكري بر دانشجويان است. اين اشخاص مي خواهند در جامعه ديني دانشجوي سكولار تربيت كنند و شايد بتوان گفت ضعف در حوزه علوم انساني و استفاده از كتاب ها غربي در دانشگاه هاي ماست كه اين استادان تا حدودي خود را در هدف موردنظرشان موفق مي دانند.
در هرحال مطابق گفته هاي مقام معظم رهبري، دانشجويان، افسران جوان ايران و جمهوري اسلامي در جبهه مقابله با جنگ نرم دشمنان، جريان شيطاني متكي به زور و تزوير و پول هستند و اساتيد فرمانده اين نبرد. بنابراين بايد توجه داشت كه تشكل هاي دانشجويي همچنين اساتيد متعهد دستخوش انحراف نشده و بصيرت خود را حفظ نمايند تا دستمايه رسيدن دشمنان به هدف شوم براندازي نظام جمهوري اسلامي، نشوند.

 



آيت الله كعبي در ديدار با دانشجويان دانشگاه تهران: در انتخابات آتي مجلس بايد مراقب نفوذ سه جريان باشيم

آيت الله كعبي به مسأله انتخابات آتي نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي اشاره كرد و گفت: بايد مراقب نفوذ سه جريان در انتخابات آتي مجلس بود.
آيت الله كعبي در ابتداي سخنان خود با دانشجويان بسيجي دانشكده فني دانشگاه تهران نيت خالص را در انجام كار تشكيلاتي بسيار مهم اعلام كرده و افزود: سعي كنيد در درگيري هاي كار تشكيلاتي نيت و اخلاص شما گم نشود.
عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم در بخش ديگري از سخنان خود به تحولات اخير منطقه اشاره كرد و افزود: قيام هاي منطقه را در كنار هم با هيچ رشته اي به جز اسلام گرايي نمي توان پيوند داد. وي كار تبليغاتي دستگاه ديپلماسي و مسئولين را در مورد قيام هاي منطقه ضعيف ارزيابي كرد و خاطر نشان كرد: اين مسأله به نهادهايي مربوط مي شوند كه بايد فعاليت هاي خود را بيشتر روي مسائل بين المللي و جهان اسلام متمركز كنند.
طبق گزاش خبرگزاري دانشجو، آيت الله كعبي به مسأله انتخابات آتي نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي اشاره كرد و گفت: بايد مراقب نفوذ سه جريان در انتخابات آتي مجلس بود. وي با بيان اينكه جريان فتنه هنوز به طور كامل از بين نرفته است گفت: بايد مراقب بود تا كه فتنه گران از اين انتخابات به سود خود بهره نگيرند.
وي افزود: جريان ديگر اعتدالگرايان است كه اگر اسم اصولگرايي را از روي آنان برداريم خيلي قابل تشخيص از جريان فتنه نيست. عضو مجلس خبرگان رهبري جريان انحرافي را يكي ديگر از جريان هايي دانست كه بايد مراقب حضور آنان در انتخابات آتي مجلس باشيم.

 



رئيس دانشگاه مجازي المصطفي: دانشگاه المصطفي محل طرح انديشه هاي ديني در فضاي سايبر است

رئيس دانشگاه مجازي المصطفي گفت: دانشگاه مجازي المصطفي محل طرح انديشه هاي ناب ديني در فضاي سايبر است.
حجت الاسلام علي اصغر عطاران طوسي در جمع اساتيد، طلاب و پرسنل مدرسه تخصصي خواهران جامعه المصطفي مشهد اظهار داشت: وظيفه عالمان ديني اين است كه با همه مردم سخن بگويند و طوري درس بياموزند كه بتوانند پاسخگوي همه مذاهب از جمله بودايي ها، يهودي ها، مسيحي ها و حتي اهل سنت در بين مسلمانان باشند.
وي خطاب به طلاب بيان داشت: طالب علم كسي است كه روي بال ملائك سير مي كند و درس مي خواند بنابراين وظيفه ما اين است كه علوم اهل بيت را به زيبايي منتقل كنيم تا مردم شيفته اهل بيت شوند.
عطاران طوسي به گزارش فارس اهتمام به تأسيس دانشگاه مجازي المصطفي را امري مهم و ضروري خواند و گفت: امروز در دنيايي قرار گرفته ايم كه فناوري ارتباطات در حال رشد است و آموزش مجازي، ناخواسته جاي آموزش حضوري را مي گيرد، بنابراين بايد خودمان را با فناوري اطلاعات هماهنگ كنيم چرا كه در سال 2011، يك سوم جمعيت جهان كاربر اينترنت هستند.
وي شعار دانشگاه مجازي المصطفي را «فراگيري دين، حق همگان در هر زمان و در هر مكان» دانست و افزود: عنايت دانشگاه مجازي المصطفي به اين است كه معارف اهل بيت را به همه مردم منتقل كند و برنامه ها طوري طراحي شده است كه گروه هاي مختلف و پيروان اديان گوناگون را در بر بگيرد. رئيس دانشگاه مجازي المصطفي بيان داشت: دانشگاه المصطفي محل طرح انديشه هاي ناب ديني در فضاي سايبر و تنها دانشگاه شيعي و اهل بيتي در سطح بين المللي است.

 



سليمي نمين در جمع دانشجويان: انحراف واقعي، توسعه اقتصادي و سياسي بدون عدالت بود

عباس سليمي نمين رئيس دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران، در جمع دانشجويان به نقد و بررسي عملكرد دولت هاي نهم و دهم پرداخت.
رئيس دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران با حضور در پنجمين اردوي تشكيلاتي فرهنگي انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه اراك كه در مشهد مقدس برگزار شد، گفت: در گذشته جريان چپ كه ادعاي عدالت خواهي در دهه اول انقلاب داشت، حوزه راديكال تري نسبت به دانشگاه آزاد داشت كه با وعده دادن اين كه: «اگر ما روي كار بياييم اين بي عدالتي دانشگاه آزاد كه داير است را بر خواهيم چيد و آن را قانونمند خواهيم كرد و...» به ميدان آمد و ديديم علاوه بر اين كه دانشگاه آزاد قانونمند نشد بلكه ولنگارتر و قدرتمندتر در مقابله با قانون نيز شد.
در ابتداي اين جلسه سليمي نمين با نگاهي گذرا به عملكرد دولت هاي هاشمي رفسنجاني و خاتمي گفت: در دولت هاشمي توسعه اقتصادي بسيار سريعي صورت گرفت كه عدالت در آن گم شده بود. وي گفت: فقدان نظارت مردم و نهادهاي مختلف مدني باعث شد كه يك قشر خاص و اندك بيشترين بهره را از توزيع ثروت در اختيار خود بگيرند كه اين را مي توان يك انحراف جدي در دولت وقت ناميد كه شكل گيري اين كانون هاي اقتصادي در تضاد با آرمان هاي انقلاب اسلامي ايران بود.
سليمي نمين با اشاره به انحراف جريان سازندگي گفت: اين انحراف باعث شد كه در دوره بعد ما راي خود را متوجه كساني كنيم كه دم از توسعه سياسي و نظارت بيشتر مردم جامعه بر دولت مردان مي زدند، در زمينه توسعه سياسي كساني كه روزنامه، شبكه اجتماعي گسترده اي و نهادهاي مدني زيادي در اختيار داشتند دچار احساس قدرتي شدند كه تلاش كردند مانند دوره قبل قانون اساسي را دور بزنند و زياده خواهي هايي را برجامعه تحميل كنند كه دريافتيم توسعه سياسي بدون عدالت به مراتب بسيار خطرناك و انحراف جدي را در پي داشت.
رئيس دفتر مطالعات سياسي تاريخ معاصر به گزارش خبرنامه دانشجويان ايران، در ادامه گفت: در شرايطي كه توسعه اقتصادي و توسعه سياسي به انحراف كشيده شده بود، آقاي احمدي نژاد توانست با طرح گفتمان عدالت كه در رأس امور و مطالبات مردم بود به قدرت برسد و آرا مردم را جلب كند.
وي افزود: براساس همين گفتمان آقاي احمدي نژاد وعده هايي مانند مسترد نمودن اموال بيت المال به صاحبان اصلي و وام هاي كلاني كه از بانك ها توسط باندهايي كه امكانات اقتصادي زيادي را با استفاده از دور زدن قانون در اختيار قرار گرفته بودند و طي ساليان درازي پرداخت نشده بود، را داد.
سليمي نمين با طرح اين سؤال كه چرا اين وعده ها تحقق نيافتند؟ يا بخش اعظم آن تحقق نيافت؟ گفت: به طور قطع يكي از عوامل سؤال بالا عدم برخورد هوشمندانه و آگاهانه با قدرت هايي بود كه از قبل با در اختيار گرفتن امكانات خاص موجب شكل گيري قدرت هاي باطل شده بودند و دولت هرگز قادر نبود با شعار و جريان سازي احساسي و زودگذر اين مسائل را مهار كند.
وي با اشاره به مديريت مفسد دانشگاه آزاد گفت: به عنوان نمونه دانشگاه آزاد يكي از مصاديق عدم عدالت و تبعيض در جامعه هست و در دانشگاه آزاد پيوند آشكاري بين سياست و ثروت را مي بينيم كه فساد را نتيجه مي دهد اين دانشگاه توانسته بسياري از قضات و عاملان اجرايي كشور را آلوده كند، زماني كه مديريت دانشگاه آزاد بتواند زمين روستائيان را به زور تصاحب كند و سپس به وسيله قضاتي كه توانسته آلوده كند به مجازات برساند و شخص را از هر نوع دادخواهي باز بدارد.

 



سرپرست معاونت سياسي امنيتي استانداري قم: مخدوش بودن محيط هاي دانشجويي خواست دشمن است

سرپرست معاونت سياسي امنيتي استانداري قم گفت: دشمن به دنبال مخدوش جلوه دادن محيط هاي دانشجويي و القاي يأس و نااميدي در اين محيط ها است.
عبدالسعيد حقيقي مقدم در جلسه كميسيون دانشجويي استان قم اظهار داشت: دوره جواني و دانشجويي يكي از دوران هاي بسيار مهم و حساس زندگي بوده كه با تحرك، پويايي و نشاط خاصي همراه است.
وي با اشاره به فعاليت ها و برنامه ريزي دشمنان نظام اسلامي براي قشر جوان به ويژه دانشجويان، وظيفه مسئولان فرهنگي دانشگاه ها را بسيار خطير و سنگين ارزيابي كرد.حقيقي مقدم همچنين بر ضرورت توجه و اهتمام هرچه بيشتر فعالان دانشجويي نسبت به ايجاد تحرك سياسي و توجه به مسائل صنفي و فرهنگي اين قشر تأكيد كرد.
سرپرست معاونت سياسي امنيتي استانداري قم بيان داشت: دشمن با فضاسازي هاي مختلف از جمله بزرگ جلوه دادن نقاط ضعف جزيي محيط هاي دانشجويي و چشم پوشي بر نقاط مثبت فراوان، به دنبال مخدوش جلوه دادن و القاي يأس و نااميدي در اين محيط ها است.
وي تصريح كرد: برخلاف تمام تبليغات و هجمه هاي سوءدشمنان، قشر دانشجوي كشورمان، در زمره افراد بسيار مؤمن و متدين بوده و حضور فعال و چشمگير آنان در مراسم هاي مختلف معنوي همچون اعتكاف، اردوهاي راهيان نور، اردوهاي جهادي و ساير برنامه هاي فرهنگي مذهبي بيانگر اين مسئله است.
حقيقي مقدم با اشاره به اهميت مسائل فرهنگي در دانشگاه ها، بر لزوم توجه هرچه بيشتر بر گسترش فرهنگ عفاف و حجاب و احياي فريضه امر به معروف و نهي از منكر در محيط هاي دانشجويي تأكيد كرد و اهتمام جدي و برنامه ريزي مناسب، در اين زمينه را خواستار شد.

 



اين يك مسأله شخصي است!

در يكي از كلاس هايي كه چند سال پيش در دانشگاه آزاد اسلامي زنجان داشتم، يك روز صبح وقتي تعدادي از دانشجويان با حالتي معترض و با كمي تأخير وارد كلاس شدند، از آن ها علت تأخيرشان را جويا شدم؛ گفتند حراست دانشگاه بخاطر پوشش و وضع حجابشان مانع ورود آنها به دانشگاه شده و آنها مجبور شده اند براي تعويض لباس و اصلاح پوشش خود به خانه برگردند. معلوم شد مقررات جديدي در مورد نحوه لباس پوشيدن و حدود حجاب اسلامي در دانشگاه وضع شده كه از آنروز به اجرا گذاشته شده بود. بين اين دانشجوها يكي از دانشجويان دختر شديداً معترض بود كه كسي حق ندارد بخاطر مسأله اي كه كاملاً شخصي است و ربطي به كسي ندارد، مانع ورود دانشجو به دانشگاه و حاضر شدنش سر كلاس درس شود.
مي دانستم كه او با توضيح ضرورت التزام به احكام اسلامي و بقول گفتني با منبر رفتن مجاب نمي شود. و مي دانستم از آنجائي كه چنين اعتراضي اصولاً پارادايمي بوده و در واقع اصلاً متوجه قوانين دانشگاه نيست با چنين شخصي بايد در پارادايم خودش صحبت كرد! براي همين به او گفتم: شما مي دانيد كه در برخي از دانشگاه هاي اروپا حجاب اسلامي دختران مانع ورودشان به دانشگاه مي شود؟ گفت: بله! گفتم: آيا مي دانيد كه دانشجويان محجبه اي كه حاضر به زير بار رفتن نمي شوند، از دانشگاه اخراج مي شوند؟ با ترديد گفت: خب مقررات دانشگاه است! گفتم: خب آن مقررات آن دانشگاه است، اين هم مقررات اين دانشگاه است، رعايت كنيد. سكوت كرد و ديگر جوابي نداشت بدهد. حكماً اگر با او در پارادايم شرع صحبت كرده بودم، احتمالاً تا آخر كلاس بايد با او و بقيه كلاس بحث مي كردم. من فراست ميرزا ملكم خان، روشنفكر مشهور دوره قاجار را تحسين مي كنم كه گفته: «قانون در فرنگ جاي كتاب شرع است»!
سرّ آنچه برخي از دانشجويان ما و بطور كلي قشري از جوانان را به تواضع در برابر «قانون» اما سركشي در برابر «شرع» وا مي دارد، در همين جمله كليدي پنهان است كه از آنها مي شنويد: «اين يك مسأله شخصي است». اصلاً قانون براي پذيرفته شدن نيازي به راه يافتن به «قلب» ندارد و پذيرفتن آن ملازمت با حفظ منافع دارد درصورتيكه احكام شرع جز از طريق راه يافتن ايمان به «قلب» سر نهاده نمي شوند. پارادايمي كه جمله «اين يك مسأله شخصي است» در آن تعريف مي شود «اومانيسم» است؛ به معني «انسان محوري» و انسان محوري با «شرع» كه از ناحيه «خدا» تشريع مي شود فاصله اي غيرقابل اندازه گيري دارد. از اينرو شخصي بودن بسياري از مسائل، حتي اخلاق، از واجبات «اومانيسم» محسوب مي شود.
وقتي در آذرماه 1369 جمله اوكتاويوپاز1 كه «هر اتاقي مركز جهان است» بر روي جلد مجله «گردون» تيتر شد، شهيد آويني واكنشي عالمانه به اين انتخاب نشان داد. او در ابتداي مقاله اي با عنوان «پروسترويكاي اسلامي وجود ندارد» نوشت: «به قول قدما كه مي گفتند «شرف المكان با لمكين»، اعتبار اتاق نيز به آن ذي روحي است كه در اتاق مي زيد، يعني «انسان» و به عبارت بهتر «بشر»؛ آن هم نه يك اتاق خاص، هر اتاقي! و نه يك بشر خاص، هر فردي از افراد بشر؛ يعني اومانيسم، و آن هم متزلزل ترين صورت آن كه انديويدواليسم [فردگرايي، شخص گرايي] باشد. روي سخن با آقاي «پاز» نيست كه بالعكس، ذكاوت او را در كشف باطن اومانيسم بايد ستود. عجيب آن است كه همزمان با پروسترويكاي گورباچف و نويد آمدن ماهواره و تبليغات مك لوهاني دهكده جهاني و طرح فرضيه «قبض و بسط تئوريك شريعت» [ از عبدالكريم سروش]، ناگهان اين سخن سر از روي جلد مجله جديدي درمي آورد كه مدعي «نسل سوم» است... اومانيسم، يا در مصداق جمعي بشر ظاهر مي شود و كار به جامعه پرستي و سوسياليسم مي كشد و يا در مصداق فردي بشر به فردپرستي مي انجامد و مدعي، فرياد مي زند كه «هر اتاقي مركز جهان است». هر اتاقي مركز جهان است يعني هر فردي از افراد بشر قطب عالم است!»
حلقومي كه فرياد مي زند «اين يك مسأله شخصي است» از جنس همان حلقومي است كه «هر اتاقي مركز جهان است» را فرياد مي زند. پيداست كه در پارادايم «هر فردي قطب عالم است»، حجاب كه از احكام شرع مبين اسلام است نيز مسأله اي مي شود شخصي كه به هيچكس ربطي پيدا نمي كند مگر به آنكس كه پذيرفته باشد كه هر فردي قطب عالم است! شعارهايي مثل حقوق بشر، حقوق زنان، حقوق همجنسگرايان و غيره در همين چهارچوب تعريف مي شوند و هر آنچه كه در برابر اعطاي اين حقوق قرار بگيرد قابل رد است حتي شرع اسلام.
وقتي دهه سوم انقلاب اسلامي به دوم خرداد 76 رسيد به مدد شعار «توسعه سياسي»، بستر مناسبي براي يكي از تقابلات فرهنگي و به تبع آن سياسي پرچالش در دانشگاه ها و محيط هاي علمي و فكري ايجاد شد و آن تقابل اومانيسم (انسان محوري) در برابر تائويسم (خدا محوري) بود. افرادي همچون دكتر سروش از چهره هايي بودند كه با مغلطه در اين حوزه، اساس تحول فرهنگي مخربي را پديد آوردند (خزلهم الله اجمعين).
سروش به مثابه داوري كه گويا خود از دايره هر دو حوزه اومانيسم و تائويسم خارج است، مي گفت اومانيست ها چون مي گويند «حقوق بشر» لذا اينها حقگرا هستند و مطالبه «حقوق» دارند اما شما در دين «تكليف» داريد و ملزم به عمل به تكاليف شرعيد. چنين تفكيكي خود بخود اين ذهنيت را براي شنونده ايجاد مي كرد كه پس آنكه اومانيست است «تكليف» ندارد و متقابلاً انساني كه ملتزم به تكاليف شرع است حق مطالبه «حقوق» خود را ندارد و از آنها محروم است، لذا بايد حق انسان را از خدا گرفت!
طبيعتاً وقتي اين مغلطه تبديل به باور بشود، برآيند آن چون و چرائي خواهد بود كه در برابر احكام شرع صورت مي گيرد. و مگر نمي گيرد؟ «چرا خداوند گفته زن بايد حجاب داشته باشد؟» نه سؤالي است كه درپي پاسخ است، بلكه درپي مؤاخذه خدا و گرفتن حق انسان از خداست و تمناي رهايي از قيد حجاب دارد. كار اين پارادايم تا آنجا مي تواند پيش برود- كما اينكه رفته- كه انسان اين حق را براي خود قائل مي شود كه بگويد: «كيست كه بتواند به انسان بگويد اين كار را بكن و اين كار را نكن؟» كما اينكه گفتند و در يكي از ويژه نامه هاي روزنامه «شرق» در سال83 به صراحت نوشتند كه «مسأله بشر در هميشه تاريخ اين بوده كه كسي به او نگويد اين حرام است، اين واجب است و اين را نبايد انجام بدهي و اين را بايد انجام بدهي يا اين مكروه است و آن مستحب است و اين مباح؛ بلكه همه چيز براي بشر مباح است!» و آمدند كه حق بشر را از خدا بگيرند و اين تلقي، دانسته و ندانسته آنقدر حتي با لباس دين و توجيهات برخي از علماي دين در آن دوره دامن زده شد كه نتيجه آنرا امروز با جملاتي از قبيل «اين يك مسأله شخصي است» از زبان هاي بريده از وحي مي شنويم.

1- نويسنده و شاعر و منتقد مكزيكي و برنده جايزه نوبل ادبيات در سال1990
استاد دانشگاه آزاد اسلامي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14