(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 3 مرداد 1390- شماره 19982

صراط مستقيم وصيت نامه امام خميني
دانشجويان را براي تحصيل به كشورهاي استكباري نفرستيد
عالمان بي بصيرت مهمترين عامل در فتنه ها

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




صراط مستقيم وصيت نامه امام خميني
دانشجويان را براي تحصيل به كشورهاي استكباري نفرستيد

سيد علي بني لوحي
وصيت اكيد من به قواي مسلح آن است كه همان طور كه از مقررات نظام، عدم دخول نظامي در احزاب و گروه ها و جبهه ها است به آن عمل نمايند؛ وقواي مسلح مطلقا، چه نظامي و انتظامي و پاسدار و بسيج و غير اينها، در هيچ حزب و گروهي وارد نشده و خود را از بازي هاي سياسي دور نگه دارند. در اين صورت مي توانند قدرت نظامي خود را حفظ و از اختلافات درون گروهي مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است كه افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمايند192. و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شوراي دفاع و مجلس شوراي اسلامي وظيفه شرعي و ميهني آنان است كه اگر قواي مسلح ، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، برخلاف مصالح اسلام و كشور بخواهند عملي انجام دهند يا دراحزاب واردشوند كه - بي اشكال به تباهي كشيده مي شوند - و يا در بازي هاي سياسي واردشوند، از قدم اول با آن مخالفت كنند. و بر رهبر و شوراي رهبري است كه باقاطعيت از اين امر جلوگيري نمايد تا كشور از آسيب در امان باشد .193
و من به همه نيروهاي مسلح در اين پايان زندگي خاكي ، وصيت مشفقانه مي كنم كه از اسلام كه يگانه مكتب استقلال و آزادي خواهي است و خداوندمتعال همه را با نور هدايت آن به مقام والاي انساني دعوت مي كند، چنانچه امروز وفاداريد در وفاداري استقامت كنيد كه شما را و كشور و ملت شما را ازننگ وابستگي ها و پيوستگي ها به قدرت هايي كه همه شما را جز براي بردگي خويش نمي خواهند و كشور و ملت عزيزتان را عقب مانده و بازار مصرف و زير بارننگين ستم پذيري نگه مي دارند نجات مي دهد. و زندگي انساني شرافتمندانه را ولو با مشكلات بر زندگاني ننگين بردگي اجانب ولو با رفاه حيواني ترجيح دهيد؛و بدانيد مادام كه در احتياجات صنايع پيشرفته، دست خود را پيش ديگران درازكنيد و به دريوزگي عمر را بگذرانيد قدرت ابتكار و پيشرفت در اختراعات درشما شكوفا نخواهد شد194. و به خوبي و عينيت ديديد كه در اين مدت كوتاه پس از تحريم اقتصادي همانها كه از ساختن هرچيز خود را عاجز مي ديدند و از راه انداختن كارخانه ها آنان را مايوس مي نمودند، افكار خود را به كار بستند وبسياري از احتياجات ارتش و كارخانه ها را خود رفع نمودند. و اين جنگ وتحريم اقتصادي و اخراج كارشناسان خارجي ، تحفه اي الهي بود كه ما از آن غافل بوديم195 . اكنون اگر دولت و ارتش كالاهاي جهانخواران را خود تحريم كنند و به كوشش و سعي در راه ابتكار بيفزايند، اميد است كه كشور خودكفا شود و از دريوزگي از دشمن نجات يابد .
و هم دراينجا بايد بيفزايم كه احتياج ما پس از اين همه عقب ماندگي مصنوعي به صنعت هاي بزرگ كشورهاي خارجي حقيقتي است انكارناپذير. و اين به آن معني نيست كه ما بايد در علوم پيشرفته به يكي از دو قطب وابسته شويم . دولت و ارتش بايد كوشش كنندكه دانشجويان متعهد را در كشورهايي كه صنايع بزرگ پيشرفته را دارند و استعمار و استثمارگر نيستند بفرستند؛
و از فرستادن به امريكاو شوروي و كشورهاي ديگر كه در مسير اين دو قطب هستند احتراز كنند، مگر ان شاءالله روزي برسد كه اين دو قدرت به اشتباه خود پي برند و در مسير انسانيت و
انسان دوستي و احترام به حقوق ديگران واقع شوند؛ يا ان شاءالله مستضعفان جهان و ملت هاي بيدار و مسلمانان متعهد، آنان را به جاي خود نشانند. به اميد چنين روزي196.
192 - حضرت امام (رحمه الله عليه) در جاي ديگري، با تأكيد بر پرهيز سپاه و ارتش از گرايش هاي سياسي مي فرمايند: «مي خواهيم كه سپاه و ارتش جندالله باشند و دسته بندي نداشته باشند و جهات سياسي را كنار بگذارند، براي اينكه اگر جهات سياسي و مناقشات سياسي در سپاه رفت و در ارتش رفت، بايد فاتحه اين سپاه و ارتش را ما بخوانيم. اين جهت را بايد آقايان متوجه باشند.» تبيان، دفتر سي و سوم، سپاه پاسداران در انديشه امام خميني (رحمه الله عليه)، ص 16 .
193- در نگاه حضرت امام (رحمه الله عليه) بزرگ ترين خطر براي نيروهاي نظامي، دخالت آنها در امور سياسي است. معلوم است كه در صورت ورود به دسته بندي هاي سياسي، از نظم و اطاعت پذيري كه مهم ترين ركن سازمان نظامي است چيزي باقي نخواهد ماند. در اينجا به دو مورد با تأكيد بر نظم و اطاعت پذيري اشاره مي شود. حضرت علي عليه السلام در وصيت خويش مي فرمايند: «من به شما دو نفر (حسن و حسين) و تمام فرزندان و اهل بيتم و تمام كساني كه اين وصيت نامه به آنها مي رسد وصيت مي كنم به تقواي پروردگار و نظم در امور و اصلاح در ميان خود. (كه مبادا اختلاف رخنه كند.) و نيز در وقايع جنگ خيبر آمده است: «حضرت رسول
صلي الله عليه و آله پرچم را به دست علي عليه السلام داده و فرمودند: يا علي به سمت دشمن برو و رو بر مگردان مگر پيروزي را به دست آورده باشي. حضرت حركت فرمود. پس از اينكه با اسب چند قدمي دور شد، ايستاد و بدون اينكه روي خود را به عقب برگرداند يا اسب را به عقب برگرداند از حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) پرسيدند: چقدر بجنگم؟ حضرت رسول
(صلي الله عليه و آله) پاسخ فرمودند: تا آنجا كه دشمن به خدا و رسول ايمان بياورند.»
194 - بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران با بيان اين كه «من محاصره اقتصادي را يك هديه اي مي دانم بر كشور» مي فرمايند: «وقتي كه يك ملتي ديد كه از خارج همه چيزش دارد اداره مي شود و ديگر احتياج ندارد، اين به فكر اين نمي افتد كه خودش احتياجش را رفع كند. آن روزي كه اين ملت فهميد كه اگر ما جديت نكنيم براي كشاورزيمان، جديت نكنيم براي صنعت نفت مان، جديت نكنيم براي كارخانه هاي خودمان، از بين خواهيم رفت و كسي نيست كه به ما بدهد، وقتي اين احساس پيدا شد در يك ملتي كه من خودم بايد هر چيز مي خواهم تهيه كنم، ديگران به من نمي دهند، اين احساس اگر پيدا شد، مغزها به راه مي افتد و متخصص در هر رشته اي پيدا مي شود و بازوهايي كه هرعملي را مي توانند انجام بدهند به كار مي افتند، كشاورزي را خودشان درست مي كنند و كارخانه ها را خودشان راه مي اندازند، چنان كه مي بينيد كه بسياري از كارخانه ها را خودشان راه انداختند. در تلويزيون هم گاهي ديده مي شود كه خود آنها راه انداخته اند و يا ابتكاراتي كرده اند اينها. اين ابتكارات از بركات اين محاصره اقتصادي بود. اگر ما هر چيزي مي خواستيم مي فرستادند، جوان هاي ما ديگر نمي رفتند دنبال اينكه خودمان بكنيم، هست ديگر، مي خواهيم چه كنيم. اين محاصره اقتصادي را كه خيلي از آن مي ترسند من يك هديه اي مي دانم براي كشور خودمان، براي اينكه محاصره اقتصادي معني اش اين است كه ما يحتاج ما را به ما نمي دهند، وقتي كه مايحتاج را به ما نداند خودمان مي رويم دنبالش.» صحيفه نور، ج 14، ص 78 .
195 - محاصره اقتصادي باعث ايجاد انگيزه در جوانان ايران و حركت سريع آن ها به سوي دروازه هاي علمي جهان گرديد، به گونه اي كه رهبر انقلاب اسلامي در نوروز 1390 در بيان شتاب حركت علمي ايران، بخش هاي زيست فناوري، هوا فضا، نانو فناوري، سلول هاي بنيادي، توليد راديو داروهاي بسيار مهم، توليد موتورهاي توربين هاي بادي، توليد ابر رايانه ها و انرژي هاي نو را از جمله دانش هاي نو و برتر دنيا دانستند و تأكيد كردند، دانشمندان جوان ايراني با حركتي شتابنده در حال پيشروي در اين عرصه ها هستند و براساس گزارش مراكز معتبر بين المللي، شتاب حركت علمي ايران بيشتراز شتاب جهاني است.» كيهان، شماره 19891،ص 3 . جالب اينكه ايالات متحده آمريكا و غرب در سي ساله گذشته هميشه سياست هاي تحريم را عليه ايران به كار گرفته اند به گونه اي كه حتي انواع مختلف تجهيزات را هم تا ريزترين وسيله در ابلاغيه هاي خود مشخص مي كردند در كتاب «تحريم ايران» آمده است: «كنت تيمرمن، سياستمدار آمريكايي و طرفدار سياست اسراييل، در گزارشي فروش تجهيزات زير به ايران را جزو موارد تحريم بر مي شمرد: «توربين توربوجت، هواپيمايي مجزا، موتور فشار بالاتر از 25 كيلو بر نيوتن، پمپ هاي تخليه هوا، دستگاه گريز از مركز، تجهيزات جداسازي گاز، پرس هاي هيدروليكي، مولدهاي برق، دستگاه هاي دوربين گاما، دستگاه نوسان سنج اشعه كاتد...» تيمرمن با اشاره به فهرست خود ادعا كرد: پر واضح است كه بسياري از اين اقلام كاربرد نظامي دارد و حتي برخي از آنها در توليد موشك با لستيك استفاده مي شود.« وي معتقد است » آمريكا در اين تحريم ها موفق نبوده است.» تحريم ايران، شكست يك سياست، ص 173 .
196 - نشريه علمي «نيوساينتيست» با انتشار اين خبر كه ايران سريع ترين رشد علمي را در جهان دارد نوشت: «توليد علم در ايران در فاصله سال هاي 1375 تا 1387 هجده برابر رشد داشته است. به گزارش اين نشريه، تعداد مقاله هاي علمي منتشر شده از سوي ايران در اين سال ها از 736 مقاله به بيش از 13 هزار مقاله رسيده و ايران پيشگام رشد علمي در جهان است. پيشگام بودن ايران در رشد علمي در سطح جهان مي تواند موجب شگفتي به ويژه در كشورهاي غربي شود كه به پيشگام بودن در علم عادت داشته اند. اين گزارش رشد علمي در ايران را «برابر نرخ متوسط جهاني و سريع تر از هر كشوري» اعلام نمود. «نيوساينتيست» همچنين تأكيد كرده است: شمار مقالات دانشمندان ايراني در حوزه مهندسي هسته اي، پزشكي و تحقيقات كشاورزي هم رشد حيرت آوري داشته و در برخي رشته ها تا 250 برابر نرخ متوسط جهاني رشد كرده است.» كيهان، شماره 19891، ص 2 .

 



عالمان بي بصيرت مهمترين عامل در فتنه ها

آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
فساد، لازمه اختيار انسان
از زمان خلقت حضرت آدم تاكنون، هم طبق نقل تاريخ هايي كه بشر تدوين كرده و هم طبق تاريخي كه از وحي به دست مي آيد، جامعه اي كه كاملا عاري از فساد باشد، به طوري كه هيچ كس سوءاستفاده اي نكند، حقي را باطل نكند و به كسي ظلم روا ندارد، سراغ نداريم. قبل از خلقت آدم، ملائكه گفتند: «...أتجعل فيها من يفسد فيها...».1 آنها هم مي دانستند كه اين موجود اهل فساد است. خداي متعال هم نگفت: نه اين گونه كه شما فكر مي كنيد نيست؛ بلكه فرمود: «أني أعلم ما لاتعلمون»؛ يعني معلوم بود كه زندگي آدمي زاد در روي زمين توأم با فساد و خونريزي خواهد بود. همه انبياء براي هدايت بشر زحمت ها كشيدند؛ برخي هم في الجمله موفق شدند حكومتي تشكيل دهند؛ اما چنان نبود كه جامعه اي تشكيل دهند كه هيچ فساد و ظلمي در آن نباشد؛ نه چنين چيزي در تاريخ سراغ داريم و نه انتظار آن را داريم. ان شاءالله حضرت ولي عصر- عجل الله تعالي فرجه الشريف- كه ظهور بفرمايند، جامعه اي ايده آل تشكيل خواهند داد؛ اما چگونگي آن جامعه را به درستي نمي دانيم. قدر متيقّن اين است كه اگر كسي ظلمي كند بي مجازات نمي ماند؛ مسلما انسان هاي خوب و مخلص زياد خواهند شد، عدالت گسترش پيدا خواهد كرد و...؛ اما اين گونه نيست كه هيچ گناهي نخواهد شد؛ يا كسي به كسي ظلم نخواهد كرد. حكومت حضرت حكومتي عادلانه است، يعني اگر كسي ظلمي كرد، مجازات آن را خواهد ديد.
آيا ما انتظار داريم كه وقتي شخصي مثل رسول گرامي اسلام
- صلي الله عليه وآله- يا كسي مثل اميرالمؤمنين- عليه السلام- كه مظهر عدالت در بين همه انسان ها در طول تاريخ است، وقتي به حكومت مي رسد، ديگر هيچ ظلم و تخلفي در كار نباشد؟ داستان زندگي اميرالمؤمنين را مطالعه كنيم، ببينيم آيا كساني را كه خود حضرت به آن ها مقام و حكم داد و استاندار و قاضي و... شدند، هيچ تخلفي نكردند؟ آنها را كه علي خوب مي شناخت. حضرت بهترين ها را انتخاب مي كرد. برخي از نزديكان حضرت بودند كه وقتي بيت المال به آن ها سپرده شد، آن را برداشتند و فرار كردند! نبايد توقع داشت كه چون حضرت علي رئيس اين حكومت است، نبايد هيچ تخلفي از كسي سر بزند؛ امام خميني- رضوان الله تعالي عليه- خود را خاك پاي معصوم مي دانست و به اين افتخار مي كرد. چنين كسي بعد از هزار سال حكومتي اسلامي تشكيل داده است. آيا نشانه درستي اين حكومت اين است كه هيچ تخلفي در آن نبايد صورت بگيرد؟ آيا اين شخص عدالتش از علي بيشتر است؟ آيا قدرت مديريت او از حضرات معصومين بيشتر است؟ اين را براي اين عرض مي كنم كه گاهي در گوشه و كنار افرادي در اثر القائات شياطين اين مسئله را مطرح مي كنند كه اين حكومت اسلامي نيست، چون در فلان گوشه فلان تخلف صورت گرفته است! اين توقع بسيار بي جايي است. اين يا به خاطر اين است كه ما انسان را نشناخته ايم و يا خود را فريب مي دهيم. حداكثر كاري كه رئيس يك حكومت سالم، در صورت ياري مردم، انجام مي دهد اين است كه اگر كسي ظلم كرد، طبق احكام اسلام او را مجازات مي كند؛ اما نه امكان دارد ضمانت كند كه در هيچ جا تخلفي صورت نگيرد، و نه هر جا هر ظلمي شد، مجازات شود. مگر چنين شخصي قدرت نامتناهي دارد؟ يك نفر براي كنترل يك جمعيت هفتاد ميليون نفري، با وجود اين همه دشمن كه مرتبا قصد راه اندازي فساد در داخل كشور را دارند، چقدر قدرت دارد؟
عالمان بي بصيرت، مؤثرترين عامل در فتنه ها
عمده مشكلي كه ما با آن مواجه هستيم، مربوط به دسته سوم است. از يك طرف انسان هايي درس خوانده، ملا و احيانا مجتهد، و از يك طرف اهل عبادت، تقوا، نماز شب و... هستند؛ اما گاهي از روي ناآگاهي مطالبي را مي گويند يا كارهائي انجام مي دهند كه آب به آسياب دشمن مي ريزند و در عين حال خودشان هم متوجه نيستند. بزرگ ترين تكليفي كه امروز ما طلبه ها بر دوش داريم اين است كه نيروي خود را صرف اين گروه كنيم. بايد سعي كنيم درنهايت ادب و احترام و از راه مناسب، آنها را متوجه خطايشان كنيم. اتفاقا از آغاز اسلام تاكنون، مهم ترين و مؤثرترين عامل در فتنه ها اين گونه افراد بوده اند. عموم مردم به دو دسته اعتماد مي كنند: يكي به علماء، و ديگر به اشخاص متقي و زاهد؛ مخصوصا اگر كرامتي هم درباره آن ها نقل شده باشد. همين باعث مي شود كه ساير حرف هايشان را هم بپذيرند. گمان مي كنند چنين كسي امكان ندارد خطا كند، يا گمان مي كنند كسي كه در راه فقه آل محمد- صلي الله عليه و آله- ريشي سفيد كرده، حتما وظيفه اش را مي شناسد و اشتباه نمي كند. اما فقط اينان دين شناس نيستند، بلكه ديگراني هستند كه هم دين شناس و هم باتقوا هستند و هم بصيرت دارند، و حرف هايشان با آنان اختلاف دارد. در اين صورت حرف كساني براي ما حجت است كه هر سه ويژگي را داشته باشند؛ عالم اند، يعني اسلام را خوب فهميده اند؛ باتقوا هستند، يعني انگيزه براي عمل دارند؛ و بصيرند، يعني خوب مي فهمند كه بايد چه كار كنند. اگر كسي مسائل سياسي و اجتماعي را خوب درك مي كند، معنايش اين نيست كه مجتهد نيست يا تقوا ندارد. خداوند بر ما منت نهاد و مردي را به ما معرفي كرد كه در دورترين نقاط عالم هم شخصيت او شناخته شد و در طول نهضت ثابت كرد كه مسائل سياسي را از همه بهتر مي فهمد. سياست مداران به او ارادت داشتند و هر جا با او مخالفت كردند، بعدها معلوم شد كه حق با او بوده است. پس ما بايد به دنبال چنين افرادي برويم؛ البته به عالمان باتقوا احترام بگذاريم؛ حتي دستشان را ببوسيم. اما معناي اين احترام اين نيست كه وظايف اجتماعي را هم از آنان ياد بگيريم.
شرط سوم براي درك مسائل اجتماعي و جلوگيري از وقوع فتنه يا
نجات دادن كساني كه در فتنه افتاده اند، بصيرت است. تأكيد مقام معظم رهبري بر بصيرت بي جهت نيست و هم مورد تأكيد قرآن است و هم در فرمايشات اميرالمؤمنين در نهج البلاغه روي آن تأكيد شده است. قرآن مي فرمايد: «قل هذه سبيلي أدعوا الي الله علي بصيره أنا و من اتبعني...»2: اين يك اصطلاح قرآني است و قرآن روي آن كار كرده تا فرهنگ عمومي ما شده است؛ گرچه الآن اين اصطلاح در جامعه ديني ما جايگاه شايسته خود را ندارد. اميرالمؤمنين- عليه السلام- فرياد مي زند: «... ان معي لبصيرتي ما لبست علي نفسي و لا لبس علي...»: من بصيرت دارم و مي فهمم بايد چه كار كنم. نه خودم بر خودم امر را مشتبه كردم، و نه كسي امر را بر من مشتبه كرده است. پيداست كه او را متهم به ناتواني در اداره امور مي كردند و برخي صريحا مي گفتند: معاويه جامعه را خوب اداره مي كند. حضرت فرياد مي زد: من وظيفه ام را بهتر از شما مي دانم و شكي ندارم كه راهي جز اين وجود ندارد. در نهج البلاغه در رابطه با فتنه جمل تعبير واقعا كوبنده اي وجود دارد؛ مي فرمايد؛ «من شبها خوابم نبرد. نشستم و فكر كردم؛ آغاز و انجام اين كار را بررسي كردم. ديدم امر من، بين دو كار دائر است: يا بايد با اينها بجنگم، يا بايد دست از دين محمد- صلي الله عليه وآله- بردارم.» اين گونه فهميدن، كار هر كسي نيست. نياز به يك بصيرت خاص در مسائل اجتماعي دارد كه حاق حق را درست بشناسد؛ بفهمد كه اگر كوتاه بيايد چه اتفاقي خواهد افتاد.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14