(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 3 مرداد 1390- شماره 19982

لبيك شاعر جانباز به مطروحه رهبر انقلاب
درسينه جز بيقراري، جز داغ چيزي نداري
بازخواني دغدغه هاي رهبر معظم انقلاب در عرصه كتاب
ملزومات فرهنگ كتابخواني در 23 دقيقه
«گل سنگ» سيدهاشم حسيني نقد شد
روايت نقش افراد فرودست جامعه در انقلاب



لبيك شاعر جانباز به مطروحه رهبر انقلاب
درسينه جز بيقراري، جز داغ چيزي نداري

بهروز ساقي
مستانه آخر ربودي جامي زخمخانه دل
«خونين چو برگ شقايق، رنگين چو افسانه دل»

درگير وداري كه مائيم دست تو بر شانه دل
در روزگاري كه مائيم عشق تو و خانه دل

ما بي شماها غريبيم جا مانده درشهر هجران
ياد شما مي زدايد تاريكي ازخانه دل

تاچون تويي همنفس نيست، دنيا به غير از قفس نيست
با يادتان مي كشد پر،اين مرغ ديوانه دل

اين زخم ها چلچراغي روشنگر راه وصل است
راهي كه ما را رساند تا كوي جانانه دل

شمعي و مي سوزي از جان، روشنگر شام هجران
آتش گرفته زداغت پرهاي پروانه دل

تلخي مي دارد اين زخم ها، آواي ني دارد اين زخم
مستي آن يادگاريست از پير خمخانه دل

در سينه جز بيقراري، جز داغ چيزي نداري
گنجي نهان داري اما در كنج ويرانه دل

 



بازخواني دغدغه هاي رهبر معظم انقلاب در عرصه كتاب
ملزومات فرهنگ كتابخواني در 23 دقيقه

تكتم نجفي منش
بيست و نهم تيرماه، نخستين بار بود كه كتابداران با رهبر انقلاب ديدار مي كردند؛ قشري مهم كه در عرصه كتاب و كتابخواني انگار از قلم افتاده بودند. اين ديدار كه فارغ از مناسبت هاي تقويمي برنامه ريزي شده بود، واقعه مباركي در نجات مسئولان و مسائل فرهنگي ما از تقويم زدگي به حساب مي آيد.
ديداري كه رهبر معظم انقلاب ظرف 23 دقيقه دغدغه هاي خود را در عرصه كتاب و كتابخواني مطرح كردند. طرح 10محور در حوزه كتاب و كتابخواني در زماني به غايت كوتاه آن هم با مخاطباني جديد نشان از دقت و تسلط رهبرمان بر اين حوزه دارد. به قول معاون توسعه كتابخانه هاي عمومي كشور، مجدالدين معلمي: «سخنراني نيم ساعته آقا نشان از تبحر شگرف شان به كتاب و بازار نشر داشت و مطالبه هايشان از مردم و مسئولان نمايانگر نگاه بلندنظرانه شان به كتاب بود!»
¤¤¤
«خواهش مي كنم كه به مسئله كتاب به شكل جدي تري نگاه شود. كاري كنيم كه كتابخواني يك امر رايج بشود و كتاب از دست جوان ما نيفتد.» به نظر شما چرا رهبر بعد از ذكر 10 نكته درباره كتاب و كتابخواني اين جمله را مي گويند؟ چرا ولي فقيه خطاب به كتابداران و اهالي عرصه كتاب مي گويند خواهش مي كنم كه به مسئله كتاب به شكل جدي تري نگاه شود؟
بگذاريد بعد از فصل نمايشگاه كتاب تهران و روز كتاب و كتابخواني دلمشغولي هاي رهبرمان را با كتابداران مطرح شده مرور كنيم، شايد گرهي از نگاه فرهنگي مان باز شد.
شايد براي شما هم جالب باشد كه رهبر انقلاب ديدار با كتابداران را يك جلسه صددرصد فرهنگي دانستند و اين طور به كتابداران خوشامد گفتند: جلسه، يك جلسه صددرصد فرهنگي است و بنده حقير قصد اولم از ايجاد اين جلسه و ملاقات با شما برادران و خواهران عزيز، يكي تشكر از زحمات مسئولان كتابخانه ها و كتابدارها در سراسر كشور بوده، به دليل كار بزرگ و مهمي كه انجام مي دهند و ديگري در واقع يك رمز احترام به كتاب و كتابخواني و اهميت كتاب در جامعه.»
چيزي جاي كتاب را نمي گيرد
خيلي ها حتي دست اندركاران فرهنگي اعتقاد دارند كه زمان كتاب گذشته است بايد به سمت ديگر روش هاي انتقال مفاهيم پيش برويم. هر قدر هم كه براي اين عزيزان آن حديث شريف را يادآور مي شويم كه خواندن بيش از شنيدن و شنيدن بيش از ديدن تأثير دارد، اعتقادي به اين امر ندارند. اما اعتقاد رهبر انقلاب به موضوع كتاب و جايگاه آن اين گونه است: «هرچه ما پيش برويم، احتياج ما به كتاب بيشتر خواهد شد. اين كه كسي تصور كند با پديد آمدن وسائل ارتباط جمعي جديد و نوظهور، كتاب منزوي خواهد شد، خطاست. كتاب روزبه روز در جامعه بشري اهميت بيشتري پيدا مي كند. ابزارهاي نوظهور مهم ترين هنرشان اين است كه مضمون كتابها و محتواي كتابها و خود كتاب ها را راحت و آسان منتقل كنند. جاي كتاب را هيچ چيزي نمي گيرد.»
نكته اول- ارزش كتاب
درنگاه آيت الله العظمي خامنه اي كتاب نه تنها يك محمل فرهنگي است كه در وحدت جامعه هم تاثير دارد. اين نكته ديگري است كه ايشان در ديدار با كتابداران مطرح كرده و گفتند: «ما اگر درصدد هم افزايي آحاد خودمان، از لحاظ فكر و تجربه و ذوق و هنر هستيم، بايد ارتباط خودمان را با كتاب بيشتر كنيم. كتاب مجموعه اي است از محصولات يك فكر، يك انديشه، يك ذوق، يك هنر؛ مجموعه اي از يافته هاي يك يا چند انسان. ما خيلي بايد مغتنم بشمريم كه از محصول فكر آحاد گوناگون بشر استفاده كنيم. اين كاري است كه كتاب به ما تقديم مي كند، هديه مي كند، اين هديه كتاب به ماست. لذا كتاب يك پديده و يك موجود ذي قيمت است؛ هميشه اين جور بوده است. در آينده هم همين جور خواهدبود. لذاست كه به كتاب بايستي اهتمام ورزيد.»
نكته دوم- نكته تنبلي در كتابخواني؛ پر بدترين تنبلي
موضوع ترويج كتابخواني حرف امروز و ديروز رهبر نيست.آقا، وقتي ارديبهشت سال 69 از سومين نمايشگاه كتاب تهران بازديد كردند، به خبرنگار واحد مركزي گفتند: «علاوه بر اين كه خودم به كتاب و كتابخانه شايق هستم و اين يكي از انگيزه هايي بود كه من را به اينجا آورد، علت عمده اي كه به اين نمايشگاه آمدم، اين بود كه از اين جا به همه مردم پيام بدهم كه كتابخواني را جدي بگيرند و كتاب بخوانند.»
اين امر در بيانات رهبرمان، در موقعيت هاي گوناگون مسبوق به سابقه است. ايشان در ديدار با كتابداران هم به اين موضوع تأكيد داشتند و كتاب نخواني و تنبلي در مطالعه را مضرترين تنبلي ها دانسته و گفتند: «در جامعه بايد سنت كتابخواني رواج پيدا كند. فايده سوادآموزي اين است. اثر حركت و نهضتي كه در كشورها براي ريشه كن كردن بيسوادي انجام مي گيرد، عبارت است از همين، كه بتوانند از اين مجموعه عرضه كننده فكر و ذوق و استعداد ديگران استفاده كنند؛ اين بدون كتابخواني امكان پذير نيست. به گمان من يكي از بدترين و پرخسارت ترين تنبلي ها، تنبلي در خواندن كتاب است. هرچه هم انسان به اين تنبلي ميدان بدهد، بيشتر مي شود.»
نكته سوم- همه براي ترويج كتابخواني مسئولند
بخش بعدي سخنان رهبر انقلاب با كتابداران به موضوع ترويج كتاب اختصاص داشت. «كتابخواني بايد در جامعه ترويج شود؛ اين كار برعهده همه دستگاههايي است كه دراين زمينه مسئولند، از مدارس ابتدايي بگيريد- كه برنامه هايي بايد باشد كه كودكان ما را از اوان كودكي به خواندن كتاب عادت بدهد، خواندن با تدبر، خواندن با تحقيق و تأمل- تا دستگاههاي ارتباط جمعي، تا صدا و سيما تا وسايل تبليغاتي گوناگون.»
نكته چهارم- تبليغات كتابخواني
اما تبليغ كتاب براي ترويج كتابخواني موضوع ديگري بود كه رهبر بر آن تأكيد داشتند و دراين باره فرمودند: « يكي از كارهاي بزرگ و مهم درسطح جامعه اين است كه تبليغات كتابخواني همه گير شود. ما امروز مي بينيم براي كالاهاي كم اهميت كه تأثيري هم در زندگي انسان ها ندارند، صاحبانشان تبليغات رنگين عجيب و غريبي را متصدي مي شوند، مباشر مي شوند؛ دستگاههاي ارتباط جمعي، مطبوعات، صداوسيما آنها را پخش مي كنند؛ درحالي كه آن محصولات هيچ ضرورتي ندارند؛ هيچ لزومي ندارند، يك چيز اضافي در زندگي هستند؛ گاهي بودنشان مفيد است، گاهي بودنشان حتي مفيد هم نيست؛ شايد مضر هم هست. محصولي با عظمت كتاب، با ارزش كتاب، درخور اين است كه تبليغ بشود؛ تشويق بشوند كساني كه مي توانند كتاب بخوانند؛ اين را ما بايد به صورت عادت دربياوريم.»
شايد شما هم بدانيد كه اين كالاهاي كم ارزش كه صداو سيما هم آن را تبليغ مي كند همان خوراكي هايي است كه قبلا وجه تبليغ آن پرداخت شده است و اصلا تبليغات يعني همين اما نكته مهم اين است رهبر به موضوع تبليغات فرهنگي اشاره و تاكيد جدي داشتند.
نكته پنجم- يك نارضايتي فرهنگي
يكي از دغدغه هاي رهبر انقلاب جاي خالي كتاب در زندگي ايرانيان است. ايشان در ديدار هفته گذشته با كتابداران كشور هم بر اين موضوع تاكيد كرده و فرمودند: «ما در كشورمان، در جامعه خودمان، از واقعيتي كه در اين زمينه وجود دارد، راضي نيستيم. بله، درست است؛ امروز حجم كتاب هايي كه توليد مي شود با گذشته خيلي تفاوت كرده است. گاهي چند برابر كتاب منتشر مي شود يا تيراژ كتاب ها بالا مي رود ليكن اين كافي نيست. اينها براي كشور ما خيلي كم است. بايد جوري بشود كه در سبد كالاي مصرفي خانواده ها، كتاب يك سهم قابل قبولي پيدا كند و كتاب را بخرند براي خواندن، نه براي تزيين اتاق كتابخانه و نشان دادن به اين و آن.»
نكته ششم- كتابداران
نكته مهمي كه رهبر در اين ديدار بر آن تاكيد كردند يافتن نقش فرهنگي آنان بود. ايشان ضمن اشاره به خاطرات شان از حضور در كتابخانه آستان قدس فرمودند: «يك مسئله، مسئله كتابخانه هاست. خب، كتابداران محترم زحمات عمده اي را در اين زمينه به عهده مي گيرند و متصدي و مباشرند. بنده از دوران نوجواني در مراجعه به كتابخانه ها، نقش كتابداران را از نزديك مشاهده مي كردم. مي رفتيم كتابخانه آستانه قدس رضوي و مي ديدم كه كتابدارهاي آنجا چه نقشي ايفا مي كنند، چه زحمتي مي كشند، چه دلسوزي اي به خرج مي دهند. نفس كتابداري، يك كار انساني فرهنگي برجسته اي است؛ منتها كتابدار صرفا آن كسي نيست كه خدمت آوردن و دادن كتاب را به عهده مي گيرد؛ كتابدار مي تواند منبع و منشأ و مرجعي باشد براي راهنمايي مراجعه كنندگان به كتاب.»
اما نكات ديگري كه رهبر به آنها اشاره كردند سه زمينه اجرايي و عملياتي براي جامعه، تربيت و تقويت جامعه كتابخوان كشور است.
نكته هفتم- سطح بندي كتاب ها و برنامه هاي مطالعات
بخش بعدي سخنان رهبر به برنامه ريزي مطالعاتي اختصاص داشت، موضوعي كه در برخي زمينه ها تجربه موثر و مفيد آن ديده شده است مانند دوره هاي مطالعاتي كتاب هاي شهيد مطهري كه معمولا با ترتيب مطالعه و تقدم و تأخر آثار اجرا مي شد. رهبر در اين زمينه فرمودند: «يكي از كارهاي مهم اين است كه ما ذهن را عادت بدهيم به نظم در مطالعه. گاهي مراجعه به يك كتاب اگر در جاي خود قرار بگيرد؛ يعني قبل از اين كتاب، كتاب هاي ديگري كه متناسب با اين موضوع است، خوانده شده باشد، بعد اين كتاب مطالعه شود، تأثير به مراتب بيشتر و عميق تري خواهد داشت از اين كه اين كتاب بدون ملاحظه آنچه كه مرتبط با آن است، ديده شده باشد. خب، اين راهنمايي مي خواهد.»
رهبر انقلاب در همين زمينه در بخش ديگر از سخنان خود فرمودند: «يكي از چيزهايي كه ما امروز خيلي احتياج داريم، برنامه هاي مطالعاتي براي قشرهاي مختلف است. بارها اتفاق مي افتد كه جوانها را، نوجوانها را به كتابخواني تشويق مي كنيم؛ مراجعه مي كنند، مي گويند آقا چه بخوانيم؟ اين سؤال يك جواب ندارد؛ احتمالا جواب هاي متعددي دارد. مجموعه متصديان امر كتاب- چه در وزارت ارشاد، چه در مجموعه كتابخانه ها- روي اين مسئله بايد كار جدي بكنند؛ در بخش هاي مختلف، براي قشرهاي مختلف، به شكل هاي مختلف، با تنوع متناسب، سير مطالعاتي درست كنند؛ اول اين كتاب، بعد اين كتاب. وقتي كه جوان، نوجوان، يا كسي كه تاكنون با كتاب انس زيادي نداشته است، وارد شد، حركت كرد، راه افتاد، غالباً مسير خودش را پيدا خواهد كرد. اين هم يك نكته است.»
اهل تامل باشيد
برخي مطالعه را تنها خواندن آثار فلسفي و سخت مي دانند. اما رهبر معظم انقلاب در ترويج كتاب چنين ديدگاهي ندارند، گرچه بر تفكر انتقادي در مطالعه همه كتاب ها هم تاكيد دارند. ايشان در بخشي ديگر از سخنانشان اين طور اين موضوع را خاطر نشان كردند: «بعضي از ذهن ها اهل كتابند؛ منتها كتاب آسان، كتابي كه احتياج به فكر كردن نداشته باشد. عيبي ندارد، اين هم كتاب خواندن است، نفي نمي كنيم؛ اما بهتر از اين شيوه كتابخواني، اين است كه انسان در مجموعه كتابخواني خود بتواند بياميزد كتاب آسان را- فرض كنيد رمان را، خاطره را، كتاب هاي تاريخي آسان را- با كتابهايي كه احتياج دارد به فكر كردن، مطالعه كردن؛ اين نوع كتاب ها را بايد وارد مقوله كتابخواني كرد. ذهن را عادت بدهيم به اين كه اهل تأمل باشد، اهل تدقيق باشد؛ ذهن كار كند، در مواجهه با كتاب فعاليت كند؛ اين احتياج دارد به راهنمايي».
نكته هشتم- كتاب هاي مضر
از ديگر نكاتي كه رهبر انقلاب بر آن تاكيد داشتند موضوع كتاب هاي مضر بود و كساني كه اين كتاب ها را با اهداف خاص وارد بازار نشر مي كنند. ايشان فرمودند: «يك نكته ديگر، انتخاب و گزينش كتاب است. كتاب، محصول فكر و مغز و تجربه و هنر و ذوق يك كسي است يا كساني است كه اين كتاب را تهيه و توليد كرده اند. لزوماً هر كتابي مفيد نيست و هر كتابي غيرمضر نيست. بعضي كتابها مضر است. مجموعه اي كه متصدي امر كتاب است، نمي تواند با اتكاء به اين فكر كه ما آزاد مي گذاريم، خودشان انتخاب كنند، هر كتاب مضري را وارد بازار كتابخواني كند- همچنان كه داروهاي مسموم را، داروهاي خطرناك را، داروهاي مخدر را متصديان امور اين داروها آسان و بي قيد در اختيار همه نمي گذارند؛ از دسترس دور نگه مي دارند؛ گاهي هشدار مي دهند- اين يك خوراك معنوي است؛ اگر فاسد بود، اگر مسموم بود، اگر مضر بود، ما به عنوان ناشر، به عنوان كتابدار، به عنوان كتابخانه دار، به عنوان متصدي پخش- به هر عنواني كه با كتاب ارتباط دارد- حق نداريم اين را در اختيار افرادي قرار بدهيم كه آگاه نيستند، ملتفت نيستند؛ كه اين در فقه اسلام، يك فصل مخصوص به خود دارد. پس بايد مراقبت كرد. بايد كتاب خوب را، كتاب سالم را در اختيار گذاشت.»
نكته نهم- اينجا جاي ما نيست
رهبر انقلاب هيچ گاه پيشينه فرهنگي ما را در تعريف افق فرهنگي كشور ناديده نگرفته اند موضوع كتاب و كتابخواني هم بر اين امر مستثني نيست. رهبر در ديدار با كتابداران هم بر اين نكته تاكيد كرده و گفتند: «ما به عنوان ملت ايران و به عنوان يك ملت مسلمان، ارتباطمان با كتاب، ارتباط بنياني و عميق و كهن است. ما امروز و ديروز با مقوله كتاب آشنا نشده ايم. در كشور ما، به خصوص بعد از انتشار اسلام، كتابخانه هاي عظيم، مجموعه هاي علمي، مكتوبات با ارزش، سابقه كهن تاريخي دارد. ما ملتي هستيم كه با كتاب خيلي سابقه داريم؛ در طول قرن هاي متمادي با كتاب انس داشته ايم. البته آن روزها دسترسي به كتاب آسان نبود.»
رهبرمان با اشاره به موضوع استنساخ در ادامه افزودند: «امروز اين موانع برطرف شده است. پيشرفت علم، توليد كتاب، تكثير كتاب، انتشار كتاب را آسان كرده. ما امروز بايستي با توجه به اين سابقه كهن، جايگاه خودمان را در نشر كتاب، در استفاده از كتاب، بالا ببريم.»
نكته دهم- دست هاي سياسي در كتاب/ تغذيه معنوي سالم
در طرح حلقه هاي مختلف و ملزومات كتابخواني رهبر انقلاب به موضوع نيازسنجي جامعه اشاره كرده و گفتند: «توليدكنندگان كتاب هم بايد به اين معنا توجه كنند. در توليد كتاب- چه توليد به معناي ايجاد كتاب، چه توليد به معناي ترجمه كتاب، چه توليد به معناي نشر كتاب و در اختيار اين و آن قرار دادن- به نيازها و خلأهاي جامعه نگاه كنند؛ خلأهاي فكري را، نيازهاي فكري را بشناسند، انتخاب كنند، سراغ آنها بروند. ما مي بينيم در مجموعه كتاب و بازار كتاب، گاهي اوقات هدايت هاي همراه با انحراف را دنبال مي كنند؛ به خصوص سراغ مسائلي مي روند كه براي ذهنيت جامعه، براي ذهنيت كشور، چه از لحاظ جنبه هاي اخلاقي، چه از لحاظ جنبه هاي ديني و اعتقادي، چه از لحاظ جنبه هاي سياسي، زيانبخش است. انسان به وضوح مشاهده مي كند كه در بازار كتاب، در مجموعه كتاب، دست هايي فعالند؛ يك چيزهائي را وارد كنند، ترجمه هايي را به وجود بياورند، با مقاصد سياسي؛ ظاهرش هم فرهنگي است، اما باطنش سياسي است.»
ديده باني يك ويژگي است كه براي رهبر يك جامعه متصور است و به حق كه رهبر ما، حق اين موضوع را ادا كرده و مي كنند. ايشان در عرصه كتاب و كتابخواني هم دشمن شناسي را فراموش نمي كنند. البته تأكيد بر موضوع باطن سياسي برخي كالاهاي فرهنگي نكته اي است كه از غفلت مسئولان ما خبر مي دهد. رهبري در اين زمينه مي گويند: «بسياري از كارهايي كه در مقوله فرهنگ در كشور ما از سوي بيگانگان، دشمنان، معارضان اسلام و نظام اسلامي ترويج مي شود، ظاهرش فرهنگي است، اما باطنش سياسي است؛ اين را انسان مشاهده مي كند. مجموعه دست اندركاران امر كتاب- چه شما كه كتابداريد، چه مديريت كتابخانه ها، چه آن كساني كه در وزارت ارشاد مسئول اين كارند، چه خود ناشران محترم- بايد توجه كنند كه مواد تغذيه معنوي سالم، مفيد و مقوي بايستي در سطح جامعه منتشر شود. امروز خوشبختانه سطح سواد و امكان استفاده از كتاب، وسيع و گسترده است؛ از اين امكان بايد استفاده كرد.
من از اين اجتماعي كه امروز هست، مي خواهم اين استفاده را بكنم كه يك تجديد مطلعي بشود در مسئله كتاب و كتابخواني و كتاب خوب و كتاب مفيد و كتاب سالم؛ يك حركتي را همه مسئولان در كشور آغاز كنند؛ از آنهايي كه برنامه ريزي مي كنند، تا آنهايي كه توليد مي كنند، تا آنهايي كه تبليغ مي كنند، تا مخاطبان كتاب، جوان ها و غيرجوان ها كه كتاب را مي خوانند، يك نگاه جديدي داشته باشيم. تيراژهاي هزار و دو هزار و سه هزار و اينها شايسته كشور 75 ميليوني ما با اين همه جوان، با اين همه انگيزه نيست؛ بايد تيراژها خيلي بالاتر باشد. حالا در بعضي از موارد خوشبختانه انسان مي بيند دفعات چاپ كتاب ها خيلي بالاست؛ ليكن در عين حال در مجموع كه نگاه مي كنيم، نه، راضي كننده نيست، قانع كننده نيست؛ بايد يك حركتي آغاز شود.»
اما نكته مهمي كه رهبر براي اجراي آن اين طور تأكيد مي كنند و شايد به عنوان يك رسالت بر دوش مسئولان عرصه كتاب مي گذارند اين است: «به هر حال من، هم تشكر مي كنم از مجموعه مسئولان امر كتاب، و هم خواهش مي كنم كه به مسئله كتاب به شكل جدي تري نگاه شود. كاري كنيم كه كتابخواني يك امر رايج بشود و كتاب از دست جوان ما نيفتد. اين كه گفته مي شود در شبانه روز سرانه مطالعه كتاب فلان مقدار است، اينها آمارهاي راضي كننده اي نيست؛ خيلي بيشتر از اين بايد باشد. هيچ وقت انسان از كتاب مستغني نيست. از دوران نوجواني، از اول سوادآموزي تا آخر عمر، انسان احتياج دارد به كتاب؛ احتياج دارد به درك مسائل و جذب مواد تغذيه معنوي و روحي و فكري؛ اين بايستي در سطح عموم جامعه فهميده شود و دنبال شود و اقدام شود.»
¤ ¤ ¤
بيست و يكم ارديبهشت امسال ديدار پيشين رهبر معظم انقلاب با اهالي كتاب صورت گرفت و ايشان بعد از بازديدي سه ساعته از بيست و چهارمين نمايشگاه كتاب با اهالي نشر و اهالي توليد كتاب به گفت وگو نشستند.
رهبر در آن ديدار به چند نكته تأكيد كردند. بخشي از گفته هاي رهبرمان اين بود: «در سال هاي اخير كيفيت نشر، شمارگان و تنوع موضوعات كتاب ها، افزايش يافته و با گذشته قابل مقايسه نيست اما تا رسيدن به نقطه مطلوب فاصله داريم. از نظر محتوا هم كارهاي خوبي انجام شده كه با تلاش و سرمايه گذاري بيشتر اين روند رشد ادامه خواهد يافت. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، دستگاه هاي دولتي، و صاحبان انگيزه، به مقوله كتاب اهميت بدهند و توليد كتاب را با جديت دنبال كنند.»
به راستي تا ديدار بعدي رهبر انقلاب كه باز هم بر موضوع كتاب و كتابخواني تأكيد كنند بايد مسئولان را به خدا بسپاريم يا از آنها بخواهيم كه اين موضوع را مانند توصيه هاي رهبري در سال هاي گذشته مورد توجه قرار دهند؟

 



«گل سنگ» سيدهاشم حسيني نقد شد
روايت نقش افراد فرودست جامعه در انقلاب

تا همين چند وقت پيش تعداد رمان هاي انقلاب آن قدر كم بود كه حتي نمي شد در مورد چند و چون آن حرف زد. آن زمان همه (دست اندركاران ادبيات انقلاب و نويسندگان متعهد) فقط به اين فكر مي كردند كه چطور مي توان تعداد رمان هاي با موضوع انقلاب را افزايش داد. تأكيد چندباره رهبر معظم انقلاب به توجه بيشتر نسبت به ادبيات انقلاب و توسعه كمي و كيفي آن هم دليل محكمي براي ايجاد دغدغه درميان بعضي نويسندگان متعهد بود. همه اينها دست به دست هم داد تا آنكه جرياني به نام جشنواره داستان انقلاب راه اندازي شد. جشنواره اي كه خيلي زود جان گرفت و تنها با گذشت چندسال از نهالي كوچك به درختي جوان تبديل شد. رويكرد اين جشنواره ارزيابي و داوري آثار داستاني منتشرنشده در حوزه ادبيات انقلاب تعريف شد و ازهمين مسير خروجي اش رمان و داستان انقلاب بوده و هست. به لطف برگزاري اين جشنواره حالا وضعيت رمان انقلاب نسبت به چندسال پيش بسيار بهتر است (اگرچه هنوز مطلوب نيست). تا چند سال پيش آن قدر تعداد رمان هاي حوزه انقلاب كم بود كه نقد اين بضاعت اندك نامعقول مي نمود. اما حالا ما سالي حداقل پنج رمان خوب در حوزه انقلاب خواهيم داشت. رمان هايي كه قابليت مطرح شدن دارند. (باز هم اگرچه هنوز آن كيفيتي كه از رمان انقلاب درنظر است ارائه نشده است).
اما نبايد چندان نگران بود، به قول اميرحسين فردي؛ مديرمركز آفرينش هاي ادبي حوزه هنري «انقلاب به فرزندان خود اعتماد به نفس مي دهد.» و شايد همين اعتماد به نفس انقلابي باعث شده تا در جشنواره داستان انقلاب نويسندگان جوان عرض اندام كنند و آثاري شايسته در حد و اندازه ادبيات داستاني ايران ارائه كنند. يكي از اين نويسندگان جوان، سيدهاشم حسيني است. او با همه جواني اش، بسيار پركار و روبه جلو مي نمايد، اين را مي شود از تعداد آثار منتشرشده از او در فاصله چهارسال اخير و نيز مقايسه آثار نخستين با جديدترين اثرش دريافت. رمان هاي «اشك آخر» و «گل سنگ» دو رمان از اين نويسنده جوان با موضوع انقلاب است. در روزهاي پاياني هفته گذشته نشست نقد رمان «گل سنگ» او در مركز آفرينش هاي ادبي حوزه هنري برگزارشد كه دراين نشست تعدادي از نويسندگان شناخته شده كشورمان حضور داشتتد كه اين نكته را مي توان به حساب اهميت ادبيات انقلاب و نيز رمان «گل سنگ» گذاشت.
پالاني كه گل سنگ شد
آغازكننده اين نشست فيروز زنوزي جلالي بود كه در جشنواره داستان انقلاب همواره درميان اعضاي هيئت داوران حضور داشته است، پس او با رمان انقلاب آشنايي خوبي دارد و نمونه هاي متعددي از رمان انقلاب را مطالعه كرده است. زنوزي جلالي سخنش را با سخني درباره عنوان كتاب آغاز كرد و دراين باره گفت: در ابتدا نام كتاب «پالان» بود كه پس از مشورت و صحبت با نويسنده نام آن تغييركرد و «گل سنگ» انتخاب شد.
وي در ادامه بخش هايي از داستان «گل سنگ» را براي حاضرين تشريح كرد و گفت: بررسي رمان «گل سنگ» بايد با توجه به رمان هايي كه درباره انقلاب نوشته شده است، باشد. بايد ببينيم اين رمان در ميان رمان هاي انقلاب در چه مرتبه اي قرار دارد.
وي سپس به شخصيت هاي رمان اشاره كرد و با بيان اينكه سه شخصيت اصلي در كتاب وجود دارد گفت: يكي از شخصيت هاي اصلي «نبي» است كه بار قصه بر دوش او است و دوم «نظرعلي» است كه يك حمال ساده است و سوم «برات» كه فردي ساواكي است. تا پايان قصه شخصيت نبي هيچ تغيير و تحولي ندارد. درحالي كه شخصيت نظرعلي در طول قصه تغيير مي كند.
چرا سال 57؟
در ادامه اين نشست راضيه تجار در درباره رتبه «گل سنگ» در ميان رمان هاي انقلاب گفت: اين كتاب در جشنواره دوم داستان انقلاب برگزيده شده است، البته اثر به آن جايگاهي كه بايد نرسيده و اين طبيعي است؛ چرا كه در اين مرحله نويسنده در حال آزمون است.
وي ادامه داد: در كتاب «گل سنگ» شخصيت اول داستان كسي است كه واسط و حامل پيام است، شخصيت اول فردي است كه پالاني بر دوش دارد و از جايي به جايي ديگر مي رود و اعلاميه ها و پيام هاي امام خميني(ره) را در پالان خود جابه جا مي كند.
تجار با اشاره به اين كه داستان كتاب از زمستان سال 56 شروع مي شود و تقريبا خرداد 57 به پايان مي رسد، گفت: در اينجا سؤال پيش مي آيد كه چرا نويسنده اين موقعيت زماني را براي گفتن داستانش انتخاب كرده است، چرا كه وقتي در آن سال ها همه چيز به هم ريخته بود و مردم به خيابان ها مي آمدند، ديگر پيدا كردن چند اعلاميه در بازار براي ساواك مهم نبود.
اين نويسنده با بيان اين كه شخصيت «نبي» طلبه اي ساده است كه به بازار فرستاده مي شود، تصريح كرد: نبي در كتاب «گل سنگ» با هسته اصلي بازار در ارتباط است، در حالي كه هيچ ويژگي خاص انقلابي ندارد و آدم ساده اي است و حتي با افراد اصلي كه نامه ها را منتشر مي كنند، ارتباط برقرار نمي كند و تنها كار توزيع نامه ها را در لباس يك حمال انجام مي دهد.
«گل سنگ» ماندني است
محسن پرويز هم به خاطر نوع كارش در زماني كه معاون فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بود و هم به خاطر حضورش در ميان داوران جشنواره داستان انقلاب از دست اندركاران ادبيات انقلاب است. او كه در زمان معاونتش حمايت هاي زيادي از رمان انقلاب كرد در اين نشست به عنوان منتقد حضور داشت. در ادامه نشست نقد «گل سنگ» محسن پرويز با بيان اين كه دو نوع نگاه، نگاه سخت گيرانه و مهربانه براي نقد اثر وجود دارد، اظهار كرد: اگر بخواهيم با نگاه معتدل به اثر بنگريم، رمان «گل سنگ» كتابي ماندني است و با سوژه اي كه نكته جديدي را محور قرار داده است، قصه روايت مي شود.
او ادامه داد: رمان «گل سنگ» نقش افراد پايين دست جامعه را در انقلاب نشان مي دهد و همچنين به نقش امام خميني(ره) و رهبري در به ثمر رسانيدن انقلاب پرداخته است.
محسن پرويز با اشاره به شخصيت پردازي هاي كتاب «گل سنگ» اضافه كرد: در هنرهاي نمايشي و داستان برخي معتقدند كه شخصيت اصلي داستان كسي است كه در او تحول اتفاق بيفتد و اگر اين فرض را بپذيريم، تحول در شخص «نظرعلي» مي افتد و به اين ترتيب كسي كه بيشترين حضور را در قصه دارد، ملاك شخصيت اول نمي شود.
وي با تاكيد بر اين كه در يك رمان شخصيت هاي متعددي وجود دارد كه نويسنده نمي تواند تمام آن ها را تبيين كند، گفت: اگر نويسنده شخصيت اصلي را تبيين نكند، ضعف نويسنده است كه در اين اثر ابعاد روحي و وضعيت «نبي» كه شخصيت اصلي قصه است، بيشتر از باقي شخصيت ها تبيين شده است و البته اين كه چه شد نبي متصل خاتون شده و يا آرزو دارد به نجف برود، در داستان به درستي تبيين نشده است.
وي افزود: شخصيت نظرعلي در قصه، شخصيت مشخصي نيست و آنجا كه به دنبال «برات» شخصيت ساواكي راه مي افتد و يا در قسمتي كه برمي گردد و متحول مي شود، باورپذير نيست. در فضاي داستان الزاما چيزي كه رخ مي دهد، نبايد در جهان واقعيت قابل باور باشد، بلكه بايد در جهان داستاني نويسنده باورپذير باشد.
اين نويسنده با اشاره به اين كه از صفحه 150 كتاب، در قصه نوعي شتاب زدگي ديده مي شود، گفت: شايد اگر پرداخت كامل در قصه صورت مي گرفت و نويسنده فرصت بيشتري مي گذاشت، به باورپذيرتر شدن شخصيت ها كمك مي كرد.
محسن پرويز با اشاره به اين كه شكل و شمايل كتاب را نپسنديده است، اظهار كرد: فكر مي كنم كه شكل و شمايل كتاب خواننده را به سمت خودش جذب نمي كند، در داستان برخي از توصيفات صحنه ها خوب بوده است، به طور مثال احساس گناه «نظرعلي» بسيار زيبا روايت شده است و تصورم اين بود كه شايد نويسنده نظرعلي ابتداي داستان را بشناسد و با آن زندگي كرده باشد؛ چرا كه بسيار باورپذير بوده است، اما نظرعلي كه در پايان داستان متحول شده است، باورپذير نيست و به نظر مي رسد كه از تخيل نويسنده برگرفته شده است.
وي ادامه داد: فكر مي كنم حسيني با نوشتن كتاب توانايي پرداختن كافي به شخصيت هاي داستان را دارد و اگر آثار بعدي را با صبر و حوصله بيشتر بنويسد و از نظرات صاحب نظران استفاده كند، نويسنده خوب مي شود.
پرهيز نويسنده از ساختارشكني
نويسنده رمان شناخته شده و قابل تأمل «شاه بي شين» هم يكي ديگر از حاضران اين نشست بود. محمدكاظم مزيناني در نشست نقد «گل سنگ» با بيان اين كه انتخاب اسامي براي شخصيت هاي اين رمان بسيار هوشمندانه صورت گرفته است، اظهار كرد: توصيف فضاي بازار و شخصيت پردازي و بافت زباني در حوزه ديالوگ خوب از كار درآمده است.
وي ادامه داد: نويسنده تلاش نمي كند كه ساختارشكني كند و هنجارهاي زباني را درهم شكند و اين ويژگي، تشخص كلاسيك به اثر بخشيده است.
اين نويسنده با بيان اين كه كتاب «گل سنگ» ماجرامحور است، گفت: تمام تلاش نويسنده اين است كه فاصله خود را از شخصيت هاي داستان حفظ كند و به دام وسوسه هاي نويسندگاني كه معمولا نمي توانند در قصه حضور خود را پنهان كنند، نيفتند. در جمع بندي كلي كتاب ايراد زيادي به كتاب نمي توان گرفت و داستان از لحظات ناب خالي نيست، به طور مثال هاشم حسيني در توصيف فضاهاي تهران دهه 50 بسيار موفق بوده است.
وي با اشاره به اين كه اصول تعريف شده داستان كاملا معتبر است، گفت: با خواندن قصه مخاطب احساس مي كند كه روي دست نخورده و البته به اوج نيز نمي رسد. در داستان مدرن توقع اين است كه انسان ها كالبدشكافي شوند و چرايي و چگونگي رفتارهايشان بيرون بريزد.
او اضافه كرد: نويسنده مي توانست با جابه جايي دوربين و زاويه ديد خود به درون آدم ها سرك بكشد؛ چرا كه مخاطب امروز مي خواهد چرايي رفتارهاي ساواك را بفهمد و شخصيت «جميله» كه در داستان «گل سنگ» رقاص است، را بهتر بشناسد. اشكال وارد شده به كتاب نه فني و ادبي، بلكه بيشتر جامعه شناسانه است و اين اثر در چارچوب زبان اثري كامل است.
قصه اي پر كشش
در ادامه محسن پرويز در پاسخ به سؤال فيروز زنوزي جلالي درباره چينش شخصيت ها گفت: در 30 صفحه ابتدايي كتاب داستان توالي ماجراي زيبايي دارد و خواننده را به دنبال خود مي كشاند و اين اتفاق در نيمه اول داستان به خوبي رخ داده است.
وي ادامه داد: قصه داستان واقعاً جاذب و پركشش است و به گونه اي است كه خواننده به موضوع جديدي مي رسد و علاقه مند مي شود داستان را دنبال كند و اين كشش تا آنجايي ايجاد مي شود كه شخصيت «نظرعلي» از آن آدم شوخ طبع تبديل مي شود به آلت دست ساواك و بعد از آن ديگر كشش داستان كم مي شود.
راضيه تجار نيز با تأكيد بر اين كه بخش ابتدايي داستان زيبا توصيف مي شود، گفت: در ابتداي داستان فضاي بازار را كاملا خوب مي بينيم و در داستان بازار به عنوان يك شخصيت بود، چرا كه گرانيگاه حركاتي كه انجام شد، بازاريون بودند.
فقدان پرسش هاي هوشمندانه
در ادامه فيروز زنوزي جلالي با بيان اين كه توصيفات اثر در بسياري از قسمت هاي كتاب «ايستا» بوده است، گفت: رمان فاقد پرش هاي هنرمندانه است و چيزهاي زايدي در اثر وجود دارد كه هيچ دردي را دوا نمي كند. مسئله بعدي فصل بندي رمان است، مشخص نيست كه اين فصل بندي بر چه اساسي صورت گرفته است. همچنين در قسمت هايي از كتاب از كلمات قديمي و كلماتي كه به درد كار ترجمه مي خورد استفاده شده است و بهتر بود كه نويسنده از كلمات ساده تر و روان تر براي بيان داستانش استفاده مي كرد.
از داستانم دفاع نمي كنم
نشست نقد «گل سنگ» با سخنان هاشم حسيني، نويسنده اين رمان ادامه پيدا كرد. او با بيان اين كه نفس اين گونه جلسات اين است كه ما نويسندگان به عيب و ايرادات داستانمان پي ببريم گفت: نمي خواهم از داستانم دفاع كنم.وي ادامه داد: درباره نكاتي كه گفته شد، فكر مي كنم كه پالان لباس حمال است و انتخاب داستان نيز براساس همين لباس بوده است.
هاشم حسيني با بيان اين كه عنوان «پالان» برايم زياد تلخ نيست، گفت: اسم «گل سنگ» را ظرف يكي دو ساعت انتخاب كردم و به دليل مشورتي بود كه به من داده شد.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14