(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 4 مهر 1390- شماره 20032

مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
پيام هاي جهاني انقلاب اسلامي
تقويت روحيه شهادت طلبي براي احياي دين (33)

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
پيام هاي جهاني انقلاب اسلامي

1. معنويت
اين، حقيقتي است كه در بخش دوم مي خواهم عرض كنم و بايد به آن توجّه شود. وجهه جهاني و بين المللي انقلاب، عبارت از پيام معنويّت در سطح جهان است. دنيا غرق در مادّيت است. دستهاي سردمداران و شبكه هاي اختاپوسي مادّي، از يكي دو قرن پيش، دنيا را به سوي مادّيگري سوق داده و ملّتها را در منجلاب مادّيگري غرق كرده است. امروز دنيا در جهتگيري خود و راهي كه قدرتها و دولتها براي آن پيش بيني مي كنند، نه تنها هيچ جنبه معنوي ندارد، بلكه به طرف مادّيگري حركت مي كند و معنوّيات را از انسانها سلب مي نمايد. علّت اين كه مي بينيد در بسياري از كشورها، نسلهاي جوان به ستوه مي آيند، خودكشي زياد
مي شود، خانواده ها متلاشي مي شوند و جوانان به آوارگي مي افتند، همين كمبود معنويّت است. براي بشر، معنويّت يك غذا و تغذيه روحي است. مگر مي شود بدون معنويّت انسان بتواند مدّت طولاني اي راحت زندگي كند؟ هرجا علم و تمدّن مادّي بيشتر است، آشفتگي ها هم بيشتر مي شود. اين هم به خاطر گناه حذف معنويّات به وسيله قدرتهاي جهاني از صحنه زندگي مردم عالم است. پيام انقلاب اسلامي، پيام معنويّت، توجّه به معنويّت، وارد كردن عنصر معنويّت در زندگي انسان و توجّه به اخلاق و خداست. هر جا كه نام و پيام امام نفوذ كرد، معنويّت را در آن جا به همراه برد. حتّي اگر به جوامع مسيحي و غير مسلمان كه به انقلاب اسلامي روي خوشي نشان دادند، از آن درسي طلب كردند و بهره اي بردند نگاه كنيد، معنويّت را در آن جا مشاهده خواهيد كرد. ردّ پاي انقلاب بزرگ اسلامي ما معنويّت است و اين معنويّت، اوّلين پيام اين انقلاب و امام معنوي است؛ امامي كه خود يك انسان والا و معنوي، عارف ، فقيه، دين شناس، متعبّد و قائم ب اللّيل بود. امام، كسي بود كه نيمه شب با خدا خلوت مي كرد و تضرّع مي نمود.
2. عدالت
پيام ديگر انقلاب، «عدالت» است. در دنيا هرجا كه نداي عدالتخواهي بلند شده است، اين انقلاب آن جا را با خود و از خود و متناسب با خود يافته است و با حقجويان و عدالتخواهان عالم، همراهي كرده است. بسياري از عدالتخواهان، آزاديخواهان و مبارزان با ظلم و تبعيض در شرق و غرب و قارّه هاي پنجگانه عالم، مي گويند «ما از انقلاب شما اين درس را آموختيم» و راست مي گويند. اين هم يك پيام است؛ پيام عدالتخواهي.
بيانات در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام خميني ( ره )
در مرقد مطهر ـ 14/3/74
پيام انقلاب به جوامع مسلمان: بازگشت به اسلام
پيام بزرگ و مهم انقلاب ما براي امّت اسلامي و جوامع و ملّتهاي مسلمان، عبارت از «احياي هويّت اسلامي، بازگشت به اسلام، بيداري مسلمانان و بازگشت به نهضت اسلامي» است. اين، پيام بزرگ انقلاب ما به ملّتهاي مسلمان است كه امام و پيشواي بزرگ اين راه و معلّم بزرگ اين خطّ و مكتب بود.
مسلمانان را از خود بيگانه كرده بودند. مسلمان در اطراف دنيا خجالت مي كشيد بگويد «من مسلمانم». دولتهاي غير اسلامي و ضدّ اسلامي، در كشورهاي خود وضعيتي به وجود آورده بودند كه هيچ جوان امروزي، بويي از اسلام حس نكند و خبري از اسلام نداشته باشد. اسلام را متعلّق به نسل گذشته معرفي مي كردند. مي گفتند «اسلام مرد؛ رفت؛ تمام شد.» در جوامع مدرن، مترقّي و متمدّن دنيا، كاري كرده بودند كه مسلمانان جرأت ابراز مسلماني خود را نداشتند. يا عمل به اسلام را، به كلي ترك مي كردند يا اگر هم انجام مي دادند، در خفا و با ترس و وحشت بود.
كشورهاي اسلامي هم، وضع بهتري نداشتند. يك رئيس كشور اسلامي، در يك مجمع جهاني رؤساي كشورها، خجالت مي كشيد نطق خود را با «بسم الله» شروع كند! اين را عيب و ارتجاع مي شمردند! از اسلام و نشانه هاي اسلام، شرم مي كردند و عوامل استكبار كه ضربت و سيلي اسلام را در اوايل و اواسط دوران استكبار و استعمار خورده بودند و از اسلام مي ترسيدند، احساس كنار گذاشتن اسلام را در مردم تقويت مي كردند.
در كشور خود ما ايران هم همين طور بود. برادران و خواهران! كدام يك از شما كه آن دوران را درك كرده ايد، يادتان مي آيد كه يك مسلمان، جرأت كند در حضور جماعتي در غير مسجد نماز بخواند؟ اگر كسي در فرودگاهها يا در ميداني در وسط شهر نماز مي خواند يا اذان مي گفت، او را مسخره مي كردند. اسلام را بتدريج قاچاق كرده بودند. در سربازخانه ها، اسلام قاچاق بود. در دانشگاهها تا وقتي يك گروه مسلمان مبارز به وجود نيامده بود، اسلام و نماز خواندن قاچاق بود. همه جاي دنيا اين طور بود. بعضي جاها، حتّي از ايران هم بدتر بود. پيام بزرگ انقلاب ما، احياي هويّت اسلامي در ملّتهاي مسلمان بود. امروز همه ملّتهاي مسلمان، در هرجاي دنيا ـ اعم از اروپا، امريكا و آسيا ـ به مسلماني خودشان افتخار مي كنند. امروز در قلب اروپا، دختر محجّبه دبستاني افتخار مي كند و مي گويد: «من مسلمانم و مي خواهم با حجاب به مدرسه بروم.» امروز ملّتي مثل ملّت بوسني هرزگوين، در قلب اروپا، با وجود اين همه دشمني و فشاري كه عليه آن هست، مي ايستد و مي گويد: «من مسلمانم». خسارت اين مسلماني را هم تحمّل مي كند، چوبش را هم مي خورد؛ ولي مي ايستد. رؤساي كشورهاي اسلامي، به خاطر گرايش ملّتهايشان به اسلام، مجبورند اظهار مسلماني كنند و دم از مسلماني بزنند. امروز رؤساي استكباري كشورهاي مستكبر هم، براي اين كه دل مسلمانان را به خودشان جلب كنند، مي گويند: «ما با اسلام موافقيم و طرفدار اسلاميم.» البته دروغ مي گويند و به زبان مي گويند؛ امّا براي تظاهر هم كه شده است، اين حرف را مي زنند. چرا؟ چون امروز اسلام زنده و هويّت اسلامي، ارجمند و بزرگ است. چون امروز اسلام عزيز است. چون امروز حركات اسلامي رو به رشد است.
بيانات در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام خميني ( ره ) در مرقد مطهر ـ 14/3/74
پاورقي

 



تقويت روحيه شهادت طلبي براي احياي دين (33)

آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
بايد اين فرهنگ را ميان خود تقويت كنيم كه براي مبارزه با شياطيني كه كيان اسلام و نظام جمهوري اسلامي را هدف گرفته اند، با كار فردي، نمي توان مقابله كرد، بلكه بايد به كار جمعي روي آورد. كار جمعي نيز به تشكل، ارتباط و همبستگي نياز دارد. اما اگر هيچ راه ديگري غير از تشكيل حزب نبود، ساماندهي حزب هم مجازمي شود. امام خميني(ره) نيز اين شيوه را به طور كلي نفي نفرمود؛ اما نظر و توصيه اصلي ايشان، همان شيوه ائتلاف هيئت هاي مذهبي بود. از اين روي جوانان مؤمن و دلسوز مي بايد بكوشند تا در محله خود، مسجدي را كه جامعيت و امكانات بيشتري دارد، برگزينند و كودكان، نوجوانان و جوانان محل را به آن مسجد دعوت كنند. راه دعوت ديگران و تأثير بر نوجوانان و جوانان بر يكديگر را نيز خود آنها به طور طبيعي و به خوبي مي شناسند. براي مثال، در كلاس درس شاگرد ممتاز مي تواند به تنهايي تمام كلاس را با خود همراه سازد. لازم است براي گردهم آوردن نوجوانان و جوانان محل در تشكل، آنها را تشويق كرد؛ اگر هم كسي وجود داشت كه در خط انقلاب نبود، نخست بايد در خارج از هيئت با وي ارتباط برقراركرد و براي هدايت او كوشيد و هر زمان كه اطمينان به او حاصل شد، او را عضو تشكل كرد.
بعداز تشكيل اين هيئت ها نيز بايد كوشيد از ميان افراد موجود، كساني كه كارايي بيشتري دارند، كارها را برعهده گيرند، و بيشتر فعاليت كنند؛ شورا تشكيل دهند؛ جلسات مشورتي داشته باشند؛ فكرهايشان را صادقانه با هم جمع كنند؛ بكوشند خودشان فكر كنند و خودشان تصميم بگيرند. چنين نظامي، مردمي خواهدبود. مردم سالاري غربي دروغ است و اكثريت مردم كشورهاي غربي هيچ نقشي در آن ندارند. مردم سالاري اين است كه همه مردم يك منطقه، به دور از تبليغات فريبنده، تهديد و تطميع، خودشان تصميم بگيرند، و بدون اينكه اجبار و ترسي در كار باشد، آنچه انجام مي دهند، برخاسته از احساس وظيفه باشد. در حكومت مردمي اسلامي، هركس براساس وظيفه ديني خود فردي را انتخاب مي كند كه بتواند به اسلام بهتر خدمت كند. اگر چه ممكن است دراين شيوه نيز سوءاستفاده هايي صورت گيرد، اين نمونه ها، بسيار كم خواهدبود؛ در حالي كه دموكراسي غربي بر سوءاستفاده، فريب كاري و تبليغات سوء به نفع اغراض شخصي استوار است. بنابراين توصيه مي شود كه جوانان مؤمن جلسات مذهبي را احيا كنند و محور آن را مسجد قرار دهند و بكوشند تا همه اهل محل را از كساني كه ايمان به اسلام دارند و خواهان اجراي احكام آن هستند دعوت و اين ارتباط را به طور مستمر حفظ كنند.
مشكل آنجاست كه بيشتر مردم گمان مي كنند امر به معروف و نهي از منكر هميشه يك امر فردي است و اگر كسي بخواهد خدمتي به دين كند، حداكثر لازم است در تظاهرات شركت كرده، شعار دهد؛ درحالي كه اين تصوري اشتباه است و شعاردادن، آغاز كار است. هنگامي كه دهه اول محرم تمام مي شود، مجالس سينه زني و عزاداري به تدريج كم و تعطيل مي شود و ما حرارت و شور و شوقي را كه درسايه نام سيدالشهداء(ع) پيدا كرده ايم، از دست مي دهيم؛ در حالي كه اين برنامه ها بايد آغازي باشد براي اينكه كار اصلي ما آغاز شود، و آن را ادامه دهيم؛ نورانيتي را كه در سايه عزاداري به دست آورده ايم، حفظ كنيم؛ وحدت و همدلي اي را كه براي ما ميسر شده، تقويت كنيم؛ نه اينكه تا سال بعد، همه چيز را رها سازيم. اين جلسات بايد ادامه يابد. اما لازم است كه محور بحث در آنها يادگرفتن معارف اسلامي، پاسخ به شبهات و آشنايي با مسائل سياسي كشور با استفاده از تحليل هاي افراد معتمد باشد. اگرچه عزاداري براي سيدالشهداء(ع) روح بخش اين جلسات است، بايد به ياد داشت كه تنها سينه زني از شب تا به سحر نيز صحيح نيست. و اين كار به هيچ وجه مشكل ما را حل نمي كند، زيرا نام سيدالشهداء(ع) ما را گردهم آورد تا اسلام را بهتر ياد بگيريم و با دشمنان آن بهتر مبارزه كنيم.
حاصل آنكه، بايد افراد مؤمن و دلسوز، نوجوانان و جوانان محل را در هيئتي پاك و بي غل و غش، سازماندهي كنند تا دين را بهتر ياد بگيرند و در زمان مقتضي، بهره لازم از اين اجتماع برده شود. همچنين بايد كوشيد بعد از اينكه اين هيئت قوام يافت، با هيئت هاي مجاور رابطه برقرار كنند و از هر هيئتي در يك منطقه، نماينده اي در جلسات مشترك حضور داشته باشد تا كار هيئت ها را هماهنگ كنند. تقويت اين روحيه راه پيروزي بر دشمنان اسلام و تقويت روابط انساني و اسلامي ميان كساني است كه به احكام اسلام و ولايت فقيه معتقدند. اگر اين گونه رابطه اي تحقق يافت و تقويت شد، به يقين نه تنها آمريكا، بلكه تمام دنيا نيز اگر متحد شوند، نمي توانند ضربه اي به كشور اسلامي وارد سازند.
8- تقويت روحيه شهادت طلبي براي احياي دين
پس از آنكه احياي دين و مبارزه با ظلم و بدعت، به منزله هدف اساسي امر به معروف و نهي از منكر قرار داده شد، بايد ابزار لازم هم دردست باشد تا اين فريضه تأثير خود را باقي بگذارد. يكي از ابزارهاي مهم در اين عرصه اين است كه فرد خود را براي شهادت در راه احياي ارزش هاي ديني آماده سازد. اين روحيه بزرگ ترين سرمايه براي انجام وظيفه است. كسي كه داراي روحيه شهادت طلبي است نه تنها در ايفاي وظيفه امر به معروف و نهي از منكر موفق است، بلكه زندگي او متفاوت با ديگران خواهدبود. كسي كه آماده شهادت است، ديگر براي كسب مال بي ارزش دنيا، مرتكب حرام خواري نمي شود؛ به نزديكان و دوستان خود خيانت نمي كند؛ و مرتكب ظلم نيز نمي گردد؛ چرا كه او در صدد فدا كردن جانش در راه دين است؛ حال چگونه ممكن است براي دنيا، ذره اي به كسي ظلمي كند؟! روحيه شهادت طلبي يك كيمياست كه انسان را از هزاران مشكل، و از هزاران درد و رنج بي درمان روحي، معنوي و اخلاقي نجات مي دهد.
پس در مرحله اول بايد بكوشيم روحيه شهادت طلبي را در خود تقويت و تثبيت كنيم؛ آنگاه سعي كنيم اين روحيه در ميان مردم نيز ايجاد و تقويت گردد. چهارده قرن است كه علما، وعاظ، منبري ها و مرثيه خوان ها، هر يك به گونه اي كوشيده اند اين روحيه را در شيعيان علي(ع) و سيدالشهدا(ع) زنده نگه دارند. در هر زماني از اين روحيه به گونه اي استفاده شد تا اينكه بهترين استفاده در چهاردهمين قرن به دست فرزند سيدالشهدا(ع)، امام خميني(ره)، در اين كشور انجام گرفت. اين ميراث حسين بن علي(ع) بود كه به دست فرزندش مورد بهره برداري قرار گرفت و زلزله اي بي نظير در عالم به وجود آورد. اين انقلاب اسلامي در عالم آنچنان اثري گذاشت كه كسي نمي تواند به ابعاد آن پي ببرد. پيدايش اين اثر عظيم مرهون بهره برداري از اين روحيه اي بود كه امام حسين(ع) به ما ارزاني داشت و اينكه در آينده، چه بهره هاي ديگري از اين روحيه گرفته خواهد شد، تنها خداوند از آن آگاه است.
ايجاد، تقويت و تثبيت روحيه شهادت طلبي در ميان شيعيان، ناشي از شركت در همين روضه هايي است كه در مقام تجليل از اهل بيت(ع) و خاندان مطهر ايشان برگزار مي گردد؛ براي نمونه، آن كس كه در پاي روضه قاسم بن الحسن(ع) مي نشيند، بدون هيچ تحليل و تعليقي، خود اين روضه، روحيه شهادت طلبي را در او ايجاد مي كند. زماني كه او براي قاسم مي گريد، به اين معناست كه مي خواهد همچو او باشد و از اين روي هركس به اندازه ظرفيتش، از اين روحيه بهره اي مي گيرد و مي كوشد او هم اين معنا را درك كند كه مرگ از عسل هم مي تواند شيرين تر باشد. از اين روي امام خميني(ره) تأكيد مي فرمود: «محرم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است.»1 همچنين تأكيد داشتند كه اسلام با استمرار همين روضه ها زنده مانده است: «روضه سيدالشهدا(ع) براي حفظ مكتب سيدالشهدا(ع) است. آن كساني كه مي گويند روضه سيدالشهدا(ع) را نخوانيد اصلاً نمي فهمند مكتب سيدالشهدا(ع) چه بوده و نمي دانند يعني چه؛ نمي دانند اين گريه ها و اين روضه ها حفظ كرده اين مكتب را»2.
بنابراين تكرار داستان عاشورا و حماسه اهل بيت(ع) و فرزندان و اصحابشان، ايمان و معرفت شيعيان ايشان را تقويت مي كند و آنان را آماده شهادت مي سازد. آمادگي براي شهادت لزوماً به اين نيست كه كسي شمشير به دست گيرد و بجنگد؛ بلكه وجود آن استعداد و قابليت،و روحيه است كه اهميت دارد، و همين است كه دشمن را مي ترساند. مراد از آيه شريفه و أعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخيل ترهبون به عدوا الله و عدوكم؛3 «هر نيرويي در قدرت داريد، براي مقابله با آنها آماده سازيد و (همچنين) اسب هاي ورزيده (براي ميدان نبرد)، تا به وسيله آن، دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد»؛ نيز اين نيست كه هرچه شمشير داريد حتماً به كار گيريد و كساني را با آن به قتل رسانيد، بلكه مراد اين است كه اين نيروهاي فيزيكي و رواني را در خود داشته باشيد تا دشمن از شما به هراس افتد.
چنان كه اگر گفته مي شود كه روحيه شهدا، همچون نواب صفوي، را در خود حفظ كنيد، معنايش اين نيست كه سلاح به دست گيريد و ديگران را بكشيد؛ بلكه منظور اين است كه آن روحيه را در خود ايجاد يا تقويت كنيد؛ به گونه اي كه هر كس اين روحيه را در شما مي بيند، بفهمد كه اگر ادعاي پيامبري كند، به سرنوشت كسروي مبتلا مي شود. اما اگر اين روحيه غيرتمندانه وجود نداشت، دشمن قدم به قدم جلو مي آيد و كار را به آنجا مي كشاند كه قرآن را هم انكار مي كند و آن را كلام خدا نمي داند، يا كشته شدن امام حسين(ع) را نتيجه خشونت جد ايشان در جنگ بدر مي داند!
حاصل آنكه، آنچه وظيفه مشترك ماست، بيان تاريخ صحيح كربلا با تحليل روشني از آن است. زنده نگه داشتن تاريخ كربلا و فداكاري هاي سيدالشهدا(ع) و اصحابش(ع) سبب مي شود كه اين روحيه شهادت طلبي در مردم باقي بماند؛ چراكه اگر اين روحيه از بين رود، هرچه مسئولان نظام جمهوري اسلامي سفارش كنند، ديگر كسي در عرصه هاي نبرد حاضر نخواهد شد. به دليل وجود روحيه شهادت طلبي در مردم بود كه تا
امام راحل(ره) اشاره مي فرمود، به قدري بسيجي به جبهه ها سرازير مي شد كه ديگر امكان سازمان دهي آنها وجود نداشت. اما بايد مراقب بود؛ زيرا اگر دشمن به جاي چنين روحيه اي، روحيه تساهل و تسامح را در ميان مردم تقويت كند و آن را يكي از عناصر دين معرفي كند، غيرت افراد از آنها گرفته خواهد شد و آنان را تبديل به انسان هايي بي تفاوت خواهد ساخت. در اين صورت، حتي اگر رهبر امر صريح هم كند، گوش شنوايي وجود نخواهد داشت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سيد روح الله خميني(ره)، صحيفه امام(ره)، ج15، سخنراني در جمع وعاظ و خطباي تهران و قم و اعضاي دفتر تبليغات اسلامي و اعضاي انجمن اسلامي شهرداري تهران، 4/8/1360، ص.330
2- همان، ج8، سخنراني در جمع وعاظ تهران، 17/4/1358، ص.526
3- انفاق(8)، .60
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14