(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 4 مهر 1390- شماره 20032

خطرناك ترين هنر دنيا!
شليك با كليك
يادداشت شفاهي كاظم با نگاه چمران عكاسي كرد
چهار دليل راهبردي براي «چرا دفاع مقدس؟»



خطرناك ترين هنر دنيا!

مريم دلالت
« بين تمام هنرها، هيچ هنري خطرپذيرتر از هنر عكاسي نيست و اين تصادفي نيست كه در جنگ ويتنام بيش از سي نفر از خبرنگاراني كه جان باختند، عكاس بودند.
وقوع جنگ هاي متعدد و ضرورت درج تصاوير و گزارش هاي مصور مربوط به جنگ در مطبوعات، نسل جديدي از عكاسان را پرورش داد كه به «عكاسان جنگ» معروف شدند.»1.
شايد اغراق نباشد اگر بگوييم بيش از تفاوتهاي فني و هنري، نوع و زاويه نگاه اين عكاسان به پديده جنگ بوده كه در تمايزشان از يكديگر نقش آفريني داشته است.
عكاسان جنگ در جهان2
جنگ كريمه3 اولين جنگي بود كه گزارش هاي خبري داشت و »راجر فينتون« نخستين عكاس انگليس آن. او فقط بايد قدرت ارتش بريتانياي كبير را روي صفحه عكاسي ثبت مي كرد. او حق نداشت عكسهاي دلخراش تهيه كند و از همه مهم تر در عكس ها نمي بايست از اجساد قربانيان جنگ خبري باشد. وظيفه فينتون كمك به استمرار ناآگاهي جامعه ثروتمند و متمدن انگليس از واقعيت جنگ بود.
اما اين نگاه فرمايشي به عكاسي جنگ همه جا وجود نداشت. «ماتيو برادي » عكاسي بود كه نخستين تصاوير واقعي از جنگ داخلي آمريكا4 و چگونگي قتل و ويرانيهاي ناشي از آن را به آمريكاييها عرضه كرد. عكسهاي برادي اهميت عكاسي مستند جنگ را نشان مي داد.
پيشگام عكاسي مدرن جنگ، «آندره فريدمن» (عكاس جنگهاي داخلي اسپانيا5) ، كه بعدها نام «رابرت كاپا» را براي خود برگزيد، مي باشد. وي پيوسته مشتاق بود تا حد امكان به سوژه نزديك و نزديكتر شده و احساس مي كرد بايد خطر را به صورت اغراق آميزي در عكسهايش نشان دهد. كاپا از خود كارهايي به جا گذاشت كه هم ذات جنگ را نشان مي داد و هم احساس و همدردي نسبت به ديگران را در شرايط مختلف برميانگيخت.
عكاس ديگري به نام«ديويد داگلاس دانكن»، كه شورش ها و جنگهاي فلسطين، هندوستان، مصر، يونان، ويتنام و انقلاب ايران را به تصوير كشيد، هدفش از عكاسي جنگ را اين گونه بيان مي كند: «مي خواستم رنجها، عذابها، قساوتها و قهرمانيهاي انسانهايي را نشان دهم كه ماشه تفنگ را دقيقاً روي انسانهاي ديگري مي چكانند كه آنها دشمن خود مي شناسند. مي خواستم گزارشي از جنگ بدهم، زيرا جنگ همواره در طول تاريخ، در زندگي انسان وجود داشته و تنها سلاح، محل و دليل آن تغيير كرده است.»
در اين ميان نگاه متفاوت «يوجين اسميت» هم جالب توجه است. او عكاسي است كه شايد بيش از هر عكاس ديگري، وظيفه و مقصودي ناممكن را براي خود تعيين كرده بود. او مي گويد: «نمي خواهم عكسهايم فقط پوششي براي روي دادن خبري باشند، بلكه آنها را به سان اعلام جرمي عليه جنگ مي خواهم، و آرزو مي كنم عكس هايم عاملي باشند براي برانگيختن فعل و انفعال هاي نيرومند عاطفي در ذهن و خرد انسانها، تا از اين رهگذر به جلوگيري از تكرار دوباره اين تبهكاري شريرانه و ابلهانه ياري رسانند.»
عكاسي جنگ در دفاع مقدس
نوع نگاه در عكاسي دفاع مقدس به يكباره تغيير بارزي
مي كند. اينجا اگر عكاس به عكسهاي خبري اكتفا مي كرد، جفا كرده، و اگر تنها به ثبت زشتيها مي پرداخت، كوتاهي كرده بود. زيرا اين عرصه ديگر فقط بعد فيزيكي نداشته و در سرتاسر آن روحي جريان داشت كه از جولان عاشقي در قلب بازيگران خود زاده شده بود. روحي كه چهره زشت و منفور جنگ را اين بار سرشار از زيباييهايي مي كرد كه هر چشمي را ياراي ديدن آن، و هر دوربيني را توانايي ثبت آن نبود.
اينجا هيچ ذهن مادي اي نمي تواند زيبايي پنهان شده در خشونتهاي ظاهري جنگ را درك كند و تنها آيينه روح عكاس جنگ است كه به دنبال زيبايي و جست وجوگر احساسات ناب
زيبايي شناسانه مردان جنگ است... در آن سالهاي جنگ تنها بهره گيري از ابزار دوربين عكاسي در ميدان جنگ كافي نبود؛... و عكاس بدون درك عاشقانه و ارتباط گرفتن با حقيقت زيباييهاي دفاع مقدس، نمي توانست با مخاطب خود ارتباط برقرار كند. آنها براي بستن قاب اين زيبايي پنهان، با باورهاي عاشقانه مردان خاكريزهاي دفاع مقدس هم نفس مي شدند6...
ـــــــــــــــــــــــــــ
1 .شهيد هنرمند سعيد جان بزرگي، «تاريخچه ي عكاسي جنگ در جهان»، سايت جامع دفاع مقدس: wwwdsrcir (با تصرف و تلخيص)
2. همان.
3. جنگ كريمه به جنگهاي اكتبر 1853 تا فوريه 1856 گفته مي شود كه ميان امپراتوري روسيه تزاري از يك سو، و فرانسه، انگليس، پادشاهي ساردينيا و امپراتوري عثماني از سوي ديگر رخ داد. (از ويكيپديا، دانشنامه آزاد.)
4. از دوازدهم آوريل 1861، طي چهار سال، يازده ايالت جنوبي و بيست و سه ايالت شمالي آمريكا به جدالي مهلك با يكديگر پرداختند. اما سرانجام، اين جنگ به اتحاد سراسر آمريكا انجاميد. (از ويكيپديا، دانشنامه آزاد.)
5 .جنگ داخلي اسپانيا يك درگيري بزرگ نظامي بود كه از سال 1936 تا 1939 پس از كودتاي بخشي از ارتش عليه جمهوري اسپانيا رخ داد. (از ويكيپديا، دانشنامه آزاد.)
6 . بر گرفته از: سعيد صادقي، »احساس عكاس و عكس هاي احساس در جنگ«، سايت سوره مهرwwwiricapcom ، (با تصرف و تلخيص)

 



شليك با كليك

هدي مقدم
عكس همه جا هست: در آلبوم، مجله، كتاب، ويترين مغازه، تابلوي تبليغاتي، كيسه خريد، قوطي كنسرو و ... مهم تر از همه اين كه مفهومي كه عكس منتقل مي كند؛ گاه حتي از يك متن بلند، بيشتر و تاثيرگذارتر است. علت اين كه امروزه در كنار هر متني عكسي ديده مي شود؛ شايد باشد كه عكس، متن را تحت يك طلسم جادويي قرار مي دهد. عكس نگاه به جهان خارج است. بنابراين زاويه اين نگاه براي درك مفهومي كه از آن عكاسي شده؛ مهم مي نمايد.
اين جاست كه عكاسي در
حوزه هاي مختلف مانند عكس خبري، عكس مستند و علمي، پرتره و عكس هنري و... سعي در انتقال مفاهيمي خاص مي كند. شعله ور شدن آتش جنگ در دنيا باعث شد عكس جنگ نيز به اين حوزه افزوده شود. عكسي كه به عنوان يك رسانه مستقل مردمي؛ نابودي، آوارگي، قدرت طلبي و حتي اميد به پيروزي و سلحشوري را ثبت كرد. عكسي كه امروزه با صف آرايي جبهه باطل مقابل حق، عكس مقاومت لقب گرفته است.
نسل اول
محمدحسين حيدري كه سوابق كاري او و دغدغه اش منجر به تأسيس انجمن عكاسان انقلاب و دفاع مقدس شد؛ پيرامون عكاسي دفاع مقدس و پايداري مي گويد:
نسل ما، يكي از عجيب ترين نسل هاي عكاسي در دنياست. چون تا ما چشم باز كرديم، خود را در كوران حوادث انقلاب ديديم و بعد از آن هم جنگ آغاز شد. در آن زمان ما حتي فرصت ديدن
عكس هاي خودمان را هم نداشتيم و بدون اين كه چندان آموزشي ديده باشيم؛ وارد روند ثبت لحظات جنگ و انقلاب شديم.
حيدري كه از سال 1358 عكاسي را به طور حرفه اي از حوزه انديشه و هنر اسلامي آغاز كرد و از همان سال تاكنون به اين حرفه اشتغال داشته است؛ در مورد چگونگي تأسيس انجمن عكاسان انقلاب و دفاع مقدس با حس خاصي صحبت مي كند و ادامه مي دهد:
اي كاش از همان صدر انقلاب و آغاز جنگ، اين انجمن تشكيل شده بود. در اين صورت ما تاريخ را به صورت لحظه به لحظه و فريم فريم، ثبت كرده بوديم و اين روزها براي به دست آوردن اطلاعات موجود در عكس ها به حسب زمان و مكان و اشخاص، اين اندازه در مضيقه نبوديم.
داستان شكل گيري انجمن هم دقيقا به همين نكته برمي گردد. به عبارتي سالهاي حوالي 75 بود و من و هفت نفر از بچه هاي عكاس، به اين نتيجه رسيديم كه آثار و مجموعه هاي عكاسي شده خودمان، اگر جمع آوري نشوند، نابود خواهند شد. در آن هنگام من در موسسه فرهنگي هنري رزمندگان اسلام فعاليت مي كردم و مسئوليت مجموعه عكاسي آن با بنده بود. اما اين موسسه به لحاظ مالي و تجهيزات، امكان حمايت از اين پروژه عظيم را نداشت.
بعد از مدتي متوجه شديم كه بنياد روايت فتح، انجمن سينما و تئاتر انقلاب اسلامي و دفاع مقدس را به عنوان انجمن هاي تابعه خود، راه اندازي كرده و به نظر مي رسيد كه انجمن عكاسي هم مي تواند به اين مجموعه اضافه شود. از قضا اين تقاضا با تغيير مديريت بنياد و مديريت سردار اثباتي همراه بود و ايشان با آغوش باز از اين ايده استقبال كرد.
ما هم با شروطي مثل استقلال در برنامه ريزي و مديريت، تحت حمايت روايت فتح درآمديم. بعد از آنكه مجموعه دوستاني مثل بنده، سيدعباس ميرهاشمي، شهيد
جان بزرگي، محمود بدرفر، مصطفي سليماني، يوسف گرامي و اميرعلي جواديان -كه به عنوان هيات موسس نيز محسوب مي شدند- ساماندهي شد، كار اساسي و بزرگ انجمن شروع شد.
بناي ما در كارجمع آوري آثار، اين بود كه به طور تقريبي در سطح كشور، 500 تا 750هزار فريم اثرعكاسي پيرامون دفاع مقدس موجود است. ولي بعدها متوجه شديم خود غلط بود آنچه
مي پنداشتيم! چون در حال حاضر ما قريب به 1ميليون و 200 هزار فريم جمع آوري، بهينه سازي و كدگذاري كرده ايم و به نظر
مي رسد كه هنوز نزديك به دو برابر اين آثار وجود دارد و بايد براي آنها نيز فكري شود.
اهميت اين بحث بر جمع آوري آثار متمركز نيست، هرچند كه اين كار نيز، به عنوان يك همت ملي تلقي مي شود. شاخص ترين كاري كه انجمن انجام داد، ثبت اطلاعات عكس بود. اين كه اين عكاس، در چه سالي، چه مكاني و از چه كساني اين عكس را گرفته است. به عبارتي ثبت تاريخ تصويري، كاري بودكه دوستان با همت و غيرتي مثال زدني شروع به انجام آن كردند.
مشكلات اين كار زماني مشخص مي شود كه بدانيم از شروع جنگ حدود 30سال مي گذرد و بسياري از دوستان، اطلاعات درون عكس ها را فراموش كرده اند يا به اشتباه آنها را به ياد مي آورند. اين در كنار از دست دادن بعضي از دوستان عكاس، كار را سخت تر كرد. چون وقتي عكاس اثر، مرحوم مي شود، مهم ترين بانك اطلاعاتي ما تقريبا نابود شده است و پيدا كردن اطلاعات راجع به اين
عكس ها، به سختي ميسر مي شود.
البته دوستان در اين زمينه نيز دست به خلاقيت هاي خاص خود زده اند و به هر نحوي كه شده، سعي در استخراج اين اطلاعات از روي ساير عكس هاي شناسايي شده مي كنند.
در اين جا بود كه ما فهميديم با وجودي كه به لحاظ مديريت و حمايت، انجمن در سطح بالايي قرار دارد؛ ولي به لحاظ زمان، نيروي انساني و هزينه؛ انجمن نمي تواند همه اين بار را به دوش كشد. به همين خاطر طرح را با نيروي زميني سپاه در ميان گذاشتيم و
مجموعه هاي حفظ آثار اين نيروها، وارد دوره هاي آموزشي شدند.
صفر تا صد كار را به اين دوستان آموزش داديم: چگونگي استفاده از نرم افزارها؛ چگونگي كدگذاري آثار، بهينه سازي نگاتيوها، موضوع بندي آنها و مهم تراز همه چگونگي جمع آوري آثار از ميان رزمندگان لشگر و انجام كار با كيفيت بالا بر روي اين آثار.
اين طور مي توان گفت كه در سطح كشور شرايطي فراهم كرديم تا اشخاص اگر بخواهند كارهايشان را تبديل به ديجيتال بكنند و از آن روند تخريبي و فرسايشي اش جلوگيري كنند نياز به هزينه نداشته باشند وبه عبارتي ما در انجمن هزينه هاي اين كار را فراهم كرديم تا با ما همكاري كنند. در كنار اين يك اعتمادسازي هم كرده ايم. يعني صاحب اثر به اين نتيجه رسيده كه وقتي اثرش به اينجا بيايد هم در حفظ و نگهداري اش اقدامي كرده ايم هم در ساماندهي و
كدگذاري اش. وقتي به مرحله
بهره برداري هم برسد به موضوع حق و حقوق مولف مي رسيم. آنجا هم حق و حقوقشان را رعايت مي كنيم. اين حجم آثار هم كه امروز مشاهده مي كنيد براي اين اعتمادسازي است كه در انجمن ايجاد شده است.
حيدري كه زماني با كيهان نيز همكاري داشته مي افزايد:
به موضوع دفاع مقدس در مقطع خودش نگاه فرهنگي و نگاه موضوعي نشد. تعرضي به كشور شد و همه در آن وقت به اين فكر بودند كه جلوي اين تعرض را بگيرند. در جنگ شش روزه اعراب و اسرائيل، رژيم صهيونيستي 54 جلد كتاب منتشر كردند. گويي جنگ به راه انداختند كه عكس بگيرند. ولي در كشور ما متاسفانه به موضوع جنگ بدين گونه نگاه نشده است. تعدادي از عكاسان از روي علاقه و يا براي دفاع از ميهن پا به عرصه نهادند. عكس هاي شهيد جان بزرگي را ببينيد. آثار عكاسان يگان هاي رسمي را وقتي نگاه مي كنيد مي بينيد آنها حتي آموزش اوليه كار با دوربين ها را هم نمي دانستند. عكاس در آنجا احساسش فقط اين بوده كه لحظه اي تصويري را ضبط كند و اگر چنين كاري انجام شود دوربين بهتر از سلاحي است كه در دستش است. سالهاي جنگ ايران وعراق زياد بود و با اين حال كه سازماندهي مشخصي نداشتيم بسياري از عكاسان آثار خوبي گرفتند. اكثر آنها هم عكاسان تجربي بودند. پس از جنگ به لحاظ فقدان استانداردهاي آرشيو و نگهداري به عكس ها آسيب بيشتري وارد كرد.
به عنوان مثال موسسه اي مثل كيهان با قريب به دو ميليون فريم عكس، داراي آرشيو غني عكس و نگاتيو دفاع مقدس است و اگر اين ساماندهي به همين شكل كه گفته شد، در مورد آن انجام گيرد؛ ما داراي اسناد تصويري بي نظيري از جنگ خواهيم بود و اگر پژوهشگري بخواهد روي آن كار كند؛ نه تنها منبعي قابل اعتماد خواهدداشت؛ بلكه در صورت نياز به عكسي خاص، حقوق معنوي عكاس رعايت خواهد شد و با پرداخت حق تاليف، به آنچه كه نياز دارد؛ دسترسي پيدا خواهد كرد.
حيدري بر خلاف بسياري، نسبت به عكاسي پايداري نگاهي مثبت دارد و نسل امروز را نسلي متفاوت ولي نه در راه ضدارزش مي داند و معتقد است:
در يك واقعه؛ آنچه موجب تحسين يك عكاس مي شود؛ نگاه متفاوت او نسبت به اتفاق در حال وقوع است و پيدا شدن نگاه و زاويه ديد درست و مناسب، نياز به سفرهاي زياد و حضور در واقعه هاي مختلف دارد تا تجربه هاي لازم براي گرفتن عكس ايده آل را كسب شود.
از اين حيث ايران كشوري
بي نظير به خصوص براي تربيت نسل عكاس است. زيرا در طول سنواتي نه چندان دور از هم؛ هر اتفاقي كه ممكن است هر كدام در يك نقطه از دنيا رخ دهد، در ايران شكل گرفت. انقلاب، جنگ، سازندگي، سيل، زلزله، كمك رساني، عشق، ارتقاي صنعتي و توليد علم و هزاران مورد ديگر.
اين در كنار آموزش پذيري نسل جديد، برهه اي خاص را پديد آورده كه در كنار تزريق تعهد، نيروهايي قابل تامل را وارد دنياي عكاسي خواهد كرد.
نسل دوم
عليرضا غفاري؛ عكاس نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران با تعصب خاصي مي گويد: عكس مقاومت در زمان صلح يعني القاي امنيت. كاري كه نيروي هاي مسلح در رزمايش هاي منتظم خود، به طور مداوم انجام مي دهند؛ اگر از زاويه دوربين عكاسي و فيلم برداري مورد توجه قرار نگيرد؛ ملت از توانمندي جنگاوران پايور خود چطور اطلاع حاصل مي كنند؟ اگر من به عنوان يك عكاس، نتوانم رشادت هاي نيروهاي ايراني را ثبت كنم؛ كشورهايي كه هر روز به انحاء مختلف ايران را تهديد مي كنند؛ ادعاي باطل خودشان را حق فرض مي كنند. امروز اول بايد در جنگ رسانه پيروز شد و بعد در جنگ نظامي. عكس و فيلم؛ ابزار جنگ رسانه است. پس عكس مقاومت يعني حضور در جبهه اي كه اگر خالي بماند، ديگراني كه
نمي خواهند سرافرازي
ملت هاي مظلوم را ببينند؛ با تمام قوا آن را پر خواهند كرد.
اين عكاس نسل دومي ادامه مي دهد:
من جنگ را ديدم، دفاع مقدس را باهمه وجود حس كردم. هرچند كه سنم اجازه شركت در اين پايداري را نمي داد. من جنازه تك تك بچه هاي استثنائي كه در بمباران مدرسه كودكان استثنائي بروجرد شهيد شده بودند؛ ديدم. بنابراين ويراني جنگ را درك مي كنم و اگر آن زمان دوربين داشتم، اين لحظات را براي آيندگاني كه شايد اين روزها را فراموش كنند؛ ثبت مي كردم.
غفاري معضل اصلي عكاسي امروز را؛ عدم حق رعايت قانون كپي رايت مي داند و مي گويد:
عكس يعني ثبت يك لحظه با فشار دادن شاتر. علت سخت بودن اين رشته و فرز بودن عكاس هم همين است. فيلم قائم به دگمه ركورد است و تو مي تواني از آنچه كه فيلم گرفتي، مطلوب خودت را بيرون بكشي وتدوين كني. ولي عكس قائم به لحظه است و اگر آن لحظه از دست برود، سوژه خراب مي شود. براي همين گاهي خطر عكاسي تا حد مرگ بالا مي رود. مثلاً وقتي بالگرد در حال فرود و يا شليك است، واقعاً موقعيت خيلي خطرناك مي شود. خيلي از
سوژه هايي كه در رزمايش ها عكاسي مي شود، اين طور هستند.
حالا شما فرض كنيد اين عكس ها را خودتان به خبرگزاري ها و روزنامه هاي مختلف ارسال
مي كنيد و آن وقت اسم خبرگزاري يا روزنامه را روي عكس مي بينيد. اين بي انصافي نيست؟
نسل سوم
فاطمه سادات آقاميري كه يك عكاس نسل سومي به شمار
مي رود؛ عقيده دارد: امروز بيشتر از آنكه به عكس مقاومت پرداخته شود؛ بايد تمركزمان روي عكاسي باشد كه هنوز مقاومت كرده و متعهدانه كار مي كند.
وي كه دانش آموخته رشته عكاسي خبري است؛ در مورد نسل سوم عكاسي كشور مي گويد:
غربت عكاسي متعهدانه به طور ملموسي حس مي شود. چون اساساً فضايي كه هنرمند و بالتبع عكاس، به عنوان فضاي هنري براي خودش ترسيم كرده؛ خيلي غرب زده است و به خاطر رشد تكنولوژي كه غرب در ابزارهاي خود دارد؛ به خصوص در زمينه عكاسي، تمام ملاك ها و شاخصه هاي ارزشيابي غربي است.
آقاميري دور شدن از فضاي جنگ، كم سوژه بودن عكس مقاومت در زمان حاضر و عدم رقابت جدي در اين عرصه را
مهم ترين عوامل كم كاري نسل جديد در اين زمينه مي داند. علاوه بر اين؛ او افزايش بي رويه تبليغات و زندگي مصرف گرايانه را مهم ترين علت گرايش نسل امروز به عكس هنري و سانتي مانتال مي داند و ادامه مي دهد:
«چرا وقتي به عكس شهيد حاج اميني نگاه مي كنيم، لطافت و زيبايي صحنه شهادت او هنوز آدم را درگير مي كند؛ ولي وقتي به عكس هاي با كيفيت ولي تبليغاتي نگاه مي كنيم، بعد از يك نگاه سطحي، به راحتي از آن عبور
مي كنيم؟ جواب ساده است: نفوذ عميق عكس اين شهيد كه فكر نمي كنم توسط يك دوربين
حرفه اي گرفته شده باشد؛ به خاطر معنويت و صداقتي است كه اين عكس دارد. براي فهم مفهوم صداقت اگر بخواهيم مثالي بزنيم بايد بگوييم مثلاً شما مي خواهيد از صحنه برگريزان پاييزي درختان عكس بگيريد. يك عكاس حرفه اي به سادگي متوجه مي شود كه آيا شما با سنگ برگ ها را وادار به ريختن كرديد يا واقعا برگ ها خودشان با باد روانه زمين مي شوند. نكته قابل تامل اين است كه اين فهم، در مردم عادي هم جريان دارد. به عنوان مثال همه ما صداقت لبخند شاد يك كودك در عكس را مي پذيريم ولي همين لبخند اگر روي چهره يك هنرپيشه در آتوليه باشد، تصنعي بودنش قابل انكار نيست.
اين را فراموش نكنيم كه اصل اوليه براي هر رسانه اي حتي عكس، اعتماد كردن به آن رسانه است و اعتماد سازي جز با صداقت، امكان ندارد.»
در هر حال، موج جديد عكاسان ايراني، با تمركز روي سوژه هاي هنري و تبليغاتي، اين دغدغه را براي نيروهاي متعهد به وجود آورده كه آيا نسل عكاسان جنگ و مقاومت وارثاني خلف خواهد داشت يا خير.
هر چند كه به زعم محمدحسين حيدري، چندان هم نبايد نگران اين امر بود؛ چرا كه اگر چاشني تعهد به نوعكاسان نسل جديد افزوده شود؛ نه تنها زمينه كار در چنين موضوعاتي كم نخواهد بود؛ بلكه به واسطه آموزش هاي حرفه اي كه اين نسل ديده اند و ارتقاي سطح علمي و فني تخصصي آنها در حوزه عكاسي، نسل سوم و چهارم، قدرتمندتر از نسل اول در اين حوزه ظاهر خواهند شد.

 



يادداشت شفاهي كاظم با نگاه چمران عكاسي كرد

انجمن عكاسان دفاع مقدس، اولين جلد از آثار انفرادي عكاسان را به كارهاي جاويدالاثر كاظم اخوان اختصاص داد. علت آن هم واضح است. عكس هاي بديع و زاويه هاي بكري كه او از جنگ دارد؛ بي نظير است و با وجودي كه تنها دو سال در جبهه بود، هنوز كسي نمي تواند ادعا كند در جرأت و جسارت و زاويه ديد؛ مزيت خاصي بر او دارد.
علت اين شهامت هم شايد به نوع ورود او به كار عكس و خبر است. كاظم، برخلاف خيلي از بچه هاي عكاس، كاملاً رزمي وارد جنگ شد و به عنوان يكي از نيروهاي خبره در ستاد جنگ هاي نامنظم حضور پيدا كرد. استعداد او باعث شد تا شهيد چمران نگاه ويژه اي روي او داشته باشد و رفته رفته او را با دنياي هنر به خصوص عكاسي آشنا كند.
به عبارت بهتر ؛ دكتر چمران بيشتر از آنكه عكاسي فني را به او بياموزد؛ نگاه و ديد پيدا كردن نسبت به موضوعات را به كاظم اخوان ياد داد. نگاهي عميق و ديدي وسيع براي ديدن چيزهايي كه ديگران آن را نمي بينند.
كاظم اخوان، جوان مشهدي جسور و نترسي بود كه در عين شيطنت و خونگرمي- كه اين آخري ويژگي اهل خراسان است- آرامش خاصي داشت. خاطرم هست در مرحله دوم عمليات بيت المقدس، در نزديكي هاي پادگان حميد مستقر شده بوديم. آن شب توپخانه عراق به شدت منطقه را مي كوبيد؛ ولي كاظم با چنان آرامشي آنجا خوابيده بود كه برايم عجيب بود. چون حتي گاهي از شدت انفجار سيمان و خاك هاي سنگر روي ما مي ريخت اما او راحت خوابيده بود و من هر چه تلاش مي كردم نمي توانستم اين آرامش را براي خود به وجود بياورم. واقعاً آن شب با راحتي خوابيده بود و صبح با يك انرژي مضاعف كار مي كرد در صورتي كه ديگران به دليل كم خوابي و ناآرامي در شب، خسته و كوبيده شده بودند و تقريباً رمقي براي كار نداشتند.
جاويدالاثر اخوان كه ن شالله خداوند هر چه زودتر او را به ما بازگرداند؛ يك چريك و رزمنده ورزيده بود و از دوراني كه با چمران مي جنگيد، حداكثر استفاده را كرده بود. علاوه بر آن به دليل تجربه و ضريب هوشي بالايش مواقع خطر را خوب مي شناخت و چون خوب مي شناخت. جاهايي كه نياز نبود؛ يا خودش را به زحمت نمي انداخت؛ يا از آن لحظه ها استفاده مي كرد تا عكس هاي خيلي خوب بگيرد. بنابراين وقتي كه بچه ها از صداي خمپاره يا توپ مي ترسيدند و خيز بر مي داشتند؛ او با تيزهوشي مي فهميد كه آن گلوله كجا خواهد افتاد و تازه آن موقع وقت عكاسي او بود كه تا لحظه هاي ناب را شكار كند و بالعكس وقتي كه صداي خمپاره مي آمد و بچه ها احساس مي كردند نزديك آنها به زمين نمي خورد كاظم متوجه مي شد كه اين گلوله به طرف آنان مي آيد و بلافاصله خيز برمي داشت.
اصلاً تفاخر در او راه نداشت. شيريني اين تواضع او را وقتي كشتي مي گرفتيم؛ فهميدم. آن هم بعد از نزديك به 20 سال!
قضيه از اين قرار بود كه در منطقه مواقعي بود كه بچه ها كار چنداني نداشتند و به قولي اوقات فراغتشان بود، براي پر كردن اين اوقات فراغت كارهاي مختلفي انجام مي شد كه يك از محبوب ترين آنها كشتي گرفتن بود. آن زمان من 3-4 سال از بقيه كوچك تر بودم اما جثه ي مناسبي داشتم و به همين دليل مي توانستم ديگران را كه گاه از من بزرگ تر هم بودند زمين بزنم تا اينكه يك بار با كاظم اخوان كشتي گرفتم و ايشان علي رغم اينكه جثه بزرگ تري از من نداشت توانست من را شكست دهد با خود گفتم حتماً اين بار اتفاقي از ايشان شكست خوردم بار دوم و سوم هم اين اتفاق پيش آمد و من هيچ وقت نتوانستم او را شكست دهم و اين موضوع براي مدتها من را متعجب كرده بود كه كاظم اخوان با آن جثه نه چندان درشت چگونه توانسته من را شكست دهد؟ از اين ماجرا بيست سال گذشت تا اينكه يك روز خانواده كاظم، عكس هايي از ايشان را براي من آورده بودند تا ببينم اينجا بود كه متوجه علت شكست هاي خودم شدم، كاظم اخوان يكي از كشتي گيران مطرح استان خراسان بود كه مقام هاي بسياري داشت و تقريباً هميشه جزو 3 نفر اول مسابقات استان خراسان بود و تازه آن موقع بود كه آن معماي بيست ساله براي من حل شد.
ضربه اي كه با از دست دادن كاظم اخوان به بدنه عكاسي دفاع مقدس وارد شد؛ با هيچ چيز قابل جبران نيست. ربوده شدن ايشان توسط فالانژيست ها در لبنان، امري است كه نيازمند مساعدت هاي چند منظوره دستگاه هاي مختلف است. اميدواريم حداقل به واسطه هفته دفاع مقدس، ياد اين عزيزان و ساير همرزماني كه با او ربوده شدند مانند متوسليان عزيز، زنده نگه داشته شود و براي روشن شدن تكليف آنها، تلاش هاي قابل دفاعي صورت گيرد.
محمدحسين حيدري
دبير انجمن عكاسان دفاع مقدس

 



چهار دليل راهبردي براي «چرا دفاع مقدس؟»

دكتر معز خادم الحسيني
چه ضرورت هاي باعث پرداختن به مقوله دفاع مقدس به ويژه بحث شهدا و روايت در مقطع كنوني انقلاب مي شود؟
1. اين عرصه، از مقولات ارزشي است و بخشي از تعاليم ديني تمام انبياء از ابتداي ارسال رسل را تشكيل مي دهد.
در سيره شهدا؛ معارف اهل بيت مانند طهارت؛ صبر؛ عبادت؛ راستگويي و آنچه در اسلام و دين به آن اشاره رفته؛ يافت مي شود.
به عبارتي تمام معنويت كار دفاع مقدس در اين قسمت متجلي شده است: برقراري ارتباط با شهيد و كشف خصايصي كه باعث صعود او به اين جايگاه عظيم شده است.
2. دفاع مقدس و بحث شهدا؛ تشكيل دهنده هويت و انسجام ملي ايرانيان است.
تمام اقوام ايراني اعم از كرد و بلوچ و ترك و فارس و تات و لر و عرب و تركمن و گيلك و مازن و ... در جنگ حضور داشتند. اين حضور همه جانبه اقوام در كنار درخشيدن اديان گوناگون در جبهه دفاع از ناموس و شرف ايران؛ ابعاد تازه اي پيدا مي كند.گلزار شهداي اديان و مذاهب مختلف؛ از برادران اهل تسنن گرفته تا بسياري از فرقه هاي مسيحيت؛ يهوديت و زرتشت؛ گواه اين رشادت ملي است.
اين امر؛ در كنار ورود اقشار و اصناف گوناگون در ميادين نبرد؛ جلوه اي ديگر از انسجام بخشي و ثبات هويتي در جامعه ايراني را تشكيل مي دهد. در كنار هم قرار گرفتن طبقات مختلف اجتماعي مانند پزشك و كارگر و مهندس و كشاورز و معدن كار و روحاني و بنا و كارمند و
مغازه دار و ...؛ آن هم تنها براي حفظ كيان اسلام و ميهن اسلامي، به صورت بي سابقه اي تنها در 8سال دفاع مقدس رخ داده است.
زيرا كمتر مقوله اي را مي توان يافت كه با وجود اختلافات فرهنگي و قومي و ديني؛ چنين همبستگي را آن هم بدون سازماندهي و اقدامات شبكه اي سبب شود. بنابراين به نظر مي رسد ياد و خاطره شهدا و مرور آن روزهاي حماسه و خون حتي در ابعاد كلان؛ با توجه به اين برهه خاص كه هجمه بيگانگان بر بي هويت كردن نسل هاي جوان جامعه امروز ما تمركز يافته؛ ضرورتي غيرقابل اجتناب مي نمايد.
3. دفاع مقدس باعث ارتقاء شأن جمهوري اسلامي در نظام بين الملل شد و ما نياز به معرفي دوباره اين جايگاه داريم.
ايراني كه در زمان پهلوي به عنوان يك پاسبان منافع آمريكا و غرب در منطقه شناخته مي شد؛ پس از فتح خرمشهر هويتي جديد كسب كرد و اين هويت چنان براي تمام ايرانيان در سراسر دنيا حائز اهميت بود كه حتي طاغوتياني كه به دامان غرب پناه برده بودند؛ از اين پيروزي احساس غرور كردند. دفاعي كه ايرانيان از مرز و بوم خود كردند و مرداني كه براي استيلاي اسلام؛ عاشقانه پا در ركاب شهادت گذاشتند و سيره خود را براي نسل هاي بعد به يادگار گذاشتند؛ چنان چهره اي از ايران و ايراني در جامعه جهاني ترسيم كرد كه خفت زير يوغ آمريكا بودن؛ به
عزت اسلام و سربلندي ملت ما تغيير يافت و هر چند كه استكبار جهاني تلاش زيادي براي ضعيف نشان دادن اين بزرگي كرد؛ ولي اين عظمت همچنان پابرجاست و نياز به بازخواني مجدد دارد.
4. دفاع مقدس؛ نمونه كاملي از الگوي اسلامي ايراني پيشرفت است.
توسعه ايران اسلامي؛ نيازمند توسعه فرهنگي است و هيچ فرهنگ معاصري را نمي توان غني تر از دفاع مقدس يافت. زيرا هر الگويي نيازمند فرهنگي مولد است تا نقش حمايت و پيشتيباني از آن الگو را ايفا كند و با توجه به ساز و كارهاي نهادهاي اجتماعي و دنياي امروز؛ تنها فرهنگ مطلوب، فرهنگ دفاع مقدس است.فرهنگي كه از شاخصه هاي آن مي توان به بومي بودن؛ كارآمدي و عملكرد مطلوب؛ وجود ابعاد مختلف و قابل تسري به ساير بخش هاي نظام اعم از اقتصادي؛ اجتماعي اشاره داشت. به عبارتي رشد و جهش علمي به واسطه دستآورد هاي اين فرهنگ متعالي تحقق مي يابد. نگاهي كلي و گذرا به تاريخ دفاع مقدس؛ نشان مي دهد سير حركت از نقطه ضعف و شكست در نبرد؛ به پيروزي و قوت برگرفته از شناخت عميق و نهادينه شدن و تطبيق ساز و كارهاي اسلامي با آداب و رسوم و عرف و تكنولوژي و وضعيت سياسي اجتماعي و به عبارت دقيق؛ تولد فرهنگي جديد به نام دفاع مقدس بود و در جامعه كنوني ما به اين عنصر براي حل مسائل و مشكلات خرد و كلان نيازمنديم.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14