(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه اول  آبان 1390- شماره 20055

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
يك معادله بي مجهول ! (يادداشت روز)
درخواست كاترين اشتون براي ازسرگيري مذاكرات 1+5 با ايران
بز (گفت و شنود)
كيهان و خوانندگان
تجمع دانشجويان تهراني مقابل سفارت سوئيس
برنامه ريزي سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا و كانادا براي آغاز سوءاستفاده از خاوري
اعلام ورشكستگي رسانه هاي سبز در لندن و پاريس (خبر ويژه)
سرخوردگي چند لايه آشوبگران بازداشتي تحمل زندان براي فتنه گران سخت شده است. (خبر ويژه)
تا ديروز در پنتاگون و كاخ سفيد تردد داشت حالا شد ننگ آور؟! (خبر ويژه)
آقاي احمد شهيد! پاراگرافي چند؟! (خبر ويژه)
اصلاح طلبان در دو سال گذشته مثل گاو 9 من شيرده رفتار كردند (خبر ويژه)



يك معادله بي مجهول ! (يادداشت روز)

قذافي كشته شد و جسد بي جان او در مقابل ده ها دوربين تلويزيوني به نمايش درآمد. در اين واقعيت كمترين ترديدي نيست كه ديكتاتور ليبي بعد از كشف محل اختفاي وي با شليك چند گلوله به قتل رسيده است. اين صحنه را بسياري از نزديك شاهد بوده اند و يا از دريچه دوربين هاي تلويزيوني ديده اند. اما سؤال ديگري هم در ميان است كه پاسخ آن مي تواند پرده ديگري از ماجراي قتل قذافي را به نمايش بگذارد. پرده اي كه تماشاي آن درس آموز و عبرت انگيز است. سؤال اين است كه قذافي را چه كسي و يا چه كساني كشته اند؟ انقلابيون ليبي؟ يا ماموران نفوذي ناتو؟! شواهد موجود كه به تصوير نيز كشيده شده حاكي از آن است كه قذافي بعد از كشف محل اختفاي خويش، تسليم شده و حتي دست هاي خود را به نشانه تسليم بالا برده بود. بنابراين چه كساني اصرار داشته اند كه قذافي در دم كشته شود؟ انقلابيون ليبي به دليل خشم برخاسته از جنايات بي شمار قذافي و يا حاميان غربي ديكتاتور ليبي- ناتو- از ترس اسرار ناگفته اي كه قذافي زنده مي تواند بر زبان آورد و با جسد بي جان او براي هميشه به خاك سپرده مي شود؟! در اين باره گفتني هايي هست و درس ها و عبرت هايي هم.
1- تصاوير تلويزيوني پخش شده از آخرين دقايق عمر ديكتاتور ليبي به وضوح نشان مي دهد كه قذافي با دست هايي كه به نشانه تسليم بالا برده است از مخفيگاه خود خارج مي شود و سخني چند ثانيه اي- و البته نامفهوم- نيز بر زبان دارد. بنابراين ترديدي نيست ديكتاتور ليبي در جريان درگيري با انقلابيون به قتل نرسيده بلكه بعد از تسليم خود، كشته شده است. چرا؟!
2- در جسد عريان قذافي كه از چند زاويه فيلمبرداري و عكسبرداري شده است، جاي چند گلوله در سمت چپ سينه و اطراف قلب وي ديده مي شود و يك تك گلوله نيز به مغز او شليك شده است و اين به وضوح نشان مي دهد كه قاتل ديكتاتور ليبي يك نفر بوده است زيرا چنانچه قذافي با شليك گلوله انقلابيون به قتل رسيده بود، بايستي گلوله هاي پي درپي كه از ده ها اسلحه شليك شده است به تمامي بدن وي اصابت كرده باشد، بنابراين مي توان نتيجه گرفت ده ها تن از انقلابيون مسلح ليبي كه در صحنه حاضر بوده و قذافي را به دام انداخته بودند از شليك به ديكتاتور تسليم شده خودداري ورزيده و خواستار قذافي زنده براي محاكمه و كشف اسرار جنايات بي شمار وي بوده اند.
3- قاتل قذافي دقيقا سمت چپ سينه او و اطراف قلب را نشانه رفته است و اين دقت عمل حاكي از آن است كه قاتل بيرون از هيجان حاكم بر انقلابيون- كه طبيعي نيز بوده است- دست به قتل ديكتاتور ليبي زده است و ماموريت خود را با خونسردي و بدون هيجان زدگي انجام داده است.
از سوي ديگر، در ناحيه سر جسد قذافي فقط جاي يك گلوله ديده مي شود و اين نشانه آن است كه قاتل قذافي بعد از شليك چند گلوله به ناحيه حساس قلب و ريه ديكتاتور ليبي، براي اطمينان از مرگ وي، سر قذافي را هدف گرفته و تير خلاص شليك كرده است.
4- در فيلمي كه از صحنه تسليم و سپس قتل قذافي تهيه و پخش شده است دو صحنه «تسليم» و قتل وي با فاصله نشان داده مي شود. توضيح آن كه در چند ثانيه از فيلم- كمتر از يك دقيقه- صحنه تسليم ديكتاتور ليبي ديده مي شود و در صحنه بعدي جسد خون آلود و عريان قذافي به نمايش درآمده است و در اين ميان صحنه تيراندازي به وي حذف شده است. اين در حالي است كه نمايش صحنه شليك به قذافي مي توانست گوياي چگونگي قتل وي باشد و نشان مي داد كه ديكتاتور ليبي فقط از سوي يك نفر- و نه تعداد زيادي از انقلابيون- به قتل رسيده است.
5- در يكي از كليپ هاي به نمايش درآمده از كشته شدن قذافي، صداي انقلابيون ليبي شنيده مي شود كه يكصدا فرياد مي زنند «او- قذافي- را زنده مي خواهيم»- نريده حياً- اين فرياد يكپارچه با شليك چند تك گلوله قطع مي شود و پس از آن جسد قذافي با محل اصابت گلوله هايي كه به آن اشاره شد، ديده مي شود.
شواهد ياد شده كمترين ترديدي باقي نمي گذارد كه نه فقط قذافي را انقلابيون دستگيركننده وي به قتل نرسانده اند بلكه آنها خواستار زنده ماندن وي براي محاكمه و پرده برداري از اسرار چنددهه جنايت و خونريزي ديكتاتور ليبي بوده اند.
6- اكنون بايد ديد زنده ماندن قذافي كه به يقين، بازجويي، محاكمه و مجازات وي را در پي داشت براي چه كساني نگران كننده بوده و از اعترافات ديكتاتور ليبي وحشت داشته اند؟ انقلابيون ليبي كه از مدت ها قبل بر بازداشت و سپس بازجويي و محاكمه و نهايتا اعدام قذافي تاكيد داشته و اين خواسته خود را بارها- و از جمله هنگام دستگيري وي- اعلام كرده بودند و از سوي ديگر شواهدي كه به آن اشاره شد، نشان مي دهد كشته شدن ديكتاتور ليبي در محل دستگيري وي خواست انقلابيون نبوده است. بنابراين چه كساني نگران زنده ماندن قذافي و اعترافات بعدي او بوده اند؟!
7- سرهنگ قذافي اگرچه از آغاز حاكميت خود بر ليبي، به ديكتاتوري روي آورد ولي تقريبا از سال 2001 كه متهم اصلي انفجار هواپيماي حامل 189 آمريكايي بر فراز لاكربي- اسكاتلند- را به غرب تحويل داد، آشكارا به اردوگاه آمريكا و متحدانش وارد شد. وي مدتي بعد به درخواست آمريكا تمامي تجهيزات هسته اي ليبي را با كشتي به آمريكا فرستاد و در تمامي تحولات و رخدادهاي منطقه مواضع و عملكردي همسو با غرب داشت. قذافي در جريان جنگ 33 روزه حزب الله لبنان و اسرائيل به هيچيك از رسانه هاي ليبي اجازه حمايت از حزب الله لبنان را نداد. در جنگ 22 روزه غزه، مرزهاي خود را به روي مبارزان فلسطيني بست و از پذيرش آنان در خاك ليبي خودداري كرد. در جنگ جنوب سودان از تجزيه طلبان مورد حمايت آمريكا و اسرائيل تحت رهبري «جان كارانگ» حمايت كرد. در جريان جنگ ميان چاد و سودان كه بر سر منطقه نفت خيز «دارفور» صورت گرفته بود، همراه با آمريكا و اسرائيل و فرانسه در كنار شورشيان تحت رهبري «حسن هابره» قرار گرفت. قذافي - حداقل- در تمامي ده سال گذشته از طريق فرزندش «سيف الاسلام» با سازمان «سيا» و دولتمردان كاخ سفيد در تماس و هماهنگي نزديك بود. وي مبالغ كلاني به ساركوزي در انتخابات رياست جمهوري فرانسه و به توني بلر براي پيروزي او در انتخابات انگليس كمك كرد. «موسي كوسه» كه 16 سال در رأس دستگاه امنيتي- استخبارات- ليبي قرار داشت به اعتراف اخير مقامات انگليسي، در هماهنگي كامل با MI6 انگليس- بخش امنيت خارجي انگلستان- عمل مي كرد و....
8- اسناد و شواهد غيرقابل انكار كه به چند نمونه از آن اشاره شد به وضوح نشان مي دهد كه قذافي- حداقل- طي ده سال گذشته در نقش يكي از عوامل گوش به فرمان آمريكا و متحدانش در صحنه بوده است بنابراين در صورت بازداشت و محاكمه مي توانست اعترافات تكان دهنده و رسواكننده اي عليه قدرت هاي غربي داشته باشد و اين در حالي است كه آمريكا و متحدانش با بهره گيري از حمله ناتو به ليبي در پي آنند كه خود را فرشته نجات مردم ليبي جلوه داده و از اين طريق اگر موفق به مصادره انقلاب اسلامي ليبي نشوند، دستكم زمينه اي براي نفوذ در ساختار نظام آينده ليبي داشته و به انتظار استحاله تدريجي و درازمدت انقلاب اسلامي ليبي بنشينند. بديهي است كه قذافي بركنار شده و از قدرت افتاده نه فقط كمترين سودي براي آمريكا و متحدانش نداشت، بلكه اعترافات وي مي توانست كابوس وحشتناك ديگري براي متحدان غربي رژيم سابق ليبي و مدعيان كنوني نظام پيش روي مردم اين كشور باشد.
9- سرانجام شوم قذافي مي تواند درس عبرتي براي تمامي رژيم ها و احزاب و گروه هاي وابسته به غرب باشد. آمريكايي ها بعد از فرو غلتيدن قذافي از حاكميت ليبي، نه فقط دست از حمايت پيشين وي برداشتند، بلكه مرده متحد سابق و گوش به فرمان خود را بر زنده ماندن وي ترجيح دادند و اين ماجراي همه كساني است كه با شيطان دست مي دهند. مگر سرنوشت فلاكت بار سران فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 پيش رويمان نيست؟ خداي سبحان درباره اينگونه افراد و جريانات مي فرمايد:
«كمثل الشيطان اذ قال للانسان اكفر، فلمّا كفر قال ا نّي بري منك اني اخاف الله رب العالمين ؛ مانند شيطان كه به انسان گفت
كفر بورز و هنگامي كه كفر ورزيد، به او گفت؛ من از تو بيزارم،
من از خداي عالميان بيم دارم».
حسين شريعتمداري

 



كيهان موانع تجديد گفت وگوها را بررسي مي كند
درخواست كاترين اشتون براي ازسرگيري مذاكرات 1+5 با ايران

رئيس سياست خارجي اتحاديه اروپا اعلام كرد كه قدرت هاي غربي حاضرند در چند هفته آينده با مقامات ايراني ديدار كنند.
خبرگزاري رويترز گزارش داد كه «كاترين اشتون» رئيس سياست خارجي اتحاديه اروپا در پاسخ به پيشنهاد گفت وگوها كه ماه ميلادي گذشته توسط سعيد جليلي مذاكره كننده هسته اي ارشد ايران اعلام شد، تاكيد كرد كه دور قبلي مذاكرات كه در ماه ژانويه در استانبول انجام گرفت و بدون پيشرفت پايان يافت، نبايد تكرار يابد.
اشتون در نامه خود گفت كه اگر ايران آماده باشد درباره گام هاي ملموسي براي اعتمادسازي بدون پيش شرط گفت وگو كند «ما حاضر خواهيم بود درباره ملاقات آينده در چند هفته آينده در مكاني كه هر دو طرف آن را قبول داشته باشند به توافق برسيم».
رئيس سياست خارجي اتحاديه اروپا در نامه خود كه يك كپي از آن به دست رويترز رسيد، گفت: من از پيشنهاد شما براي از سرگيري مذاكرات استقبال مي كنم تا گام هايي اساسي براي همكاري پايدار برداشته شود.
انتظار مي رود كه آژانس بين المللي انرژي اتمي ماه آينده گزارش خود را درباره ايران ارائه كند، گزارشي كه ممكن است بهانه جديدي به غرب بدهد تا اقدامات تنبيهي بيشتري را عليه تهران اعمال كند.
اما اختلاف نظرهايي در ميان شش قدرت جهاني درباره اين گزارش به وجود آمده است؛ روسيه و چين ابراز نگراني كردند كه اين اقدام مي تواند هرگونه شانس ديپلماسي را از بين ببرد و معتقدند كه بايد به ايران وقت داد تا محتواي اين گزارش را پيش از انتشار آن بررسي كند.
اشتون در نامه خود نوشت: هنگامي كه درصدد تداوم مذاكرات مان برمي آييم لازم است به دنبال نتايج ملموس باشيم و تجربه استانبول را تكرار نكنيم، ما بايد مطمئن شويم كه وقتي دوباره با يكديگر ملاقات مي كنيم مي توانيم به پيشرفت واقعي در زمينه انرژي هسته اي دست يابيم.
رئيس سياست خارجي اتحاديه اروپا گفت كه هدف اصلي «همچنان به دست آمدن يك راه حل جامع از طريق مذاكرات است كه اعتماد بين المللي به ماهيت منحصراً صلح آميز برنامه هسته اي ايران را احيا كند.»
اشتون در نامه خود نوشت: براي اينكه چنين روندي آغاز شود، هدف اوليه ما، شركت در اعتمادسازي با هدف تسهيل گفت وگوي سازنده بر مبناي تعامل دوگانه و يك رويكرد گام به گام است. سعيد جليلي در نامه اي كه به اتحاديه اروپا نوشته بود، اعلام كرد كه ايران براي گفت وگوهاي جديد هسته اي آمادگي دارد؛ اما از حقوقش عقب نشيني نخواهد كرد.
در نامه جليلي آمده است كه جمهوري اسلامي ايران معتقد است كه يك مذاكره و گفت وگوي عادلانه تنها راه رفع سوءتفاهمات موجود در تمامي حوزه ها است.
جليلي از «ضرورت حصول يك راه حل جامع، بلندمدت و از طريق مذاكره براي هر دو طرف» صحبت كرد اما در عين حال افزود كه هرگونه «اقدامي كه به محروميت كشورها» از جمله ملت شريف ايران از حقوق شان منجر شود، غيرقابل پذيرش است.

 



بز (گفت و شنود)

گفت: يكي از عوامل سرشناس فتنه 88 در مرخصي از زندان به چند تن از دوستان و خانواده خود گفته است؛ نظام براي وابستگي جنبش سبز(!) به آمريكا و انگليس دهها سند ارائه مي كند ولي ما براي تقلب در انتخابات هيچ سند و نشانه اي نداريم.
گفتم: پس چرا به بهانه تقلب در انتخابات با آمريكا و اسرائيل و انگليس همدست شدند و عليه اسلام و انقلاب و مردم دست به جنايت و خيانت زدند؟
گفت: به دوستانش گفته است وقتي تاجزاده گفت كه تقلب امكان پذير نبوده است، با همه وجود او را لعنت كردم و اگر در دسترسم بود سيلي محكمي بيخ گوشش مي زدم و مي گفتم مردك... پس چرا به بهانه تقلب زندگي ما را به باد داديد؟
گفتم: حالا چرا همين حرفها را به طور علني نمي زند؟ و از فتنه 88 اعلام برائت نمي كند؟
گفت: از كجا معلوم كه ابراز ندامت و برائت نخواهد كرد؟! گفته است بزودي نشان مي دهم كه خاتمي و موسوي و كروبي بويي از جوانمردي و انسانيت نبرده اند و نمي دانند انسانيت را با «سين» مي نويسند يا با «صاد»!
گفتم: يارو به مطب پزشك متخصص پوست مراجعه كرد و گفت؛ ببخشيد، شما متخصص پوست هستيد؟ و پزشك جواب داد؛ بله! بفرماييد. و يارو گفت؛ مي خواستم بدونم مظنه پوست بز چنده؟!

 



ساعت 3 تا 6 بعد از ظهر: 33110065
تمام ساعات شبانه روز:33916546
سامانه پیام کوتاه: 30002323

كيهان و خوانندگان
¤به سردمداران آمريكا بگوئيد كه تاريخ مصرف تهديدهايي كه اخيرا نيز آن را تكرار مي كنند گذشته است، لذا براي پيش بردن اهداف شومشان به فكر توطئه هاي ديگري باشند.
يك هم وطن
¤پيشنهاد مي كنم كه روز عيد بزرگ غدير را براي شكرگذاري «روز ولايت» نامگذاري كنيم و روزنامه ها خود را موظف كنند كه از اين پس نام رهبر معظم انقلاب را با كلمه «امام خامنه اي» ياد كنند كه هم بار معنوي و هم تاثير جهاني دارد.
يوسف جانكش
¤آفرين به ملت فلسطين كه توانستند در برابر يك اسير صهيونيستي بيش از هزار نفر از اسيران خود را آزاد كنند ولي ما 3 جاسوس آمريكايي را خيلي مفت و مجاني آزاد كرديم.
يك خانم هم وطن
¤چرا مسئولان كشورمان نقش آمريكا و عربستان در ترور رهبر مبارز افغان يعني برهان الدين رباني را پيگيري نمي كنند و اين موضوع را در مجامع بين المللي مطرح نمي كنند؟ پي گيري اين موضوع مي تواند تهمت هاي اخير عربستان و آمريكا عليه ايران را خنثي كند.
خير الله گرجي-بهشهر
¤كمترين كاري كه دستگاه ديپلماسي كشور مي تواند در مقابل جنايت هاي حاكمان بحرين و عربستان سعودي در بحرين بكند محكوم كردن اين جنايت هاست اما متاسفانه ما حداقل ترين ها را در اين رابطه به جا نمي آوريم. اين در حالي است كه تمام دنيا بويژه كشورهاي مظلوم و تحت ستم چشم و گوششان به طرف ايران است و با حركت هاي انقلابي ايران جان مي گيرند و روحيه پيدا مي كنند.
يك هم وطن
¤مي خواستم بدانم كه بالاخره پرونده هاي مهدي و فائزه هاشمي به كجا رسيد.
احمدي
¤بركناري به ناحق مدير مخالف ماهواره در وزارت ارشاد نفوذ مطلق جريان انحرافي در قلب وزارتخانه هاي دولت اسلامي را اثبات كرد. انتظار ويژه از وزير ارشاد مي رود تا به كمك نيروهاي مقتدر نظام دست اين عناصر را از سر مقدرات اين وزارتخانه كوتاه كند.
سليمان بلغار
¤مي خواستم از مسئولان ذي ربط درخصوص سالم سازي جامعه از لوث ناهنجاري ها بپرسم كه چرا برخورد با بدحجابي بار ديگر متوقف شد.
نبيعي-تهران
¤ان شاءالله در آينده نزديك استان شهيدپرور اصفهان نيز به قدوم پر خير و بركت رهبر فرزانه انقلاب امام خامنه اي مزين بشود و چشمان ما به جمال مبارك حضرت ايشان منور گردد.
قاسمي-استان اصفهان
¤از مسئولان شركت مترو درخواست مي شود كه به خاطر انبوه مسافران قطارهاي خط 4 را افزايش دهند و فاصله حركت قطارها را هم كاهش دهند.
فواد كاسب-تهران
¤ بنده حدود 3 ماه است شماره پلاك خودروام را تغيير داده ام. اما براي دريافت كارت سوخت كه مراجعه كردم ستاد سوخت مي گويد بايد به بنياد شهيد مراجعه كنم، بنياد هم مي گويد بايد ستاد كار شما را راه بيندازد. از مسئولان دو نهاد ياد شده تقاضا مي كنم كه مشكل بنده را حل كنند.
محمدحسين دانشور - جانباز 70 درصد
¤ پرداخت يارانه به كساني كه احتياج ندارند و افرادي كه درآمدهاي خوبي دارند كار عادلانه اي نيست.
نوروزي
¤ آقاي فرزين سخنگوي ستاد هدفمندي يارانه ها تاكيد كرده كه 770 ميليارد تومان بابت يارانه توليد پرداخت شده است اين در حالي است كه در ارتباط با يارانه اي كه مربوط به حامل هاي انرژي است تا اين لحظه حتي يك ريال هم به مجموعه توليدي ما پرداخت نشده است. با اين كه به بانك معرفي شده ايم و در دفترخانه هم مجموعه توليدي مان را ثبت كرده ايم. به همين خاطر در حال حاضر دچار مشكل شده ايم به طوري كه به خاطر ناتواني در پرداخت ، برق و گاز مجموعه را كه 400 نفر كارگر از آن ارتزاق مي كنند قطع كرده اند.
اكبر سبقتي
¤ 33 سال از پيروزي انقلاب اسلامي مي گذرد ولي هنوز عدالت در زمينه خدمات درماني و بيمارستاني در مقايسه با ساير بيمه ها مشاهده نمي گردد. مثلا هرچه بيمارستان درجه 3 و 4 است نصيب بيمه شدگان تامين اجتماعي مي شود و بيمارستان هاي خصوصي و درجه يك مختص بيمه شدگان سازمان صدا و سيما و شركت نفتي و بيمه ايران است. اينها هنگام ترخيص از بيمارستان هيچ پولي پرداخت نمي كنند اما آنها يعني بيمه شدگان تامين اجتماعي هنگامي كه مي خواهند از بيمارستان مرخص شوند تازه اول گرفتاري مالي شان است.
يك هموطن
¤ بنده از فرديس كرج تماس مي گيرم.چرا اداره برق گاه و بي گاه برق مجتمع هاي اين منطقه راخاموش مي كند. شب ها وقتي برق قطع مي شود مافياي موادمخدر كه دراين منطقه فعاليت زيادي دارند از تاريكي خيابان ها و كوچه ها استفاده كرده و طعمه هاي خود را به تور مي اندازند. از مسئولان تقاضاي رسيدگي عاجل داريم.
يك خانم از محله فرديس
¤ كساني كه سال 85 با مدرك فوق ليسانس بازنشسته شده اند يا حق هم طرازي گرفته اند يا فوق العاده شغل، اما در سال 86 سنوات خدمت فوق ليسانس ها را از 30سال به 35 سال ارتقاء داده و سپس به آن ها هم، هم طرازي داده اند و هم فوق العاده شغل، لذا به نظر مي رسد كه دراين ميان به بازنشسته هاي دوره ما اجحاف شده است. از وزير محترم آموزش وپرورش اين سوال را دارم كه آيا ايشان تدابيري براي رفع اين تبعيض انديشيده اند.
مرتضي اسفندي
¤ بوي متعفن مخازن زباله ها كه در كنار ايستگاه هاي اتوبوس شركت واحد نصب شده است براي مسافران آزار دهنده است. جا دارد شهرداري محترم جاي زباله دان ها را تغيير دهد.
عزيز خامسي - تهران
¤ اميدوارم پارك معروف به «آبشار» منطقه 22 براي هميشه پارك باقي بماند و پس از مدتي با تغيير كاربري طبق آنچه كه معمول است، تبديل به برج آبشار يا هتل آبشار نشود. از ثبت اسناد تقاضا مي كنم كه براي اين گونه اماكن سند صادر كند تا در مرور زمان چنين اقدامات زشتي صورت نگيرد.
بهمن - تهران
¤ در خبرها آمده بود كه از ميان 5 ميليون ثبت نام كننده سفر عمره تنها 5/2 ميليون نفر مي توانند به اين سفر مشرف شوند لذا از سازمان حج تقاضا مي كنم كساني را در اولويت اعزام قرار دهند كه تا به حال به اين سفر نرفته اند.
خانم رباني - قم
¤ از نيروي انتظامي و راهنمايي و رانندگي عاجزانه تقاضا مي شود نسبت به كنترل و برخورد با راكبين موتورسواري كه امان مردم را در شب و روز برده اند تدابيري بينديشند. لازم به ذكر است كه اكثر راكبين بدون كلاه ايمني، گواهي نامه و كارت موتور هستند و برخي از آنها نيز با هدف مزاحمت براي نواميس مردم از موتور استفاده مي كنند.
3563---0912
 



در حمايت از قيام وال استريت صورت گرفت
تجمع دانشجويان تهراني مقابل سفارت سوئيس

دانشجويان با تجمع در مقابل سفارت سوئيس با تظاهرات كنندگان جنبش وال استريت اعلام همبستگي كردند.
ديروز مراسم اعلام حمايت دانشجويان از تظاهرات كنندگان جنبش وال استريت در مقابل سفارت سوئيس برگزار شد.
در اين مراسم تجمع كنندگان با شعارهاي پايان سرمايه داري، مرگ بركاپيتاليزم ، مرگ بر آمريكا و مرگ بر اسرائيل حمايت خود را از تظاهرات كنندگان جنبش مردمي ضد سرمايه داري اعلام كردند.
گفتني است، در اين مراسم دروغ بزرگ آمريكا يي ها مبني بر ترور سفير عربستان در آمريكا به شدت محكوم و پرچم منحوس رژيم صهيونيستي به آتش كشيده شد.
شايان ذكر است،در اين مراسم كه با حضور پرشور دانشجويان و دانشگاهيان انجام شد تعدادي از فعالان دانشجويي به سخنراني پرداختند.
ايزدي: معترضان وال استريت خواهان سقوط نظام كاپيتاليستي آمريكا هستند
عضو هئيت علمي دانشگاه تهران با اشاره به آينده قيام وال استريت گفت: اين معترضان خواهان دمكراسي واقعي و اسقاط نظام كاپيتاليستي آمريكا هستند.
فوائد ايزدي عضو هيئت علمي دانشگاه تهران با حضور در جمع تجمع كنندگان ديروز كه در حمايت از قيام مردمي وال استريت در مقابل سفارت سوئيس تجمع كرده بودند با بيان اينكه هزينه برگزاري انتخابات در آمريكا در سال 2005 پنج هزار ميليارد بود گفت: اين هزينه در سال 2008 در انتخابات آمريكا 6 ميليون دلار ارزيابي شد و پيش بيني مي شود در انتخابات آتي آمريكا به ميلياردها دلار افزايش يابد.
اين استاد دانشگاه با بيان اينكه هزينه انتخابات را در كشور آمريكا مردم اين كشور مي پردازند گفت: سرمايه داران اين كشور در حالي كه تنها يك درصد از جمعيت آمريكا را تشكيل مي دهند در سيستم سياسي و اقتصادي آمريكا حضور داشته وآنها را به نفع خود رقم مي زنند.
ايزدي با تأكيد بر اينكه اين يك درصد را صهيونيست ها تشكيل داده اند گفت: مردمي كه در وال استريت حضور دارند حركت خود را ادامه بهار عربي مي دانند.
ايزدي ادامه داد: يك درصد سرمايه دار كشور هاي آمريكا مسلمانان را تروريست مي دانند و در رسانه هاي خود به آنها انگ تروريستي مي زنند در حالي كه حاضران در حركت وال استريت خود را مخالف اين نگاه و ديدگاه معرفي مي كنند.
در پايان اين مراسم هم بيانيه دانشجويان در حمايت از جنبش مردمي ضد سرمايه داري ( وال استريت) قرائت شد.

 



گزارش خبري
برنامه ريزي سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا و كانادا براي آغاز سوءاستفاده از خاوري

سرويس سياسي-
برخي گزارش هاي دريافتي كيهان نشان مي دهد سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا با مشاركت دولت كانادا درصدد طراحي يك برنامه سوءاستفاده تبليغاتي- اطلاعاتي از محمودرضا خاوري هستند.
مديرعامل سابق بانك ملي پس از افشاي پرونده فساد بانكي اخير از تهران خارج شد و به تورنتو كانادا گريخت.
اكنون پس از گذشت چندين هفته و خودداري خاوري از بازگشت به تهران، پروژه سوءاستفاده از وي از سوي سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا و كانادا آغاز شده است.
روزنامه كانادايي «تورنتوسان» طي گزارشي در اين باره تصريح كرده است كه مقامات دولت كانادا تحقيقاتي را درباره وضعيت شهروندي خاوري آغاز كرده اند. هرچند گفته مي شود اين تحقيقات شامل چگونگي اخذ تابعيت كانادايي وي و يا داشتن خانه اي گران قيمت در تورنتو است اما گزارش هاي دريافتي كيهان حاكي از آن است كه خاوري تحت فشار است تا با سازمان هاي اطلاعاتي اين كشور و آمريكا همراهي و همكاري كند.
گزارش هاي منتشر شده نيز دلالت بر آن دارد كه گروه هاي ضد انقلاب در كانادا نسبت به حضور مديرعامل سابق بانك ملي در اين كشور معترض هستند و خواستار محاكمه وي به اتهام فعاليت در ايران شده اند.
خبرگزاري رويترز در مصاحبه اي با نماينده يكي از اين گروه هاي معاند و ضد انقلاب تحت عنوان فعال حقوق بشر مي نويسد: ما مي خواهيم بدانيم آيا خاوري در كانادا جرمي انجام داده است. ما مي خواهيم بدانيم پولش را از كجا آورده و چگونه يك ويلاي 3ميليون دلاري در كانادا خريده است. آيا او پولي پرداخت كرده و آيا وي واقعاً براي دريافت تابعيت خود در كانادا حضور داشته يا اين كه در اين زمينه تقلبي صورت گرفته است.
اين فرد همچنين اين موضوع را مطرح كرد كه آيا فعاليت وي در ايران با سوگند وفاداري به كانادا و ملكه كه دريافت كنندگان تابعيت كانادايي بايد به آن التزام داشته باشند همخواني دارد يا نه.
براساس گزارش رويترز دولت كانادا هيچ گزارشي در مورد اين كه تحقيقات در مورد خاوري چه زماني به پايان مي رسد منتشر نكرده است.
آنچه در اين ميان قابل توجه است تلاش و تحركات مات آمريكايي است تا با همكاري دولت كانادا، خاوري را به بازي بكشانند كه وي مجموعه اي از اطلاعات دروغ و ساختگي درباره مسايل مالي و بانكي ايران را تاييد كند.
اين نكته هنگامي روشن تر مي شود كه توجه كنيم چندي پيش نيز مؤسسه آمريكن اينتر پرايز اين كد را به مقامات آمريكايي داده بود.
مايكل روبين، كارشناس محافظه كار امور ايران در اين مؤسسه آمريكايي در مقاله خود در مجله كامنتري با اشاره به اينكه خاوري، مديرعامل بانك ملي ايران به كانادا گريخت، نوشت: آنچه د راين ميان ناديده گرفته شده اين است كه بانك ملي ايران به دليل حمايت مالي از برخي فعاليت هاي ايران نظير برنامه هسته اي در فهرست تحريم هاي سال 2007 وزارت خزانه داري آمريكا قرار دارد.
اين كارشناس آمريكايي اضافه مي كند: فرار خاوري به كانادا ثروت بادآورده اي براي تحليلگران اطلاعاتي غرب به شمار مي رود، چرا كه با توجه به سمت و موقعيت وي، خاوري احتمالاً از جزئيات كمك هاي مالي بانك ملي ايران مطلع است، بنابراين شهادت او مي تواند اطلاعات فراواني را فراهم كند.
مايكل روبين با بيان اينكه كانادا بايد از هر بهانه اي براي بازداشت خاوري استفاده كند، نوشت: سپس بايد به او دو گزينه پيشنهاد شود؛ يا آنچه از فعاليت هاي ايران مي داند افشا كند و يا به جمهوري اسلامي ايران بازگردانده شود؛ جايي كه مطمئناً كشته خواهد شد، كانادا نبايد به بهشت امني براي اين گونه افراد تبديل شود.
با اين وصف، كارشناسان داخلي عقيده دارند براي جلوگيري از عملي شدن اين پروژه كه خاوري نخستين قرباني آن خواهد بود تنهاراه پيش روي وي بازگشت به ايران است.
حجت الاسلام محسني اژه اي ناظر ويژه پرونده فساد عظيم بانكي نيز به خاوري توصيه كرده به نفعش است كه به كشور بازگردد.

 



اعلام ورشكستگي رسانه هاي سبز در لندن و پاريس (خبر ويژه)

سايت نيمه تعطيل «جرس» اعلام كرد اگر مشكلات مالي آن حل نشود، از 25 آبان به طور كامل تعطيل خواهد شد.
«جرس» 29 تير 88 در اوج آشوب هاي خياباني و در حالي راه افتاد كه گروه 5 نفره اي شامل مهاجراني، سروش، كديور، گنجي و بازرگان خود را به عنوان سخنگويان جنبش سبز در خارج كشور و اتاق فكر اين جريان آشوبگر معرفي كرده بودند. با شكست فتنه سبز به تدريج سروش و گنجي و سپس مهاجراني خود را از جرس كنار كشيدند و عملا كار به دست محسن كديور و طنزنويس باني افتضاح «درازگوش تروا» (ابراهيم نبوي) و چند تن از روزنامه نگاران فراري كه با اسم مستعار مطلب مي نوشتند، افتاد. با اين حال جرس طي 6 ماه اخير در ركود كامل به سر مي برد و به زحمت به روز مي شود. برخي افتضاحات جرس (جنبش راه سبز) نظير جعل نامه به اسم رئيس قوه قضائيه، باعث بي اعتباري اين سايت اينترنتي شده و عملا آن را از موضوعيت انداخت ضمن اينكه سفارش دهندگان انگليسي- آمريكايي نيز از كار اين شبكه و حلقه از هم پاشيده پشت صحنه آن نيز راضي نبودند.
جرس در اطلاعيه اي با كتمان اين وضعيت توأم با ابتذال و ناكارآمدي، ادعا كرده كه چون منبع مالي خاصي ندارد و از «هموطنان»(!؟) تامين مي شود، در صورت عدم تامين مالي، رسما در تاريخ 25 آبان به فعاليت خود خاتمه خواهد داد. اين ادعا در حالي است كه كساني چون امير ارجمند، مزروعي، كديور و نظاير آنها در بخش خارجي فتنه سبز، پول هاي هنگفتي را به بهانه اينكه مبارزه عليه جمهوري اسلامي خرج دارد، از طرف هاي غربي دريافت كرده اند. آمريكايي ها بارها كمك هاي مالي 50 و 70 ميليون دلاري به رسانه هاي مخالف جمهوري اسلامي اختصاص داده اند.
همزمان با جرس، شبكه تلويزيوني رسا (راه سبز اميد!) نيز كه از لندن و پاريس مديريت مي شود با صدور بيانيه اي نوشت: رسا اين روزها حال خوبي ندارد. حاكميت راه هاي تامين مالي رسا را بسته [!؟] و با كار اطلاعاتي شناسايي كرده است و از آنجا كه رسا از هيچ دولتي كمكي نمي گيرد، ادامه فعاليتش در گرو حل معضل مالي است.
تلويزيون «رسا» از همان ابتداي راه اندازي هيچ حرفي براي گفتن نداشت و صرفا به مصاحبه ها «گاهانه»! با امير ارجمند و مزروعي و... بسنده كرده است. بنابراين گردانندگان رسا نيز مانند گردانندگان جرس ترجيح مي دهند فقر سوژه و محتوا و مخاطب را با ادعاي مظلوم نمايانه و فريبكارانه مشكل مالي بپوشانند و به شكلي محترمانه كركره را پايين بكشند. «شوراي هماهنگي راه سبز اميد» (لابد شهرسا!) هم كه توسط اردشير امير ارجمند راه اندازي شده، مدت هاست تعطيل شده است.



 



سرخوردگي چند لايه آشوبگران بازداشتي تحمل زندان براي فتنه گران سخت شده است. (خبر ويژه)

مجرمان فتنه 88 به خاطر بي توجهي اصلاح طلبان نسبت به خود سخت دچار آشفتگي شده اند.
به گزارش «نداي انقلاب»، مجرمان حوادث پس از انتخابات كه با رافت نظام از مرخصي هاي قابل توجهي برخوردار هستند در ديدارهايي كه با برخي از اصلاح طلبان دارند ضمن انتقاد از عدم توجه اصلاح طلبان نسبت به وضعيت خود ابراز گلايه كرده و گفته اند: حتي اظهاراتي كه خاتمي يكي در ميان مطرح مي كند تنها ژست سياسي است. وي و ساير اصلاح طلبان تنها نگاه مبتني بر دزديدن جنبش سبز دارند.
اين افراد همچنين تصريح كرده اند كه ديگر محل رجوع افكار عمومي و بدنه دوم خردادي ها نيستند و تحمل اين مساله كه آنان در زندان باشند و اصلاح طلبان ديگر در آسايش به كسب قدرت بپردازند برايشان قابل تحمل نيست.
از ديگر سو برخي ديگر از اخبار بدست آمده حكايت از آن دارد كه دليل برخي از رفتارهاي راديكال تعدادي از فتنه گران، همين مناسبات داخلي ميان اصلاح طلبان است.
گفتني است اين اقدامات در حالي صورت مي پذيرد كه اطرافيان برخي مجرمان و محكومان فتنه 88 اخيرا در نامه اي از بي اعتنايي افكارعمومي نسبت به فتنه گران اظهار نااميدي كرده اند.

 



تا ديروز در پنتاگون و كاخ سفيد تردد داشت حالا شد ننگ آور؟! (خبر ويژه)

يك شبكه ضد انقلابي، با حمله به اميرعباس فخرآور تصريح كرد كه همه مخالفان جمهوري اسلامي هر كدام نقطه ضعفي دارند و نبايد اين نقطه ضعف ها را لو داد.
«بالاترين» با حمله به اميرعباس فخرآور كه احمد باطبي و ناصر زرافشان را فرصت طلب و نفوذي وزارت اطلاعات معرفي كرده نوشت: ايشان طوري اين تهمت ها را منتسب مي كند كه گويا خودش عاري از هرگونه خطاست و در هوش و ذكاوت براي شناسايي مأموران اطلاعاتي ايران مهارت خاصي دارد. اين در حالي است كه هم بندهاي او در زندان مي توانند درباره گذشته وي صحبت كنند. آنها از ارتباطات تنگاتنگ فخرآور با مأموران حفاظت در زندان و داشتن موبايل خبر مي دهند.
بالاترين براي خفه كردن فخرآور مي افزايد: ابهام در مورد نحوه خروج فخرآور از ايران، اخذ پاسپورت قانوني از حكومت ايران در هنگام مرخصي و پرواز از فرودگاه بين المللي امام خميني از ايران و... تماماً مواردي هستند كه او هيچ گاه در مورد آن توضيح قابل پذيرشي نداشت. فخرآور خود را مبارز سياسي مي داند و بغير از خودش و اطرافياني كه جمع كرده به دور خود كسي را مبارز سياسي نمي داند اما به چه دليل او خود را مبارز مي داند؟ چه دليلي هست كه شما خود را مبارز مي دانيد؛ بخاطر زندان رفتن و يا چند سخنراني در اين سو و آن سو؟ بسياري از هم بنديان آقاي فخرآور مي گويند دليل زنداني شدن او فعاليت سياسي نبوده و به همين دليل از ابتدا او را به زندان قصر منتقل كرده اند. پس از تعطيلي زندان قصر او به همراه ديگر زندانيان غير سياسي، قاچاقچي مواد مخدر، مالي، قتل، شرارت و بسياري جرائم ديگر به زندان اوين منتقل شده است. بهتر است وي صحت اين موضوع را ثابت كند كه آيا هم بندهاي او درست مي گويند يا خير؟ اگر جرم او فساد اخلاقي نبوده و به دليلي سياسي زنداني شده اند، چه مدركي براي اثبات ادعايشان دارند؟ به چه دليل در زندان مشغول تفرقه افكني و تهمت زني، لو دادن ديگران و... بوده و اتفاقاً در زندان از امكانات خوبي هم نسبت به ديگران بهره مند مي شد؟!
نويسنده بالاترين با اشاره به اظهارات چندي پيش فخرآور مبني بر اينكه ديگران از آمريكا پول مي گيرند اما من هزينه خود را از شركت هاي خصوصي تأمين مي كنم، نوشت: اين وقاحت است. در اين مورد هم هيچ سندي مبني بر اينكه هزينه خود را از شركت هاي خصوصي گرفته باشيد ارائه نكرديد و ادعاي شما صرفاً در حد همان ادعا است. اما بهتر است قبل از ارائه سند در اين مورد به منابع مالي خود در سال هاي پيش و اينكه از كجا هزينه زندگي و فعاليت هاي ضد اپوزيسيون و خود را تأمين مي كرديد اشاره اي كنيد؟
اين شبكه ضدانقلابي، فخرآور و تشكيلات مربوط به وي را متهم كرد كه به وزارت اطلاعات مرتبط است و بايد اسم خود را ننگ آور بگذارد نه فخرآور.
يادآور مي شود فخرآور زماني به كساني چون ريچارد پرل (معاون وقت وزير دفاع آمريكا) و حتي بوش نزديك شد و با تهيه عكس هاي يادگاري، توانست طيف عمده اي از ضد انقلاب را منفعل كند اما اكنون- از جمله به خاطر بازگشت داوطلبانه برادرش به ايران- متهم است كه نفوذي وزارت اطلاعات بوده كه در اين صورت بايد گفت وزارت اطلاعات تا وزارت دفاع و كاخ سفيد آمريكا نفوذ كرده است.

 



آقاي احمد شهيد! پاراگرافي چند؟! (خبر ويژه)

به دنبال انتشار گزارش احمد شهيد گزارشگر ويژه حقوق بشر در شنبه هفته گذشته هر روز ابعاد بيشتري از واهي بودن اين ادعاها در قالب يك گزارش به اصطلاح حقوق بشري برملا مي شود. در تازه ترين پيامدهاي اين گزارش كه يك رونويسي تمام عيار از روي دست ضد انقلاب و گروهك منافقين است مهرانگيز كار عنصر سلطنت طلب و نزديك به گروهك منافقين از احمد شهيد به خاطر اين كه نام شوهرش را در گزارش حقوق بشر ذكر نكرده است به شدت انتقاد كرد.
مهرانگيز كار در گفت وگو با صداي آمريكا- VOA- با ژست ارزيابي گزارش به اصطلاح حقوق بشري احمد شهيد با اعتراف به اين كه اين گزارش دقيق نيست و گزارشگر ويژه «سمبليك» كار كرده است مي گويد كه من خودم يكي از مدعيان هستم چرا كه «شوهرم خودش رو از طبقه ششم پرت كرد و خودكشي كرد ولي شما اسمي از اين مرد سالخورده، رنج كشيده و شكنجه ديده در گزارش نمي بينيد با اين كه اين واقعه در سال 1390 اتفاق افتاده.»
مهرانگيز كار هرچند عنوان مبالغه آميز حقوقدان را يدك مي كشد اما در اين گفت وگو بدون هيچگونه مستند و ارائه شواهدي، مدعي شده كه خودكشي شوهرش به خاطر برخورد نظام جمهوري اسلامي بوده است!
جالب تر آن كه اين به اصطلاح حقوقدان در حالي انتظار داشته احمد شهيد گزارشگر ويژه نام شوهرش را در گزارش خود بياورد كه توضيح نداده ارتباط خودكشي همسر او با نقض حقوق بشر از سوي جمهوري اسلامي چيست؟! گفتني است؛ احمد شهيد در گزارشي 21 صفحه اي مجموعه اي از ادعاها و اتهامات ضد انقلاب عليه نظام جمهوري اسلامي را تحت عنوان گزارش ويژه حقوق بشر در 15 اكتبر 2011- 23 مهر 90- منتشر كرده است.
ادعاهاي پوچ و واهي اين گزارش باعث شده است تا ضد انقلاب نسبت به احمد شهيد طلبكار شود كه چرا اسم فلاني و نام فلان كس را در اين گزارش ذكر نكرده است.
حمله مهرانگيز كار به احمد شهيد درباره اينكه چرا نام ديگران را ذكر كرده ولي نام شوهر او را نياورده است حاكي از آن است كه آن ديگران براي ادعاهاي واهي خود از جنس ادعاي مهرانگيز كار براي درج نامشان در گزارش اين گزارشگر ويژه به خوبي سر كيسه را شل كرده اند و آقاي شهيد اكنون حسابي گرفتار تعيين نرخ براي پاراگراف هاي گزارش خود است!! يادآور مي شود سيامك پورزند همسر مهرانگيز كار بود كه چندي پيش خودكشي كرد.

 



اصلاح طلبان در دو سال گذشته مثل گاو 9 من شيرده رفتار كردند (خبر ويژه)

عضو مستعفي حزب مشاركت، وضعيت اصلاح طلبان پس از روي كار آمدن اصولگرايان را به گاوهايي تشبيه كرد كه از سختي زمين به همديگر شاخ مي زنند!
عباس عبدي درباره اظهارات كساني چون خاتمي كه هرچند وقت يكبار مدعي شده اند اصلاحات و اصلاح طلبي بايد تعريف شود، گفت: متاسفانه برخي از دست اندركاران اصلاح طلبي وقتي نتوانستند وظايف قانوني خود را چنانچه شايسته است و حتي در حداقل هاي لازم آن انجام دهند، عذر بدتر از گناه آوردند و گفتند كه اصلاح طلبي تعريف نشده است و سپس و به ظاهر خود را براي ارائه اين تعريف آماده كردند و مدتي گذشت تا اينكه در مراسمي اين تعريف را ارائه كردند كه نه تنها چيزي را به مطالب گذشته اضافه ننمودند، بلكه مطالبي را كه بسيار هم ناقص تر و ضعيف تر بود ارائه كردند و جالب اينكه اقدامات آنان پس از اين سخنراني به مراتب بي ارتباط تر با اصلاحات و اصلاح طلبي بود. هم اكنون هم اگر بخواهند آن را بازتعريف كنند، نمي توانند چيز چندان متفاوتي از برنامه 12ماده اي آقاي خاتمي در سال 76 ارائه دهند.
وي در گفت وگو با روزنامه اعتماد، تصريح كرد: اگر كساني هم پس از گذشت 8 سال از حكومت به نام اصلاحات، تازه به ياد تعريف اصلاحات افتادند، كاري جز اثبات بي برنامگي و بي تعريفي اقدامات گذشته و در نهايت اثبات بي مسئوليتي خود انجام نداده اند.
عبدي درباره تشديد اختلافات در ميان اصلاح طلبان از سال 1384 به بعد گفته است: پس از 84 اختلافات بيشتر شد. زيرا جنبش اصلاح طلبانه وجود خارجي نداشت و مثل وقتي كه زمين سخت مي شود، گاوها از چشم هم ديده و به يكديگر شاخ مي زنند، هركدام از گروههاي اصلاح طلبانه هم وقتي با مشكل مواجه شدند، تقصير را از چشم ديگري ديدند و در غياب يك جريان اصلاحي قوي، شكاف ها، عميق و عميق تر شد. البته در جريان اتفاقات خرداد 88، اين شكاف ها در ظاهر برطرف شده است، ولي اين وضع ناشي از فشار ديگران است و به نظر من پراكندگي داخلي آنان به لحاظ ناديده گرفتن اصول و خط مشي اصلاح طلبانه بيشتر هم شده، هرچند فعلا مجال بروز و ظهور پيدا نمي كند.
عبدي درباره اين توجيه كه نبود فرصت كافي براي نظريه پردازي باعث نرسيدن به تعريف جامع و مانع از اصلاحات و اصلاح طلبي شده، اظهار داشت: اين حرف ها تكراري است كه هميشه و پس از هر شكستي در توجيه آن گفته مي شود، هرچند ممكن است در مواردي صادق باشد، ولي درباره اصلاحات مطلقا صحيح نيست. زيرا جنبش اصلاحي بيش از آنكه نيازمند نظريه پرداز باشد، نيازمند سياستمداري بود كه اين جنبش را براساس نظريه هاي موجود راهبري كند. مشكل اصلي آن فقدان سياستمدار كارآمد و مصمم، و غرق شدن در اظهارات نظري و تحليلي و انتزاعي بود.
عضو مستعفي مشاركت درباره اين نظر هم كه «بايد منشور اصلاح طلبي تدوين شود»، مي گويد: اگر منظور از منشور چيزي مثل يك برنامه كامپيوتري است كه تدوين شود و در هر مورد خاصي مشخص كند كه هر فرد چه تصميمي بايد بگيرد و چگونه عمل كند، در اين صورت بايد گفت كه چنين منشوري از ابتداي خلقت بشر تاكنون خلق نشده است. اين درخواست شبيه به همان درخواست بني اسرائيل از خداوند درباره مشخصات گوساله اي بود كه بايد قرباني مي كردند؛ به علاوه معلوم نيست كه چه كسي يا كساني بايد اين منشور را تدوين كنند. اگر خود اصلاح طلبان هستند كه در اين صورت بايد سال هاي سال كنج خانه بنشينند و بحث و گفت وگوي بي حاصلي براي نوشتن چنين منشوري كنند كه پس از تدوين هيچ كاربردي براي زمان نخواهد داشت و اگر اين منشور را بايد راس اصلاحات تدوين و ابلاغ كند، در اين صورت كسي مانع نبوده و تاكنون مي توانست چنين كند و اگر نكرده به اين معناست كه يا توانايي آن را نداشته اند يا شدني نبوده است. ولي اگر منظور از منشور خطوط كلي راهبرد اصلاحات است، همان برنامه 12ماده اي كافي است و اگر كسي مي خواست مي توانست به آن ملتزم بماند.
وي همچنين گفته است: اصلاح طلبان در دو سال اخير، مصداق گاو 9 من شيرده بودند كه هرچه شير دادند با يك لگد ظرف شير را واژگون كردند. اصولا جنبش اصلاح طلبانه اي با قدرت و قوت گذشته باقي نمانده است كه من بخواهم مختصات آن را بيان كنم.
عبدي درباره واژه «نواصلاح طلبي» هم معتقد است: اگر عبور از اصول اصلاح طلبي مد نظر است، آن را نمي توان از اصلاح طلبي دانست. بايد اسم ديگري براي خود برگزينند. ما نبايد دچار مشكلات سازمان مجاهدين خلق در سال 53 و 54 شويم، كه اصول فكري و حتي استراتژي خود را تغيير دادند، ولي كماكان مي خواستند از برند همان سازمان بهره برداري كنند. اگر كسي يا كساني به اصولي غير از اصلاحات اعتقاد دارد، بايد شجاعت آن را هم داشته باشد كه نام ديگري براي خود برگزيند.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14