(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 5 آبان 1390- شماره 20059

به مناسبت سي ام ذيقعده، سالروز شهادت امام جواد(ع)
چيستي اخلاق ايماني
نسيمي از آموزه هاي امام جواد(ع)



به مناسبت سي ام ذيقعده، سالروز شهادت امام جواد(ع)
چيستي اخلاق ايماني

فرشته محيطي
انسان ايماني، انسان اخلاقي است؛ زيرا بنياد دين بر اخلاق است و فلسفه و هدف آموزه هاي وحياني اسلام، تخلق انسان به خلق الله است كه از آن به خلق عظيم نيز ياد مي شود؛ چرا كه خداوند انسان را آفريد تا در مقام خلافت الهي قرار گيرد و مظهر رب العالمين شود. دست يابي به اين هدف يعني رباني و خليفه الهي شدن، متوقف به خدايي شدن است. از اين رو، لازم است انسان براساس آموزه هاي وحياني اسلام عمل كند تا انساني متاله يعني متخلق به صفات و اخلاق الهي شود. اين مهم جز به پيروي دقيق از آموزه هاي قرآني و تثبيت عبوديت به دست نمي آيد كه كنه و باطن آن ربوبيت است.
پيامبر(ص) درباره فلسفه بعثت خويش مي فرمايد كه براي اتمام مكارم اخلاقي برانگيخته شده است. بنابراين، مي توان گفت كه ملاك و شناسه مومن و اهل ايمان، تخلق به اخلاق الهي است و هر كسي كه از اخلاق عظيم بهره مند باشد، در هدف موفق تر است و هر كسي از آن دورتر باشد، از ايمان و اسلام دورتر است.
نويسنده در اين مطلب بر آن است كه تا گوشه اي از حقيقت اخلاق ايماني را براساس گفته ها و رفتارهاي امام جواد(ع) تبيين كند؛ زيرا آن بزرگوار همانند ديگر امامان معصوم(ع) الگوي عيني اخلاق ايماني است و از كساني است كه مصداق خلق عظيم مي باشد.
خلق عظيم، هدف آفرينش
درباره فلسفه و هدف آفرينش به ويژه آفرينش انسان سخن بسيار گفته و نوشته شده است. با اين همه، شايد بتوان گفت كه مهمترين و اساسي ترين فلسفه و هدف آفرينش انسان تخلق به خلق عظيم مي باشد، زيرا براساس آموزه هاي قرآني هدف از آفرينش انسان اين است كه انسان به عنوان خليفه الهي مسئوليت ربوبيت موجودات هستي را به عهده گيرد و از فرش تا عرش از خاكي تا افلاكي يعني پست ترين موجودات تا عالي ترين و قدسي ترين آنان يعني فرشتگان را تربيت كرده و چنان كه سزاوار و شايسته آنان است آنان را پرورش دهد.
به سخن ديگر، پذيرش خلافت در مقام مظهريت در ربوبيت از مهمترين و اساسي ترين اهداف و فلسفه آفرينش انسان است. (بقره، آيه 30) از اين رو خداوند همه صفات خويش را به شكل قوه در ذات انسان به وديعت نهاده تا نسبت ميان خليفه و مستخلف عنه يعني خدا، نسبتي كامل و تمام باشد (بقره، آيه 31)
دست يابي به خلافت و مظهريت در ربوبيت كه همان مقام ربانيون است، زماني براي انسان ممكن و شدني است كه انسان بتواند اسما و صفات الهي سرشته در ذات خويش را فعليت بخشد. اين همان چيزي است كه از آن به متاله (خدايي) شدن ياد مي شود. انسان متاله يعني انسان متخلق به اسما و صفات الهي. بر اين اساس، لازم است تا روش و رويه اي را بپيمايد كه اين اسما و صفات در او فعليت و تحقق يابد و خدايي شود. مسيري كه خداوند براي فعليت يابي اسما و صفات بيان كرده همان صراط مستقيم عبوديت است كه در اسلام به شكل كامل و تمام تعريف و تبيين و توصيه شده است.
خداوند به انسان ها توجه ويژه و اهتمام خاصي را حتي پس از هبوط داشته است و راهنماياني را معرفي كرده تا به انسان در پيمودن اين مسير ياري رسانند. (بقره، آيه 37) اين هدايت و راهنمايي از سوي خداوند توسط انسان هاي كاملي تحقق مي يابد كه از آنان به ولي الله ياد مي شود. اولياي الهي كساني هستند كه متخلق به اخلاق الهي شده و متاله و خدايي شده اند. كامل ترين اولياي الهي در تمام طول تاريخ بشريت چهارده معصوم(ع) هستند.
اينان به سبب آنكه مسير كمالي را به تمام و كمال پيموده اند مي توانند راهنمايان و اسوه هاي عيني خوبي براي همه بشريت باشند. خداوند در وصف اينان در آيات قرآني صفاتي را بيان مي كند كه معنا و مفهومي جز متاله شدن و رباني گشتن ندارد. خداوند درباره پيامبر(ص) در آياتي از جمله آيه4 سوره قلم مي فرمايد: انك لعلي خلق عظيم. اين خلق عظيم، همان معناي ديگر متخلق به اخلاق عظيم الهي شدن و متاله (خدايي) شدن حضرت(ص) است. از اين رو ايشان قابليت آن را يافته تا اسوه كامل و حسنه تمام بشريت در طول تاريخ باشد. (احزاب، آيه21)
امامان معصوم(ع) به حكم آياتي از جمله 61 سوره آل عمران، 53سوره نساء، 3 و 55سوره مائده و 33سوره احزاب و مانند آن نيز به حكم نفس و جان پيامبر(ص) بودن، از همان ويژگي ها و صفت خلق عظيم برخوردار مي باشند.
به هرحال، هر انساني مي بايست در مسير رباني و خليفه الهي شدن، گام بردارد و در نهايت متخلق به خلق عظيم شود. براين اساس، همه آموزه هاي وحياني اسلام چيزي جز بيان راه و رويه متخلق به خلق الهي شدن نيست. از اين رو پيامبر(ص) مأموريت خود و امامان معصوم(ع) را به عنوان اتمام مكارم اخلاقي برمي شمارد. اتمام مكارم اخلاقي به اين معناست كه هر مكرمت اخلاقي و امر پسنديده اخلاقي ازنظر عقل و عرف و شرع را به شكل تمامي آن بيان كند. اگر براي هر چيزي كمالي است، تماميت آن كمال، مقصود پيامبر(ص) است. بنابراين، آموزه هاي وحياني اسلام تماميت هر كمالي را بيان مي كند و اين امكان را مي بخشد تا انسان با آشنايي با تماميت كمالي، گام در تماميت آن بردارد و خود را به نهايت و اوج هر كمالي برساند. اين همان متخلق به خلق عظيم شدن است.
با نگاهي به آموزه هاي وحياني اسلام به سادگي مي توان دريافت كه همه آموزه هاي وحياني اسلام چيزي جز اخلاق و مباحث آن نيست و همه همت اسلام براي ساختن انسان اخلاقي از طريق رنگ خدايي بخشيدن و در نهايت متاله (خدايي) گردانيدن است.
بنابراين، ازنظر آموزه هاي اسلامي، انسان مؤمن، انسان اخلاقي است و اگر كسي حتي كوچك ترين مشكل اخلاقي داشته باشد، از دايره ايمان به همان اندازه بيرون و از قرب الهي يعني متاله و متخلق به خلق الهي شدن دور مي باشد.
آموزه هاي اسلامي براين اساس، به همه جوانب و لطائف اخلاقي و نكات ظريف توجه خاص دارد؛ لذا بخش بزرگي از آموزه هاي اسلامي به مسأله ادب پرداخته است؛ زيرا ادب به يك معنا بيان تماميت يك مكرمت و كمال اخلاقي و هنجاري است.
در روايت است كه پيامبر(ص)، اسلام را همان اخلاق نيك و حسن خلق معرفي مي كند و مي فرمايد: الاسلام حسن الخلق. از امام باقر(ع) نيز روايت است كه اين كه خداوند پيامبر(ص) را به خلق عظيم مي ستايد، در حقيقت او را به داشتن اخلاق اسلامي و عمل به دين اسلام مي ستايد؛ زيرا اسلام چيزي جز اخلاق آن هم در تماميت كمال آن نيست. امام باقر(ع) در تفسير آيه مي فرمايد: انك لعلي خلق عظيم هو الاسلام.
پيامبر(ص) خود در تفسير معناي ايمان مي فرمايد: رسول خدا(ص): همين كه خداوند ايمان را آفريد. ايمان گفت: مرا تقويت كن. خدا هم ايمان را با حسن خلق و سخاوت تقويت فرمود و همين كه خداوند كفر را آفريد. كفر گفت: مرا تقويت كن. خدا هم كفر را با بخل و بدخلقي تقويت فرمود.
از اين روايت به صراحت مي توان دريافت كه ايمان واقعي چيزي جز اخلاق نيك نيست؛ چنان كه كفر نيز چيزي جز بدخلقي نيست. در روايات بسياري خوش خويي، عين مسلماني و ايمان دانسته شده و مومنان بدان ترغيب گرديده اند؛ زيرا اسلام چيزي جز دعوت به خوش خلقي و تخلق به اخلاق الهي يعني متاله شدن نيست. پس اولين گام در ايمان و مسلماني آن است كه انسان رنگ خدايي بگيرد و صبغه الله شود و نمايشي از اخلاق خوب را به نمايش گذارد و در نهايت حقيقت اخلاق خوب باشد.
در حديثي از حضرت علي(ع) در يك تعبير جامع و جالب مي خوانيم كه درباره نقش خوش خويي در ايمان مي فرمايد: عنوان صحيفه المؤمن حسن خلقه؛سرلوحه نامه عمل انسان با ايمان، حسن خلق او است».
(بحار الانوار: ج 86، ص 392)
مكارم اخلاقي در متاله شدن
براساس آنچه گفته شد مي توان دريافت كه مكارم اخلاقي كه همان تماميت در كمالات اخلاقي است، چيزي جز متاله (خدايي) شدن نيست؛ زيرا خداوند كمال مطلق و تمام در آن است. پس اينكه سخن از مكارم اخلاقي مي شود، همان بيان راه رسيدن به مقام خدايي شدن است.
البته دست يابي به مقام تماميت در اخلاق و مكارم اخلاقي به سادگي شدني نيست و راهي بس دشوار است. امام علي(ع) مي فرمايد: المكارم بالمكاره، الثواب بالمشقه؛ مكارم اخلاقي با مكاره و ناخوشايندها به دست مي آيد، چنان كه ثواب با مشقت حاصل مي شود.
هر كسي كه مي خواهد به تماميت در مكارم اخلاق دست يابد و خدايي شود مي بايست تقواي الهي را مبناي زندگي خويش قرار دهد و از هر آنچه ضداخلاقي و ضدهنجاري و ناپسند و خبيث است يعني همان محارم پرهيز كند. امير مؤمنان علي(ع) مي فرمايد: اذا رغبت في المكارم فاجتنب المحارم؛ هرگاه به مكارم اخلاقي راغب شدي از محارم بپرهيز.
همچنين امير مؤمنان علي(ع) مي فرمايد: من احسن المكارم تجنب الحرام؛ از بهترين مكارم پرهيز از حرام است. چرا كه محرمات همان امور پليد و رجس و خبيث هستند كه خلق خوش را ناخوش مي كند و آدمي را از كمالات دور مي سازد. از اين رو رفع اين مانع را عين تحقق مقتضي براي ظهور و بروز اخلاق الهي دانسته كه در انسان به طور طبيعي و فطري به وديعت گذاشته شده است. اگر انسان موانع ظهور را بردارد، اسماء و صفاتي الهي در آدمي بروز مي كند و فعليت مي يابد.
رسول خدا(ص) در تعريف بهترين مؤمنان مي فرمايد: الا أنبئكم بخياركم؟ قالوا: بلي يا رسول الله، قال احاسنكم اخلاقاً الموطون اكفافاً الذين يألفون و يولفون؛ بهترين شما خردكنندگان غرورند آنان كه الفت مي كنند و الفت مي شوند.
خوش خلقي در فرهنگ اسلام
چنان كه دانسته شد، اسلام چيزي جز اخلاق نيك و خلق خوش نيست؛ زيرا اسلام به كمال مطلق دعوت مي كند كه همان دعوت به خدايي شدن و متاله گشتن است و اين جز با خوش خلقي و نيك خلقي به دست نمي آيد. از اين رو روايات بسياري در محور خوش خلقي وارد شده و مردم را بدان دعوت مي كند. برخي از اين روايات عبارتند از:
امام علي(ع): رب عزيز اذله خلقه و رب ذليل اعزه خلقه. چه بسيار عزيزي كه خلق او ذليلش كرد و چه بسا ذليلي كه با حسن خلق عزيز شد.
امام حسن(ع): ان احسن الحسن الخلق الحسن؛ زيباترين زيبايي ها خوش خلقي است.
رسول خدا(ص): حسن الخلق ذهب بخير الدنيا و الاخره؛ خوش اخلاق، خير دنيا و آخرت را برده است.
امام علي(ع): لاقرين كحسن الخلق. هيچ همنشيني مثل اخلاق خوب نيست.
امام علي(ع): حسن الخلق رأس كل بر. خوش خلقي در رأس همه نيكي هاست.
امام علي(ع): الخلق المحمود من ثمار العقل. خلق پسنديده از ميوه هاي عقل است.
امام علي(ع): عنوان صحيفه المومن حسن خلقه. سيماي مومن خوش خلقي اوست.
رسول الله(ص): ما حسن الله خلق امرء و خلقه فيطعمه النار؛ خداوند نيكو نكرد خلق و خلق كسي را كه در عين حال طعمه آتش شود.
رسول الله(ص): ما يوضح في ميزان امرء يوم القيامه افضل من حسن الخلق؛ هيچ چيز در قيامت در ميزان اعمال انسان موثرتر و بالاتر از حسن خلق نيست.
امام صادق(ع): لاعيش اهنا من حسن الخلق؛ هيچ عيشي گواراتر از خوش اخلاقي نيست. (منبع روايات: ميزان الحكمه، ج 3، صفحات 130 تا 153)
امام جواد(ع) و دعوت به خوش خويي و تخلق به اخلاق الهي
امام جواد(ع) همانند ديگر امامان معصوم(ع) نه تنها خود تجسم اخلاق اسلامي است، بلكه به حكم وظيفه الهي ماموريت دارد تا ديگران را با قول و عمل دعوت به مكارم اخلاقي كند. از اين رو بخش اعظم سنت و سيره آن حضرت(ع) چنان كه در منابع روايي و گزارش هاي تاريخي آمده، اختصاص به مباحث و مسايل اخلاقي دارد.
امام جواد(ع) درباره راه رسيدن انسان به مقام رضوان كه بيانگر همان مقام متاله (خدايي) شدن است مي فرمايد: ثلاث يبلغن بالعبد رضوان الله، كثره الاستغفار و خفض الجانب و كثره الصدقه ؛ سه چيز بنده را به مقام رضوان الهي مي رساند: استغفار زياد، فروتني با مردم و زياد صدقه دادن. (كشف الغمه، ج 2، ص 943/ بحارالانوار، ج 57، ص 18)
آن حضرت به مومنان هشدار مي دهد كه خداوند اين فرصت را به همگان مي دهد تا در مقام مظهريت ربوبيت خداوندي قرارگيرند. پس اگر با بهره گيري از اين فرصت بتواند ظرفيت هاي خويش را آشكار كند خيلي خوب است وگرنه بايد حسرت بخورد كه از فرصت به خوبي بهره نبرده و نتوانسته است كه مظهر ربوبيت خدا باشد. آن حضرت مي فرمايد: ان لله عبادا يخصهم بالنعم ويقرها فيهم ما بذلوها فاذا منعوها نزعها و حولها الي غيرهم؛ خداوند بندگاني دارد كه نعمت هايش را به آنان اختصاص داده و مقرر كرده است از آن بذل و بخشي كنند و اگر خودداري كنند، از آنان مي گيرد و به ديگران منتقل مي كند. (كشف الغمه، ج 2، ص 463/فصول المهمه، ص 162/ بحار الانوار، ج 87،ص 97) از نظر آن حضرت (ع) رفتار مومن مي بايست به گونه اي باشد كه موجبات دست يابي ديگران به كمال شود. اين همان ظهور در مقام مظهريت ربوبيت است كه خود يك فرصت استثنايي براي هر كسي است. آن حضرت مي فرمايد: ملاقاه الاخوان نشره و تلقيح العقل و ان كان نزرا قليلا.
ملاقات با برادران (ديني)، هرچند كوتاه،موجب شكفتن و باروري عقل مي شود. (بحارالانوار: 74/335/62؛ منتخب ميزان الحكمه: 652)
به اين معنا كه هر ملاقات و ديداري ميان مومنان مي بايست براساس اين مبنا و معيار باشد كه انسان را به سوي خدايي ومتاله شدن هدايت كند و قلب و عقل او را بدان سمت بكشاند.
از ديدگاه امام جواد(ع) انسان مي بايست خدايي شدن را با خدا تجربه كند و غنا و استغنا را در خدا بجويد، تا اين گونه خدايي شدن را بيازمايد و خود را براي مظهريت در ربوبيت آماده كند. چنين حركتي از انسان مومن موجب مي شود تا ناخواسته در دل ها جا گيرد و تاثير مثبتي درمردم به جا گذارد. دراين ميان نبايد نقش تقوا يعني اجتناب از محارم را ناديده گرفت؛ زيرا عامل دست يابي به مكارم اخلاقي يعني خدايي شدن و رسيدن به مقام خلق عظيم است. آن حضرت مي فرمايد: من استغني بالله افتقر الناس اليه، و من اتقي الله احبه الناس و ان كرهوا؛ هر كه خود را به وسيله خداوند بي نياز بداند مردم محتاج او خواهند شد و هركه تقواي الهي را پيشه خود كند خواه ناخواه، مورد محبت مردم قرارمي گيرد گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند. (بحارالانوار: ج 57، ص 083، ح 24؛ بحارالانوار: ج 57، ص 97، ح 26)
به هرحال، سنت و سيره جواد الائمه (ع) نشان مي دهد كه ايشان نيز همانند ديگر امام معصوم (ع) در مقام متالهان و ربانيون، دستگير قولي و عملي مردم به سمت خدايي شدن و رباني شدن بودند و از نظر آنان ايمان جز خلق عظيم و متخلق به اخلاق الهي شدن نيست.

 



نسيمي از آموزه هاي امام جواد(ع)

محمدمهدي رشادتي
آنچه در پي مي آيد گلچيني از معارف و آموزه هاي اخلاقي و اجتماعي امام محمد تقي جواد(ع) است كه در آن راه و رسم بندگي و حسن معاشرت و شيوه هاي مطابق با آئين اسلام تبيين شده است.
ولادت حضرت جواد(ع) در ماه مبارك رمضان سال 195 هجري در مدينه بود و در ماه ذيقعده سال 220 هجري در شهر بغداد از دنيا رفتند و آن هنگام 25 سال از عمر شريفش گذشته بود. بنابراين مدت امامت ايشان 17 سال است. مادر آن جناب سبيكه و از اهل نوبه (از شهرهاي آفريقا) بوده است. (ارشاد ج 2 ص 384)
آموزه اول: محضر خدا را باور داشتن
شخصي از امام(ع) خواست او را پندي دهد. حضرت در پاسخ فرمودند: اگر بگويم آيا مي پذيري؟
گفت بله. امام فرمودند:
1- صبر و بردباري را بالش خود قرار بده
2- فقر را در آغوش بگير
3- شهوات را از خود دور كن
5- با هواي نفس مخالفت كن
6- اين را بدان كه پيوسته در محضر ديد خدا هستي. خوب توجه كن كه چگونه رفتار مي كني. (تحف العقول ص 478)
موعظه پنجم ما را به ياد سخن معروف امام خميني(ره) مي اندازد كه گفتند: عالم محضر خداست، در محضر خدا معصيت نكنيد. آدمي چنانچه بتواند اين موعظه كليدي را خوب در خودش هضم كند و آن را به حد باور برساند، قطعاً نتايج پرقيمتي را به دست خواهد آورد. اگر يقين بدانيم كه خداي مهربان در همه حال و در همه جا و در همه زمان، ناظر رفتار و حتي ناظر افكار و انديشه ها و نيت هاي ماست. آنگاه در انتخاب روش هاي زندگي خويش تجديدنظر خواهيم كرد.
مرحوم شيخ رجبعلي خياط مي فرمود: براي رهايي از شر نفس، راهي جز توجه به خدا و حضور دائم نيست. تا زماني كه در حضور او باشي و اتصالت از خداوند قطع نگردد، نفس قادر بر فريب تو نيست. (كيمياي محبت ص 185) امام باقر(ع) در همه حال به ياد خدا بودن را جزء سخت ترين امور معرفي مي فرمايند و تاكيد دارند كه صرفنظر از ذكر زباني، معناي اصلي (هميشه بياد خدا بودن) اين است كه آدمي به هنگام مواجه شدن با گناه و تصميم به انجام دادن آن، خدا را به ياد آورد. (ميزان الحكمه ج 4 ص 1856)
در قرآن كريم داريم كه هر كس از ياد خداي رحمان روي بگرداند، براي او شيطاني مي گماريم كه پيوسته همنشين او خواهد بود. (زخرف/ 36)
آموزه دوم:بررسي گوينده و منبع سخن
امام نهم مي فرمايند: هركس گوش دل به گوينده اي بسپارد، در واقع او را بندگي كرده است.
چنانچه گوينده از طرف خدا باشد، خدا را پرستيده است و اگر گوينده از زبان ابليس سخن مي گويد، شنونده، شيطان را بندگي كرده است. (تحف العقول ص479)
فرمايش امام شامل همه عواملي مي شود كه به نحوي بر افكار و انديشه ها و دلهاي انسانها تأثيرگذار هستند. مانند اساتيد، مربيان، دوستان و در فضاي امروزي همچون انبوه رسانه هاي نوشتاري، شنيداري و ديداري مثل راديو، تلويزيون، تئاتر، سينما، ماهواره، اينترنت، روزنامه ها، مجلات، كتابها و...
هركدام از عناصر تأثيرگذار فوق مي تواند رفيق آدمي باشد. بنا بر فرمايش امام علي(ع) رفيق خوب آن است كه تو را در آنچه صلاح دين تو است ياري كند. (داستانهاي روايي ص 425) ملاك رفاقت، بر مدار روش دين بودن است. هر عاملي كه ما را به سلامت دين و دينداري رهنمون مي شود رفيق خوب و هر عاملي كه ما را به فساد دين و دينداري رهنمون مي شود، رفيق بد تلقي مي شود.
رسول خدا(ص) فرمودند: انسان بر آيين دوست و رفيق خود است، پس بنگر كه با چه كسي دوست مي شوي. (بحار ج 74 ص 192)
تو اول بگو با كيان زيستي
پس آنگه بگويم كه تو كيستي
(سعدي)
همنشين اهل معنا باش تا
هم عطا يابي و هم باشي فتا
(دفتر اول- 711)
گر تو سنگ صخره و مرمر شوي
چون به صاحبدل رسي، گوهر شوي
مهر پاكان در ميان جان نشان
دل مده الا به مهر دلخوشان
(همان- 723- 722)
آموزه سوم: به تأخير نينداختن توبه
تأخير انداختن توبه در واقع نوعي فريب خوردن است. امروز و فردا كردن براي توبه، خود سرگرداني است. در برابر خداوند عذرتراشي كردن منجر به هلاكت مي شود. اصرار نمودن بر گناهان نوعي آسوده خاطر شدن از مكر خدا تلقي مي شود. تنها آدم هاي زيانكار از مكر خدا آسوده خاطرند. (تحف العقول ص 480)
به درگاه خدا كردي چو تقصير
ميفكن توبه را هرگز به تأخير
چو توبه دم به دم باشد ز طاعات
مكن تقصير، في التأخير آفات
(گنج دانش ص78)
مرحوم آيت الله مجتهدي تهراني مي گفتند: انسان نبايد بگويد كه «چون من هنوز به مقامي نرسيده ام تا اصلا گناه نكنم، پس چرا توبه كنم؟ نگويد: من كه هنوز نتوانستم نفسم را كنترل كنم و مهارش را در دست بگيرم كه خطايي از من سر نزند، پس چه فايده اي دارد كه توبه كنم؟ اگر توبه كنم دوباره برمي گردم به گناه.
نبايد اين فكرها را كرد. بايد توبه كرد. اينها فكر شيطاني است. از كجا معلوم، شايد بعد از اين توبه خدا لطف كند و تصميم جدي بگيري و ديگر گناه نكني. از كجا مي داني كه مرتكب گناه مي شوي؟ به علاوه شايد همين امشب مردي. چرا اين حرف را مي زني كه من چون از خودم خاطرجمع نيستم، پس توبه نمي كنم، پير كه شدم توبه مي كنم.
گفتم كه به پيري رسم و توبه كنم
آنقدر جوان مرد و يكي پير نشد
اصلا خدا توبه كننده را دوست دارد. ان الله يحب التوابين (بقره 222)، خدا دوست دارد كه بنده گناهكارش بگويد: خدايا بد كردم. وقتي از فرزندتان اشتباهي سر مي زند مي آيد مي گويد اشتباه كردم. شما چقدر خوشحال مي شويد. او را در آغوش مي گيريد، نوازش مي كنيد. گريه مي كند و اشك مي ريزد و مي گويد، پدر غلط كردم، من را نزن. او را به خود مي چسبانيد و نوازشش مي كنيد. شما كه بنده ايد اين طوري هستيد. فقط يك كلمه انسان بگويد، خدايا نفهميدم، بد كردم، عمرم را به بطالت صرف كردم. همين كافي است تا خداوند او را بيامرزد. (طريق وصل ص 58-60)
آموزه چهارم: عنايت وتوجه به بركات خدا
ابوهاشم جعفري مي گويد: روزي كه حضرت جواد(ع) ام الفضل دختر مأمون را به همسري گرفت، گفتم: اي مولاي من، بركت امروز بر ما با عظمت بود. حضرت فرمودند: اي ابوهاشم «بركات خدا» است كه امروز بر ما باعظمت است. گفتم: بله حق با شماست. عرض كردم، امروز چه بگويم؟ فرمودند: خير و خوبي بگو كه در آن صورت به آن مي رسي. گفتم حتما اين چنين خواهم كرد و مخالفتي ندارم. پس امام فرمودند: در اين صورت راه را درست رفته اي و جز خير و خوبي نخواهي ديد (تحف العقول ص 479-480)
براساس تعاليم ديني همه حسنات و خوبي ها مانند عافيت، نعمت هاي مادي و معنوي، امنيت، آسايش و... همه از ناحيه خداي مهربان است و در مقابل همه سيئات و بدي ها مانند مرض، ذلت، فقر، مسكنت، فتنه و ناامني و همه و همه منشأش خود انسانها هستند. (الميزان ج 5 ص 9)
به تعبير يكي از علماء: زمين كه دور خود و خورشيد مي گردد، قسمتي كه رو به خورشيد است، روز و روشن است. و اگر يك طرف تاريك است، چون پشت به خورشيد كرده وگرنه خورشيد همواره نور مي دهد و زمين هم هر چه نور دارد از خورشيد است. كمالات انسان همه از خداست و نقص هايش از خود اوست. (تفسير نور ج 2 ص 384) در قرآن نيز داريم كه آنچه از خوبي ها به تو مي رسد از طرف خدا و آنچه از بدي ها سراغت مي آيد از خود تو است.(نساء 79)
بنابراين در كلام نوراني امام(ع) به دو نكته بايد خوب توجه كرد. نكته اول اينكه: تعبير «بركت امروز» حداقل شايد دو اشكال عمده داشته باشد. 1- علت اصلي و حقيقي «بركت» كه خدا باشد معرفي نشده است، بلكه آن را به امروز نسبت داده است. و اين در واقع نوعي شرك و غفلت از توحيد ربوبي است. 2-تعبير «بركت امروز» در حقيقت غفلت از نعمت هاي بي شمار و گوناگون الهي است. زيرا به شكل مفرد بكار رفته است و حضرت آن را با عبارت جمع «بركات» تصحيح فرموده است. نكته دوم اينكه: امام(ع) در پاسخ ابوهاشم كه پرسيد امروز چه بگويم؟ فرمود: از خير و خوبي سخن بگو. جهان هستي برمدار حق و خير مي گردد، زاويه ديد امام(ع)، نگاه مثبت و عارفانه به عالم است. لذا توصيه مي فرمايند كه ما انسانها بايد چنين نگاهي به جهان و رخدادها داشته باشيم. و قطعا اميد، نشاط، خير، كمال، آرامش از نتايج آنچنان نگاهي خواهد بود.
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست
به حلاوت بخورم زهر كه شاهد ساقي است
به ارادت ببرم درد كه درمان هم از اوست
غم و شادي بر عارف چه تفاوت دارد
ساقيا باده بده شادي آن كاين غم از اوست
(كليات سعدي ص 724)
آموزه پنجم:اخلاص در فكر وعمل
افضل العباده الاخلاص. برترين عبادت، اخلاص است. (ميزان الحكمه ج2 ص643)
آيه اله مشكيني در توضيح حديث مي گويند: يعني عبارتي كه در آن اخلاص باشد، برترين عبادت است يا اينكه خود اخلاص نيت (صرف نظر از عمل) عبادت قلبي محسوب مي شود كه فضيلت و ثواب خاصي نيز دارد. (درس هايي از اخلاق ص27)
بنده بايد در همه اعمال خود قصد خود را براي خدا خالص كند و هيچ غرض ديگري را با آن درنياميزد و نيز غيرخدا را از قبيل بت، شيطان، هواي نفس نپرستد و در آنچه عبادت خدا ناميده مي شود، غيرخدا را شريك نسازد. (همان ص96)
امام عسگري(ع) مي فرمايند: اگر همه دنيا را يك لقمه كنم و آن را در دهان كسي كه خدا را خالصانه مي پرستد بگذارم، باز هم خود را در حق او مقصر مي دانم. خداوند به صورت ها و اعمال ظاهري نمي نگرد بلكه به دل ها نگاه مي كند. (همان ص27)
امام خميني(ره) مي گويند: آدمي بايد مثل طبيب و پرستار مهربان از حال خود مواظبت نمايد و مهار نفس سركش را از دست ندهد. و بايد توجه داشت كه خالص كردن نيت از تمام مراتب شرك و ريا و مراقبت دائم از آن از امور بسيار مشكل و مهم است بلكه بعضي از مراتب آن فقط از عهده اولياء خالص الهي ساخته است. (چهل حديث ص 033)
آيت الله مجتهدي تهراني نقل مي كنند: نجاري خدمت آيت الله اراكي رسيد و تقاضاي موعظه كرد، آقا فرمودند: چه كاره اي؟ گفت: نجارم. فرمود: براي دلت هم درب ساخته اي؟ اگر براي دلت درب نساخته اي، يك درب براي آن درست كن كه غيرخدا به دلت راه پيدا نكند. (طريق وصل ص 02)
عالمي از نجف مي آمد. سر راه به قهوه خانه اي رسيد. ديد عده اي نشسته اند و مشغول شراب خوردن هستند. عالم عصباني شد. عصاش را بلند كرد و شيشه هاي شراب آنها را شكست. يكي از آنان شعري گفت:
شيخ نجفي شكست پيمانه مي
گرديد بساط عيش ما يكسره طي
گر بهر خدا شكست پس واي به ما
گر بهر ريا شكست پس واي به وي
(همان ص26)
شيخ رجبعلي خياط مي گفت: من هميشه كه نماز مي خواندم، نماز امام زمان، نماز جعفر طيار و... حاجتي را از خدا مي خواستم. يك بار گفتم هيچ حاجتي نخواهم و براي خود خدا نمازي بخوانم. شيخ همان شب خواب ديد. در خواب به او گفتند: چرا ديرآمدي؟ يعني تو بايد سي سال پيش به فكر اين كار مي افتادي. حالا بعد از يك عمر نمازخواندن به اين فكر افتادي كه نماز بخواني بدون اينكه مزد و حاجت از ما بخواهي.(همان)
آموزه ششم: سلوك قلبي در راه خدا
امام جواد(ع): القصد الي الله تعالي بالقلوب ابلغ من انقاب الجوارح بالاعمال. يعني انساني كه مي خواهد به سوي خدا روي آورد قطعاً با مركب دل بهتر و سريع تر مقصد را طي مي كند، نسبت به كسي كه بخواهد با اعمال خود سختي هايي را بر بدن خويش تحميل نمايد. (منتهي آلامال ج 2 ص 025) دل بيمار و آفت زده، دلي كه به انواع زشتي ها آلوده است، مانند وابستگي به دنيا، حسد و كينه، غرور و خودپسندي، نفاق و دورويي، شرك و كفر، مسلماً نمي تواند راكب خود را به مقصد برساند. در وصيت امام علي(ع) به فرزندش امام حسن(ع) بيماري دل بدتر از بيماري بدن و فقر معرفي شده است و در مقابل پرهيزكاري و پرواي دل و سلامت قلب و فراواني مال بالاتر و ارزشمندتر معرفي گرديده است.(همان)
از امام اول(ع) منقول است كه: بينا كننده كوري دلهايتان، شفابخش بيماري جسمهايتان، اصلاح كننده تباهي سينه هايتان، پاك كننده آلودگي جانهايتان و زداينده نابينايي ديدگانتان، و داروي درد قلبهايتان، همه و همه در يك نقطه است و آن تقوا و پرواي از خداست. (ميزان الحكمه ج 2 ص 358)
آموزه هفتم:پرهيز از عيب جويي وتوجه به عيب هاي درون
امام جواد(ع) در پاسخ به عبدالعظيم حسني از پدران بزرگوارش نقل مي فرمايد كه: «لو تكاشفتم ما تدافنتم» اگر عيب هاي هر يك از شماها بر ديگري آشكار مي گرديد، همديگر را حتي دفن نمي كرديد. (منتهي الامال ج 2 ص 225)
يكي از نكات مهمي كه از اين فرمايش امام بدست مي آيد اينكه هيچگاه نبايد به خاطر برخورداري از بعضي كمالات، دچار غرور و نخوت شده و فخرفروشي كنيم. هميشه اين را به خاطر داشته باشيم كه به غير ازمعصومين(ع) و اولياء بزرگ الهي، ساير مردم كم و بيش در خود آلودگيها و كدورتهايي دارند كه فقط خدا از آنها با خبر است و از باب لطف و رحمت خويش پنهانشان ساخته است و از رهگذر ستاريت الهي، آبرويمان پيش عالم و آدم محفوظ مانده است. ضمن اينكه بايد توجه داشت كمالات و برخورداريهاي ما همه از خداست و از خود هيچ نداريم.
نكته ديگر اين است كه نبايد دنبال عيوب ديگران بود. امام اول(ع) مي فرمايند: هر كس در عيب خود نظر كند از توجه به عيوب ديگران باز مي ماند. (نهج البلاغه، حكمت 943)
امام ششم(ع) مي فرمايند: فردي كه بدنبال آشكار ساختن عيب مردم است و از معايب خود غافل مانده، قطعاً دچار مكر خدا گرديده است. (ميزان الحكمه ج 2 ص 557)
چه بسا اگر به اذن خدا بوي گناهان از انسان به بيرون تراوش كند، بوي گند آن همه را فراري دهد، و يا اگر خدا چهره واقعي انسان را نمايان كند، آبرويي برجا نماند.
آموزه هشتم: تفسير درست از مرگ
شخصي از امام جواد(ع) پرسيد، چرا مردم مرگ را ناگوار مي دانند؟ فرمود: چون به جريان بعد از مرگ آگاهي ندارند. اگر شناخت داشتند و از اولياي خدا بودند آن را دوست مي داشتند و مي فهميدند آخرت براي آنها بهتر از دنياست. آيا مي داني چرا كودك و شخص ديوانه دارويي را كه براي درمان اوست نمي خورد؟ زيرا به فايده آن آگاهي ندارد. سوگند به خدايي كه محمد(ص) را به حق مبعوث كرد، كسي كه به طور كامل آماده مرگ است، مردن برايش سودمندتر از اين دارو براي آن مريض است. (داستان هاي روايي ص881)
امام(ع) به عيادت يكي از اصحاب بيمارش رفت. ديد او گريه و بي تابي مي كند. فرمود: آيا از مرگ مي ترسي؟ چون نمي داني مرگ چيست. اگر چرك و كثافت تو را فرا گيرد و زخم هاي پوستي در بدنت بوجود آيد، چه مي كني؟ بيمار گفت: دوست دارم به حمام بروم و بدنم را شست وشو دهم، امام فرمود: مرگ براي مؤمن همان حمام رفتن است. تو در حقيقت از همه اندوه ها و مسائل دردآور رها شده و رو به خوشحالي و شادي آورده اي. آن شخص از سخنان امام قلبش آرام گرفت و نگراني هايش از بين رفت. (همان ص556 به نقل از معاني الاخبار ص092)
و نيز در جايي فرموده اند: مرگ همان خوابي است كه هر شب به سراغتان مي آيد. با اين تفاوت كه مدتش طولاني است. انسان از اين خواب بيدار نمي شود مگر روز رستاخيز، كسي كه در خواب انواع شادماني ها و ترس هاي بي اندازه مي بيند. آن كه در خواب شاد است و آن كه در آن دچار ترس و هراس است چه حالي دارد؟ اين است مرگ. پس خود را براي آن آماده كنيد. (ميزان الحكمه ج2 ص729)
آموزه نهم: عزت مؤمن
عزالمؤمن غناه عن الناس. عزت مؤمن در بي نيازي او از مردم است.
دو قرص نان اگر از گندم است يا از جو
دوتاي جامه گر از كهنه است يا از نو
چهار گوشه ديوار خود به خاطر جمع
كه كسي نگويد از اين جاي خيز و آنجا رو
هزار بار نكوتر به نزد دانايان
ز فر مملكت كيقباد و كيخسرو
(منتهي الامال ج2 ص815)
امام صادق(ع) مي فرمود: لقمان(ع) به فرزند خود گفت: فرزندم، قانع و راضي باش به آنچه كه خدا روزي تو كرده تا زندگي خوش و خرم و دور از هرگونه ناراحتي اخلاقي داشته باشي.
اگر تمامي عزت دنيايي را خواسته باشي بايد قطع طمع كني از آنچه مردم دارند كه به اين مقام رسيدند همه پيامبران و جانشينان آنها كه از مردم نخواستند آنچه را كه در دست دارند.
(نصايح لقمان حكيم ص101)
حضرت سجاد(ع) فرمود: تمام خوبي ها را جمع شده يافتم در قطع طمع از آنچه مردم دارند. (همان ص201)
براساس تعاليم قرآن، عزت (و بزرگواري و بزرگي) همه از خداست. فان العزه الله جميعاً (نساء/931) آدمي به ميزاني كه به خدا نزديك است به عزت و ارجمندي اش افزوده مي شود و به مقداري كه از او دور مي شود از ارج و ارزش انسان نيز كاسته مي شود. به فرمايش علي(ع) عزيز شده به وسيله غيرخدا، ذليل است. (ميزان الحكمه ج2 ص386) و نيز فرمودند: قانع باش تا عزيز گردي. (همان)
آموزه دهم:تخلق به زينت و زيبايي
1- زينت فقر، عفاف و پاكدامني است
2- زينت غني، شكر كردن و سپاسگزاري است
3- زينت بلاء، صبر و بردباري است
4- زينت حسب و نسب، تواضع است
5- زينت كلام و سخن، فصاحت است
6- زينت روايت، حفظ كردن و ضبط نمودن است
7- زينت علم، فروتني است
8- زينت عقل، ادب و تربيت است
9- زينت كرم و بخشندگي، گشاده رويي و خوش رويي است
01- زينت نيكوكاري و احسان، منت نگذاشتن است
11- زينت نماز، حضور قلب است
21- زينت تقوا و پرهيزكاري، ترك كارهاي بيهوده و بي فايده است
(پيشواي نهم ص 35 به نقل از الفصول المهمه ص 192)

فهرست منابع:
1- قرآن كريم.
2- ارشاد شيخ مفيد، ترجمه سيدهاشم رسولي محلاتي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي .
3- تحف العقول، شعبه الحراني، ترجمه علي اكبر غفاري، نشر اسلاميه.
4- منتهي الامال، شيخ عباس قمي، نشر پيام آزادي.
5- تفسير الميزان، علامه طباطبائي، دفتر انتشارات اسلامي.
6- نهج البلاغه، محمد دشتي، پيام مقدس.
7- تفسير نور، محسن قرائتي، موسسه در راه حق.
8- منتخب ميزان الحكمه، محمدي ري شهري، نشر دارالحديث.
9- چهل حديث، امام خميني، تنظيم و نشر آثار امام.
01- درس هايي از اخلاق، آيت الله مشكيني، انتشارات الهدي.
11- كليات سعدي، نشر برگ نكار.
21- مثنوي معنوي، انتشارات مولي.
31- كيمياي محبت، محمدي ري شهري، نشر دارالحديث.
41- پيشواي نهم، در راه حق.
51- داستان هاي روايي، سيد احمد فاضلي بيارجمندي، ميثم تمار.
61- طريق وصل، مجموعه سلوك ابرار، مجتهدي تهراني، صيام.
71- نصايح لقمان حكيم، سيد هدايت الله مسترحمي، اسلاميه.
81- گنج دانش، آخوند ملامحمد جواد صافي گلپايگاني، حضرت معصومه(س).

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14